تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۶
کد مطلب : ۴۳۲۸۲۰
بررسی آخرین تحرکات انتخابات 1400 ریاست جمهوری ایران:
صف كانديداتوري براي پاستور / عبور اصلاحطلبان از ائتلاف /اصولگرایان چپ میشوند؟
۰
کبنا ؛اولين هفته كاري سال 1400 براي انتخابات رياستجمهوري با اخبار و حواشي متعددي همراه شد. طي هفته گذشته بازار فعاليت چهرههاي سياسي در شبكه اجتماعي به نسبت تازه تاسيس و البته محبوب «كلابهاوس» داغ شد و چند كانديداي احتمالي، از شعارهاي انتخاباتي خود رونمايي كردند. در همين حال صف كانديداها نيز طولانيتر شد و چند نفري به آن پيوستند. در اين ميان روزهاي نخست هفته همزمان بود با جنجالهاي بعضا دور از انتظار كانديداتوري سعيد محمد به عنوان يكي از چهرههاي داراي پيشينه نظامي وارد گود انتخابات شده و بعيد است حواشي مربوط به آنچه ابتداي هفته درباره كنارهگيري يا بركناري او از فرماندهي قرارگاه خاتمالانبيا سپاه رسانهاي شد، به تمامي پايان يابد. با وجود آنكه اخبار انتخاباتي اين هفته كم نبود و جدالهاي متعددي هم در جريانهاي كشور اتفاق افتاد اما همچنان نظر برخي ناظران بر اين اساس استوار است كه هنوز هم فضاي كشور «انتخاباتي» نيست. ناظراني كه ميگويد مردم چنان درگير مشكلات معيشتياند كه فرصت توجه به كشمكشهاي سياسي را ندارند. هرچند به نظر ميرسد گروههاي سياسي هم بهدليل آنكه همچنان پشت پرده در حال رايزني براي دستيابي به كانديداي نهايي خود هستند، نتوانستهاند علنا وارد رقابت با رقيب شوند، به خصوص اصلاحطلباني كه اين بار نيز ناگزيرند تصميم نهايي خود را به زمان پس از اعلامنظر شوراي نگهبان موكول كنند.
مانیفست انتخاباتی عزتالله ضرغامی / اصولگرایان چپ میشوند؟
«نان، مسکن، آزادی، با عشق به چگوارا». اینها مانیفست انتخاباتی عزتالله ضرغامی است که در مصاحبهاش با فارس بیان کرده. مانیفستی بسیار شبیه به چریکهای فدایی خلق. شعار آنها در پنج دهه قبل، « نان، کار، آزادی» بود. رئیس اسبق صداوسیما که مدتی است میگوید اصولگرا نیست و این تقسیمبندی اصلاحطلب و اصولگرا را قبول ندارد، تقریبا همان مسیری را میرود که سلف او پیشتر طی کرده بود. احمدینژاد هم اواسط دهه 80 با شعار عدالتخواهی روی کار آمد و در مسیرش سری هم به آمریکای لاتین زد. فرزندان چگوارا را به ایران دعوت کرد و بعد هم گفت که چاوز یک موحد معتقد به امام زمان بود. به نظر میرسد بخشی از اصولگرایان روی شعار معترضان دیماه 96 یعنی «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» مانور میدهند و آن را مصادره به مطلوب میکنند، به شکلی که حتی هویت و شناسنامه سیاسی خود را هم نفی میکنند، درحالیکه همچنان آبشخور آناند. مشابه این رفتار را میتوان در محسن رضایی و بادامچیان، دبیر کل مؤتلفه و حتی جبهه پایداری هم دید.
