انتخاب علیرضا زاکانی بهعنوان شهردار تهران با واکنشهای زیادی همراه بوده است. او که رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بود در انتخابات ریاستجمهوری1400 یکی از کاندیدای انتخابات بود که در نهایت به نفع ابراهیم رئیسی از انتخابات کناره گیری کرد. نکته حائز اهمیت در این زمینه این است که زاکانی نه تجربه مدیریت شهری دارد و نه از تحصیلات مرتبط با مدیریت شهری برخوردار است.
انتخاب علیرضا زاکانی بهعنوان شهردار تهران با واکنشهای زیادی همراه بوده است. او که رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بود در انتخابات ریاستجمهوری1400 یکی از کاندیدای انتخابات بود که در نهایت به نفع ابراهیم رئیسی از انتخابات کناره گیری کرد. نکته حائز اهمیت در این زمینه این است که زاکانی نه تجربه مدیریت شهری دارد و نه از تحصیلات مرتبط با مدیریت شهری برخوردار است. به همین دلیل این شائبه مطرح شده که اصولگرایان، که همواره به شهرداری تهران نگاه سیاسی دارند و از آن به عنوان سکوی پرتابی برای رسیدن به ریاستجمهوری استفاده میکنند، قصد داشته باشند این رویکرد را درباره زاکانی نیز ادامه دهند و وی به یک گزینه بالقوه ریاستجمهوری در آینده تبدیل کنند. «آرمان ملی» برای بررسی این موضوع با
شهربانو امانی عضو شورای شهر پنجم تهران و نماینده سابق مجلس گفتوگو کرده است. خانم امانی در این زمینه معتقد است: «انتخاب شهردار تهران نشان داده که اصولگرایان گمان میکنند در کشور قحطالرجال است که از یک فرد غیرمتخصص و بیتجربه در زمینه مدیریت شهری به عنوان شهردار تهران استفاده میکنند. سوال اینجاست که در حالی که اصولگرایان مدعی کادرسازی بودهاند چرا چنین اتفاقی رخ نداده و مجبور شدهاند یک عنصر سیاسی را به عنوان شهردار تهران انتخاب کنند. بدونتردید چنین اقداماتی در نهایت به ضرر اصولگرایان تمام خواهد شد و بدنه اجتماعی این جریان را نسبت به هرم تصمیمگیری اصولگرایی بیاعتماد میکند و باعث ریزش پایگاه اجتماعی اصولگرایان میشود». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
شورای ششم شهر تهران در حالی علیرضا زاکانی را به عنوان شهردار تهران انتخاب کرده است که شعارهایی مانند تخصص و تجربه در زمینه مدیریت شهری میدادند. آیا انتخاب زاکانی براساس تخصص و تجربه بوده یا یک انتخاب سیاسی قلمداد میشود؟
آقای زاکانی در مسئولیتهایی که در گذشته داشته بهخوبی مورد سنجش قرار نگرفته است که بتوان فهمید آیا از توانایی مدیریت کافی برخوردار است یا خیر. از سوی دیگر وی در زمینه مدیریت شهری تجربهای ندارد. این در حالی است که مدیریت شهر تهران به عنوان یک کلانشهر کار بسیار دشواری است و نیازمند تخصص و تجربه کافی است. نکته دیگر اینکه مجلس انقلابی به مردم وعدههایی داده که باید به وعدههای خود عمل کند. زاکانی نیز نماینده قم در مجلس است. وی از مردم قم رأی گرفته که به مدت چهار سال در مجلس شورای اسلامی وکالت آنها را برعهده داشته باشد. به همین دلیل زاکانی باید نسبت به رأیی که مردم به وی دادهاند، احساس مسئولیت کند. از سوی دیگر آقای زاکانی ریاست مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی را برعهده دارد. این در حالی است که کشور در وضعیت بحرانی قرار دارد و علاوهبر مشکلات معیشتی مردم، کشور با تحریمهای بینالمللی و بهخصوص شیوع ویروس کرونا مواجه است. به همین دلیل جان وطن به خطر افتاده است. امروز وضعیت کرونا به اندازهای در کشور بحرانی شده که باید عنوان کرد جانوطن بهخطر افتاده و به همین دلیل مسئولان مرتبط باید اقدامات جدی در زمینه مهار این بحران انجام بدهند. نکته دیگر اینکه در زمینه انتخاب آقای زاکانی به عنوان شهردار تهران قانون دور زده شده است.
