کبنا ؛محسن خرامین - نویسنده و روزنامهنگار - روزنامه کیهان در تاریخ ۲۴ تیرماه ۱۴۰۰ نوشت: «دولت سیزدهم شاید، عجیبترین و خاصترین وضعیت را در میان همه دولتهای پیش از خود در جمهوری اسلامی ایران تجربه میکند و از این زاویه چه بسا «مظلومترین دولت» هم باشد. آیا دولتی که به معنای واقعی کلمه در حال تحویل گرفتن «خرابه» است، کارش هنوز شروع نشده، آماج حملات بیامان است، هنوز روی کار نیامده، و دولتش تشکیل نشده، عمل به وعدههایش را میخواهند، وضعیتش، خاص و عجیب نیست؟!»
پیدا کردن مقصر یا مقصران و انداختن بار همه مشکلات گذشته، حال و در آینده بر سر قبلیها در طول تاریخ سیاسی ایران و در میان سلسلههای حکومتی و حاکمان، بخشی از تاریخ و ادبیات سیاسی ما بوده است. هیچ حکومت و حاکم مستقری حاضر به پذیرش کوچکترین مسئولیت و نقشی در ایجاد مشکلات نبوده و نیست. اینکه در یک مبارزه یا فعالیت پیشااستقراری و در دوره جدید رقابتها و فعالیتهای انتخابات و سیاسی مشکلات و تقصیرات به حکومت و حاکم و یا دولت مستقر نسبت داده شود و کنشگران و اپوزیسیون خود را منجی و مصلح وضعیت موجود معرفی کنند و وعده و شعار تغییر سر دهند، بخشی از فعالیت سیاسی است. اما حکومتها و حاکمان بعد از استقرار و حین حکومت همچنان دیگری در گذشته را عامل و مقصر همه بدبختیها معرفی کنند، کمتر مرسوم و بیشتر خاص ساختار سیاسی در ایران است. در طول چهل سال گذشته و در جابهجایی دولتها مدام شاهد این موضوع بودهایم و مقصرتراشی و حواله تقصیرات به دولت و دولتهای قبل بخشی از ادبیات سیاسی در کشور بوده است. دولت روحانی نه تنها در تبلیغات انتخاباتی در سال ۹۲ که در طول ۸ سال گذشته دولت قبل از خود را عامل همه مشکلات و گرفتاریها معرفی میکرد. قبل از روحانی نیز احمدینژاد علاوه دولت قبل از دولت خود همه ۲۷ سال قبل را رد و مشکلات را به آنان حواله میداد. این موضوع مختص دولتها نیست و در سایر نهادها و بخشها نیز شاهد آن هستیم. در سال ۱۳۷۸ آیتالله شاهرودی در ابتدای ریاست بر قوه قضائیه گفت: «با وجود زحمات 10 سال گذشته، اکنون ما وارث یک خرابه و ویرانه در بخش مالی، قضایی و قوانین در این قوهایم».
به نظر میرسد مهمتر از کار، انجام وظایف و پیشبرد امور نقش و وظیفه دولتها و سایر بخشها «آواربرداری» از گذشته باشد. به همین دلیل دولتها نقش آواربرداری برای خود تعریف میکنند و در قالب یک ستاد بحران اضطراری مدام دنبال برداشتن آوار مانده از گذشته هستند. در نهایت نیز نه تنها کار آواربرداری تمام نمیشود که با حجم بیشتری از خرابی کشور و امورات آن به دولت بعد تحویل داده میشود. همانگونه که در ابتدا نیز آمد، طرح چنین ادعاهایی بیشتر جنبه شعاری، تبلیغاتی و مبارزاتی دارد و از لحظه شروع کار چنین بهانهای پذیرفتنی نیست. اگر قرار بر آن است مقصر و مقصران قبلی تا همیشه حضور داشته باشد، پس وظیفه دولت کدام است؟ و چه نیازی به تغییر و جابهجایی دولتها و گردش مدیران است؟ این یادداشت منکر آن نیست که اثرات مثبت و منفی برخی سیاستها و عملکردها ممکن است مدتها ادامه داشته باشد، اما «دولت جدید» با وعده جدید و تغییر و اصلاح و پیشرفت امور بر سر کار میآید. حسن روحانی در ایام فعالیتهای تبلیغاتی خود در سال ۹۲ با اندکی شرط وعده اصلاح صد روزه امور را مطرح کرد، ولی در طول دوره زعامت خود و اعضای دولتش از صدر تا ذیل مدام بخش بزرگی از مشکلات را به دولت قبل ارجاع میدادند. در ۸ سال گذشته جریانی که تا چند روز دیگر دولت را تحویل خواهند گرفت، از هیچ کوششی برای تخریب شخص روحانی و دولتش دریغ نکردند و کل مشکلات انباشت شده یا بهوجود آمده را به گردن آنها انداختند. همزمان با حمله و تخریب، بارها نیز تاکید شد که آنها خود برای چنین مشکلاتی راه حل دارند. رئیس جمهور منتخب در سخنرانیهای متعدد بهویژه در پاسخ به عملکرد دولت حسن روحانی بر این موضوع تاکید داشت و در همین سال گذشته در ۲۸ مهر ۹۹ گفت: «همه مشکلات در داخل کشور به دست مردم قابل حل است.» حجتالاسلام رئیسی همچنین در واکنش به شعار اصلی حسن روحانی یعنی مذاکره و راه حل بودن آن در ۲ بهمن ۹۹ گفت: «آنها که فکر میکنند با مذاکره مشکلات کشور حل میشود، اشتباه میکنند.» تا بر خلاف دولتی که قائل به مذاکره و چارهبخشی مذاکره برای برخی از مشکلات کشور بود، چندان قائل به مذاکره نباشد و تدبیر و اراده داخلی را قطعی و حتمی برای حل مشکلات و امورات کشور بداند.
