تاریخ انتشار
جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۴۲
کد مطلب : ۴۴۱۱۸۲
تحلیلی بر پسگردنی به معلم کهگیلویه و بویراحمدی؛
سیلیهای تعجب برانگیز!
۰
کبنا ؛ زریر حجتی*- بدعت سیلی نواختن و پشت گردنی یک سالی است که متداول گردیده است...!
عنابستانی در جایگاه نماینده مجلس با تکبر، تبختر و ویژه خواری به صورت سرباز مظلوم مینوازد و سرهنگی در خطه آذربایجان به گوش استاندار و در نهایت پشت گردنی همکاری فرهنگی در تجمع صنفی بازنشستگان یاسوجی سومین سیلی را ثبت سینه تاریخ مینماید...!
هر سه سیلی نوعی هنجارشکنی است و محکوم و مذموم اما مستلزم ریشه یابی...!
بیشتر بخوانید:
ماجرای زدن پسگردنی به معلم کهگیلویه و بویراحمدی چه بود؟ ( + فیلم )
فرق است میان سیلی عنابستانی فربه از رانت نمایندگی مجلس با سیلی ناشی از خصومت شخصی سرهنگ آذری زبان با سیلی حیرت آور بازنشسته فرهنگی لر زبان...!
ضارب یاسوجی به رغم درد مشترک با مضروب که بر پایه رفع تبعیض و توجه به عدالت اجتماعی همگام با سراسر کشور شکل گرفته بود، با عدم سعه صدر و ظرفیت انتقاد پذیری از انحراف در موضوعی صنفی و شاید انفعال از افراد مغرض در عقبه این تجمع به جهت انحراف در خواستههای صنفی بر همکار خود شورید و دیکته سیاسی و غیر صنفی خود را مدار حق و حقیقت دانست و پشت گردنی به رفیق زد که نوعی جهالت است در تشخیص درد صنفی، اما سیلی عنابستانی و سرهنگ آذری زبان درد شخصی بود...!
در واقع شکل تازییدن هر سه مهاجم جرم زاست اما کژتابی فکری هر سه ماهیت جدای از هم دارند که حاکمیت باید ریشه یابی کند...!
شاعر چه زیبا از این تحرکات رمز گشایی کرده است.
خال مه رویان سیاه و دانه فلفل سیاه/ هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا...!
وقتی قانون اساسی صراحت دارد بر اینکه تجمعات صنفی باید دارای مجوز باشد و مدیریت شود، بخاطر همین حوادث غیر قابل پیش بینی تأسف بار است و باید عواملی که خوراک رسانهای در فضای التهاب آمیز مجازی تهیه میکنند، هم پاسخگو باشند تا جامعه به غلط از عنابستانی های فربه از رانت الگو نگیرد که تسامح با نماینده مدعی قانونگذاری موجب قداره کشی نشود..!
درد مشترک معلمین نالان از معیشت و تنگدستی، تداوم حضور عنابستانی های مدعی قانونگذاری در مجلس است که پایه گذاران فرهنگ را در جولان سهم خواهی ها فراموش کردهاند و تعجب نباید کرد که چنین غفلتی عنابستانی های دیگری نیز بزاید...!
بد نیست گریزی بزنم به تحصن فرهنگیان در آغاز دهه ۸۰ که فرمانده انتظامی وقت بدستور شورانگیز "استاندار اسبق" دستور ضرب و شتم فرهنگیان را صادر کرد و فرهنگیان بی دفاع در مقابل باطوم نظامیان مأمور با پرتاب گلوله برفی از خود دفاع میکردند اما متحصنین در نبرد نابرابر باطوم و برف بازنده و تار و مار شدند...!
فرهنگیان هنوز هم نمیدانند که فرمانده پرافتخار تیپ ۴۸ فتح آن مقطع وقتی داستان غم انگیز برخورد فیزیکی با متحصنین را شنید، متعرض شورانگیز و فرمانده نظامی وقت میشود که "آمر به باطوم کشی و فرهنگ سوزی باید برود و من نخواهم نشست تا هر دو بروند و اتفاقاً هر دو هم رفتند با پروندهای سیاه در محضر افکار عمومی و احکم الحاکمین..."
اکنون روی سخن با مجلسی است که مفتخر به انقلابی است و مدعی حل نابسامانیها و ظلم دولت لیبرال روحانی...!
