تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۱۰
کد مطلب : ۴۵۵۵۰۷
سفر شی به عربستان نشان داد منافع تجاری جهت گیری‌های سیاسی را هدایت می‌کنند

سفر رئیس جمهور چین به عربستان چه چیزی را بر ملا کرد؟ /بعید است که چینی‌ها برای ایران، همان چینی‌های گذشته شوند

۲
۳
​​​​​​​آیا «چین» ایران را دور زد؟
کبنا ؛ «شی جین پینگ» یک ماه و نیم پس از انتخاب به عنوان رئیس‌جمهور چین برای سومین بار متوالی، عازم عربستان سعودی شد تا یکی از مهم‌ترین سفر‌های حیات سیاسی خود را تجربه کند. در جریان این سفر که در روز‌های ۷ تا ۱۰ دسامبر (۱۶ تا ۱۹ آذر) صورت گرفت، شی جین‌پینگ، علاوه بر دیدار دو جانبه با مقام‌های سیاسی ارشد سعودی در کاخ الیمامه، در «اجلاس سران کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس و چین» و «اجلاس سران کشور‌های عربی و چین» نیز حضور پیدا کرد. این سه سطح از دیدار‌ها بدین معناست که پینگ در ریاض در سه سطح دو جانبه، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای حضور پیدا کرده است.
 آن‌چنان که انتظار می‌رفت، موضوع انرژی کانون اصلی تمرکز رئیس‌جمهور چین بود و شاهد بودیم که تفاهم‌نامه همکاری استراتژیک میان ریاض و پکن نیز با همین محوریت به امضا رسید. با این وجود، بیاینه مشترک چین و عربستان بعد از پایان دیدار «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین و «سلمان بن عبدالعزیز» این سفر را به شکل ویژه‌ای برای ایران حائز اهمیت کرد. در بخشی از این بیانیه، سران دو کشور، ضمن درخواست از ایران برای همکاری با آژانس انرژی اتمی و محترم شمردن "رژیم عدم اشاعه" سلاح‌های هسته‌ای؛ خواهان عدم دخالت ایران در امور داخلی کشور‌های همسایه شدند.
صدور این بیاینه مشترک در شرایطی است که طی چند سال اخیر، به ویژه بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم (شهریور ۱۴۰۰) سیاست نگاه به شرق و نزدیکی به پکن در دستور کار وزارت خارجه قرار گرفته است. اکنون بر خلاف تصورات سیاست‌گذاران ایرانی، چین بر دو خواسته یا موضع اساسی عربستان در قبال ایران مهر تایید گذاشته است. در ظاهر امر این بیانیه عجیب و غیرمنتظره به نظر می‌رسد، اما اگر با نگاهی مبتنی بر واقع‌گرایی به آن نگریسته شود، می‌توان آن را محتمل و حتی قابل پیش بینی ارزیابی کرد. واقعیت امر این است که این بیانیه پیام‌هایی جدی را برای تهران و سیاست‌گذاران ایرانی دارد. حتی شاید بتوان از این بیانیه به عنوان نقطه‌ای برای بازنگری در سیاست نگاه به شرق یاد کرد. با این مقدمات پیام‌ها یا درس‌های بیانیه مشترک عربستان و چین را می‌توان در چهار محوز ذیل ارائه کرد:
۱- حاکم بودن منطق سودگرایانه بر منطق سیاست خارجی چین و عربستان
چین در مقام کشوری با نظام سیاسی کمونیستی، دهه‌هاست که ایدئولوژی را از عرصه سیاست‌گذاری خارجی دور نگه داشته است. رهبران حزب کمونیست، در راهبرد ملی ۱۰۰ ساله خود تبدیل شدن به ابرقدرت جهانی در سال ۲۰۴۹ یعنی صدمین سالگرد تاسیس حکومت کمونیست چین را هدف‌گذاری کرده‌اند. رهبران پکن از سپتامبر ۲۰۱۳ نیز در مسیر تحقق اهداف بلندپروازنه خود در عرصه سیاست خارجی، ابتکار «یک کمربند و یک جاده» را در دستور کار قرار داده و به تبع آن سطحی گسترده از قرارداد‌های همکاری مشترک را با کشور‌های مختلف به منظور احیای جاده ابریشم سابق به امضا رسانده‌اند.
یکی از بخش‌های اصلی اجرایی کردن طرح یک کمربند و یک جاده نیز در مسیر آسیای مرکزی به فلات ایران و خلیج فارس قرار دارد. در همین چارچوب نیز دولت پکن طی سال‌های اخیر تمرکز ویژه‌ای بر گسترش مناسبات اقتصادی با عربستان و دیگر کشور‌های حوزه خلیج فارس داشته است که نماد بارز آن ده برابر شدن تجارت بین چین و دولت‌های عربی در کمتر از دو دهه گذشته است.