جریان سومی درکار نیست
زمانی تصور میشد که ممکن است جریان سومی در سیاست ایران روی کار بیاید که داعیه اصلاحطلب و اصولگرا بودن نداشته باشد. طیف احمدینژاد مدتی داعیهدار این ادعا بود؛ اما کمکم دیگرانی هم از همان جناح اصولگرا با چنین ادعاهایی پیدا شدند؛ قالیباف با نواصولگرایی، جبهه پایداری هم با رد پدرخواندگی در اصولگرایی گفت دیگر با آنها کاری نداریم. محسن رضایی هم گفته با بحث اصولگرایی و اصلاحطلبی، مشکلات کشور به صورت ریشهای قابل حل نیست. این بازی پایان یافته است. سایت تابناک نزدیک به محسن رضایی در مطلبی با اشاره به اینکه مردم خواهان چیزی غیر از اصلاحطلب و اصولگرا هستند، نوشته بود: «اینکه مردم از اصولگرایی و اصلاحطلبی، اعتدالیون و اعتدالیها، تندروها و تندرویها، سنتیها و «تکرارها» خسته شدهاند را باید تنها در عملکرد بهجایمانده از آنها جستوجو کرد...». مدیرمسئول روزنامه جوان اصولگرا هم بهتازگی در مصاحبهای گفته بود: «من مطلقا هیچ وابستگی تشکیلاتی و ارتباطی با اصولگرایان ندارم، تنها اصولگرایی که با او سلام و علیک دارم، آقای زاکانی است که آن هم در دوران دانشجویی با هم دوست بودیم؛ اما نه در جلسه اصولگرایان شرکت میکنم نه با آنها مراوده یا مذاکرهای دارم. ما گرفتار این دوگانه اصولگرا و اصلاحطلب نیستیم، بلکه اصولی را برای انقلاب و نظام داریم که ممکن است این اصول به یک جناح نزدیک یا دور باشد». ضرغامی پیشتر هم گفته بود: «اصلا من اصولگرا نیستم. اشكال بزرگ ما این است كه یك پوست خربزه از ابتدا زیر پای ما انداختهاند كه موضع میخواهی بگیری، یا اصلاحطلبی یا اصولگرا. من تقسیمبندیهای خودم را دارم. من در سیاست آدمها را به مرد و نامرد تقسیم كردم. تا دلتان بخواهد در اصولگرایان آدم نامرد داریم. سیاستمداران به مرد و نامرد تقسیم میشوند که در هر دو دسته اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارند». اسدالله بادامچیان، دبیر کل مؤتلفه هم در حساب توییتری خود با هشتگ اصولگرایی، اصلاحطلبی، مردم و طرحی نو نوشته بود: «در آغاز دهه پنجم جناحبندیها شکل دیگری میگیرد. اصولگرایی با تعریف فعلی فاقد انسجامبخشی و امیدواری برای مردم است. اصلاحطلبی هم که به ناامیدیها انجامیده است. پس طرحی نو باید...». به نظر میرسد که در شرایط فعلی افراد یا جریانهایی از درون دو جریان اصلی میتوانند با موجسواری روی مطالبات و نارضایتیهای عمومی داعیه جریان سوم را تلویحا یا صراحتا مطرح کرده و در فضای انتخاباتی با نفی جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی و انتقاد از این دو جریان نامزدهای خود را به رقیب جدی انتخاباتی تبدیل کنند؛ اما این نفی هویت سیاسی این سالها در میان اصولگرایان دیده شده تا اصلاحطلبان. گویا بخشی از اصولگرایان هم متوجه شدهاند که گفتمانشان دیگر چنگی به دل نمیزند یا حرف تازهای برای جذب مخاطب در چنته گفتمانیشان وجود ندارد. هرچه بوده خرج شده و انبان خالی است. از سویی دیگر رقابت درونگروهی هم شدید است، پس در یک جنگ درونگفتمانی میتوان با ایجاد یک دوگانه کاذب یا ایجاد یک قطب بهظاهر جدید گوی سبقت را از رقیب دیگر ربود. اما «حسین شریعتمداری»، مدیر مسئول روزنامه «کیهان»، آب پاکی را روی دست همجناحیهایش ریخته و صراحتا ادعاهایشان را بازی سیاسی خوانده است. او با اشاره به اینکه از ابتدای انقلاب همیشه صحبت از یک نیرو یا جریان سوم بوده، در یک گفتوگو گفته است: «نیروی سوم واقعیت بیرونی ندارد. بعضی اوقات تابلوهایی به اسم نیروی سوم برمیخیزد، اما پس از مدتی متوجه میشویم که این تابلوها، همان تابلوهای قدیمیاند، منتها رنگ و لعابشان فرق کرده است». مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات هم قبلا درباره شکلگیری جریان سوم گفته بود: «جریانهای سیاسی یک پشتوانه اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دارند و بهتدریج شکل میگیرند و به این صورت نیست که یک گروه بیایند و روی یک جریان، اسمی بگذارد یا مثلا ائتلافهای فصلی و مقطعی بخواهد اسمش بشود جریان جدید! به نظرم این موضوع، سادهنگری در سیاست است. بالاخره جناحهای سیاسی در کشور، جریانات ریشهداری هستند که دارای پایگاه اجتماعیاند».
