محلاتی می گوید: از همان بچگی بدون اینکه در محیط مرتبط با کارم باشم به صورت ناخودآگاه از هر چیزی که در خانه به عنوان دور ریختنی محسوب میشدند وسیله های تزئینی برای اتاق خودم درست میکردم و کم کم دخالت در چیدمان وسایل خانه که با کلی مشکلات و دردسر های زیادی با پدر و مادرم داشتم. شاید اولین کارهای من همان کارهایی بود که تا سن نوجوانی در خانه درست میکردم. و یکی از کارهای خیلی خوبی که باعث تشویق و بیشتر جدی گرفتن علاقه ام شده بود طراحی و چیدمان یک آکواریم بسیار بزرگ که نسبت به آکواریم های که دیده بودم متفاوت بود و طوری آن را طراحی کرده بودم که شکل و حالتی واقعی به دنیای زیر آب داشت که این آکواریم بعد از 20 سال هنوز هم جز جدا ناشدنی وسائل خانه ما هست.
محلاتی می گوید: از همان بچگی بدون اینکه در محیط مرتبط با کارم باشم به صورت ناخودآگاه از هر چیزی که در خانه به عنوان دور ریختنی محسوب میشدند وسیله های تزئینی برای اتاق خودم درست میکردم و کم کم دخالت در چیدمان وسایل خانه که با کلی مشکلات و دردسر های زیادی با پدر و مادرم داشتم. شاید اولین کارهای من همان کارهایی بود که تا سن نوجوانی در خانه درست میکردم. و یکی از کارهای خیلی خوبی که باعث تشویق و بیشتر جدی گرفتن علاقه ام شده بود طراحی و چیدمان یک آکواریم بسیار بزرگ که نسبت به آکواریم های که دیده بودم متفاوت بود و طوری آن را طراحی کرده بودم که شکل و حالتی واقعی به دنیای زیر آب داشت که این آکواریم بعد از 20 سال هنوز هم جز جدا ناشدنی وسائل خانه ما هست.
به گزارش کبنانیوز، نگار جهانتاب بازیگر، در گفتگویی به سراغ محمد رضا محلاتی، هنرمند مجسمه ساز و طراح داخلی، رفته است. [[جامعه در شرایط کنونی دغدغه زیبایی شناسی ندارد]]
محمدرضا محلاتی هنرمند ساکن تهران که 16 سال در زمینه ی طراحی دکور و خلق آثار هنری فعالیت دارد از دغدغه های خود در وضعیت فعلی صحبت میکند.
_آقای محلاتی در آغاز از خودتان بگوید.
خیلی مختصر بگوییم. من در سال 1367 در تهران به دنیا آمده ام. از همان بچگی بدون اینکه در محیط مرتبط با کارم باشم به صورت ناخودآگاه از هر چیزی که در خانه به عنوان دور ریختنی محسوب میشدند وسیله های تزئینی برای اتاق خودم درست میکردم و کم کم دخالت در چیدمان وسایل خانه که با کلی مشکلات و دردسر های زیادی با پدر و مادرم داشتم. شاید اولین کارهای من همان کارهایی بود که تا سن نوجوانی در خانه درست میکردم. و یکی از کارهای خیلی خوبی که باعث تشویق و بیشتر جدی گرفتن علاقه ام شده بود طراحی و چیدمان یک آکواریم بسیار بزرگ که نسبت به آکواریم های که دیده بودم متفاوت بود و طوری آن را طراحی کرده بودم که شکل و حالتی واقعی به دنیای زیر آب داشت که این آکواریم بعد از 20 سال هنوز هم جز جدا ناشدنی وسائل خانه ما هست.
_ایده های تان را از کجا میگیرد؟
به نظرم یک آرتیست باید توانایی ایده گرفتن از محیط خود و هر چیزی را داشته باشد و این یک فرایند قراردادی چه در آرتیست های داخلی و چه خارجی است. و دیدن هر چیزی میتواند به شکل گیری یک ایده در ذهن هنرمند کمک کند، و این هم بستگی به دغدغه آرتیست دارد.
