تاریخ انتشار
جمعه ۶ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۳۴
کد مطلب : ۴۵۳۸۳۱
کبنا از سفر به روستای جلاله گزارش می دهد؛
بخش سوم) سیاسی کاری و بی توجهی مسوولان به 8کیلومتر جاده روستای جلاله / آقای استاندار قولهایی که در جلاله به مردم دادید چه شد؟ / حقآبه مردم در سد خرسان را به باغهایشان بدهید
۰
کبنا ؛اینجا روستای جلاله دنا است، سرزمینی که همه آن را با سرمای سخت و رودخانه خروشان خرسان میشناسند، رودخانهای که برای مردم روستا هیچ سودی ندارد، بعد از ساخت کامل سد خرسان ۳ و تأمین آب برای استان چهار محال و بختیاری برای مردم روستا خسارتهایی به بار میآورد، زیر آب رفتن ۱۶ روستا به طور کامل و در بخش کشاورزی زیر آب رفتن زراعت و باغات ۲۳ روستا اتفاق میافتد. غصه و غم چنین اتفاقی که در تنگ سرخ هم در حال رخ دادن است را فقط با حرف پیرمرد روستای جلاله میتوانم بیان کنم. پیرمردی که وقتی با او گفت و گو میکردم در بین حرفهایش بغض کرد و دیگر نتوانست حرف بزند، گفت: حال و روز مردم روستای ما را از این درختهای بیزبان، از این حیوانهای بیزبان بشنوید.
چرا جاده ۸ کیلومتری مردم روستای جلاله ساخته نمیشود؟
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری کبنا، در سفری دو روزه به روستای جلاله، از مسیر لردگان چهارمحال و بختیاری ۴ ساعت راه را با ماشینهای کمک دار طی کردیم تا به این روستا از توابع شهرستان دنا استان کهگیلویه و بویراحمد رسیدیم.
روستایی که بعد از سفر استاندار کهگیلویه و بویراحمد و نماینده مردم بویراحمد و دنا راه ۸ کیلومتری شبلیز به جلاله را به بهانه ساخت و ساز و آسفالت کردن بسته و مسدود کردهاند، با وجود اینکه پیمانکار بر سر این جاده وجود دارد اما فقط یک ماشین در حال کار در این مسیر است، مردم از این وضعیت خون دل میخورند، همان جاده ۸ کیلومتری که بخاطرش اذیت میشدند حالا بسته شده و مجبورند برای انجام کارهایشان از روستای جلاله تا لردگان چهارمحال که حدود ۴ ساعت راه است طی کنند.
یکی از مردهای روستا شکایت میکند که چرا استاندار و نماینده آمدند و قول دادند ولی هیچ کاری نکردند. این مرد روستای جلاله میگوید: جاده را بستهاند، مجبوریم تا لردگان برویم بعد برویم یاسوج و سی سخت. زنم و بچهام و عروسم مریض هستند، پول ندارم ببرمشان، اگر جاده روستای خودمان باز بود حداقل میتوانستم ببرمشان، ولی از این جاده نمیتوانم، هزینه خیلی زیاد است، یک میلیون باید بدهم تا بتوانم ببرمشان دکتر.
جاده فعلی که از لردگان میگذرد نیز جاده نامناسبی است، در نزدیکی روستا، جاده خاکی در کنار پرتگاههایی است و از طرفی جاده سنگلاخی و سخت گذر است، مردم اگر بیمار داشته باشند، به سختی میتوانند به شهر بروند، مجبورند بیماری عزیزانشان را ببینند و تحمل کنند.
سیاسی کاری مسوولان / برای رضای خدا جاده را درست کنید.
مردم روستا میگویند بخاطر سیاست بازیهای مسئولان این جاده هنوز این وضعیت را دارد، یک نماینده میآید یک پیمانکار میگذارد، نماینده بعدی میآید یک پیمانکار دیگری میگذارد، هر نماینده و مسئولی که میآید میگوید جاده را درست میکنیم، آخرین بار هم استاندار و آقای روشنفکر قول دادند، ولی فقط قول دادند، قولشان به هیچ جایی نرسید. پیمانکار سر جاده هست ولی فقط اسم است، هیچ تجهیزاتی وجود ندارد. با این وضعیت مشخص نیست این جاده تا ۱۰ سال بعد هم درست شود. برای رضای خدا جاده را درست کنید.
