کبنا ؛کیهان نوشت: روزنامه اطلاعات در تحلیلی عجیب، به جای مذمت اقدامات سران فتنه، از آنها تمجید کرد و نوشت آیا زمان تغییر در رویکرد دفعی و حذفی در نظام فرا نرسیده است؟
روزنامه اطلاعات اخیراً یادداشتی را به قلم همسر عطاءالله مهاجرانی منتشر کرد. مهاجرانی که چند سال قبل از فتنه ۸۸ به همراه همسرش به لندن رفته بود، در ماجرای آن فتنه جوگیر شده و به همراه عناصری، چون عبدالکریم، عبدالعلی بازرگان، اکبر گنجی و برادر همسر خود (محسن کدیور)، گروهی موسوم به «اتاق فکر جنبش سبز در خارج از کشور» راهاندازی کرد. اما به موازات شکست فتنه سبز، آن اتاق فکر کذایی نیز از هم پاشید.
حالا همسر مهاجرانی در روزنامه اطلاعات به گونهشناسی اپوزیسیون پرداخته و پس از بررسی سوابق «سازمان مجاهدین» (سازمان تروریستی منافقین) و همچنین گروه هفت نفره همراه رضا پهلوی که در اغتشاشات چند ماه قبل نقشآفرین بودند، مینویسد: «در هفتههای اخیر در داخل کشور نیز تلاشهایی در حمایت از معترضین و ناراضیان صورت گرفت که البته حسابشان را باید از موارد فوق که قبلا از آنها با عنوان چلبیهای قلابی یاد کردهام، کاملا جدا دانست. چهرههایی که نوعا حامی تمامیت ارضی کشورند و با تحریم و تجاوز به کشور مخالف. مواردی، چون اظهارات، خطبههای نماز جمعه و توییتهای مولوی عبدالعزیز، امام جمعه اهل سنت زاهدان که بعضا بسیار متفاوت با گفتههای سابقش است؛ اظهارات برخی زندانیان سیاسی همچون بهاره هدایت، نرگس محمدی و نسرین ستوده مبنی بر خواست گذار از نظام جمهوری اسلامی؛ بیانیه منتشره توسط میرحسین موسوی مبنی بر ضرورت عبور و گذار از نظام و نیاز به تحول بنیادین و تغییر نظم موجود، عدول از «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» و ناامیدی از روند اصلاحی در چارچوب ساختار موجود و پیشنهاد «برگزاری همهپرسی برای تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید»، «تشکیل مجلس موسسان» و «همهپرسی درباره متن قانون اساسی مصوب جدید»
برای نجات ایران، ضمن اشاره به ابهام در این پیشنهادها؛ بیانیه هفت چهره زندانی در حمایت از پیشنهادهای سه گانه موسوی و تاکید بر ضرورت تحول بنیادین برای گذار مسالمتآمیز و خشونتپرهیز به ساختار کاملا دموکراتیک و ایرانی توسعهیافته. این افراد با توجه به حضور طیفهایی شریف از منتقدین و مخالفان و داخل کشور بودن، امکان جذب طیفهای بیشتری از ناراضیان را دارد. هر چند وجه مشترک همه این اقدامات و اظهارات، عدم ارائه راهکار و راه حل عملی برای اجرای خواستها و برنامههای پیشنهادی خود بوده است.
حال با توجه به تغییرات اپوزیسیون در خارج و داخل، جای آن دارد این سؤال از برخی از دستاندرکاران نظام پرسیده شود که آیا زمان تغییر در نوع رویکرد و عملکرد دفعی و حذفی شما فرا نرسیده است؟ یا قرار است اقدامی که ۴۴ سال اپوزیسیون در انجام آن موفق نبوده، با بی درایتی افرادی که ناتوانیشان در اداره امور مبرهن است و اقداماتشان در بسیاری موارد در تعارض جدی با آرمانهای انقلاب ۵۷ بوده است، رخ دهد؟
در پایان، با تاکید بر اینکه قدر سرمایههای ملی کشور را تا دیرتر نشده است، بدانیم؛ به جد بر این باورم که بیانیه سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق و رویکرد اصلاح گرانه اش، کاملا واقعگرایانه و حلال بسیاری از مشکلات جاری کشور است».
