تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۵۸
کد مطلب : ۴۵۵۵۸۹
قاسم سالاری، عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج در گفتوگو با کبنانیوز؛
سالاری: کسی که تخصص کاری را دارد؛ محال است خلاف آن عمل کند / مسئولان از مشورت نخبگان بهره ببرند
۰
کبنا ؛در هر جامعهای باید باب گفت و گو باز باشد تا مسائل به شکل عادی حل شوند، اما زمانی که گفت و گو حذف شود، افراد نمیتوانند درباره مسائل مختلف با هم گفت و گو کنند، یا اگر رسانهها نتوانند صدای جامعه باشند، مشکلات به شکلهای مختلف؛ اعتراض، خشونت و... بروز میکنند. در خصوص شرایط فعلی، موضوع گفتوگو، نخبگان، معیشت و نحوه مدیریت در کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد پایگاه خبری کبنا نیوز تصمیم گرفته که با چهرههای مختلف کشوری و استانی پیرامون مسائل مطرح شده گفتوگوهایی را ترتیب دهد تا همچون گذشته به رسالت اصلی خود، اطلاعرسانی و آگاهی بخشی عمل کرده باشد. تاکنون با حجتالاسلام و المسلمین سید علی محمد بزرگواری، نماینده سابق مجلس، علی خرامین، عضو هیئت علمیدانشگاه علوم پزشکی یاسوج و نادر منتظریان، فعال سیاسی اصولگرا، سیدنعمت اله صدوقی فعال سیاسی اصلاحطلب، کوروش فتحی، مدرس دانشگاه، محمد مهدی روشنفکر، عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج، مجتبی شریعتی، عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج و سید علی عباس محدث، جامعه شناس و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی گفتوگوهای را انجام دادیم. در ادامه گفتوگوی کبنا نیوز با «قاسم سالاری» عضو هیئت علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه یاسوج را میخوانید.
کبنا: نخبگان و اهمیت نخبگان را چگونه میبینید؟
در ابتدا باید عرض کنم؛ نخبگان از وضعیت فعلی گلایه دارند و از طرفی مناصب و جایگاهها هم به دست کسانی سپرده میشود که تخصص و تجربه مدیریتی ندارند. خوب، تخصص تعهد میآورد و کسی که تخصص کاری را دارد؛ محال است خلاف آن عمل کند. عدهای به ظاهر متعهدند؛ ولی متخصص نیستند و در جایگاهشان درست عمل نمیکنند.
چرا جریانهای فکری و مدیریتی کمترین استفاده از نخبگان را در سطوح مدیتی دارند؟
نخبگان بین مردم اعتبار و آبرو دارند و معمولاً مردم تحت تاثیر نخبگان قرار دارند؛ اما سیاسیون و جریانهای فکری و مدیریتی از نخبگان به عنوان نردبان استفاده میکنند و بعد از اینکه به هدفشان رسیدند؛ روابط قومی، قبیلهای و دیگر حامیان را وارد کار میکنند؛ و جایگاههای اداری و اجتماعی را به کسانی واگذار میکنند که مقاصد سیاسی، جناحی و انتخاباتیشان را بهتر اجرایی کنند و قشر نخبه را فراموش میکنند.
بهرهمندی از دانش نخبگان در تصمیمگیریهای مدیریتی را، الزامی می دانید یا اختیاری؟
البته الزامی است؛ نخبه با توجه به تعریف نخبگی، باید یک سر و گردن از لحاظ هوش، استعداد، اطلاعات و همه جهات از دیگران سرتر باشد. لذا مسوولان عالی رتبه و تصمیم گیرندگان الزامی است که از نخبگان بهره ببرند؛ اما نمیبرند. حداقل اگر به نخبگان مسئولیت نمیدهند از آنها مشورت بگیرند؛ البته نه مشورتی که باز به نظر خودشان عمل کنند. متأسفانه در جامعه ما، استفاده از نخبگان فقط در شعار و کلام الزامی است؛ اما در عمل چیز دیگری اتفاق میافتد.
به نظر شما؛ دلیل پسزدگی نخبگان از جانب مسئولین چیست؟
شاید به ساختارها برمیگردد. تا زمانی که از نخبه فقط در حد شعار نام برده و حمایت میشوند و به عنوان نردبانی برای ارتقاء سیاسیون و مسوولان استفاده میشوند، جایی در این ساختار ندارند و همانطور که گفته شد؛ موجب گلایه، طرد و دلسردی نخبگان میشود.
معمولاً از تفکیک قوا گفته میشود، اما گاهی دخالت سیاسیون جهت را تغییر میدهد به نظر شما این تعامل و هماهنگی با سیاسیون و نمایندگان مجلس به محرومیتها دامن میزند یا باعث توسعه میشود؟
حتماً اگر رعایت اصل تفکیک قوا باشد و هر کس کار خودش را بکند و به وظیفه اصلی خود بپردازد، بهتر است. بطورکلی هر کس به کار خودش مشغول شود، مشکلی پیش نمیآید و اگر این اتفاق بیفتد؛ یعنی اصل تفکیک قوا از سوی متولیان و صاحب منصبان رعایت شود، خیلی از مشکلات رفع خواهد شد.
یکی از دلایل اعتراض در جامعه ما عدم گفتمان است و اینکه نخبگان کمترین نقش را دارند، به نظر شما اگر سکان امور را نخبگان به دست بگیرند، آیا دیگر شاهد اعتراضی به این شکل در جامعه خواهیم بود؟
اگر از نخبگان در نظام اداری، اجتماعی و اقتصادی استفاده شود، شاید به این سرعت که انتظار میرود؛ آنی، هفتهای و ماهی مشکلات و معضلاتی که وجود دارد، درست نشود. در واقع معجزه نمیشود؛ اما میتواند در بلند مدت تاثیر خوبی داشته باشد.