یکی از مردم میگوید: مسئول راهداری به اینجا آمد، مهمان ما بود و بعد از اینکه حسابی میهمانیاش کردیم، گفت جاده را درست میکنیم، ولی هیچ کاری که نکرد، خودش را هم دستگیر کردند.
نبود پزشک در روستا
مرد روستایی میگوید: یک بهداشت داریم، که ۳ ماه است که دارو ندارد. خانم بهورز میآید، یکبار میگوید دارو ندارم، دفعه بعد میگوید دارو در کل استان نداریم، هر بار چیزی میگوید. اگر کسی مریض شود این خانم بهورز هیچ کاری نمیتواند بکند، نمیتواند بیاید در کوهها و در مناطق کوهستانی. هیچ وسیله و ماشینی هم ندارد. به ندرت میشود که پزشکی به اینجا سر بزند.
آب خروشان خرسان در نزدیکی و مشکلات شبکه آب
مردم میگویند شبکه آب روستا مربوط به دوره ششم مجلس، زمان سید باقر موسوی جهان آباد است، شبکه آب فرسوده شده و همیشه قطعی دارد، در حال حاضر مردم با قطره قطرههای کم آب فعالیتهای روزمرهشان را انجام میدهند و از این وضعیت در رنج هستند.
بی توجهی فرماندار و بخشدار به مردم روستا
مردم از بیتوجهی مسئولان از جمله بخشدار پاتاوه و فرماندار دنا گلایهمند هستند. آنها میگویند هر چقدر با مسئولان تماس میگیریم بیتوجهی میکنند.
دلبازی یکی از اهالی روستا میگوید: نه جاده داریم، نه برق پایدار و شبکه آبمان هم مشکل داریم. همه اداره رفتیم و قول به ما دادهاند و آقای فرماندار و نماینده قول دادند در خصوص مشکلات اما هیچ کاری صورت نگرفت. هر چقدر با فرماندار تماس میگیرم جواب نمیدهد، همیشه هم میگوید بررسی میکنم ولی هیچ کاری نمیکنند. در خصوص جاده با مسوولان مرتب تماس میگیرم. این مسوولان نسبت به مسائل و مشکلات مردم روستا بیتوجه هستند. انتظار داریم مسئولان به مردم توجه کنند و مشکلات ما را به گوش بالادستیها برسانند، وگرنه ما دیگر چه انتظاری داریم. مسئولی که از بالادستیها برای ما کمک نگیرد، چه فایدهای دارد؟
برق روستا نیز از دیگر مشکلات موجود است، روستا برق کشی شده ولی این برق کشی اتصالی دارد و با مشکل مواجه است، قطع و وصل میشود. مردم میگویند برق کشی هم مثل شبکه آب مربوط به ۲۰ سال پیش است و فرسوده شده، لازم است که مسئولان به این موضوع رسیدگی کنند.
کار حسنه منابع طبیعی و اهدای آبگرمکن خورشیدی
در این روستا، دیگر خبری از انبار هیمه و هیزم برای زمستان نبود، اینجا مردم از آبگرمن خورشیدی استفاده میکنند که منابع طبیعی به اغلب منازل مردم روستا داده است. دیگر خیلی نیاز نیست بخاطر سرمای زمستان درختها تبدیل به هیزم شوند و مردم نیز از رنج و زحمت بار هیزم و استفاده از هیزمها راحتتر از قبل شدهاند.
سد خرسان روستاهای جلاله را زیر آب میبرد! / آقای استاندار حقابه مردم چه شد؟
کشاورزی روستای جلاله به دلیل نبود شبکه انتقال آب آنچنان که باید و شاید خوب رشد نکرده است، بخش زیادی از زمینهای کشاورزی خشک شدهاند. با این حال هنوز هم باغهای این منطقه محصولات انگور، گردو، سیب و به ویژه انار بسیار مرغوب و دلپسندی دارد.