انتشار این متن از سوی روزنامه اطلاعات در حالی است که متولیان این روزنامه به روشنی میدانند فتنهای را که موسوی و خاتمی در سال ۱۳۸۸ سردمدار آن بودند، اصل جمهوری اسلامی را نشانه رفته بود و در شعارهای اغتشاشگران هم مورد تأکید قرار داشت (انتخابات بهانه است / اصل نظام نشانه است). بدتر این که ایندو، هماهنگ با نقشه آمریکایی- انگلیسی و صهیونیستی، مبنای آشوبافکنی را دروغ مسلم «تقلب در انتخابات» قرار داده بودند و به مبنای همین بازی در نقشه سرویسهای جاسوسی غربی، به واسطه تحریک هشت ماهه به آشوب خیابانی، ماجرا را از ادعای اعتراض به تقلب انتخاباتی (!) به حذف جمهوری اسلامی، توهین به حضرت امام (ره) و ولایتفقیه، شعار به نفع رژیم صهیونیستی در روز قدس و حرمتشکنی روز عاشورا گسترش دادند؛ بنابراین با وجود این کارنامه خیانتبار، عجیب است که روزنامه اطلاعات به قلم همسر یک فعال فتنه ۸۸، دستاندرکاران نظام را به دفع و حذف متهم میکند و حال آن که اگر انصاف و حریت در کار بود، باید موسوی و خاتمی به خاطر عملکرد خیانتبار گذشته و همراهیهای اخیر با گروهکهای تروریست که تجزیهطلب، مورد سرزنش قرار میگرفتند و نه مسئولان نظام.
در اغتشاشات اخیر در حالی که سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس همه مزدوران خود و رسانههای وابسته را به صف کرده و دستور جنایت، شرارت، ترور و حتی اقدامات تجزیهطلبانه را صادر کرده بودند، خاتمی و موسوی و برخی افراطیون مدعی اصلاحات، اغتشاشگران اجارهای را معترض جا زده و خواستار مدارا با آنها شدند. ضمن این که خاتمی به اعتبار سوء عملکرد دولت ائتلافی روحانی، متهم اصلی در فریب انتخاباتی مردم و نارضایتی بعدی مردم از شرایط اقتصادی است.
نکته قابل تأمل این که مواضع چند ماه اخیر خاتمی و موسوی، کاملاً مورد استقبال و بازتاب رسانههای بدنامی، چون رادیو فردا، بیبیسی، صدای آمریکا و... قرار داشته و حاکی از پر کردن خانههای جدول دشمن توسط این دو عنصر فتنهگر حکایت میکند. بدینترتیب باید از روزنامه اطلاعات سؤال کرد موسوی و خاتمی در حمایت از اغتشاشات، ادعای انحراف انقلاب و عزاداری به جای شادمانی ۲۲ بهمن (ادعای خاتمی)، تردید و تشکیک در حقانیت و سلامت مکتب جمهوری اسلامی، معترض مدنی جازدن تروریستها و اشرار اجارهای دشمن و... چه تفاوتی با فسیلهای سلطنتطلب و سازمان منافقین و کومله و... دارند.
روزنامه اطلاعات اخیراً یادداشتی را به قلم همسر عطاءالله مهاجرانی منتشر کرد. مهاجرانی که چند سال قبل از فتنه ۸۸ به همراه همسرش به لندن رفته بود، در ماجرای آن فتنه جوگیر شده و به همراه عناصری، چون عبدالکریم، عبدالعلی بازرگان، اکبر گنجی و برادر همسر خود (محسن کدیور)، گروهی موسوم به «اتاق فکر جنبش سبز در خارج از کشور» راهاندازی کرد. اما به موازات شکست فتنه سبز، آن اتاق فکر کذایی نیز از هم پاشید.
حالا همسر مهاجرانی در روزنامه اطلاعات به گونهشناسی اپوزیسیون پرداخته و پس از بررسی سوابق «سازمان مجاهدین» (سازمان تروریستی منافقین) و همچنین گروه هفت نفره همراه رضا پهلوی که در اغتشاشات چند ماه قبل نقشآفرین بودند، مینویسد: «در هفتههای اخیر در داخل کشور نیز تلاشهایی در حمایت از معترضین و ناراضیان صورت گرفت که البته حسابشان را باید از موارد فوق که قبلا از آنها با عنوان چلبیهای قلابی یاد کردهام، کاملا جدا دانست. چهرههایی که نوعا حامی تمامیت ارضی کشورند و با تحریم و تجاوز به کشور مخالف. مواردی، چون اظهارات، خطبههای نماز جمعه و توییتهای مولوی عبدالعزیز، امام جمعه اهل سنت زاهدان که بعضا بسیار متفاوت با گفتههای سابقش است؛ اظهارات برخی زندانیان سیاسی همچون بهاره هدایت، نرگس محمدی و نسرین ستوده مبنی بر خواست گذار از نظام جمهوری اسلامی؛ بیانیه منتشره توسط میرحسین موسوی مبنی بر ضرورت عبور و گذار از نظام و نیاز به تحول بنیادین و تغییر نظم موجود، عدول از «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» و ناامیدی از روند اصلاحی در چارچوب ساختار موجود و پیشنهاد «برگزاری همهپرسی برای تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید»، «تشکیل مجلس موسسان» و «همهپرسی درباره متن قانون اساسی مصوب جدید»
برای نجات ایران، ضمن اشاره به ابهام در این پیشنهادها؛ بیانیه هفت چهره زندانی در حمایت از پیشنهادهای سه گانه موسوی و تاکید بر ضرورت تحول بنیادین برای گذار مسالمتآمیز و خشونتپرهیز به ساختار کاملا دموکراتیک و ایرانی توسعهیافته. این افراد با توجه به حضور طیفهایی شریف از منتقدین و مخالفان و داخل کشور بودن، امکان جذب طیفهای بیشتری از ناراضیان را دارد. هر چند وجه مشترک همه این اقدامات و اظهارات، عدم ارائه راهکار و راه حل عملی برای اجرای خواستها و برنامههای پیشنهادی خود بوده است.
