تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۰۶
کد مطلب : ۴۶۲۰۲۵
در جلسه اکران فیلم «گاو» در اروپا
حمله کوسههای برانداز به خالق هامون!
۰
کبنا ؛
«وظیفه شما این است که از من در رابطه با فیلمم سؤال کنید نه چیز دیگری! موضعگیری سیاسی من چه اهمیتی برای شما دارد؟ چرا؟ چرا این سؤال رو از من میپرسی؟ از من چه میخواهید؟! آیا من در جایگاهی هستم که از شما بپرسم چرا اون لباس رو پوشیدید؟ چرا این رنگ؟ چرا این رنگ سفید رو انتخاب کردی؟»
به گزارش کبنا نیوز، این جملات بخشی از صحبتهای داریوش مهرجویی در پاسخ به یک بازجو- منتقد حاضر در جلسه اکران فیلم «گاو» در اروپا بود. مهرجویی این روزها برای اکران فیلم «گاو»، در لوکزامبورگ به سر میبرد و پخش دو ویدئوی کوتاه از برخورد جریان ضد انقلاب با وی، خبرساز شدهاست. در این دو ویدئو که اولی در یک خیابان و دیگری در سالن اکران و نقد فیلم است، جریان برانداز تلاش میکند با فشار و ایجاد ارعاب، مهرجویی را وادار کند تا به خواستههای آنها تن دهد و مواضع خود را هم راستا با خواستههای براندازان قرار دهد.
نام مهرجویی، با تاریخ سینمای نوین ایران پیوندی ناگسستنی خوردهاست. کارگردانی که در زمان سلطه سینمای فیلمفارسی و آبگوشتی، با ساخت فیلم «گاو»، پیشرو در جریان نو سینمای ایران بود. مهرجویی در اواسط دهه ۵۰ با ساخت فیلم «دایره مینا»، به معضلات و مشکلات اجتماعی و تأثیر ویرانگر فقر در زندگی اجتماعی مردم پرداخت و نشان داد برخلاف آنچه امروز جریان ضد ایرانی در پی نمایش آن است، به سرنوشت ایران و مردم ایران بسیار میاندیشد. حکومت پهلوی تاب تماشای دایره مینا را نداشت و حکم به توقیف این فیلم داد. از نظر گردانندگان دستگاه فرهنگی حکومت پهلوی دوم، نمایش این فیلم بر خلاف تصویر کاریکاتوری از زرق و برق تهران در حال رشد و غربی شده بود، اما بالاخره دایره مینا در اوایل بهار ۱۳۵۷ روی پرده سینماها رفت. مهرجویی آنقدر این فیلم را هنرمندانه ساختهبود که دولت وقت را مجبور کرد بر اساس موضوعمحوری فیلم، زمینه ایجاد سازمان انتقال خون را فراهم کند؛ اتفاقی که تا امروز دیگر هیچ فیلمساز اجتماعی در ایران نتوانسته تأثیر مشابه آن را در سطح جامعه ایفا کند. مهرجویی در سالهای پس از انقلاب نیز به فعالیت خود ادامه داد و مهمترین آثار سینمایی خود از جمله «اجارهنشینها» و «هامون» را در دهه ۶۰ ساخت. تأیید فیلم گاو از سوی امام خمینی (ره)، یکی از بزرگترین دلایلی بود که باعث شد سینمای ایران بتواند در سالهای پس از انقلاب شکوفا شود و از قهقرا نجات پیدا کند. این مقدمه کوتاه برای بیان این موضوع است که نه تاریخ هنر و سینمای ایران را میتوان بدون نام مهرجویی دید و نه این فیلمساز در طول چند دهه فعالیت خود، نشان داده که در فیلمهایش چیزی از میهندوستی و دلسوزی برای کشور کم گذاشته است. آنچه در دو ویدئوی منتشرشده از لوکزامبورگ به خوبی دیده میشود، این است که جریان برانداز که از توهم تغییر نظام جمهوری اسلامی ناامید شده تلاش دارد با فشار به چهرههایی مانند مهرجویی برای خود وجهه بخرد و مرگ سیاسی کمپین زن، زندگی، آزادی را با خرج کردن از اعتبار شخصیتهای هنری یا ورزشی به عقب بیندازد.
