تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۰۶
کد مطلب : ۴۲۶۷۲۸
گفتوگو؛
پزشکیان: جای روحانی بودم همه چیز را شفاف می گفتم/چرا به همه دولتها میگوییم بیعرضه/جلوی بخور و ببرها را بگیریم
۰
کبنا ؛
بخش هایی از گفتگوی پزشکیان را بخوانید؛
شما هم مثل برخی از مردم نسبت به شرایط موجود ناامید هستید؟
ما هدف و ایدهای را پیگیری میکنیم که برای رسیدن به آن باید هزینه داد. مشکل مردم این نیست که راهی که میرویم سخت است مشکل این است ما مسئولین به اهدافی که اعلام کردهایم پایبند نبوده و راه را درست طی نکردهایم. این امر است که در عدهای از مردم احساس ناامیدی ایجاد کرده است. وگرنه اوایل انقلاب وضعیت خیلی سختتر از الان بود اما چون الان ما مسئولین و سیاستمداران رفتارهایی انجام داده و توقعاتی در مردم ایجاد کردهایم و شعارهایی دادهایم که خود ما آن شعارها را عمل نکرده و یا کم عمل کردهایم، مردم چرا باید امیدوار باشند.
به نظر میرسد فسادهای گسترده و ناکارآمدی نهادهای در دست اصلاحطلبان در مجلس و شوراهای شهر به این ناامیدی دامن زده است...
بحث من این است که به یک چنین تقسیمبندی معتقد نیستم. تا زمانی که ما این سیستم و نگاه را عوض نکنیم هر دولتی که روی کار بیاید همین شرایط جریان دارد.
به همه دولت ها می گویند بی عرضه، خب اگر دستاوری داریم همین بی عرضه ها بدست آوردند
منظورتان کدام سیستم است؟
۴۰ سال از انقلاب میگذرد؛ اما ببینید به جز روسای جمهوری که شهید شدند و مقام معظم رهبری چه بلایی بر سر باقی روسای جمهور آمده؟ همه به یک طریقی طرد شده و میگویند مشکل دارند. هر دولتی روی کار آمد عدهای شعار دادند بیعرضه است. بعد از سوی دیگر در ۴۰ سالگی انقلاب از دستاوردهای انقلاب میگوییم. خب اگر دستاوردی داریم همین بیعرضهها به دست آوردهاند و اگر همه آنها بیعرضهاند که از کدام دستاورد سخن میگویید. یعنی این تناقض را باید حل کنیم. عدهای بیخود از خودشان تعریف میکنند و از آن سو زیادی به دیگران و کسانی که در گود هستند بیاحترامی میکنند، تهمت میزنند و توقعات بیجا از آنها دارند.
اینکه دولت را مقصر شرایط فعلی بدانیم ناجوانمردانه است
معتقدید که دولت در این شرایط کارش را به خوبی انجام میدهد؟
من میگویم اینکه دولت را مقصر شرایط فعلی بدانیم ناجوانمردانه است. من اگر جای رئیسجمهور بودم در فرصتی به مجلس میآمدم و خیلی شفاف همه چیز را میگفتم. مگر این مشکلاتی که بهوجود آمده غیراز این است که ما قانون آن را نوشتهایم و تصویب کردهایم. مگر غیر از این است که شورای نگهبان آن را تایید کرده است؟ حالا اینکه بازی «که بود که بود من نبودم» راه بیندازیم درست نیست. همه تقصیرها را گردن کسی میاندازند که مسئولیت اجرا را بر عهده گرفته و با امکاناتی که ما در اختیارش قرار دادیم و مشکلاتی که ایجاد کردیم باید فحش هم بخورد. این منطقی است؟! در نتیجه اگر منصفانه نگاه کنیم بهتر است مشکلات را تقسیم کنیم و بپذیریم همه در این وضع مقصر هستند. شعارهایی که میدهیم هزینه دارد. بالاخره وقتی با امریکا و اروپا در میافتیم نمیتوانیم به راحتی به توسعه اقتصادی هم برسیم. همه راهها را روی ما بستهاند. ما در چنین وضعیت طوفانی کشتی را حرکت میدهیم. به اضافه اینکه مشکلات و محدودیتها و دعواهای خودمان هم بر این وضع سوار میشود.
