تاریخ انتشار
پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۴۵
کد مطلب : ۴۵۴۷۸۶
کوروش فتحی مدرس دانشگاه در گفتوگو با کبنانیوز بررسی کرد
باید افراد ظرفیت پذیرش حرف مخالف را داشته باشند / با خطا و آزمایش باید به جوانان نخبه در سطح مدیریتی میدان داد / مدیران از افراد نخبه توانمندتر از خود استفاده نمیکنند / شنونده بودن باعث میشود مسوولان نقطه ضعف خود را بشناسند
۲
کبنا ؛
در هر جامعهای باید باب گفت و گو باز باشد تا مسائل به شکل عادی حل شوند، اما زمانی که گفت و گو حذف میشود، افراد نمیتوانند درباره مسائل مختلف با هم گفت و گو کنند، یا رسانهها نتوانند صدای جامعه باشند، مشکلات به شکلهای مختلف؛ اعتراض، خشونت و... بروز میکنند. در خصوص شرایط فعلی، موضوع گفتوگو، نخبگان، معیشت و نحوه مدیریت در کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد پایگاه خبری کبنا نیوز تصمیم گرفته که با چهرههای مختلف کشوری و استانی پیرامون مسائل مطرح شده گفتوگوهای را ترتیب بدهد تا همچون گذشته به رسالت اصلی خود، اطلاعرسانی و آگاهی بخشی عمل کرده باشد. تاکنون با حجتالاسلام و المسلمین سید علی محمد بزرگواری، نماینده سابق مجلس، علی خرامین، عضو هیئت علمیدانشگاه علوم پزشکی یاسوج و نادر منتظریان، فعال سیاسی اصولگرا، سیدنعمت اله صدوقی فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگوهای را انجام دادیم و در ادامه گفتوگوی کبنا نیوز با کوروش فتحی فعال اصلاحطلب و عضو شورای اصلاحطلبان شهرستان کهگیلویه و مدرس دانشگاه را در ادامه میخوانید:
تعریف نخبگان در گرایشهای مختلف علمی چیست؟
تعریف نخبه و نقش نخبگان برای همه روشن است، اگر از ظرفیت نخبگان در عرصههای مختلف استفاده شود پیشرفت و آبادانی به وجود میآید. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که بر سر این تعریف توافقی وجود ندارد، نخبه کسی است که در حوزه کاری خود بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
اعتقاد شخصی من این است که فرد نخبه در همه حوزهها دارای توانمندی است، ولی متاسفانه کوتاهبینیها باعث شده نخبه نتواند توانمندی خود را نشان دهد. در حوزههای مختلف به نخبگان میدان داده نمیشود.
چرا در استان کهگیلویه و بویراحمد بعضاً تصمیمگیرندگان نمیخواهند از نخبگان در سطوح مختلف مدیریتی استفاده کنند؟
به دلیل اینکه سبک انتخاب مدیران ما علمی نیست، اینکه مدیری صرفاً از نظر سیاسی انتخاب شود قاعدتاً نمیخواهد از فرد نخبهای که از خود توانمندتر است استفاده کند.
مهمترین عامل حذف نخبگان این است که به مسائل تکبعدی نگاه میکنیم، یا فقط به مسائل سیاسی نگاه میکنیم. کسی که به لحاظ علمی و پژوهشی قوی باشد، قطعاً این عزتنفس و اعتمادبهنفس را دارد که از افراد نخبه و توانمند استفاده کند.
صددرصد باید استفاده از نخبگان الزامی باشد، نیاز جامعه ما حضور نخبگان در سطوح مدیریتی است. اگر نخبگان مشارکت داشته باشند قطعاً مشکلات کمتر میشود و کار مدیران نیز آسانتر میشود.
تعامل دولت با نمایندگان باعث محرومیت زدایی استان می شود یا خیر؟
سوالی که برای من پیش میآید این است که آیا نمایندهای که انتخاب میشود، نماینده نخبگان نیز هست؟ از طرفی اکثر نخبگان به دلایلی توجهی به انتخاب نماینده ندارند، از شرایط سیاسی کشور کناره میگیرند. اگر نخبگان خود را دور بگیرند و جناح سیاسی نداشته باشند جایگاهی هم نخواهند داشت.
اگر نخبگان نقش مشاور برای نمایندگان داشته باشند، ضعفهای جامعه دیده شده و رفع خواهد شد.
نمایندگان اجازه نمیدهند برخی افراد رشد کنند، به دلیل اینکه تصور میکنند برایشان تبدیل به رقیب میشود. دوم آنکه تصمیم گیرندگان و اطرافیان نماینده افراد نخبهای نیستند به همین دلیل نخبگان برای پستهای مدیریتی انتخاب نمیشوند.
چه عواملی باعث میشود جامعه به حالت اعتراض درآید؟
بطورکلی اعتقادم بر این است که یکدست شدن جامعه موجب میشود که مردم اعتراض کنند. یکدست بودن به نظام و سیستم مدیریتی ضربه زده است. وقتی یک استاندار فقط از زاویه دید خود مدیران را چینش میکند، یکدستی ایجاد میشود.
بها ندادن به جوانان خلاق و نخبه، یکدست بودن، عدم توجه به نخبگان موجب ایجاد اعتراض میشود. به نظر من با خطا و آزمایش باید به جوانان نخبه در سطح مدیریتی میدان داد و از دانش آنها استفاده کرد.
