تاریخ انتشار
شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۱۹
کد مطلب : ۴۵۰۶۷۳
فارین پالیسی:
سفر بایدن از تل آویو تا جده؛ پرونده احیای برجام کجا گیر کرده است؟
۰
کبنا ؛آرون میلر در فارین پالیسی نوشت: «اگر در باغی درخت بکاری و شش ماه بروی، وقتی برگشتی چه داری؟ علفهای هرز. باغبان خوب میداند که باید علفهای هرز را فوراً هرس کرد. دیپلماسی هم به نوعی چنین است.» این سخنان جورج شولتز وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده است که ما هر دو برای او کار کردیم. دیدگاه شولتز در مورد دیپلماسی ایالات متحده، هم شامل تلاش برای پیشرفتهای چشمگیر و هم تمرکز بر تلاشهای معمول، پیشرو و مستمر لازم برای امکان پذیر ساختن آنها بود.
به گزارش سرویس بین الملل کبنا، در ادامه این مطلب آمده است: بگذارید با دولت بایدن با حسن نیت برخورد کنیم. با خارج شدن خاورمیانه از اولویت دولت برای ۱۶ ماه، علفهای هرز آنجا رشد کردهاند. تهاجم روسیه به اوکراین نه تنها نقش کلیدی تولیدکنندگان نفت خلیج فارس را برجسته کرد، بلکه خطرات دادن اجازه نفوذ روسیه و چین بر شرکای سنتی ایالات متحده از جمله عربستان را به ما نشان داد. در تلاش برای مراقبت از باغ و از بین بردن علفهای هرز، باغبانهای دیپلماتیک، رئیسجمهور را برای کاشت پرچمهای ایالات متحده و شروع به ترمیم آسیبهای وارده به گلها و سبزهها در منطقهای پر از گردباد با خود همراه کردند.
نتایج فوری را فراموش کنید، رشد گیاه به زمان و آبیاری فراوان نیاز دارد. اما از منظر ما، هرچند تیتر اخبار این سفر آرامشبخش به نظر برسند - «عربستان سعودی حریم هوایی را به روی پروازهای اسرائیل باز میکند»، «ائتلاف دفاع هوایی خاورمیانه شکل میگیرد» -، اما روند چندانی از آن حاصل نشد. از نفت تا ایران، اسرائیل-فلسطین تا بررسی نفوذ چین و روسیه و حقوق بشر، شانس دولت برای موفقیت همچنان مبهم است آن هم در منطقهای که با چالشهای بهظاهر حلناپذیر مواجه بوده و هنوز در مورد عزم و قدرت ایالات متحده برای حل آنها تردید دارد.
با توجه به روابط پر تنش جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی به دلیل ترور جمال خاشقجی، روزنامه نگار واشنگتن پست، بسیار بعید بود در صورت عدم حمله روسیه به اوکراین، و اختلال در عرضه جهانی نفت و افزایش قیمت بنزین، بایدن به عربستان سعودی سفر میکرد. دولت نمیخواست نفت را نقطه اتکای این سفر نشان دهد تا مبادا به نظر برسد که رئیسجمهور در حال معامله نفت با پاک کردن سابقه فجیع ولیعهد در حقوق بشر است. به همین دلیل انتظار میرود افزایش تولید نفت عربستان کم باشد.
تاریخ بعدی که میتواند تغییر قابل توجهی در تولید ایجاد کند، ۳ آگوست و نشست اوپک پلاس است که در آن قیمتها برای سپتامبر و بعد از آن تعیین میکنند. آموس هوخشتاین، هماهنگکننده امور انرژی بینالمللی بایدن، نسبتاً مطمئن است که سعودیها و برخی دیگر از تولیدکنندگان در شورای همکاری خلیجفارس به تدریج تولید را در دوره پیش رو افزایش خواهند داد، همانطور که هلیما کرافت، رئیس استراتژی کالاهای جهانی در موسسه آربیسی هم همین نظر را دارد. او میگوید انتظار دارد کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و احتمالاً کویت افزایش "تدریجی" عرضه را آغاز کنند.
به گفته عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، به دلیل نیاز به انضباط بازار و مزیت بالا نگه داشتن قیمت ها، سعودیها قصد ندارند توافق اوپک پلاس با روسیه را نقض کنند که در آن طرفین توافق کردند تولید جمعی ماهانه تنها ۴۰۰ هزار بشکه و بصورت تدریجی افزایش پیدا کند. با توجه به بازار نفت که تا پایان سال احتمالا با محدودیت بیشتر عرضه مواجه خواهد شد، ریاض به احتمال زیاد ظرفیت اضافی خود را وارد بازار نخواهد کرد. در مورد کاهش قیمت گاز به دلیل کندی اقتصاد چین، مشخص نیست که افزایش متوسط عرضه از سوی عربستان چه تاثیری خواهد داشت. بنابراین، درباره هرگونه تلاش چشمگیر عربستان برای افزایش تولید در واکنش به درخواست بایدن، ما بسیار بدبین هستیم.