در ۴۰ سال گذشته غافل از ایجاد سیستمی که بتواند جلوی بخور و ببرها را بگیرد بودهایم
از سوی دیگر در ۴۰ سال گذشته به دلیل همین اختلافات غافل از ایجاد سیستمی که بتواند جلوی حیف و میلها و بخور و ببرها را بگیرد بودهایم. مدعی شدیم ولی نتوانستیم این کار را بکنیم. حالا میآییم و میگوییم که این وضع کار چه کسی بود؟ همه آنهایی که میگویند «که بود که بود من نبودم» همه اینها خودشان سر کار بودهاند. حالا یکی مجری بوده، دیگری قانونگذار و یکی دیگر ناظر و یکی سیاستگذار و دیگری در بسیج و سپاه بوده است. راه حل این نیست که یکدیگر را متهم کنیم. باید مشکل را حل کنیم. حل مشکل هم تنها دستگیری و اعدام کردن نیست. واقعیت این است که مقررات خود ما جاده را لغزنده کرده است. موسساتی که این پولها را خوردند و بردند مگر غیر از این بود که مجلس اختیار داده بود تا مثلا وزارت رفاه یا جهاد کشاورزی خودشان یک موسسه مالی راه بیندازند. حالا که مشکل پیش آمده میگویند بانک مرکزی مقصر است. همه ما در ایجاد چنین وضعیتی با قانونگذاری و سیاستهایمان مقصر هستیم. حق ندارند این وضع را پای دولت فعلی بنویسند. همین شورای نگهبان گفت این مصوبه شرعی است و امضا کرد. همان اول که به ایجاد این موسسات رای دادند در دفاع از آن حرفهای خوب میزدند. اما حالا که به اینجا رسیده میگویند دولت مقصر است و مسئولیت نمیپذیرند.
زمانی که من وزیر بهداشت بودم ۲۵ کانون در بهداشت و درمان تصمیم میگرفتند. من وزیر بودم اما اختیاراتم در دست ۲۵ واحد و سازمان و ارگان دیگر بود. بعد هم در نهایت من باید پاسخگو میبودم. در بقیه وزارتخانهها هم همین وضع است. شما فکر میکنید فرهنگ را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کنترل میکند؟ سازمانهای مختلف در این زمینه نقشآفرینی میکنند اما وقتی میخواهند فحش بدهند تنها به وزارت ارشاد فحش میدهند. بیاعتمادی که در جامعه ایجاد شده است نتیجه همین رفتارها و فحش دادنهای بیحساب و کتاب عدهای است که فکر میکنند قیم این ملتاند و هر جا خواستند به نام آنها و از زبان آنها حرف میزنند.
اگر دولت خلاف کرده، چرا مجلس و قوه قضاییه خوابشان برده بود؟
پیشنهاد شما این است که رئیسجمهور همه اینها را شفاف در مجلس توضیح دهد و به سهم نهادهای مختلف در ایجاد این وضع اشاره کند؟
من معتقدم الان در چنین وضعیتی کشور به وحدت و انسجام و فرماندهی واحد نیاز دارد. ما در درون یک اتاق میتوانیم هر چقدر خواستیم به یکدیگر بتوپیم ولی در مقابل دیدگان دنیا که ما به حق ایستادیم بهتر است به یکدیگر فحش ندهیم. این انتقادی است که متاسفانه به هر دو طرف هم وارد است. اما دولت الان مظلومتر است؛ چون همه فحشها را به او میدهند و همه بیعرضگیها را گردن دولت میاندازند. در صورتی که دولت چیزی جدا از قوه مجریه، مقننه و قضاییه نیست. اگر دولت خلاف قانون عمل کرده بود خب چرا مجلس خوابش برده بود؟ جلویش را میگرفت. قوه قضاییه خوابش برده بود؟ نمیگذاشت تخلف کند. مگر ناظر اجرای قانون غیراز قوه قضاییه و مجلس کسی دیگر است؟ خب مداخله میکردند. چرا خوابشان برده بود؟
یا برخی میگویند این مجلس بد است و فلان دوره خوب بود. در حالی که همه مجالس همینی بوده که هست. چه کسی دولتها را وادار کرده تا این ۲۷۰۰ دانشگاه را ایجاد کنند؟ الان هم آنهایی که از این دانشگاهها بیرون آمدند بیکار هستند و هم خود دانشگاهها دیگر مشتری ندارند. امریکا هم این تعداد دانشگاه ندارد که ما با این جمعیت در ایران داریم. خیلی از اینها هم اصلا دانشگاه نیست. خب این کار را چه کسی انجام داده است؟ اینها کار همین مجالس قبلی است. من نماینده میروم برای شهر و بخش خودم مجوز دانشگاه میگیرم. و اگر مجوز ندهند وزیر را استیضاح میکنم!. به همین دلیل میگویم ما همه باید بپذیریم در این تصمیمات گرفته شده تا حدودی تاثیرگذار بودهایم.
