دریافت لینک صفحه با کد QR
فائزه هاشمی؛
رئيسی با اعتدال مديريت كند و با «نه گفتن» به تندروها
19 تير 1400 ساعت 10:34
هیچگاه از انتقاد هراس ندارند و مشی خانوادگی آنها پاسخ صریح به شایعات و ابهامات است. حتی فائزه هاشمی اگرچه اصلاحطلب است اما به صراحت به نقد اصلاحات میپردازد و معتقد است با سکوت نمیتوان پی به مشکلات برد و قدم در مسیر اصلاح گذاشت.
هیچگاه از انتقاد هراس ندارند و مشی خانوادگی آنها پاسخ صریح به شایعات و ابهامات است. حتی فائزه هاشمی اگرچه اصلاحطلب است اما به صراحت به نقد اصلاحات میپردازد و معتقد است با سکوت نمیتوان پی به مشکلات برد و قدم در مسیر اصلاح گذاشت. اگرچه آیتا... هاشمی و فرزندانش از حامیان آقای روحانی بودند اما هیچگاه از نقد سیاستهای دولت طفره نرفتند و بارها به انتقاد از برخی عملکردهای دولت پرداختند. اکنون هم توصیههایی برای اصلاح در وضعیت کشور دارند و بیان میکنند.
فائزه هاشمی در گفتوگو با آرمان ملی به موضوعاتی مانند آینده اصلاحات، انتخابات 1400، چه باید کرد و... پرداخته است که در ادامه میخوانید.
در اسفند ماه اعلام کردیــد اگر لازم بدانید در انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام میکنید اما حضور پیدا نکردید. چرا با توجه به اینکه تاکید زیادی بر حضور کاندیدای خانم داشتید، از اجرائی کردن این تصمیم منصرف شدید؟ برای تقویت کمپین «خانم رئیسجمهور» و با هدف تقویت جبهه زنان کاندیدا به منظور تایید صلاحیت آنان توسط شورای نگهبان بر اساس یک تفسیر واقعی و انسانی از «رجل سیاسی» شاید ثبت نام یک ضرورت به نظر میرسید و این حرکت با فرض رد صلاحیت قطعی خودم انجام میشد اما از آنجایی که بازخوردهای دریافتی این اعلام، جنبش و حرکتی را در انتخابات ایجاد کرد که با مشی من برای رأی ندادن در این دوره در تعارض بود از ثبت نام در انتخابات و حتی رای دادن منصرف شدم.
با وجود ادعاهای زیاد مبنــی بر بیاخلاقیها در صحنه انتخابات، باز هم جامعه را برای حضور زنان در عرصههای انتخاباتی و دیگر عرصهها، مساعد میبینید؟ متاسفانه عالم سیاست که با بیاخلاقی عجین شده، شامل زنان (چه در صحنه سیاست باشند و چه نباشند) هم میشود. نبود زنان نه تنها کمکی به اصلاح این شرایط نمیکند، بلکه برعکس است، چرا که خانمها معمولاً افراد سالمتر و اخلاقیتری هستند بنابراین حضورشان میتواند این دنیای بیاخلاق سیاست را به سمت اصلاح ببرد. دو ســال تا انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است.
آیــا با توجه به شرایط موجود و آنچه مانع کاندیدا شدن شما در انتخابات ریاست جمهوری شد، باز هم مشی تشویق را پیش میبرید؟ من روند تشویقی نداشتم بلکه برخلاف آن، اعلام کردم رأی نمیدهم. اگر اصلاحاتی در این دو سال اتفاق نیفتد و یا ارادهای برای اصلاح دیده نشود، صندوق رأی و انتخابات چه تاثیری میتواند داشته باشد. زمانی که با موازیکاریها، دخالتها و مانعتراشیها اجازه کار به منتخب بیرون آمده از صندوق رأی نمیدهند، یا مشابه 4 سال گذشته عمده منتخبان صندوقهای رای تغییر ماهیت میدهند یعنی بهجای همراهی مردمی که به آنها رای دادهاند به همراهی حاکمیت میپردازند، دلیلی برای رأی دادن وجود ندارد. صندوق رأی به خودی خود که ارزشی ندارد و چند تکه چوب یا پلاستیک است و اگر رأی بیرون آمده از این صندوقها موثر و تعیین کننده شود، نمادی از جمهوریت است. در غیر اینصورت ابزاری برای خرابتر شدن مسئولان و وضعیت کشور خواهد بود.
