تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۷
کد مطلب : ۴۶۱۰۶۵
علیرضا خانی:
راه نجات در اصولگرایی است
۰
کبنا ؛علیرضا خانی در روزنامه اطلاعات نوشت: سالها پیش در طیاره نشسته بودم. نفر کناریام روزنامه میخواند. صفحه دوم و سوم روزنامهای را میخواند و مدام سرش را تکان میداد. نگاهی به من کرد و گفت: روزنامه باید روزنامه باشد، نه توپخانه. این روزنامه، زمین و زمان را متهم و محکوم کرده است! هر کاری، اصولی دارد. من معتقدم برای هر کاری باید «اصول» کار را رعایت کرد وگرنه همهچیز ویران میشود. پرسید: شما چه کارهاید. گفتم: کار فرهنگی میکنم گفت: شما جوان هستید. من پزشکم. بگذارید خاطرهای برایتان بگویم که خیلی جالب است. سالها پیش، همسر یکی از علما بیمار شده بود. از او عکس و ام.آر.آی گرفته بودند و تشخیص دیسک کمر داده بودند. قرار بود همان روز برود اتاق عمل. در لحظه آخر کسی گفته بود که فلانی هم نظر دهد. رفتم بالای سر بیمار. مدارک را به من دادند. البته دیسک بیمار تحت فشار بود یادم آمد باید «اصول» را رعایت کنم. درس اول پزشکی «معاینه بالینی» است. بیمار را معاینه بالینی کردم. دیدم روی ستون فقرات جوش زده است. گفتم: ایشان زونا گرفته است و با یک پماد خوب میشود… و خوب شد! بقیه اطباء شرم کرده بودند بیمار را معاینه کنند و از روی عکس، تشخیص دیسک داده بودند. در حالی که اصول به ما میگوید بیمار باید معاینه بالینی شود…به نظرم آن آقای دکتر درست میگفت. همه مشکلات از آنجا شروع میشود که اینجا کسی به فکر «اصول» نیست. صدها دانشگاه راه افتاده اما اصول و مبانی اولیه، فراموش شده است. انگار از یاد رفته که خشت اول همه علوم اصول آن است. کسانی که روزنامهنگاری و خبرنگاری خواندهاند میدانند که اولین درس روزنامهنگاری، تعریف خبر است. خبر اتفاقی است غیرعادی. اتفاقی است که «تازه» باشد. اتفاقی است که به قول علما «خرق عادت» باشد. میگویند اگر سگی انسانی را گاز بگیرد خبر نیست اما اگر انسانی سگی را گاز بگیرد خبر است. اگر خورشید از مشرق طلوع کند خبر نیست، اما اگر روزی از مغرب طلوع کند خبر است. هیچ روزنامهای تیتر نمیزند که امروز هیچ هواپیمایی سقوط نکرد، اما اگر هواپیمایی سقوط کند همه روزنامهها در صفحه اول میآورند…این بدیهیترین اصل در رسانه است. اما روز اول فروردین در ساعت پربیننده، مجری تلویزیون راننده تاکسی را دعوت کرده بود سر سفره هفتسین و با حرارت به بینندگان میگفت: ایشان آقای فلانی راننده تاکسی است که پول مسافری در ماشینش جامانده بود و ایشان پول را برد و پس داد! بعد از آن از راننده تاکسی پرسید: چه شد که پول را برای خودت برنداشتی و به صاحبش دادی؟!!
معنی این کار سیما آن است که همه رانندگان تاکسی این سرزمین دزدند واگر یک راننده پیدا شود که پول مسافر را پس بدهد ما آن را به عنوان خبر انتخاب میکنیم و میآوریم در پربینندهترین ساعت و روز به عنوان یک «خرق عادت» به مردم معرفی میکنیم. واقعاً چه شده است که صداوسیما با آن ابعاد و بودجه و طول و عرض ـ که اتفاقاً دانشکده خبر هم دارد ـ بدیهیترین اصل را رعایت نمیکند؟
ممکن است بگویند حالا قصد تقدیر و تشکر بوده، برای همین اصول رسانه رعایت نشده است و در این مورد میشود از آن گذشت و چشمپوشی کرد… اما اگر در همه موارد چنین کنیم معلوم نیست چه فجایعی رخ دهد. در همین تعطیلات نوروز حدود هزار نفر در جادههای کشور کشته شدند. چنین آماری اگر در برخی کشورها رخ دهد، دولت عوض میشود. کم اتفاقی نیست هزار انسان که اغلب جوان هستند، طی دو هفته در جاده کشته شوند. آمار سالانه تلفات جادهای، ۵ر۲ برابر آما تلفات سالانه غیرنظامیان جنگ اوکراین بوده است. به گفته رئیس پلیس راهور کشور هر یک نفر در جاده میمیرد ۳ر۸ میلیارد تومان خسارت وارد میشود. تلفات جادهای پارسال در ایران، طبق آمار بیش از تلفات جادهای ۲۷ کشور اتحادیه اروپا بوده است.