نفت ممکن است کاتالیزور سفر بایدن به خاورمیانه بوده باشد، اما تمایل دولت برای استفاده از آن در شرایط رقابت قدرتهای بزرگ و نیاز به مقابله با نفوذ فزاینده روسیه و چین در منطقه هم یکی از جنبههای این سفر بود. بایدن در دیدار با رهبران خاورمیانه در عربستان سعودی گفت: «ما کنار نمیرویم و خلایی را ایجاد نمیکنیم که چین، روسیه یا ایران بخواهند آن را پر کنند و با رهبری فعال و اصولی آمریکا تاکید داریم».
با توجه به دیدگاه قوی رئیس جمهور مبنی بر اینکه قرن بیست و یکم مبارزهای بین دموکراسیها و خودکامگیها خواهد بود، طبیعی به نظر میرسد که واشنگتن بخواهد روابط خود را با کشورهای مهم در دومین جنگ سرد طولانی، تقویت کند. اما تلاش برای تبدیل مسابقه به یک بازی حاصل جمع صفر با بسیاری از متحدان و شرکای ایالات متحده در منطقه کارساز نخواهد بود. مثلا عربستان سعودی و امارات متحده عربی، نه تنها توسط اقتدارگرایان اداره میشوند (در ادامه در مورد آن بیشتر توضیح میدهیم)، بلکه ثابت کرده اند که ترجیحشان حرکت در میانه است و تمایلی به انتخاب ایالات متحده به جای روسیه ندارند. مسئله فقط نارضایتی آنها از عقب نشینی ایالات متحده از منطقه نیست. آنها همچنین میخواهند روابط خود را بین واشنگتن، پکن و مسکو متعادل کنند، زیرا برای منافع بلندمدت آنها منطقی است.
عربستان سعودی منافع واقعی را در حفظ روابط نفتی با روسیه در اوپک پلاس میبیند. در واقع، در سه ماهه دوم سال جاری، ریاض واردات نفت خام روسیه را برای مصارف داخلی دو برابر کرد و سپس نفت خود را با قیمتهای بالاتر صادر کرد، که عملاً به تأمین مالی تلاشهای جنگی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه کمک کرد. سعودیها آمریکا را رقیب و نه همکار در بازار جهانی نفت میدانند. آنها تنها نیستند که میخواهند روابط با روسیه و چین را حفظ کنند. اخیراً یک شرکت سعودی با یک شرکت دفاعی دولتی چین قراردادی برای ساخت پهپادهای نظامی در عربستان سعودی امضا کرده است و امارات نیز در حال خرید هواپیماهای بدون سرنشین و شاید حتی موشکهای هواپیمای بال ثابت از پکن است.
حتی اسرائیل هم با عدم انتقاد شدید از فعالیتهای روسیه در اوکراین و آوردن سرمایه گذاری چینی به بندر حیفا کمی از آن ارتباطات نزدیک خود فاصله گرفته است. مورد دوم مسئله امنیت ملی هم برای اسرائیل و هم برای ایالات متحده است: چین در صورت دسترسی به یک بندر تجاری در کنار پایگاه دریایی اسرائیل میتواند تهدید ضد اطلاعاتی مهمی برای اسرائیل باشد و حضور چین در حیفا میتواند باعث توقف تماسهای بندری برای تعمیر و نگهداری ناوگان ۶ ایالات متحده شود..
ایالات متحده شریک امنیتی اصلی کشورهای خلیج فارس باقی خواهد ماند –، اما نه به قیمت کنار گذاشتن همکاری با روسیه و چین. یادمان باشد که در هیچ یک از بیانیههای مشترک در طول سفر بایدن، از چین یا روسیه به دلیل تهاجم وحشیانه اش به اوکراین، انتقاد شدیدی نشد. در مورد وارد کردن کشورهای خلیج فارس به بازی جنگ سرد و انتخاب طرف آمریکایی، ما متقاعد نشدیم. بایدن موضوع حقوق بشر را هم به صورت علنی و هم در جلسات خصوصی با رهبران سعودی مطرح کرد، اما در اصل، سفر بایدن به عربستان سعودی و اولین تصویری که از مشت زدن او با بن سلمان در سرتاسر جهان پخش شد، نشان دهنده بسته شدن پرونده خاشقجی توسط واشنگتن بود.