بحران در گفتمان اصولگرایی
«امیر محبیان»، فعال سیاسی اصولگرا، پیشتر گفته بود که جریان سوم پایدار و واقعی تنها زمانی شکل خواهد گرفت که در گذر زمان گفتمانی مستقل و متفاوت از آنچه موجود است، در فضای سیاسی کشور شکل بگیرد و جریان مبتنی بر این گفتمان با ارائه برنامهای مشخص و بدیلی متفاوت راهحلی برای غلبه بر چالشها و اداره کشور مطرح کند. با توجه به شرایط کنونی کشور، ضعف گفتمانی جریانهای عمده سیاسی و نبود تفکر و ایده سیاسی متفاوت و مبتنی بر مؤلفههای ایجابی و مستقل هویتی، شکلگیری جریان سوم قوی و کارآمد در فاصله زمانی هفت ماه تا انتخابات بعید به نظر میرسد. مهمترین آسیبهای یک گفتمان «دردسترسنبودن و ازاعتبارافتادن» آن است. باید ابتدا به دالهای اصلی گفتمان اصولگرایی نگاهی انداخت و دید چرا این دالها به زعم برخی چهرههای اصولگرایی دیگر از جذابیت لازم برخوردار نیستند که حاملانشان برای هویتیابی، دست به سوی گفتمانهای چپ و راست دراز میکنند. «کار؛ مسکن، آزادی، عدالت...» هیچ وقت جزء دالهای اصلی گفتمان اصولگرایی نبودهاند. دالهای اساسی این گفتمان روی هویت دینی و بعد انقلابی تأکید بیشتری دارند اما در مانیفست ضرغامی که عامدانه اصولگرابودن خودش را نفی میکند جایی ندارند. به نظر میرسد مشکل بعدی که گفتمان اصولگرایی با آن روبهروست، بحران مشارکت است. اصولگرایان نگران میزان مشارکت مردم هستند و میدانند گفتمانی که حامل آن هستند، برای بخش زیادی از مردم جذابیت ندارد. آنها با نفی هویت اصولگرایانه خود درصدد جذب مشارکت مردماند.
اتاقي مجازي براي شايعه استعفاي رييسي!
ديروز و در آخرين روز كاري مطبوعات اما بازار شايعهها درباره كانديداتوري سيدابراهيم رييسي گرم شد، آنهم درحالي كه مدتهاست اخباري ضد و نقيض درباره كانديداتوري رييس قوه قضاييه در انتخابات رياستجمهوري منتشر ميشود. دستهاي از اصولگرايان اصرار دارند رييسي بايد وارد گود شده و نامنويسي كند و گروهي ديگر ميگويند كه او نبايد كارهايي را كه در قوه قضاييه شروع كرده، رها كند. دو گروهي كه اين چند ماهه اخير براي به كرسي نشاندن نظر خود، به طور جدي وارد رسانهاي شده و حتي بعضا اخباري را منتشر كردهاند كه كمي بعد تكذيب شده است. آنهم در حالي كه رييسي در اين مدت يكي، دو بار به طور مستقيم و غيرمستقيم اعلام كرده كه دستكم «فعلا» قصد كانديداتوري ندارد. اما به هر حال رفتار ماههاي اخير بهزعم برخي ناظران از عزم او براي كانديداتوري حكايت دارد، بهخصوص آنكه از ابتداي سال نو، درحالي سفرهاي استانياش را ازسر گرفته كه معمولا كانديداهاي انتخاباتي چنين تعطيلاتي را در نوروز پشت سر ميگذرانند. جالبتر آنكه يكي از اخبار مهم اين هفته درباره او به بخشي از يكي از سخنرانيهايش در شوراي عالي قضايي مربوط بود كه رسانهها آن را «كنايه به دولت» و احتمالا اظهارنظري انتخاباتي تفسير كردند. همزمان با انتشار اخبار متعدد انتخاباتي درباره رييسي، ديروز يك اتاق گفتوگو در شبكه اجتماعي «كلابهاوس» تشكيل شد كه محور آن صحت و سقم شايعه استعفاي رييسي از رياست قوه قضاييه بود و برخي حضار بهصراحت به نقل از منابعي كه مدعي بودند «بسيار موثق» هستند، ادعاي استعفاي رييسي را مطرح كردند. شايعهاي كه به سرعت مرز اين اتاق گفتوگوي «كلابهاوسي» را درنورديد و به ديگر شبكههاي اجتماعي رسيد اما ساعتي نگذشته بود كه علي نادري، مديركل روابط عمومي قوه قضاييه با انتشار توييتي ضمن تكذيب خبر استعفاي رييس قوه قضاييه، نوشت: «با نزديك شدن به ماههاي انتخابات، هم بازار شايعه داغتر ميشود و هم شبكههاي اجتماعي امكان نشر خبر فاقد منبع معتبر را فراهم ميكنند. مثلا امروز خبري مبني بر استعفاي رييس قوه قضاييه منتشر شد؛ آنهم با منبع ناشناس. اين خبر كذب محض است و البته نه اولين مورد از اين شايعات بوده و نه آخرين.» جالب آنكه برخي ناظران معتقدند بعيد نيست راهاندازي آن اتاق مجازي گفتوگو و اساسا طرح اين شايعه، نوعي اقدام رسانهاي جهت سنجش افكار عمومي بوده كه حتي ممكن است ازسوي برخي دوستداران رييسي كليد خورده است. جالبتر اما آنجاست كه همزمان با اين اتفاق يك منبع آگاه در قوه قضاييه نيز به خبرنگار «اعتماد» گفته كه ممكن است آنچه امروز به عنوان شايعه تكذيب شد، لزوما هفته آينده در چنين روزي تكذيب نشود و ماجراي استعفاي رييسي و متعاقبا كانديداتوري او در انتخابات رياستجمهوري وارد مرحلهاي تازه شود. آنهم درحالي كه همين ديروز اميررضا واعظ آشتياني، ازجمله چهرههاي اصولگرا گفته است: «اگر رييسي بيايد، اقبال مردمي بيشتري خواهد داشت. او عملكرد اجراي خوبي هم داشته و قاطعانه ميگويم كه اگر رييسي بيايد، راي بالايي خواهد داشت.»