حمل و نقل سالم در جاده از پنج اصل پیروی میکند: «انسان»، «راه»، «وسیله نقلیه»، «مدیریت» و «آموزش». اگر همه این اصول رعایت میشد، آمار تلفات و خسارات به حداقل ممکن میرسید اما اصول رعایت نمیشود. این یک نمونهاش: در تصادف زنجیرهای دوشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ محور بهبهان ـ اهواز ۵۹ خودرو تصادف کردند که حتی ایربگ یک خودرو هم باز نشد!
این محصول همان صنعت خودروسازی است که یک و نیم میلیون نفر از قبل پول دادهاند و محصولاتشان را پیشخرید کردهاند اما هم محصولاتش ضعف کیفیت دارند و هم سه شرکت اصلی و بزرگ خودروسازی دولتی ۸۲ هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارند!
اگر اصول صنعتی و مدیریتی در این شرکتها رعایت شده بود، آیا وضع همین بود. یک قلم مقایسه شاید چرایی چنین زیان هنگفتی را نشان دهد.
خودروسازهای روز دنیا به ازای هر پرسنل در سال حدود ۵۰ دستگاه خودرو تولید میکنند و در ایران ما حدود ۱۰ دستگاه!
صنعت خودروسازی داخلی کماکان خودروهایی می سازد که به نسبت خودروهای جهانی ناایمن، پرمصرف، و گران است و جالب است که به تایید آمار و ارقام، هم مشتریها از خرید آن زیان میکنند و هم کارخانه! با این اوضاع باز اصرار دارد به همین شیوه ادامه دهد چون یا نمیخواهد یا دیگر نمیتواند به اصول باز گردد.
همین خودروها، روزانه به طور متوسط ۱۱۱ میلیون لیتر بنزین در ایران مصرف میکنند و ایران را به یکی از پرمصرفترین کشورهای جهان، به نسبت جمعیت، تبدیل کردهاند. وزیر نفت میگوید سالانه ۸۰ میلیارد دلار یارانه سوخت میدهیم که ۲ برابر صادرات نفت است. وزیر بهداشت میگوید سالانه ۴۴۰۰ نفر به خاطر آلودگی هوا بر اثر مصرف سوخت میمیرند. پلیس میگوید ۲۰ هزار نفر هم بر اثر ناایمنی بودن خودروها جان میدهند، اما هیچ کس حاضر نیست به اصول بازگردد.
قرار بود تولید خودرو با سوختهای فسیلی تا سال ۲۰۳۵ در فرانسه به صفر برسد. مکرون پارسال دستور داد این زمان به سال ۲۰۳۰ کاهش یابد. در شمال اروپا مالیات خودروهای برقی صفر شده و همزمان مالیات خودروهای بنزینی افزایش یافته است. آمریکا دیروز اعلام کرد تا سال ۲۰۳۳ معادل ۷۰درصد تولیدات اتومبیل این کشور برقی خواهد شد. در کشور ما تولید و تقاضا برای خودروهای بنزینی چینی در صدر است.
به گفته وزارت نفت ۱۶درصد یارانه انرژی جهان در ایران پرداخت میشود، هر ایرانی بیش از ۳ برابر یک شهروند چینی بنزین و ۵ برابر او انواع دیگر انرژی را مصرف میکند، دولت نمیتواند مصرف بنزین را کم کند و خودروسازهای زیانده نیز هیچ برنامهای برای تولید خودرو برقی ندارند. فقط یک دستگاه خودرو برقی هست که هر سال در روز هوای پاک رئیس جمهوری با آن یک دور در میدانگاه نهاد ریاست جمهوری میزند و صداوسیما تصویر میگیرد و نمایش میدهد. تقریباً همه روسای جمهوری سی سال اخیر سوار آن شدهاند! اگر یکی از «اصول» حاکم بر دولتها آن بود که دولتها نباید نمایش اجرا کنند بلکه باید کار کنند، الان نیمی از خودروهای کشور برقی شده بود.