چگونه است که چون عنابستانی نه حاضر به شفاف سازی میشوند و نه دغدغه رفع مشکلات فرهنگیان را دارند...!
بیم آن میرود که مشی عنابستانی را پیش گرفته باشند...!
پشت گردنیها و ناهنجاریهای امروز حاصل تبعیض دیروز و رفتارهای برخی مسئولان است.
نباید کتمان کرد که حاکمیت هم در این بسترسازیها سهیم نیست که هست...!
این سیلی نواختنها و پشت گردنیهای تعجب برانگیز نوعی واکنش به رفتار غلط مسئولان و بازتاب عملکرد آنان در طی چهار دهه اعم از تقسیم بودجه، بی عدالتی، ویژه خواری، خویشاوند سالاری، نکبت زادگی و بی توجهی به قشر فرهیخته فرهنگی است...!
از فساد کنکور و درصدهای خاص تا سهمیه فرزندان هیات های علمی و دولتمردان، حقوقهای نابرابر و ویژه خواری در صندوقهایی که برخاسته از حقوق فرهنگیان، به نام و اعتبار فرهنگیان و به کام نکبت زادگان و دامادها در قالب هلدینگ ها، فروشگاههای زنجیرهای، رفاه، افق کورش، پتروشیمیها به گستره شمال تا جنوب است، همه و همه عقده شده بر آحاد جمعیت فرهنگی که ناظر بر این فسادند و دادرسی نمیبینند...!
بعید نیست که بجای ریشه یابی درد و مطالبه گری منطقی به صورت هم چنگ بزنند، زیرا هنوز با کژ تابی فکری نمیدانند که مجلسیان در ادوار مختلف با محوریت نوبخت الدولهها و حداد عادلی که میخواست ایران را ژاپن اسلامی کند، با نگاه شمال و جنوب یا منفعت مداری خود چه آشی برای امروز آنان پختهاند...!
مشکل این است که فرهنگیان نمیخواهند و نمیدانند هنوز هم باید با جهل و جهالت در وادی رسالت خویش مبارزه کنند و بر عکس با جهالت تمام به پشت گردنی و خشونت و پرخاش روی میآورند که نانی در آن نیست و بلکه باید در جایگاه متهم بایستند...!
رانت خواران بر مایملک بازنشستگان نشسته و سفرههای رنگین گسترانیده و هیچگاه بازخواست نشدهاند که چگونه و از کجا آوردهاند؟!
اوج افتخار صندوق بازنشستگی با سرمایههای کم نظیر ناشی از اموال منقول و غیر منقول این قشر این است که بازار را با خبر خبر ساز " حقوق بازنشستگان واریز شد...!" ملتهب نمایند.
متولیان صندوق بازنشستگی جامعه را با این پیامکهای حقوقی و وام ۷ میلیونی مضحک و کارت اعتباری و غیر ذالک سرگرم میکنند تا کسی به تحقیق و تفحص از بلایی که بر سر سرمایههای فرهنگیان در پتروشیمیهای وابسته و هلدینگ ها و ...آمده نپردازد.
جامعه فرهنگی و فرهیخته باید بدانند که مطالبه گری و شفاف سازی از میزان سرمایه و نکبت زادگانی که امروزه آن را در تصرف دارند، اولویت اول آنان است...!
رویکردهای تحقیرانه به فرهنگیان و قاطبه بازنشستگان باید به رویکردهای کریمانه و درشان این قشر تغییر کند و در برابرشان و جایگاه معلم و تعلیم و تربیت سر تعظیم و تعذیر فرود آورند و بیش از این فضای جامعه را ملتهب ننمایند...!
رئیسی، رئیس جمهور عدالتخواه و انقلابی که با شعار مردم مداری به این منصب رسیده است باید بدانند که آمال و آرزوی همه دلسوزان و زخم خوردگان از دولتهای بی توجه به حقوق مردم موفقیت او در سامان دادن به امور است اما محال است که با این نگاه و نگرش به جامعه فرهنگی، دروازههای موفقیت را به روی مردم بگشاید.
امروزه احساسات قشر فرهنگی از نوع نگاه او به معرفی وزیر آ.پ بشدت جریحه دار شده است.
بیش از دهها سال از تصویب برنامههای پنجم و ششم توسعه با بحث نظام هماهنگ و همسان سازی میگذرد و مجلسی نیست که در مقام سئوال برآید که برنامه ریزان و برنامه سازان در تعارض منافع چه چوب حراجی بر سر این قانون و اسناد بالا دستی در جدلهای سیاسی زده است...!