در این میان مناسبات مشارکت استراتژیک میان ریاض و پکن به دوران قبل از سفر اخیر پینگ به عربستان باز می‌گردد. این کشور‌ها در سال ۲۰۱۶ یک قرارداد مشارکت استراتژیک را در زمینه انرژی امضا کردند که در نتیجه آن ارزش تجارت دوجانبه چین و عربستان در سال ۲۰۲۰ به ۶۵.۲ میلیارد دلار و در سال ۲۰۲۱ حدود ۸۷.۳ میلیارد دلار رسید. در نتیجه این سطح از پیشرفت در مبادلات، چین به بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی تبدیل شد. صادرات چین به عربستان سعودی به ۳۰.۳ میلیارد دلار نیز رسید. در مجموع عربستان سعودی با ۱۸ درصد سهم، بزرگترین تامین کننده نفت چین است. در مقطع کنونی نیز عربستان ۱.۸ میلیون بشکه نفت در روز به چین صادر می‌کند.
حتی چین در سال ۲۰۲۱ با آگاهی از نقش ویژه عربستان در میان کشور‌های عربی، در سال ۲۰۲۱ از این کشور برای تبدیل شدن به یک عضو ناظر در سازمان همکاری شانگ‌های دعوت کرد. البته این سرمایه‌گذاری‌ها تنها متمرکز بر عربستان نبوده، بلکه پکن با دیگر کشور‌های عربی نیز سطح مناسبات را گسترش داده است. برای نمونه سرمایه‌گذاری چینی‌ها در بخش انرژی امارات رقمی بالغ بر ۲۲ میلیارد دلار است.
در سوی مقابل چینی‌ها، عربستان سعودی، از دیرهنگام به عنوان متحد استراتژیک آمریکا شناخته می‌شود. اما اکنون شاهد هستیم که حاکمان سعودی با بزرگ‌ترین رقیب واشنگتن در نظام جهانی تفاهم‌نامه همکاری استراتژیک امضا می‌کنند.
در تحلیل رفتار سیاست‌خارجی هر دو کشور عربستان و چین که اکنون به مرحله صدور بیانیه مشترک عیله تهران رسیده‌اند، می‌توان از سه منطق اساسی پرده برداشت. نفت، دلار و بی‌توجهی به ایدئولوژی در حوزه سیاست خارجی. واقعیت امر این است که هر دو کشور در کنش‌های خود برای نزدیک شدن به یکدیگر، با اتخاذ روکیردی رئالیستی اصل سود و منافع ملی را در اولویت قرار داده‌اند. نه برای چین و نه برای عربستان، اصلی تحت عنوان ارزش‌های دموکراتیک اهمیت ندارد. البته در کنار آن محدودیتی تحت عنوان ایدئولوژی در مناسبات اقتصادی موضوعیت نداشته است.
اکنون این رویکرد رئالیستی دو کشور شاید تلنگری بر آن دسته از سیاست‌گذاران ایرانی باشد که نگاه به شرق را اصل و از دیگر فرصت‌ها در عرصه مناسبات خارجی غافل می‌مانند. چین هم می‌تواند با تهران موافقت‌نامه همکاری جامع استراتژیک امضا کند و هم با عربستان. ریاض نیز همزمان با اتحاد با آمریکا می‌توان شریک تجاری استراتژیک چینی‌ها باشد. آن‌چه در این بین وجود دارد، اولویت و اولیت منافع ملی و همان اصل نفت و دلار است. برای چین و عربستان هر جا منافع ملی و اصل سود الزام کند به آن سو گام بر می‌دارند. حالا نیز صدور بیانیه مشترک و همراهی پکن در اتخاذ مواضع انتقادی از ایران چندان نباید جای تعجب داشته باشد؛ چرا که منطق حاکم بر سیاست‌خارجی چینی‌ها مبتنی بر واقع‌گرایی است.
۲- مبنای غیرواقعی اتحاد استراتژیک شرق در برابر غرب
طی سال‌های گذشته یکی از خطوطی که از سوی برخی مسئولان حوزه سیاست خارجی مطرح می‌شود در ارتباط با ورود ایران به حلقه اتحاد استراتژیک شرق در برابر غرب است. مفصل‌بندی این ایده بر این مبنا است که جهان در مسیر دوقطبی شدن و تقابل غرب به رهبری آمریکا و شرق با اتحاد چین، روسیه و ایران قرار دارد. گام‌ها و کنش‌ورزی‌های سیاست خارجی ایران در سال‌های اخیر نیز بر همین مبنا بوده است. بخشی از استراتژیست‌ها سیاست خارجی بر این باور هستند که حتی این قطب‌بندی اکنون در جریان بوده و ایران نیز می‌بایست در کنار مسکو و پکن در مقابل جبهه غرب قرار بگیرد.
اما حالا با ارجاع به بیانیه اخیر عربستان و چین به وضوح می‌توان اظهار داشت که از اساس چنین قطب‌بندی‌ای از جامعه جهانی موضوعیت نداشته و ندارد. چین و حتی روسیه نیز در حوزه سیاست خارجی، به هیچ عنوان ایران را به عنوان متحد استراتژیک خود در تقابل با غرب نمی‌نگرند. به بیان دیگر، چینی‌ها به هیچ عنوان خود را در تقابل حداکثری با غرب معرفی نمی‌کنند. در بیانیه اخیر به وضوح پکن مواضع متحدی را با ریاض و کشور‌های غربی در قبال برنامه هسته‌ای و نقش منطقه‌ای ایران اتخاذ کرده است که خود نشان دهنده غیر واقعی بودن اتحاد سه‌گانه تهران-پکن و مسکو است.
۳- نبود زمینه‌های اتحاد استراتژیک ایران با شرق
در سطحی دیگر، حمایت چینی‌ها از مواضع ضدایرانی عربستان، این واقعیت را بازنمایی کرد که سیاست نگاه به شرق و متمرکز کزدن منابع و اهداف سیاست خارجی بر نزدیکی به شرق و در بطن آن چین، نمی‌تواند تامین کننده منافع ملی ایران باشد. این تصور که موافقت‌نامه همکاری جامع استراتژیک موسوم به توافق ۲۵ ساله به معنای اتحاد و هم‌آهنگی پکن با تهران در حوزه سیاست خارجی است، فاقد هر گونه واقع‌بینی است. اساسا باید توجه داشت که ایران به شکل تاریخی، زمینه ورود به اتحاد با شرق را نداشته است. در مقطع کنونی نیز چینی‌ها به وضوح نشان دادند که به هیچ عنوان نمی‌توانند متحدی استراتژیک برای ایران باشند.
متحد استراتژیک بدین معنا که دو بازیگر یکدیگر را متحدان امنیتی، نظامی، سیاسی و اقتصادی یکدیگر قلمداد کنند. این‌که دو طرف در قبال مسائل کلیدی در حوزه سیاست خارجی موضعی مشترک و واحد داشته باشند و هر گونه تهدید علیه یک بازیگر، تهدید علیه دیگری قلمداد شود. اساسا چنین امکانی در حوزه مناسبات ایران با چین نه ممکن است و نه قابل تحقق؛ لذا درسی که از بیانیه مشترک پکن و ریاض علیه ایران می‌توان گرفت این است که چینی‌ها در حوزه مسائل سیاست خارجی متبط با ایران مواضع ویزه خود را داشته و دارند.
۴- محدودیت چنین در همکاری با ایران تحت تحریم
با گذشت سه سال از امضای موافقت‌نامه همکاری جامع استراتژیک ۲۵ ساله ایران و چین، همچنان شاهد عدم اجرایی شدن این توافق هستیم. طرفداران و حامیان اصلی این توافق‌نامه استراتژیک، تصور می‌کردند حداقل بخش‌هایی از توافق توسط چینی‌ها اجرایی شود. اما اکنون سفر شی جین پینگ به ریاض و امضای توافق‌نامه استراتژیک میان عربستان و چین و صدور بیانه مشترک ضدایرانی این موضوع را اثبات می‌کند که پکن حاضر به همکاری اقتصادی با ایران تحت تحریم نیست.
در واقع، در خلاء یک سیاست‌گذاری خارجی عمل‌گرایانه از سوی تهران، چینی با رویکردی اقتصادی محور و مبتنی بر سود حداکثری، همکاری با بازیگران عرب منطقه را بر نزدیکی به تهران ترجیح داده‌اند. امضای قرارداد گازی با قطر و اخیرا امضای تفاهم‌نامه استراتژیک با عربستان، مصداق‌های این سیاست‌گذاری است؛ لذا پیام و درس دیگر برای تهران این است که شرکت‌ها و دولت چین، حاضر به پذیرش ریسک همکاری با ایران تحت تحریم را نمی‌پذیرند و آن‌جا که منافع اقتصادی آن‌ها توجیه کند، در حوزه مسائل سیاسی نیز علیه ایران موضع خواهند گرفت.

