تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۴۳
کد مطلب : ۴۳۵۱۳۲
یادداشت؛
اصلاحطلبان بیبرنامه در خرج اصولگرایان بیبرنامه در دخل
حامدِ وکیلی
۰
کبنا ؛حامدِ وکیلی در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشت: اولین مناظره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. مناظرهای هفت نفره که البته سبک برگزاری آن بیشتر به این میآمد که صداوسیما صرفاً میخواهد رفع تکلیف کند و چندان همتی به نشان دادن اصل تضارب آرا ندارد. نکات زیر پیرامون این مناظره به چشم آمد؛
۱- جلیلی، همتی و قاضیزاده هاشمی بااعتماد به نفستر از بقیه ظاهر شدند. انگیزه این سه برای درخشیدن در این مناظره بیشتر از بقیه بود و تا حدی نیز توفیق داشتند.
۲- همتی نتوانست در حد یک پدیده ظاهر شود و حتی نتوانست ظرفیتهای ریاستجمهوری از خودش بروز دهد اما توفیقش این بود که توانست از مهرعلیزاده پیشی بگیرد و خود را بهعنوان نامزد اصلی معترضانی که میخواهند رای دهند تثبیت کند.
۳- تلاش همتی و مهرعلیزاده برای تاثیر گذاشتن بر آرای قومیتی مانند تلاش رضایی برای تحریک احساسات بچههای جنگ، چندان درخشان نبود.
۴- رئیسی بازنده اصلی این مناظره بود. چرا که بیبرنامه و بیرمق و بیانگیزه ظاهر شد و تقریباً هیچ امتیاز مهمی در مناظره نداشت.
۵- از لحاظ توزیع آرا، بهطور کلی معتقدم از آرای رئیسی به نفع قاضیزاده و رضایی کاسته شد. البته طرفداران جلیلی در موضع خود تثبیت شدند چراکه جلیلی توانست بهخوبی مزیت خود -یعنی ادعای برنامهمحوری- را به تصویر بکشد. تا اینجا کار برای رئیسی سختتر شده و اگر وضع همینگونه پیش برود، با بحران مزیت میان طرفداران جناح خود در مقابل سایر گزینههای جناح خود روبرو میشود. کنایههای کوتاه و کوچک جلیلی به رئیسی نشان داد که او مقداری اعتماد به نفسش بعد از این مناظره افزایش یافته است.
۶- این مناظره بهطور کلی تاثیری بر مشارکت در انتخابات نداشت. حتی شاید در حالت بدبینانه بتوان گفت پارهای از کسانی که مردد بودند را به سوی عدم شرکت متمایل ساخت. البته همچنان احتمال بسیار ضعیفی وجود دارد که در مناظرات بعدی، کمی ورق برگردد. هرچند تاکید میکنم که بسیار سخت مینماید.
۷- در همه جای دنیا اینگونه مناظرات به مسائل کلان و استراتژیک کشیده میشود. اینکه نقدینگی را باید کنترل کنیم تا تورم کنترل شود، اصلاً مسئله مورد مناقشهای نیست که کسی آن را در مناظره مطرح کند. البته بهنظر میرسد سوالها عمداً طوری طرح شده است که به مسائل استراتژیک و مهم کشیده نشود. عرف این است که دو رویکرد استراتژیک برای حل مسائل مردم وجود دارد. برنامههای هر رویکرد نیز مشخص است. لذا در برنامهها کسی مناقشه نمیکند بلکه هر نامزد با گرایش به یک رویکرد، از مزیت رویکرد خود و معایب رویکرد رقیب میگوید. در اینجا فن بیان و تسلط بر امور کشورداری و توان تفهیم مسائل با تمسک به مثال، استعاره، گاه استدلال و سایر شیوهها نقش تعیینکننده پیدا میکند.
۸- به گمان من نکته مهمی در این مناظره جلوه فروخت. کاندیداهای اصولگرا برنامهمحورتر ظاهر شدند. انگار آنها منشور روشنتری نسبت به رقیب برای کشورداری در دست داشتهاند. علتش البته روشن است. آنها فرصت و امکانات مطالعه بیشتری داشتهاند. خودشان گفتهاند که سالهاست دارند پیرامون کشورداری تحقیق میکنند. کاری که در دنیا بر ذمه احزاب است و البته اینجا هیچ حزبی نه چنین تمایلی دارد و نه چنین امکانی. انجام این کار، مستلزم امکانات پژوهشی و دسترسی به اطلاعات خاصی است که انگار تنها در کف اصولگرایان بوده است. مثلاً دولت در سایه، امکان و فرصتی انحصاری است. لذا نقطه مزیت اصولگرایان (جلیلی و قاضیزاده) داشتن برنامهای برای خرج کردن و اداره کردن امور داخلی بود. اما اداره کشور بال دیگری هم دارد. اینکه باید دخلش هم پر بشود. اصولگرایان برای این قسمت هیچ برنامهای ارائه ندادند. شاید مزیت اصلاحطلبان این باشد که سخن روشنی برای این قسمت دارند. آنها به روشنی میگویند باید با تنشزدایی از جنس برجام، راه پر شدنِ دخلِ مملکت را تسهیل کرد. اما به واقع برای خرجِ آن، سخن روشنی نمیزنند. بنابراین میتوانم بگویم اصلاحطلبان با برنامه در دخل بودند و اصولگرایان با برنامه در خرج.