لاريجاني و يك ادعاي اصولگرايانه
اين درحالي است كه موضوع كانديداتوري رييسي براي گروههاي مختلف حائز اهميت است؛ چنانكه همين ديروز سيدحسين نقوي حسيني كه سال 92 رييس ستاد انتخاباتي سعيد جليلي بود، به پايگاه خبري- تحليلي نامهنيوز، نزديك به دبيركل جامعه روحانيت بار ديگر از اجماع اصولگرايان درصورت ورود رييسي به صحنه انتخابات گفته و با بيان اينكه «حتي جريان دولت جوان و انقلابي به محوريت آقاي سعيد محمد نيز از آيتالله رييسي حمايت خواهند كرد»، تاكيد كرده غيبت رييسي ميتواند با تعدد كانديداها و تشتت اصولگرايان مترادف شود. اين نماينده ادوار مجلس همچنين درباره كانديداتوري علي لاريجاني مدعي شده است: «يك نقل قولي از آقاي لاريجاني شنيدم كه ايشان جايي مطرح كرده و گفته «اگر آيتالله رييسي بيايد ديگر نيازي به كانديداتوري من نيست» و نتيجه گرفته كه «با اين اوصاف اگر آيتالله رييسي نامزد شود، به نظرم تكليف انتخابات رياستجمهوري روشن است.»
اصلاحطلبان و عبور از ائتلاف
اما آنسوي ميدان، اصلاحطلبان هم هفته كمخبري نداشتند. «جبهه اصلاحات ايران» ميانه هفته با دستوركار بررسي سازوكار رسيدن اين جريان سياسي به گزينه نهايي تشكيل جلسه داد و سخنان اعضاي اين جبهه نشان ميدهد كه اصلاحطلبان از راهبرد حمايت از كانديداي غيراصلاحطلب عبور كردهاند. چنانكه مصطفي كواكبيان، دبيركل حزب مردمسالاري ديروز به خبرگزاري مهر گفته است: «اصلاحطلبان واقعي هرگز زير بار نامزد غيراصلاحطلب نخواهند رفت. تجربه دولت يازدهم و دوازدهم نشان داد روي كار آمدن يك فرد غيراصلاحطلب نه تنها منافعي براي جريان اصلاحطلب ندارد، بلكه ضرر هم دارد. هركس ميخواست به دولت فحش بدهد، به ما فحش ميداد.»اصلاحطلبان اما همزمان نگران تصميمات شوراي نگهبان نيز هستند. به نظر آنان چنانچه همه كانديداهاي مطرح اصلاحطلب ردصلاحيت شوند، مشاركت در انتخابات كاهشي چشمگير خواهد داشت. عليمحمد نمازي، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي در اين رابطه به ايلنا گفته است: «نظام و مسوولان برگزاري انتخابات و تمامي افرادي كه ميتوانند نقش داشته باشند تا يك انتخابات رقابتي برگزار شود در اين شرايط بايد وارد عرصه شوند و فضايي را به وجود بياورند تا مردم اين احساس را نداشته باشند كه لزومي براي حضورشان در عرصه انتخابات نيست.»
