تاریخ انتشار
جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۳۳
کد مطلب : ۴۵۷۶۱۳
مروری بر جایگاه همسران رؤسای دولتها
۰
کبنا ؛در روزهای اخیر تصویر همسران رؤسای دولت چند کشور در کنار همسر رئیسجمهور کشورمان مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. این کشورها عبارتاند از صربستان، ارمنستان، بورکینافاسو و قرقیزستان و خانم جمیله علمالهدی نیز در مرکز این بانوان قرار دارد. این عکس به لحاظ مؤلفههای تصویری و سطوح دلالتی میتواند از منظر نشانهشناسی بررسی شود.
شرق نوشت: پیش از هرچیز باید ذکر شود که این تصویر فاقد جوهر زبانی است؛ به این معنا که زیرنویس یا توضیح خاصی ندارد و همین ویژگی است که نشانهشناس را در انضمام جوهر زبانی یاری میکند یا به دلیل حساسیتهای موجود نمیتوان اقدام به چنین انضمامی کرد؛ ازاینرو رویکرد نشانهشناسانه در این عکس صرفا معطوف به مؤلفههای تصویری است.
باید اشاره شود که تصویر مذکور بدون لحاظ بینامتنیت، آنالیز نشانهشناسانه شده است. مداخله در حوزه دلالتگری نیازمند تحلیلهای گفتمانی است که در این مجال موردتوجه نبوده است.
بانوانی در کنار بانوی اول کشورمان نشستهاند در اینجا مؤلفه «رنگ» در دو بخش «رنگ لباس» و «رنگ چهرهها» واجد معناست. این کمپوزیسیون رنگی تلاش دارد جهانیبودن این اتفاق را برجسته کند. همچنین تنوع رنگهای لباسها (که برخلاف تبلیغات رسمی است) نوعی انگاره پذیرش تنوع و تکثر را به ذهن متبادر میکند.
زنان تأثیرگذار الزاما نباید در چارچوب رنگهای رسمی تیره بازنمایی شوند، هرچند مرکزیت موردنظر در قالب بانوی مرکزی تصویر معرفی شده است.
نوع پوشش بانوان در سوژه عکس نیز قابل توجه است. چهار سوژه از پنج سوژه عملا پوششی خارج از پوشش تبلیغات رسمی دارند. این یعنی 80 درصد از چکیده زنان میهمان میتوانند و اجازه دارند خارج از آنچه در مرکزیت تصویر بازنمایی شده است (یعنی همسر رئیسجمهورمان) پوشش خود را انتخاب کنند. در عین حال لبخند رضایت ایشان حاکی از پذیرش این امر است.
در اینجا دال مرکزی همسر رئیسجمهور ماست. او در مرکز این بانوان قرار دارد و بانوان دیگر چون دالهای جانبی با مرکزیت او استقرار یافتهاند.
رنگهای چهره از نژاد سیاه، سفید و زرد حاکی از جهانیبودن (و به تعبیری همان شمول عام) موضوع است. تبلیغات رسمی حاکی از آن است که ۳۰۰ میهمان خارجی از ۹۰ کشور جهان از جمله ۷۰ نفر از مقامات زن اعم از وزرا، معاونان رئیسجمهور و نمایندگان مجلس در ایران حضور پیدا کردهاند تا بدون رتوش رسانههای غرب صدای زنان ایرانی را بشنوند.
چکیده این 70 زن در قالب همان تصویر اصلی قابل ارائه است. از اروپا و آفریقا تا آسیا تا اقیانوسیه و قاره آمریکا در اینجا حضور یافتهاند تا حقانیت زنان در کشورمان را به چشم خود ببینند.
اما چه نکات خاصی در این عکس وجود دارد که تا این اندازه مورد توجه قرار گرفته است؟
اولین مورد این است که جهت نگاهها یکسان نیست و انرژی عکس زائل شده است. هرچند لبخندهای بانوان عدم همگرایی نگاهها را تا حدی جبران کرده است.
مورد دیگر ناظر بر شلوغی و بینظمی پسزمینه است. در این موارد عکاس هرچند تلاش کرده صحنه لبخند را به تصویر بکشد اما در ادیت نهایی عکس، به این بینظمی پشت سوژهها توجه نشده است.
