تاریخ انتشار
دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۳۲
کد مطلب : ۴۴۹۳۲۳
یادداشت؛
فساد در شهرداریها به روایت یک فایل صوتی
عارف لایقزاده
۱
کبنا ؛
در روزهای اخیر شاهد بازنشر گسترده جدال رئیس شورای شهر یاسوج و یکی از کارشناسان شهرداری این شهر در شبکههای اجتماعی بودیم. متأسفانه صحبتها و اتهاماتی که در این گفتوشنود طرفین به یکدیگر نسبت میدهند بهواقع بیانگر واقعیت تلخ، عمومیت، گستردگی و عمق فساد در شهرداریها و همچنین روایتی مستند از هزینههای مالی و جانی فساد خاصه در حوزه نیروی انسانی برای شهر و شهروندان است.
در بخشی از این جدال، کارشناس شهرداری مدعی میشود که تمامی نیروهای جذبشده، در زمان آغاز به کار بانک شهر شعبه یاسوج از میان بستگان اعضای شورای شهر و شهردار وقت انتخاب شدهاند، یک نفر از بستگان رئیس کنونی شورای شهر، دو نفر از اقوام نزدیک شهردار وقت و همسر عضو شورای شهر سابق شهر یاسوج شامل این افراد بودهاند.
بعد از وقوع حادثه تلخ متروپل در مقالهای با عنوان «آوار آبادان؛ تجلی دو گلوگاه فساد در شهرداریها» که در روزنامه همدلی منتشر شده، با طرح پرسش تأثیر فساد در حوزه نیروی انسانی شهرداریها در بروز حوادثی چون متروپل پرداختم، «چرا باوجود انتشار تخلفات صورت گرفته در ساخت متروپل آبادان در رسانههای محلی و علیرغم تذکرات ناظر پروژه و سازمان نظاممهندسی آبادان شاهد هیچ کنش مثبتی از سوی مدیران ستادی، معاونان و کارکنان شهرداری آبادان در ارتباط با تخلفات شهرداری در عدم انجام مسئولیت حاکمیتی به پشتوانه بند14 ماده55 قانون شهرداریها نبودیم.» در ارتباط با فساد صورت گرفته در جذب نیروی انسانی بانک شهر شعبه یاسوج و نابینایی و ناشنوایی کارکنان شهرداری این شهر در رابطه با فسادهای ریزودرشت مربوط به شهرداری و سازمانهای تابعه میتوان با طرح پرسشی به چرایی این سکوت و بیتفاوتی پرداخت.با توجه به ساختار عشیرهای شهر یاسوج که فرصت پنهان ماندن چنین تخلفاتی ازنظرها را فراهم نمیکند، چرا شاهد بیتفاوتی کارکنان شهرداری طی این سالها و مهمتر از آن چرا کارشناس مدعی فسادستیزی در این روزها فریاد «وافسادا» برآورده؟
«در رابطه با فساد در شهرداریها، تورم شدید ساختار و تشکیلات منابع نیروی انسانی، بیقاعده بودن فرایندهای جذب و ارتقای پرسنل و انتصابات، زمینههای بروز فساد در حوزه نیروی انسانی و همچنین انحراف در وظایف حاکمیتی شهرداریها را سبب شده است. عیوب ساختاری و فسادزا در حوزه نیروی انسانی زمینه جذب خودیها (اقوام، دوستان، همحزبیهای شهردار، مدیران شهری و اعضای شورای شهر) و رشد شبهه متخصصها در شهرداریهای ایران را فراهم آورده است. خودیهای بی تخصص در فرآیندی معمول بعد از کسب مدارج دانشگاهی در رشتههای مرتبط با شهر، به مدد کالایی شدن علم در ایران و سیاست هر منظومه روستایی یک دانشگاه و با کارنامه سازی چند، بهعنوان یک متخصص پلههای ترقی را بهسرعت طی میکنند. آری؛ در چنین شرایطی و با چنین ساختاری انتظار جسارت و شجاعت از کارکنان را که غالباً در قالب قراردادهای متنوع نه بر اساس ضوابط جذبشدهاند و در شرایطی نابرابر پیشرفت کردهاند نمیباید داشت.»و اما در باب بیتفاوتی، نابینایی کارشناس شهرداری یاسوج و یکی از طرفین این جدال و ظاهر شدن در قامت «رابینهود» در روزهای اخیر، واقعیت مبتنی بر یافتههای علمی آن است که رفتارهای اینچنینی ریشه در دو کاستی جامعهشناختی، ایرانیان دارد.«خودمداری» و «فردگرایی» سبب شده تا این فرد مدعی در روزها و سالیانی که مسئولیت داشته سکوت اختیار کند و در این روزها که به حاشیه راندهشده به جهت دفاع از حق عامه که به جهت احقاق حق فردی فریاد «وافسادا» برآورد.