اصولگرايان «نااميدكردن مردم» را پيروزی خود قلمداد نكنند؛
نامزدهايی كه تنور انتخابات را داغ میكنند
23 دی 1399 ساعت 23:21
درصورتیکه نگاهی ملی به کشورمان داشته باشیم، هیچ جریانی نباید از کاهش مشارکت در انتخابات خشنود شود. اصولگرایانی که از کاهش ریزش رای اصلاحات صحبت میکنند، با نگاه به انتخاباتهای ۹۲ و ۹۶ بگویند چه میزان از رای مردم را در اختیار دارند. اگر نامزدهای انتخاباتی با صداقت و شفافیت طرحهای خود را به جامعه بگویند، امید در جامعه تزریق شده و شاهد افزایش مشارکت در انتخابات خواهیم بود. حضور رئیس دولت اصلاحات در انتخابات، موجب استقبال بینظیری خواهد شد.
انتخابات رياستجمهوري دوازدهم در 29 ارديبهشت 96 که با مشارکت حداکثري مردم همراه بود و رئيسجمهور منتخب با 24 ميليون راي راهي پاستور شد، جداي از هر نکتهاي به علت دوقطبي انتخاباتي بود که شکل گرفت و طي آن آيتالله سيدابراهيم رئيسي و حجتالاسلام حسن روحاني به رقابت پرداختند. حال برخي مطرح ميکنند با تمام مشکلات موجود در جامعه در انتخابات 1400 نيز ميتوان شاهد مشارکت حداکثري را با حضور چهرههاي رايآور و مقبولي مثل آيت الله رئيسي و آيتالله سيدحسن خميني رقم زد. هرچند که هيچيک از اين شخصيتها تاکنون نسبت به حضور در انتخابات اتخاذ موضع نکردهاند؛ اما غلامعلي دهقان فعال سياسي اعتدالگرا معتقد است: «سيد حسن خميني و سيد ابراهيم رئيسي ميتوانند تنور انتخابات را داغ کنند.»
به گزارش کبنا، آرمان ملی در این باره نوشت: انتخابات رياستجمهوري سال 1400 تمامي نگاهها را به خود دوخته است؛ جايي که جريانات سياسي تمام تلاش خود را براي حضوري قدرتمند و موفق در اين آوردگاه به کار گرفتهاند. با اين حال به اعتقاد بسياري از کارشناسان و صاحبنظران انتخابات را نه فقط از ديد جريانات سياسي بلکه بايد از زواياي ديگر نيز مورد بررسي و ارزيابي قرار داد؛ ابعاد ديگري چون نگاه مردم که مشارکت حداکثري يا حداقلي را رقم ميزنند و حاکميت و نهادهاي آن که چگونگي حضور جريانهاي سياسي و کانديداهاي موردنظر آنها را در انتخابات مشخص ميکنند. آنچه مسلم است تاکيد حاکميت آنطور که مقامات بارها اشاره داشتهاند بر مشارکت حداکثري است. هرچند که در انتخابات 98 چيزي جز اين را شاهد بوديم. اما اين مساله رابطه مستقيمي با نوع نگاه مردم به انتخابات نيز دارد. چراکه رضايتمندي آنها انتخاباتي پرشور و مشارکتي را رقم خواهد زد و نارضايتيها از روندهاي موجود انتخاباتي حداقلي را به نمايش خواهد گذاشت. بااينحال برخي بر اين باورند که جداي از بحث نارضايتيهاي مردم که با برخي اقدامات موثر از سوي دولت تا حدودي حل خواهد شد؛ حضور برخي چهرهها و افراد ميتواند جريانسازي کرده و در جامعه موج انتخاباتي ايجاد کند؛ چهرههايي با بکگراند سفيد که بتوانند مردم را به حضور در انتخابات ترغيب کنند. در اين راستا، هرچند که برخي از رئيس دولت اصلاحات بهعنوان شخصيت جريانساز و اجماعي در انتخابات نام ميبرند اما با وجود سرمايه اجتماعي عظيمي که پشتوانه خاتمي است، به نظر نميرسد که وي حاضر به حضور در انتخابات شود. اما چهره ديگري که چندي است بسيار مورد توجه قرار گرفته و مخصوصا اصلاحطلبان و اعتداليون روي او تمرکز کردهاند آيت الله سيدحسن خميني است؛ چهرهاي که هم در ميان جامعه از محبوبيت برخوردار است و هم مقبوليت بالايي ميان جريانات سياسي دارد. بااينحال هر زمان که صحبت از حضور وي در انتخابات رياستجمهوري شده خميني اين مساله را رد کرده اما درخصوص