آب خرسان در یک قدمی است اما مردم جلاله از آن بیبهره هستند. مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد کجا هستند چرا آب از رودخانه به این منطقه انتقال پیدا نمیکند؟ مردم از این وضعیت گلایهمند و ناراضی هستند.
از طرفی سد خرسان برای مردم جلاله هیچ نفعی ندارد و با ساخت و آبگیری سد، بسیاری از روستاها و باغات این منطقه زیر آب میرود، چطور در سکوت چنین اتفاقی میافتد، مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد چرا در قبال مردم احساس مسئولیت نمیکنند. مردم میگویند اگر این سد آبگیری شود همهی روستاهای آبا و اجدادی ما زیر اب میرود، همه قبور و مردگان ما و قبور شهدای ما زیر آب میرود، اتفاقی که در تنگ سرخ برای روستای تنگ سرخ میافتد، در اینجا و در ابعاد گستردهتر برای مردم جلاله میافتد، گفته میشود، سد خرسان ابعادی به اندازه سد کارون دارد، اما سهم مردم استان ما چه چیزی به جز ویرانی و بیآبی بوده است. استاندار کهگیلویه و بویراحمد که بارها گفته حقآبه استان را میگیریم، این حقآبه چه شد؟ برای مردم روستا چه سودی داشت؟
نبود آنتن و دکل تلویزیون
استاندار در سفر خود به جلاله، به مشکل پوشش تلویزیونی اشاره کرده و وعده داده بود: ۲۰ میلیارد تومان اعتبار در اختیار صدا و سیمای مرکز استان قرار میدهیم تا همه مناطق کهگیلویه و بویراحمد از پوشش تلویزیونی برخوردار شوند.
اما با وجود اینکه حدود 5 ماه از وعده احمدزاده میگذرد، مردم این منطقه از پوشش تلویزیونی برخوردار نشدهاند.
در بازدید میدانی که از منطقه جلاله داشتیم، مشاهده کردیم به دلیل عدم برخورداری از پوشش تلویزیونی، تقریباً همه مردم روستا از ماهواره استفاده میکنند. بدیهی است استفاده از ماهواره به عنوان جایگزین تلویزیون، میتواند موجب رواج فرهنگ غربی و الگوپذیری از سبک زندگی غربی شود. در واقع خدمات نظام به درستی برای این مردم تبیین نمیشود؛ چرا که بستری برای دسترسی مردم به این خدمات وجود ندارد. نکته تأسفبارتر اینکه علاوه بر مشاهده ماهواره در پشت بام همه منازل مردم روستا، ماهواره به فرهنگیترین مکان روستا یعنی مدرسه که باید محل آموزش و پرورش نسل جدید باشد، رسوخ کرده است. مشاهده ماهواره در مکانی به نام مدرسه که محل اصلی الگوپذیری دانشآموزان است، خود گویای سوءمدیریتی است که در سطح کلان مدیریتی کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد. این در حالی است که مدرسه باید مکانی برای پرورش نسلی از جوانان باشد که با الگوهای ایرانی اسلامی خو کنند. اما گویا فرهنگیترین مکان روستا، به دلیل عدم مدیریت صحیح، خود به ضد فرهنگ تبدیل شده است.
مدرسه بدون تجهیزات ورزشی و آموزشی و رفاهی / کمبود معلم
در این روستا حدود 100 دانشآموز در دو مقطع ابتدایی و متوسطه اول مشغول به تحصیل هستند. مدرسه هم از نظر تعداد معلم ابتدایی و هم معلم متوسطه اول در رنج است. در مقطع متوسطه اول تنها سه معلم وجود دارد که مجبور هستند تمامی دروس را تدریس کنند. یک از معلمان با مدرک کارشناسی الهیات، ریاضیات تدریس میکند. در حالی که در شهرهای استان تعداد معلمان بیشتر از نیازِ موجود است، به علت عدم تقسیمبندی مناسب معلمان، در روستایی همچون جلاله، به علت کمبود معلم، برخی از معلمان مجبور میشوند، دروسی را تدریس کنند که بعضاً هیچ تخصصی در آن ندارند. در واقع به علت سوءمدیریت آموزش و پرورش، هم معلمان و هم دانشآموزان ناچار به تحمل مشقتهای بسیاری میشوند.
