تاریخ انتشار
جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۳۰
کد مطلب : ۴۲۶۵۸۱
یادداشت|
بایدها و نبایدهای توسعهیافتگی و پیشرفت
دکتر سید علیسینا رخشندهمند
۳
کبنا ؛مبحث توسعه (پیشرفت) و عدم توسعه از جمله چالشها و دغدغههاي اساسی و بنیادی صاحبنظران، نخبگان سیاسی و دولتهاي تاریخ معاصر در کشورهاي در حال توسعه است. در چند دهه اخیر، کشورهاي در حال توسعه و توسعه نیافته کوشیدهاند؛ خود را از موانع توسعه نیافتگی رها ساخته و با دستیابی به توسعه اقتصادي، شرایط مناسبی را براي زندگی افراد جامعه فراهم نمایند و در این فرایند، با چالشها و رویکردهاي مختلف اقتصادي روبرو بودهاند.
توسعه متشکل از ابعاد متعددی است که پیشرفت در مجموعه آنها، میتواند توسعه به شمار بیاید. این ابعاد و جوانب گوناگون را میتوان در مواردي چون ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، انسانی، پایداری و امنیتی (دفاعی) و... خلاصه کرد و بایسته و ضروری است که پیوسته و همواره بر ساختار و ترکیب این عوامل اصرار ورزیم و امکان مغفول ماندن هریک از این ابعاد را از بین ببریم. گرچه برخی از قوانین جهانشمول در مورد توسعه صادق است، اما این مفهوم در ذات خود خصلتی بومی دارد و میبایست با توجه به شرایط خاص هر جامعه، یعنی منابع و امکانات و همچنین تنگناها و محدودیتها فهم شود و در پی رفع نیازها برآید. این موضوع به معناي نفی استفاده از تجربههاي جهانی و الگوبرداري از آنها نیست، بلکه در پی نفی هرگونه تقلید کورکورانه و بدون توجه به شرایط است. توسعه اقتصادي وضعیتی است که در آن علاوهبر رشد شاخصهاي کمی اقتصاد، شاخصهاي کیفی نیز بهبود یابد که عبارتند از: افزایش درآمد سرانه، رشد تولید ناخالص ملی، توزیع عادلانه فرصتها و امکانات، افزایش امید به زندگی، رفع فقر و بیکاري، رفع نابرابريهاي اجتماعی و اقتصادي، صنعتی شدن و افزایش شهرنشینی و....
نقش فرهنگ در جریان توسعه بسیار اساسی است و حتی میتوان اقتصاد را بخشی از فرهنگ و توسعه اقتصادي را بخشی از توسعه اجتماعی-فرهنگی دانست. در کشورهاي توسعه نیافته، توسعه باید جوانب اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی را توأمان دربر گیرد و اساساً نمیتوان جنبه-هاي مختلف توسعه را از یکدیگر جدا نمود. توسعهیافتگی محصولی است که در فرایندی عاقلانه، متعهدانه، هوشمندانه و به غایت منظم تولید میشود. توسعهیافتگی صرفا با افزایش تولید سیمان و فولاد، فراهم نمیشود. با راه اندازی چند کارخانه و مدرسه و دانشگاه هم بهدست نمیآید. توسعه هنر مدیریت است.
توسعهیافتگی یعنی خیرخواه هم بودن، هوای همدیگر را داشتن، کمک کار هم بودن. توسعهیافتگی یعنی بنیآدم اعضای یک پیکرند، یعنی «غم بینوایان رخم زرد کرد»! توجه داشته باشیم وقتی میخواهند میزان تمدن و توسعه یافتگی ما را اندازه بگیرند، به گفتارمان کاری ندارند، رفتارمان را میبینند. توسعهیافتگی یعنی برای اصلاح امور از خودمان شروع کنیم. زیربنای ناب توسعه و تمدن یک سرزمین را باید در مواقع بحرانی دید. توسعه یافتگی یعنی هنگامی که در یک فروشگاه برق قطع شد، مردم اجناس را سرجایشان برگردانند و به آرامی فروشگاه را ترک کنند. یعنی هنگامی که کامیون و یا هر وسیله نقیلهای دچار سانحه میشود، به جای کمک و ابراز همدردی، دستبردی به بار و محموله باری آن نزنیم و غارت نکنیم! –چیزی که متاسفانه این روزها شاهد آن هستیم-!!!.
