تاریخ انتشار
جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۲۹
کد مطلب : ۴۵۹۷۹۴
کبنا گزارش میدهد:
دردی که باید بسیار از آن گفت/ درد بیکاری جوانان مستعد استان و طایفهگرایی مسوولان معاملهگر
۱
کبنا ؛
دردی که باید بسیار از آن گفت درد بیکاری جوانان مستعد استان و طایفهگرایی مسوولان معاملهگر استان است.
روزی یکی از مسوولین در یکی از نشستهای خبری گفته بود: در فامیلم آدمهای لایق بسیاری وجود دارد که از ترس اینکه بگویند فلانی قومگرایی میکند روی اسم فامیلهایم خط میکشم. از حرف مردم نترسید آقای مسوول بلکه از خدا بترسید. در استان ما نیز جوانان لایق بسیاری یافت میشوند منتها چون فامیل کسی نیستند، ناشناخته و گمنام ماندهاند. یک زحمتی بکشید وقتی سودای مدیر شدن را در سر میپرورانید دو واحد مدیریت دولتی هم از سر بگذرانید تا در چنین شرایط بحرانی قرار نگیرید و بدانید که فراخوان خط بطلانی روی هم ترسهاست.
مدیر دیگری میگفت: اگر فراخوان بزنیم و آزمون برگزار کنیم نیروی شرکتی بعدها مدعی میشود و بیرون کردن یا همان دست به سرکردن نیرو منظورشان بود- سخت میشود. اگر آزمون برگزار نکنیم هم هزار حرف پشت سرمان میزنند. آقای مسوول؛ یعنی همان نیروی بدون آزمون چندسال بعد تعدیل وضعیت نمیشود؟!
ده بند به فراخوانتان بیفزایید و تمام شرایط را ذکر کنید و هر وقت نیرو مدعی شد شما به بند فلان تا فلان فراخوانتان مراجعه کنید ادعایش را باطل کنید. فراخوان خط بطلانی روی همه ادعاهاست.
دیگر مسوولی میگفت: من هرگز به ذهنم هم خطور نمیکرد که روزی مدیر شوم و در خدمت مردم قرار بگیرم و بعد در ادامه صحبتهایش می افزود: قانون خط قرمز من است و خلاف قانون عمل نکردم و نخواهم کردم. اگر از قانون پیروی می کنید چطور تصور نمیکردید روزی در خدمت مردم باشید و شدید. چرا ضد و نقیض حرف میزنید؟! لطفاٌ قبل از اینکه در جلسات شعار بدهید و از رسانهها بخواهید خدمات بی بدیلتان را در سایتهایشان منتشر کنند درباه حرفهایتان فکر کنید و به قول سعدی: " اول اندیشه وانگهی گفتار/ پای بست آمده است و پس دیوار".
مدیران، مسوولان و نمایندگان در جلسات از این خطاهای فاحش بسیار داشتند که پرداختن بدانها در این مقال نمیگنجند؛ اما دردی که بسیار باید از آن گفت؛ درد بیکاری جوانان مستعد استان و طایفهگرایی مسوولان معاملهگر استان است. سالهاست که نقل مجالس و محافل بیکاری جوانان شایسته و به کارگیری افراد ناشایسته است. البته که مقصر فقط مشوولان نیستند؛ مردم هم مقصرند. بارها شنیدهایم که کسی گفته باشد اگر فلانی قبول شود شانس با من یار است و اگر قبول نشود بیچارهام. مردمی که خودشان نمایندگان و مسوولان را در چنین شرایطی قرار میدهند باید جوانانشان بیکاریهای دورهای را سپری کند تا شاید شانس یارشان شود.
همه مردم که سیاست نخواندهاند، جامعه شناسی، اقتصاد و مدیریت نمیدانند فکر میکنند مسوول؛ یعنی کسی که به رفع بیکاری جوانان کمک میکند به همین دلیل تا چشمشان به یک مسوول بخورد نامه میدهند که بیکاری بیداد میکند؛ اما مسوولان چرا بپذیرند؟! نمایندگان چرا چنین وعدههای بدهند؟! نمایندگان چرا از مدیرانی که انتصاب میکنند انتظار دارند به جای خدمت به دولت و مردم به خودشان خدمت کنند و مدیران را مانند ابزاری در ادارات فرض میکنند که هر وقت از لیست بلندبالای سفارشیهایش سر باز زد حکم عزلش را بنویسند و مدیری را جایگزین کنند تا به نحو شایستهای لیست سفارشاتش را اجرا کند؟!نمایندگان چرا از الان دعوت مردم را میپذیرند و به خانه مردم میروند و معامله میکنند. مردم باید بدانند این کار ریسک بزرگی دارد به جای این دعوت بازیها با یکدیگر متحد شوند و از مسوولین و نمایندگان بخواهند تا برای جای جای این استان و شهرستانهایش تلاش کنند نه برای افراد خاص و مناطق خاص. مردم باید یک صدا و یکدل از مسوولان بخواهند تا در جهت رفع محرومیت این استان تلاش کنند. از مدیران بخواهند عدالت را برقرارکنند، بخواهند برای رفع بیکاری جوانان گام مثبتی بردارند. حق واقعیشان را بخواهند نه خودشان وارد بازی و معامله با نمایندگان شوند چرا که تازمانی که این دید مردم باشد همین برخورد مسوولان خواهد بود.