یادمان نرفته چقدر صدا و سیما در تبلیغات انتخاباتی تلاش میکرد بگوید به فلان لیست رای بدهید
در همین شرایط صدا و سیما که یک رسانه ملی است با پخش گزارشی مسیر فروش نفت را لو داد...
متاسفانه همینطور است. صدا و سیما هم کارهایی میکند که به نظر من اصلا وارد نیست. این ارگان باید خودش را منصفانه ارزیابی کند و ببیند چقدر مردم قبولش دارند. یادمان نرفته چقدر صدا و سیما در تبلیغات انتخاباتی تلاش میکرد بگوید به فلان لیست رای بدهید. اما مردم درست ضد آن چیزی که تبلیغ میکرد رای دادند. چرا صدا و سیما فقط باید از یک جناح و دسته و از یک نوع سیاستی دفاع کند؟ صدا و سیما باید حق را بگوید و طبق عدالت رفتار کند و منصفانه برخورد کند و صدای همه باشد. چه در مورد دوست و چه در مورد دشمنش. چه همفکرش باشد و چه غیر آن. متاسفانه مجلس نمیتواند بر صدا و سیما نظارت کند. اما ضرر این نحوه عملکرد را همه میبینند. ناامیدیهایی که در بین مردم ایجاد شده در همین عملکرد ریشه دارد. چه دستگاهی هر روز فرهنگ را به مردم پمپاژ میکند؟ من به خاطر دارم که در زمان شاه میگفتند یک ساعت رادیو را در هفته در اختیار ما بگذارید ما همه را مسلمان میکنیم. اما حالا رادیو، تمام کانالها و دانشگاها در دست ماست. چرا وضع جامعه اینگونه است؟! این هم کار دولت است؟ یعنی فرهنگ را هم در جامعه دولت ایجاد کرده است؟
شما اشاره به لیستی داشتید که مردم برخلاف نگاه دستگاه تبلیغ رسمی به آن رای دادند. فکر میکنید در انتخابات مجلس یازدهم باز هم مردم به همین ترتیب رای خواهند داد؟ یعنی فکر میکنید هنوز هم رای مردم به لیست امید باشد ؟
هنوز هم فکر میکنم اگر صدا و سیما از گروه سیاسی خاصی جانبداری کند مردم باز هم همین کار را انجام دهند. مردم خیلی از این لیستهایی که به آنها رای دادند را نمیشناسند. اما به لج آنهایی که اینطور رفتار کردند به لیست امید رای دادند. البته در لیست طرف مقابل هم اینطور نبود که همه بد باشند. افراد وزین و معتقد هم در آنها بودند اما وقتی یک طرف این رفتار را میکند عکسالعمل مردم این است که کل شما را قبول نداریم و به هیچ کدامتان رای نمیدهیم. بنابراین اگر دخالتهای اینچنینی رخ دهد تصور میکنم باز هم این اتفاق تکرار میشود.
شورای نگهبان هم سهم خودش را در مشکلاتی که کشور الان به آن دچار است بپذیرد
شورای نگهبان هم سهم خودش را در مشکلاتی که کشور الان به آن دچار است بپذیرد. هر کدام از ما به نسبت مداخلهای که در امور داشتیم و جایگاه و سیاستی که در پیش گرفتیم در ایجاد وضعیت فعلی نقش داشتهایم.