همچنان که چنین «بگمبگمهایی» احمدینژاد حکایت از دردی دیگر از کاستیهایی جامعهشناختی ایرانیان دارد، دردی که عوام از خواص سیاسی و کاریکاتوری از تحزب در ایران آموختهاند. تجربههای سالهای اخیر بیانگر این است که سیاسیون ایران شوربختانه برای حذف رقیب سیاسی به جنگ فساد میروند و فساد ابزاری برای حذف است؛ رفتاری که جامعه آموخته و در هنگام نیاز به آموزههای آن عمل میکند. بخش دیگری از این جدال که مربوط به یکی از طرحهای عمرانی شهر یاسوج است، بهدرستی حکایتی است مستند از هزینههایی که فساد در حوزه نیروی انسانی برای جان و مال شهروندان و شهر به همراه دارد. وقتیکه عرصه برای حضور نیروهای متخصص، کاردان و نخبه در شهرداری فراهم نباشد و فرآیند جذب نه بر اساس ضوابط که مبتنی بر روابط خاص باشد چندان دور از انتظار نیست که کمربندی در شهر احداث شود که ارتفاع نامناسب آن از سطح زمین و عدم رعایت سایر اصول فنی و شهرسازی جان شهروندان را با خطر مواجه کند و در چنین شرایطی است که در نبود متخصصان متعهد در حوزه مدیریت شهری و تصاحب جایگاههای تخصصی، توسط شبه متخصصهای رانتدار و رانتخوار، شهرداری برای اصلاح نقایص فنی با هزینههای دوچندان به ایمنسازی این محور اقدام میکند، آنهم در شرایطی که هر هفته شاهد تجمعات اعتراضی کارگران شهرداری یاسوج برای دریافت حقوق معوقه هستیم؛ کارگرانی بیپناه که گاهی مورد عتاب و تهدید شهردار نیز قرار میگیرند. تأسفبارترین بخش این گفتوگو با توجه به جایگاه نظارتی و سیاستگذاری شورای شهر و نقش رئیس شورای شهر در تصمیمگیریهای شورا، بیانات رئیس شورای شهر یاسوج در رابطه با دفاع از شهرداری و سرپوش گذاشتن بر برخی تخلفات کارکنان شهرداری است، در مجموع با توجه به محتوای کل گفتوگو از یکسو نشاندهنده سطح پایین آگاهی رئیس شورای شهر از سازوکارهای شهرداری و شهر و همچنین شرح وظایف و نقش شورای شهر است و از سوی دیگر نشاندهنده این حقیقت تلخ و خطرناک است که شورا در این شهر نه در حکم ناظر بر شهرداری و شهر که در قامت وکیل مدافع شهرداری و شهردار به ایفای نقش میپردازد. تجربه بیش از دو دهه فعالیت شوراهای اسلامی شهر در ایران بیانگر این است که اگر شورای شهر به شورای شهردار و شهرداری تبدیل شود، لزوماً ناشی از صدارت شهردار قدرتمند نیست چراکه گاهی اعضای شورای شهر مدافع شهردار و شهرداری میشوند تا از منافع و انتصاباتشان دفاع و پاسداری کرده باشند و نه از منافع عام جامعه. بهراستی رئیس شورای شهر با چه مجوز قانونی حقوق عامه شهروندان را فدای مجموعه شهرداری و کارکنان این نهاد خدمترسان کرده است؟ ایشان با چه مجوزی در دفاع از تخلفات فنی صورت گرفته در یک پروژه، در شورای فنی مسکن و شهرسازی از کارکنان شهرداری دفاع میکند. این دو گفتار از رئیس شورای شهر یاسوج که در ادامه خطاب به کارشناس شهرداری بیانشده در واقع حکایت ناکارآمدی و انحراف از مسئولیتهای شورای شهر است. «من بهناحق در راه و شهرسازی در کمیته فنی از شما (کارکنان شهرداری، کارشناس طرف بحث) دفاع کردم که حیثیت شهرداری نرود»، «سکوت کردهایم و چیزی نمیگویم، میخواهم حرمتها حفظ شود.»آری؛ درد از آبادان تا یاسوج یکی است، وجود زمینههای فساد در شهرداریها، انحراف از وظایف شوراهای شهر و عدم نقشآفرینی کارکنان شهرداریها و شهروندان در نقش «شهروند مسئول» و کمکاری نهادهای نظارتی همه و همه سبب بروز انواع فسادها در شهر و شهرداریها شده و خواهد شد.
