تاریخ انتشار
شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۵۱
کد مطلب : ۴۳۱۴۰۸
بازخوانی آرای سیاسی و اجتماعی علی مطهری به بهانه ورود رسمیاش به انتخابات 1400؛
چالشهای انتخاباتی مطهری / پای لاریجانی نیز وسط میآید؟ / سر نخواستن اصلاحطلبان دعواست
۰
کبنا ؛انتخابات ریاستجمهوری سال آینده، تاکنون یکی از غیرقابل پیشبینیترین رقابتهای انتخاباتی دهه اخیر بوده است. این موضوع با وجود اختلافات درونی احزاب اصلاحطلب و اصولگرا و همچنین عملکرد غیرشفاف احزاب اصولگرا سرنوشت انتخابات 1400 را بیش از پیش در هالهای از ابهام قرار داده است. در این میان، علی مطهری اعلام کرده در انتخابات پیشرو نامزد میشود. با این وجود برخی وابستگی و پیوستگیها احتمال ائتلاف او در انتخابات آتی را گسترش داده است.
مطهری نامزد انتخابات شد
به گزارش کبنا، آرمان ملی نوشت: در روزهای نزدیک به انتخابات ریاستجمهوری، افراد مختلفی که قصد حضور در این رقابت سیاسی را دارند، بهتدریج قصد خود برای حضور در انتخابات را علنی میکنند. همین امر میدان انتخابات را شفافتر و سرنوشت انتخابات پیش رو را قابل ارزیابیتر خواهد کرد. اکنون و با فاصله 4ماهه تا انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، چهرههایی خصوصا از سمت جریان اصلاحات آمادگی خود برای نامزدی در انتخابات را اعلام کردهاند. اولین شخصیتی که حضور خود در انتخابات آینده را قطعی اعلام کرد، سردار حسین دهقان بود. با گذشت مدتی نیز مصطفی کواکبیان، محسن رهامی و محمدعلی افشانی نیز احتمال نامزدی خود در انتخابات را قوی ارزیابی کردند. این در حالی است که گمانهزنیهایی نیز در خصوص نامزدی محمدرضا عارف، محسن هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی، آیتا... سید حسن خمینی و بسیاری چهرههای دیگر نیز وجود دارد. در این فضا اخیرا علی مطهری، نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی و فرزند آیتا... شهید مطهری نیز نامزدی خود در انتخابات پیش رو را در نشست خبری خود اعلام کرد و گفت: با توجه به شرایط کشور و با توجه به تجربه و توانایی که در خودم احساس میکنم، لازم دیدم وارد این میدان بشوم.
احتمال ائتلاف
نامزدی مطهری درحالی اتفاق میافتد که این سیاستمدار اصلاحطلب در انتخابات دوره یازدهم مجلس رد صلاحیت شد. با این وجود نکات دیگری نیز در شطرنج انتخاباتی مطهری وجود دارد. 5 روز پیش از اعلام نامزدی مطهری در انتخابات، مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری در مجمع عمومی نوزدهمین کنگره این حزب اعلام نامزدی کرد. این در حالی است که علی مطهری نیز در این مجمع حضور داشت. با نگاه سادهانگارانه به سیاست، میتوان حضور مطهری در جلسه اعلام نامزدی کواکبیان را تصادفی دانست. در عین حال با اندکی وسواس باید این نکته را نیز قابل تامل ارزیابی کرد که بعید است، مطهری از قصد کواکبیان برای اعلام حضور در انتخابات بیخبر بوده باشد. از همین رو میتوان اینگونه تحلیل کرد که مطهری و کواکبیان قصد دارند، پس از موفقیت هر یک در محک شورای نگهبان، به صورت ائتلاف همکاری خود برای دستیابی به جایگاه ریاست جمهوری را ادامه دهند. در صورتی که هر دو نفر تاییدصلاحیت شوند، این احتمال وجود دارد که یکی به نفع دیگری از رقابت انصراف دهد. این امر توان جلب رای برای این نامزدها را نیز افزایش خواهد داد.
پای لاریجانی نیز وسط میآید؟
این تمامی ابعاد ماجرا نیست. علی لاریجانی یکی از افرادی است که تحرکات انتخاباتی اطرافیانش، نشان از علاقه او برای دستیابی به جایگاه ریاستجمهوری دارد. لاریجانی همسر فریده مطهری، خواهر علی مطهری است. مطهری و کواکبیان هر دو در دوره ریاست لاریجانی در مجلس، نماینده پارلمان بودند و مطهری نیز نایبرئیس دوم مجلس بود. همین قرابتها سبب میشود، علی لاریجانی نیز گزینه محتملی برای همکاری با مطهری یا کواکبیان در انتخابات آینده باشد.
نبود دلیل برای ردصلاحیت
شرق نوشت: مطهری در پاسخ به پرسشی درباره رایزنی با شورای نگهبان برای تأیید صلاحیتش پس از عدم احراز صلاحیت در انتخابات 98 بیان کرد: «با شورای نگهبان رایزنی نداشتم اما دلیلی برای ردصلاحیت خودم نمیبینم. هیچ تلاشی برای رایزنی نکردم. نمیدانم در آن دوران چه شرایطی بود اما دلیلی برای ردصلاحیتم نمیبینم».