اگر تغییراتی حتی کوچک در این دو سال رخ دهد، میشود به رأی دادن فکر کرد. اصلاحاتی که مدنظر دارید، چیست؟ بیش از ۵۱ درصدی که در انتخابات شرکت نکردند بهعلاوه 14 درصد آرای باطله با نگاههای متفاوت به خیلی چیزها «نه» گفتند. «نه» به نداشتن رابطه با آمریکا، عربستان و سایر کشورها، نه به سیاست خارجی تهاجمی، نه به تسلط میدان بر دیپلماسی، نه به هرگونه تبعیض اعم از اعتقادی و جنسیتی، نه به نگاه امنیتی حاکم در همه حوزهها، نه به ورود نظامیان، نه به انحصار، نه به عملکرد برخی نهاد های حاکمیتی، نه به تفکر خودی و غیر خودی، نه به بیتوجهی به شایستهسالاری، نه به رانت و فساد، نه به نفی آزادی، نه به وجود زندانیان سیاسی و عقیدتی، نه به قوه قضائیه غیر مستقل، نه به سوء مدیریتها، نه به گرانی، نه به بیثباتی اقتصادی، نه به اقتصاد واسطهای و دلالی و اقتصاد غیر مولد، نه به انحراف از قانون، نه به رفتارهای انقلابی به جای توجه به اهداف انقلاب. بنابراین اصلاحات مورد نظر میبایست همه این «نه»ها که پیام این انتخابات است را درک و مورد توجه قرار داده و در مسیر مخالف فعلی سیاست گذاری و برنامهریزی نماید.
یعنی تمام آرای باطله و رای ندادهها بهدنبال چنین اصلاحاتی بودند؟ پیروز انتخابات 51 درصدی بودند که شرکت نکردند بهعلاوه حدود ۱۴ درصد آرای باطله. یعنی 65 درصد منتقد به شرایط فعلی. در بین کسانی که رأی ندادند یک عدهای برانداز بودند، عدهای به دنبال تغییر عمیق سیاستها و برخی نیز مثل همیشه رای نمیدانند و این بار هم رای ندادند. ۱۴ درصدی که رأی باطله دادند، شاید طرفدار آقایان لاریجانی یا جلیلی و یا کسانی بودند که به هر دلیل فکر میکردند که اجبار به رأی دادن دارند مثل سربازان و یا کارمندان دولتی و... . در ضمن فراموش نمیکنیم که رد صلاحیت زنان کاندیدا نیز از جمله چینشی در این انتخابات بود. اما به هر حال آقای رئیسی پیروز انتخابات 1400 است. درست است. به هر حال آقای رئیسی رئیس جمهور شد ولی با وجود عوامل متعدد مثل تصویب اصولی بهصورت غیر قانونی، حذف رقبای جدی آقای رئیسی، ترکیب رقبا در مناظرات یعنی 2 به 5، ایجاد محدودیت در بیان مطالب در مناظرات و برای کاندیداها و برای رسانهها و....، کشاندن انتخابات به ساعت 2 نیمه شب، وجود سوالات در میزان آرای اعلام شده، برخورد نکردن با تخلفات کاندیداها مثل تجمع عظیم در اهواز و یا تجمع اهل سنت در تهران و... ، اجبار رأی دهندگان شورای شهر به ریاست جمهوری در بسیاری از شعبات و شهرستانها، داشتن کمتر از 30 درصد آرای حاضرین شرایط نمیتوان آن را پیروزی در حد انتظار دانست.