باید همه جناحهای سیاسی دیده شوند، حرف آنها شنیده شود، اگر این اتفاق نیفتد اعتراض شکل میگیرد و حتی ممکن است اعتراض تبدیل به ناآرامی و دشواریها شود. باید افراد ظرفیت پذیرش حرف مخالف را داشته باشند. من در جلسهای با حضور یکی از مسوولان شرکت کردم، ولی به من گفتند آن مسوول حرف هایش را میزند و میرود، و بعد شما برای جمع صحبت کنید، خب اینگونه برنامهها ارزشی ندارد، باید گفتوگو شکل بگیرد و افراد سخن یکدیگر را بپذیرند. باید بپذیرند که ضعف وجود دارد، همه ما در این کشور زندگی میکنیم نباید برچسپ دشمنی و مزدور به افراد بزنند. شنونده بودن باعث میشود مسوولان نقطه ضعف خود را بشناسند و به وضعیت کمک میشود. مخالفان و معترضان لزوماً برانداز نیستند، گاهاً نیاز است اصلاحات انجام بگیرد، اصلاحات لزوماً معنای سیاسی و جناحی ندارد، گاهی لازم است اصلاحات را انجام دهیم تا از پیامدهای بعدی جلوگیری کنیم.
تعریف نخبگان در گرایشهای مختلف علمی چیست؟
تعریف نخبه و نقش نخبگان برای همه روشن است، اگر از ظرفیت نخبگان در عرصههای مختلف استفاده شود پیشرفت و آبادانی به وجود میآید. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که بر سر این تعریف توافقی وجود ندارد، نخبه کسی است که در حوزه کاری خود بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
اعتقاد شخصی من این است که فرد نخبه در همه حوزهها دارای توانمندی است، ولی متاسفانه کوتاهبینیها باعث شده نخبه نتواند توانمندی خود را نشان دهد. در حوزههای مختلف به نخبگان میدان داده نمیشود.
چرا در استان کهگیلویه و بویراحمد بعضاً تصمیمگیرندگان نمیخواهند از نخبگان در سطوح مختلف مدیریتی استفاده کنند؟
به دلیل اینکه سبک انتخاب مدیران ما علمی نیست، اینکه مدیری صرفاً از نظر سیاسی انتخاب شود قاعدتاً نمیخواهد از فرد نخبهای که از خود توانمندتر است استفاده کند.
مهمترین عامل حذف نخبگان این است که به مسائل تکبعدی نگاه میکنیم، یا فقط به مسائل سیاسی نگاه میکنیم. کسی که به لحاظ علمی و پژوهشی قوی باشد، قطعاً این عزتنفس و اعتمادبهنفس را دارد که از افراد نخبه و توانمند استفاده کند.
صددرصد باید استفاده از نخبگان الزامی باشد، نیاز جامعه ما حضور نخبگان در سطوح مدیریتی است. اگر نخبگان مشارکت داشته باشند قطعاً مشکلات کمتر میشود و کار مدیران نیز آسانتر میشود.
تعامل دولت با نمایندگان باعث محرومیت زدایی استان می شود یا خیر؟
سوالی که برای من پیش میآید این است که آیا نمایندهای که انتخاب میشود، نماینده نخبگان نیز هست؟ از طرفی اکثر نخبگان به دلایلی توجهی به انتخاب نماینده ندارند، از شرایط سیاسی کشور کناره میگیرند. اگر نخبگان خود را دور بگیرند و جناح سیاسی نداشته باشند جایگاهی هم نخواهند داشت.
اگر نخبگان نقش مشاور برای نمایندگان داشته باشند، ضعفهای جامعه دیده شده و رفع خواهد شد.
نمایندگان اجازه نمیدهند برخی افراد رشد کنند، به دلیل اینکه تصور میکنند برایشان تبدیل به رقیب میشود. دوم آنکه تصمیم گیرندگان و اطرافیان نماینده افراد نخبهای نیستند به همین دلیل نخبگان برای پستهای مدیریتی انتخاب نمیشوند.
چه عواملی باعث میشود جامعه به حالت اعتراض درآید؟
بطورکلی اعتقادم بر این است که یکدست شدن جامعه موجب میشود که مردم اعتراض کنند. یکدست بودن به نظام و سیستم مدیریتی ضربه زده است. وقتی یک استاندار فقط از زاویه دید خود مدیران را چینش میکند، یکدستی ایجاد میشود.
بها ندادن به جوانان خلاق و نخبه، یکدست بودن، عدم توجه به نخبگان موجب ایجاد اعتراض میشود. به نظر من با خطا و آزمایش باید به جوانان نخبه در سطح مدیریتی میدان داد و از دانش آنها استفاده کرد.
باید همه جناحهای سیاسی دیده شوند، حرف آنها شنیده شود، اگر این اتفاق نیفتد اعتراض شکل میگیرد و حتی ممکن است اعتراض تبدیل به ناآرامی و دشواریها شود. باید افراد ظرفیت پذیرش حرف مخالف را داشته باشند. من در جلسهای با حضور یکی از مسوولان شرکت کردم، ولی به من گفتند آن مسوول حرف هایش را میزند و میرود، و بعد شما برای جمع صحبت کنید، خب اینگونه برنامهها ارزشی ندارد، باید گفتوگو شکل بگیرد و افراد سخن یکدیگر را بپذیرند. باید بپذیرند که ضعف وجود دارد، همه ما در این کشور زندگی میکنیم نباید برچسپ دشمنی و مزدور به افراد بزنند. شنونده بودن باعث میشود مسوولان نقطه ضعف خود را بشناسند و به وضعیت کمک میشود. مخالفان و معترضان لزوماً برانداز نیستند، گاهاً نیاز است اصلاحات انجام بگیرد، اصلاحات لزوماً معنای سیاسی و جناحی ندارد، گاهی لازم است اصلاحات را انجام دهیم تا از پیامدهای بعدی جلوگیری کنیم.