صف كانديداتوري بهارستانيها براي پاستور
تا به حال براي همه روشن شده كه محمدباقر قاليباف رييس مجلس يكي از كانديداهاي جدي رياستجمهوري است. هر چند سرنوشت كانديداتوري او هنوز معلوم نيست و ممكن است با آمدن رييسي، او در مجلس بماند. اما نمايندگاني كه شوق رياستجمهوري دارند، فقط به رياست مجلس محدود نيست و طي هفتهاي كه گذشت، سيداميرحسين قاضيزاده هاشمي، نايب رييس مجلس و عضو جبهه پايداري نيز اعلام كانديداتوري كرد و حتي وقتي با پرسش خبرنگاران درباره احتمال كنارهگيري، درصورت كانديداتوري رييسي مواجه شد، گفت كه «براساس اگرها تصميم نميگيرم.» بماند كه حالا به جز او، علي نيكزاد، ديگر نايب رييس مجلس يازدهم نيز توييتي با اشاره به نشست خبري كه با خبرنگاران داشت، نوشت: «سعي كردم همه را (سوالات) در حد توان پاسخگو باشم، غير از يك سوال درباره انتخابات كه از آنها خواستم فعلا صبر كنند؛ صبر چيز خوبي است!»
مانیفست انتخاباتی عزتالله ضرغامی / اصولگرایان چپ میشوند؟
«نان، مسکن، آزادی، با عشق به چگوارا». اینها مانیفست انتخاباتی عزتالله ضرغامی است که در مصاحبهاش با فارس بیان کرده. مانیفستی بسیار شبیه به چریکهای فدایی خلق. شعار آنها در پنج دهه قبل، « نان، کار، آزادی» بود. رئیس اسبق صداوسیما که مدتی است میگوید اصولگرا نیست و این تقسیمبندی اصلاحطلب و اصولگرا را قبول ندارد، تقریبا همان مسیری را میرود که سلف او پیشتر طی کرده بود. احمدینژاد هم اواسط دهه 80 با شعار عدالتخواهی روی کار آمد و در مسیرش سری هم به آمریکای لاتین زد. فرزندان چگوارا را به ایران دعوت کرد و بعد هم گفت که چاوز یک موحد معتقد به امام زمان بود. به نظر میرسد بخشی از اصولگرایان روی شعار معترضان دیماه 96 یعنی «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» مانور میدهند و آن را مصادره به مطلوب میکنند، به شکلی که حتی هویت و شناسنامه سیاسی خود را هم نفی میکنند، درحالیکه همچنان آبشخور آناند. مشابه این رفتار را میتوان در محسن رضایی و بادامچیان، دبیر کل مؤتلفه و حتی جبهه پایداری هم دید.
جریان سومی درکار نیست
زمانی تصور میشد که ممکن است جریان سومی در سیاست ایران روی کار بیاید که داعیه اصلاحطلب و اصولگرا بودن نداشته باشد. طیف احمدینژاد مدتی داعیهدار این ادعا بود؛ اما کمکم دیگرانی هم از همان جناح اصولگرا با چنین ادعاهایی پیدا شدند؛ قالیباف با نواصولگرایی، جبهه پایداری هم با رد پدرخواندگی در اصولگرایی گفت دیگر با آنها کاری نداریم. محسن رضایی هم گفته با بحث اصولگرایی و اصلاحطلبی، مشکلات کشور به صورت ریشهای قابل حل نیست. این بازی پایان یافته است. سایت تابناک نزدیک به محسن رضایی در مطلبی با اشاره به اینکه مردم خواهان چیزی غیر از اصلاحطلب و اصولگرا هستند، نوشته بود: «اینکه مردم از اصولگرایی و اصلاحطلبی، اعتدالیون و اعتدالیها، تندروها و تندرویها، سنتیها و «تکرارها» خسته شدهاند را باید تنها در عملکرد بهجایمانده از آنها جستوجو کرد...». مدیرمسئول روزنامه جوان اصولگرا هم بهتازگی در مصاحبهای گفته بود: «من مطلقا هیچ وابستگی تشکیلاتی و ارتباطی با اصولگرایان ندارم، تنها اصولگرایی که با او سلام و علیک دارم، آقای زاکانی است که آن هم در دوران دانشجویی با هم دوست بودیم؛ اما نه در جلسه اصولگرایان شرکت میکنم نه با آنها مراوده یا مذاکرهای دارم. ما گرفتار این دوگانه اصولگرا و اصلاحطلب نیستیم، بلکه اصولی را برای انقلاب و نظام داریم که ممکن است این اصول به یک جناح نزدیک یا دور باشد». ضرغامی پیشتر هم گفته بود: «اصلا من اصولگرا نیستم. اشكال بزرگ ما این است كه یك پوست خربزه از ابتدا زیر پای ما انداختهاند كه موضع میخواهی بگیری، یا اصلاحطلبی یا اصولگرا. من تقسیمبندیهای خودم را دارم. من در سیاست آدمها را به مرد و نامرد تقسیم كردم. تا دلتان بخواهد در اصولگرایان آدم نامرد داریم. سیاستمداران به مرد و نامرد تقسیم میشوند که در هر