دولت به خاطر بیم اصطکاک با مردم و تکرار حوادث تلخ سال ۹۸ نمیتواند با گران کردن بنزین، مصرف آن را کم کند. همین بیم اصطکاک البته در موضوع حجاب هم وجود دارد. فرمانده پلیس کشور اعلام کرده از همین امروز، دوربینهای پلیس افراد بدحجاب را در خیابانها، واحدهای صنفی و خودروها ثبت میکنند و پروندهشان را به قوه قضائیه میفرستند. البته فرمانده گفته دوربینهای ما دقیق است، اما همین دوربینها سالیان پیش برای خودروهایی که پسرهای موبلند در آن بودند، پیامک بدحجابی فرستاده بود. نمیدانیم این شیوه چقدر مؤثر خواهد بود و چقدر احیاناً به اصطکاک میانجامد، اما آیا همه «اصول و چگونگی روابط و سطح تماس حکمرانی با بدنه جامعه» در این طرح جدید رعایت شده است؟ اصولی که اگر سال گذشته نیز درباره همین موضوع رعایت شده بود، آن همه هزینه برای کشور ایجاد نمیشد…
اگر اصول در بانکداری رعایت میشد، اختلاس کمتر میشد، اگر اصول در شهرداری و شهرسازی رعایت میشد، زلزله این همه تلفات نمیداد، اگر اصول در راهسازی و خودروسازی لحاظ میشد، این همه کشته نمیدادیم، اگر اصول در عدالت رعایت میشد این همه نابرابری نبود، اگر اصول در رابطه نظام حکمرانی با جامعه رعایت میشد، این همه اصطکاک و نارضایتی خلق نمیشد و بالاخره اگر اصول در آموزش رعایت میشد، فرزندان ما یاد میگرفتند در هر حوزه و موضوعی باید به «اصول» برگردند…
معنی این کار سیما آن است که همه رانندگان تاکسی این سرزمین دزدند واگر یک راننده پیدا شود که پول مسافر را پس بدهد ما آن را به عنوان خبر انتخاب میکنیم و میآوریم در پربینندهترین ساعت و روز به عنوان یک «خرق عادت» به مردم معرفی میکنیم. واقعاً چه شده است که صداوسیما با آن ابعاد و بودجه و طول و عرض ـ که اتفاقاً دانشکده خبر هم دارد ـ بدیهیترین اصل را رعایت نمیکند؟
ممکن است بگویند حالا قصد تقدیر و تشکر بوده، برای همین اصول رسانه رعایت نشده است و در این مورد میشود از آن گذشت و چشمپوشی کرد… اما اگر در همه موارد چنین کنیم معلوم نیست چه فجایعی رخ دهد. در همین تعطیلات نوروز حدود هزار نفر در جادههای کشور کشته شدند. چنین آماری اگر در برخی کشورها رخ دهد، دولت عوض میشود. کم اتفاقی نیست هزار انسان که اغلب جوان هستند، طی دو هفته در جاده کشته شوند. آمار سالانه تلفات جادهای، ۵ر۲ برابر آما تلفات سالانه غیرنظامیان جنگ اوکراین بوده است. به گفته رئیس پلیس راهور کشور هر یک نفر در جاده میمیرد ۳ر۸ میلیارد تومان خسارت وارد میشود. تلفات جادهای پارسال در ایران، طبق آمار بیش از تلفات جادهای ۲۷ کشور اتحادیه اروپا بوده است.
حمل و نقل سالم در جاده از پنج اصل پیروی میکند: «انسان»، «راه»، «وسیله نقلیه»، «مدیریت» و «آموزش». اگر همه این اصول رعایت میشد، آمار تلفات و خسارات به حداقل ممکن میرسید اما اصول رعایت نمیشود. این یک نمونهاش: در تصادف زنجیرهای دوشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ محور بهبهان ـ اهواز ۵۹ خودرو تصادف کردند که حتی ایربگ یک خودرو هم باز نشد!
این محصول همان صنعت خودروسازی است که یک و نیم میلیون نفر از قبل پول دادهاند و محصولاتشان را پیشخرید کردهاند اما هم محصولاتش ضعف کیفیت دارند و هم سه شرکت اصلی و بزرگ خودروسازی دولتی ۸۲ هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارند!
اگر اصول صنعتی و مدیریتی در این شرکتها رعایت شده بود، آیا وضع همین بود. یک قلم مقایسه شاید چرایی چنین زیان هنگفتی را نشان دهد.
خودروسازهای روز دنیا به ازای هر پرسنل در سال حدود ۵۰ دستگاه خودرو تولید میکنند و در ایران ما حدود ۱۰ دستگاه!