بی توجهی به اقشار فرهنگی به تدریج متراکم شده و در حال انفجار به شکل تجمعات خودجوش است و این محصول تبعیض و بی توجهی دست اندرکاران اجرای قانون و توزیع نابرابر ثروت و فرصت بین همه اقشار بوده است که مهمترین خاستگاه جامعه یعنی عدالت را متاسفانه زیر چرخ تعارض منافع له نمودهاند...!
مقام معظم رهبری به کرات خواهان اصلاح رویکردهای غلط به آموزش و پرورش به عنوان دستگاه مبنایی شده است ولی هنوز این رویکردهای غلط در نوع نگاه و نگرش خودنمایی میکند...!
رئیسی باید با وجود فشارهای انباشت شده و ناجوانمردانه دولت قبل که علاوه بر گسلهای سیاسی و اجتماعی در قالب ۴۰۰ هزار میلیارد بدهی رخ در رخ مردم نمایان است، از تداوم سیاستهای غلط و نگاه تحقیرآمیز به قشر فرهیخته فرهنگی جلوگیری نماید و همانگونه که گفت «برای یکبار باید حل شود» که این پاشنه آشیل اوست.
و شایسته است در اجرای توصیههای مؤکد رهبری معظم، رویکردهای تحقیر آمیز، غیر منصفانه و مخالف کرامت انسانی و جایگاه رفیع معلم را به رویکردهای کریمانه مبدل نماید...
جان کلام آنکه؛ مطالبه همترازی، متناسب سازی و نظام هماهنگ حقوق موضوع قانون تعطیل شده خدمات کشوری که بیش از یک دهه به تضییع حقوق این قشر منجر شده است نباید وجه المصالحه بازیگران سیاسی قرار گیرد و آن را به انحراف ببرند...!
اقشار فرهنگی بعنوان وفادارترین قشر به نظام اسلامی بر سر آرمانهای خود ایستاده است و هر گونه خشونت و پرخاشگری را به مثابه خیانت برخی دولتمردان سابق در عدم اجرای نظام هماهنگ میدانند و باید با تکیه به احیاء حقوق تضییع شده خویش به آگاهی بخشی بر شکستن حصار سنتهای غلط دولتمردان و مجلسیان سابق همت گمارند...
*مدیر مسئول روزنامه عصر انتظار
عنابستانی در جایگاه نماینده مجلس با تکبر، تبختر و ویژه خواری به صورت سرباز مظلوم مینوازد و سرهنگی در خطه آذربایجان به گوش استاندار و در نهایت پشت گردنی همکاری فرهنگی در تجمع صنفی بازنشستگان یاسوجی سومین سیلی را ثبت سینه تاریخ مینماید...!
هر سه سیلی نوعی هنجارشکنی است و محکوم و مذموم اما مستلزم ریشه یابی...!
بیشتر بخوانید:
ماجرای زدن پسگردنی به معلم کهگیلویه و بویراحمدی چه بود؟ ( + فیلم )
فرق است میان سیلی عنابستانی فربه از رانت نمایندگی مجلس با سیلی ناشی از خصومت شخصی سرهنگ آذری زبان با سیلی حیرت آور بازنشسته فرهنگی لر زبان...!
ضارب یاسوجی به رغم درد مشترک با مضروب که بر پایه رفع تبعیض و توجه به عدالت اجتماعی همگام با سراسر کشور شکل گرفته بود، با عدم سعه صدر و ظرفیت انتقاد پذیری از انحراف در موضوعی صنفی و شاید انفعال از افراد مغرض در عقبه این تجمع به جهت انحراف در خواستههای صنفی بر همکار خود شورید و دیکته سیاسی و غیر صنفی خود را مدار حق و حقیقت دانست و پشت گردنی به رفیق زد که نوعی جهالت است در تشخیص درد صنفی، اما سیلی عنابستانی و سرهنگ آذری زبان درد شخصی بود...!
در واقع شکل تازییدن هر سه مهاجم جرم زاست اما کژتابی فکری هر سه ماهیت جدای از هم دارند که حاکمیت باید ریشه یابی کند...!
شاعر چه زیبا از این تحرکات رمز گشایی کرده است.
خال مه رویان سیاه و دانه فلفل سیاه/ هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا...!