مطهری در تشریح دیدگاههای فرهنگیاش گفت: «در حوزه فرهنگ هیچوقت من به سختگیری معتقد نبودم اما معتقد بودم باید نظارتی باشد اینکه بگویم امور فرهنگی باید رها باشد، درست نیست اما با سختگیری هم موافق نیستم. درمورد مسائلی مثل حجاب هم گفتم در درجه اول خود دولت باید برنامهای برای کارکنان خودش داشته باشد». او خاطرنشان کرد: «وقتی مردم ببینند دولت در موضوعی حساسیت دارد، خودشان رعایت میکنند. در مجموع مردم ما احکام اسلامی و حساسیتهای فرهنگی را رعایت میکنند... در مجموع رعایت حجاب در کشور قابل قبول است. در سایر مسائل فرهنگی هم همینطور است. به نظر من ما باید در مورد موسیقی سنتی خود، سرمایهگذاری بیشتری بکنیم. این هنری است که ایران را به دنیا معرفی میکند». این فعال سیاسی افزود: «ما برنامه منسجمی برای حمایت موسیقی سنتی نداشتیم. یا در فیلمهای سینمایی این نظارت که فیلم از نظر محتوا برای مردم مفید باشد، نداشتیم. این نظارتها را مفید میدانم اما اعتقادی به سختگیری و سفارشیکردن امور هنری ندارم. اصل بر این است که مردم با عقاید خود کارها را انجام دهند. مردم ما احکام اسلام را پذیرفتهاند. همین حجاب را هم پذیرفتهاند و آنطوریکه دیگران تبلیغ میکنند، نیست».
ورود به انتخابات، مستقل از جریانهای سیاسی
مطهری با اعلام مستقلبودنش در عرصه رقابتهای انتخابات گفت: «برای جناحهای سیاسی خیلی نباید اصالت را مورد تأکید قرار داد. هرکسی که پیروز انتخابات باشد، باید از همه جناحها استفاده کند. باید از همه افراد متخصص و متدین در همه جناحها استفاده شود. یکی از کاستیهای ما این بوده که هر گروهی که آمده دوستان خودش را آورده و رقبا را بیرون کرده است. هرکسی که پیروز شود، اگر بخواهد کشور رو به پیشرفت برود، باید از نیروهای متخصص و باتقوا استفاده کند. بر این دو شرط تأکید دارم. خیلی از افراد متخصص و باتقوا و صالح و اصلح مناعت طبعی دارند و اصلا درخواست پست نمیکنند، باید رفت این افراد را پیدا کرد. درحالحاضر پستها براساس آشناییها تقسیم میشود. باید گروهی باشد که این افراد را کشف کنند. ما افراد متخصص باتقوا زیاد داریم. هیچ تأکیدی بر مذاهب و قومیت و جنسیتی هم نباید باشد. از هر قوم و مذهب و جنسیتی فرد اصلح بود، باید استفاده کنیم. برای وزارتی میبینیم فردی بالاتر از بقیه است، سنی است یا خانمی اصلح است، از نظر تخصص و تقوا باید از همانها استفاده شود. از هر گروهی اصولگرا و اصلاحطلب باید استفاده شود».
مطهری تأکید کرد: «درباره انتخابات قبل معتقد بودم کسانی که ۲۴میلیون به روحانی رأی دادند در کابینه حق دارند اما آن ۱۴میلیون رأی رئیسی هم هستند. من به روحانی پیام دادم از قالیباف بهعنوان معاوناول استفاده کنند تا نوعی ائتلاف شکل بگیرد. هر کسی پیروز انتخابات باشد، حتما باید از همه گروهها استفاده کند».
انتقاد به هاشمی و اصلاحطلبان در دهه 70
علی مطهری آغاز سیاستورزیاش در انقلاب بیشتر به سمت جناح راست گرایش داشت؛ بهطوریکه در دهه 70 و همزمان با دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی او انتقادهای مهمی به رویکرد دولت هاشمی مطرح میکرد. یکی از انتقادات جدی مطهری نسبت به بستن فضای نقد و آزادی بیان که از نظر او این عاملی برای پیدایش مفاسد دیگر شده بود. اشکال و انتقاد دیگر مطهری به نزدیکان هاشمی بود: «مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را بهراحتی زیر سؤال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامهای که داشت، خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دوبرابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آنوقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد». با رویکارآمدن خاتمی بازهم مشاهده میشد که مطهری میانه خوبی با همه اصلاحطلبان نداشت؛ چنانکه گفته بود: «به نظر من لفظ اصلاحات و مشتقات آن الان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و از این واژه خوب و مقدس برای جلب آرای مردم استفاده ناصواب میشود. کسانی پیدا شدهاند که جریان اصلاحات را بستری برای ساقطکردن ولایت فقیه و ازبینبردن اساس حکومت دینی میدانند، ما که نمیتوانیم چنین روندی را قبول کنیم».
آغاز گردش به چپ
هرچند مشخص نبود که این ادعای مطهری براساس چه گزارهای بود اما بههرحال میشد دریافت که خاستگاههای سیاسی و اجتماعی مطهری ریشه در جناح اصلاحات نداشت. این روند ادامه داشت تا با رویکارآمدن احمدینژاد، علی مطهری بهعنوان یکی از مهمترین منتقدان دولت وقت مطرح شد. از آن زمان رویکرد سیاسی مطهری خاصه در حوزه آزادیهای سیاسی به اصلاحطلبان نزدیک شد، این همسویی تا جایی ادامه یافت که علی مطهری در سال92 به یکی از حامیان هاشمیرفسنجانی تبدیل شد و حتی بعد از ردصلاحیت هاشمی، مطهری از مقام معظم رهبری درخواست کرد که از حکم حکومتی استفاده کند. بههرروی وقتی صلاحیت هاشمی احراز نشد، او مانند دیگر اصلاحطلبان از حسن روحانی حمایت کرد. مطهری در سال 94 در لیست امید اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم هم گنجانده شد و او با لیست اصلاحطلبان به مجلس راه یافت؛ البته همه اینها در حالی است که او خود را نه اصلاحطلب میداند و نه اصولگرا: «در دورههای قبلی انتخابات مجلس شورای اسلامی من از جریان اصولگرا فاصله نگرفتم بلکه آنها اسمم را از لیست خود خط زدند و جریان اصلاحطلب در دوره دهم انتخابات مجلس شورای اسلامی اسم من را وارد لیست خود کرد ولی من نه اصلاحطلب و نه اصولگرا هستم».