توسعهیافتگی یعنی احترام متقابل، یعنی کرامت انسانی، یعنی تکریم ارباب رجوع، یعنی حفظ حرمتها، یعنی احساس مسئولیت نسبت به همنوعان، یعنی غمخوار همدیگر بودن. توسعهیافتگی یعنی شایسته سالاری، یعنی اولویت ما توسعه کشور باشد نه غلبه بر جناح مقابل و رقیب. توسعه یعنی این کلام حکیمانه مولا علی(ع): « تُحِبَّ للنّاسِ ما تُحِبُّ لنَفْسِكَ و تَكْرَهَ لَهُم ما تَكْرَهُ لَها؛ آنچه برای خود مىپسندى براى مردم نيز بپسند و آنچه براى خود نمىپسندى براى آنها نيز نپسند!»
توسعه یعنی علمباوری، انسانباوری و آیندهباوری، یعنی افزایش توانمندیها. توسعه یافتگی تبدیل دانشگاهها به کارخانه مدرکسازی و تحریک جوانان به ولع مدرکاندوزی نیست، ایجاد رغبت و رقابت در دانشاندوزی است. ساختن فضای مدرک محوری نیست، افراشتن بنای دانشمحوری است. توسعهیافتگی، فراموشی خرده فرهنگها نیست، جهانی کردن فرهنگ ملی و بومی است. استقبال از مدح نیست، استقبال از نقد است. شعار نیست، اندیشه است، ترجمه نیست، تالیف است، داشتن ثروت نیست، تولید ثروت است، تمرکز امکانات و قدرت نیست، پراکندگی امکانات است. مصرف فرهنگ خارجی نیست، تولید فرهنگ است. پلی استیشن نیست، کتاب است، شلوغی خیابانها نیست، شلوغی کتابخانهها است. سرانه مطالعه است، پذیرفتن اشتباه است، تصحیح خود است. تک بعدی نیست، همه ابعادی است، انحصاری نیست، مشارکتی است. بازگرداندن کودکان کمسن و سال آدامس و شکلات و گل بهدست پشت چراغ قرمزها بهمدارس است.
غمگنانه باید پذیرفت که هنوز درگیر فقر مفهومی توسعهیافتگی هستیم، گمان میکنیم هر کس سوار خودرو لوکستری است، لاجرم پیشرفتهتر و توسعه یافتهتر است!! بیا و ببین که این فقر معنا چه رقابتی را در شهر و روستاهایمان دامن زده است!!
توسعه یافتگی یعنی؛ «اگر محتسب گردد آن را غم است
که سنگ ترازوی بارش کم است»
یعنی نا امن کردن فضا برای گردنکشان و دزدان و کیف قاپان و متعرضان. توسعه یعنی در همه چیزی هنر و عیب است.
توسعه یعنی؛ «عیب کسان مگر و احسان خویش
دیده فرو کن به گریبان خویش»
توسعه یعنی بهقول فردوسی:«نبد جز بزرگی و آهستگی
خردمندی و شرم و شایستگی»
توسعه یعنی اطراف خود را با آدمهایی احاطه کن که درباره ایدهها و چشم اندازهایشان صحبت میکنند، نه درباره دیگران. توسعه یعنی در این روزگار محنتبار ویروس منحوس کرونایی، هر کدام از ما به منزله یک پایگاه سلامت باشیم، یعنی در چنین ایامی کادر پزشکی ما –بر اثر مراعات نکردن و دست کم گرفتن این ویروس نکبتبار و منحوس توسط مردم- مدام نگران پر شدن ظرفیت تختهای بیمارستان و اضافه شیفت کاری خود نباشد.