عبدالرحمن راشدعبدالرحمن راشد مدیرکل سابق شبکه خبری "العربیه" وابسته به عربستان سعودی بوده است. او هم چنین سردبیر سابق نشریه "الشرق الاوسط" بوده است. او ستون نویس ارشد روزنامه‌های سعودی "المدینه" و بحرینی "البلاد" است. راشد به نقد علیه اسلام گرایان مشهور است.
به گزارش کبنا به نقل از الشرق الاوسط، "روس‌ها می‌آیند، روس‌ها می‌آیند" یک فیلم آمریکایی محصول سال ۱۹۶۶ میلادی بود که تنش‌های جنگ سرد را با داستان یک زیر دریایی شوروی روایت می‌کرد که در یک نوار شنی در سواحل نیوانگلند گیر افتاده بود. با این وجود، اکنون یک مسئول پذیرش هتل به من گفت:"چینی‌ها می‌آیند"!
سفر "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین و هیئت بزرگ وی به عربستان سعودی یک رویداد تاریخی بزرگ است که در سالیان آتی تاثیر آن را در بسیاری از حوزه‌ها مشاهده خواهیم کرد. با این وجود، برخی تحلیلگران نزدیکی اخیر عربستان سعودی و چین را با چرخش موضع "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور اسبق مصر یعنی دور شدن مصر از ایالات متحده و نزدیک به اتحاد جماهیر شوروی تشبیه می‌کنند. این مقایسه به دور از دقت است چرا که در مورد دوره و عصری متفاوت صورت می‌گیرد و روابط نوظهور عربستان سعودی و چین عمدتا انگیزه‌های اقتصادی دارند.
روابط عربستان و آمریکا به منافع متقابل دو کشور نسبت داده می‌شوند. ایالات متحده در گذشته وارد کننده بزرگ نفت بود و حفاظت از مناطق عبور انرژی اولویت اصلی در سیاستگذاری آن کشور محسوب می‌شود. با این وجود، از زمان کشف نفت شل، ایالات متحده دیگر وارد کننده اصلی نفت نیست و به راحتی می‌تواند جایگزین‌هایی برای نفت عربستان پیدا کند. در مقایسه با آن، چین با واردات بیش از ۳ میلیون بشکه نفت در روز به یکی از واردکنندگان عمده نفت از عربستان سعودی و دیگر کشور‌های حوزه خلیج فارس تبدیل شده است.
سیاست از منافع اقتصادی پیروی می‌کند. ایالات متحده با کاهش خرید نفت از خاورمیانه تعهدات سابق خود را در این منطقه کاهش داد و علاقه بیش تری به بازار‌های دیگر در جنوب شرقی آسیا از خود نشان داده است.
در همین حال، چین در حال گسترش فعالیت‌های تجاری
خود در خاورمیانه است، جایی که چین در آن با اقتصاد پر رونق خود، نیاز فزاینده به منابع انرژی و گرسنگی فزاینده برای بازار‌های جدید برای محصولات اش آینده روشن تری دارد.
در واقع، منافع تجاری جهت گیری‌های سیاسی را هدایت می‌کنند به ویژه تحت دیدگاه واقع گرایانه‌ای که در حال حاضر دولت عربستان سعودی آن را نمایندگی می‌کند. همین امر در مورد چین نیز صدق می‌کند. چین عربستان سعودی را علیرغم ظهور سایر منابع انرژی جایگزین به عنوان منبع اصلی انرژی خود برای ۲۵ سال آینده و یا مدت زمانی بیش‌تر قلمداد می‌کند به ویژه از آنجایی که عربستان سعودی یکی از معدود کشور‌های تولید کننده نفت باقی خواهد ماند و به عرضه نفت به بازار‌های اصلی در بلند مدت ادامه می‌دهد. هم چنین، چین در پادشاهی عربستان سعودی یک بازار بزرگ برای صادرات خود و مسیری اجتناب ناپذیر برای تجارت اش می‌بیند.
بسیاری در مورد سفر شی جین پینگ به ریاض و برگزاری سه نشست سران با حضور شخص شی قلم فرسایی کرده اند. برخی از ستون نویسان از سعودی‌ها به عنوان خائنان به ایالات متحده یاد کرده و ریاض را به چرخش در رویکرد متهم کرده اند. با این وجود، من هرگز بر این باور نیستم که روابط عربستان و چین به ضرر روابط سعودی و آمریکایی باشد.
از یک سو، روابط بین ریاض و پکن نه توسط سیاست هدایت می‌شود و نه نشان دهنده یک اتحاد نظامی است. در عوض، این روابط صرفا اقتصادی و نسبتاً راحت است، زیرا چین شریک و بازیگری پایدار، قابل پیش بینی و قابل اعتماد است. علاوه بر این، پکن با خواسته و انتظارات بیش از حد سیاسی شرکایش را آزرده خاطر نمی‌سازد و از مداخله در امور داخلی آنان خودداری می‌کند. هم چنین و دست کم در حال حاضر چین مایل است بدون تعهد به حفاظت از بازار‌ها یا مسیر‌های تجاری خاص فعالیت‌های تجاری خود را با عربستان سعودی و ایران انجام دهد که بار بزرگی بر دوش کشور‌های منطقه است.