نزدیک به اصولگرایان در حوزه فرهنگی و به اصلاحطلبان در حوزه سیاسی
البته مطهری راست هم میگوید زیرا مواضع فرهنگی و اجتماعیاش بیشتر نزدیک به اصولگرایان است و مشخصا درباره آزادیهای اجتماعی تا حدی قائل به فضایی بسته است. او چندی پیش در پاسخ به این پرسش که باتوجه به آنکه برخی شما را فردی سختگیر در حوزه فرهنگی و مسائلی مانند حجاب و آسانگیر در حوزه سیاسی و معتقد به آزادی بیان میدانند، آیا دچار تناقض نیستید، گفته بود: «مواضع فرهنگی و اجتماعی من هیچ تناقضی با مواضع سیاسی من ندارد. اینکه میگویم بیان و تفکر باید آزاد باشد، درست در راستای رعایت حجاب است. تأکید بر آزادی بیان از این جهت است که قوای انسانی و استعدادهای انسان باید آزاد باشد. انسان قوه تفکر و بیان دارد و باید شکوفا شود. درواقع قوای انسانی انسان در مقابل قوای حیوانی او باید آزاد باشد و قوای حیوانی مانند خشم و شهوت باید تحت اراده و تسلط قوای انسانی مانند عقل باشد. اگر قوه تفکر به انسان داده شده بنابراین باید در تفکر و بیان آن آزاد باشد و از این منظر به آزادی بیان در نهایت درجه قائل هستیم مگر اینکه توأم با دروغ، نیرنگ، فریب و توهین باشد والا هیچ محدودیت دیگری ندارد. از طرف دیگر، تأکید بر رعایت حجاب هم به خاطر همین است که قوای حیوانی باید در اختیار قوای انسانی باشد. غریزه جنسی انسان نمیتواند کاملا آزاد باشد زیرا امر مشترک بین انسان و حیوان است و بنابراین باید تحت تسلط عقل و اراده باشد. به همین خاطر اسلام تمهیداتی مانند پوشش اسلامی و احکام نگاهکردن را قرار داده که به خاطر مصلحت خود انسانهاست. پس این دو نگاه با هم هیچ تناقضی ندارد و اینگونه نیست که اگر قائل به آزادی بیان و تفکر هستیم، پس باید در مسئله حجاب هم قائل به آزادی پوشش باشیم. چون اگر قائل به آزادی پوشش شویم یعنی آزادی عریانی و برهنگی را قبول کردیم و این به معنی تقویت استعدادهای حیوانی انسان است که باید کنترل شود. درحالیکه تأکید به آزادی بیان توجه به تقویت استعدادهای انسانی انسان است، بنابراین هریک در جای خودش باید رعایت شود. البته بعضا میگویند مواضع فرهنگی من به اصولگراها و مواضع سیاسی من به اصلاحطلبها نزدیکتر است که این حرف تاحدی درست است. چون اصولگراها به احکام دینی بیشتر اهمیت میدهند و اصلاحطلبها اهمیت بیشتری برای آزادیهای سیاسی و اجتماعی قائل هستند».
چالشهای انتخاباتی مطهری
ورود علی مطهری به انتخابات ریاستجمهوری با این اوصاف میتواند از چند جهت محل تأمل باشد؛ نخست آنکه به نظر میرسد با درنظرداشتن جمیع جهات او نمیتواند حمایت تمام اصولگرایان و چهبسا بخشی از آنها را داشته باشد؛ زیرا اگرچه خودش ادعا دارد که در هیچ دسته سیاسی نمیگنجد اما مواضع سیاسی او آنقدر متفاوت از اصولگرایان بوده است که مطهری بهجای حمایت احتمالا در معرض تندترین هجمههای اصولگرایان قرار بگیرد؛ کمااینکه در گذشته نیز چنین بوده است. از سوی دیگر اگر او بخواهد همچنان بر عدم وابستگی جناحیاش تأکید کند، احتمالا مورد حمایت اصلاحطلبان هم قرار نمیگیرد؛ زیرا اصلاحطلبان بر اساس بند نخست مصوبه تشکیل نهاد اجماعساز متعهد شدهاند که با نیرویی کاملا اصلاحطلب وارد انتخابات شوند و بعید است درصورتیکه مطهری اصرار دارد که اصلاحطلب نیست، حمایتی از او صورت بگیرد. سومین چالش علی مطهری هم به شورای نگهبان مربوط است. او در انتخابات مجلس تأییدصلاحیت نشد و این احتمال وجود دارد که بازهم شورای نگهبان نسبت به صلاحیت او با سختگیری برخورد کند اما در کنار تمام اینها علی مطهری همیشه چهره کاریزماتیکی بوده است که اگر در انتخابات نامزد شود و از قضا تأیید صلاحیت هم شود، میتواند افکار عمومی را متوجه خود کند.