تقریباً چهار سال پس از آنکه ستون نویس واشنگتن پست به دستور محمد بن سلمان توسط دولت سعودی به کنسولگری عربستان در استانبول کشانده و در آنجا کشته و تکه تکه شد، هنوز هیچ پاسخگویی در ازای نقش شخص ولیعهد وجود نداشته است. به طور خلاصه، محمد بن سلمان از شر این قتل خلاص شد و رهبری او اکنون توسط رئیس جمهوری مشروعیت پیدا کرده که واقعاً به ارزشهای ایالات متحده معتقد است.
اما مسئله فقط نقش محمد بن سلمان در قتل خاشقجی نیست. رژیم سعودی هیچ مخالفتی را برنتابیده و هر مخالفی را که علیه رژیم سخن میگوید بازداشت، زندانی و شکنجه میکند. به گفته خانه آزادی، دولت همچنین کمپین سرکوب فراملی را برای آزار و اذیت و ارعاب مخالفان در حداقل ۱۴ کشور دنبال کرده است.
تا آنجا که ما میدانیم، هیچ یک از این موضوعات در جلسات بایدن مطرح نشد و هیچ انتظار یا فشاری بر سعودیها برای تغییر وجود نداشت. در واقع، جبیر در مصاحبه اخیر خود تمام تلاش خود را برای کم اهمیت دانستن نقش ولیعهد در قتل خاشقجی، توسط بایدن انجام داد و در مقابل انتقادات از سوابق حقوق بشری دولت سعودی عقب نشینی و اعلام کرد: «آنچه را که شما ممکن است مخالف بنامید، ما شاید او را تروریست بدانیم».
تضاد بین دفاع دولت بایدن از حقوق بشر، دموکراسی و آزادی در برابر تجاوزات روسیه در اوکراین از یک سو و سپس دیدار با رهبران مستبد عرب از سوی دیگر بدون هیچ بحث جدی در مورد نیاز به اصلاحات سیاسی و احترام به حقوق اولیه بود. میتوان گفت دولت بایدن نه تنها در این موضوع شکست خورد، بلکه منطقه را در حالی ترک کرد که جایگاه و اعتبار رئیس جمهور آمریکا کمتر از قبل بود. از نظر دولت بایدن، دستیابی به پیشرفت قابل توجه در موضوع هستهای ایران در هر شرایطی یک موفقیت بزرگ خواهد بود. به بیان ساده، پاسخ به موضوع هستهای ایران در اورشلیم یا جده نیست، بلکه در تهران است – و در حال حاضر ایران علاقهای به توافق موردنظر واشنگتن ندارد. بنابراین، تاکید این سفر بر شکلدهی محیطی بود که ممکن است تهران را برای تصمیمگیری تحت فشار قرار دهد و اگر این کار را نکرد، اتحادها را تقویت کند.
در بیانیه اورشلیم که بایدن در دیدار خود با یایر لاپید، نخست وزیر اسرائیل امضا کرد، ایالات متحده و اسرائیل متعهد شدند که «هرگز اجازه ندهند ایران به سلاح هستهای دست یابد». بایدن بعداً در مورد اینکه آیا ایالات متحده در صورت لزوم برای توقف برنامه هستهای ایران از زور استفاده خواهد کرد یا خیر، تأکید کرد که زور آخرین راهحل خواهد بود. در حالی که سرسختی و قاطعیت در قبال ایران در اسرائیل و در برخی مناطق عربی خوب عمل کرد، اما احتمالاً باعث افزایش تنش و در نتیجه نگرانیهای بسیاری شده است. اعراب خلیج فارس میگویند که اقدام نظامی علیه ایران واقعاً ممکن است رخ دهد - و اگر این اتفاق بیفتد، آنها بیشترین آسیبپذیری را خواهند داشت. بسیاری از کشورهای خلیج فارس روابط مهمی با ایران دارند - به ویژه کویت، قطر، امارات و عمان - و حتی سعودیها در مورد موضوعات مورد علاقه دوجانبه با تهران گفتگو کردهاند.
هیچ یک از این کشورها نمیخواهند در جنگ با ایران نوک نیزه ایالات متحده - چه رسد به اسرائیل - باشند. این امر در بیانیه پس از اجلاس سران با حضور ایالات متحده و ۹ کشور عربی منعکس شد: عزم برای تامین امنیت در منطقه وجود داشت، اما همچنین تمرکز بر دیپلماسی برای مقابله با برنامه هستهای ایران بود. با این حال، واقعیت ناگفته، اما غم انگیز این است که سیاست ایالات متحده در مورد ایران بین ورود مجدد به توافق هستهای ایران و درگیری که واشنگتن واقعاً میخواهد از آن اجتناب کند، گیر کرده و سفر بایدن هم نتوانست این معما را حل کند.