از سوی دیگر، ایالات متحده روابط متزلزلی با سایر نقاط جهان دارد، اختلافات داخلی شدید در سیاست خارجی امریکا دیده می‌شود و حضور نظامی قدرتمندی در منطقه خاورمیانه دارد. در هر حال، ایالات متحده هم چنان می‌خواهد روابط خوب خود را با بازار‌های اصلی منطقه مانند بازار‌های خلیج فارس و همچنین حضور خود در همان مناطقی که برای چین در رقابت جهانی مهم هستند را حفظ کند.
در پایان من این استدلال و ایده که گفته می‌شود عربستان سعودی وارد اتحاد‌های تازه می‌شود و یا خواستار درگیر شدن در منازعات بین المللی است را رد می‌کنم. در عوض، من دیدار اخیر شی با مقام‌های سعودی را در راستای دنبال کردن برنامه‌های چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی می‌دانم و این که پادشاهی سعودی مایل است درهایش را به روی تمام بازار‌های بین المللی و مشارکت‌های متنوع باز نگه دارد.
پایان تک همسری سعودی / فقط ایران است که باعث شده بند ریاض و کاخ سفید پاره نشود / بن سلمان چگونه از کارت آمریکا و چین سود می برد؟
آرون دیوید میلر، مذاکره کننده ارشد در دولت های دموکرات و جمهوری خواه گذشته در فارن پالیسی نوشت: سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان سعودی در مصاحبه‌ای در سال 2004 ، به دیوید اوتاوی، روزنامه‌نگار سابق واشنگتن پست گفت که رابطه ایالات متحده و عربستان یک "ازدواج کاتولیک" نبوده که در آن تنها یک همسر مجاز است. این یک "ازدواج اسلامی" بود، که در آن داشتن چهار همسر مجاز است. آنطور که اوتاوی نوشته بود: «عربستان سعودی به دنبال طلاق از ایالات متحده نبود. صرفا در پی ازدواج با کشورهای دیگر بود.»
 در ادامه این مطلب آمده است: اکنون این تجدید فراش سعودی تحقق یافته است. سفر شی جین پینگ، رئیس چین به عربستان سعودی در این هفته، واضح ترین ظهور و بروز این واقعه است.
سفر شی جین پینگ به عربستان یک صحنه ی نه چندان جذاب از «بیایید کمی رفع کدورت کنیم» نیست. این دیدار بسیار به میزبانی پر زرق و برق از دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده در سال 2017 شباهت داشت: ملاقات سران سعودی به عنوان بزرگترین منبع نفت وارداتی چین با شی به عنوان رهبر بزرگترین شریک تجاری سعودی ها، مراسمی پر از جلوه و شکوه و آغوش گرم بود.
پکن نمی تواند در موضوعی که برای سعودی ها بسیار مهم است؛ یعنی تامین امنیت آنها در یک منطقه پرآشوب، جایگزین واشنگتن شود. اما روزهای تک همسری ریاض با واشنگتن احتمالاً به آخر رسیده است. در جنگ سردِ این روزها، و افزایش تنش ها و رقابت بین ایالات متحده از یک طرف و چین و روسیه از طرف دیگر، عربستان سعودی نه تنها از جانبداری کردن از یکی از طرفین خودداری می کند، بلکه این احتمال وجود دارد که به دلیل منافع خود به پکن و مسکو نزدیک‌تر شود. به طور خلاصه، واشنگتن دیگر تنها زن شهر نیست.
وسوسه انگیز است که هدف عربستان از بهبود روابط با چین را یک تاکتیک موقت به منظور تذکر به ایالات متحده برای توجه بیشتر به منافع ریاض بدانیم. روابط شخصی محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، چندان صمیمانه نبوده و ولیعهد سعودی گفته است که برایش اهمیتی ندارد که بایدن در مورد او چه فکری می‌کند و بایدن نیز به صراحت گفته چندان به رهبر عربستان فکر نمی کند. اما آنچه به روابط ایالات متحده و عربستان سعودی آسیب می زند، بسیار عمیق تر از احساسات بایدن و بن سلمان نسبت به یکدیگر است. داد و ستد اساسی که روابط را برای دهه‌ها حفظ کرده بود، یعنی نیاز واشنگتن به نفت عربستان و نیاز ریاض به تضمین های امنیتی ایالات متحده، به لطف لیستی طولانی از تنش ها و فشارها، طی سال‌های اخیر از بین رفته است.
- حملات تروریستی 11 سپتامبر، که در آن 15 تن از 19 هواپیماربا، اتباع سعودی بودند و سؤالات باقی مانده در مورد میزان اطلاع دولت سعودی از این توطئه
-حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 که منجر به بر سر کار آمدن یک رژیم تحت سلطه شیعیان در بغداد شد که در برابر نفوذ ایران آسیب پذیر بود
-واکنش ایالات متحده به بهار عربی که در آن واشنگتن، حسنی مبارک رئیس جمهور وقت مصر را تحت فشار قرار داد تا از قدرت کناره گیری کند و اصلاحات دموکراتیک را در سایر نقاط خاورمیانه و شمال آفریقا تشویق کرد.
-انقلاب فرکینگ و شیل که ایالات متحده را به یک رقیب نفتی تبدیل کرد.
-توافق هسته ای دولت اوباما با دشمن اصلی عربستان سعودی، یعنی ایران.
-نگرانی‌های فزاینده ریاض در مورد تعهد ایالات متحده به امنیت عربستان سعودی که با واکنش ضعیف واشنگتن به حملات پهپادی/موشکی ایران در سپتامبر 2019 به دو تأسیسات کلیدی تولید نفت عربستان بیشتر مورد توجه واقع شد
- و در نهایت، ظهور محمد بن سلمان بی رحم و بی پروا و دستور او برای قتل منتقد مقیم آمریکایش، یعنی جمال خاشقجی.
به نظر می رسد تلاش برای اصلاح روابط فقط آن را بدتر می کند. علیرغم مشت به مشت کوبیدن برادرانه بایدن و بن سلمان در سفر رئیس جمهور آمریکا به ریاض، به نظر می رسد سعودی ها دست بالا را داشتند و خیلی بیشتر از چیزی که دادند دریافت کردند، در حالی که هیچ قصدی برای صف آرایی در کنار دولت بایدن در برابر تجاوز روسیه به اوکراین یا در برابر چین در حال ظهور نداشتند. یافتن کلمه ای علیه دشمنان واشنگتن، در بیانیه هایی که پس از آن جلسه منتشر شد، دشوار است. هر تفاهمی که دو طرف در مورد تلاش عربستان برای افزایش تولید نفت به دست آورده بودند، در لحظه ای که در نشست اوپک پلاس در اکتبر، سعودی ها و روس ها تصمیم گرفتند تولید را به میزان 2 میلیون بشکه در روز کاهش دهند، از بین رفت. این اقدام سعودی ها در واشنگتن به عنوان حمایت مستقیم از تامین مالی ماشین جنگی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در جنگ علیه اوکراین تلقی شد.
جالب توجه است که بایدن در مقاله ای که در واشنگتن پست قبل از سفر ژوئیه خود به خاورمیانه نوشت، اشاره کرد که برای رقابت با چین لازم است روابط ایالات متحده و عربستان بهبود یابد. البته محمد بن سلمان، میز بازی را اینطور نمی بیند. از منظر او، اکنون بازی این است که چگونه او می تواند از کارت چین برای سود بردن عربستان سعودی استفاده کند و تا آنجایی که می تواند از پکن و واشنگتن متمتع شود بدون اینکه به طور دائمی از یکی از این دو جدا شود.
سعودی ها سال ها است که روابط خود را با چین توسعه می دهند. اما این یک حرکت جدید و شاید استراتژیک و غافلگیر کننده در یک بازی بسیار قدیمی است که قدرت های کوچک و آسیب پذیر با قدرت های بزرگ انجام می دهند. هنگامی که قدرت بزرگ - در این مورد، ایالات متحده - قدرت کوچکتر را از اولویت خارج می کند، او نیز روابط را بازتنظیم می کند و به دنبال دستیابی به سایر قدرت های بزرگ برای تعادل و جبران آن است. با این حال، آنچه تغییر کرده است، تمایل فزاینده عربستان سعودی برای دفاع مستقلانه از منافعش و همچنین اهمیت فزاینده چین به عنوان یک ابرقدرت در محاسبات سعودی هاست.
چین به عربستان سعودی چه پیشنهادی می دهد؟