سر نخواستن اصلاحطلبان دعواست
احمد غلامی نوشت: آنچه کار را برای اصلاحطلبان در دو دهه اخیر دشوار کرده است، رو شدن دست آنان درمواجهه آگاهانه با روشهای غیردموکراتیک بخشی از طیفهای سیاسی ایران است؛ طیفی که بر شیوه و عملکرد سیاسیاش اصرار و پافشاری دارد. بعد از دوم خرداد 76 و با قدرتگرفتن اصلاحطلبان این امید به وجود آمد که جریانهای سیاسی تندرو آرامآرام دچار فرسایش و در دل مردم هضم خواهند شد و اثرگذاریشان از بین میرود؛ اما چنین اتفاقی رخ نداد. این جریان با آگاهی از عملکرد و نیت دولت سازندگی و اصلاحات به وضعیت انقباضی روی آورد و سختتر از گذشته شد. اصلاحطلبان وقتی با عدم پذیرش شیوههای دموکراتیک از سوی این گروههای سیاسی روبهرو شدند، با دو استراتژی وارد عمل شدند؛ یکی برچیدن این جناح به وسیله اهرمها و ابزارهای سیاسی و دیگری خنثیسازی آنان. اصلاحطلبان در هر دو مورد ناموفق بودند؛ چراکه برچیدن این جناحهای سیاسی نیاز به حرکتی ضربتی داشت که به دور از سیاستها و شعارهایی بود که آنان تا آن زمان سر داده بودند و خنثیسازی کاری دشوارتر بود؛ چون این طیف سیاسی نزدیک به نهادهای رسمی بودند. شاید استراتژی آیتالله هاشمیرفسنجانی در مواجهه با این جریان سیاسی سنجیدهتر از دیگران بود. آیتالله سعی داشت با جلب مشارکت آنان در قواعد بازی اقتصادی و سیاسی دولت، این جناح را در دل خود مستحیل سازد. سیاست و شیوهای مانند «بومسامانه» در طبیعت. بومسامانه چیزی شبیه دریاچهای است که با خاک و سنگهای قوامیافته و با گیاهان و ماهیها و موجودات متفاوت دیگر شکل گرفته است. اگر در این دریاچه تعدادی از ماهیهای نوع دیگر رها شوند، برخی از آنان توسط ماهیهای دیگر بلعیده شده و برخی با سازگاری در محیط و صیانت از خود رشد و تولیدمثل کرده و بهتدریج جریان غالب دریاچه خواهند شد. آیتالله سعی کرد با چهرههای تکنوکرات و روش بومسامانه سیاسی آنان را دچار دگرگونی کند؛ اما استراتژی فرسایشی هاشمیرفسنجانی تبعات ناخواستهاش بیش از تبعات خواستهاش بود. این جریان سیاسی که تا چندی پیش از آن صرفا چشم به دست نهادهای رسمی داشت، پایش به منافع دولتی نیز باز شد و سودای دولتداری پیدا کرد. دست بر قضا دولت هاشمی از همین جریان سیاسی بسیار آسیب دید و در خرداد 84 در برابر آن شکست خورد؛ اما اصلاحطلبان سرنوشت تلختری داشتند. آنان که استراتژی برچیدن را دنبال میکردند، توسط فشار همین طیفهای سیاسی متهم به ارتباط با بیگانه شدند و در حین ناباوری پایشان به زندان و بازجوییهایی باز شد که انتظارش را نداشتند. آنان که درصدد خنثیسازی بودند، اعتماد این جریان سیاسی را از دست دادند و این جریان در دل جریان بزرگتری به نام جریان اصولگرایی سنگر گرفت. اصلاحطلبان خنثیساز، هنوز در پی ادامه شیوههای مماشات و جنگ و گریز با این جریانهای سیاسیاند.
امروز برخی از یاران هاشمیرفسنجانی با تغییر شکل در استراتژی فرسایشی اینبار شیوه نزدیکی به اصولگرایان و طیف متکثر آن، وارد مرحله ادغام شدهاند؛ راهی که همچنان ادامه دارد و بعید است از آن چیزی عاید اصلاحطلبان شود؛ مگر تأخیر در خروج از قدرت؛ اما اصولگرایان بهویژه این جریان تندرو درون آن بیش از سامانه سیاسی خود مدیون اپوزیسیون خارج از ایران است؛ چراکه جریانی که به اصلاحطلبان بیشترین لطمه را زده است، همان اپوزیسیون خارج از کشور است که میداند تنها جناح سیاسی که پایگاه مردمی دارد، اصلاحطلباناند. اینک گویا تمام طیفهای اپوزیسیون برای زدن اصلاحطلبان جایزه گذاشتهاند و بدون هیچ تفکیکی در میان این چهرههای سیاسی آنان را به یک چشم میبینند؛ چراکه اگر جریانی بتواند با شیوههای دموکراتیک حیات سیاسی انقلاب را تضمین کند، همین اصلاحطلبان هستند. لفظ استمرارطلب بیدلیل بر این گروه سیاسی اطلاق نشده است. این لفظ در معنای غیرکناییاش اتفاقا به اصلاحطلبان بسیار نزدیک است. آنان بیش از گذشته بر استمرار اصلاحات تأکید دارند. البته ناگفته پیداست که پاشنهآشیل اصلاحطلبان چهرههاییاند که صرفا برای حفظ ثروت و قدرت در پی استمرار اصلاحات هستند و بدنامی آنان بیشازپیش با درشتنمایی این چهرهها در نزد مردم باورپذیر میشود. وقت آن رسیده که اصلاحطلبان حتی به قیمت شکست در انتخابات راه خود را از این دست اصلاحطلبان جدا کنند. هر اتحادی الزاما سازنده نیست؛ بهویژه اتحادی که بر مبنای اصولی مشترک شکل نگرفته باشد. تا زمانی که این مرزها روشن و شفاف نباشد، بسیاری باز به اصلاحطلبان، به حق یا ناحق حمله خواهند کرد. بگذریم ازحملات برخی از چهرههای تندرو که در گذشته با حمایت جریان راست سنتی در حوزه هنری تبلیغات اسلامی فیلمهای ایدئولوژیک میساختند. بیتردید این یادآوری گذشته سرزنش به تغییری نیست که در این افراد، رخ داده است. صرفا تأکید بر این نکته است که بدون استدلالی محکم نباید اصلاحطلبان را در کنار سلطنتطلبان نشاند؛ آنهم بدون درنظرگرفتن اینکه بسیاری از این چهرهها بیشتر از آنها در زندانهای پهلوی دوم، مورد آزار و شکنجه قرار گرفتهاند. اینک اصلاحطلبان کار سختی پیشرو دارند. در داخل و خارج سر نخواستن آنها دعواست و تنها راه باقیمانده آنان برگشتن به سوی مردم است. مردمی که هنوز که هنوز است دل در گرو حقیقت دارند.