دو دسته اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارند». اسدالله بادامچیان، دبیر کل مؤتلفه هم در حساب توییتری خود با هشتگ اصولگرایی، اصلاحطلبی، مردم و طرحی نو نوشته بود: «در آغاز دهه پنجم جناحبندیها شکل دیگری میگیرد. اصولگرایی با تعریف فعلی فاقد انسجامبخشی و امیدواری برای مردم است. اصلاحطلبی هم که به ناامیدیها انجامیده است. پس طرحی نو باید...». به نظر میرسد که در شرایط فعلی افراد یا جریانهایی از درون دو جریان اصلی میتوانند با موجسواری روی مطالبات و نارضایتیهای عمومی داعیه جریان سوم را تلویحا یا صراحتا مطرح کرده و در فضای انتخاباتی با نفی جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی و انتقاد از این دو جریان نامزدهای خود را به رقیب جدی انتخاباتی تبدیل کنند؛ اما این نفی هویت سیاسی این سالها در میان اصولگرایان دیده شده تا اصلاحطلبان. گویا بخشی از اصولگرایان هم متوجه شدهاند که گفتمانشان دیگر چنگی به دل نمیزند یا حرف تازهای برای جذب مخاطب در چنته گفتمانیشان وجود ندارد. هرچه بوده خرج شده و انبان خالی است. از سویی دیگر رقابت درونگروهی هم شدید است، پس در یک جنگ درونگفتمانی میتوان با ایجاد یک دوگانه کاذب یا ایجاد یک قطب بهظاهر جدید گوی سبقت را از رقیب دیگر ربود. اما «حسین شریعتمداری»، مدیر مسئول روزنامه «کیهان»، آب پاکی را روی دست همجناحیهایش ریخته و صراحتا ادعاهایشان را بازی سیاسی خوانده است. او با اشاره به اینکه از ابتدای انقلاب همیشه صحبت از یک نیرو یا جریان سوم بوده، در یک گفتوگو گفته است: «نیروی سوم واقعیت بیرونی ندارد. بعضی اوقات تابلوهایی به اسم نیروی سوم برمیخیزد، اما پس از مدتی متوجه میشویم که این تابلوها، همان تابلوهای قدیمیاند، منتها رنگ و لعابشان فرق کرده است». مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات هم قبلا درباره شکلگیری جریان سوم گفته بود: «جریانهای سیاسی یک پشتوانه اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دارند و بهتدریج شکل میگیرند و به این صورت نیست که یک گروه بیایند و روی یک جریان، اسمی بگذارد یا مثلا ائتلافهای فصلی و مقطعی بخواهد اسمش بشود جریان جدید! به نظرم این موضوع، سادهنگری در سیاست است. بالاخره جناحهای سیاسی در کشور، جریانات ریشهداری هستند که دارای پایگاه اجتماعیاند».
بحران در گفتمان اصولگرایی
«امیر محبیان»، فعال سیاسی اصولگرا، پیشتر گفته بود که جریان سوم پایدار و واقعی تنها زمانی شکل خواهد گرفت که در گذر زمان گفتمانی مستقل و متفاوت از آنچه موجود است، در فضای سیاسی کشور شکل بگیرد و جریان مبتنی بر این گفتمان با ارائه برنامهای مشخص و بدیلی متفاوت راهحلی برای غلبه بر چالشها و اداره کشور مطرح کند. با توجه به شرایط کنونی کشور، ضعف گفتمانی جریانهای عمده سیاسی و نبود تفکر و ایده سیاسی متفاوت و مبتنی بر مؤلفههای ایجابی و مستقل هویتی، شکلگیری جریان سوم قوی و کارآمد در فاصله زمانی هفت ماه تا انتخابات بعید به نظر میرسد. مهمترین آسیبهای یک گفتمان «دردسترسنبودن و ازاعتبارافتادن» آن است. باید ابتدا به دالهای اصلی گفتمان اصولگرایی نگاهی انداخت و دید چرا این دالها به زعم برخی چهرههای اصولگرایی دیگر از جذابیت لازم برخوردار نیستند که حاملانشان برای هویتیابی، دست به سوی گفتمانهای چپ و راست دراز میکنند. «کار؛ مسکن، آزادی، عدالت...» هیچ وقت جزء دالهای اصلی گفتمان اصولگرایی نبودهاند. دالهای اساسی این گفتمان روی هویت دینی و بعد انقلابی تأکید بیشتری دارند اما در مانیفست ضرغامی که عامدانه اصولگرابودن خودش را نفی میکند جایی ندارند. به نظر میرسد مشکل بعدی که گفتمان اصولگرایی با آن روبهروست، بحران مشارکت است. اصولگرایان نگران میزان مشارکت مردم هستند و میدانند گفتمانی که حامل آن هستند، برای بخش زیادی از مردم جذابیت ندارد. آنها با نفی هویت اصولگرایانه خود درصدد جذب مشارکت مردماند.