ایده احمقانهای که پیش از این در برخورد با دیگر هنرمندان ایرانی نیز تکرار شدهبود، اینبار برای مهرجویی تکرار شد. آنچه براندازان ایجاد شرمساری مینامند و یک ترکیب ثابت و باسمهای نیز پیدا کرده به این گونه است که یک فرد مزاحم و سمج به هنرمند ایرانی نزدیک میشود، در حالی که با دوربین تلفن همراه خود در حال فیلمبرداری از فرد هنرمند است، از وی سؤالاتی در راستای موضوعات مورد علاقه براندازان میپرسد و تلاش میکند آن هنرمند را از اینکه در ایران فعالیت میکند شرمسار و او را وادار کند که مواضعی علیه کشور خودش بگیرد. رفتار احمقانهای که تقریباً هیچگاه هم به هدف نرسیده است و پیش از مهرجویی درباره هنرمندانی مانند پرویز پرستویی هم تکرار شده است.
انتشار دو کلیپ کوتاه از برخورد افراد برانداز خارجنشین با مهرجویی، از سوی رسانههایی مانند «رادیو فردا» و «من و تو»، دو شبهه رسانه فعال در جریان براندازی هم در همین راستا بودهاست، اما برخلاف آنچه آنها تصور میکردند، کاربران فضای مجازی از اینکه جریان برانداز آنقدر دارای شعور و فهم نیست که برای یک پیرمرد هشتاد و چند ساله مزاحمت خیابانی ایجاد نکند یا به بهانه نقد فیلم وی را بازجویی نکند! گلایه کردهاند. این ویدئوها به خوبی درماندگی براندازان را به تصویر میکشد و عصبانیت بارز آنها نمایانگر استیصالی است که پس از شکست برنامههای خود دچار آن شدهاند. احتمالاً مهرجویی آخرین قربانی وحشیگری ضدانقلاب خارجنشین نیست و خوی دیکتاتوری این جماعت باز هم برای حمله کردن به ایرانیان سرشناس و چهره، برانگیخته خواهد شد. کسانی که در رسانههای فارسی زبان خارج از کشور، دم از آزادی میزنند، حتی حاضر به تحمل کوچکترین الفبای دموکراسی یعنی احترام به عقاید و افکار دیگران نیستند و هنرمند سالخوردهای را تعقیب میکنند تا وی را تحت فشار قرار دهند که در راستای آنچه آنها میخواهند صحبت کند و نظری مشابه آنچه آنها میخواهند بیان کند. این رفتار میتواند عبرت خوبی برای شناختن ماهیت جریان برانداز باشد، کسانی که حتی در زمانی که قدرتی ندارند، اینطور دیکتاتوروار رفتار میکنند و اگر روزی دستشان به قدرت برسد، معلوم نیست چه جنایتهایی را رقم خواهند زد.
منبع: روزنامه جوان
به گزارش کبنا نیوز، این جملات بخشی از صحبتهای داریوش مهرجویی در پاسخ به یک بازجو- منتقد حاضر در جلسه اکران فیلم «گاو» در اروپا بود. مهرجویی این روزها برای اکران فیلم «گاو»، در لوکزامبورگ به سر میبرد و پخش دو ویدئوی کوتاه از برخورد جریان ضد انقلاب با وی، خبرساز شدهاست. در این دو ویدئو که اولی در یک خیابان و دیگری در سالن اکران و نقد فیلم است، جریان برانداز تلاش میکند با فشار و ایجاد ارعاب، مهرجویی را وادار کند تا به خواستههای آنها تن دهد و مواضع خود را هم راستا با خواستههای براندازان قرار دهد.