_اصلی ترین موانع برای ورود به این حرفه را به صورت کلی اشاره کنید.؟
داشتن سرمایه لازم برای خرید ابزار، کارگاه، نداشتن اعتماد، یا مثلا نداشتن یک دفتر که اگر بخواهم از تجربه خودم در این باره بگویم این است که بسیاری از مواقع پیش آمده که میخواستم قراردادی ببندم و به طور مثال چون در یک لوکیشن خاص دفتر نداشتم اعتمادی صورت نمیگرفت، و همیشه من بودم که بدنبال مشتری میدویدم و این بر میگردد به همان یک نداشتن دفتر کاری و یا حتی کارگاه خوب در منطقه خاص، اما همیشه بعد از اتمام کار مشتری نظرش کاملا عوض میشود، اما باز موقع اتمام و پراخت دستمزد کار باوجود این که کار فراتر از خواست مشتری هست همیشه مشکل پیش آمده، و این باز بر میگردد به نداشتن دفتر در یک لوکیشن خوب.
_جالب شد، گفتید بعد از اتمام کار با توجه به فراتر رفتن از خواست مشتری در تحویل کار، باز هم روی پرداخت دستمزد مشکل دارید آیا جدا از داشتن یک دفتر یا کارگاه در لوکیشن خوب دلایل دیگری هم هست که بخواهید به آنها اشاره کنید؟
بله دلایل زیادی دخیل هستند، مثلا بوده که کاری را تحویل گرفتم و با یک برآورد مالی در توان مشتری و قرار میشد این کار را ده
روزه تحویل بدهم، من باتوجه به مبلغ سعی میکردم از ابزاری در کار استفاده کنم که دور ریختنی هستند و ارزانتر هستند اما باید ایده خلاقانه، چون علاقه خودم هست که روی هر پرژه ای که دارم کار میکنم ایده های جدیدی پیاده کنم، وقتی کار تمام میشود با وجود تمام موانع و محدودیت مالی صاحب بوتیک یا باشگاه و... در نگاه اول بشدت واقعا ذوق زده میشود ولی موقع پرداخت دستمزد، دقیقاً دیالوگی که بارها بکار میبرند این است، آقا مگه چیکار کردی چهارتا سیم و رنگ و لوله و پونز بوده دیگه، انصاف داشته باش، این در حالی است که ایده ایی که من برای طراحی اون مکان پیاده میکنم خیلی ارزشمند است و با کمترین ابزار بهترین کار ممکن رو سعی میکنم تحویل بدم، اصلا خودم یه جورایی نمیتونم کارم سرسری ازش بگذرم و سریع برم برای کار بعدی و دستمزد بعدی، این مشکلات همیشه هست اما توقع دارم همونطور که من از کمترینها، بهترین ها رو میسازم حداقل اینطور با من صحبت نشه و اصلا خود مشتری سلیقه و زیبایی را درک کند و حتی راجبش صحبت کند.
_اصلا شده کاری را تمام کرده باشی و با مشتری در مورد کار حرف زده باشی چه قبل شروع که اتمام؟
خیلی کم. یا درواقع اصلا، بیشتر کپی کاری میکنند.
_منظورتان از کپی کاری چیست؟
منظورم این است. مثلا دکور یا طراحی یه مغازه یا کافه رو میبینن و دقیقاً شبیه به همون رو به من میگن باید انجام بدم.
_شما با این قضیه مشکل دارید آیا کارتون رو راحت تر نمی کنه منظورم اینه دیگه نمیخواد زحمت بکشید و حتی فکر کنید که چه طراحی بزنید؟
دقیقاً همینطوره جواب سوالم دقیقا همینه، وقتی مشتری از من قاب عکسی میخواد با همون ابعاد، همون رنگ، همون تصویر، خب طبیعتاً زحمتی برای من نداره، اما من علاقه ای به این جور کارها ندارم، ولی بارها بخاطر شرایط مالی مجبور میشدم قبول کنم که کاری را انجام بدهم که قبلا هم انجام شده توسط یک هنرمند دیگه و این اصلا خوشایند نیست برای من.