از سوی دیگر همین مدرسه نیز کمبودهای زیادی دارد. برقکشی مدرسه غیرمجاز است و از کابل استاندارد برای برقکشی استفاده نشده است. از دو رشته سیم ضعیف برای انتقال برق به مدرسه استفاده شده و به دلیل روکار بودن برقکشی، هر لحظه احتمال خطر قطع برق و آتشسوزی نیز وجود دارد.
حیاط مدرسه خاکی و در گوشهای از حیاط، گودال بزرگی وجود دارد که ممکن است موجب حادثه ای برای دانشآموزان شود.
از طرف دیگر، مدرسه فاقد آب لولهکشی است و دانشآموزان از آب شرب و سرویس بهداشتی محروم هستند. از نظر سیستم گرمایشی، با وجود اینکه مدرسه دارای شوفاژ است، اما چون دسترسی به آب ندارد، امکان استفاده از شوفاژ وجود ندارد. ازاینرو برای گرمایش از نفت استفاده میشود که خطرات خاص خود را دارد. همچنین در مواردی از وسایل گرمایشی برقی استفاده میشود که به دلیل برقکشی نامناسبِ مدرسه، احتمال خطر نیز در این زمینه وجود دارد.
علاوه بر این موارد، بنای مدرسه بسیار قدیمی و مربوط به حدود 20 سال پیش است. به دلیل اینکه دیوار مدرسه به درستی پیکنی نشده، هر لحظه احتمال خطر ریزش دیوار وجود دارد.
به طور کلی مدرسه روستا فاقد هر نوع تجهیزات از قبیل کامپیوتر، آزمایشگاه و وسایل ورزشی است. از این رو دانشآموزان از بستر مناسبی برای آموزش برخوردار نیستند. راه پله مدرسه نیز بسیار نامناسب است و ممکن است باعث پیچ خوردن پای دانشآموزان شود.
ترک تحصیل برخی دانش آموزان
علاوه بر همه اینها والدین از نبود دبیرستان در این روستا گلایه دارند. به دلیل عدم وجود دبیرستان بسیاری از دانشآموزان مجبورند به مناطق اطراف رفته و در خوابگاه زندگی کنند. برخی از خانوادهها نیز به دلیل مشکلات مالی توانایی فرستادن فرزندانشان به خارج از روستا را ندارند. از این رو برخی از دانشآموزان علیرغم میل باطنی، مجبور به ترک تحصیل میشوند.
بخش دوم) رنج دانشآموزان از بنایی که تنها نام مدرسه را یدک میکشد
بخش اول) در خواب غفلت شبکه دنا؛ مدرسه مکانی برای اشاعه ضدفرهنگ؟
چرا جاده ۸ کیلومتری مردم روستای جلاله ساخته نمیشود؟
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری کبنا، در سفری دو روزه به روستای جلاله، از مسیر لردگان چهارمحال و بختیاری ۴ ساعت راه را با ماشینهای کمک دار طی کردیم تا به این روستا از توابع شهرستان دنا استان کهگیلویه و بویراحمد رسیدیم.
روستایی که بعد از سفر استاندار کهگیلویه و بویراحمد و نماینده مردم بویراحمد و دنا راه ۸ کیلومتری شبلیز به جلاله را به بهانه ساخت و ساز و آسفالت کردن بسته و مسدود کردهاند، با وجود اینکه پیمانکار بر سر این جاده وجود دارد اما فقط یک ماشین در حال کار در این مسیر است، مردم از این وضعیت خون دل میخورند، همان جاده ۸ کیلومتری که بخاطرش اذیت میشدند حالا بسته شده و مجبورند برای انجام کارهایشان از روستای جلاله تا لردگان چهارمحال که حدود ۴ ساعت راه است طی کنند.