خشت اول چون نهد معمار کج/ تا ثریا میرود دیوار کج
روزی یکی از مسوولین در یکی از نشستهای خبری گفته بود: در فامیلم آدمهای لایق بسیاری وجود دارد که از ترس اینکه بگویند فلانی قومگرایی میکند روی اسم فامیلهایم خط میکشم. از حرف مردم نترسید آقای مسوول بلکه از خدا بترسید. در استان ما نیز جوانان لایق بسیاری یافت میشوند منتها چون فامیل کسی نیستند، ناشناخته و گمنام ماندهاند. یک زحمتی بکشید وقتی سودای مدیر شدن را در سر میپرورانید دو واحد مدیریت دولتی هم از سر بگذرانید تا در چنین شرایط بحرانی قرار نگیرید و بدانید که فراخوان خط بطلانی روی هم ترسهاست.
مدیر دیگری میگفت: اگر فراخوان بزنیم و آزمون برگزار کنیم نیروی شرکتی بعدها مدعی میشود و بیرون کردن یا همان دست به سرکردن نیرو منظورشان بود- سخت میشود. اگر آزمون برگزار نکنیم هم هزار حرف پشت سرمان میزنند. آقای مسوول؛ یعنی همان نیروی بدون آزمون چندسال بعد تعدیل وضعیت نمیشود؟!
ده بند به فراخوانتان بیفزایید و تمام شرایط را ذکر کنید و هر وقت نیرو مدعی شد شما به بند فلان تا فلان فراخوانتان مراجعه کنید ادعایش را باطل کنید. فراخوان خط بطلانی روی همه ادعاهاست.
دیگر مسوولی میگفت: من هرگز به ذهنم هم خطور نمیکرد که روزی مدیر شوم و در خدمت مردم قرار بگیرم و بعد در ادامه صحبتهایش می افزود: قانون خط قرمز من است و خلاف قانون عمل نکردم و نخواهم کردم. اگر از قانون پیروی می کنید چطور تصور نمیکردید روزی در خدمت مردم باشید و شدید. چرا ضد و نقیض حرف میزنید؟! لطفاٌ قبل از اینکه در جلسات شعار بدهید و از رسانهها بخواهید خدمات بی بدیلتان را در سایتهایشان منتشر کنند درباه حرفهایتان فکر کنید و به قول سعدی: " اول اندیشه وانگهی گفتار/ پای بست آمده است و پس دیوار".
مدیران، مسوولان و نمایندگان در جلسات از این خطاهای فاحش بسیار داشتند که پرداختن بدانها در این مقال نمیگنجند؛ اما دردی که بسیار باید از آن گفت؛ درد بیکاری جوانان مستعد استان و طایفهگرایی مسوولان معاملهگر استان است. سالهاست که نقل مجالس و محافل بیکاری جوانان شایسته و به کارگیری افراد ناشایسته است. البته که مقصر فقط مشوولان نیستند؛ مردم هم مقصرند. بارها شنیدهایم که کسی گفته باشد اگر فلانی قبول شود شانس با من یار است و اگر قبول نشود بیچارهام. مردمی که خودشان نمایندگان و مسوولان را در چنین شرایطی قرار میدهند باید جوانانشان بیکاریهای دورهای را سپری کند تا شاید شانس یارشان شود.
همه مردم که سیاست نخواندهاند، جامعه شناسی، اقتصاد و مدیریت نمیدانند فکر میکنند مسوول؛ یعنی کسی که به رفع بیکاری جوانان کمک میکند به همین دلیل تا چشمشان به یک مسوول بخورد نامه میدهند که بیکاری بیداد میکند؛ اما مسوولان چرا بپذیرند؟! نمایندگان چرا چنین وعدههای بدهند؟! نمایندگان چرا از مدیرانی که انتصاب میکنند انتظار دارند به جای خدمت به دولت و مردم به خودشان خدمت کنند و مدیران را مانند ابزاری در ادارات فرض میکنند که هر وقت از لیست بلندبالای سفارشیهایش سر باز زد حکم عزلش را بنویسند و مدیری را جایگزین کنند تا به نحو شایستهای لیست سفارشاتش را اجرا کند؟!نمایندگان چرا از الان دعوت مردم را میپذیرند و به خانه مردم میروند و معامله میکنند. مردم باید بدانند این کار ریسک بزرگی دارد به جای این دعوت بازیها با یکدیگر متحد شوند و از مسوولین و نمایندگان بخواهند تا برای جای جای این استان و شهرستانهایش تلاش کنند نه برای افراد خاص و مناطق خاص. مردم باید یک صدا و یکدل از مسوولان بخواهند تا در جهت رفع محرومیت این استان تلاش کنند. از مدیران بخواهند عدالت را برقرارکنند، بخواهند برای رفع بیکاری جوانان گام مثبتی بردارند. حق واقعیشان را بخواهند نه خودشان وارد بازی و معامله با نمایندگان شوند چرا که تازمانی که این دید مردم باشد همین برخورد مسوولان خواهد بود.
خشت اول چون نهد معمار کج/ تا ثریا میرود دیوار کج