...............................
عارف لایقزاده_شهرساز
در بخشی از این جدال، کارشناس شهرداری مدعی میشود که تمامی نیروهای جذبشده، در زمان آغاز به کار بانک شهر شعبه یاسوج از میان بستگان اعضای شورای شهر و شهردار وقت انتخاب شدهاند، یک نفر از بستگان رئیس کنونی شورای شهر، دو نفر از اقوام نزدیک شهردار وقت و همسر عضو شورای شهر سابق شهر یاسوج شامل این افراد بودهاند.
بعد از وقوع حادثه تلخ متروپل در مقالهای با عنوان «آوار آبادان؛ تجلی دو گلوگاه فساد در شهرداریها» که در روزنامه همدلی منتشر شده، با طرح پرسش تأثیر فساد در حوزه نیروی انسانی شهرداریها در بروز حوادثی چون متروپل پرداختم، «چرا باوجود انتشار تخلفات صورت گرفته در ساخت متروپل آبادان در رسانههای محلی و علیرغم تذکرات ناظر پروژه و سازمان نظاممهندسی آبادان شاهد هیچ کنش مثبتی از سوی مدیران ستادی، معاونان و کارکنان شهرداری آبادان در ارتباط با تخلفات شهرداری در عدم انجام مسئولیت حاکمیتی به پشتوانه بند14 ماده55 قانون شهرداریها نبودیم.» در ارتباط با فساد صورت گرفته در جذب نیروی انسانی بانک شهر شعبه یاسوج و نابینایی و ناشنوایی کارکنان شهرداری این شهر در رابطه با فسادهای ریزودرشت مربوط به شهرداری و سازمانهای تابعه میتوان با طرح پرسشی به چرایی این سکوت و بیتفاوتی پرداخت.با توجه به ساختار عشیرهای شهر یاسوج که فرصت پنهان ماندن چنین تخلفاتی ازنظرها را فراهم نمیکند، چرا شاهد بیتفاوتی کارکنان شهرداری طی این سالها و مهمتر از آن چرا کارشناس مدعی فسادستیزی در این روزها فریاد «وافسادا» برآورده؟
«در رابطه با فساد در شهرداریها، تورم شدید ساختار و تشکیلات منابع نیروی انسانی، بیقاعده بودن فرایندهای جذب و ارتقای پرسنل و انتصابات، زمینههای بروز فساد در حوزه نیروی انسانی و همچنین انحراف در وظایف حاکمیتی شهرداریها را سبب شده است. عیوب ساختاری و فسادزا در حوزه نیروی انسانی زمینه جذب خودیها (اقوام، دوستان، همحزبیهای شهردار، مدیران شهری و اعضای شورای شهر) و رشد شبهه متخصصها در شهرداریهای ایران را فراهم آورده است. خودیهای بی تخصص در فرآیندی معمول بعد از کسب مدارج دانشگاهی در رشتههای مرتبط با شهر، به مدد کالایی شدن علم در ایران و سیاست هر منظومه روستایی یک دانشگاه و با کارنامه سازی چند، بهعنوان یک متخصص پلههای ترقی را بهسرعت طی میکنند. آری؛ در چنین شرایطی و با چنین ساختاری انتظار جسارت و شجاعت از کارکنان را که غالباً در قالب قراردادهای متنوع نه بر اساس ضوابط جذبشدهاند و در شرایطی نابرابر پیشرفت کردهاند نمیباید داشت.»و اما در باب بیتفاوتی، نابینایی کارشناس شهرداری یاسوج و یکی از طرفین این جدال و ظاهر شدن در قامت «رابینهود» در روزهای اخیر، واقعیت مبتنی بر یافتههای علمی آن است که رفتارهای اینچنینی ریشه در دو کاستی جامعهشناختی، ایرانیان دارد.«خودمداری» و «فردگرایی» سبب شده تا این فرد مدعی در روزها و سالیانی که مسئولیت داشته سکوت اختیار کند و در این روزها که به حاشیه راندهشده به جهت دفاع از حق عامه که به جهت احقاق حق فردی فریاد «وافسادا» برآورد.