مطهری نامزد انتخابات شد
به گزارش کبنا، آرمان ملی نوشت: در روزهای نزدیک به انتخابات ریاستجمهوری، افراد مختلفی که قصد حضور در این رقابت سیاسی را دارند، بهتدریج قصد خود برای حضور در انتخابات را علنی میکنند. همین امر میدان انتخابات را شفافتر و سرنوشت انتخابات پیش رو را قابل ارزیابیتر خواهد کرد. اکنون و با فاصله 4ماهه تا انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، چهرههایی خصوصا از سمت جریان اصلاحات آمادگی خود برای نامزدی در انتخابات را اعلام کردهاند. اولین شخصیتی که حضور خود در انتخابات آینده را قطعی اعلام کرد، سردار حسین دهقان بود. با گذشت مدتی نیز مصطفی کواکبیان، محسن رهامی و محمدعلی افشانی نیز احتمال نامزدی خود در انتخابات را قوی ارزیابی کردند. این در حالی است که گمانهزنیهایی نیز در خصوص نامزدی محمدرضا عارف، محسن هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی، آیتا... سید حسن خمینی و بسیاری چهرههای دیگر نیز وجود دارد. در این فضا اخیرا علی مطهری، نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی و فرزند آیتا... شهید مطهری نیز نامزدی خود در انتخابات پیش رو را در نشست خبری خود اعلام کرد و گفت: با توجه به شرایط کشور و با توجه به تجربه و توانایی که در خودم احساس میکنم، لازم دیدم وارد این میدان بشوم.
احتمال ائتلاف
نامزدی مطهری درحالی اتفاق میافتد که این سیاستمدار اصلاحطلب در انتخابات دوره یازدهم مجلس رد صلاحیت شد. با این وجود نکات دیگری نیز در شطرنج انتخاباتی مطهری وجود دارد. 5 روز پیش از اعلام نامزدی مطهری در انتخابات، مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری در مجمع عمومی نوزدهمین کنگره این حزب اعلام نامزدی کرد. این در حالی است که علی مطهری نیز در این مجمع حضور داشت. با نگاه سادهانگارانه به سیاست، میتوان حضور مطهری در جلسه اعلام نامزدی کواکبیان را تصادفی دانست. در عین حال با اندکی وسواس باید این نکته را نیز قابل تامل ارزیابی کرد که بعید است، مطهری از قصد کواکبیان برای اعلام حضور در انتخابات بیخبر بوده باشد. از همین رو میتوان اینگونه تحلیل کرد که مطهری و کواکبیان قصد دارند، پس از موفقیت هر یک در محک شورای نگهبان، به صورت ائتلاف همکاری خود برای دستیابی به جایگاه ریاست جمهوری را ادامه دهند. در صورتی که هر دو نفر تاییدصلاحیت شوند، این احتمال وجود دارد که یکی به نفع دیگری از رقابت انصراف دهد. این امر توان جلب رای برای این نامزدها را نیز افزایش خواهد داد.
پای لاریجانی نیز وسط میآید؟
این تمامی ابعاد ماجرا نیست. علی لاریجانی یکی از افرادی است که تحرکات انتخاباتی اطرافیانش، نشان از علاقه او برای دستیابی به جایگاه ریاستجمهوری دارد. لاریجانی همسر فریده مطهری، خواهر علی مطهری است. مطهری و کواکبیان هر دو در دوره ریاست لاریجانی در مجلس، نماینده پارلمان بودند و مطهری نیز نایبرئیس دوم مجلس بود. همین قرابتها سبب میشود، علی لاریجانی نیز گزینه محتملی برای همکاری با مطهری یا کواکبیان در انتخابات آینده باشد.
نبود دلیل برای ردصلاحیت
شرق نوشت: مطهری در پاسخ به پرسشی درباره رایزنی با شورای نگهبان برای تأیید صلاحیتش پس از عدم احراز صلاحیت در انتخابات 98 بیان کرد: «با شورای نگهبان رایزنی نداشتم اما دلیلی برای ردصلاحیت خودم نمیبینم. هیچ تلاشی برای رایزنی نکردم. نمیدانم در آن دوران چه شرایطی بود اما دلیلی برای ردصلاحیتم نمیبینم».
مطهری در تشریح دیدگاههای فرهنگیاش گفت: «در حوزه فرهنگ هیچوقت من به سختگیری معتقد نبودم اما معتقد بودم باید نظارتی باشد اینکه بگویم امور فرهنگی باید رها باشد، درست نیست اما با سختگیری هم موافق نیستم. درمورد مسائلی مثل حجاب هم گفتم در درجه اول خود دولت باید برنامهای برای کارکنان خودش داشته باشد». او خاطرنشان کرد: «وقتی مردم ببینند دولت در موضوعی حساسیت دارد، خودشان رعایت میکنند. در مجموع مردم ما احکام اسلامی و حساسیتهای فرهنگی را رعایت میکنند... در مجموع رعایت حجاب در کشور قابل قبول است. در سایر مسائل فرهنگی هم همینطور است. به نظر من ما باید در مورد موسیقی سنتی خود، سرمایهگذاری بیشتری بکنیم. این هنری است که ایران را به دنیا معرفی میکند». این فعال سیاسی افزود: «ما برنامه منسجمی برای حمایت موسیقی سنتی نداشتیم. یا در فیلمهای سینمایی این نظارت که فیلم از نظر محتوا برای مردم مفید باشد، نداشتیم. این نظارتها را مفید میدانم اما اعتقادی به سختگیری و سفارشیکردن امور هنری ندارم. اصل بر این است که مردم با عقاید خود کارها را انجام دهند. مردم ما احکام اسلام را پذیرفتهاند. همین حجاب را هم پذیرفتهاند و آنطوریکه دیگران تبلیغ میکنند، نیست».
