حسن بیادی در گفتوگویی مطرح کرد
تحريم داخلي باندهاي «ثروت و قدرت» بدتر از تحريم خارجي
10 دی 1397 ساعت 9:29
مردم با توجه به عدم تحقق شعارهای پوچ و خیالی مسئولان اجرایی کشور واقعا هیچ علاقهای به این دو واژه اصلاحطلبی و اصولگرایی ندارند و از این مسائل عبور کردهاند و خدا میداند به کدام سمت توسط باندهای صحنهساز و تمامیتخواه کشیده شوند. به همین دلیل من چشم انداز مبهمی پیش روی جریانهای سیاسی در آینده مشاهده میکنم.
حسن بیادی از اقتصاددانان در گفتوگویی به شرایط اقتصادی کشور و پیامدهای اجتماعی آن پرداخته است.
چرا در شرایط کنونی جامعه با چالش جدی در زمینه اقتصادی مواجه شده است؟ فشارهای اقتصادی کنونی به مردم چه پیامدهای اجتماعی و سیاسی در آینده در پی خواهد داشت؟
فشارهای اقتصادی کنونی جنایتی است که حداقل از 20 سال پیش توسط افراد و باندهای سوداگر و متصل به قدرت و ثروت طراحی و صورت پذیرفته است. متاسفانه این باندها بعضا نفوذی و در زمین دشمن بازی میکنند و شک نکنید از منویات اربابان و سردمداران استکبار پیروی میکنند و هیچ توجهی به ارزشهای انقلاب و ایثارگران و منویات رهبری نداشته و ندارند. مهم این است که مسئولان ما باور ندارند که بعضا در زمین نفوذیها بازی میکنند و الا بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری با دیدگاه و مدیریت انقلابی و جهادی با موضوعات برخورد میکردند و تبارگرایی را کنارگذاشته و به حقوق شهروندی مردم توجه ویژه مینمودند. یکی از عوامل برون رفت از این بحران توسعه صادرات و راه اندازی بنگاههای تولید و صنعت خصوصا در بخش کشاورزی است، زمانی که موانع داخلی تولید بر طرف شود حتما نرخ رشد اشتغال هم افزایش مییابد در این صورت اکثر جوانان صاحب شغل میشوند و افراد متجرب هم جایگاه خود را خواهند داشت البته اگر باندهای مذکور و بعضی از مسئولان با تفکرات پوسیده بگذارند. یکی دیگر از علل ضعف در اداره کشور عدم یک سازمان و ساختار سیاسی و اجتماعی و یکپارچه پرقدرت است. با توجه به این ساختار ضعیف اجرایی در قوای سهگانه کشور و همچنین رسوب و رسوخ بعضا افراد مسئول با جمود فکری و پر ادعا و پرحرف که در این ساختار لانه کردهاند اصلاحات ساختاری و یا توسعه پایدار متصور نبوده و تحقق مدیریتی یکپارچه و سیستماتیک رویایی بیش نخواهد بود. با این وجود این نوع مدیریت جزیرهای همچنان باندهای متصل به قدرت و ثروت پیشتازان این عرصه مدیریتی مخصوصا در عرصه اقتصاد خواهند بود. یکی دیگر از معضلات جدی جامعه مدیریتی و سیستمهای ضعیف اجرایی این است بهجای اینکه پشتیبان مردم باشند با حقوق مردم قماربازی میکنند و همانطور که شاهد هستیم جهت و نتیجه تنظیم بازار در دستگاههای اجرایی و نظارتی خالی کردن جیب مردم و برطرف کردن هزینههای وحشتناک قوای سهگانه ناشی از عدم مدیریت صحیح و فساد خانمان برانداز اداری و باندهای متصل به قدرت و ثروت است.