حال با توجه به تغییرات اپوزیسیون در خارج و داخل، جای آن دارد این سؤال از برخی از دستاندرکاران نظام پرسیده شود که آیا زمان تغییر در نوع رویکرد و عملکرد دفعی و حذفی شما فرا نرسیده است؟ یا قرار است اقدامی که ۴۴ سال اپوزیسیون در انجام آن موفق نبوده، با بی درایتی افرادی که ناتوانیشان در اداره امور مبرهن است و اقداماتشان در بسیاری موارد در تعارض جدی با آرمانهای انقلاب ۵۷ بوده است، رخ دهد؟
در پایان، با تاکید بر اینکه قدر سرمایههای ملی کشور را تا دیرتر نشده است، بدانیم؛ به جد بر این باورم که بیانیه سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق و رویکرد اصلاح گرانه اش، کاملا واقعگرایانه و حلال بسیاری از مشکلات جاری کشور است».
انتشار این متن از سوی روزنامه اطلاعات در حالی است که متولیان این روزنامه به روشنی میدانند فتنهای را که موسوی و خاتمی در سال ۱۳۸۸ سردمدار آن بودند، اصل جمهوری اسلامی را نشانه رفته بود و در شعارهای اغتشاشگران هم مورد تأکید قرار داشت (انتخابات بهانه است / اصل نظام نشانه است). بدتر این که ایندو، هماهنگ با نقشه آمریکایی- انگلیسی و صهیونیستی، مبنای آشوبافکنی را دروغ مسلم «تقلب در انتخابات» قرار داده بودند و به مبنای همین بازی در نقشه سرویسهای جاسوسی غربی، به واسطه تحریک هشت ماهه به آشوب خیابانی، ماجرا را از ادعای اعتراض به تقلب انتخاباتی (!) به حذف جمهوری اسلامی، توهین به حضرت امام (ره) و ولایتفقیه، شعار به نفع رژیم صهیونیستی در روز قدس و حرمتشکنی روز عاشورا گسترش دادند؛ بنابراین با وجود این کارنامه خیانتبار، عجیب است که روزنامه اطلاعات به قلم همسر یک فعال فتنه ۸۸، دستاندرکاران نظام را به دفع و حذف متهم میکند و حال آن که اگر انصاف و حریت در کار بود، باید موسوی و خاتمی به خاطر عملکرد خیانتبار گذشته و همراهیهای اخیر با گروهکهای تروریست که تجزیهطلب، مورد سرزنش قرار میگرفتند و نه مسئولان نظام.
در اغتشاشات اخیر در حالی که سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس همه مزدوران خود و رسانههای وابسته را به صف کرده و دستور جنایت، شرارت، ترور و حتی اقدامات تجزیهطلبانه را صادر کرده بودند، خاتمی و موسوی و برخی افراطیون مدعی اصلاحات، اغتشاشگران اجارهای را معترض جا زده و خواستار مدارا با آنها شدند. ضمن این که خاتمی به اعتبار سوء عملکرد دولت ائتلافی روحانی، متهم اصلی در فریب انتخاباتی مردم و نارضایتی بعدی مردم از شرایط اقتصادی است.
نکته قابل تأمل این که مواضع چند ماه اخیر خاتمی و موسوی، کاملاً مورد استقبال و بازتاب رسانههای بدنامی، چون رادیو فردا، بیبیسی، صدای آمریکا و... قرار داشته و حاکی از پر کردن خانههای جدول دشمن توسط این دو عنصر فتنهگر حکایت میکند. بدینترتیب باید از روزنامه اطلاعات سؤال کرد موسوی و خاتمی در حمایت از اغتشاشات، ادعای انحراف انقلاب و عزاداری به جای شادمانی ۲۲ بهمن (ادعای خاتمی)، تردید و تشکیک در حقانیت و سلامت مکتب جمهوری اسلامی، معترض مدنی جازدن تروریستها و اشرار اجارهای دشمن و... چه تفاوتی با فسیلهای سلطنتطلب و سازمان منافقین و کومله و... دارند.