شما شکست اصلاحطلبان در این انتخابات را تایید میکنید؟ شکست خورده این انتخابات اصلاحطلبان بودند. اصلاحطلبان در 4 سال اخیر تغییر هویت داده و پایگاه مردمی خود را از دست دادند. در طول این 4 سال نیز با انداختن توپ در زمین شورای نگهبان و اصولگرایان حاضر به پذیرش خطاهای خود نشدند. حالا هم اکثر آنها همین حرفها را تکرار میکنند. هنوز نیز اکثریت آنها فرافکنی میکنند. باز هم یک ســوال که این روزها بسیار مطرح میشود. عمر 8 سالــه دولت روحانی به پایان رسید و این دولت طی مدت فعالیتش با فرار و فرودهای زیادی روبهرو بود. شما به عنوان یک سیاستمدار بفرمایید که عملکرد دو دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید. دوره اول آقای روحانی دوره موفق و قابل دفاعی بود و توانست برخی انتظارات را برآورده سازد ولی عملکرد آقایروحانی و اصلاحطلبان در دوره دوم برخلاف دولت اول بود.
در این دوره به غیر از احساس خلأ حضور پشتیبان محکمی به نام آیتا... هاشمی، چه موانعــی بر سر راه دولت دوم آقای روحانــی وجود داشت که نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد و اصــولا چه جریاناتــی برای دولت مشکل آفرین شدند؟ این عملکرد چه اندازه در بیانگیزگی بخشی از جامعه برای حضور در پای صندوقهای رای در انتخابات موثر بود؟ میدانیم که اکثر مشکلات آقای روحانی توسط اصولگرایان ایجاد شد، اما رای ندادن من و عده بسیاری دیگر از مردم ناشی از ناامیدی از بی ارادگی آقای روحانی و اصلاحطلبان در برابر اقدامات منفی اصولگرایان و تلاش برای بقای خودشان بود. اعتراضات بحق آقای روحانی در این ماههای آخر عمر دولت، باید در طول این 4 سال جریان داشت و ایشان باید در برابر این موانع و قانونشکنیها مقاومت میکرد. معمولاً نطق همه در پایان دورهها باز میشود و شروع به گفتن آنچه میکنند که باید زودتر میگفتند، یعنی زمانی که در حال رفتن هستند و دیگر تاثیری حتی در بین مدیران خودشان هم ندارند، شروع به صحبت میکنند.
به هر حال انتخابات برگزار و تمام شد. فضای آینده را چگونه پیش بینی میکنید و به نظر شما چه باید کرد؟ بدون توجه به پیام انتخابات و مطالبات جامعه اعم از اقتصادی، اجتماعی، حقوق بشری، آموزشی و علمی و... نمیتوان کاری اساسی کرد. تا زمانی که واقع بینانه مشکلات را نبینند و آسیب شناسی نکنند، هرگونه راه حلی غیر موثر خواهد بود. با شعار نمیشود کشور را مدبرانه اداره کرد. آسیب جدی هم به جمهوریت و هم به اسلامیت وارده شده و برخی از مشکلات زیر بنایی است که تقریبا همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است. به اعتقاد من، پایه ورود آقای رئیسی به ریاست جمهوری باید برنامهریزی و تلاش برای حل این معضلات باشد. باید مشکلات را بهصورت واقع بینانه مورد ارزیابی قرار دهند به عنوان نمونه اگر بگوییم سیاست خارجی تاثیری در اقتصاد ما ندارد، غلط است.
دلیل فرار سرمایهها و مغزها چیست؟ اگر فکرکنیم با مهار فضای مجازی موفقیت حاصل میشود، غلط است. یکدست بودن حاکمیــت به نظر شما امری مثبت است؟ امروز حاکمیت یکدست است، بنابراین دیگر نمیتوانند مشکلات را به نام آقای روحانی و یا اصلاحطلبان بنویسند بنابراین باید پاسخگو باشند. حالا دیگر پای اصلاحطلبان از کرسیهای قدرت قطع شده و هرکار درستی که انجام دهند، محبوبیت و اعتبار آن به نام خودشان ثبت میشود، پس باید از این فرصت استفاده کنند. به قول بابا آقای رئیسی روی معتدل خود را بکار بگیرند و امورات را غیرشعاری و با تدبیر پیش ببرند.