_خب بسیار هم تلخ بود چون اجبار شدن در کار هنری اصلا خبر خوبی برای هنرمند نیست.
ربط بدهم، این سوال اقتصادی است. ما کار میکنیم که بفروشیم و زندگی بگذرانیم، نه هنری به نمایش بگذاریم.
-اصلا اجبار خلاف با هنر و کار هنری است، آقای محلاتی از محدودیت مالی بگویید چقدر در کار شما تاثیر داشت؟
بله واقعا سخته اجبار در کار هنری و یه جورایی حرف های ناگفته زیاده، خب. طبیعتاً بحث مالی تاثیر زیادی در کارم داشت نه فقط برای من بلکه برای تمام هنرمندهایی که در رشته های مختلفی کار میکنند، محدودیت مالی وجود دارد و در بیشتر مواقع موجب ترک کار آنها می شد، مثالی که خود شما زدید که در سینما هم همینطور است متاسفانه کار هنری جای علاقه مندی در کار را به نیاز های مالی اش داده است.
_حضور در فضای آکادمیک را چطور میدانید، در صورت فراهم بودن بستر لازم چه تاثیری در پیشرفت کاری میتواند داشته باشد؟ بعضی ها میگن ذاتاً این کارست، بعضی ها هم معتقدند آکادمیک تزریق میکند نظر شما چیست؟
احساس میکنم این سوال را قبلا از خود شما هم پرسیده اند (میخندند) درست میگم؟
_بله خب الان جایمان عوض شد شما از من سوال پرسیدید باید بگم که با خیلی از عزیزانی که صحبت میکنم در هر رشته ایی از کارهای هنری، وضعیتی دوگانه دارند قطعا بنظر خودم آکادمیک کمک کننده هست قرار گرفتن در فضا با اساتید و آدمهای مختلف و ... اما تمام کننده نیست درست نمیگم؟ دوست دارم نظر شما را بشنوم؟
بله، اگر از آکادمیک بخواهم بگویم هنرمندان بسیاری نقطه نظر های متفاوتی داشته اند، اما نبود زیرساخت های فرهنگی و فراهم نبودن بستر مناسب در یک جامعه یکی از عوامل بازدارنده پیشرفت در تمامی زمینه های هنری ست.
و خب نه تنها این رشته بلکه تمامی زمینه های هنری، اگر فضای مناسب برای تحصیلات وجود داشته باشد بدون شک تاثیر گذار است و این فضای مناسب تنها با زیر ساخت ها و دیگر امکانات کافی نیست و منوط به داشتن اساتید باسابقه و از همه مهم تر داشتن علاقه واقعی کسانی که این رشته را برای ادامه تحصیلات خود انتخاب میکنند و نه از روی تفنن، این مسیر را بخواهند دنبال کنند.
_برخورد مخاطب با آثار خودتان را چگونه میبینید و چه توقعی دارید از مخاطبین آثار خود، چه در کارهای که جنبه هنریتر داشته اند و چه کارهایی که سفارش گرفته اید؟
برخوردهای متفاوت با تجربه های متفاوتی بوده و بیشتر بستگی داشت به درک و آگاهی فرد نسبت به مقوله زیبایی شناسی. و اینکه انتظار یک آرتیست در تجربه های زیادی دیده میشود و حالا سبک کارهای من بیشتر جنبه هنری داشته اند و طبیعتاً اکثر نظرهای مثبت از طیف هنرمندان یا دانشجویان و هنرجویان رشته های تجسمی بوده است.