نخبهگرایی اگر واقعی و طبق ساختار باشد، می تواند در پیشرفت اجتماعی، امیدواری مردم و بازگشت سرمایه اجتماعی مفید و موثر باشد. اگر عرصه روزبهروز تنگتر شود، زندگیها سختتر شود و حرفها شنیده نشود دوباره همان اتفاقی میافتد که نباید بیفتد. در نهایت باید بگویم، در صورتی که در بر روی همین پاشنه بچرخد و نخبگان دور نگه داشته شوند، عدهای از آنها شهر و استان را ترک میکنند و بعضی هم کشور را. واقعیت این است و باید با درست کردن شرایط جلوی مهاجرت نخبگان را گرفت، تا به مردم سرزمین خدمت کنند. چون همه مردم پیشرفت عزت و آبروی کشور خود را میخواهند.
کبنا: نخبگان و اهمیت نخبگان را چگونه میبینید؟
در ابتدا باید عرض کنم؛ نخبگان از وضعیت فعلی گلایه دارند و از طرفی مناصب و جایگاهها هم به دست کسانی سپرده میشود که تخصص و تجربه مدیریتی ندارند. خوب، تخصص تعهد میآورد و کسی که تخصص کاری را دارد؛ محال است خلاف آن عمل کند. عدهای به ظاهر متعهدند؛ ولی متخصص نیستند و در جایگاهشان درست عمل نمیکنند.
چرا جریانهای فکری و مدیریتی کمترین استفاده از نخبگان را در سطوح مدیتی دارند؟
نخبگان بین مردم اعتبار و آبرو دارند و معمولاً مردم تحت تاثیر نخبگان قرار دارند؛ اما سیاسیون و جریانهای فکری و مدیریتی از نخبگان به عنوان نردبان استفاده میکنند و بعد از اینکه به هدفشان رسیدند؛ روابط قومی، قبیلهای و دیگر حامیان را وارد کار میکنند؛ و جایگاههای اداری و اجتماعی را به کسانی واگذار میکنند که مقاصد سیاسی، جناحی و انتخاباتیشان را بهتر اجرایی کنند و قشر نخبه را فراموش میکنند.
بهرهمندی از دانش نخبگان در تصمیمگیریهای مدیریتی را، الزامی می دانید یا اختیاری؟
البته الزامی است؛ نخبه با توجه به تعریف نخبگی، باید یک سر و گردن از لحاظ هوش، استعداد، اطلاعات و همه جهات از دیگران سرتر باشد. لذا مسوولان عالی رتبه و تصمیم گیرندگان الزامی است که از نخبگان بهره ببرند؛ اما نمیبرند. حداقل اگر به نخبگان مسئولیت نمیدهند از آنها مشورت بگیرند؛ البته نه مشورتی که باز به نظر خودشان عمل کنند. متأسفانه در جامعه ما، استفاده از نخبگان فقط در شعار و کلام الزامی است؛ اما در عمل چیز دیگری اتفاق میافتد.
به نظر شما؛ دلیل پسزدگی نخبگان از جانب مسئولین چیست؟
شاید به ساختارها برمیگردد. تا زمانی که از نخبه فقط در حد شعار نام برده و حمایت میشوند و به عنوان نردبانی برای ارتقاء سیاسیون و مسوولان استفاده میشوند، جایی در این ساختار ندارند و همانطور که گفته شد؛ موجب گلایه، طرد و دلسردی نخبگان میشود.
معمولاً از تفکیک قوا گفته میشود، اما گاهی دخالت سیاسیون جهت را تغییر میدهد به نظر شما این تعامل و هماهنگی با سیاسیون و نمایندگان مجلس به محرومیتها دامن میزند یا باعث توسعه میشود؟
حتماً اگر رعایت اصل تفکیک قوا باشد و هر کس کار خودش را بکند و به وظیفه اصلی خود بپردازد، بهتر است. بطورکلی هر کس به کار خودش مشغول شود، مشکلی پیش نمیآید و اگر این اتفاق بیفتد؛ یعنی اصل تفکیک قوا از سوی متولیان و صاحب منصبان رعایت شود، خیلی از مشکلات رفع خواهد شد.
یکی از دلایل اعتراض در جامعه ما عدم گفتمان است و اینکه نخبگان کمترین نقش را دارند، به نظر شما اگر سکان امور را نخبگان به دست بگیرند، آیا دیگر شاهد اعتراضی به این شکل در جامعه خواهیم بود؟
اگر از نخبگان در نظام اداری، اجتماعی و اقتصادی استفاده شود، شاید به این سرعت که انتظار میرود؛ آنی، هفتهای و ماهی مشکلات و معضلاتی که وجود دارد، درست نشود. در واقع معجزه نمیشود؛ اما میتواند در بلند مدت تاثیر خوبی داشته باشد.
نخبهگرایی اگر واقعی و طبق ساختار باشد، می تواند در پیشرفت اجتماعی، امیدواری مردم و بازگشت سرمایه اجتماعی مفید و موثر باشد. اگر عرصه روزبهروز تنگتر شود، زندگیها سختتر شود و حرفها شنیده نشود دوباره همان اتفاقی میافتد که نباید بیفتد. در نهایت باید بگویم، در صورتی که در بر روی همین پاشنه بچرخد و نخبگان دور نگه داشته شوند، عدهای از آنها شهر و استان را ترک میکنند و بعضی هم کشور را. واقعیت این است و باید با درست کردن شرایط جلوی مهاجرت نخبگان را گرفت، تا به مردم سرزمین خدمت کنند. چون همه مردم پیشرفت عزت و آبروی کشور خود را میخواهند.