رئیس جمهور جدید و حلقه نزدیک به وی نه تنها از مشکلات آگاهی دارند، که بر اساس ادعای خود راه حل آنها را نیز میدانند. پس بایدگفت رئیس جمهور جدید با علم به مشکلات پا به این وادی گذاشته است و بعد از این هیچ عذر و بهانهای برای پیشبرد امور و حل مشکلات در قالب انداختن تقصیر بر دوش قبلیها حداقل در میانمدت از وی و دولتش پذیرفتنی نیست. فرض بر آواربرداری حتی اگر باشد، باز هم باید برای آن محدوده زمانی در نظر گرفت تا بعد از آن شاید چارهای دیگر اندیشیده شود. مشکلات بیشمار امروز در حوزههای مختلف محدود به یک دولت و دوره خاص نیست و این مطلب نیز در پی تبرئه گذشتگان و نادیده گرفتن ضعف و کمکاری یا سایر عناوینی که مخالفین اطلاق میکنند، نیست؛ که قطعاً اینحجم و سطح از انباشت مشکلات نتیجه ضعف و کمکاری همه دولتهای گذشته و سایر بخشهای سهیم در قدرت است. انباشت مشکلات و فقدان راه حل به درجهای رسیده است که کشور و دولتها به جای حرکت به سمت جلو و به تعبیر ژاک دریدا یک «دموکراسی ناتمام» یا توسعه پایدار و ممتد مدام در حال نبش قبر و نقب به گذشته و «آواربرداری ناتمام» هستند.
پیدا کردن مقصر یا مقصران و انداختن بار همه مشکلات گذشته، حال و در آینده بر سر قبلیها در طول تاریخ سیاسی ایران و در میان سلسلههای حکومتی و حاکمان، بخشی از تاریخ و ادبیات سیاسی ما بوده است. هیچ حکومت و حاکم مستقری حاضر به پذیرش کوچکترین مسئولیت و نقشی در ایجاد مشکلات نبوده و نیست. اینکه در یک مبارزه یا فعالیت پیشااستقراری و در دوره جدید رقابتها و فعالیتهای انتخابات و سیاسی مشکلات و تقصیرات به حکومت و حاکم و یا دولت مستقر نسبت داده شود و کنشگران و اپوزیسیون خود را منجی و مصلح وضعیت موجود معرفی کنند و وعده و شعار تغییر سر دهند، بخشی از فعالیت سیاسی است. اما حکومتها و حاکمان بعد از استقرار و حین حکومت همچنان دیگری در گذشته را عامل و مقصر همه بدبختیها معرفی کنند، کمتر مرسوم و بیشتر خاص ساختار سیاسی در ایران است. در طول چهل سال گذشته و در جابهجایی دولتها مدام شاهد این موضوع بودهایم و مقصرتراشی و حواله تقصیرات به دولت و دولتهای قبل بخشی از ادبیات سیاسی در کشور بوده است. دولت روحانی نه تنها در تبلیغات انتخاباتی در سال ۹۲ که در طول ۸ سال گذشته دولت قبل از خود را عامل همه مشکلات و گرفتاریها معرفی میکرد. قبل از روحانی نیز احمدینژاد علاوه دولت قبل از دولت خود همه ۲۷ سال قبل را رد و مشکلات را به آنان حواله میداد. این موضوع مختص دولتها نیست و در سایر نهادها و بخشها نیز شاهد آن هستیم. در سال ۱۳۷۸ آیتالله شاهرودی در ابتدای ریاست بر قوه قضائیه گفت: «با وجود زحمات 10 سال گذشته، اکنون ما وارث یک خرابه و ویرانه در بخش مالی، قضایی و قوانین در این قوهایم».