ورود به انتخابات، مستقل از جریانهای سیاسی
مطهری با اعلام مستقلبودنش در عرصه رقابتهای انتخابات گفت: «برای جناحهای سیاسی خیلی نباید اصالت را مورد تأکید قرار داد. هرکسی که پیروز انتخابات باشد، باید از همه جناحها استفاده کند. باید از همه افراد متخصص و متدین در همه جناحها استفاده شود. یکی از کاستیهای ما این بوده که هر گروهی که آمده دوستان خودش را آورده و رقبا را بیرون کرده است. هرکسی که پیروز شود، اگر بخواهد کشور رو به پیشرفت برود، باید از نیروهای متخصص و باتقوا استفاده کند. بر این دو شرط تأکید دارم. خیلی از افراد متخصص و باتقوا و صالح و اصلح مناعت طبعی دارند و اصلا درخواست پست نمیکنند، باید رفت این افراد را پیدا کرد. درحالحاضر پستها براساس آشناییها تقسیم میشود. باید گروهی باشد که این افراد را کشف کنند. ما افراد متخصص باتقوا زیاد داریم. هیچ تأکیدی بر مذاهب و قومیت و جنسیتی هم نباید باشد. از هر قوم و مذهب و جنسیتی فرد اصلح بود، باید استفاده کنیم. برای وزارتی میبینیم فردی بالاتر از بقیه است، سنی است یا خانمی اصلح است، از نظر تخصص و تقوا باید از همانها استفاده شود. از هر گروهی اصولگرا و اصلاحطلب باید استفاده شود».
مطهری تأکید کرد: «درباره انتخابات قبل معتقد بودم کسانی که ۲۴میلیون به روحانی رأی دادند در کابینه حق دارند اما آن ۱۴میلیون رأی رئیسی هم هستند. من به روحانی پیام دادم از قالیباف بهعنوان معاوناول استفاده کنند تا نوعی ائتلاف شکل بگیرد. هر کسی پیروز انتخابات باشد، حتما باید از همه گروهها استفاده کند».
انتقاد به هاشمی و اصلاحطلبان در دهه 70
علی مطهری آغاز سیاستورزیاش در انقلاب بیشتر به سمت جناح راست گرایش داشت؛ بهطوریکه در دهه 70 و همزمان با دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی او انتقادهای مهمی به رویکرد دولت هاشمی مطرح میکرد. یکی از انتقادات جدی مطهری نسبت به بستن فضای نقد و آزادی بیان که از نظر او این عاملی برای پیدایش مفاسد دیگر شده بود. اشکال و انتقاد دیگر مطهری به نزدیکان هاشمی بود: «مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را بهراحتی زیر سؤال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامهای که داشت، خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دوبرابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آنوقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد». با رویکارآمدن خاتمی بازهم مشاهده میشد که مطهری میانه خوبی با همه اصلاحطلبان نداشت؛ چنانکه گفته بود: «به نظر من لفظ اصلاحات و مشتقات آن الان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و از این واژه خوب و مقدس برای جلب آرای مردم استفاده ناصواب میشود. کسانی پیدا شدهاند که جریان اصلاحات را بستری برای ساقطکردن ولایت فقیه و ازبینبردن اساس حکومت دینی میدانند، ما که نمیتوانیم چنین روندی را قبول کنیم».
آغاز گردش به چپ
هرچند مشخص نبود که این ادعای مطهری براساس چه گزارهای بود اما بههرحال میشد دریافت که خاستگاههای سیاسی و اجتماعی مطهری ریشه در جناح اصلاحات نداشت. این روند ادامه داشت تا با رویکارآمدن احمدینژاد، علی مطهری بهعنوان یکی از مهمترین منتقدان دولت وقت مطرح شد. از آن زمان رویکرد سیاسی مطهری خاصه در حوزه آزادیهای سیاسی به اصلاحطلبان نزدیک شد، این همسویی تا جایی ادامه یافت که علی مطهری در سال92 به یکی از حامیان هاشمیرفسنجانی تبدیل شد و حتی بعد از ردصلاحیت هاشمی، مطهری از مقام معظم رهبری درخواست کرد که از حکم حکومتی استفاده کند. بههرروی وقتی صلاحیت هاشمی احراز نشد، او مانند دیگر اصلاحطلبان از حسن روحانی حمایت کرد. مطهری در سال 94 در لیست امید اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم هم گنجانده شد و او با لیست اصلاحطلبان به مجلس راه یافت؛ البته همه اینها در حالی است که او خود را نه اصلاحطلب میداند و نه اصولگرا: «در دورههای قبلی انتخابات مجلس شورای اسلامی من از جریان اصولگرا فاصله نگرفتم بلکه آنها اسمم را از لیست خود خط زدند و جریان اصلاحطلب در دوره دهم انتخابات مجلس شورای اسلامی اسم من را وارد لیست خود کرد ولی من نه اصلاحطلب و نه اصولگرا هستم».