وقتی قانون اساسی صراحت دارد بر اینکه تجمعات صنفی باید دارای مجوز باشد و مدیریت شود، بخاطر همین حوادث غیر قابل پیش بینی تأسف بار است و باید عواملی که خوراک رسانهای در فضای التهاب آمیز مجازی تهیه میکنند، هم پاسخگو باشند تا جامعه به غلط از عنابستانی های فربه از رانت الگو نگیرد که تسامح با نماینده مدعی قانونگذاری موجب قداره کشی نشود..!
درد مشترک معلمین نالان از معیشت و تنگدستی، تداوم حضور عنابستانی های مدعی قانونگذاری در مجلس است که پایه گذاران فرهنگ را در جولان سهم خواهی ها فراموش کردهاند و تعجب نباید کرد که چنین غفلتی عنابستانی های دیگری نیز بزاید...!
بد نیست گریزی بزنم به تحصن فرهنگیان در آغاز دهه ۸۰ که فرمانده انتظامی وقت بدستور شورانگیز "استاندار اسبق" دستور ضرب و شتم فرهنگیان را صادر کرد و فرهنگیان بی دفاع در مقابل باطوم نظامیان مأمور با پرتاب گلوله برفی از خود دفاع میکردند اما متحصنین در نبرد نابرابر باطوم و برف بازنده و تار و مار شدند...!
فرهنگیان هنوز هم نمیدانند که فرمانده پرافتخار تیپ ۴۸ فتح آن مقطع وقتی داستان غم انگیز برخورد فیزیکی با متحصنین را شنید، متعرض شورانگیز و فرمانده نظامی وقت میشود که "آمر به باطوم کشی و فرهنگ سوزی باید برود و من نخواهم نشست تا هر دو بروند و اتفاقاً هر دو هم رفتند با پروندهای سیاه در محضر افکار عمومی و احکم الحاکمین..."
اکنون روی سخن با مجلسی است که مفتخر به انقلابی است و مدعی حل نابسامانیها و ظلم دولت لیبرال روحانی...!
چگونه است که چون عنابستانی نه حاضر به شفاف سازی میشوند و نه دغدغه رفع مشکلات فرهنگیان را دارند...!
بیم آن میرود که مشی عنابستانی را پیش گرفته باشند...!
پشت گردنیها و ناهنجاریهای امروز حاصل تبعیض دیروز و رفتارهای برخی مسئولان است.
نباید کتمان کرد که حاکمیت هم در این بسترسازیها سهیم نیست که هست...!
این سیلی نواختنها و پشت گردنیهای تعجب برانگیز نوعی واکنش به رفتار غلط مسئولان و بازتاب عملکرد آنان در طی چهار دهه اعم از تقسیم بودجه، بی عدالتی، ویژه خواری، خویشاوند سالاری، نکبت زادگی و بی توجهی به قشر فرهیخته فرهنگی است...!
از فساد کنکور و درصدهای خاص تا سهمیه فرزندان هیات های علمی و دولتمردان، حقوقهای نابرابر و ویژه خواری در صندوقهایی که برخاسته از حقوق فرهنگیان، به نام و اعتبار فرهنگیان و به کام نکبت زادگان و دامادها در قالب هلدینگ ها، فروشگاههای زنجیرهای، رفاه، افق کورش، پتروشیمیها به گستره شمال تا جنوب است، همه و همه عقده شده بر آحاد جمعیت فرهنگی که ناظر بر این فسادند و دادرسی نمیبینند...!
بعید نیست که بجای ریشه یابی درد و مطالبه گری منطقی به صورت هم چنگ بزنند، زیرا هنوز با کژ تابی فکری نمیدانند که مجلسیان در ادوار مختلف با محوریت نوبخت الدولهها و حداد عادلی که میخواست ایران را ژاپن اسلامی کند، با نگاه شمال و جنوب یا منفعت مداری خود چه آشی برای امروز آنان پختهاند...!
مشکل این است که فرهنگیان نمیخواهند و نمیدانند هنوز هم باید با جهل و جهالت در وادی رسالت خویش مبارزه کنند و بر عکس با جهالت تمام به پشت گردنی و خشونت و پرخاش روی میآورند که نانی در آن نیست و بلکه باید در جایگاه متهم بایستند...!
رانت خواران بر مایملک بازنشستگان نشسته و سفرههای رنگین گسترانیده و هیچگاه بازخواست نشدهاند که چگونه و از کجا آوردهاند؟!