۱- جلیلی، همتی و قاضیزاده هاشمی بااعتماد به نفستر از بقیه ظاهر شدند. انگیزه این سه برای درخشیدن در این مناظره بیشتر از بقیه بود و تا حدی نیز توفیق داشتند.
۲- همتی نتوانست در حد یک پدیده ظاهر شود و حتی نتوانست ظرفیتهای ریاستجمهوری از خودش بروز دهد اما توفیقش این بود که توانست از مهرعلیزاده پیشی بگیرد و خود را بهعنوان نامزد اصلی معترضانی که میخواهند رای دهند تثبیت کند.
۳- تلاش همتی و مهرعلیزاده برای تاثیر گذاشتن بر آرای قومیتی مانند تلاش رضایی برای تحریک احساسات بچههای جنگ، چندان درخشان نبود.
۴- رئیسی بازنده اصلی این مناظره بود. چرا که بیبرنامه و بیرمق و بیانگیزه ظاهر شد و تقریباً هیچ امتیاز مهمی در مناظره نداشت.
۵- از لحاظ توزیع آرا، بهطور کلی معتقدم از آرای رئیسی به نفع قاضیزاده و رضایی کاسته شد. البته طرفداران جلیلی در موضع خود تثبیت شدند چراکه جلیلی توانست بهخوبی مزیت خود -یعنی ادعای برنامهمحوری- را به تصویر بکشد. تا اینجا کار برای رئیسی سختتر شده و اگر وضع همینگونه پیش برود، با بحران مزیت میان طرفداران جناح خود در مقابل سایر گزینههای جناح خود روبرو میشود. کنایههای کوتاه و کوچک جلیلی به رئیسی نشان داد که او مقداری اعتماد به نفسش بعد از این مناظره افزایش یافته است.
۶- این مناظره بهطور کلی تاثیری بر مشارکت در انتخابات نداشت. حتی شاید در حالت بدبینانه بتوان گفت پارهای از کسانی که مردد بودند را به سوی عدم شرکت متمایل ساخت. البته همچنان احتمال بسیار ضعیفی وجود دارد که در مناظرات بعدی، کمی ورق برگردد. هرچند تاکید میکنم که بسیار سخت مینماید.
۷- در همه جای دنیا اینگونه مناظرات به مسائل کلان و استراتژیک کشیده میشود. اینکه نقدینگی را باید کنترل کنیم تا تورم کنترل شود، اصلاً مسئله مورد مناقشهای نیست که کسی آن را در مناظره مطرح کند. البته بهنظر میرسد سوالها عمداً طوری طرح شده است که به مسائل استراتژیک و مهم کشیده نشود. عرف این است که دو رویکرد استراتژیک برای حل مسائل مردم وجود دارد. برنامههای هر رویکرد نیز مشخص است. لذا در برنامهها کسی مناقشه نمیکند بلکه هر نامزد با گرایش به یک رویکرد، از مزیت رویکرد خود و معایب رویکرد رقیب میگوید. در اینجا فن بیان و تسلط بر امور کشورداری و توان تفهیم مسائل با تمسک به مثال، استعاره، گاه استدلال و سایر شیوهها نقش تعیینکننده پیدا میکند.
۸- به گمان من نکته مهمی در این مناظره جلوه فروخت. کاندیداهای اصولگرا برنامهمحورتر ظاهر شدند. انگار آنها منشور روشنتری نسبت به رقیب برای کشورداری در دست داشتهاند. علتش البته روشن است. آنها فرصت و امکانات مطالعه بیشتری داشتهاند. خودشان گفتهاند که سالهاست دارند پیرامون کشورداری تحقیق میکنند. کاری که در دنیا بر ذمه احزاب است و البته اینجا هیچ حزبی نه چنین تمایلی دارد و نه چنین امکانی. انجام این کار، مستلزم امکانات پژوهشی و دسترسی به اطلاعات خاصی است که انگار تنها در کف اصولگرایان بوده است. مثلاً دولت در سایه، امکان و فرصتی انحصاری است. لذا نقطه مزیت اصولگرایان (جلیلی و قاضیزاده) داشتن برنامهای برای خرج کردن و اداره کردن امور داخلی بود. اما اداره کشور بال دیگری هم دارد. اینکه باید دخلش هم پر بشود. اصولگرایان برای این قسمت هیچ برنامهای ارائه ندادند. شاید مزیت اصلاحطلبان این باشد که سخن روشنی برای این قسمت دارند. آنها به روشنی میگویند باید با تنشزدایی از جنس برجام، راه پر شدنِ دخلِ مملکت را تسهیل کرد. اما به واقع برای خرجِ آن، سخن روشنی نمیزنند. بنابراین میتوانم بگویم اصلاحطلبان با برنامه در دخل بودند و اصولگرایان با برنامه در خرج.