سفر بایدن اسرائیلیها را شاد و فلسطینیها را مضطرب کرد، نتیجهای که از قبل مشخص بود. در بیانیه ۱۵ بندی اورشلیم، ایالات متحده و اسرائیل فهرست بلندبالایی از توافقنامههای همکاری راهبردی را مجدداً مورد تأیید قرار داده و حتی زبان جدید غیرمعمولی (مثلاً ارزش مشترک «تیکون اولام» یا تعمیر جهان) را به آن اضافه کرده و قول دادند روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را گسترش دهند. این بیانیه از باز شدن حریم هوایی عربستان به روی هواپیماهای تجاری اسرائیل خبر داده و توجهات را به امکان همسویی امنیتی منطقهای جلب کرد.
عجیب آنکه، هرچند به شکلی اجتناب ناپذیر، در مسئله اسرائیل-فلسطین کوتاه آمده و عمدتاً بر اقتصاد و نهادسازی متمرکز بود. بایدن تنها متعهد به حمایت از راه حل دو کشوری و همکاری با اسرائیل و سایرین در راستای این هدف شد. بدیهی است که تهیه کنندگان اعلامیه اورشلیم نتوانستند بر سر هدف طولانی مدت مذاکرات صلح به توافق برسند. تعاملات بایدن با فلسطینیها تا حد زیادی بر چیزی متمرکز بود که او انجامش نداد. علیرغم تعهد وی به بازگشایی کنسولگری مستقل ایالات متحده در اورشلیم - که قبل از اینکه دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا آن را در سال ۲۰۱۸ ببندد، عملاً به عنوان سفارت ایالات متحده در نزد فلسطینیها عمل میکرد - مشخص نیست که آیا بایدن اصلاً به آن پرداخته است یا خیر.
فعالیت شهرک سازی اسرائیل که در طول این دیدار متوقف شد، در اظهارات عمومی بایدن نیز دیده نشد. در واقع شهرک سازی در انتظار یک تصمیم است - اینکه آیا اسرائیل اجازه خواهد داشت در E-۱، منطقهای بین بیت المقدس و شهرک معال ادومیم، که تقریبا کرانه باختری را نصف میکند، اقدام به ساخت و ساز کند - مقامات اسرائیلی به راحتی این تصمیم را تا سپتامبر به تعویق انداختند.
فلسطینیها همچنین از اینکه بایدن بهطور علنی درباره هیچگونه مسئولیت یا پاسخگویی از سوی اسرائیل برای قتل شیرین ابواکله، روزنامهنگار الجزیره صحبت نکرد، بسیار ناامید شدند. فلسطینیها وعدههای جدید کمک مالی ایالات متحده را دریافت کردند - ۱۰۰ میلیون دلار برای بیمارستانهای فلسطینی در اورشلیم شرقی - و بایدن درخواستهای مکرر دولت اسرائیل برای همراهی با او را هنگام بازدید از اماکن بیتالمقدس شرقی رد کرد. اما هیچ بیانیه مشترکی بین ایالات متحده و فلسطین وجود نداشت و هیچ چیز نمیتوانست ناامیدی - در واقع خشم - رهبری فلسطین را بپوشاند.
در مجموع، بایدن یا دولت اسرائیل علاقهای به روند صلح نداشته و فلسطینیها هم هیچ راهبردی برای مقابله با صف بندی منطقهای جدید اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس و کنار گذاشته شدن خودشان ندارند. همانطور که در ماه مه گذشته در جریان رویارویی بین اسرائیل و حماس مشخص شد، واشنگتن تنها زمانی که لازم باشد درگیر خواهد شد. ما بهعنوان تحسینکنندگان شولتز و کهنهکارهای قدیمی دیپلماسی ایالات متحده، موافقیم که باغ خاورمیانه نیاز به مراقبت دارد. تعامل در صورتی معنا پیدا میکند که خلاقانه، سازگار، واقع بینانه و مبتنی بر روابط متقابل باشد. ایالات متحده میتواند به متحدان و شرکای خود کمک کند، اما باید در ازای آن چیزی دریافت کند. در این سفر، بایدن امتیازهای زیاد داد، اما چیز زیادی نگرفت؛ و مسائل اصلی یعنی اسرائیل- فلسطین، حقوق بشر، روسیه در اوکراین - کم اهمیت یا اساسا نادیده گرفته شدند.
اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس ممکن است احساس کنند که عمر دولت بایدن در کاخ سفید کوتاه است و اکثریت حزب دموکرات در کنگره ممکن است در نتیجه انتخابات میان دورهای ایالات متحده در نوامبر به پایان برسد. آیا این سفر آغاز تغییری استراتژیک برای مداخله شدیدتر ایالات متحده در آینده بود یا پاسخی فوری و محدود به ضرورتهای ایجاد شده توسط حمله روسیه به اوکراین، چالشهای اقتصادی داخلی ایالات متحده و مسیر نامشخص با ایران بود؟
با تمام احترامی که برای باغداران قائلم، نگاه ما همین دومی است. بایدن که درگیر چالشهای داخلی است که حتی در حزب خودش هم بر سر آن اجماع نظر وجود ندارد، برای چند روز تمرکز خود را بر روسیه و چین در این منطقه آشفته متمرکز کرد. بایدن معتقد است که از خاورمیانه کنار نمیرود و ایالات متحده بازگشته است. سوال بعد از این سفر این است: برای چه مدت؟
به گزارش سرویس بین الملل کبنا، در ادامه این مطلب آمده است: بگذارید با دولت بایدن با حسن نیت برخورد کنیم. با خارج شدن خاورمیانه از اولویت دولت برای ۱۶ ماه، علفهای هرز آنجا رشد کردهاند. تهاجم روسیه به اوکراین نه تنها نقش کلیدی تولیدکنندگان نفت خلیج فارس را برجسته کرد، بلکه خطرات دادن اجازه نفوذ روسیه و چین بر شرکای سنتی ایالات متحده از جمله عربستان را به ما نشان داد. در تلاش برای مراقبت از باغ و از بین بردن علفهای هرز، باغبانهای دیپلماتیک، رئیسجمهور را برای کاشت پرچمهای ایالات متحده و شروع به ترمیم آسیبهای وارده به گلها و سبزهها در منطقهای پر از گردباد با خود همراه کردند.
نتایج فوری را فراموش کنید، رشد گیاه به زمان و آبیاری فراوان نیاز دارد. اما از منظر ما، هرچند تیتر اخبار این سفر آرامشبخش به نظر برسند - «عربستان سعودی حریم هوایی را به روی پروازهای اسرائیل باز میکند»، «ائتلاف دفاع هوایی خاورمیانه شکل میگیرد» -، اما روند چندانی از آن حاصل نشد. از نفت تا ایران، اسرائیل-فلسطین تا بررسی نفوذ چین و روسیه و حقوق بشر، شانس دولت برای موفقیت همچنان مبهم است آن هم در منطقهای که با چالشهای بهظاهر حلناپذیر مواجه بوده و هنوز در مورد عزم و قدرت ایالات متحده برای حل آنها تردید دارد.
با توجه به روابط پر تنش جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی به دلیل ترور جمال خاشقجی، روزنامه نگار واشنگتن پست، بسیار بعید بود در صورت عدم حمله روسیه به اوکراین، و اختلال در عرضه جهانی نفت و افزایش قیمت بنزین، بایدن به عربستان سعودی سفر میکرد. دولت نمیخواست نفت را نقطه اتکای این سفر نشان دهد تا مبادا به نظر برسد که رئیسجمهور در حال معامله نفت با پاک کردن سابقه فجیع ولیعهد در حقوق بشر است. به همین دلیل انتظار میرود افزایش تولید نفت عربستان کم باشد.
تاریخ بعدی که میتواند تغییر قابل توجهی در تولید ایجاد کند، ۳ آگوست و نشست اوپک پلاس است که در آن قیمتها برای سپتامبر و بعد از آن تعیین میکنند. آموس هوخشتاین، هماهنگکننده امور انرژی بینالمللی بایدن، نسبتاً مطمئن است که سعودیها و برخی دیگر از تولیدکنندگان در شورای همکاری خلیجفارس به تدریج تولید را در دوره پیش رو افزایش خواهند داد، همانطور که هلیما کرافت، رئیس استراتژی کالاهای جهانی در موسسه آربیسی هم همین نظر را دارد. او میگوید انتظار دارد کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و احتمالاً کویت افزایش "تدریجی" عرضه را آغاز کنند.
به گفته عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، به دلیل نیاز به انضباط بازار و مزیت بالا نگه داشتن قیمت ها، سعودیها قصد ندارند توافق اوپک پلاس با روسیه را نقض کنند که در آن طرفین توافق کردند تولید جمعی ماهانه تنها ۴۰۰ هزار بشکه و بصورت تدریجی افزایش پیدا کند. با توجه به بازار نفت که تا پایان سال احتمالا با محدودیت بیشتر عرضه مواجه خواهد شد، ریاض به احتمال زیاد ظرفیت اضافی خود را وارد بازار نخواهد کرد. در مورد کاهش قیمت گاز به دلیل کندی اقتصاد چین، مشخص نیست که افزایش متوسط عرضه از سوی عربستان چه تاثیری خواهد داشت. بنابراین، درباره هرگونه تلاش چشمگیر عربستان برای افزایش تولید در واکنش به درخواست بایدن، ما بسیار بدبین هستیم.