در این موارد اساسا قاببندی در قالب برش (کراپ) واجد کارکرد است و داده بصری را از وضعیت خام نجات میدهد. اما گویا عکاس میخواسته با این شلوغی یک جور تکرار بازنمایی سوژههای اصلی را پدید آورد.
بانوان پسزمینه تماما ایرانی نیستند بلکه از همان ملیتهای نودگانه هستند ولی مشکل در این است که این شلوغی مذکور تنه به بینظمی میزند. هرکسی در این پسزمینه سر به سویی دارد و مشغول کار خود است. این تضاد رنگها در همراهی با تعارض جهتهای استقرار زنان پسزمینه نیز مشکل دیگر عکس است.
موارد مذکور با نکات فرامتنی، قابل مقایسه و تحلیل است. در فرامتن اساسا زنان در پی این رنگارنگی فکری هستند که گویی فقط در ظاهر روابط دیپلماتیک میچرخد. دولت به دنبال این است که به خارج و داخل نشان دهد که مشکلی با «رنگ» و «نوع پوشش» زنان ندارد.
در نظام نشانگی این عکسها، انواع دالها در سطوح صریح و ضمنی مشغول فعالیت هستند.
دال مرکزی قطعا همسر رئیسجمهور کشورمان است. دال مرکزی عامل انسجام بقیه دالها و نشانه برجسته و ممتازی است که نشانههای دیگر در سایه آن نظم پیدا کرده و به هم مفصلبندی میشوند.
این دال از هر حیث مرکزیت دارد یعنی هم در مرکز تصویر است و بقیه بانوان در جوار او حضور دارند و هم اینکه نوع پوشش و رنگ آن نیز در بین رنگارنگی و تنوع موجود به چشم میآید.
دال غایب نیز در این عکس وجود دارد. این دال در واقع آن چیزی است که در متن نیست ولی دال مرکزی به دنبال آن است.
این دال همانا بازنمایی آرامش در جامعه است. برخی رسانههای منتقد بر این عقیدهاند که چنین آرامشی وجود ندارد. اکنون بینظمی پسزمینه عکس (که بدون برش مناسب منتشر شده) چنین چیزی را القا میکند.
جمعیتی ناشناس و تمایزنیافته (برخلاف پنج سوژه اصلی) در الگوی حرکتی بدون نظم در حال سیلان هستند. این حرکتها به نظر تصادفی هستند و نه ناشی از یک رخدادگی مشخص ولی در عین حال شفاف است و میتواند ناشی از نوعی بازنمود زنانگی تعبیر شود.
به طور موازی دال شناور بر فراز متن حرکت میکند. مدلول آنها شناور و متغیر است که هر گفتمان برحسب منظومههای معنایی موجود، میکوشد مدلولهای موردنظرش را به آن نسبت دهد و سایر مدلولها را از اطراف آن پراکنده کند. در این عکس نیز دال شناور همانا پذیرش تکثر است. با وجود اینکه حاشیه شلوغ است، اما ردیف اول یعنی مسئولان و متولیان کشور در موقعیت فیگوراتیو لبخند (یعنی آرامش توأم با رضایت) هستند. با اینکه تقریبا بیشتر بانوان زمینه از جای خود بلند شدهاند اما سوژهها همچنان سر جایشان نشستهاند.
در یک نگاه کلی به نظر میرسد موضوع برگزاری این همایش با این همه شرکتکننده از سراسر جهان به نوعی با هدفگذاریهای اسطورهای از زنان ارتباط دارد. به تعبیر رولان بارت اسطوره نقش دوگانه دارد، به این صورت که «اطلاع میدهد» و «اشاره میکند»؛ به همین خاطر صورت (یا همان فرم) از منظر بارت مانع معنا نمیشود؛ بلکه آن را کمرنگتر میکند و به آن ابعاد فاصلهای میدهد.
اکنون این همایش و اختصاصا این تصویر خاص نیز به دنبال همین کارکرد بوده است. به عنوان نمونه ارائه تمهیدات رنگبندی بصری در «چهره» و «لباس» قادر نبوده «جهانیبودن» را به مخاطب القا کند، بلکه حداکثر کارکردی ناظر بر «بیندولتیبودن» داشته و استعارههای مدنظر خود در حوزه اهداف معنایی را به طور کامل منتقل نکرده است.