صنعت خودروسازی داخلی کماکان خودروهایی می سازد که به نسبت خودروهای جهانی ناایمن، پرمصرف، و گران است و جالب است که به تایید آمار و ارقام، هم مشتریها از خرید آن زیان میکنند و هم کارخانه! با این اوضاع باز اصرار دارد به همین شیوه ادامه دهد چون یا نمیخواهد یا دیگر نمیتواند به اصول باز گردد.
همین خودروها، روزانه به طور متوسط ۱۱۱ میلیون لیتر بنزین در ایران مصرف میکنند و ایران را به یکی از پرمصرفترین کشورهای جهان، به نسبت جمعیت، تبدیل کردهاند. وزیر نفت میگوید سالانه ۸۰ میلیارد دلار یارانه سوخت میدهیم که ۲ برابر صادرات نفت است. وزیر بهداشت میگوید سالانه ۴۴۰۰ نفر به خاطر آلودگی هوا بر اثر مصرف سوخت میمیرند. پلیس میگوید ۲۰ هزار نفر هم بر اثر ناایمنی بودن خودروها جان میدهند، اما هیچ کس حاضر نیست به اصول بازگردد.
قرار بود تولید خودرو با سوختهای فسیلی تا سال ۲۰۳۵ در فرانسه به صفر برسد. مکرون پارسال دستور داد این زمان به سال ۲۰۳۰ کاهش یابد. در شمال اروپا مالیات خودروهای برقی صفر شده و همزمان مالیات خودروهای بنزینی افزایش یافته است. آمریکا دیروز اعلام کرد تا سال ۲۰۳۳ معادل ۷۰درصد تولیدات اتومبیل این کشور برقی خواهد شد. در کشور ما تولید و تقاضا برای خودروهای بنزینی چینی در صدر است.
به گفته وزارت نفت ۱۶درصد یارانه انرژی جهان در ایران پرداخت میشود، هر ایرانی بیش از ۳ برابر یک شهروند چینی بنزین و ۵ برابر او انواع دیگر انرژی را مصرف میکند، دولت نمیتواند مصرف بنزین را کم کند و خودروسازهای زیانده نیز هیچ برنامهای برای تولید خودرو برقی ندارند. فقط یک دستگاه خودرو برقی هست که هر سال در روز هوای پاک رئیس جمهوری با آن یک دور در میدانگاه نهاد ریاست جمهوری میزند و صداوسیما تصویر میگیرد و نمایش میدهد. تقریباً همه روسای جمهوری سی سال اخیر سوار آن شدهاند! اگر یکی از «اصول» حاکم بر دولتها آن بود که دولتها نباید نمایش اجرا کنند بلکه باید کار کنند، الان نیمی از خودروهای کشور برقی شده بود.
دولت به خاطر بیم اصطکاک با مردم و تکرار حوادث تلخ سال ۹۸ نمیتواند با گران کردن بنزین، مصرف آن را کم کند. همین بیم اصطکاک البته در موضوع حجاب هم وجود دارد. فرمانده پلیس کشور اعلام کرده از همین امروز، دوربینهای پلیس افراد بدحجاب را در خیابانها، واحدهای صنفی و خودروها ثبت میکنند و پروندهشان را به قوه قضائیه میفرستند. البته فرمانده گفته دوربینهای ما دقیق است، اما همین دوربینها سالیان پیش برای خودروهایی که پسرهای موبلند در آن بودند، پیامک بدحجابی فرستاده بود. نمیدانیم این شیوه چقدر مؤثر خواهد بود و چقدر احیاناً به اصطکاک میانجامد، اما آیا همه «اصول و چگونگی روابط و سطح تماس حکمرانی با بدنه جامعه» در این طرح جدید رعایت شده است؟ اصولی که اگر سال گذشته نیز درباره همین موضوع رعایت شده بود، آن همه هزینه برای کشور ایجاد نمیشد…
اگر اصول در بانکداری رعایت میشد، اختلاس کمتر میشد، اگر اصول در شهرداری و شهرسازی رعایت میشد، زلزله این همه تلفات نمیداد، اگر اصول در راهسازی و خودروسازی لحاظ میشد، این همه کشته نمیدادیم، اگر اصول در عدالت رعایت میشد این همه نابرابری نبود، اگر اصول در رابطه نظام حکمرانی با جامعه رعایت میشد، این همه اصطکاک و نارضایتی خلق نمیشد و بالاخره اگر اصول در آموزش رعایت میشد، فرزندان ما یاد میگرفتند در هر حوزه و موضوعی باید به «اصول» برگردند…