در درون فراکسیون امید می توان سه فراکسیون دیگر درست کرد
فراکسیون امید به اندازه خودش تلاش کرده است. اما توان آنها بیشتر از این نیست. قدرت امیدیها در همین حد بود و نه بیشتر. یعنی امیدیها حتی آنقدر نیستند که رای بدهند تا مطهری بماند یا فلاحتپیشه ریاست کمیسیون را از دست ندهد. پس اگر از امیدیها انتظار دارند که بتوانند باقی سیاستها را تغییر بدهند اشتباه است. چون اولا آنقدر نیستند که بتوانند در مجلس اعمال نظری که مردم میخواهند داشته باشند، و ثانیا آنهایی هم که به اسم امید در فراکسیون هستند همه یکدست نیستند. همین حالا درون فراکسیون امید میتوان سه فراکسیون دیگر درست کرد.
به نظر شخص شما، این رویه و سیاست فراکسیون امید در انتخابات هیئترئیسه درست بود؟
طبیعتاً اگر ما ائتلاف میکردیم درستتر بود. اگر هر جناح و دستهای به اندازه وزن و قدرت خودش سهمی در قدرت داشته باشد درستتر از این است که بگوییم همه سهم از آن اکثریت باشد. اگر بخواهیم بر اساس عدالت تصمیم بگیریم، اینطور نیست که بگوییم چون ما برنده انتخابات شدیم پس همه کانونهای قدرت باید برای ما باشد. طرف مقابل هم به میزان و نسبت صدایی که در جامعه دارد باید سهم داشته باشد. باید دیگران را هم در قدرت شریک کنیم تا بتوانیم وحدت و انسجامی را که از آن حرف میزنیم نشان بدهیم. من معتقد بودم که باید لیست ائتلافی میدادیم اما نظر جمعی این نبود و متاسفانه فرصتهای خوبی را هم از دست دادیم.
نه برای قدرت می جنگم نه راه آن را بلدم
چیزی نمانده بود که خود شما هم با این روش، کرسی نائبرئیسی را از دست بدهید؛ احتمالا اگر آرای مناطق ترکنشین نبود شما هم نایبرئیس نبودید...
برای من اصلا کرسی اهمیتی ندارد. خیلیها در جریان انتخابات هیئترئیسه لابی میکردند اما من نه لابی کردم و نه بلد هستم که این کار را انجام بدهم. اتفاقاً این تحلیل که ترکها به من رای دادند خیلی هم درست نیست. چون اصولگرایان برای شکستن رای من، آقای فرهنگی را آوردند و پشت او هم ایستادند. من نه برای قدرت میجنگم و نه راه آن را بلدم.
منبع سازندگی
شما هم مثل برخی از مردم نسبت به شرایط موجود ناامید هستید؟
ما هدف و ایدهای را پیگیری میکنیم که برای رسیدن به آن باید هزینه داد. مشکل مردم این نیست که راهی که میرویم سخت است مشکل این است ما مسئولین به اهدافی که اعلام کردهایم پایبند نبوده و راه را درست طی نکردهایم. این امر است که در عدهای از مردم احساس ناامیدی ایجاد کرده است. وگرنه اوایل انقلاب وضعیت خیلی سختتر از الان بود اما چون الان ما مسئولین و سیاستمداران رفتارهایی انجام داده و توقعاتی در مردم ایجاد کردهایم و شعارهایی دادهایم که خود ما آن شعارها را عمل نکرده و یا کم عمل کردهایم، مردم چرا باید امیدوار باشند.
به نظر میرسد فسادهای گسترده و ناکارآمدی نهادهای در دست اصلاحطلبان در مجلس و شوراهای شهر به این ناامیدی دامن زده است...
بحث من این است که به یک چنین تقسیمبندی معتقد نیستم. تا زمانی که ما این سیستم و نگاه را عوض نکنیم هر دولتی که روی کار بیاید همین شرایط جریان دارد.
به همه دولت ها می گویند بی عرضه، خب اگر دستاوری داریم همین بی عرضه ها بدست آوردند
منظورتان کدام سیستم است؟
۴۰ سال از انقلاب میگذرد؛ اما ببینید به جز روسای جمهوری که شهید شدند و مقام معظم رهبری چه بلایی بر سر باقی روسای جمهور آمده؟ همه به یک طریقی طرد شده و میگویند مشکل دارند. هر دولتی روی کار آمد عدهای شعار دادند بیعرضه است. بعد از سوی دیگر در ۴۰ سالگی انقلاب از دستاوردهای انقلاب میگوییم. خب اگر دستاوردی داریم همین بیعرضهها به دست آوردهاند و اگر همه آنها بیعرضهاند که از کدام دستاورد سخن میگویید. یعنی این تناقض را باید حل کنیم. عدهای بیخود از خودشان تعریف میکنند و از آن سو زیادی به دیگران و کسانی که در گود هستند بیاحترامی میکنند، تهمت میزنند و توقعات بیجا از آنها دارند.
