تاریخ انتشار
چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۸
کد مطلب : ۴۳۹۳۲۰
مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد:
کودکان در چهارراههای یاسوج مشق خشونت و جنایت مینویسند ( + فیلم )
۰
کبنا ؛جلسه بررسی آسیبهای اجتماعی و متکدیان شهرستان بویراحمد به ریاست پورشریف معاون اجتماعی فرماندار این شهرستان برگزار شد. رهام ولایتی مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد در این جلسه که روز گذشته ( سه شنبه 30 شهریور ماه 1400) در سالن جلسات فرمانداری برگزار شد به پدیده اجتماعی کودکان کار و خیابانی در چهاراههای شهر یاسوج اشاره کرد و اظهار داشت: «خیابان و چهار راهها برای کودکان فضا و روابطی را شکل میدهد که میتواند آبستن رفتارهای بزهکارانه، مصرف دخانیات، مواد مخدر و روانگردان باشد، علاوه بر این احتمال بروز سوءاستفاده، قاچاق مواد مخدر، و وقوع جرم، جنایت و مشکلات ارتباطی در سنین بالاتر وجود دارد.»
به گزارش کبنا، متن صحبتهای رهام ولایتی مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد را در ادامه میخوانید.
پدیده اجتماعی فعالیت و حضور کودکان کار و خیابانی در میدانها و چهارراههای شهر یاسوج برای همه شهروندان بسیار ناراحت کننده و غم انگیز شده است.
به عنوان مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد بسیار متاسفم که تماشاگر چنین وضعی در میدانهای سطح شهر هستیم و به عنوان مسئول یکی از نهادهای دارای وظیفه قانونی در این زمینه باید گفت که فعالیت و برنامههای بهزیستی به تنهایی گره گشای مشکلات کودکان کار و خیابانی نیست، زیرا امکانات بهزیستی برای مقابله با مسئله کودکان کار و خیابانی کافی نیست و البته قانون هم موضوع مقابله با این پدیده را صرفاً به عهده بهزیستی نگذاشته است. این باور و عقیده که مسئولین دیگر نهادها فکر میکنند موضوع ساماندهی کودکان کار و خیابانی صرفاً بر عهده بهزیستی است مایه تأسف است.
بهزیستی شهرستان بویراحمد در سال ۱۳۹۹ حدود ۲۰۰ میلیون تومان کمکهای بلاعوض برای حمایت از خانوادههای کودکان کار و خیابانی پرداخت نموده است و تیمی از روانشناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی در برنامه حمایت از خانوادههای کودکان کار و خیابانی مشارکت داشتند و اگرچه موفقیتهایی در این برنامه حاصل شده است، اما برای ثمربخشی تلاشها و موفقیت در برنامه مقابله با حضور کودکان کار و خیابانی در شهر یاسوج، نیازمند حمایت تمامی نهادها و سازمانها هستیم.
موضوع کودکان کار و خیابانی بعد از بروز مشکلات اقتصادی و شیوع ویروس کرونا وضعیت نگران کنندهای در سطح شهرستان بویراحمد پیدا کرده است و اگر زمانی در یکی از تقاطعهای اصلی این مسئله به چشم میخورد، امروزه تقاطع بدون کودکان کار و خیابان در این شهر وجود ندارد و این مسئله زنگ خطری است که هم از نظر اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و هم از منظر شهری بسیار دردناک و نگران کننده است.
این پدیده به دلیل مهاجرت روستاییان و بحران در کشورهای همسایه، حاشیه نشینی، افزایش جمعیت و مشکلات اقتصادی - اجتماعی رشد فزایندهای داشته است و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، زیستی و فرهنگی این مسئله طی این مدت از نظر مسئولین محترم سازمانها و ادارات دور مانده است و در واقع دچار نوعی انفعال و بی عملی هم شدهاند.
