تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۰۱
کد مطلب : ۴۵۲۶۱۰
بازی سیاسی زنان اصلاح طلب؛
چرا مواضع اصلاحطلبان در حمایت از حقوق زنان باورپذیر نیست؟ / اصلاحات در کمین موقعیتهای تلخ اجتماعی
۱
کبنا ؛جماعت سیاسی که قتل را توجیه و یک اتفاق ناخواسته را خشونت توصیف می کنند نه در فضای سیاسی کشور قابل اعتماد هستند و نه حتی می توان در خصوص حمایت از حقوق زنان به عنوان یک امر اجتماعی روی آنان حساب کرد.
جریان اصلاحات در دورانهای مختلف نشان داده است که با بسیاری از مقولات ارزشی که خود را به آن پایبند میداند، به طور کاملا ابزاری برخورد میکند. در این شرایط است که کنشهای سیاسی این جناح به طور کاملا جالب توجهی معنادار میشود. درواقع این جریان سیاسی آنجا که منفعت جناحیاش حکم کند، ورود میکند و بعضا به طور سیل آسا با بمباران شدید خبری و پیام رسانی شدید عمل میکند اما در جایی که به نفع این جناح نباشد طوری آلزایمر سیاسی می گیرد که گویی در این جهان نیستند.
یکی از مواردی که به طور کلی برای اصلاحطلبان به صورت کاملا ابزاری مورد استفاده قرار می گیرد موضوع زنان و حقوق زنان است. این جریان سیاسی در زمانی که سر کار بوده است بویژه 8 سال دوره دولت اعتدالگرایان با همه شعارهایش در حوزه زنان کاری انجام نداد اما همیشه وقتی اوضاع در این حوزه بهم می ریزد و اتفاقاتی ناگوار می افتد اعضای آن سینه سپر می کنند و خود را حامی زنان جلوه می دهند.
در واقع در این حوزه اصلاح طلبان با یک استراتژی ماهیگری سعی می کنند ماهی خود را از آب گل آلود بگیرند و زمانی که در این راستا آسیبی احساس می کنند آنچنان در لاک خود فرو می روند تا غبار ماجرا فرونشیند و فرصتی دیگر برای عرض اندام سیاسی پیدا کنند.
این دو رفتار سیاسی و استاندارد دوگانه برای اتفاقات مشابه تا حدی در ذوق می زند که رنگ حنای اصلاح طلبان برای حمایت از حقوق زنان را به شدت از بین برده است.
در همین رابطه دو حادثه رخ داده است که یکی به قتل با گلوله منجر شده و دیگری بر اساس یک اتفاق ناخواسته بر اساس وضعیت جسمی یک خانم جوان رخ داده است اما اصلاح طلبان از یک قتل با خشونت تمام گذشته اند اما در برابر یک اتفاق ناخواسته آنچنان علم حقوق زنان برافراشته اند که گویی اعضای این جریان سیاسی حتی شرایط رخدادها را نیز نمیتوانند از هم تمیز داده و جدا کنند.
ماجرای قتل «میترا استاد» که توسط محمد علی نجفی شهردار اسبق تهران رخ داد و با شلیک گلوله همراه بود یکی از این موارد است. این درحالی است که حالا با اتفاق ناگواری که برای یک خانم در محل پلیس امنیت اخلاقی رخ داد و این خانم به علت شرایط جسمی درگذشت، ازجمله مواردی است که این دوگانگی به خوبی نمایان است.
آذر منصوری فعال سیاسی اصلاح طلب که در ماجرای میترا استاد سکوت اختیار کرده بود در ماجرای دوم اینچنین داد سخن سر می دهد: « در خصوص پوشش زنان ایران، موضوعی تکساحتی نیست که تصور کنید با رفتارهای سلبی و حتی ایجابی صرف، میتوانید آن را به نماد یک جامعه اسلامی تبدیل کنید و اساسا با اصرار بر این رویه شما هم به گونهای دیگر راه رضاشاه را در کشف اجباری حجاب میروید. توصیههای مکرری که آنقدر به آن توجه نکردید که اینبار به فاجعهای بینهایت تلخ تبدیل شد.»