اینکه دولت را مقصر شرایط فعلی بدانیم ناجوانمردانه است
معتقدید که دولت در این شرایط کارش را به خوبی انجام میدهد؟
من میگویم اینکه دولت را مقصر شرایط فعلی بدانیم ناجوانمردانه است. من اگر جای رئیسجمهور بودم در فرصتی به مجلس میآمدم و خیلی شفاف همه چیز را میگفتم. مگر این مشکلاتی که بهوجود آمده غیراز این است که ما قانون آن را نوشتهایم و تصویب کردهایم. مگر غیر از این است که شورای نگهبان آن را تایید کرده است؟ حالا اینکه بازی «که بود که بود من نبودم» راه بیندازیم درست نیست. همه تقصیرها را گردن کسی میاندازند که مسئولیت اجرا را بر عهده گرفته و با امکاناتی که ما در اختیارش قرار دادیم و مشکلاتی که ایجاد کردیم باید فحش هم بخورد. این منطقی است؟! در نتیجه اگر منصفانه نگاه کنیم بهتر است مشکلات را تقسیم کنیم و بپذیریم همه در این وضع مقصر هستند. شعارهایی که میدهیم هزینه دارد. بالاخره وقتی با امریکا و اروپا در میافتیم نمیتوانیم به راحتی به توسعه اقتصادی هم برسیم. همه راهها را روی ما بستهاند. ما در چنین وضعیت طوفانی کشتی را حرکت میدهیم. به اضافه اینکه مشکلات و محدودیتها و دعواهای خودمان هم بر این وضع سوار میشود.
در ۴۰ سال گذشته غافل از ایجاد سیستمی که بتواند جلوی بخور و ببرها را بگیرد بودهایم
از سوی دیگر در ۴۰ سال گذشته به دلیل همین اختلافات غافل از ایجاد سیستمی که بتواند جلوی حیف و میلها و بخور و ببرها را بگیرد بودهایم. مدعی شدیم ولی نتوانستیم این کار را بکنیم. حالا میآییم و میگوییم که این وضع کار چه کسی بود؟ همه آنهایی که میگویند «که بود که بود من نبودم» همه اینها خودشان سر کار بودهاند. حالا یکی مجری بوده، دیگری قانونگذار و یکی دیگر ناظر و یکی سیاستگذار و دیگری در بسیج و سپاه بوده است. راه حل این نیست که یکدیگر را متهم کنیم. باید مشکل را حل کنیم. حل مشکل هم تنها دستگیری و اعدام کردن نیست. واقعیت این است که مقررات خود ما جاده را لغزنده کرده است. موسساتی که این پولها را خوردند و بردند مگر غیر از این بود که مجلس اختیار داده بود تا مثلا وزارت رفاه یا جهاد کشاورزی خودشان یک موسسه مالی راه بیندازند. حالا که مشکل پیش آمده میگویند بانک مرکزی مقصر است. همه ما در ایجاد چنین وضعیتی با قانونگذاری و سیاستهایمان مقصر هستیم. حق ندارند این وضع را پای دولت فعلی بنویسند. همین شورای نگهبان گفت این مصوبه شرعی است و امضا کرد. همان اول که به ایجاد این موسسات رای دادند در دفاع از آن حرفهای خوب میزدند. اما حالا که به اینجا رسیده میگویند دولت مقصر است و مسئولیت نمیپذیرند.
زمانی که من وزیر بهداشت بودم ۲۵ کانون در بهداشت و درمان تصمیم میگرفتند. من وزیر بودم اما اختیاراتم در دست ۲۵ واحد و سازمان و ارگان دیگر بود. بعد هم در نهایت من باید پاسخگو میبودم. در بقیه وزارتخانهها هم همین وضع است. شما فکر میکنید فرهنگ را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کنترل میکند؟ سازمانهای مختلف در این زمینه نقشآفرینی میکنند اما وقتی میخواهند فحش بدهند تنها به وزارت ارشاد فحش میدهند. بیاعتمادی که در جامعه ایجاد شده است نتیجه همین رفتارها و فحش دادنهای بیحساب و کتاب عدهای است که فکر میکنند قیم این ملتاند و هر جا خواستند به نام آنها و از زبان آنها حرف میزنند.