نزدیک به اصولگرایان در حوزه فرهنگی و به اصلاحطلبان در حوزه سیاسی
البته مطهری راست هم میگوید زیرا مواضع فرهنگی و اجتماعیاش بیشتر نزدیک به اصولگرایان است و مشخصا درباره آزادیهای اجتماعی تا حدی قائل به فضایی بسته است. او چندی پیش در پاسخ به این پرسش که باتوجه به آنکه برخی شما را فردی سختگیر در حوزه فرهنگی و مسائلی مانند حجاب و آسانگیر در حوزه سیاسی و معتقد به آزادی بیان میدانند، آیا دچار تناقض نیستید، گفته بود: «مواضع فرهنگی و اجتماعی من هیچ تناقضی با مواضع سیاسی من ندارد. اینکه میگویم بیان و تفکر باید آزاد باشد، درست در راستای رعایت حجاب است. تأکید بر آزادی بیان از این جهت است که قوای انسانی و استعدادهای انسان باید آزاد باشد. انسان قوه تفکر و بیان دارد و باید شکوفا شود. درواقع قوای انسانی انسان در مقابل قوای حیوانی او باید آزاد باشد و قوای حیوانی مانند خشم و شهوت باید تحت اراده و تسلط قوای انسانی مانند عقل باشد. اگر قوه تفکر به انسان داده شده بنابراین باید در تفکر و بیان آن آزاد باشد و از این منظر به آزادی بیان در نهایت درجه قائل هستیم مگر اینکه توأم با دروغ، نیرنگ، فریب و توهین باشد والا هیچ محدودیت دیگری ندارد. از طرف دیگر، تأکید بر رعایت حجاب هم به خاطر همین است که قوای حیوانی باید در اختیار قوای انسانی باشد. غریزه جنسی انسان نمیتواند کاملا آزاد باشد زیرا امر مشترک بین انسان و حیوان است و بنابراین باید تحت تسلط عقل و اراده باشد. به همین خاطر اسلام تمهیداتی مانند پوشش اسلامی و احکام نگاهکردن را قرار داده که به خاطر مصلحت خود انسانهاست. پس این دو نگاه با هم هیچ تناقضی ندارد و اینگونه نیست که اگر قائل به آزادی بیان و تفکر هستیم، پس باید در مسئله حجاب هم قائل به آزادی پوشش باشیم. چون اگر قائل به آزادی پوشش شویم یعنی آزادی عریانی و برهنگی را قبول کردیم و این به معنی تقویت استعدادهای حیوانی انسان است که باید کنترل شود. درحالیکه تأکید به آزادی بیان توجه به تقویت استعدادهای انسانی انسان است، بنابراین هریک در جای خودش باید رعایت شود. البته بعضا میگویند مواضع فرهنگی من به اصولگراها و مواضع سیاسی من به اصلاحطلبها نزدیکتر است که این حرف تاحدی درست است. چون اصولگراها به احکام دینی بیشتر اهمیت میدهند و اصلاحطلبها اهمیت بیشتری برای آزادیهای سیاسی و اجتماعی قائل هستند».
چالشهای انتخاباتی مطهری
ورود علی مطهری به انتخابات ریاستجمهوری با این اوصاف میتواند از چند جهت محل تأمل باشد؛ نخست آنکه به نظر میرسد با درنظرداشتن جمیع جهات او نمیتواند حمایت تمام اصولگرایان و چهبسا بخشی از آنها را داشته باشد؛ زیرا اگرچه خودش ادعا دارد که در هیچ دسته سیاسی نمیگنجد اما مواضع سیاسی او آنقدر متفاوت از اصولگرایان بوده است که مطهری بهجای حمایت احتمالا در معرض تندترین هجمههای اصولگرایان قرار بگیرد؛ کمااینکه در گذشته نیز چنین بوده است. از سوی دیگر اگر او بخواهد همچنان بر عدم وابستگی جناحیاش تأکید کند، احتمالا مورد حمایت اصلاحطلبان هم قرار نمیگیرد؛ زیرا اصلاحطلبان بر اساس بند نخست مصوبه تشکیل نهاد اجماعساز متعهد شدهاند که با نیرویی کاملا اصلاحطلب وارد انتخابات شوند و بعید است درصورتیکه مطهری اصرار دارد که اصلاحطلب نیست، حمایتی از او صورت بگیرد. سومین چالش علی مطهری هم به شورای نگهبان مربوط است. او در انتخابات مجلس تأییدصلاحیت نشد و این احتمال وجود دارد که بازهم شورای نگهبان نسبت به صلاحیت او با سختگیری برخورد کند اما در کنار تمام اینها علی مطهری همیشه چهره کاریزماتیکی بوده است که اگر در انتخابات نامزد شود و از قضا تأیید صلاحیت هم شود، میتواند افکار عمومی را متوجه خود کند.