یکی از مردهای روستا شکایت میکند که چرا استاندار و نماینده آمدند و قول دادند ولی هیچ کاری نکردند. این مرد روستای جلاله میگوید: جاده را بستهاند، مجبوریم تا لردگان برویم بعد برویم یاسوج و سی سخت. زنم و بچهام و عروسم مریض هستند، پول ندارم ببرمشان، اگر جاده روستای خودمان باز بود حداقل میتوانستم ببرمشان، ولی از این جاده نمیتوانم، هزینه خیلی زیاد است، یک میلیون باید بدهم تا بتوانم ببرمشان دکتر.
جاده فعلی که از لردگان میگذرد نیز جاده نامناسبی است، در نزدیکی روستا، جاده خاکی در کنار پرتگاههایی است و از طرفی جاده سنگلاخی و سخت گذر است، مردم اگر بیمار داشته باشند، به سختی میتوانند به شهر بروند، مجبورند بیماری عزیزانشان را ببینند و تحمل کنند.
سیاسی کاری مسوولان / برای رضای خدا جاده را درست کنید.
مردم روستا میگویند بخاطر سیاست بازیهای مسئولان این جاده هنوز این وضعیت را دارد، یک نماینده میآید یک پیمانکار میگذارد، نماینده بعدی میآید یک پیمانکار دیگری میگذارد، هر نماینده و مسئولی که میآید میگوید جاده را درست میکنیم، آخرین بار هم استاندار و آقای روشنفکر قول دادند، ولی فقط قول دادند، قولشان به هیچ جایی نرسید. پیمانکار سر جاده هست ولی فقط اسم است، هیچ تجهیزاتی وجود ندارد. با این وضعیت مشخص نیست این جاده تا ۱۰ سال بعد هم درست شود. برای رضای خدا جاده را درست کنید.
یکی از مردم میگوید: مسئول راهداری به اینجا آمد، مهمان ما بود و بعد از اینکه حسابی میهمانیاش کردیم، گفت جاده را درست میکنیم، ولی هیچ کاری که نکرد، خودش را هم دستگیر کردند.
نبود پزشک در روستا
مرد روستایی میگوید: یک بهداشت داریم، که ۳ ماه است که دارو ندارد. خانم بهورز میآید، یکبار میگوید دارو ندارم، دفعه بعد میگوید دارو در کل استان نداریم، هر بار چیزی میگوید. اگر کسی مریض شود این خانم بهورز هیچ کاری نمیتواند بکند، نمیتواند بیاید در کوهها و در مناطق کوهستانی. هیچ وسیله و ماشینی هم ندارد. به ندرت میشود که پزشکی به اینجا سر بزند.
آب خروشان خرسان در نزدیکی و مشکلات شبکه آب
مردم میگویند شبکه آب روستا مربوط به دوره ششم مجلس، زمان سید باقر موسوی جهان آباد است، شبکه آب فرسوده شده و همیشه قطعی دارد، در حال حاضر مردم با قطره قطرههای کم آب فعالیتهای روزمرهشان را انجام میدهند و از این وضعیت در رنج هستند.
بی توجهی فرماندار و بخشدار به مردم روستا
مردم از بیتوجهی مسئولان از جمله بخشدار پاتاوه و فرماندار دنا گلایهمند هستند. آنها میگویند هر چقدر با مسئولان تماس میگیریم بیتوجهی میکنند.
دلبازی یکی از اهالی روستا میگوید: نه جاده داریم، نه برق پایدار و شبکه آبمان هم مشکل داریم. همه اداره رفتیم و قول به ما دادهاند و آقای فرماندار و نماینده قول دادند در خصوص مشکلات اما هیچ کاری صورت نگرفت. هر چقدر با فرماندار تماس میگیرم جواب نمیدهد، همیشه هم میگوید بررسی میکنم ولی هیچ کاری نمیکنند. در خصوص جاده با مسوولان مرتب تماس میگیرم. این مسوولان نسبت به مسائل و مشکلات مردم روستا بیتوجه هستند. انتظار داریم مسئولان به مردم توجه کنند و مشکلات ما را به گوش بالادستیها برسانند، وگرنه ما دیگر چه انتظاری داریم. مسئولی که از بالادستیها برای ما کمک نگیرد، چه فایدهای دارد؟
برق روستا نیز از دیگر مشکلات موجود است، روستا برق کشی شده ولی این برق کشی اتصالی دارد و با مشکل مواجه است، قطع و وصل میشود. مردم میگویند برق کشی هم مثل شبکه آب مربوط به ۲۰ سال پیش است و فرسوده شده، لازم است که مسئولان به این موضوع رسیدگی کنند.