اگر دولت خلاف کرده، چرا مجلس و قوه قضاییه خوابشان برده بود؟
پیشنهاد شما این است که رئیسجمهور همه اینها را شفاف در مجلس توضیح دهد و به سهم نهادهای مختلف در ایجاد این وضع اشاره کند؟
من معتقدم الان در چنین وضعیتی کشور به وحدت و انسجام و فرماندهی واحد نیاز دارد. ما در درون یک اتاق میتوانیم هر چقدر خواستیم به یکدیگر بتوپیم ولی در مقابل دیدگان دنیا که ما به حق ایستادیم بهتر است به یکدیگر فحش ندهیم. این انتقادی است که متاسفانه به هر دو طرف هم وارد است. اما دولت الان مظلومتر است؛ چون همه فحشها را به او میدهند و همه بیعرضگیها را گردن دولت میاندازند. در صورتی که دولت چیزی جدا از قوه مجریه، مقننه و قضاییه نیست. اگر دولت خلاف قانون عمل کرده بود خب چرا مجلس خوابش برده بود؟ جلویش را میگرفت. قوه قضاییه خوابش برده بود؟ نمیگذاشت تخلف کند. مگر ناظر اجرای قانون غیراز قوه قضاییه و مجلس کسی دیگر است؟ خب مداخله میکردند. چرا خوابشان برده بود؟
یا برخی میگویند این مجلس بد است و فلان دوره خوب بود. در حالی که همه مجالس همینی بوده که هست. چه کسی دولتها را وادار کرده تا این ۲۷۰۰ دانشگاه را ایجاد کنند؟ الان هم آنهایی که از این دانشگاهها بیرون آمدند بیکار هستند و هم خود دانشگاهها دیگر مشتری ندارند. امریکا هم این تعداد دانشگاه ندارد که ما با این جمعیت در ایران داریم. خیلی از اینها هم اصلا دانشگاه نیست. خب این کار را چه کسی انجام داده است؟ اینها کار همین مجالس قبلی است. من نماینده میروم برای شهر و بخش خودم مجوز دانشگاه میگیرم. و اگر مجوز ندهند وزیر را استیضاح میکنم!. به همین دلیل میگویم ما همه باید بپذیریم در این تصمیمات گرفته شده تا حدودی تاثیرگذار بودهایم.
یادمان نرفته چقدر صدا و سیما در تبلیغات انتخاباتی تلاش میکرد بگوید به فلان لیست رای بدهید
در همین شرایط صدا و سیما که یک رسانه ملی است با پخش گزارشی مسیر فروش نفت را لو داد...
متاسفانه همینطور است. صدا و سیما هم کارهایی میکند که به نظر من اصلا وارد نیست. این ارگان باید خودش را منصفانه ارزیابی کند و ببیند چقدر مردم قبولش دارند. یادمان نرفته چقدر صدا و سیما در تبلیغات انتخاباتی تلاش میکرد بگوید به فلان لیست رای بدهید. اما مردم درست ضد آن چیزی که تبلیغ میکرد رای دادند. چرا صدا و سیما فقط باید از یک جناح و دسته و از یک نوع سیاستی دفاع کند؟ صدا و سیما باید حق را بگوید و طبق عدالت رفتار کند و منصفانه برخورد کند و صدای همه باشد. چه در مورد دوست و چه در مورد دشمنش. چه همفکرش باشد و چه غیر آن. متاسفانه مجلس نمیتواند بر صدا و سیما نظارت کند. اما ضرر این نحوه عملکرد را همه میبینند. ناامیدیهایی که در بین مردم ایجاد شده در همین عملکرد ریشه دارد. چه دستگاهی هر روز فرهنگ را به مردم پمپاژ میکند؟ من به خاطر دارم که در زمان شاه میگفتند یک ساعت رادیو را در هفته در اختیار ما بگذارید ما همه را مسلمان میکنیم. اما حالا رادیو، تمام کانالها و دانشگاها در دست ماست. چرا وضع جامعه اینگونه است؟! این هم کار دولت است؟ یعنی فرهنگ را هم در جامعه دولت ایجاد کرده است؟
شما اشاره به لیستی داشتید که مردم برخلاف نگاه دستگاه تبلیغ رسمی به آن رای دادند. فکر میکنید در انتخابات مجلس یازدهم باز هم مردم به همین ترتیب رای خواهند داد؟ یعنی فکر میکنید هنوز هم رای مردم به لیست امید باشد ؟
هنوز هم فکر میکنم اگر صدا و سیما از گروه سیاسی خاصی جانبداری کند مردم باز هم همین کار را انجام دهند. مردم خیلی از این لیستهایی که به آنها رای دادند را نمیشناسند. اما به لج آنهایی که اینطور رفتار کردند به لیست امید رای دادند. البته در لیست طرف مقابل هم اینطور نبود که همه بد باشند. افراد وزین و معتقد هم در آنها بودند اما وقتی یک طرف این رفتار را میکند عکسالعمل مردم این است که کل شما را قبول نداریم و به هیچ کدامتان رای نمیدهیم. بنابراین اگر دخالتهای اینچنینی رخ دهد تصور میکنم باز هم این اتفاق تکرار میشود.
