یادداشت|
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
تأملی بر یک نامه و یک صد منبری
22 شهريور 1399 ساعت 22:20
زمانی ارزش جبهه انقلابیون زیر سوال رفت که نماینده خروجی این طیف از هاتفی نام برد که نتیجه انتخابات را پیشبینی و رقم میزند، سخن به میان آورد همچنین از دخل و تصرفهای عجیبی چون ردیفدار کردن چندین طرح در لایحه بودجهای که در اسفند ماه تصویب شده بود تا با عملکرد بیانی و عملی نیروهای انقلاب و خروجی شان را تنها ظرف صد روز بهشدت تضعیف کرده باشد.
پس از نوشتن مطلبی ارشادی از سوی حجتالاسلام سید علیمحمد بزرگواری خطاب به نماینده کهگیلویه سید محمد موحد واکنشهای مختلفی صورت گرفت.
با توجه به اینکه انتخابات تمام شد و انتخاباتی نیز در پیش نیست، از نظرگاه بیطرفانه بارهای بار به مطالعه بیانیه آقای بزرگواری پرداختم. همچنانکه کنش هیچ انسانی بدون نقد نمیتواند باشد، واکنشهای مختلفی در قبال این سخنان در جایجای کهگیلویه صورت گرفت؛ برخی نیز در گروههای مجازی لب به سخن گشودند، عدهای به دادن بیانیه مبادرت ورزیدند؛ جالبتر آنکه واکنشی صحیح برای سخنان جناب بزرگواری در هیچ یک پیدا نکردم و همه آماجی از حملات کور به سوی ایشان بودند. چنانچه قلم به دستان که اکثر نوظهور در حوزه نوشتاری و رسانهای بودند، هیجانزده و احساسی هرگونه نقد را بر آقای موحد به حکمشرع حرام میدانند و با این ادله که هرچه حملات نسبت به آقای بزرگواری شدیدتر میشد، پیروزتر خود را از میدان کارزار خارج میدیدند؛ با همین ایده نیز مرزهای اخلاق را در نور دیده و حرمت فرزند و برادر شهیدش را نیز زیر سوال بردند و از واکنشها در امان نماندند.
فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم
و آنچه گویند روا نیست نگوییم رواست؛
در هفتههای گذشته هنگام تقدیر از زحمات نماینده پیشین سخنانی بیان شد که جناب بزرگواری را به عکسالعمل واداشت، دوستان و حامیان آقای موحد چنان راضی و خشنود از این عکسالعمل بودند که حرف ایشان را حجت بر روی زمین میدانستند و با روییگشاده به نشر بیانات ایشان میپرداختند. به عقبتر باز گردیم، حین انتخابات دوستان نماینده فعلی به طور جد پیگیر حمایت جناب بزرگواری از ایشان بودند و حتی به اعلان بیطرفی نیز راضی بودند اما حال که انتخابات تمام شد و جناب موحد بر مسند نمایندگی جای گرفت با یک انتقاد با جنبه ارشادی حکم به سکوت ایشان و رفتن از سیاست را صادر کردند.
افراد عوض شدند، یا شرایط تغییر کرده که عقیدهها در قبال یک فرد چنین در گذر زمانی ناچیز دچار تغییر شد؟
چه اتفاقی افتاد که گفتند بزرگواری شأن روحانیت را زیر سوال بردند؛ آیا آیه ۶۳ سورهی فرقان را ندیدند که می فرماید:
《وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛》
(بندگان خاص خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی راه روند و هرگاه مردم جاهل آنان را خطاب کنند پاسخ میدهند: سلام)
در حالی به منتقدین خود سلام میدهند که از معنی آیه چنین بر میآید که خود را بندهی خاص خداوند میدانند و مردم را جاهل خطاب میکنند، چگونه است که ایشان حافظ شأن روحانیت شده است؟
مگر قرار نبود روحانیت در کنار مردم باشد یا باید روحانیت چنین خود را برتر بداند تا حافظ جایگاه روحانیت شوند؟
ملاک شما برای تشخیص حافظ شان روحانیت کردار هر فرد است یا اسب چموشی که هر فرد بر آن سوار است؟
اگر سید محمد موحد در راس قدرت نبود و اینگونه مردم را خطاب میکرد باز هم ساکت میشدید؟
چنان در نکوهش و توهین به جناب بزرگواری زیادهروی کردهاند که او را فردی ساده و در ردیف با ابوموسی اشعری قرارش دادند؛ گرچه مسبوق به سابق است. چنان در زیر پا گذاشتن اخلاق پیش رفتند که هیچ حرمتی را ندیدند و هرچه متنها را میخواندم هیچکدام سخنی برای گفتن نداشتند یا در مدح جناب موحد سخن گفتند یا در مذمت جناب بزرگواری کوشیدند.