همچنان که چنین «بگمبگمهایی» احمدینژاد حکایت از دردی دیگر از کاستیهایی جامعهشناختی ایرانیان دارد، دردی که عوام از خواص سیاسی و کاریکاتوری از تحزب در ایران آموختهاند. تجربههای سالهای اخیر بیانگر این است که سیاسیون ایران شوربختانه برای حذف رقیب سیاسی به جنگ فساد میروند و فساد ابزاری برای حذف است؛ رفتاری که جامعه آموخته و در هنگام نیاز به آموزههای آن عمل میکند. بخش دیگری از این جدال که مربوط به یکی از طرحهای عمرانی شهر یاسوج است، بهدرستی حکایتی است مستند از هزینههایی که فساد در حوزه نیروی انسانی برای جان و مال شهروندان و شهر به همراه دارد. وقتیکه عرصه برای حضور نیروهای متخصص، کاردان و نخبه در شهرداری فراهم نباشد و فرآیند جذب نه بر اساس ضوابط که مبتنی بر روابط خاص باشد چندان دور از انتظار نیست که کمربندی در شهر احداث شود که ارتفاع نامناسب آن از سطح زمین و عدم رعایت سایر اصول فنی و شهرسازی جان شهروندان را با خطر مواجه کند و در چنین شرایطی است که در نبود متخصصان متعهد در حوزه مدیریت شهری و تصاحب جایگاههای تخصصی، توسط شبه متخصصهای رانتدار و رانتخوار، شهرداری برای اصلاح نقایص فنی با هزینههای دوچندان به ایمنسازی این محور اقدام میکند، آنهم در شرایطی که هر هفته شاهد تجمعات اعتراضی کارگران شهرداری یاسوج برای دریافت حقوق معوقه هستیم؛ کارگرانی بیپناه که گاهی مورد عتاب و تهدید شهردار نیز قرار میگیرند. تأسفبارترین بخش این گفتوگو با توجه به جایگاه نظارتی و سیاستگذاری شورای شهر و نقش رئیس شورای شهر در تصمیمگیریهای شورا، بیانات رئیس شورای شهر یاسوج در رابطه با دفاع از شهرداری و سرپوش گذاشتن بر برخی تخلفات کارکنان شهرداری است، در مجموع با توجه به محتوای کل گفتوگو از یکسو نشاندهنده سطح پایین آگاهی رئیس شورای شهر از سازوکارهای شهرداری و شهر و همچنین شرح وظایف و نقش شورای شهر است و از سوی دیگر نشاندهنده این حقیقت تلخ و خطرناک است که شورا در این شهر نه در حکم ناظر بر شهرداری و شهر که در قامت وکیل مدافع شهرداری و شهردار به ایفای نقش میپردازد. تجربه بیش از دو دهه فعالیت شوراهای اسلامی شهر در ایران بیانگر این است که اگر شورای شهر به شورای شهردار و شهرداری تبدیل شود، لزوماً ناشی از صدارت شهردار قدرتمند نیست چراکه گاهی اعضای شورای شهر مدافع شهردار و شهرداری میشوند تا از منافع و انتصاباتشان دفاع و پاسداری کرده باشند و نه از منافع عام جامعه. بهراستی رئیس شورای شهر با چه مجوز قانونی حقوق عامه شهروندان را فدای مجموعه شهرداری و کارکنان این نهاد خدمترسان کرده است؟ ایشان با چه مجوزی در دفاع از تخلفات فنی صورت گرفته در یک پروژه، در شورای فنی مسکن و شهرسازی از کارکنان شهرداری دفاع میکند. این دو گفتار از رئیس شورای شهر یاسوج که در ادامه خطاب به کارشناس شهرداری بیانشده در واقع حکایت ناکارآمدی و انحراف از مسئولیتهای شورای شهر است. «من بهناحق در راه و شهرسازی در کمیته فنی از شما (کارکنان شهرداری، کارشناس طرف بحث) دفاع کردم که حیثیت شهرداری نرود»، «سکوت کردهایم و چیزی نمیگویم، میخواهم حرمتها حفظ شود.»آری؛ درد از آبادان تا یاسوج یکی است، وجود زمینههای فساد در شهرداریها، انحراف از وظایف شوراهای شهر و عدم نقشآفرینی کارکنان شهرداریها و شهروندان در نقش «شهروند مسئول» و کمکاری نهادهای نظارتی همه و همه سبب بروز انواع فسادها در شهر و شهرداریها شده و خواهد شد.
...............................
عارف لایقزاده_شهرساز