شورای نگهبان هم سهم خودش را در مشکلاتی که کشور الان به آن دچار است بپذیرد
شورای نگهبان هم سهم خودش را در مشکلاتی که کشور الان به آن دچار است بپذیرد. هر کدام از ما به نسبت مداخلهای که در امور داشتیم و جایگاه و سیاستی که در پیش گرفتیم در ایجاد وضعیت فعلی نقش داشتهایم.
در درون فراکسیون امید می توان سه فراکسیون دیگر درست کرد
فراکسیون امید به اندازه خودش تلاش کرده است. اما توان آنها بیشتر از این نیست. قدرت امیدیها در همین حد بود و نه بیشتر. یعنی امیدیها حتی آنقدر نیستند که رای بدهند تا مطهری بماند یا فلاحتپیشه ریاست کمیسیون را از دست ندهد. پس اگر از امیدیها انتظار دارند که بتوانند باقی سیاستها را تغییر بدهند اشتباه است. چون اولا آنقدر نیستند که بتوانند در مجلس اعمال نظری که مردم میخواهند داشته باشند، و ثانیا آنهایی هم که به اسم امید در فراکسیون هستند همه یکدست نیستند. همین حالا درون فراکسیون امید میتوان سه فراکسیون دیگر درست کرد.
به نظر شخص شما، این رویه و سیاست فراکسیون امید در انتخابات هیئترئیسه درست بود؟
طبیعتاً اگر ما ائتلاف میکردیم درستتر بود. اگر هر جناح و دستهای به اندازه وزن و قدرت خودش سهمی در قدرت داشته باشد درستتر از این است که بگوییم همه سهم از آن اکثریت باشد. اگر بخواهیم بر اساس عدالت تصمیم بگیریم، اینطور نیست که بگوییم چون ما برنده انتخابات شدیم پس همه کانونهای قدرت باید برای ما باشد. طرف مقابل هم به میزان و نسبت صدایی که در جامعه دارد باید سهم داشته باشد. باید دیگران را هم در قدرت شریک کنیم تا بتوانیم وحدت و انسجامی را که از آن حرف میزنیم نشان بدهیم. من معتقد بودم که باید لیست ائتلافی میدادیم اما نظر جمعی این نبود و متاسفانه فرصتهای خوبی را هم از دست دادیم.
نه برای قدرت می جنگم نه راه آن را بلدم
چیزی نمانده بود که خود شما هم با این روش، کرسی نائبرئیسی را از دست بدهید؛ احتمالا اگر آرای مناطق ترکنشین نبود شما هم نایبرئیس نبودید...
برای من اصلا کرسی اهمیتی ندارد. خیلیها در جریان انتخابات هیئترئیسه لابی میکردند اما من نه لابی کردم و نه بلد هستم که این کار را انجام بدهم. اتفاقاً این تحلیل که ترکها به من رای دادند خیلی هم درست نیست. چون اصولگرایان برای شکستن رای من، آقای فرهنگی را آوردند و پشت او هم ایستادند. من نه برای قدرت میجنگم و نه راه آن را بلدم.
منبع سازندگی