انتخابات پيش رو و حضورش در انتخابات شاهد موضعگيري از سوي او نبودهايم. از طرفي آنچه گمانهزنيها را پيرامون کانديداتوري سيدحسن خميني تقويت ميکند اظهارات وي در چهارمين سالگرد مرحوم آيت الله هاشمي رفسنجاني است که در بخشي از سخنانش اينگونه گفت: «اگر به هر علتي اين جامعه به کسي نياز پيدا کرد، نسبت به مسئوليت نبايد شانه خالي کنيم»؛ همين اظهارات کافي بود تا بسياري وي را از هماکنون نامزد 1400 بدانند. چنانکه چندي پيش فريد مدرسي، فعال رسانهاي در توئيتي با اشاره به جمله سيدحسن خميني نوشت: «اگر جامعه به کسي نياز پيدا کرد، نبايد نسبت به مسئوليت شانه خالي کند. خميني در نظرسنجيها از ميزان محبوبيت بالايي برخوردار است و هواداراني در دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا دارد. انتخابات رياستجمهوري نزديک است و همراهانش به او گفتند: از مسئوليت کانديداتوري شانه خالي نکن!» حال بايد ديد دعوت رسمي جريانات سياسي از آيتا... سيدحسن خميني براي حضور در انتخابات چه زماني رخ خواهد داد.
بازگشت به آرمانهاي صدر انقلاب
يک عضو حزب اعتدال و توسعه در خصوص انتخابات 1400 و رويکرد جريانهاي سياسي در اين انتخابات اظهار داشت: به نظر ميرسد اگر گزينه مورد اجماع در هر دو جريان اصلي انتخاباتي به صحنه نيايد، آنها همين فرمول را پيش خواهند برد، مگر آنکه گزينههاي اجماعساز به صحنه بيايند. نامهنيوز نوشت، غلامعلي دهقان گفت: به نظر ميرسد در بين اصولگرايان انقلابي و ارزشمدار آقاي رئيسي اين قدرت را دارد. او در انتخابات سال 96 نيز نزديک به 17ميليون رأي داشت. عملکرد آقاي رئيسي در قوه قضائيه نيز ميتواند بخشي از جامعه را راضي کرده باشد. اتفاقا مشاهده کردم برخي اصولگرايان نيز همين نظر را دارند. وي افزود: در ميان طيف ميانهرو تنها کسي که ميتواند اجماع را شکل دهد آقاي سيدحسن خميني است. او موردتاييد اصلاحطلبان سنتي و پيش رو، اعتداليون و اصولگرايان معتدل است. به نظر ميرسد اگر آقاي سيدحسن خميني ورود کند باعث تعالي نظام سياسي کشور ميشود چون او يک مجتهد آگاه به دو مقوله مکان و زمان است و ميتواند راهي را که امام خميني رهبر فقيد انقلاب در فقه سياسي شيعه ايجاد کردند، استمرار ببخشد و بسياري از چالشهايي که نظام به لحاظ فکري، فرهنگي و فلسفي حل کند. اين فعال سياسي اظهار کرد: آمدن آقاي سيدحسن خميني باعث اميدواري بخشي از جامعه ايراني ميشود که ما به آنها نوانديشان ديني ميگوييم، کساني که معتقدند دين ميتواند در هر زماني پاسخگوي نيازها باشد. اين جريان طي دو دهه گذشته بهتدريج ضعيف شد و چون آقاي سيدحسن خميني متعلق به اين جريان فکري است به نظر ميرسد اين بخش جامعه که از طبقه متوسط شهري هستند وارد انتخابات ميشود. وي افزود: همچنين حضور آقاي سيدحسن خميني به نوعي نمادين بازگشت به آرمانهاي صدر انقلاب است، بهخصوص اصولي از قانون اساسي که درباره توجه به حقوق ملت مورد غفلت قرار گرفته است. علاوه بر اينکه ايشان ميانسال است و روحيه جواني دارد که رهبري بارها به آن تاکيد کردند. او ميتواند در بين بخشي از جوانان نوانديش و نوگراي جامعه جاذبه ايجاد کند. وي در خصوص دوقطبي انتخاباتي خميني- رئيسي و تاثير آن بر مشارکت حداکثري تصريح کرد: اين دوقطبي اگر تنور انتخاباتي را داغ نکند قطعا آن را گرم ميکند. هرچند اگر اين دوقطبي انتخاباتي شکل بگيرد تنور انتخاباتي داغ هم خواهد شد. حتي ورود يک نفر از اينها هم باعث گرم شدن هرچه بيشتر انتخابات خواهد شد.