نفت ممکن است کاتالیزور سفر بایدن به خاورمیانه بوده باشد، اما تمایل دولت برای استفاده از آن در شرایط رقابت قدرتهای بزرگ و نیاز به مقابله با نفوذ فزاینده روسیه و چین در منطقه هم یکی از جنبههای این سفر بود. بایدن در دیدار با رهبران خاورمیانه در عربستان سعودی گفت: «ما کنار نمیرویم و خلایی را ایجاد نمیکنیم که چین، روسیه یا ایران بخواهند آن را پر کنند و با رهبری فعال و اصولی آمریکا تاکید داریم».
با توجه به دیدگاه قوی رئیس جمهور مبنی بر اینکه قرن بیست و یکم مبارزهای بین دموکراسیها و خودکامگیها خواهد بود، طبیعی به نظر میرسد که واشنگتن بخواهد روابط خود را با کشورهای مهم در دومین جنگ سرد طولانی، تقویت کند. اما تلاش برای تبدیل مسابقه به یک بازی حاصل جمع صفر با بسیاری از متحدان و شرکای ایالات متحده در منطقه کارساز نخواهد بود. مثلا عربستان سعودی و امارات متحده عربی، نه تنها توسط اقتدارگرایان اداره میشوند (در ادامه در مورد آن بیشتر توضیح میدهیم)، بلکه ثابت کرده اند که ترجیحشان حرکت در میانه است و تمایلی به انتخاب ایالات متحده به جای روسیه ندارند. مسئله فقط نارضایتی آنها از عقب نشینی ایالات متحده از منطقه نیست. آنها همچنین میخواهند روابط خود را بین واشنگتن، پکن و مسکو متعادل کنند، زیرا برای منافع بلندمدت آنها منطقی است.
عربستان سعودی منافع واقعی را در حفظ روابط نفتی با روسیه در اوپک پلاس میبیند. در واقع، در سه ماهه دوم سال جاری، ریاض واردات نفت خام روسیه را برای مصارف داخلی دو برابر کرد و سپس نفت خود را با قیمتهای بالاتر صادر کرد، که عملاً به تأمین مالی تلاشهای جنگی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه کمک کرد. سعودیها آمریکا را رقیب و نه همکار در بازار جهانی نفت میدانند. آنها تنها نیستند که میخواهند روابط با روسیه و چین را حفظ کنند. اخیراً یک شرکت سعودی با یک شرکت دفاعی دولتی چین قراردادی برای ساخت پهپادهای نظامی در عربستان سعودی امضا کرده است و امارات نیز در حال خرید هواپیماهای بدون سرنشین و شاید حتی موشکهای هواپیمای بال ثابت از پکن است.
حتی اسرائیل هم با عدم انتقاد شدید از فعالیتهای روسیه در اوکراین و آوردن سرمایه گذاری چینی به بندر حیفا کمی از آن ارتباطات نزدیک خود فاصله گرفته است. مورد دوم مسئله امنیت ملی هم برای اسرائیل و هم برای ایالات متحده است: چین در صورت دسترسی به یک بندر تجاری در کنار پایگاه دریایی اسرائیل میتواند تهدید ضد اطلاعاتی مهمی برای اسرائیل باشد و حضور چین در حیفا میتواند باعث توقف تماسهای بندری برای تعمیر و نگهداری ناوگان ۶ ایالات متحده شود..
ایالات متحده شریک امنیتی اصلی کشورهای خلیج فارس باقی خواهد ماند –، اما نه به قیمت کنار گذاشتن همکاری با روسیه و چین. یادمان باشد که در هیچ یک از بیانیههای مشترک در طول سفر بایدن، از چین یا روسیه به دلیل تهاجم وحشیانه اش به اوکراین، انتقاد شدیدی نشد. در مورد وارد کردن کشورهای خلیج فارس به بازی جنگ سرد و انتخاب طرف آمریکایی، ما متقاعد نشدیم. بایدن موضوع حقوق بشر را هم به صورت علنی و هم در جلسات خصوصی با رهبران سعودی مطرح کرد، اما در اصل، سفر بایدن به عربستان سعودی و اولین تصویری که از مشت زدن او با بن سلمان در سرتاسر جهان پخش شد، نشان دهنده بسته شدن پرونده خاشقجی توسط واشنگتن بود.
تقریباً چهار سال پس از آنکه ستون نویس واشنگتن پست به دستور محمد بن سلمان توسط دولت سعودی به کنسولگری عربستان در استانبول کشانده و در آنجا کشته و تکه تکه شد، هنوز هیچ پاسخگویی در ازای نقش شخص ولیعهد وجود نداشته است. به طور خلاصه، محمد بن سلمان از شر این قتل خلاص شد و رهبری او اکنون توسط رئیس جمهوری مشروعیت پیدا کرده که واقعاً به ارزشهای ایالات متحده معتقد است.