چرا این مسئولان از درک واقعیتهای زندگی مردم ناتوان شدهاند؟ آیا این مسأله به نوع زندگی آنها و تفاوت با زندگی مردم باز میگردد؟
یکی از معضلات اکثر مسئولان کشور حذف مردم و عدم مشارکت جدی آنان در تفکرات و عملکرد ناصوابشان میباشد. در این روند مشاهده میکنیم که در فرهنگ فکری و رفتار ناصواب آنان «مردم» فقط به درد مرگ بر فلانی و درود بر فلانی یا شرکت در انتخابات میخورند و هیچ جایگاهی برای مردم قائل نبوده و دائما در رقابت با مردم هستند. یکی دیگر از معضلات جدی قولها و شعارهای پوچ بعضی از مسئولان رده اول و میانی است که اعتماد عمومی را در مردم رنجدیده صلب نموده است. بهقول معروف «به عمل کار برآید نه به حرف». بین قول و عمل همیشه بعضی از مسئولان کیلومترها فاصله بوده و هست که مردم بیچاره و جامعه مظلوم به این روز افتاده است. ما از باندهای قدرت و ثروت که تحریمهای داخلی را ایجاد کردند ضربات مهلکتری خوردیم تا کسانی که تحریمهای خارجی را ایجاد کردند. لذا در آینده باید شاهد برخورد جدی مردم با این گروهها باشیم. البته این به معنای عدم شرکت مردم در انتخابات نخواهد بود؛ بلکه شاید مردم به افراد دیگری روی بیاورند که حتما خواهند آورد. تاکید میکنم که دیگر مردم از باندهای باصطلاح اصولگرا یا اصلاحطلب عبور کردهاند و حتی دیگر افراد خانواده این افراد نیز به آنان اعتماد ندارند.
دیدگاه شما درباره پدیده آقازادگی چیست؟
این نوع جوسازیها را در عرصه جامعه ملتهب و فضای مجازی بسیار کثیف و نادرست میدانم. سوال بنده این است اگر کسی تحصیلات دانشگاهی و تجربه عالی مدیریتی در حوزهای داشت و سپس داماد یا فرزند یک شخصیت سیاسی یا مسئول شد، چه باید بکند؟ آیا باید هیچ کاری انجام ندهد و برود گوشه خانه بنشیند و بمیرد. همگان باید بدانیم و به آن عمل کنیم که شرعا و عرفا نسبت به یکدیگر از لحاظ حقوق شهروندی مساوی هستیم مگر از جهت شایستگی و برتری در تعهد و علم و تجربه و عمل و پاکدستی و در یک کلام تفکرات جهادی و انقلابی. با این اوصاف مگر میشود کسی را از حقوق اجتماعی خود محروم نمود. نباید همه این مسائل را به هم ربط داد و دستمایه تمسخر یا بهرهبرداریهای سیاسی قرار داد. کسانی که وارد این صحنه نامیمون پوپولیستی میشوند، شاید روزی همین اتفاق برای خودشان بیفتد که برای بعضی از امامان جمعه و جماعات و بعضی از مسئولان افتاد. بنابراین باید خود را در آن موقعیت قرار دهیم و خداوند تبارک و تعالی را شاهد و ناظر بدانیم و ببینیم خود یا وابستگانمان اگر براساس شایستگی در موقعیت و جایگاهی قرار گرفتند و کسانی برای تخطئه آنها به شیوههای غیراخلاقی متوسل شدند، چه حسی پیدا میکنیم. حرمت آبروی مومن مانند حرمت جان اوست و عدم رعایت آن مستوجب غضب الهی است و در روایات زیادی از اهل بیتعصمت و طهارت علیهمصلواتا... بیان شده است که حرمت مومن از حرمت خانه خدا بالاتر میباشد. رانت و ویژهخواری و سوءاستفاده از روابط اجتماعی به هر شکل آن مذموم، کار غلط و نادرستی است و فرق نمیکند کسی داماد یا فرزند یک مسئول باشد یا فرد عادی. اگر خارج از مناسبات متعارف در موقعیتی قرار گرفت، باید از جانب جامعه مورد انتقاد قرار بگیرد. البته یک تذکر جدی به جامعه مدیریت اجرایی دارم که بسیاری از شایستگان بخاطر عدم وابستگی به تمامیتخواهان دولتی و باندهای متصل به قدرت و ثروت یا خانهنشین هستند یا بهقول معروف بهصورت باری به هرجهت روزگار میگذرانند و کسی در جامعه بفکر سرمایههای عظیم نیروی انسانی نبوده و برنامهای هم در این زمینه وجود ندارد و اکثر نخبگان تمایل به مهاجرت پیدا نمودهاند.