بیاییم به رفتار خودمان نگاه کنیم ببینیم کجای کاریم!!! توسعه یعنی.... بقیه را خودتان اضافه کنید....
________
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
===================
دکتر سید علیسینا رخشندهمند
عضو بنیاد ملی نخبگان ایران
مدرس دانشگاههای تهران
توسعه متشکل از ابعاد متعددی است که پیشرفت در مجموعه آنها، میتواند توسعه به شمار بیاید. این ابعاد و جوانب گوناگون را میتوان در مواردي چون ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، انسانی، پایداری و امنیتی (دفاعی) و... خلاصه کرد و بایسته و ضروری است که پیوسته و همواره بر ساختار و ترکیب این عوامل اصرار ورزیم و امکان مغفول ماندن هریک از این ابعاد را از بین ببریم. گرچه برخی از قوانین جهانشمول در مورد توسعه صادق است، اما این مفهوم در ذات خود خصلتی بومی دارد و میبایست با توجه به شرایط خاص هر جامعه، یعنی منابع و امکانات و همچنین تنگناها و محدودیتها فهم شود و در پی رفع نیازها برآید. این موضوع به معناي نفی استفاده از تجربههاي جهانی و الگوبرداري از آنها نیست، بلکه در پی نفی هرگونه تقلید کورکورانه و بدون توجه به شرایط است. توسعه اقتصادي وضعیتی است که در آن علاوهبر رشد شاخصهاي کمی اقتصاد، شاخصهاي کیفی نیز بهبود یابد که عبارتند از: افزایش درآمد سرانه، رشد تولید ناخالص ملی، توزیع عادلانه فرصتها و امکانات، افزایش امید به زندگی، رفع فقر و بیکاري، رفع نابرابريهاي اجتماعی و اقتصادي، صنعتی شدن و افزایش شهرنشینی و....
نقش فرهنگ در جریان توسعه بسیار اساسی است و حتی میتوان اقتصاد را بخشی از فرهنگ و توسعه اقتصادي را بخشی از توسعه اجتماعی-فرهنگی دانست. در کشورهاي توسعه نیافته، توسعه باید جوانب اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی را توأمان دربر گیرد و اساساً نمیتوان جنبه-هاي مختلف توسعه را از یکدیگر جدا نمود. توسعهیافتگی محصولی است که در فرایندی عاقلانه، متعهدانه، هوشمندانه و به غایت منظم تولید میشود. توسعهیافتگی صرفا با افزایش تولید سیمان و فولاد، فراهم نمیشود. با راه اندازی چند کارخانه و مدرسه و دانشگاه هم بهدست نمیآید. توسعه هنر مدیریت است.
توسعهیافتگی یعنی خیرخواه هم بودن، هوای همدیگر را داشتن، کمک کار هم بودن. توسعهیافتگی یعنی بنیآدم اعضای یک پیکرند، یعنی «غم بینوایان رخم زرد کرد»! توجه داشته باشیم وقتی میخواهند میزان تمدن و توسعه یافتگی ما را اندازه بگیرند، به گفتارمان کاری ندارند، رفتارمان را میبینند. توسعهیافتگی یعنی برای اصلاح امور از خودمان شروع کنیم. زیربنای ناب توسعه و تمدن یک سرزمین را باید در مواقع بحرانی دید. توسعه یافتگی یعنی هنگامی که در یک فروشگاه برق قطع شد، مردم اجناس را سرجایشان برگردانند و به آرامی فروشگاه را ترک کنند. یعنی هنگامی که کامیون و یا هر وسیله نقیلهای دچار سانحه میشود، به جای کمک و ابراز همدردی، دستبردی به بار و محموله باری آن نزنیم و غارت نکنیم! –چیزی که متاسفانه این روزها شاهد آن هستیم-!!!.