اصولگرايان «نااميدكردن مردم» را پيروزی خود قلمداد نكنند
حسین کاشفی، رئیس سابق خانه احزاب و فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با آرمان ملی در این زمینه صحبتهای را ارائه داده و گفته است: «حضور رئیس دولت اصلاحات در انتخابات، موجب استقبال بینظیری خواهد شد.»
اخيرا يکي از اعضاي حزب موتلفه ادعا کردهاند که راي اصلاحطلبان در انتخابات 2 تا 8 درصد است. اين تحليل را چطور ارزيابي ميکنيد؟
تعريف حدس و گمان مشخص است و کسي که گمانهزني ميکند از نگرش خود به مساله نگاه ميکند. اميدواريم جلوتر برويم تا نامزدها و برنامهها مشخص شوند و نقدي بر مشکلات زده شود. خود انتخابات بهترين شاخص است تا بگوييم کداميک از نحلههاي فکري و سياسي، چه جايگاهي ميان مردم داشته و چه درصدي از آرا را به خود جلب ميکنند. اين موضوع بايد در خود انتخابات مشخص شود، اما بايد برخوردي منصفانه و اخلاقمدارانه نيز داشته باشيم تا ببينيم با نامزدهايي که از سوي اصلاحطلبان به صحنه ميآيند چه برخوردي ميشود. آيا ما از يک حقوق مساوي برخوردار هستيم يا تبعيض را خواهيم ديد؟ اگر همه نامزدهاي اصلاحطلب به دلايلي ردصلاحيت شوند، وضعيت مشارکت متفاوت خواهد بود. گاهي اين دلايل قانوني است و قانون را همه بايد بپذيرند اما دلايل قابل تاملي نيز وجود دارد. چهار نهاد در اين زمينه نظر ميدهند و اين نظرات بايد مبتنيبر سند باشد، درنتيجه بايد جمعبنديها يا تشخيصها جمعي باشد. اين مسائلي است که بايد همه کساني که دلشان براي کشور و آينده کشور ميسوزد، آن را در نظر داشته باشند. درمورد اين اظهارنظرهاي شخصي درباره ميزان آراي اصلاحطلبان، بايد علت را جستجو کرد تا مشخص شود چه چيزي سبب ميشود اين اتفاق رخ بدهد و نبايد از آن خوشحال بود. انتخابات مجلس اخير شاهد کمترين ميزان حضور مردم در انتخابات بوده است؛ در صورتي که يکي از افتخارات ما و همه مسئولان کشور حضور مردم در انتخابات بوده است. زماني که مردم در انتخابات شرکت ميکنند، يعني پايکار و حامي هستند. بايد اين مسائل را بررسي کنيم. هر جناحي قابلاحترام است اما اگر بخواهيم برخورد جناحي و سياسي نداشته باشيم و از منظر کارشناسي به موضوع نگاه کنيم، بايد در پي علتالعلل باشيم. کاري به اين درصد اعلامشده ندارم و آن را تاييد نيز نميکنم اما فرض کنيم اين مطلب درست باشد، آن زمان بايد ديد اگر اصلاحطلبان 8 درصد راي داشته باشند، اصولگرايان چند درصد راي در اختيار دارند؟ در اين صورت بايد ببينيم براي مردم و آيندگان خود چه پاسخي داريم. کساني که در نااميدي مردم سهيم هستند، بايد به ميدان بيايند و پاسخگو باشند.