ولی بسیاری از آقازادهها در خارج از کشور دارای منزل و امکانات هستند. آیا این نوع سبک زندگی روی افکار عمومی که با مشکلات اقتصادی زیادی مواجه هستند تأثیر منفی ندارد؟
یکی از موضوعات مهم و اساسی سرمایه اجتماعی است. از جمله اینها برآورده کردن خواستههای مردم است که هنوز وجود دارد و حاکمیت نیز باید توجه ویژه و اساسی به شناسایی و برآورده کردن خواستههای مردم داشته باشد. اگر دولتهای ما ادامه دهنده راه یکدیگر بودند هیچ موقع این معضلها بهوجود نمیآمد. هر دولت جدیدی که روی کار آمد به تخریب دولت سابق پرداخت و دیگر مدیریتهای جزیرهای و خانوادگی و بعضا با تفکر تجملگرایی و امپراتوری خطری جدی است که جامعه اجرایی کشور را تهدید میکند. شرایط به شکلی شده است که دلسوزان کنارگذاشته شده و به صورت منزوی روزگار به سکوت میگذرانند و دیگر یارای برخورد یا اظهار نظر ندارند. وقتی فساد جامعه را بگیرد به همه و همه جا اثر تخریبی خواهد داشت فقط شاید به دلیل شرایط موجود آثار تخریبی آن شدت وضعف وجود داشته باشد بنابراین فرقی بین افراد مسئول و غیر مسئول نیست البته مردم حق دارند که به مسئولان بگویند شما دیگه چرا؟ فلذا بیتوجهی به تهاجم فرهنگی و نظرات مقام معظم رهبری در این زمینه از سال هفتاد باعث این ناهنجاری شد. حاصل و نتیجه این بیتوجهی گسترش تجملگرایی، اسراف، تبذیر و تبعیض مخصوصا در مسئولان و خانواده آنان بود.
با توجه به شرایط موجود جامعه و چالشهای جدی اقتصادی و اجتماعی تحلیل شما از آرایش سیاسی سالهای پایانی دولت روحانی در کشور چیست؟
مشارکت حداکثری مردم و دیدگاه آنان به جناحهای سیاسی به عملکرد دولت در چند ماه آینده بستگی دارد. اگر دولت نتواند رضایت عمومی مردم را جلب کند یقینا آثار سوءمدیریت دولت حتما اثر منفی بر انتخابات آینده خواهد گذاشت.
در شرایطی که اعتماد مردم نسبت به اصلاحطلبان کمرنگ شده و در سوی دیگر مردم اقبال قابل توجهی به اصولگرایان ندارند، آیا ما با پدیده عبور از جریانهای سیاسی مواجه هستیم؟
مردم با توجه به عدم تحقق شعارهای پوچ و خیالی مسئولان اجرایی کشور واقعا هیچ علاقهای به این دو واژه اصلاحطلبی و اصولگرایی ندارند و از این مسائل عبور کردهاند و خدا میداند به کدام سمت توسط باندهای صحنهساز و تمامیتخواه کشیده شوند. به همین دلیل من چشم انداز مبهمی پیش روی جریانهای سیاسی در آینده مشاهده میکنم.
استراتژی اصولگرایان برای سالهای پایانی دولت روحانی و پس از آن چیست؟ آیا اصولگرایان از فشار اقتصادی به مردم علیه روحانی و اصلاحطلبان استفاده خواهند کرد؟
از شواهد و قرائن اینطور بهنظر میرسد که متاسفانه یک شکاف عمیق بین گروههای واقعی اصولگرا و گروههای تمامیتخواه منتسب به اصولگرایی وجود دارد که چون به مبادی قدرت و ثروت متصل هستند از طریق تمامیت خواهی و خود محوری اقدامات نسنجیده خود را مانند گروههایی مثل جمنا پیش میبرند. در صورتی که اگر جامعه بزرگ اصولگرایی را جمع کنید و نظرات آنان را جویا شویم یقینا فاصله بسیاری با نظرات تمامیتخواهان وجود دارد. این افراد به صورت انفرادی به اقداماتی خودسرانه دست میزنند که در نهایت به نام اصولگرایی تمام میشود. در صورتی که هیچ ربطی به جامعه بزرگ اصولگرایی ندارند. البته اصلاحطلبان نیز از این معضل مستثنی نیستند و نقش این گروههای خودسر بدین گونه مشکل آفرینند. بنابراین به پیروزی و شکست نباید نگاه کرد بلکه براساس منافع این باندها لیستها ارائه میشود و مهم نیست اصلاحطلب رأی میآورد یا اصولگرا و این نتیجه را میتوان در انتخابات شورای چهارم در تهران تجربه نمود.
کد مطلب: 405924