انتظار ما این است که سازمانها و ادارات نسبت به انجام وظیفه قانونی خود مطابق آیین نامهها اهتمام و جدیت داشته باشند. آموزش و پرورش، هلال احمر، شهرداریها، اداره رفاه، تعاون، کار و امور اجتماعی، نیروی انتظامی، دادگستریها، سازمانهای مردم نهاد، ورزش و جوانان، بهداشت و درمان و ادارات دیگری که عضو هستند، دارای وظایف مهمی در آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی هستند.
طی دوران شیوع کرونا، سازمانها گرفتار نوعی بی عملی و انفعال در موضوع کودکان کار و خیابانی شدهاند. کودکان کار فرصت آموزش و یادگیری از طریق برنامههای فضای مجازی آموزش و پرورش را به دلیل نداشتن گوشی و تبلت از دست دادند. در زمانی که قرنطینه خانگی ناشی از بیماری کرونا بر رفت و آمدها و بازار حاکم بود، کودکان کار به دلیل مشکلات اقتصادی، همچنان در تقاطعها و چهارراهها ماندند و خیلی از اوقات به دلیل تعاملات اجتماعی زیادی که داشتند، میتوانستند عامل انتقال بیماری هم باشند.
بهزیستی از طریق کمکهای مالی نقدی و کالایی و برنامههای آموزشی، اهدای نوشت افزار، مداخلات مشاورهای و مددکاری اجتماعی، از کودکان کار و خانوادههای آنان حمایت کرده است. ولی این مسئله به خاطر شدت مشکلات اقتصادی خانوادهها کارساز نبوده و نیست. بهزیستی به گونهای عمل کرده است که شاید بتواند حتی وظیفه دیگر سازمانها را هم جبران کند.
موضوع کودکان کار اگرچه ممکن است در خیلی از شهرها و حتی کشورهای فقیر یا در حال توسعه دیده شود، ولی موضوعی نیست که قابل حل نباشد.
طولانی شدن فرآیند زندگی در خیابان و تقاطع برای کودکان کار پیامدهای روانشناختی تلخی را به همراه خواهد داشت. کودکان کار به دلیل تجربههای ناگوار خود در طول زندگی دچار مشکلات روانشناختی، اختلالات روانی و ناسازگاری اجتماعی میشوند. کودکان کار بیشتر از سایر گروههای اجتماعی و همسالان خود تضاد طبقاتی را تجربه میکنند. اختلاف و تضاد طبقاتی در فرایند آموزش و پرورش، تفاوت فاحش در پایگاه اجتماعی، رفاه و دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی توسط این گروه از کودکان بیشتر تجربه میشود و نمره نارضایتی و ناخشنودی بالاتر و امید کمتری به آینده دارند. آنها خود و خانوادههایشان را با سایر مردم در معرض مقایسه قرار میدهند و به دلیل فشارهای اجتماعی فقر، گرسنگی، بیماری و دیگر ناکامیهای روان شناختی و اجتماعی نسبت به جامعه دچار خصومت و خشم میشوند و شخصیتی ضد اجتماعی و ناسازگار با جامعه پیدا میکنند و در سنین بزرگسالی دست به رفتارهای جبرانی میزنند.
کودکانی که در خیابانها و چهارراهها ناملایمات و بی مهریهای اجتماعی، گرسنگی، بیماری، سوءتغذیه و خشونت را تجربه میکنند در مقایسه با کودکانی که با حمایت خانواده فعالیتهای آموزشی خود را در مدارس رها نکردهاند، شخصیت و نگرشهای منفیتری خواهند داشت.
خیابان و چهار راهها برای کودکان فضا و روابطی را شکل میدهد که میتواند آبستن رفتارهای بزهکارانه، مصرف دخانیات، مواد مخدر و روانگردان باشد، علاوه بر این احتمال بروز سوءاستفاده، قاچاق مواد مخدر، و وقوع جرم، جنایت و مشکلات ارتباطی در سنین بالاتر وجود دارد.