برای محمد بن سلمان، چین فقط اهرمی در برابر ایالات متحده نیست، بلکه به خودی خود ارزش واقعی دارد. چین اکنون بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی است و داد و ستد این دو در سال های اخیر از تجارت دوجانبه آمریکا و عربستان پیشی گرفته است. همانطور که نیویورک تایمز گزارش داده است، «شرکت‌های چینی عمیقاً در عربستان فعال هستند، پروژه‌های بزرگ می‌سازند، زیرساخت‌های 5G را راه‌اندازی می‌کنند و پهپادهای نظامی را توسعه می‌دهند.»
چینی ها فقط به پروژه های زیرساختی نمی پردازند. ایوان فایگنبام، معاون بنیاد کارنگی برای صلح بین الملل، به فارن پالیسی گفت که پکن رویکردی چند بعدی را دنبال می‌کند که شامل فناوری و مخابرات می‌شود. ماه گذشته، شرکت مخابراتی چینی China Mobile International یادداشت تفاهمی با ریاض امضا کرد تا "اکوسیستم رسانه های دیجیتال در عربستان سعودی را توسعه دهد."
پیشنهاد دیگر پکن به ریاض، روابط سیاسی بدون دخالت در امور داخلی این کشور از جمله نگرانی های حقوق بشری است. البته این به صورت دوجانبه عمل می کند: شی جین پینگ از زمان آغاز همه گیری کرونا به ندرت به خارج از چین سفر کرده است، و تصادفی نیست که او عربستان سعودی را به عنوان یکی از اولین سفرهای خود به خارج از کشور انتخاب کرده است. کشوری که توسط یک اقتدارگرا همانند خودش اداره می شود و در آن هیچ اعتراض یا پوشش مطبوعاتی درباره اویغورها، هنگ کنگ یا تظاهرات اخیر چین علیه قرنطینه وجود نخواهد داشت. محمد بن سلمان و شی به عنوان اعضای با حسن نیت و برجسته باشگاه طرفداران استبداد، پیوند مشترکی دارند که آنها را در برابر فشارهای خارجی برای اصلاح، دموکراتیک کردن و ارتقای حقوق بشر، متحد می کند.
این بدان معناست که برخلاف سفر بایدن به عربستان سعودی، سفر شی با آغوش گرم متقابل و بدون ایجاد احساس ناخوشایند برای طرفین همراه بود. این سفر که طبق گزارش ها شامل سه نشست بود (اول دیدار شی، ملک سلمان پادشاه عربستان و محمد بن سلمان؛ دوم نشست رهبر چین و کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ و سومی اجلاس شی جین پینگ و کشورهای اتحادیه عرب) به محمد بن سلمان و شی این امکان را می دهد که مرکزیت خود را در منطقه نشان دهند.
خبرگزاری دولتی عربستان گزارش داده است که بیش از 30 تن از سران کشورها و رهبران سازمان های بین المللی در این مراسم شرکت کردند.
روابط آمریکا و عربستان در شرف فروپاشی نیست. واشنگتن احتمالاً شریک کلیدی ریاض در زمینه همکاری امنیتی و اطلاعاتی باقی خواهد ماند و تهدید خارجی ایران احتمالاً تضمین می‌کند که حداقل یکی از جنبه‌های این روابط به صورت ویژه باقی بماند، هر چند تا حدودی آسیب دیده باشد.
چین نمی تواند با جذابیت و کارایی تسلیحات ایالات متحده رقابت کند یا به عنوان ضامن آزادی دریانوردی در خلیج فارس عمل کند. در واقع، این نیروی دریایی ایالات متحده است که از منابع انرژی چین در آنجا محافظت می کند و به آنها کمک می کند. با این حال، دولت بایدن باید به دقت مراقب فروش نوع پیشرفته تر موشک های چینی به عربستان و همچنین نوع همکاری هسته ای اولیه ریاض و پکن باشد.
به هر حال، یک چیز مسلم است. رابطه آمریکا و عربستان دیگر همان رابطه قدیمی نیست. دوران پادشاهان سعودی ریسک گریز و اجماع محور به پایان رسیده است. در عوض، ما شاهد یک پادشاه ریسک پذیر، با اعتماد به نفس و حتی سرکش سعودی هستیم که می‌داند، چه با انقلاب سبز چه بدون آن، جهان برای سال‌های آینده به هیدروکربن‌های سعودی وابسته خواهد بود. ایالات متحده هنوز در محاسبات محمد بن سلمان بسیار مهم است، اما شاید نه به آن محور و مرکز امور.
اعتراض
ایران به چین