با اين شرايط آيا ميزان بدنه مردمي اصولگرايان بيش از اصلاحطلبان است؟
طبيعي اســت کـــه هــرگز چنين نبوده است. مردم نشان دادهاند به چه کساني اقبال دارند. نميتوانيم به بخش خاکستري جــامعه و کــساني کــه در انتخابات شرکـــت نميکنند کاري نداشته باشيم. کـــساني کـــه شرکت ميکنند نيز مشـــخص هستــند. اگر انتخابات 92 يا 96 را در نظر بگيريم، در اين صورت سمتوسوي اقبال مردم مشخص است. بعضيها ميخواهند واقعيتها يا مشکلات را نبينند. ضمن اينکه همه ميدانيم ما در يک ميزان مساوي در انتخابات شرکت نکردهايم. زماني که نامزدهاي درجه يک و دو را کنار ميگذاريد، مشخص است که مشارکت در انتخابات معنا پيدا نميکند. کساني که ميخواهند در انتخابات شرکت کنند نيز ميبينند نماينده خودشان در انتخابات حضور ندارد تا به او راي بدهند؛ اينها اتفاقاتي هستند که رخ داده است. جداي از جناحهاي سياسي بهعنوان يک نگاه ملي به موضوع نگاه ميکنم. جوانان ما، آيندگان ما و تاريخ براي ما قضاوت خواهند کرد. همانگونه که ما گذشتگان خود را قضاوت ميکنيم، آيندگان نيز براي ما قضاوت خواهند کرد که شما بهعنوان نخبگان، سياسيون و کساني که در صحنه بودهايد، براي رفع مشکلات مردم چه کردهايد؟ مردم حضور پرشوري در انتخابات داشتهاند، حالا به اينجا رسيدهايم و بايد ديد علت چيست؟ تا زماني که علتها را بررسي نکرده و آسيبها را رفع نکنيم، ممکن است که شاهد حضور کمرنگتر مردم نيز باشيم که از ديد ملي اصلا مناسب نيست. اين موضوع، موضوعي نيست که من بهعنوان يک اصلاحطلب بگويم که اگر درصد کمتري از اصولگرايان در انتخابات بيايند بايد خوشحال باشم. بايد همه جناحها به صحنه بيايند تا رقابت معنا پيدا کند. بايد اصولگرايان نيز به صحنه بيايند، حرف و برنامه داشته باشند و بتوانند حرف خود را بزنند. اصلاحطلبان نيز بايد بتوانند حرف خود را بزنند تا در نهايت اميد و نشاط در جامعه به وجود آيد. جامعهاي که اميد، طراوت و نشاط در آن وجود نداشته باشد، روحيه پژمردگي، يأس و دلمردگي در آن به وجود ميآيد. همه کساني که دل در گرو توسعه و پيشرفت کشور دارند، بايد اين مسائل را مورد بررسي قرار دهند. همه ما مسئوليم و بايد به جوانان خود پاسخ بدهيم که چرا ايران بايد بيشترين مهاجرت و فرار مغزها را داشته باشد؟ بهترين نيروي جوان و تحصيلکرده کشور بايد به کشورهاي ديگر برود تا آنان از ايشان استفاده کنند؟ بايد اين نکات را در نظر بگيريم و تاريخ اينها را از ما سوال خواهد کرد. تاريخ کاري ندارد کساني که مسئول بـــودهاند يـــا به صحنه آمدهاند، اصـــلاحطلب بودهاند يا اصولگرا. در حال حاضر وضعيت اقــتصادي مردم، نـــابسامانيهـا و سرمايه انساني کشور چه جايگاهي پيدا کرده است؟ زماني که با شاخصها و معيارهاي موجود اين مسائل را بررسي کنيم، ميبينيم در جاي خوبي قرار نداريم. طبيعتا اين موضوع نيز به مديران، مسئولان و مجموعه کساني که جامعه را اداره کردهاند بازميگردد و بايد پاسخگو باشند. اکنون که به زمان انتخابات نزديک ميشويم، بايد برخوردي ملي داشته باشيم و با نگاهي صميمانه و کارشناسانه به مسائل بنگريم. بايد تلاش کنيم همه گروهها و افراد دلسوز نظام و انقلاب در صحنه حاضر باشند و به هيچ وجه از برخورد حذفي استفاده نشود. اين رويکرد حذفي خطاست و اين جايگاه امروز نتيجه آن است. معتقدم وضعيت فعلي ما خوب نيست و بايد کاري کنيم که از اين اوضاع رهايي پيدا کنيم. راه رهايي نيز اين است که همه به قانون و اخلاق توجه کنيم. کشوري هستيم که پيشينه فرهنگي داريم، بنابراين ميتوان با مردمي که اهل فرهنگ، اخلاق و باورهاي ديني هستند، ريشه مشکلات را پيدا کرد. بايد اعتمادي را که اکنون از مردم سلب شده، آسيبشناسي کرده تا متوجه شويم به چه دليل اين اتفاق رخ داده است. بايد زمينه رفع نگرانيها را فراهم کنيم تا اميد و نشاط به جامعه بازگردد. در اين صورت افقهايي پيشروي جامعه باز ميشود و همه جوانان ما در کشور خواهند ماند. همچنين بايد زمينهاي فراهم شود تا کساني که از کشور رفتهاند به کشور بازگردند. مهمترين سرمايهاي که يک کشور دارد، نيروي انساني جوان و تحصيلکرده است. بايد بتوانيم به تاريخ جواب بدهيم. اين مسالهاي است که امروز ما با آن مواجه شدهايم. در اين زمينهها نهتنها روزبهروز پيشرفت نميکنيم، بلکه ميبينيم اين سرمايهها در خطر ازدست دادن قرار دارند.
چهرههـاي انتخــاباتي متعددي از سوي جريان اصلاحات مشخص ميشوند. چه ويژگيهايي اين افراد را براي مردم جذاب ميکند تا به آنها راي بدهند؟
نامزدهاي انتخاباتي بايد به صورت صادقانه درباره وضعيت موجود صحبت کنند. پس از طرح اينکه چرا به اين نقطه رسيدهايم، از اينکه چه بايد کرد، صحبت کنند. نامزدها بايد اين کارها را انجام دهند تا اوضاع در وضعيت اقتصادي، سياست داخلي، اجتماعي، فرهنگي و سياست خارجي بهبود پيدا کند. اگر بهصورت شفاف با مردم صحبت شود، آنها نيز استقبال ميکنند. امروز يکي از مسائل مهم کشور، سياست خارجي است. براي مردم مهم است چه کسي ميخواهد سياست خارجي را اداره کند. ضمن اينکه وقتي نامزدها برنامههاي خود را ميگويند، اعلام کنند اگر به رياستجمهوري برسند، براي مثال در چند نقطه حساس مانند سياست خارجي، معاون اولي، برنامهريزي، سازمان برنامه و بودجه و جايگاههايي از اين دست، چه کساني را قرار خواهند داد. افرادي که ميخواهند بهعنوان همکار و همراه نامزد انتخاباتي، در صورت انتخاب شدن، حاضر باشند بايد به خرد جمعي علاقه داشته باشند، داراي روحيه کار جمعي و همچنين پيشينه و مقبوليت باشند. مردم ميخواهند زندگي کنند و زماني که در انتخابات مشارکت نميکنند، نوعي مبارزه منفي انجام دادهاند و فکر ميکنند در حال رساندن پيام خود هستند. اتفاقي که در اسفند سال گذشته رخ داده از همين نوع بوده است. اميدواريم گوش شنوا وجود داشته باشد. همانطور که قانون اساسي ميگويد، امام راحل