از دست دادن فرصت تحصیل و آموزش برای آنها به معنای از دست دادن یک مسیر و شیوه درست زندگی کردن است و گاهی اوقات بخاطر حوادث زندگی در چنین شرایطی، شانس انتخاب یک مسیر سالم را از دست میدهند.
کودکان خیابانی حتی میتوانند الگویی نامناسب برای آن دسته از همسالان خود باشند که در زندگی دچار احساس بی پناهی و بینوایی شدهاند.
سازمانها و ادارات وظیفه دارند برای مقابله با این موضوع به طور جدی همکاری و تعامل داشته باشند. ما از خط احساس نیاز برای مقابله با موضوع کودکان کار و خیابان گذشتیم و دچار یک وضعیت بحرانی هستیم.
مقابله با این مسئله علاوه بر این که یک وظیفه قانونی است یک وظیفه اخلاقی و دینی هم هست.
یکی از اقدامات بسیار مهمی که باید در تمام سازمانها و نهادهایی که دارای وظیفه قانونی در این زمینه هستند انجام گیرد این است که با تعیین نیروهای کارشناسی متخصص، بستر تعامل سازنده بین ادارات درباره این مسئله را فراهم نموده و به عنوان یک برنامه اولویت دار عملکرد و برنامههای خود را ارائه نمایند.
شهرداریها موظفند پناهگاههای امن و گرمخانه برای نگهداری و ساماندهی افراد بیخانمان ایجاد نمایند.
آموزش و پرورش باید تلاش نماید که زمینه حضور این کودکان در کلاسهای حضوری درس فراهم شود و امکانات ضروری برای آموزشهای مجازی در اختیار آن نیز قرار گیرد. مراقبتهای بهداشتی و درمانی و واکسیناسیون در حوزه بهداشت و درمان این کودکان نیازمند توجه جدی است.
مراجع قضایی و انتظامی میتوانند نقش بسیار جدی در موفقیت برنامهی ساماندهی کودکان کار و خیابان داشته باشند.
سایر نهادها هم متناسب با وظایف ذاتی و امکاناتی که در اختیار دارند باید برای سامان دادن به این شرایط نامطلوب مساعدت نمایند.
موفقیت در این مسئله، نیازمند برنامههای کارشناسی فرایندی، کوتاه مدت، میان مدت، دراز مدت و مبتنی بر حمایت و توانمندسازی خانوادههاست و در سایه همکاری و تعامل سازنده مسئولین و مدیران محترم سازمانها و ادارات به ثمر خواهد نشست.
به گزارش کبنا، متن صحبتهای رهام ولایتی مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد را در ادامه میخوانید.
پدیده اجتماعی فعالیت و حضور کودکان کار و خیابانی در میدانها و چهارراههای شهر یاسوج برای همه شهروندان بسیار ناراحت کننده و غم انگیز شده است.
به عنوان مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد بسیار متاسفم که تماشاگر چنین وضعی در میدانهای سطح شهر هستیم و به عنوان مسئول یکی از نهادهای دارای وظیفه قانونی در این زمینه باید گفت که فعالیت و برنامههای بهزیستی به تنهایی گره گشای مشکلات کودکان کار و خیابانی نیست، زیرا امکانات بهزیستی برای مقابله با مسئله کودکان کار و خیابانی کافی نیست و البته قانون هم موضوع مقابله با این پدیده را صرفاً به عهده بهزیستی نگذاشته است. این باور و عقیده که مسئولین دیگر نهادها فکر میکنند موضوع ساماندهی کودکان کار و خیابانی صرفاً بر عهده بهزیستی است مایه تأسف است.
بهزیستی شهرستان بویراحمد در سال ۱۳۹۹ حدود ۲۰۰ میلیون تومان کمکهای بلاعوض برای حمایت از خانوادههای کودکان کار و خیابانی پرداخت نموده است و تیمی از روانشناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی در برنامه حمایت از خانوادههای کودکان کار و خیابانی مشارکت داشتند و اگرچه موفقیتهایی در این برنامه حاصل شده است، اما برای ثمربخشی تلاشها و موفقیت در برنامه مقابله با حضور کودکان کار و خیابانی در شهر یاسوج، نیازمند حمایت تمامی نهادها و سازمانها هستیم.