کار حسنه منابع طبیعی و اهدای آبگرمکن خورشیدی
در این روستا، دیگر خبری از انبار هیمه و هیزم برای زمستان نبود، اینجا مردم از آبگرمن خورشیدی استفاده میکنند که منابع طبیعی به اغلب منازل مردم روستا داده است. دیگر خیلی نیاز نیست بخاطر سرمای زمستان درختها تبدیل به هیزم شوند و مردم نیز از رنج و زحمت بار هیزم و استفاده از هیزمها راحتتر از قبل شدهاند.
سد خرسان روستاهای جلاله را زیر آب میبرد! / آقای استاندار حقابه مردم چه شد؟
کشاورزی روستای جلاله به دلیل نبود شبکه انتقال آب آنچنان که باید و شاید خوب رشد نکرده است، بخش زیادی از زمینهای کشاورزی خشک شدهاند. با این حال هنوز هم باغهای این منطقه محصولات انگور، گردو، سیب و به ویژه انار بسیار مرغوب و دلپسندی دارد.
آب خرسان در یک قدمی است اما مردم جلاله از آن بیبهره هستند. مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد کجا هستند چرا آب از رودخانه به این منطقه انتقال پیدا نمیکند؟ مردم از این وضعیت گلایهمند و ناراضی هستند.
از طرفی سد خرسان برای مردم جلاله هیچ نفعی ندارد و با ساخت و آبگیری سد، بسیاری از روستاها و باغات این منطقه زیر آب میرود، چطور در سکوت چنین اتفاقی میافتد، مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد چرا در قبال مردم احساس مسئولیت نمیکنند. مردم میگویند اگر این سد آبگیری شود همهی روستاهای آبا و اجدادی ما زیر اب میرود، همه قبور و مردگان ما و قبور شهدای ما زیر آب میرود، اتفاقی که در تنگ سرخ برای روستای تنگ سرخ میافتد، در اینجا و در ابعاد گستردهتر برای مردم جلاله میافتد، گفته میشود، سد خرسان ابعادی به اندازه سد کارون دارد، اما سهم مردم استان ما چه چیزی به جز ویرانی و بیآبی بوده است. استاندار کهگیلویه و بویراحمد که بارها گفته حقآبه استان را میگیریم، این حقآبه چه شد؟ برای مردم روستا چه سودی داشت؟
نبود آنتن و دکل تلویزیون
استاندار در سفر خود به جلاله، به مشکل پوشش تلویزیونی اشاره کرده و وعده داده بود: ۲۰ میلیارد تومان اعتبار در اختیار صدا و سیمای مرکز استان قرار میدهیم تا همه مناطق کهگیلویه و بویراحمد از پوشش تلویزیونی برخوردار شوند.
اما با وجود اینکه حدود 5 ماه از وعده احمدزاده میگذرد، مردم این منطقه از پوشش تلویزیونی برخوردار نشدهاند.
در بازدید میدانی که از منطقه جلاله داشتیم، مشاهده کردیم به دلیل عدم برخورداری از پوشش تلویزیونی، تقریباً همه مردم روستا از ماهواره استفاده میکنند. بدیهی است استفاده از ماهواره به عنوان جایگزین تلویزیون، میتواند موجب رواج فرهنگ غربی و الگوپذیری از سبک زندگی غربی شود. در واقع خدمات نظام به درستی برای این مردم تبیین نمیشود؛ چرا که بستری برای دسترسی مردم به این خدمات وجود ندارد. نکته تأسفبارتر اینکه علاوه بر مشاهده ماهواره در پشت بام همه منازل مردم روستا، ماهواره به فرهنگیترین مکان روستا یعنی مدرسه که باید محل آموزش و پرورش نسل جدید باشد، رسوخ کرده است. مشاهده ماهواره در مکانی به نام مدرسه که محل اصلی الگوپذیری دانشآموزان است، خود گویای سوءمدیریتی است که در سطح کلان مدیریتی کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد. این در حالی است که مدرسه باید مکانی برای پرورش نسلی از جوانان باشد که با الگوهای ایرانی اسلامی خو کنند. اما گویا فرهنگیترین مکان روستا، به دلیل عدم مدیریت صحیح، خود به ضد فرهنگ تبدیل شده است.