به نظر میرسد مهمتر از کار، انجام وظایف و پیشبرد امور نقش و وظیفه دولتها و سایر بخشها «آواربرداری» از گذشته باشد. به همین دلیل دولتها نقش آواربرداری برای خود تعریف میکنند و در قالب یک ستاد بحران اضطراری مدام دنبال برداشتن آوار مانده از گذشته هستند. در نهایت نیز نه تنها کار آواربرداری تمام نمیشود که با حجم بیشتری از خرابی کشور و امورات آن به دولت بعد تحویل داده میشود. همانگونه که در ابتدا نیز آمد، طرح چنین ادعاهایی بیشتر جنبه شعاری، تبلیغاتی و مبارزاتی دارد و از لحظه شروع کار چنین بهانهای پذیرفتنی نیست. اگر قرار بر آن است مقصر و مقصران قبلی تا همیشه حضور داشته باشد، پس وظیفه دولت کدام است؟ و چه نیازی به تغییر و جابهجایی دولتها و گردش مدیران است؟ این یادداشت منکر آن نیست که اثرات مثبت و منفی برخی سیاستها و عملکردها ممکن است مدتها ادامه داشته باشد، اما «دولت جدید» با وعده جدید و تغییر و اصلاح و پیشرفت امور بر سر کار میآید. حسن روحانی در ایام فعالیتهای تبلیغاتی خود در سال ۹۲ با اندکی شرط وعده اصلاح صد روزه امور را مطرح کرد، ولی در طول دوره زعامت خود و اعضای دولتش از صدر تا ذیل مدام بخش بزرگی از مشکلات را به دولت قبل ارجاع میدادند. در ۸ سال گذشته جریانی که تا چند روز دیگر دولت را تحویل خواهند گرفت، از هیچ کوششی برای تخریب شخص روحانی و دولتش دریغ نکردند و کل مشکلات انباشت شده یا بهوجود آمده را به گردن آنها انداختند. همزمان با حمله و تخریب، بارها نیز تاکید شد که آنها خود برای چنین مشکلاتی راه حل دارند. رئیس جمهور منتخب در سخنرانیهای متعدد بهویژه در پاسخ به عملکرد دولت حسن روحانی بر این موضوع تاکید داشت و در همین سال گذشته در ۲۸ مهر ۹۹ گفت: «همه مشکلات در داخل کشور به دست مردم قابل حل است.» حجتالاسلام رئیسی همچنین در واکنش به شعار اصلی حسن روحانی یعنی مذاکره و راه حل بودن آن در ۲ بهمن ۹۹ گفت: «آنها که فکر میکنند با مذاکره مشکلات کشور حل میشود، اشتباه میکنند.» تا بر خلاف دولتی که قائل به مذاکره و چارهبخشی مذاکره برای برخی از مشکلات کشور بود، چندان قائل به مذاکره نباشد و تدبیر و اراده داخلی را قطعی و حتمی برای حل مشکلات و امورات کشور بداند.
رئیس جمهور جدید و حلقه نزدیک به وی نه تنها از مشکلات آگاهی دارند، که بر اساس ادعای خود راه حل آنها را نیز میدانند. پس بایدگفت رئیس جمهور جدید با علم به مشکلات پا به این وادی گذاشته است و بعد از این هیچ عذر و بهانهای برای پیشبرد امور و حل مشکلات در قالب انداختن تقصیر بر دوش قبلیها حداقل در میانمدت از وی و دولتش پذیرفتنی نیست. فرض بر آواربرداری حتی اگر باشد، باز هم باید برای آن محدوده زمانی در نظر گرفت تا بعد از آن شاید چارهای دیگر اندیشیده شود. مشکلات بیشمار امروز در حوزههای مختلف محدود به یک دولت و دوره خاص نیست و این مطلب نیز در پی تبرئه گذشتگان و نادیده گرفتن ضعف و کمکاری یا سایر عناوینی که مخالفین اطلاق میکنند، نیست؛ که قطعاً اینحجم و سطح از انباشت مشکلات نتیجه ضعف و کمکاری همه دولتهای گذشته و سایر بخشهای سهیم در قدرت است. انباشت مشکلات و فقدان راه حل به درجهای رسیده است که کشور و دولتها به جای حرکت به سمت جلو و به تعبیر ژاک دریدا یک «دموکراسی ناتمام» یا توسعه پایدار و ممتد مدام در حال نبش قبر و نقب به گذشته و «آواربرداری ناتمام» هستند.