اشاره کردید که اصلاحطلبان دیگر جایگاهی در قدرت ندارند و معتقدند سالهای سال به قدرت باز نخواهند گشت. چه آیندهای برای این جریان متصور هستید؟ اصلاحات در احزاب و ارکان خود به یک خانه تکانی جدی احتیاج دارد. احزاب اصلاحطلب نتوانستند پیام مردم را دریافت و تحلیل درستی ارائه بدهند. آنها برای حفظ و بقای خود دچار فرافکنی شدند، به نظرسنجیها و آمارهایسازیهای غیر واقعی روی آوردند و از مردم و پایگاه اجتماعی خود فاصله گرفتند. هدف، اصلاحات نبود بلکه بقا بود. در کشورهای توسعه یافته معمولا با چنین شکستی، رهبران حزب یا رهبران جبهه شکست خورده استعفا میدهند و میدان را در یک روند دموکراتیک به دیگران واگذار میکنند، چراکه معتقدند این اقدام، حداقل کاری است که انتظار میرود احزاب دچار خطا مانند اصلاحطلبان در این انتخابات انجام دهند. بعد از این کناره گیریهاست که مابقی قادر خواهند بود آسیب شناسی جدی و واقعی را در درون تشکیلات انجام داده و راه درست را برای آینده پیدا کنند. از طرف دیگر افــزایش درصــد عـدم مشارکت کنندگان در انتخابات هم جدی است.
تحلیــل شما از چرایی این عدم شرکت چیست؟ از آنجایی که بالای 50 درصد به این سیاستها و به این عملکردها، «نه» گفتند باید انتخابات 1400 را در چارچوب یک رفراندوم دانست و باید بدانیم که رویکرد اصلی این انتخابات عدم مشارکت بود و نه حضور. برای ادامه راه، منتقدان نباید آرام بگیرند بلکه باید مسایل را رصد کنیم، به رفتارهای مدنی و اعتراضی خود ادامه دهیم، اگر خوبی دیدیم باید تقدیر کنیم، مشکلات و راهحلها را بیان کنیم و بدانیم که سرنوشت خود را خودمان میسازیم. این وظیفه انسانی، اخلاقی، اسلامی و انقلابی همه ماست که بی صدا نباشیم. همین طور که در برگزاری این رفراندوم نتیجه گرفتهایم، از این به بعد نیز تلاش ماست که آینده را میسازد، بنابراین از پا نیفتیم. جالب اســت بهرغم اینکه بارها تاکید کرده بودید در انتخابات شرکت نمیکنید اما ناگهان خبر رسید در پای صندوق رای حاضر شدید.
چه جریانی این شایعه را منتشر کرد و واکنش شما چه بود؟ صبح روز بعد از انتخابات بیدار شدم، پیامهای تلفنی بسیاری داشتم که مرا شوکه کرد. حس بد خیانت به مردم را داشتم، یعنی آش نخورده و دهان سوخته. عدهای در نهایت بیاخلاقی خبر دروغ رای دادن مرا اعلام کرده بودند. به اشتباه فکر کردند اگر فائزه رای بدهد، جمعیت کثیری به پای صندوق رای میروند. تحلیلشان اشتباه بود. لطف مردم به دلیل در کنار آنها بودن است. با این دروغ من را تخریب کردند تا اینکه برای آقای همتی رای جمع کنند. قضاوت عمومی حتما این بوده که فائزه به ما دروغ گفته یعنی میگوید رأی نمیدهد اما بعد یواشکی رأی داده است.
اصلا چرا با وجود حجم بالای تخریبــی که از سوی مخالفان صورت میگیرد، بخش بزرگی از جامعه به آیتا...هاشمی و خانواده ایشان علاقهمند هستند؟ چیزی که از بابا برای ما به ارث مانده، محبت مردم است. بعد از فوت بابا بسیاری به دلیل علاقه و اعتقاد به بابا به ما ابراز علاقه میکنند. دیگر این هنر ماست که با اعمال درست و در کنار مردم بودن لیاقت این محبت را داشته و آن را حفظ کنیم.
کد مطلب: 436669
کبنانیوز
https://www.kebnanews.ir