در نظر داشته باشیم قضاوت درباره موفقبودن آن باید در یک چارچوب کلیتر و با لحاظکردن رمزگانهای بازنمایانه در یک «وقته» یا لحظه ایدئولوژیک خاص صورت گیرد که طبعا مطمح نظر این مجال نبوده است.
شرق نوشت: پیش از هرچیز باید ذکر شود که این تصویر فاقد جوهر زبانی است؛ به این معنا که زیرنویس یا توضیح خاصی ندارد و همین ویژگی است که نشانهشناس را در انضمام جوهر زبانی یاری میکند یا به دلیل حساسیتهای موجود نمیتوان اقدام به چنین انضمامی کرد؛ ازاینرو رویکرد نشانهشناسانه در این عکس صرفا معطوف به مؤلفههای تصویری است.
باید اشاره شود که تصویر مذکور بدون لحاظ بینامتنیت، آنالیز نشانهشناسانه شده است. مداخله در حوزه دلالتگری نیازمند تحلیلهای گفتمانی است که در این مجال موردتوجه نبوده است.
بانوانی در کنار بانوی اول کشورمان نشستهاند در اینجا مؤلفه «رنگ» در دو بخش «رنگ لباس» و «رنگ چهرهها» واجد معناست. این کمپوزیسیون رنگی تلاش دارد جهانیبودن این اتفاق را برجسته کند. همچنین تنوع رنگهای لباسها (که برخلاف تبلیغات رسمی است) نوعی انگاره پذیرش تنوع و تکثر را به ذهن متبادر میکند.
زنان تأثیرگذار الزاما نباید در چارچوب رنگهای رسمی تیره بازنمایی شوند، هرچند مرکزیت موردنظر در قالب بانوی مرکزی تصویر معرفی شده است.
نوع پوشش بانوان در سوژه عکس نیز قابل توجه است. چهار سوژه از پنج سوژه عملا پوششی خارج از پوشش تبلیغات رسمی دارند. این یعنی 80 درصد از چکیده زنان میهمان میتوانند و اجازه دارند خارج از آنچه در مرکزیت تصویر بازنمایی شده است (یعنی همسر رئیسجمهورمان) پوشش خود را انتخاب کنند. در عین حال لبخند رضایت ایشان حاکی از پذیرش این امر است.
در اینجا دال مرکزی همسر رئیسجمهور ماست. او در مرکز این بانوان قرار دارد و بانوان دیگر چون دالهای جانبی با مرکزیت او استقرار یافتهاند.
رنگهای چهره از نژاد سیاه، سفید و زرد حاکی از جهانیبودن (و به تعبیری همان شمول عام) موضوع است. تبلیغات رسمی حاکی از آن است که ۳۰۰ میهمان خارجی از ۹۰ کشور جهان از جمله ۷۰ نفر از مقامات زن اعم از وزرا، معاونان رئیسجمهور و نمایندگان مجلس در ایران حضور پیدا کردهاند تا بدون رتوش رسانههای غرب صدای زنان ایرانی را بشنوند.
چکیده این 70 زن در قالب همان تصویر اصلی قابل ارائه است. از اروپا و آفریقا تا آسیا تا اقیانوسیه و قاره آمریکا در اینجا حضور یافتهاند تا حقانیت زنان در کشورمان را به چشم خود ببینند.
اما چه نکات خاصی در این عکس وجود دارد که تا این اندازه مورد توجه قرار گرفته است؟
اولین مورد این است که جهت نگاهها یکسان نیست و انرژی عکس زائل شده است. هرچند لبخندهای بانوان عدم همگرایی نگاهها را تا حدی جبران کرده است.
مورد دیگر ناظر بر شلوغی و بینظمی پسزمینه است. در این موارد عکاس هرچند تلاش کرده صحنه لبخند را به تصویر بکشد اما در ادیت نهایی عکس، به این بینظمی پشت سوژهها توجه نشده است.
در این موارد اساسا قاببندی در قالب برش (کراپ) واجد کارکرد است و داده بصری را از وضعیت خام نجات میدهد. اما گویا عکاس میخواسته با این شلوغی یک جور تکرار بازنمایی سوژههای اصلی را پدید آورد.