اما مسئله فقط نقش محمد بن سلمان در قتل خاشقجی نیست. رژیم سعودی هیچ مخالفتی را برنتابیده و هر مخالفی را که علیه رژیم سخن میگوید بازداشت، زندانی و شکنجه میکند. به گفته خانه آزادی، دولت همچنین کمپین سرکوب فراملی را برای آزار و اذیت و ارعاب مخالفان در حداقل ۱۴ کشور دنبال کرده است.
تا آنجا که ما میدانیم، هیچ یک از این موضوعات در جلسات بایدن مطرح نشد و هیچ انتظار یا فشاری بر سعودیها برای تغییر وجود نداشت. در واقع، جبیر در مصاحبه اخیر خود تمام تلاش خود را برای کم اهمیت دانستن نقش ولیعهد در قتل خاشقجی، توسط بایدن انجام داد و در مقابل انتقادات از سوابق حقوق بشری دولت سعودی عقب نشینی و اعلام کرد: «آنچه را که شما ممکن است مخالف بنامید، ما شاید او را تروریست بدانیم».
تضاد بین دفاع دولت بایدن از حقوق بشر، دموکراسی و آزادی در برابر تجاوزات روسیه در اوکراین از یک سو و سپس دیدار با رهبران مستبد عرب از سوی دیگر بدون هیچ بحث جدی در مورد نیاز به اصلاحات سیاسی و احترام به حقوق اولیه بود. میتوان گفت دولت بایدن نه تنها در این موضوع شکست خورد، بلکه منطقه را در حالی ترک کرد که جایگاه و اعتبار رئیس جمهور آمریکا کمتر از قبل بود. از نظر دولت بایدن، دستیابی به پیشرفت قابل توجه در موضوع هستهای ایران در هر شرایطی یک موفقیت بزرگ خواهد بود. به بیان ساده، پاسخ به موضوع هستهای ایران در اورشلیم یا جده نیست، بلکه در تهران است – و در حال حاضر ایران علاقهای به توافق موردنظر واشنگتن ندارد. بنابراین، تاکید این سفر بر شکلدهی محیطی بود که ممکن است تهران را برای تصمیمگیری تحت فشار قرار دهد و اگر این کار را نکرد، اتحادها را تقویت کند.
در بیانیه اورشلیم که بایدن در دیدار خود با یایر لاپید، نخست وزیر اسرائیل امضا کرد، ایالات متحده و اسرائیل متعهد شدند که «هرگز اجازه ندهند ایران به سلاح هستهای دست یابد». بایدن بعداً در مورد اینکه آیا ایالات متحده در صورت لزوم برای توقف برنامه هستهای ایران از زور استفاده خواهد کرد یا خیر، تأکید کرد که زور آخرین راهحل خواهد بود. در حالی که سرسختی و قاطعیت در قبال ایران در اسرائیل و در برخی مناطق عربی خوب عمل کرد، اما احتمالاً باعث افزایش تنش و در نتیجه نگرانیهای بسیاری شده است. اعراب خلیج فارس میگویند که اقدام نظامی علیه ایران واقعاً ممکن است رخ دهد - و اگر این اتفاق بیفتد، آنها بیشترین آسیبپذیری را خواهند داشت. بسیاری از کشورهای خلیج فارس روابط مهمی با ایران دارند - به ویژه کویت، قطر، امارات و عمان - و حتی سعودیها در مورد موضوعات مورد علاقه دوجانبه با تهران گفتگو کردهاند.
هیچ یک از این کشورها نمیخواهند در جنگ با ایران نوک نیزه ایالات متحده - چه رسد به اسرائیل - باشند. این امر در بیانیه پس از اجلاس سران با حضور ایالات متحده و ۹ کشور عربی منعکس شد: عزم برای تامین امنیت در منطقه وجود داشت، اما همچنین تمرکز بر دیپلماسی برای مقابله با برنامه هستهای ایران بود. با این حال، واقعیت ناگفته، اما غم انگیز این است که سیاست ایالات متحده در مورد ایران بین ورود مجدد به توافق هستهای ایران و درگیری که واشنگتن واقعاً میخواهد از آن اجتناب کند، گیر کرده و سفر بایدن هم نتوانست این معما را حل کند.
سفر بایدن اسرائیلیها را شاد و فلسطینیها را مضطرب کرد، نتیجهای که از قبل مشخص بود. در بیانیه ۱۵ بندی اورشلیم، ایالات متحده و اسرائیل فهرست بلندبالایی از توافقنامههای همکاری راهبردی را مجدداً مورد تأیید قرار داده و حتی زبان جدید غیرمعمولی (مثلاً ارزش مشترک «تیکون اولام» یا تعمیر جهان) را به آن اضافه کرده و قول دادند روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را گسترش دهند. این بیانیه از باز شدن حریم هوایی عربستان به روی هواپیماهای تجاری اسرائیل خبر داده و توجهات را به امکان همسویی امنیتی منطقهای جلب کرد.