توسعهیافتگی یعنی احترام متقابل، یعنی کرامت انسانی، یعنی تکریم ارباب رجوع، یعنی حفظ حرمتها، یعنی احساس مسئولیت نسبت به همنوعان، یعنی غمخوار همدیگر بودن. توسعهیافتگی یعنی شایسته سالاری، یعنی اولویت ما توسعه کشور باشد نه غلبه بر جناح مقابل و رقیب. توسعه یعنی این کلام حکیمانه مولا علی(ع): « تُحِبَّ للنّاسِ ما تُحِبُّ لنَفْسِكَ و تَكْرَهَ لَهُم ما تَكْرَهُ لَها؛ آنچه برای خود مىپسندى براى مردم نيز بپسند و آنچه براى خود نمىپسندى براى آنها نيز نپسند!»
توسعه یعنی علمباوری، انسانباوری و آیندهباوری، یعنی افزایش توانمندیها. توسعه یافتگی تبدیل دانشگاهها به کارخانه مدرکسازی و تحریک جوانان به ولع مدرکاندوزی نیست، ایجاد رغبت و رقابت در دانشاندوزی است. ساختن فضای مدرک محوری نیست، افراشتن بنای دانشمحوری است. توسعهیافتگی، فراموشی خرده فرهنگها نیست، جهانی کردن فرهنگ ملی و بومی است. استقبال از مدح نیست، استقبال از نقد است. شعار نیست، اندیشه است، ترجمه نیست، تالیف است، داشتن ثروت نیست، تولید ثروت است، تمرکز امکانات و قدرت نیست، پراکندگی امکانات است. مصرف فرهنگ خارجی نیست، تولید فرهنگ است. پلی استیشن نیست، کتاب است، شلوغی خیابانها نیست، شلوغی کتابخانهها است. سرانه مطالعه است، پذیرفتن اشتباه است، تصحیح خود است. تک بعدی نیست، همه ابعادی است، انحصاری نیست، مشارکتی است. بازگرداندن کودکان کمسن و سال آدامس و شکلات و گل بهدست پشت چراغ قرمزها بهمدارس است.
غمگنانه باید پذیرفت که هنوز درگیر فقر مفهومی توسعهیافتگی هستیم، گمان میکنیم هر کس سوار خودرو لوکستری است، لاجرم پیشرفتهتر و توسعه یافتهتر است!! بیا و ببین که این فقر معنا چه رقابتی را در شهر و روستاهایمان دامن زده است!!
توسعه یافتگی یعنی؛ «اگر محتسب گردد آن را غم است
که سنگ ترازوی بارش کم است»
یعنی نا امن کردن فضا برای گردنکشان و دزدان و کیف قاپان و متعرضان. توسعه یعنی در همه چیزی هنر و عیب است.
توسعه یعنی؛ «عیب کسان مگر و احسان خویش
دیده فرو کن به گریبان خویش»
توسعه یعنی بهقول فردوسی:«نبد جز بزرگی و آهستگی
خردمندی و شرم و شایستگی»
توسعه یعنی اطراف خود را با آدمهایی احاطه کن که درباره ایدهها و چشم اندازهایشان صحبت میکنند، نه درباره دیگران. توسعه یعنی در این روزگار محنتبار ویروس منحوس کرونایی، هر کدام از ما به منزله یک پایگاه سلامت باشیم، یعنی در چنین ایامی کادر پزشکی ما –بر اثر مراعات نکردن و دست کم گرفتن این ویروس نکبتبار و منحوس توسط مردم- مدام نگران پر شدن ظرفیت تختهای بیمارستان و اضافه شیفت کاری خود نباشد.
بیاییم به رفتار خودمان نگاه کنیم ببینیم کجای کاریم!!! توسعه یعنی.... بقیه را خودتان اضافه کنید....
________
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
===================
دکتر سید علیسینا رخشندهمند
عضو بنیاد ملی نخبگان ایران
مدرس دانشگاههای تهران