مطرح ميکردند و مقام معظم رهبري ميفرمايند، کشور متعلق به مردم است. ما بايد حقوق اقليتها، مذاهب مختلف و حقوق شهروندي را در نظر داشته باشيم. اما بايد بدانيم ايران براي همه است و ما در يــک ملک مشاع زندگي ميکنيم. بنابراين به آنچه ما را به يکديگر پيوند ميدهد و همچنين باورهاي اخلاقي توجـــه کنـيم. همه ايراني هستيم و مـــطابق قانون از حقوق يکساني برخورداريم. اگر همه گروهها احساس کنند که به آنها توجه شده و تکريم ميشوند، به صحنه خواهند آمد، زيرا چيزي جز سرافرازي، سربلندي و توسعه کشور خود نميخواهند. گروههاي فکري و سياسي بايد به ميدان آمده و برنامههاي خود را بگويند. چيزي که مردم انتظار دارند، اين است که صادقانه و شفاف با آنها صحبت شود. در مرحله بعد آنچه گفته ميشود، پايش شده، گزارش شده و به مردم گفته شود. اگر اين اتفاقات رخ بدهد، اميد و نشاطي که گفته شد به جامعه بازميگردد. بايد جامعه را پويا و زنده کنيم. کرونا نيز مسائل را تشديد کرده است تا کسي نداند در دو روز آينده چه وضعيتي پيدا خواهد کرد. اگر چشمانداز مناسبي نشان داده شود، مردم استقبال خواهند کرد و جز اين چيزي نميخواهند. اين موضوع بحث يک حزب و جناح سياسي مطرح نيست، بحثي ملي است. در اين ميان، گروهها و احزاب مانند همه کشورهاي توسعهيافته رقابت خود را انجام دهند. اگر فردي شناختهشده، بهعنوان چهره شاخص اصلاحطلب در انتخابات حاضر شود، حتما ميتواند اثرگذار باشد. اصلاحات نيز همين سياست را دنبال ميکند. اين جريان نيز بايد از چهرههاي سرشناس اصلاحطلب، با تجربه مديريتي، داراي مقبوليت مردمي و سلامتي و پاکدستي براي حضور در انتخابات استفاده کند. اصلاحطلبان در زمان خود نامزدي را که داراي چنين شرايط باشد، معرفي خواهند کرد.
در روزهايي که به انتخابات نزديک ميشويم نامي که بيشتر در رسانهها مطرح شده، نام رئيس دولت اصلاحات است. از نظر شما احتمال حضور ايشان در انتخابات وجود دارد؟ در صورت اعلام نامزدي از سوي ايشان، حضورشان چه تاثيري بر فضاي سياسي جامعه خواهد داشت؟
اگر ايشان به صحنه انتخابات بيايند، کمک قابلتوجهي به کشور در مسائل داخلي و خارجي خواهد شد. اگر آقاي خاتمي به انتخابات بيايند، بايد از حضور ايشان استقبال شود. زماني که براساس شاخصها در زمينههاي مختلف، عملکرد دولتهايي را که تاکنون داشتهايم ارزيابي کنيد، متوجه ميشويد عملکرد دولت اصلاحات از همه بهتر بوده است. يکي از مهمترين مسائلي که براي مردم ما مطرح است، بحث اقتصادي است. به لحاظ ارزش پول، خط فقر، سرمايههاي اجتماعي، نگاههاي بينالمللي و ديگر مسائل، زماني که دولت اصلاحات را با ساير دولتها مقايسه ميکنيم، ميبينيم در دوران اصلاحات اين شاخصها اکثرا مثبت بوده و مردم احساس رضايت کردهاند. در صورتي که ايشان در انتخابات نامزد شوند، مردم حتما استقبال گستردهاي خواهند کرد و انتخابات پرشور و بينظيري را خواهيم داشت.
کد مطلب: 429627