موضوع کودکان کار و خیابانی بعد از بروز مشکلات اقتصادی و شیوع ویروس کرونا وضعیت نگران کنندهای در سطح شهرستان بویراحمد پیدا کرده است و اگر زمانی در یکی از تقاطعهای اصلی این مسئله به چشم میخورد، امروزه تقاطع بدون کودکان کار و خیابان در این شهر وجود ندارد و این مسئله زنگ خطری است که هم از نظر اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و هم از منظر شهری بسیار دردناک و نگران کننده است.
این پدیده به دلیل مهاجرت روستاییان و بحران در کشورهای همسایه، حاشیه نشینی، افزایش جمعیت و مشکلات اقتصادی - اجتماعی رشد فزایندهای داشته است و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، زیستی و فرهنگی این مسئله طی این مدت از نظر مسئولین محترم سازمانها و ادارات دور مانده است و در واقع دچار نوعی انفعال و بی عملی هم شدهاند.
انتظار ما این است که سازمانها و ادارات نسبت به انجام وظیفه قانونی خود مطابق آیین نامهها اهتمام و جدیت داشته باشند. آموزش و پرورش، هلال احمر، شهرداریها، اداره رفاه، تعاون، کار و امور اجتماعی، نیروی انتظامی، دادگستریها، سازمانهای مردم نهاد، ورزش و جوانان، بهداشت و درمان و ادارات دیگری که عضو هستند، دارای وظایف مهمی در آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی هستند.
طی دوران شیوع کرونا، سازمانها گرفتار نوعی بی عملی و انفعال در موضوع کودکان کار و خیابانی شدهاند. کودکان کار فرصت آموزش و یادگیری از طریق برنامههای فضای مجازی آموزش و پرورش را به دلیل نداشتن گوشی و تبلت از دست دادند. در زمانی که قرنطینه خانگی ناشی از بیماری کرونا بر رفت و آمدها و بازار حاکم بود، کودکان کار به دلیل مشکلات اقتصادی، همچنان در تقاطعها و چهارراهها ماندند و خیلی از اوقات به دلیل تعاملات اجتماعی زیادی که داشتند، میتوانستند عامل انتقال بیماری هم باشند.
بهزیستی از طریق کمکهای مالی نقدی و کالایی و برنامههای آموزشی، اهدای نوشت افزار، مداخلات مشاورهای و مددکاری اجتماعی، از کودکان کار و خانوادههای آنان حمایت کرده است. ولی این مسئله به خاطر شدت مشکلات اقتصادی خانوادهها کارساز نبوده و نیست. بهزیستی به گونهای عمل کرده است که شاید بتواند حتی وظیفه دیگر سازمانها را هم جبران کند.
موضوع کودکان کار اگرچه ممکن است در خیلی از شهرها و حتی کشورهای فقیر یا در حال توسعه دیده شود، ولی موضوعی نیست که قابل حل نباشد.
فیلم) صحبتهای رهام ولایتی مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد
طولانی شدن فرآیند زندگی در خیابان و تقاطع برای کودکان کار پیامدهای روانشناختی تلخی را به همراه خواهد داشت. کودکان کار به دلیل تجربههای ناگوار خود در طول زندگی دچار مشکلات روانشناختی، اختلالات روانی و ناسازگاری اجتماعی میشوند. کودکان کار بیشتر از سایر گروههای اجتماعی و همسالان خود تضاد طبقاتی را تجربه میکنند. اختلاف و تضاد طبقاتی در فرایند آموزش و پرورش، تفاوت فاحش در پایگاه اجتماعی، رفاه و دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی توسط این گروه از کودکان بیشتر تجربه میشود و نمره نارضایتی و ناخشنودی بالاتر و امید کمتری به آینده دارند. آنها خود و خانوادههایشان را با سایر مردم در معرض مقایسه قرار میدهند و به دلیل فشارهای اجتماعی فقر، گرسنگی، بیماری و دیگر ناکامیهای روان شناختی و اجتماعی نسبت به جامعه دچار خصومت و خشم میشوند و شخصیتی ضد اجتماعی و ناسازگار با جامعه پیدا میکنند و در سنین بزرگسالی دست به رفتارهای جبرانی میزنند.