سخنگوی وزارت امور خارجه با محکوم کردن اتهامات بی‌اساس بیانیه پایانی چهل وسومین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس، صدور اینگونه بیانیه‌ها را تکرار سیاست شکست خورده ایران هراسی خواند و از این شورا خواست در رویکردهای خود در قبال مسایل منطقه ای تجدید نظر کنند و مسیر سازنده را برگزینند.
ناصر کنعانی با محکوم کردن اتهامات بی اساس بیانیه پایانی نشست ۴۳ سران شورای همکاری خلیج فارس، صدور اینگونه بیانیه ها را تکرار سیاست شکست خورده ایران هراسی خواند که فقط می تواند تلاشی بیهوده برای پوشاندن اقدامات بحران آفرین برخی کشورهای این شورا در حمایت مالی، سیاسی و لجستیکی از گروه‌های تروریستی و زخم عمیق مردم رنج دیده کشورهای بحران زده منطقه باشد.
سخنگوی وزارت خارجه با یادآوری تحمیل هزینه های هنگفت جانی و مالی بر مردم منطقه از ناحیه سیاست های مخرب برخی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس، از این شورا خواست در رویکردهای خود در قبال مسایل منطقه ای تجدید نظر کنند و مسیر سازنده را برگزینند.
کنعانی اشاره بیانیه این شورا درخصوص موضوعات مرتبط با برنامه هسته ای کشورمان را مردود دانست و افزود: کشورهایی که تمام تلاش خود را برای ناکام گذاشتن توافق هسته ای به کار بسته بودند، اکنون با نادیده گرفتن پایبندی کامل ایران به برجام و قوانین بین المللی، نسبت به اقدامات مشروع ایران معترض شده اند.
کنعانی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر امنیت درون زای منطقه و رعایت هنجارهای بین المللی، هیچگونه مداخله ای را در سیاست ها و برنامه های فناوری و دفاعی خود بر نمی تابد.

سخنگوی وزارت امور خارجه با تاکید مجدد بر مواضع اصولی کشورمان، جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را جزء لاینفک و ابدی سرزمین جمهوری اسلامی ایران دانست و افزود: جمهوری اسلامی ایران هرگونه ادعایی بر این جزایر را امری بی ثبات کننده، دخالت در امور داخلی و قلمرو سرزمینی خود دانسته و آن را به شدت محکوم می کند.
وی با اشاره به اشراف و توانمندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در پاسداری از امنیت دریانوردی در منطقه خلیج فارس و هوشیاری نسبت به هر گونه شرارت و ناامنی دریایی، صدور اینگونه بیانیه ها و مواضع را بی تأثیر در عزم نیروهای مسلح ایران در تامین امنیت کشور و امنیت منطقه دانست.
کنعانی همچنین ضمن ابراز تعجب از درج برخی مطالب در بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و چین یادآور شد مذاکرات رفع تحریم های غیرقانونی، منحصر به موضوع هسته ای ایران و با طرف های شناخته شده بوده و تجربه نشان داده در همان مسیر می تواند پیش برود. مضافا آنکه جمهوری اسلامی ایران همیشه برای دستیابی به یک توافق منصفانه و پایدار در این مسیر آماده بوده و هست.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی با اشاره به دیدار امروز(شنبه) سفیر چین با دستیار آسیا و اقیانوسیه وزیر امور خارجه کشورمان اظهار داشت: در این ملاقات نسبت به ورود بیانیه مذکور به موضوع تمامیت ارضی ایران ابراز ناخرسندی شدید و تاکید شد جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس جزء لاینفک تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران است که مانند هر بخش دیگر از سرزمین ایران هرگز موضوع مذاکره با هیچ کشوری نبوده و نخواهد بود.
کنعانی تصریح کرد: سفیر چین نیز با تاکید بر احترام کشورش به تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران، در توضیحات اهداف سفر رئیس جمهور کشورش به ریاض، این سفر را در راستای کمک به صلح و ثبات در منطقه و بهره گیری از گفت وگو به عنوان ابزاری برای حل مشکلات دانست. سفیر چین سیاست خارجی کشورش در منطقه را مبتنی بر توازن دانسته و مبادلات پیش بینی شده دیپلماتیک از جمله سفر معاون نخست وزیر چین به ایران در روزهای آینده را مؤید این رویکرد اعلام کرد.
اولین واکنش ایران به بیانیه مشترک چین و عربستان / معاون سیاسی دفتر رییس جمهور: همکاران چینی به یاد داشته باشند که وقتی سعودی و آمریکا از داعش و القاعده حمایت کردند، این ایران بود که با تروریست ها جنگید تا تروریسم به شرق تسری نیابد


معاون سیاسی دفتر رییس جمهور به اظهارات رییس جمهور جمهور چین در جریان سفر به عربستان پاسخ داد.
 محمد جمشیدی در توییتر نوشت: همکاران چینی به یاد داشته باشند که وقتی سعودی و آمریکا از گروه های تروریستی داعش و القاعده در سوریه حمایت کردند و با تجاوز نظامی وحشیانه یمن را ویران کردند، این ایران بود که با تروریست ها جنگید تا ثبات و امنیت در منطقه مستقر شود و تروریسم به شرق و غرب تسری نیابد.
روز گذشته، در پایان نشست سران عربستان و چین در ریاض بیانیه مشترکی صادر شد. در این بیانیه، دو طرف بر لزوم تقویت همکاری‌های مشترک برای تضمین صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران توافق کردند و از ایران خواستند با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کند و رژیم عدم اشاعه را حفظ کند و بر لزوم احترام به اصل حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی کشور‌ها تاکید کردند. 