اتاقي مجازي براي شايعه استعفاي رييسي!
ديروز و در آخرين روز كاري مطبوعات اما بازار شايعهها درباره كانديداتوري سيدابراهيم رييسي گرم شد، آنهم درحالي كه مدتهاست اخباري ضد و نقيض درباره كانديداتوري رييس قوه قضاييه در انتخابات رياستجمهوري منتشر ميشود. دستهاي از اصولگرايان اصرار دارند رييسي بايد وارد گود شده و نامنويسي كند و گروهي ديگر ميگويند كه او نبايد كارهايي را كه در قوه قضاييه شروع كرده، رها كند. دو گروهي كه اين چند ماهه اخير براي به كرسي نشاندن نظر خود، به طور جدي وارد رسانهاي شده و حتي بعضا اخباري را منتشر كردهاند كه كمي بعد تكذيب شده است. آنهم در حالي كه رييسي در اين مدت يكي، دو بار به طور مستقيم و غيرمستقيم اعلام كرده كه دستكم «فعلا» قصد كانديداتوري ندارد. اما به هر حال رفتار ماههاي اخير بهزعم برخي ناظران از عزم او براي كانديداتوري حكايت دارد، بهخصوص آنكه از ابتداي سال نو، درحالي سفرهاي استانياش را ازسر گرفته كه معمولا كانديداهاي انتخاباتي چنين تعطيلاتي را در نوروز پشت سر ميگذرانند. جالبتر آنكه يكي از اخبار مهم اين هفته درباره او به بخشي از يكي از سخنرانيهايش در شوراي عالي قضايي مربوط بود كه رسانهها آن را «كنايه به دولت» و احتمالا اظهارنظري انتخاباتي تفسير كردند. همزمان با انتشار اخبار متعدد انتخاباتي درباره رييسي، ديروز يك اتاق گفتوگو در شبكه اجتماعي «كلابهاوس» تشكيل شد كه محور آن صحت و سقم شايعه استعفاي رييسي از رياست قوه قضاييه بود و برخي حضار بهصراحت به نقل از منابعي كه مدعي بودند «بسيار موثق» هستند، ادعاي استعفاي رييسي را مطرح كردند. شايعهاي كه به سرعت مرز اين اتاق گفتوگوي «كلابهاوسي» را درنورديد و به ديگر شبكههاي اجتماعي رسيد اما ساعتي نگذشته بود كه علي نادري، مديركل روابط عمومي قوه قضاييه با انتشار توييتي ضمن تكذيب خبر استعفاي رييس قوه قضاييه، نوشت: «با نزديك شدن به ماههاي انتخابات، هم بازار شايعه داغتر ميشود و هم شبكههاي اجتماعي امكان نشر خبر فاقد منبع معتبر را فراهم ميكنند. مثلا امروز خبري مبني بر استعفاي رييس قوه قضاييه منتشر شد؛ آنهم با منبع ناشناس. اين خبر كذب محض است و البته نه اولين مورد از اين شايعات بوده و نه آخرين.» جالب آنكه برخي ناظران معتقدند بعيد نيست راهاندازي آن اتاق مجازي گفتوگو و اساسا طرح اين شايعه، نوعي اقدام رسانهاي جهت سنجش افكار عمومي بوده كه حتي ممكن است ازسوي برخي دوستداران رييسي كليد خورده است. جالبتر اما آنجاست كه همزمان با اين اتفاق يك منبع آگاه در قوه قضاييه نيز به خبرنگار «اعتماد» گفته كه ممكن است آنچه امروز به عنوان شايعه تكذيب شد، لزوما هفته آينده در چنين روزي تكذيب نشود و ماجراي استعفاي رييسي و متعاقبا كانديداتوري او در انتخابات رياستجمهوري وارد مرحلهاي تازه شود. آنهم درحالي كه همين ديروز اميررضا واعظ آشتياني، ازجمله چهرههاي اصولگرا گفته است: «اگر رييسي بيايد، اقبال مردمي بيشتري خواهد داشت. او عملكرد اجراي خوبي هم داشته و قاطعانه ميگويم كه اگر رييسي بيايد، راي بالايي خواهد داشت.»