به چه صورت این اتفاق رخ داده است؟
برخی که تشنه قدرت هستند در مسئولیتهایی که دارند هیچگاه مسئولیت خود را به پایان نمیرسانند تا کارنامه آنها قابلارزیابی باشد. در چنین شرایطی به هر پست و مقام بهتری چشم دارند و مدام مسئولیت خود را تغییر میدهند. اگر آقای زاکانی قصد داشت شهردار تهران شود باید در ابتدا از نمایندگی مجلس استعفا میداد و هیات رئیسه مجلس طرح استعفای وی را در صحن علنی مجلس اعلام میکرد و نمایندگان نسبت به این استعفا اقناع میشدند و نسبت به آن رأی مثبت میدادند تا در چنین صورتی وی خود را به عنوان کاندیدای شهرداری تهران معرفی میکرد. یک نفر نمیتواند یک پای خود را در شهرداری تهران بگذارد و پای دیگرش را در مجلس و شعار حمایت از حقوق مردم هم بدهد. قانونگریزی کار قشنگی نیست و در همه کشورهای جهان مذموم شمرده میشود. در ادوار گذشته نیز این اتفاق رخ داده و مصوباتی در شورای شهر اصولگرایان تصویب شده که غیرشفاف و مبهم است و در نتیجه امکانات و منابع شهروندان تهرانی به تاراج رفته است.
اعضای شورای ششم شهر تهران باید این نکته را در نظر داشته باشند که مدیریت شهر تهران در شرایط کرونایی کار راحت و سادهای نیست؛ بلکه کار بسیار دشواری است. ما در شورای شهر پنجم تلاش کردهایم شائبه شهرداری تهران بهعنوان یک سکوی پرتاب برای ریاستجمهوری را به ریل صحیح خود بازگردانیم و اجازه ندهیم این اتفاق، که درگذشته مورد توجه اصولگرایان بوده است، ادامه پیدا کند. ما تلاش کردهایم کسی که به عنوان شهردار تهران انتخاب میشود از این پست به عنوان سکوی پرتابی برای ریاستجمهوری استفاده نکند. آقای زاکانی در انتخابات ریاستجمهوری1400 کاندیدای ریاستجمهور بود و نیت وی برای حضور در پاستور برای همگان مشخص است. متأسفانه برخی در کشور قانون را در قامت افراد اندازهگیری میکنند. این در حالی است که قانون باید در قامت مردم و کشور بزرگ ایران تدوین شود.
از نظر قانونی چگونه فردی که در زمینهای دارای تخصص نیست میتواند در پست مهمی چون شهرداری تهران قرار بگیرد؟ آیا نهادهای نظارتی نمیتوانند به این موضوع ورود کنند؟
آقای زاکانی نه در زمینه مدیریت شهری تجربه دارد و نه اینکه مدرک تحصیلی مرتبط با مدیریت شهری دارد. مدیریت یک علم است و نیاز به تخصص دارد. این در حالی است که تحصیلات آقای زکانی در زمینه پزشکی هستهای است. در نتیجه ایشان فاقد نگاه تخصصی به شهر به عنوان یک موجود زنده هستند. تهران به عنوان پایتخت کشور با چالشها و ابرچالشهای جدی مواجه است. به همین دلیل این انتخاب تنها براساس ملاحظات سیاسی و جناحی بوده و در آن توجه به تخصص و تجربه مدیریتی وجود ندارد. اگر اعضای شورای شهر قصد داشتند براساس شعارهایی که دادهاند عمل کنند باید فردی را به عنوان شهردار جدید تهران انتخاب میکردند که از تجربه و تخصص کافی در این زمینه برخوردار باشد.