معصومه ابتکار نیز از جمله ساکتان ماجرای قتل میترا استاد بود که در این خصوص دست به قلم شده و می نویسد: «مساله گشت ارشاد و نارضایتی گستردهای که اینگونه برخوردها به وجود آورده است، بحث تازهای نیست، اما اینک یک بار دیگر با فاجعهای که روز ۲۲ شهریور رقم خورد، به سرخط خبرها آمده و غم ازدست دادن دختری جوان از دختران آرزومند سرزمینمان را بر دیگر غصهها سر بار کرده است. دختری از دختران ما؛ همانها که سردار شهید سلیمانی دربارهشان گفت اینها همه دختران ما هستند. یک پدر خوب با دخترش چگونه رفتار میکند؟ اینچنین؟ »
شهیندخت مولاوردی نیز در یک رشته توییتهای تند در این باره مینویسد: «آخر کسی که دو سه دهه توجیه نشده چگونه با یکی دو ساعت می خواهید توجیه و هدایت کنید؟! این راهش نیست به مولا! کاش همانند خانواده هایتان که هر کسی راه خود را می رود، چندصدایی را در جامعه متکثر ایرانی به رسمیت می شناختید در این صورت دست از سیاستهای لجوجانه که سرِ ستیز با فرزندان این آب و خاک دارد، برمی داشتید؛ کاش لااقل در آموزشهایتان درس محبت میدادید!»
پروانه سلحشوری، طیبه سیاوشی و ... از جمله دیگر اصلاح طلبانی هستند که بی درنگ در این ماجرا اظهار نظر کردند و ادعاهای تندی را علیه نهادهای مختلف کشور ابراز داشتند. در این حین آنچه بیشتر ازگذشته نمایان می شود دستاویز قرار دادن یک موضوع به دفعات مکرر است. اینکه اصلاح طلبان خود را با همان مواضع قبلی و تکراری حامی حقوق زنان معرفی می کنند آنقدر لوث شده که دیگر باورپذیری آن بسیار سخت است.
جماعت سیاسی که قتل را توجیه و یک اتفاق ناخواسته را خشونت توصیف می کنند نه در فضای سیاسی کشور قابل اعتماد هستند و نه حتی می توان در خصوص حمایت از حقوق زنان به عنوان یک امر اجتماعی واقعی روی آنان حساب کرد.
متاسفانه به نظر می رسد که اصلاح طلبان مترصد چنین موقعیت های تلخ و درواقع شکارچی این حوادث هستند و برای این موارد سر و دست میشکنند و همین موضوع و مواضع تکراری نشان می دهد که اشک تمساح های اصلا طلبان برای حقوق زنان نه واقعی است و نه از سر اصلاح امور برای بهبود وضعیت برای زنان و یا اصناف و قشرهای مختلف است.
جریان اصلاحات در دورانهای مختلف نشان داده است که با بسیاری از مقولات ارزشی که خود را به آن پایبند میداند، به طور کاملا ابزاری برخورد میکند. در این شرایط است که کنشهای سیاسی این جناح به طور کاملا جالب توجهی معنادار میشود. درواقع این جریان سیاسی آنجا که منفعت جناحیاش حکم کند، ورود میکند و بعضا به طور سیل آسا با بمباران شدید خبری و پیام رسانی شدید عمل میکند اما در جایی که به نفع این جناح نباشد طوری آلزایمر سیاسی می گیرد که گویی در این جهان نیستند.
یکی از مواردی که به طور کلی برای اصلاحطلبان به صورت کاملا ابزاری مورد استفاده قرار می گیرد موضوع زنان و حقوق زنان است. این جریان سیاسی در زمانی که سر کار بوده است بویژه 8 سال دوره دولت اعتدالگرایان با همه شعارهایش در حوزه زنان کاری انجام نداد اما همیشه وقتی اوضاع در این حوزه بهم می ریزد و اتفاقاتی ناگوار می افتد اعضای آن سینه سپر می کنند و خود را حامی زنان جلوه می دهند.
در واقع در این حوزه اصلاح طلبان با یک استراتژی ماهیگری سعی می کنند ماهی خود را از آب گل آلود بگیرند و زمانی که در این راستا آسیبی احساس می کنند آنچنان در لاک خود فرو می روند تا غبار ماجرا فرونشیند و فرصتی دیگر برای عرض اندام سیاسی پیدا کنند.
این دو رفتار سیاسی و استاندارد دوگانه برای اتفاقات مشابه تا حدی در ذوق می زند که رنگ حنای اصلاح طلبان برای حمایت از حقوق زنان را به شدت از بین برده است.