بعید است که چینی‌ها برای ایران، همان چینی‌های گذشته شوند / به هیچ وجه تصور نمی‌کردیم که روزی چین در خلیج فارس، برخلاف منافع ملی ایران قدم بردارد/ اگر این روند ادامه پیدا کند، حداکثر تا یک دهه آینده خود چین به اندازه امروز امریکا برای مقامات ایرانی ایجاد نگرانی می‌کند/ به نظر می‌آید که حتی چین توافق ۲۵ ساله با ایران را کنار گذاشته
یک کارشناس مسائل بین‌الملل می‌گوید بعید می‌دانم که حتی اگر توافق احیای برجام امضا شود، چینی‌ها برای ایران، همان چینی‌های گذشته باشند. آن‌ها همیشه اولویت اول‌شان کشورهای عربی جنوب و رقبای ژئوپلوتیک ایران خواهد بود.
عبدالرضا فرجی‌راد در گفت و گو با انتخاب در تحلیل خود از سفر سفر شي جين‌پينگ به عربستان سعودي و پیامی که برای ایران در بر دارد، گفت: «چینی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که به کشورهای عربی نزدیک شوند. البته این نزدیکی از چند سال قبل آغاز شد؛ آن‌ها نشست‌هایی را در پکن، تحت عنوان "روابط چین با دنیای عرب"، برگزار کرده‌اند. بعضی از نشست‌ها هم در حوزه کشورهای خلیج فارس انجام می‌شد که از طریق این نشست‌ها به یک درک مشترکی رسیده‌اند.»
این تحلیلگر سیاست خارجی ادامه داد: «چینی‌ها به انرژی نیاز دارند و می‌دانند که در استراتژی امریکا، چین رقیب اول است، از همین نقطه خلیج فارس و از همین کشورهای عربی، آمریکا در آینده موانعی را برای رسیدن انرژی مناسب به چین به وجود می‌آورد. به همین دلیل تلاش کردند به این حوزه نفوذ امریکا، ورود کنند. به ویژه در مقطعی که کشورهای عربی مثل امارات و عربستان در اوج بی‌اعتمادی به سیاست‌های امریکا نسبت به خودشان هستند. این امر از زمان اوباما شروع شد، ترامپ هم گول‌شان زد و در دوره بایدن هم روابطشان خوب نیست.»
بعید است که چینی‌ها برای ایران، همان چینی‌های گذشته شوند / به هیچ وجه تصور نمی‌کردیم که روزی چین در خلیج فارس، برخلاف منافع ملی ایران قدم بردارد/ اگر این روند ادامه پیدا کند، حداکثر تا یک دهه آینده خود چین به اندازه امروز امریکا برای مقامات ایرانی ایجاد نگرانی می‌کند/ به نظر می‌آید که حتی چین توافق ۲۵ ساله با ایران را کنار گذاشته
فرجی‌راد افزود: «از طرف دیگر کشورهای عربی در منطقه مثل بحرین، امارات، عربستان و.. به این نتیجه رسیده‌اند که در این دو دهه چون به دلیل رفتار امریکا نمی‌توانند به آن اطمینان کنند، بنابراین خوب است الان که چینی‌ها به انرژی نیاز دارند، نزدیک شوند و از آن وابستگی ویژه‌ای که به ایالات متحده دارند، خلاص شوند. البته نه این شکل که سطح روابط‌شان با امریکا را پایین بیاورند یا تضعیف کنند بلکه در واقع دنبال این هستند که به نوعی یک رقیبی برای ایالات متحده در منطقه پیدا کنند تا بتوانند در قبال آن یک بازی ژئوپلوتیک داشته باشند و از آن امتیاز گیرند. ضمن اینکه الان کشورهای عربی منطقه بین خودشان یک رقابتی دارند برای توسعه و استفاده از تکنولوژی‌های جدید، ایجاد شهرهای هوشمند، به وجودآوردن صنایع جدید، تولید سلاح‌های جنگی توسط خودشان با کشورهای پیشرفته در این زمینه مثل چین و... کشورهای عربی احساس می‌کنند که چینی‌ها از نظر کاری ارزان‌تر، سریع‌تر و منظم‌تر هستند.»
وی ضمن اشاره به اینکه کشورهای عربی، دوری از ایالات متحده را دارند با حضور اسرائیل و ایجاد تدریجی یک رابطه استراتژیک با او پر می‌کنند، گفت: «آن‌ها احساس می‌کنند وقتی با اسرائیل رابطه بسیار نزدیکی داشته باشند، دیگر آن مزاحمت‌های ایلات متحده در نزدیکی خودشان با چین را نخواهند داشت یا کمتر خواهد بود.»
سفیر اسبق ایران در نروژ همچنین درخصوص قرارداد 25 ساله ایران و چین، خاطرنشان کرد: «باتوجه به اینکه ایران سیاست نزدیکی به شرق را اعلام کرده است و منظور ایران از شرق هم بیشتر چین و روسیه است، عرب‌ها می‌دانند که روسیه چیز زیادی ندارد که به ایران دهد بلکه این چین است که می‌تواند به ایران امکانات فراوانی، از حوزه نظامی گرفته تا سرمایه‌گذاری، بدهد. بر این اساس از فرصت قرار گرفتن ایران در یک تحریم طولانی استفاده کردند. همچنین باتوجه به اینکه چینی‌ها در سیاست خارجی خود اقتصاد محور هستند، احساس کردند که ایران مدت زیادی است که دارد برای توافق هسته‌ای سر و کله می‌زند و چشم‌انداز امید بخشی هم برای توافق وجود ندارد و روز به روز هم روابطش با غرب تیره‌تر می‌شود. با این تفاصیل به نظر من آن توافق 25 ساله را کنار گذاشته‌اند.»
فرجی‌راد افزود: «عرب‌ها هم برای اینکه چینی‌ها را از ایران دور و فضایی ایجاد کنند که چین درخصوص آنچه در رابطه با ایران فکر می‌کرد و دنبال منافع بود را در کشورهای عربی به دست بیاورد، سعی کرده‌اند یک راهبرد استراتژیک با چین را تعریف کنند. من فکر می‌کنم این مهم از چند ساله گذشته آغاز شد و دارد روز به روز رشد می‌کند. سفر شی به عربستان و گفت و گو با سران بقیه کشورهای عربی هم یک نقطه عطفی در روابط چین و عربستان است.»
این استاد ژئوپلوتیک ضمن اشاره به اینکه چین علاوه بر اینکه دارد با عربستان، امارات و بحرین از نزدیک کار می‌کند، با کشورهایی که به ایران نزدیک‌تر هستند مثل قطر و عمان هم دارد کار می‌کند، بیان کرد: «قرارداد گازی بین چین و قطر نشان می‌دهد که چین برای همه کشورهای حوزه خلیج فارس برنامه دارد و یک رقابت ژئوپلوتیکی در خلیج فارس با امریکا راه انداخته که به هم به ضرر امریکا و هم به ضرر ایران است. ما به هیچ وجه این تصور را نمی‌کردیم که روزی چین در خلیج فارس خلاف منافع ملی ایران قدم بردارد. اگر این روند ادامه پیدا کند، حداکثر تا یک دهه آینده خود چین به اندازه امروز امریکا که در خلیج فارس برای مقامات ایرانی ایجاد نگرانی کرده است، می‌تواند به این نگرانی ما هم اضافه شود.»
فرجی‌راد همچنین درباره بیانیه مشترک این دو کشور که در بخشی از آن هم به موضوع ایران و پرونده فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی تاکید شده بود، گفت: «در بیانیه‌ای که دادند، چینی‌ها نسبت به ایران، همراهی و همدلی خود را با رقبای ژئوپلوتیکی ایران اعلام کردند. این نشان می‌دهد که اولویت چین در حوزه خلیج فارس، کشورهای عربی است که این را چند سال پیش به دیپلمات‌های ما اعلام کرده بودند؛ ولی نگفته بودند کشورهای عربی بلکه گفته بودند عربستان.»
این کارشناس سیاست خارجی عنوان کرد: «نکته دیگر که از نظر استراتژیک و آینده‌پژوهی اهمیت دارد این است که چین با پاکستان دارد همکاری استراتژیکی انجام می‌دهد و مرکز ثقلش هم گواتر، بندری در اقیانوس هند و دریای عمان است. این بندر با 60 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری که چینی‌ها دارند انجام می‌دهند، به یک مرکز مانور استراتژیک چینی در شمال اقیانوس هند که نزدیک خلیج فارس است، تبدیل می‌شود. در سال‌های آینده ما شاهد خواهیم بود که وقتی این بندر کاملا توسعه پیدا کند؛ حتی کشتی‌های جنگی و زیردریایی‌های چین، همه در این بندر رفت و آمد می‌کنند، لنگر می‌گیرند و... در واقع چینی‌ها از این نزدیکی به کشورهای خلیج فارس، تفکر استراتژیکی دارند.»
وی افزود: «من فکر می‌کنم پاکستانی‌ها در نزدیکی چین و کشورهای عربی جنوبی خلیج فارس بی‌نقش نبودند. همانطور که می‌دانید علاوه بر عربستان، امارت و بحرین، در عمان که منطقه نزدیکی به تنگه هرمز و دریای عمان است، چینی‌ها فعالیت‌های توسعه‌ای دارند. بنابراین اینها پیوستگی‌هایی ا‌ست که باید یک تحلیل خوب استراتژیکی و ژئوپلوتیکی داشته باشیم . در هر صورت فرصتی است که از دست ایران رفته است و بعید می‌دانم که حتی اگر توافق هسته‌ای امضا شود، چینی‌ها برای ایران، همان چینی‌های گذشته باشند. آن‌ها همیشه اولویت اول‌شان کشورهای عربی جنوب و رقبای ژئوپلوتیک ایران خواهد بود.»
نام شما