لاريجاني و يك ادعاي اصولگرايانه
اين درحالي است كه موضوع كانديداتوري رييسي براي گروههاي مختلف حائز اهميت است؛ چنانكه همين ديروز سيدحسين نقوي حسيني كه سال 92 رييس ستاد انتخاباتي سعيد جليلي بود، به پايگاه خبري- تحليلي نامهنيوز، نزديك به دبيركل جامعه روحانيت بار ديگر از اجماع اصولگرايان درصورت ورود رييسي به صحنه انتخابات گفته و با بيان اينكه «حتي جريان دولت جوان و انقلابي به محوريت آقاي سعيد محمد نيز از آيتالله رييسي حمايت خواهند كرد»، تاكيد كرده غيبت رييسي ميتواند با تعدد كانديداها و تشتت اصولگرايان مترادف شود. اين نماينده ادوار مجلس همچنين درباره كانديداتوري علي لاريجاني مدعي شده است: «يك نقل قولي از آقاي لاريجاني شنيدم كه ايشان جايي مطرح كرده و گفته «اگر آيتالله رييسي بيايد ديگر نيازي به كانديداتوري من نيست» و نتيجه گرفته كه «با اين اوصاف اگر آيتالله رييسي نامزد شود، به نظرم تكليف انتخابات رياستجمهوري روشن است.»
اصلاحطلبان و عبور از ائتلاف
اما آنسوي ميدان، اصلاحطلبان هم هفته كمخبري نداشتند. «جبهه اصلاحات ايران» ميانه هفته با دستوركار بررسي سازوكار رسيدن اين جريان سياسي به گزينه نهايي تشكيل جلسه داد و سخنان اعضاي اين جبهه نشان ميدهد كه اصلاحطلبان از راهبرد حمايت از كانديداي غيراصلاحطلب عبور كردهاند. چنانكه مصطفي كواكبيان، دبيركل حزب مردمسالاري ديروز به خبرگزاري مهر گفته است: «اصلاحطلبان واقعي هرگز زير بار نامزد غيراصلاحطلب نخواهند رفت. تجربه دولت يازدهم و دوازدهم نشان داد روي كار آمدن يك فرد غيراصلاحطلب نه تنها منافعي براي جريان اصلاحطلب ندارد، بلكه ضرر هم دارد. هركس ميخواست به دولت فحش بدهد، به ما فحش ميداد.»اصلاحطلبان اما همزمان نگران تصميمات شوراي نگهبان نيز هستند. به نظر آنان چنانچه همه كانديداهاي مطرح اصلاحطلب ردصلاحيت شوند، مشاركت در انتخابات كاهشي چشمگير خواهد داشت. عليمحمد نمازي، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي در اين رابطه به ايلنا گفته است: «نظام و مسوولان برگزاري انتخابات و تمامي افرادي كه ميتوانند نقش داشته باشند تا يك انتخابات رقابتي برگزار شود در اين شرايط بايد وارد عرصه شوند و فضايي را به وجود بياورند تا مردم اين احساس را نداشته باشند كه لزومي براي حضورشان در عرصه انتخابات نيست.»
صف كانديداتوري بهارستانيها براي پاستور
تا به حال براي همه روشن شده كه محمدباقر قاليباف رييس مجلس يكي از كانديداهاي جدي رياستجمهوري است. هر چند سرنوشت كانديداتوري او هنوز معلوم نيست و ممكن است با آمدن رييسي، او در مجلس بماند. اما نمايندگاني كه شوق رياستجمهوري دارند، فقط به رياست مجلس محدود نيست و طي هفتهاي كه گذشت، سيداميرحسين قاضيزاده هاشمي، نايب رييس مجلس و عضو جبهه پايداري نيز اعلام كانديداتوري كرد و حتي وقتي با پرسش خبرنگاران درباره احتمال كنارهگيري، درصورت كانديداتوري رييسي مواجه شد، گفت كه «براساس اگرها تصميم نميگيرم.» بماند كه حالا به جز او، علي نيكزاد، ديگر نايب رييس مجلس يازدهم نيز توييتي با اشاره به نشست خبري كه با خبرنگاران داشت، نوشت: «سعي كردم همه را (سوالات) در حد توان پاسخگو باشم، غير از يك سوال درباره انتخابات كه از آنها خواستم فعلا صبر كنند؛ صبر چيز خوبي است!»