بانوان پسزمینه تماما ایرانی نیستند بلکه از همان ملیتهای نودگانه هستند ولی مشکل در این است که این شلوغی مذکور تنه به بینظمی میزند. هرکسی در این پسزمینه سر به سویی دارد و مشغول کار خود است. این تضاد رنگها در همراهی با تعارض جهتهای استقرار زنان پسزمینه نیز مشکل دیگر عکس است.
موارد مذکور با نکات فرامتنی، قابل مقایسه و تحلیل است. در فرامتن اساسا زنان در پی این رنگارنگی فکری هستند که گویی فقط در ظاهر روابط دیپلماتیک میچرخد. دولت به دنبال این است که به خارج و داخل نشان دهد که مشکلی با «رنگ» و «نوع پوشش» زنان ندارد.
در نظام نشانگی این عکسها، انواع دالها در سطوح صریح و ضمنی مشغول فعالیت هستند.
دال مرکزی قطعا همسر رئیسجمهور کشورمان است. دال مرکزی عامل انسجام بقیه دالها و نشانه برجسته و ممتازی است که نشانههای دیگر در سایه آن نظم پیدا کرده و به هم مفصلبندی میشوند.
این دال از هر حیث مرکزیت دارد یعنی هم در مرکز تصویر است و بقیه بانوان در جوار او حضور دارند و هم اینکه نوع پوشش و رنگ آن نیز در بین رنگارنگی و تنوع موجود به چشم میآید.
دال غایب نیز در این عکس وجود دارد. این دال در واقع آن چیزی است که در متن نیست ولی دال مرکزی به دنبال آن است.
این دال همانا بازنمایی آرامش در جامعه است. برخی رسانههای منتقد بر این عقیدهاند که چنین آرامشی وجود ندارد. اکنون بینظمی پسزمینه عکس (که بدون برش مناسب منتشر شده) چنین چیزی را القا میکند.
جمعیتی ناشناس و تمایزنیافته (برخلاف پنج سوژه اصلی) در الگوی حرکتی بدون نظم در حال سیلان هستند. این حرکتها به نظر تصادفی هستند و نه ناشی از یک رخدادگی مشخص ولی در عین حال شفاف است و میتواند ناشی از نوعی بازنمود زنانگی تعبیر شود.
به طور موازی دال شناور بر فراز متن حرکت میکند. مدلول آنها شناور و متغیر است که هر گفتمان برحسب منظومههای معنایی موجود، میکوشد مدلولهای موردنظرش را به آن نسبت دهد و سایر مدلولها را از اطراف آن پراکنده کند. در این عکس نیز دال شناور همانا پذیرش تکثر است. با وجود اینکه حاشیه شلوغ است، اما ردیف اول یعنی مسئولان و متولیان کشور در موقعیت فیگوراتیو لبخند (یعنی آرامش توأم با رضایت) هستند. با اینکه تقریبا بیشتر بانوان زمینه از جای خود بلند شدهاند اما سوژهها همچنان سر جایشان نشستهاند.
در یک نگاه کلی به نظر میرسد موضوع برگزاری این همایش با این همه شرکتکننده از سراسر جهان به نوعی با هدفگذاریهای اسطورهای از زنان ارتباط دارد. به تعبیر رولان بارت اسطوره نقش دوگانه دارد، به این صورت که «اطلاع میدهد» و «اشاره میکند»؛ به همین خاطر صورت (یا همان فرم) از منظر بارت مانع معنا نمیشود؛ بلکه آن را کمرنگتر میکند و به آن ابعاد فاصلهای میدهد.
اکنون این همایش و اختصاصا این تصویر خاص نیز به دنبال همین کارکرد بوده است. به عنوان نمونه ارائه تمهیدات رنگبندی بصری در «چهره» و «لباس» قادر نبوده «جهانیبودن» را به مخاطب القا کند، بلکه حداکثر کارکردی ناظر بر «بیندولتیبودن» داشته و استعارههای مدنظر خود در حوزه اهداف معنایی را به طور کامل منتقل نکرده است.
در نظر داشته باشیم قضاوت درباره موفقبودن آن باید در یک چارچوب کلیتر و با لحاظکردن رمزگانهای بازنمایانه در یک «وقته» یا لحظه ایدئولوژیک خاص صورت گیرد که طبعا مطمح نظر این مجال نبوده است.