عجیب آنکه، هرچند به شکلی اجتناب ناپذیر، در مسئله اسرائیل-فلسطین کوتاه آمده و عمدتاً بر اقتصاد و نهادسازی متمرکز بود. بایدن تنها متعهد به حمایت از راه حل دو کشوری و همکاری با اسرائیل و سایرین در راستای این هدف شد. بدیهی است که تهیه کنندگان اعلامیه اورشلیم نتوانستند بر سر هدف طولانی مدت مذاکرات صلح به توافق برسند. تعاملات بایدن با فلسطینیها تا حد زیادی بر چیزی متمرکز بود که او انجامش نداد. علیرغم تعهد وی به بازگشایی کنسولگری مستقل ایالات متحده در اورشلیم - که قبل از اینکه دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا آن را در سال ۲۰۱۸ ببندد، عملاً به عنوان سفارت ایالات متحده در نزد فلسطینیها عمل میکرد - مشخص نیست که آیا بایدن اصلاً به آن پرداخته است یا خیر.
فعالیت شهرک سازی اسرائیل که در طول این دیدار متوقف شد، در اظهارات عمومی بایدن نیز دیده نشد. در واقع شهرک سازی در انتظار یک تصمیم است - اینکه آیا اسرائیل اجازه خواهد داشت در E-۱، منطقهای بین بیت المقدس و شهرک معال ادومیم، که تقریبا کرانه باختری را نصف میکند، اقدام به ساخت و ساز کند - مقامات اسرائیلی به راحتی این تصمیم را تا سپتامبر به تعویق انداختند.
فلسطینیها همچنین از اینکه بایدن بهطور علنی درباره هیچگونه مسئولیت یا پاسخگویی از سوی اسرائیل برای قتل شیرین ابواکله، روزنامهنگار الجزیره صحبت نکرد، بسیار ناامید شدند. فلسطینیها وعدههای جدید کمک مالی ایالات متحده را دریافت کردند - ۱۰۰ میلیون دلار برای بیمارستانهای فلسطینی در اورشلیم شرقی - و بایدن درخواستهای مکرر دولت اسرائیل برای همراهی با او را هنگام بازدید از اماکن بیتالمقدس شرقی رد کرد. اما هیچ بیانیه مشترکی بین ایالات متحده و فلسطین وجود نداشت و هیچ چیز نمیتوانست ناامیدی - در واقع خشم - رهبری فلسطین را بپوشاند.
در مجموع، بایدن یا دولت اسرائیل علاقهای به روند صلح نداشته و فلسطینیها هم هیچ راهبردی برای مقابله با صف بندی منطقهای جدید اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس و کنار گذاشته شدن خودشان ندارند. همانطور که در ماه مه گذشته در جریان رویارویی بین اسرائیل و حماس مشخص شد، واشنگتن تنها زمانی که لازم باشد درگیر خواهد شد. ما بهعنوان تحسینکنندگان شولتز و کهنهکارهای قدیمی دیپلماسی ایالات متحده، موافقیم که باغ خاورمیانه نیاز به مراقبت دارد. تعامل در صورتی معنا پیدا میکند که خلاقانه، سازگار، واقع بینانه و مبتنی بر روابط متقابل باشد. ایالات متحده میتواند به متحدان و شرکای خود کمک کند، اما باید در ازای آن چیزی دریافت کند. در این سفر، بایدن امتیازهای زیاد داد، اما چیز زیادی نگرفت؛ و مسائل اصلی یعنی اسرائیل- فلسطین، حقوق بشر، روسیه در اوکراین - کم اهمیت یا اساسا نادیده گرفته شدند.
اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس ممکن است احساس کنند که عمر دولت بایدن در کاخ سفید کوتاه است و اکثریت حزب دموکرات در کنگره ممکن است در نتیجه انتخابات میان دورهای ایالات متحده در نوامبر به پایان برسد. آیا این سفر آغاز تغییری استراتژیک برای مداخله شدیدتر ایالات متحده در آینده بود یا پاسخی فوری و محدود به ضرورتهای ایجاد شده توسط حمله روسیه به اوکراین، چالشهای اقتصادی داخلی ایالات متحده و مسیر نامشخص با ایران بود؟
با تمام احترامی که برای باغداران قائلم، نگاه ما همین دومی است. بایدن که درگیر چالشهای داخلی است که حتی در حزب خودش هم بر سر آن اجماع نظر وجود ندارد، برای چند روز تمرکز خود را بر روسیه و چین در این منطقه آشفته متمرکز کرد. بایدن معتقد است که از خاورمیانه کنار نمیرود و ایالات متحده بازگشته است. سوال بعد از این سفر این است: برای چه مدت؟