در همین رابطه دو حادثه رخ داده است که یکی به قتل با گلوله منجر شده و دیگری بر اساس یک اتفاق ناخواسته بر اساس وضعیت جسمی یک خانم جوان رخ داده است اما اصلاح طلبان از یک قتل با خشونت تمام گذشته اند اما در برابر یک اتفاق ناخواسته آنچنان علم حقوق زنان برافراشته اند که گویی اعضای این جریان سیاسی حتی شرایط رخدادها را نیز نمیتوانند از هم تمیز داده و جدا کنند.
ماجرای قتل «میترا استاد» که توسط محمد علی نجفی شهردار اسبق تهران رخ داد و با شلیک گلوله همراه بود یکی از این موارد است. این درحالی است که حالا با اتفاق ناگواری که برای یک خانم در محل پلیس امنیت اخلاقی رخ داد و این خانم به علت شرایط جسمی درگذشت، ازجمله مواردی است که این دوگانگی به خوبی نمایان است.
آذر منصوری فعال سیاسی اصلاح طلب که در ماجرای میترا استاد سکوت اختیار کرده بود در ماجرای دوم اینچنین داد سخن سر می دهد: « در خصوص پوشش زنان ایران، موضوعی تکساحتی نیست که تصور کنید با رفتارهای سلبی و حتی ایجابی صرف، میتوانید آن را به نماد یک جامعه اسلامی تبدیل کنید و اساسا با اصرار بر این رویه شما هم به گونهای دیگر راه رضاشاه را در کشف اجباری حجاب میروید. توصیههای مکرری که آنقدر به آن توجه نکردید که اینبار به فاجعهای بینهایت تلخ تبدیل شد.»
معصومه ابتکار نیز از جمله ساکتان ماجرای قتل میترا استاد بود که در این خصوص دست به قلم شده و می نویسد: «مساله گشت ارشاد و نارضایتی گستردهای که اینگونه برخوردها به وجود آورده است، بحث تازهای نیست، اما اینک یک بار دیگر با فاجعهای که روز ۲۲ شهریور رقم خورد، به سرخط خبرها آمده و غم ازدست دادن دختری جوان از دختران آرزومند سرزمینمان را بر دیگر غصهها سر بار کرده است. دختری از دختران ما؛ همانها که سردار شهید سلیمانی دربارهشان گفت اینها همه دختران ما هستند. یک پدر خوب با دخترش چگونه رفتار میکند؟ اینچنین؟ »
شهیندخت مولاوردی نیز در یک رشته توییتهای تند در این باره مینویسد: «آخر کسی که دو سه دهه توجیه نشده چگونه با یکی دو ساعت می خواهید توجیه و هدایت کنید؟! این راهش نیست به مولا! کاش همانند خانواده هایتان که هر کسی راه خود را می رود، چندصدایی را در جامعه متکثر ایرانی به رسمیت می شناختید در این صورت دست از سیاستهای لجوجانه که سرِ ستیز با فرزندان این آب و خاک دارد، برمی داشتید؛ کاش لااقل در آموزشهایتان درس محبت میدادید!»
پروانه سلحشوری، طیبه سیاوشی و ... از جمله دیگر اصلاح طلبانی هستند که بی درنگ در این ماجرا اظهار نظر کردند و ادعاهای تندی را علیه نهادهای مختلف کشور ابراز داشتند. در این حین آنچه بیشتر ازگذشته نمایان می شود دستاویز قرار دادن یک موضوع به دفعات مکرر است. اینکه اصلاح طلبان خود را با همان مواضع قبلی و تکراری حامی حقوق زنان معرفی می کنند آنقدر لوث شده که دیگر باورپذیری آن بسیار سخت است.
جماعت سیاسی که قتل را توجیه و یک اتفاق ناخواسته را خشونت توصیف می کنند نه در فضای سیاسی کشور قابل اعتماد هستند و نه حتی می توان در خصوص حمایت از حقوق زنان به عنوان یک امر اجتماعی واقعی روی آنان حساب کرد.
متاسفانه به نظر می رسد که اصلاح طلبان مترصد چنین موقعیت های تلخ و درواقع شکارچی این حوادث هستند و برای این موارد سر و دست میشکنند و همین موضوع و مواضع تکراری نشان می دهد که اشک تمساح های اصلا طلبان برای حقوق زنان نه واقعی است و نه از سر اصلاح امور برای بهبود وضعیت برای زنان و یا اصناف و قشرهای مختلف است.
مرجع : جهان نیوز