فرد دیگری از انقلابیون که براستی حاج بزرگواری شبه انقلابی نامیده بود در دفاع از نمایندهی خروجی این طیف در استان برخواسته و از توهین جناب بزرگواری به این طیف قلم زد و جالب جایی حاج بزرگواری را به کهولت سن میخواند که بیش از ده سال حاج موحد تفاوت سنی قابلتوجهی نسبت به بزرگواری دارد، از این نیز بگذریم باید از جمله ایشان بدانند زمانی ارزش جبهه انقلابیون زیر سوال رفت که نماینده خروجی این طیف از هاتفی نام برد که نتیجه انتخابات را پیشبینی و رقم میزند، سخن به میان آورد همچنین از دخل و تصرفهای عجیبی چون ردیفدار کردن چندین طرح در لایحه بودجهای که در اسفند ماه تصویب شده بود تا با عملکرد بیانی و عملی نیروهای انقلاب و خروجی شان را تنها ظرف صد روز بهشدت تضعیف کرده باشد.
انقلابی کسی است که بدون چشمداشت به قدرت قدم بردارد، جانب حق و مردم و صلاح انقلاب را در نظر گیرد؛ در بهنام انقلاب جانب غیر حق را گیرد، اشتباهش را نپذیرد و به اشتباهش ادامه دهد. اینها در تعریف انقلابی خیلی وقتپیش ماندهاند. انقلابیون بدون اینکه اسب چموش قدرت زیر پایشان دلی را بلرزاند در هرجا نیاز به انتقاد باشد لب بگشاید و به دفاع از آرمانهای انقلاب بپردازد نه اینکه چون انتقادی نسبت به نماینده شد قلم را به رقص درآرد و سرمایههای اصیل خود را پس بزنند تا دل فردی ذینفوذ و قدرتی را شاد کرده تا و از ایشان بهلفظ خودساخته انقلابی دفاع کند.
فرد دیگری برای زیر سوال بردن جناب بزرگواری عضویت ایشان را در کمیسیون کشاورزی بدون داشتن تخصص و تجربه مورد نقد قرار دادند اما نمیدانم چرا رطب خورده چنین منع رطب کرده است؟
چگونه است که زمانی که حاج موحد بدون داشتن تجربه و تخصص برای عضویت در کمیسیون انرژی اسم نوشتند، جای انتقادی نبود اما حال به عضویت جناب بزرگواری که در کمیسیون کشاورزی، آب، منابعطبیعی خدمات ارزشمندی به انقلاب و کهگیلویه کرد، میتازند؟
در آخر سخن را کوتاه میکنم و خطاب به حامیان حجهالاسلام میگویم اگر جوابی منطقی، مستند و فارغ از مدح و ستایش حجهالاسلام موحد و توهین به حجتالاسلام بزرگواری دارند منتشر کنند و بیش از این شان و ارزش قلم را زیر سوال نبرند که صرفاً متنی را نوشته باشند، خودی را نشان دهند با دوز شدیدتر و صرفاً برای خوشایند نماینده بهناحق بر مسلمانی بیحرمتی کنند.
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آنکه او عالم سر است، بدین حال گواست؛
================
سیروس جوادپور
کنشگر اجتماعی
کد مطلب: 425482