سر نخواستن اصلاحطلبان دعواست
احمد غلامی نوشت: آنچه کار را برای اصلاحطلبان در دو دهه اخیر دشوار کرده است، رو شدن دست آنان درمواجهه آگاهانه با روشهای غیردموکراتیک بخشی از طیفهای سیاسی ایران است؛ طیفی که بر شیوه و عملکرد سیاسیاش اصرار و پافشاری دارد. بعد از دوم خرداد 76 و با قدرتگرفتن اصلاحطلبان این امید به وجود آمد که جریانهای سیاسی تندرو آرامآرام دچار فرسایش و در دل مردم هضم خواهند شد و اثرگذاریشان از بین میرود؛ اما چنین اتفاقی رخ نداد. این جریان با آگاهی از عملکرد و نیت دولت سازندگی و اصلاحات به وضعیت انقباضی روی آورد و سختتر از گذشته شد. اصلاحطلبان وقتی با عدم پذیرش شیوههای دموکراتیک از سوی این گروههای سیاسی روبهرو شدند، با دو استراتژی وارد عمل شدند؛ یکی برچیدن این جناح به وسیله اهرمها و ابزارهای سیاسی و دیگری خنثیسازی آنان. اصلاحطلبان در هر دو مورد ناموفق بودند؛ چراکه برچیدن این جناحهای سیاسی نیاز به حرکتی ضربتی داشت که به دور از سیاستها و شعارهایی بود که آنان تا آن زمان سر داده بودند و خنثیسازی کاری دشوارتر بود؛ چون این طیف سیاسی نزدیک به نهادهای رسمی بودند. شاید استراتژی آیتالله هاشمیرفسنجانی در مواجهه با این جریان سیاسی سنجیدهتر از دیگران بود. آیتالله سعی داشت با جلب مشارکت آنان در قواعد بازی اقتصادی و سیاسی دولت، این جناح را در دل خود مستحیل سازد. سیاست و شیوهای مانند «بومسامانه» در طبیعت. بومسامانه چیزی شبیه دریاچهای است که با خاک و سنگهای قوامیافته و با گیاهان و ماهیها و موجودات متفاوت دیگر شکل گرفته است. اگر در این دریاچه تعدادی از ماهیهای نوع دیگر رها شوند، برخی از آنان توسط ماهیهای دیگر بلعیده شده و برخی با سازگاری در محیط و صیانت از خود رشد و تولیدمثل کرده و بهتدریج جریان غالب دریاچه خواهند شد. آیتالله سعی کرد با چهرههای تکنوکرات و روش بومسامانه سیاسی آنان را دچار دگرگونی کند؛ اما استراتژی فرسایشی هاشمیرفسنجانی تبعات ناخواستهاش بیش از تبعات خواستهاش بود. این جریان سیاسی که تا چندی پیش از آن صرفا چشم به دست نهادهای رسمی داشت، پایش به منافع دولتی نیز باز شد و سودای دولتداری پیدا کرد. دست بر قضا دولت هاشمی از همین جریان سیاسی بسیار آسیب دید و در خرداد 84 در برابر آن شکست خورد؛ اما اصلاحطلبان سرنوشت تلختری داشتند. آنان که استراتژی برچیدن را دنبال میکردند، توسط فشار همین طیفهای سیاسی متهم به ارتباط با بیگانه شدند و در حین ناباوری پایشان به زندان و بازجوییهایی باز شد که انتظارش را نداشتند. آنان که درصدد خنثیسازی بودند، اعتماد این جریان سیاسی را از دست دادند و این جریان در دل جریان بزرگتری به نام جریان اصولگرایی سنگر گرفت. اصلاحطلبان خنثیساز، هنوز در پی ادامه شیوههای مماشات و جنگ و گریز با این جریانهای سیاسیاند.
امروز برخی از یاران هاشمیرفسنجانی با تغییر شکل در استراتژی فرسایشی اینبار شیوه نزدیکی به اصولگرایان و طیف متکثر آن، وارد مرحله ادغام شدهاند؛ راهی که همچنان ادامه دارد و بعید است از آن چیزی عاید اصلاحطلبان شود؛ مگر تأخیر در خروج از قدرت؛ اما اصولگرایان بهویژه این جریان تندرو درون آن بیش از سامانه سیاسی خود مدیون اپوزیسیون خارج از ایران است؛ چراکه جریانی که به اصلاحطلبان بیشترین لطمه را زده است، همان اپوزیسیون خارج از کشور است که میداند تنها جناح سیاسی که پایگاه مردمی دارد، اصلاحطلباناند. اینک گویا تمام طیفهای اپوزیسیون برای زدن اصلاحطلبان جایزه گذاشتهاند و بدون هیچ تفکیکی در میان این چهرههای سیاسی آنان را به یک چشم میبینند؛ چراکه اگر جریانی بتواند با شیوههای دموکراتیک حیات سیاسی انقلاب را تضمین کند، همین اصلاحطلبان هستند. لفظ استمرارطلب بیدلیل بر این گروه سیاسی اطلاق نشده است. این لفظ در معنای غیرکناییاش اتفاقا به اصلاحطلبان بسیار نزدیک است. آنان بیش از گذشته بر استمرار اصلاحات تأکید دارند. البته ناگفته پیداست که پاشنهآشیل اصلاحطلبان چهرههاییاند که صرفا برای حفظ ثروت و قدرت در پی استمرار اصلاحات هستند و بدنامی آنان بیشازپیش با درشتنمایی این چهرهها در نزد مردم باورپذیر میشود. وقت آن رسیده که اصلاحطلبان حتی به قیمت شکست در انتخابات راه خود را از این دست اصلاحطلبان جدا کنند. هر اتحادی الزاما سازنده نیست؛ بهویژه اتحادی که بر مبنای اصولی مشترک شکل نگرفته باشد. تا زمانی که این مرزها روشن و شفاف نباشد، بسیاری باز به اصلاحطلبان، به حق یا ناحق حمله خواهند کرد. بگذریم ازحملات برخی از چهرههای تندرو که در گذشته با حمایت جریان راست سنتی در حوزه هنری تبلیغات اسلامی فیلمهای ایدئولوژیک میساختند. بیتردید این یادآوری گذشته سرزنش به تغییری نیست که در این افراد، رخ داده است. صرفا تأکید بر این نکته است که بدون استدلالی محکم نباید اصلاحطلبان را در کنار سلطنتطلبان نشاند؛ آنهم بدون درنظرگرفتن اینکه بسیاری از این چهرهها بیشتر از آنها در زندانهای پهلوی دوم، مورد آزار و شکنجه قرار گرفتهاند. اینک اصلاحطلبان کار سختی پیشرو دارند. در داخل و خارج سر نخواستن آنها دعواست و تنها راه باقیمانده آنان برگشتن به سوی مردم است. مردمی که هنوز که هنوز است دل در گرو حقیقت دارند.