خبرهایی مبنیبر دخالتهای بیرونی در انتخاب شهردار تهران وجود داشت. این در حالی است که فایل صوتی محرمانهای نیز منتشر شد که رئیس شورای شهر تهران از تهدیدهای بیرونی ابراز نارضایتی میکرد. دخالتهای بیرونی به چه میزان در انتخاب آقای زاکانی نقش داشته است؟ آیا این دخالتها از طرف آقای قالیباف بوده است؟
براساس قانون هیچ شهرداری نمیتواند برای سه دوره مسئولیت شهرداری تهران را برعهده داشته باشد. این در حالی است که درباره آقای قالیباف این قانون اجرا نشد و وی برای سه دوره بهعنوان شهردار تهران انتخاب شد. درواقع چنین رفتاری از جریان اصولگرایی مسبوقبهسابقه است. از سوی دیگر براساس فایل صوتی منتشر شده که گفتوگوی آقای چمران و خانم سلیمانی را بازگو میکرد، محتوای این فایل صوتی و اتفاقاتی که احتمالأ در آینده رخ خواهد داد، برخلاف شعارهایی است که اصولگرایان در زمینه مدیریت شهری به مردم دادهاند. شورایششم از اعضای خود خواسته بود گزینههای تخصصی خود را برای شهرداری معرفی کنند. این اتفاق در شورای پنجم پایهگذاری شد و شورای پنجم براین اساس شهردار تهران را انتخاب کرد. این در حالی است که این اتفاق در شورای ششم رخ نداد و انتخابی صورت گرفت که مبانی آن به دور از چشم مردم و بهصورت غیرشفاف بود. در فایل صوتیای که در این زمینه منتشر شده نیز رئیس شورای شهر ششم عنوان میکند که از بیرون تهدیداتی صورت میگیرد و نسبت به آن ابراز نگرانی کرده است. هرچند پس از افشای این فایل صوتی وی سخنان خود را تکذیب کرد و عنوان داشت چنین حرفی نزده است. نمایندگانی که در مجلس حضور دارند با زحمت و تلاش مردم به مجلس آمدهاند، بنابراین باید نسبت به آرایی که مردم به آنها دادهاند احساس مسئولیت کنند. این در حالی است که برخی زحمت وکالت را با لذت وزارت یا پستهای اجرایی مانند شهرداری معاوضه میکنند. عدمشفافیت و شعارزدگی باعث میشود بخش زیادی از جوانانی که در اردوگاه اصولگرایان هستند نسبت به آینده ناامید شوند. در چنین شرایطی جوانان به این نتیجه میرسند که دغدغه این افراد بیشتر قدرت است تا خدمت. مردم ایران نیز در طول تاریخ به خوبی نشان دادهاند که خادمان و خاطیان را به خوبی از هم تمییز داده و کارنامه آنها را مورد ارزیابی قرار میدهند. اصولگرایان در شورای شهر مدعی جوانگرایی، انقلابیگری و کارآمدی بودهاند. این در حالی است که انتخاب شهردار تهران نشان داده اصولگرایان گمان میکنند در کشور قحطالرجال است که از یک فرد غیرمتخصص و بیتجربه در زمینه مدیریت شهری به عنوان شهردار تهران استفاده میکنند. سوال اینجاست در حالی که اصولگرایان مدعی کادرسازی بودهاند، چرا چنین اتفاقی رخ نداده و مجبور شدهاند یک عنصر سیاسی را به عنوان شهردار تهران انتخاب کنند. بدونتردید چنین اقداماتی در نهایت بهضرر اصولگرایان تمام خواهد شد و بدنه اجتماعی این جریان را نسبت به هرم تصمیمگیری اصولگرایی بیاعتماد میکند و باعث ریزش پایگاه اجتماعی اصولگرایان میشود.