کودکانی که در خیابانها و چهارراهها ناملایمات و بی مهریهای اجتماعی، گرسنگی، بیماری، سوءتغذیه و خشونت را تجربه میکنند در مقایسه با کودکانی که با حمایت خانواده فعالیتهای آموزشی خود را در مدارس رها نکردهاند، شخصیت و نگرشهای منفیتری خواهند داشت.
خیابان و چهار راهها برای کودکان فضا و روابطی را شکل میدهد که میتواند آبستن رفتارهای بزهکارانه، مصرف دخانیات، مواد مخدر و روانگردان باشد، علاوه بر این احتمال بروز سوءاستفاده، قاچاق مواد مخدر، و وقوع جرم، جنایت و مشکلات ارتباطی در سنین بالاتر وجود دارد.
از دست دادن فرصت تحصیل و آموزش برای آنها به معنای از دست دادن یک مسیر و شیوه درست زندگی کردن است و گاهی اوقات بخاطر حوادث زندگی در چنین شرایطی، شانس انتخاب یک مسیر سالم را از دست میدهند.
کودکان خیابانی حتی میتوانند الگویی نامناسب برای آن دسته از همسالان خود باشند که در زندگی دچار احساس بی پناهی و بینوایی شدهاند.
سازمانها و ادارات وظیفه دارند برای مقابله با این موضوع به طور جدی همکاری و تعامل داشته باشند. ما از خط احساس نیاز برای مقابله با موضوع کودکان کار و خیابان گذشتیم و دچار یک وضعیت بحرانی هستیم.
مقابله با این مسئله علاوه بر این که یک وظیفه قانونی است یک وظیفه اخلاقی و دینی هم هست.
یکی از اقدامات بسیار مهمی که باید در تمام سازمانها و نهادهایی که دارای وظیفه قانونی در این زمینه هستند انجام گیرد این است که با تعیین نیروهای کارشناسی متخصص، بستر تعامل سازنده بین ادارات درباره این مسئله را فراهم نموده و به عنوان یک برنامه اولویت دار عملکرد و برنامههای خود را ارائه نمایند.
شهرداریها موظفند پناهگاههای امن و گرمخانه برای نگهداری و ساماندهی افراد بیخانمان ایجاد نمایند.
آموزش و پرورش باید تلاش نماید که زمینه حضور این کودکان در کلاسهای حضوری درس فراهم شود و امکانات ضروری برای آموزشهای مجازی در اختیار آن نیز قرار گیرد. مراقبتهای بهداشتی و درمانی و واکسیناسیون در حوزه بهداشت و درمان این کودکان نیازمند توجه جدی است.
مراجع قضایی و انتظامی میتوانند نقش بسیار جدی در موفقیت برنامهی ساماندهی کودکان کار و خیابان داشته باشند.
سایر نهادها هم متناسب با وظایف ذاتی و امکاناتی که در اختیار دارند باید برای سامان دادن به این شرایط نامطلوب مساعدت نمایند.
موفقیت در این مسئله، نیازمند برنامههای کارشناسی فرایندی، کوتاه مدت، میان مدت، دراز مدت و مبتنی بر حمایت و توانمندسازی خانوادههاست و در سایه همکاری و تعامل سازنده مسئولین و مدیران محترم سازمانها و ادارات به ثمر خواهد نشست.