نام مهرجویی، با تاریخ سینمای نوین ایران پیوندی ناگسستنی خوردهاست. کارگردانی که در زمان سلطه سینمای فیلمفارسی و آبگوشتی، با ساخت فیلم «گاو»، پیشرو در جریان نو سینمای ایران بود. مهرجویی در اواسط دهه ۵۰ با ساخت فیلم «دایره مینا»، به معضلات و مشکلات اجتماعی و تأثیر ویرانگر فقر در زندگی اجتماعی مردم پرداخت و نشان داد برخلاف آنچه امروز جریان ضد ایرانی در پی نمایش آن است، به سرنوشت ایران و مردم ایران بسیار میاندیشد. حکومت پهلوی تاب تماشای دایره مینا را نداشت و حکم به توقیف این فیلم داد. از نظر گردانندگان دستگاه فرهنگی حکومت پهلوی دوم، نمایش این فیلم بر خلاف تصویر کاریکاتوری از زرق و برق تهران در حال رشد و غربی شده بود، اما بالاخره دایره مینا در اوایل بهار ۱۳۵۷ روی پرده سینماها رفت. مهرجویی آنقدر این فیلم را هنرمندانه ساختهبود که دولت وقت را مجبور کرد بر اساس موضوعمحوری فیلم، زمینه ایجاد سازمان انتقال خون را فراهم کند؛ اتفاقی که تا امروز دیگر هیچ فیلمساز اجتماعی در ایران نتوانسته تأثیر مشابه آن را در سطح جامعه ایفا کند. مهرجویی در سالهای پس از انقلاب نیز به فعالیت خود ادامه داد و مهمترین آثار سینمایی خود از جمله «اجارهنشینها» و «هامون» را در دهه ۶۰ ساخت. تأیید فیلم گاو از سوی امام خمینی (ره)، یکی از بزرگترین دلایلی بود که باعث شد سینمای ایران بتواند در سالهای پس از انقلاب شکوفا شود و از قهقرا نجات پیدا کند. این مقدمه کوتاه برای بیان این موضوع است که نه تاریخ هنر و سینمای ایران را میتوان بدون نام مهرجویی دید و نه این فیلمساز در طول چند دهه فعالیت خود، نشان داده که در فیلمهایش چیزی از میهندوستی و دلسوزی برای کشور کم گذاشته است. آنچه در دو ویدئوی منتشرشده از لوکزامبورگ به خوبی دیده میشود، این است که جریان برانداز که از توهم تغییر نظام جمهوری اسلامی ناامید شده تلاش دارد با فشار به چهرههایی مانند مهرجویی برای خود وجهه بخرد و مرگ سیاسی کمپین زن، زندگی، آزادی را با خرج کردن از اعتبار شخصیتهای هنری یا ورزشی به عقب بیندازد.
ایده احمقانهای که پیش از این در برخورد با دیگر هنرمندان ایرانی نیز تکرار شدهبود، اینبار برای مهرجویی تکرار شد. آنچه براندازان ایجاد شرمساری مینامند و یک ترکیب ثابت و باسمهای نیز پیدا کرده به این گونه است که یک فرد مزاحم و سمج به هنرمند ایرانی نزدیک میشود، در حالی که با دوربین تلفن همراه خود در حال فیلمبرداری از فرد هنرمند است، از وی سؤالاتی در راستای موضوعات مورد علاقه براندازان میپرسد و تلاش میکند آن هنرمند را از اینکه در ایران فعالیت میکند شرمسار و او را وادار کند که مواضعی علیه کشور خودش بگیرد. رفتار احمقانهای که تقریباً هیچگاه هم به هدف نرسیده است و پیش از مهرجویی درباره هنرمندانی مانند پرویز پرستویی هم تکرار شده است.
انتشار دو کلیپ کوتاه از برخورد افراد برانداز خارجنشین با مهرجویی، از سوی رسانههایی مانند «رادیو فردا» و «من و تو»، دو شبهه رسانه فعال در جریان براندازی هم در همین راستا بودهاست، اما برخلاف آنچه آنها تصور میکردند، کاربران فضای مجازی از اینکه جریان برانداز آنقدر دارای شعور و فهم نیست که برای یک پیرمرد هشتاد و چند ساله مزاحمت خیابانی ایجاد نکند یا به بهانه نقد فیلم وی را بازجویی نکند! گلایه کردهاند. این ویدئوها به خوبی درماندگی براندازان را به تصویر میکشد و عصبانیت بارز آنها نمایانگر استیصالی است که پس از شکست برنامههای خود دچار آن شدهاند. احتمالاً مهرجویی آخرین قربانی وحشیگری ضدانقلاب خارجنشین نیست و خوی دیکتاتوری این جماعت باز هم برای حمله کردن به ایرانیان سرشناس و چهره، برانگیخته خواهد شد. کسانی که در رسانههای فارسی زبان خارج از کشور، دم از آزادی میزنند، حتی حاضر به تحمل کوچکترین الفبای دموکراسی یعنی احترام به عقاید و افکار دیگران نیستند و هنرمند سالخوردهای را تعقیب میکنند تا وی را تحت فشار قرار دهند که در راستای آنچه آنها میخواهند صحبت کند و نظری مشابه آنچه آنها میخواهند بیان کند. این رفتار میتواند عبرت خوبی برای شناختن ماهیت جریان برانداز باشد، کسانی که حتی در زمانی که قدرتی ندارند، اینطور دیکتاتوروار رفتار میکنند و اگر روزی دستشان به قدرت برسد، معلوم نیست چه جنایتهایی را رقم خواهند زد.
منبع: روزنامه جوان