_آینده این حرفه رو خارج از دغدغه یک فرد به عنوان وارد شدن به فضای هنری چگونه ارزیابی میکنید؟
در وضعیت فعلی اگر تعریفی داشته باشم چندان امیدوار کننده نیست و اکثر آرتیست ها نگاه بازاری دارند بخاطر مسائل اقتصادی، و اگر به این روال پیش برود ارزش آئینی آثار خلق شده از بین می رود و ما در آن موقعیت با یک اثر هنری مواجه نیستیم. به طور مثال هر فردی در شهری که زندگی میکند با یک نگاه ساده میتواند خلأ زیبایی را در معماری شهر خودش احساس کند و خطر اصلی آن زمانی ست که آرتیست ها دخالتی در هیچ بخشی از جامعه نداشته باشد.
_گفتید دخالت آرتیست راه کار شما برای بهتر شدن چیست؟
بازهم تکرار میکنم، یک آرتیست در چنین فضایی حق انتخاب زیادی ندارد که بخواهد دخالتی در تغییر وضعیتی که شما به آن اشاره می کنید داشته باشد و اصلی ترین آن شرایط اجتماعی و اقتصادی در آن جامعه است.
_پس؟
پس باید شرایط فراهم شود (میخندند)
_کار با چوب از علاقه اصلی شماست،یا بخاطر شرایط اقتصادی و مسائل دیگر انتخاب کردید؟
در بیشتر مواقع دغدغه اقتصادی وجود داشت اما کار با چوب حس خوبی در من ایجاد میکند و به این نکته اشاره کنم که کار کردن با هر جنس چوبی را نمیپسندم. به طور مثال از چوب های بازیافتی بیشتر استفاده میکنم و دلیل آن شاید در این باشد که کار کردن روی چوب هایی که دور ریختنی محسوب میشوند نوعی حس جان دادن دوباره به آنها در من ایجاد میکند. مانند برخی از کارهایم که از چوب های ریل راه آهن استفاده کرده ام. خب برای خود من این کار جدا از خلق کردن یک اثر است و جان بخشیدن به آنها این حس خوب را در من ایجاد میکند برای ساختن بیشتر.
_ گفتگوی خیلی خوبی شکل گرفت، خب سوال پایانی که از شما دارم اینه که آینده این کار و کلا کار هنری را باتوجه به شرایط اقتصادی برای خود و دیگران چطور میبینید؟
بله گفتگوی خیلی خوبی بود خیلی وقت بود اینطور بقولا حرفه های دلم را بیان نکرده بودم،
_بهتر است بگویم حرف های دل بیشتر هنرمندان و کسانی که کار میکنند و این مشکلات را دارند (میخندند)
بله همینطوره واقعا درست میگوید درواقع این سوال را همه یه جورهایی با هم مشترک هستیم و جواب من جواب خیلی ها است، ما کار هنری نمیکنیم که هنرمان را به نمایش بگذاریم، دغدغه ی اقتصادی جای دغدغه ی هنری را گرفته، بنابر این خیلی نمیتوان این سوال را به هنر ربط بدهم ، این سوال اقتصادی است. ما کار میکنیم که بفروشیم و زندگی بگذرانیم نه هنری به نمایش بگذاریم.
_چه جواب به جا و دقیقی، بله واقعا این روزها ما کار نمیکنیم که هنرمان را به اشتراک بگذاریم و این یعنی مرگ ایده ها، مرگ هنرمند
خیلی ممنونم آقای محلاتی امیدوارم که در ادامه اتفاقات و شرایط بهتری فراهم بشه برای همه ما. ممنون که قبول کردید و وقت گذاشتید، قطعا حرف دل خیلی از عزیزان هست صحبت های شما یک جورهایی مصاحبه درمانیه، درد دل هنرمندی رو شنیدم که هنر براش بر همه چیز ارجحیت داشت.
ممنون از شما که وقتتان را در اختیار ما گذاشته اید و امیدواریم که اتفاقات خوبی برای همه هنرمندان جوان رقم بخورد.