آدرس ايميل شما

Iran, Islamic Republic of
لعنت به عربستان داعشی لعنت به چین کمونیست
ایشالا هر دوتاشون زیر چکمه های آمریکایی ها له بشن
بیدار
Iran, Islamic Republic of
سلام ، چرا ا هنوز سیاستمداران نمی خواهند بدانند یک گشور زمانی استقلال واقعی خودرا پیداکند ، که بتواند نیازهای اولیه خودش را خودش تولید کند ، وتمام سیاستمداران جهان فقط وفقط به منافع خودشان فکر میکنند وبرنامه ریزی میکنند دلشان برای هیچ گشور دیگر نمی سوزد ، کسانی که حرفهایی که الان دارند میزنند از اول دنبال دنبال سیاست بازی خودشان بوده وهستند که در جایی قدرت نمایی کنند وایران را زیر پاهایشان خ خورد کنند ، ولی انگار مسئولین کشور ما خواب هستند وملت با خواب بودن انها چکار میتواند بکند ؟!
حاکمیت اجازه بدهد اصلاح‌طلبان وساطت کنند

حاکمیت اجازه بدهد اصلاح‌طلبان وساطت کنند

اصلاح‌طلبان چگونه می‌توانند در عبور کشور از شرایط کنونی نقش ایفا کنند؟ آیا حاکمیت چنین ...
شنیدن صدای مردم / اعتراضات کنونی ناشی از انباشت مشکلات، ناشی از عملکرد مدیران، دولتمردان و مسئولان کشور است

شنیدن صدای مردم / اعتراضات کنونی ناشی از انباشت مشکلات، ناشی از عملکرد مدیران، دولتمردان و مسئولان کشور است

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ارتباط با شرایط جامعه و علل آن اظهارداشت: اعتراضات کنونی ناشی ...
درخشش دو عضو هیئت علمی و دو دانش‌آموخته دانشگاه یاسوج در جمع «دانشمندان برتر دنیا»

درخشش دو عضو هیئت علمی و دو دانش‌آموخته دانشگاه یاسوج در جمع «دانشمندان برتر دنیا»

دو عضو هیات علمی و دو دانش آموخته دانشگاه یاسوج در سال ۲۰۲۲ میلادی در لیست یک درصد دانشمندان ...
1