اوج افتخار صندوق بازنشستگی با سرمایههای کم نظیر ناشی از اموال منقول و غیر منقول این قشر این است که بازار را با خبر خبر ساز " حقوق بازنشستگان واریز شد...!" ملتهب نمایند.
متولیان صندوق بازنشستگی جامعه را با این پیامکهای حقوقی و وام ۷ میلیونی مضحک و کارت اعتباری و غیر ذالک سرگرم میکنند تا کسی به تحقیق و تفحص از بلایی که بر سر سرمایههای فرهنگیان در پتروشیمیهای وابسته و هلدینگ ها و ...آمده نپردازد.
جامعه فرهنگی و فرهیخته باید بدانند که مطالبه گری و شفاف سازی از میزان سرمایه و نکبت زادگانی که امروزه آن را در تصرف دارند، اولویت اول آنان است...!
رویکردهای تحقیرانه به فرهنگیان و قاطبه بازنشستگان باید به رویکردهای کریمانه و درشان این قشر تغییر کند و در برابرشان و جایگاه معلم و تعلیم و تربیت سر تعظیم و تعذیر فرود آورند و بیش از این فضای جامعه را ملتهب ننمایند...!
رئیسی، رئیس جمهور عدالتخواه و انقلابی که با شعار مردم مداری به این منصب رسیده است باید بدانند که آمال و آرزوی همه دلسوزان و زخم خوردگان از دولتهای بی توجه به حقوق مردم موفقیت او در سامان دادن به امور است اما محال است که با این نگاه و نگرش به جامعه فرهنگی، دروازههای موفقیت را به روی مردم بگشاید.
امروزه احساسات قشر فرهنگی از نوع نگاه او به معرفی وزیر آ.پ بشدت جریحه دار شده است.
بیش از دهها سال از تصویب برنامههای پنجم و ششم توسعه با بحث نظام هماهنگ و همسان سازی میگذرد و مجلسی نیست که در مقام سئوال برآید که برنامه ریزان و برنامه سازان در تعارض منافع چه چوب حراجی بر سر این قانون و اسناد بالا دستی در جدلهای سیاسی زده است...!
بی توجهی به اقشار فرهنگی به تدریج متراکم شده و در حال انفجار به شکل تجمعات خودجوش است و این محصول تبعیض و بی توجهی دست اندرکاران اجرای قانون و توزیع نابرابر ثروت و فرصت بین همه اقشار بوده است که مهمترین خاستگاه جامعه یعنی عدالت را متاسفانه زیر چرخ تعارض منافع له نمودهاند...!
مقام معظم رهبری به کرات خواهان اصلاح رویکردهای غلط به آموزش و پرورش به عنوان دستگاه مبنایی شده است ولی هنوز این رویکردهای غلط در نوع نگاه و نگرش خودنمایی میکند...!
رئیسی باید با وجود فشارهای انباشت شده و ناجوانمردانه دولت قبل که علاوه بر گسلهای سیاسی و اجتماعی در قالب ۴۰۰ هزار میلیارد بدهی رخ در رخ مردم نمایان است، از تداوم سیاستهای غلط و نگاه تحقیرآمیز به قشر فرهیخته فرهنگی جلوگیری نماید و همانگونه که گفت «برای یکبار باید حل شود» که این پاشنه آشیل اوست.
و شایسته است در اجرای توصیههای مؤکد رهبری معظم، رویکردهای تحقیر آمیز، غیر منصفانه و مخالف کرامت انسانی و جایگاه رفیع معلم را به رویکردهای کریمانه مبدل نماید...
جان کلام آنکه؛ مطالبه همترازی، متناسب سازی و نظام هماهنگ حقوق موضوع قانون تعطیل شده خدمات کشوری که بیش از یک دهه به تضییع حقوق این قشر منجر شده است نباید وجه المصالحه بازیگران سیاسی قرار گیرد و آن را به انحراف ببرند...!
اقشار فرهنگی بعنوان وفادارترین قشر به نظام اسلامی بر سر آرمانهای خود ایستاده است و هر گونه خشونت و پرخاشگری را به مثابه خیانت برخی دولتمردان سابق در عدم اجرای نظام هماهنگ میدانند و باید با تکیه به احیاء حقوق تضییع شده خویش به آگاهی بخشی بر شکستن حصار سنتهای غلط دولتمردان و مجلسیان سابق همت گمارند...
*مدیر مسئول روزنامه عصر انتظار
ی موضوعی سی طومار نویسان پیدا وابی