اصولگرایان همواره به شهرداری تهران به عنوان سکوی پرتابی برای ریاستجمهوری نگاه کردهاند و این رویکرد درباره احمدینژاد و قالیباف به خوبی مشهود بوده است. با توجه به اینکه زاکانی در انتخابات ریاستجمهوری1400 نیز حضور داشته آیا این احتمال وجود دارد که اصولگرایان قصد داشته باشند روی وی به عنوان یکی از گزینههای ریاست جمهوری در آینده سرمایهگذاری سیاسی کنند؟
تجربه مدیریتی اصولگرایان نشان داده همواره نگاهی سیاسی به شهرداری تهران داشتهاند و دو شهردار قبلی یعنی آقایان احمدینژاد و قالیباف تلاش کردهاند زمینههای ریاستجمهوری خود را فراهم کنند. البته در این زمینه آقای احمدینژاد موفق بوده ولی دیگری نتوانسته به هدف خود دست پیدا کند. نگاه سیاسی به شهرداری تهران به عنوان یک نهاد اجرایی بزرگترین آفت است. این آفت هم برای جریان سیاسی و هم برای شهر تهران وجود دارد. به جای اینکه برای مشکلات جدی شهروندان و مدیریت کارآمد شهری فکر کنند به فکر این هستند که از منابع و سرمایههای شهرداری که متعلق به مردم است و مردم برای آن عوارض پرداخت میکنند، در راستای مقاصد سیاسی خود استفاده کنند. این در حالی است که این جریان هیچگاه نسبت به این رویکرد پاسخگو نبوده است و همچنان نیز این وضعیت در بین اصولگرایان وجود دارد. به نظر میرسد اصولگرایان نگاه ابزاری نسبت به کرسی شهرداری تهران دارند تا به اهداف سیاسی خود و از جمله ریاستجمهوری دست پیدا کنند. این در حالی است که هدفگذاری سیاسی اصولگرایان از شهرداری تهران به ریاستجمهوری مشکلات زیادی را برای شهروندان تهران به وجود آورده و در آینده نیز خواهد آورد.
در دوره پنجم شورای شهر پرونده بزرگی در زمینه فساد مالی در مدیریت شهری تهران وجود نداشت و اصلاحطلبان در این زمینه عملکرد قابلقبولی از خود نشان دادند. این در حالی است که مدیریت اصولگرایان بر شهر تهران در گذشته همواره با پروندههای مالی مواجه بوده است. آیا شورای شهر پنجم زمینههای فساد مالی در مدیریت شهری تهران را از بین برده یا زمینههای آن وجود دارد؟
برج باغها و صدور پروانه ساخت غیرشفاف یکی از مهمترین انحرافهای مالی در مدیریت شهری تهران بوده است. به همین دلیل نیز بوده که در گذشته مردم نگاه مثبتی به مدیریت شهری تهران نسبت به مشکلات مالی نداشتهاند. با این وجود در شورای شهر پنجم اصلاحطلبان تلاش کردهاند رویکرد گذشته را متوقف کنند و دیگر اجازه ندهند مدیریت شهری تهران به یک مرکز فساد مالی تبدیل شود. هدف اصلاحطلبان نیز شفافیت مالی و اقتصادی در مدیریت شهر تهران بوده که در این زمینه کارنامه قابلدفاعی از خود نشان دادهاند. با این وجود اتفاقاتی که در همین روزهای ابتدایی شورای ششم رخ داده نشان میدهد که «در» دوباره قرار است بر همان پاشنه قبلی بچرخد و برخی به دنبال رویکردهایی هستند که برای آنها منافع مالی به همراه داشته باشد. برخی از اعضای شورای شهر عنوان کردهاند وضعیت برجباغها به گذشته باز خواهد گشت. به همین دلیل این شائبه به وجود میآید که احتمال سوءاستفاده مالی از مدیریت شهری در آینده وجود خواهد داشت. در دوره پنجم شورای شهر تلاش زیادی صورت گرفته که مدیران شهری از سلامت مالی برخوردار باشند. این رویکرد به مردم نیز انتقال پیدا کرده بود و در دوره شورای شهم پنجم برخی از مردم به این نتیجه رسیده بودند که با پول نمیتوانند اهداف خود را در زمینه شهری محقق کنند؛ بلکه باید از مجاری قانونی درخواستهای خود را پیش ببرند. اعضای شورای در شعارهای خود عنوان میکنند با رأی مردم وارد شورا شدهاند. این در حالی است که در واقع اعضای جدید با دوپینگ ردصلاحیتها و از میدان بهدرکردن رقیب خود وارد شورای شهر شدهاند.