مدرسه بدون تجهیزات ورزشی و آموزشی و رفاهی / کمبود معلم
در این روستا حدود 100 دانشآموز در دو مقطع ابتدایی و متوسطه اول مشغول به تحصیل هستند. مدرسه هم از نظر تعداد معلم ابتدایی و هم معلم متوسطه اول در رنج است. در مقطع متوسطه اول تنها سه معلم وجود دارد که مجبور هستند تمامی دروس را تدریس کنند. یک از معلمان با مدرک کارشناسی الهیات، ریاضیات تدریس میکند. در حالی که در شهرهای استان تعداد معلمان بیشتر از نیازِ موجود است، به علت عدم تقسیمبندی مناسب معلمان، در روستایی همچون جلاله، به علت کمبود معلم، برخی از معلمان مجبور میشوند، دروسی را تدریس کنند که بعضاً هیچ تخصصی در آن ندارند. در واقع به علت سوءمدیریت آموزش و پرورش، هم معلمان و هم دانشآموزان ناچار به تحمل مشقتهای بسیاری میشوند.
از سوی دیگر همین مدرسه نیز کمبودهای زیادی دارد. برقکشی مدرسه غیرمجاز است و از کابل استاندارد برای برقکشی استفاده نشده است. از دو رشته سیم ضعیف برای انتقال برق به مدرسه استفاده شده و به دلیل روکار بودن برقکشی، هر لحظه احتمال خطر قطع برق و آتشسوزی نیز وجود دارد.
حیاط مدرسه خاکی و در گوشهای از حیاط، گودال بزرگی وجود دارد که ممکن است موجب حادثه ای برای دانشآموزان شود.
از طرف دیگر، مدرسه فاقد آب لولهکشی است و دانشآموزان از آب شرب و سرویس بهداشتی محروم هستند. از نظر سیستم گرمایشی، با وجود اینکه مدرسه دارای شوفاژ است، اما چون دسترسی به آب ندارد، امکان استفاده از شوفاژ وجود ندارد. ازاینرو برای گرمایش از نفت استفاده میشود که خطرات خاص خود را دارد. همچنین در مواردی از وسایل گرمایشی برقی استفاده میشود که به دلیل برقکشی نامناسبِ مدرسه، احتمال خطر نیز در این زمینه وجود دارد.
علاوه بر این موارد، بنای مدرسه بسیار قدیمی و مربوط به حدود 20 سال پیش است. به دلیل اینکه دیوار مدرسه به درستی پیکنی نشده، هر لحظه احتمال خطر ریزش دیوار وجود دارد.
به طور کلی مدرسه روستا فاقد هر نوع تجهیزات از قبیل کامپیوتر، آزمایشگاه و وسایل ورزشی است. از این رو دانشآموزان از بستر مناسبی برای آموزش برخوردار نیستند. راه پله مدرسه نیز بسیار نامناسب است و ممکن است باعث پیچ خوردن پای دانشآموزان شود.
ترک تحصیل برخی دانش آموزان
علاوه بر همه اینها والدین از نبود دبیرستان در این روستا گلایه دارند. به دلیل عدم وجود دبیرستان بسیاری از دانشآموزان مجبورند به مناطق اطراف رفته و در خوابگاه زندگی کنند. برخی از خانوادهها نیز به دلیل مشکلات مالی توانایی فرستادن فرزندانشان به خارج از روستا را ندارند. از این رو برخی از دانشآموزان علیرغم میل باطنی، مجبور به ترک تحصیل میشوند.
بخش دوم) رنج دانشآموزان از بنایی که تنها نام مدرسه را یدک میکشد
بخش اول) در خواب غفلت شبکه دنا؛ مدرسه مکانی برای اشاعه ضدفرهنگ؟