تاریخ انتشار
چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۴۷
کد مطلب : ۴۹۳۲۶۹
استاد توسعه و سیاستگذاری عمومی دانشگاه خوارزمی در گفتوگو با کبنانیوز:
نقش و اثرگذاری «تاجگردون» در مسائل کلان کشور غیرقابلانکار است/ هماندیشی و تشکیل شبکه نخبگانی استان تا تهران گامی در جهت توسعه استان خواهد بود/ توسعه نیروی انسانی استان سبب افزایش اعتمادبهنفس عمومی میشود / نیروهای ملی هم استانی ظرفیت حضور در انتخابات ریاستجمهوری را نیز دارند
۰
کبنا ؛جاسب نیکفر دانشآموخته دکتری علوم سیاسی و استاد سابق دانشگاه یاسوج که هم اینک عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی است سابقه مسئولیتهای مهم کشوری را دارد و در حال حاضر مدیرکل امور مجلس وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. وی پیشازاین بهعنوان قائممقام مرکز همکاریهای بینالمللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز خدمت کرده است. نیکفر از مدیران ملی هم استانی در تهران و یک چهره دانشگاهی و صاحبنظر است. این پایگاه خبری از این استاد و صاحبنظر حوزه توسعه برای گفتوگو دررابطهبا توسعه و موانع و امکانات و امتناعات آن در ایران و کهگیلویه و بویراحمد دعوت کرد که با استقبال مواجه شد. متن این گفتوگو به شرح زیر تقدیم مخاطبان عزیز میشود.
-آقای دکتر ابتدا جا دارد از وقتی که در اختیار این پایگاه خبری برای گفتوگو قرار دادید تشکر کنم و سؤال اول خود را دررابطهبا موضوع گفتوگو یعنی توسعه مطرح کنم. مباحث مربوط به توسعه در سالهای اخیر رونق زیادی گرفته است و در محافل مختلف در مورد توسعه و لزوم و لوازم آن صحبت بسیار میشود از حضرتعالی بهعنوان استاد علوم سیاسی میخواهم که پیش از هر چیز تعریفی از توسعه داشته باشید و بایدونبایدهای آن در ایران و بهویژه در کهگیلویه و بویراحمد تشریح بفرمایید.
- با تشکر از شما و دوستانتان در پایگاه خبری و تحلیلی کبنا نیوز که بنده روزانه این پایگاه خبری را رصد میکنم و حقیقتاً یک رسانه فعال و اثرگذار هستید.
اما در مورد سؤالی که فرمودید ابتدا مقدماتی را خدمت شما عرض کنم و کمکم وارد بحث و مصادیق شویم. توسعه یک مقوله چندوجهی و دارای یک تاریخچه مفصل و مطول است که تشریح آن در این گفتوگو نمیگنجد. تنوع و تکثر نظری و تئوریک از جمله خصیصهی مباحث توسعه در سطح جهانی است .
توسعه تاکنون چهار مرحله و دوره را در سطح جهان طی کرده است و اقتضائات و بایدونبایدهای خود را در بوته آزمون و نقد در کشورهای مختلف جهان قرار داده است.
برخی گمان میکنند توسعه یک نسخه واحد و ثابت برای همه کشورها و ملتهاست اما تجربه واقعی و عملی توسعه خلاف این نگرش را نشان میدهد.
توسعه و خاصه توسعه سیاسی در سالهای دولت اصلاحات در ایران بهصورت جدی مطرح شد؛ اما از همان زمان تاکنون اختلافنظر حول این مقوله و اولویت توسعه سیاسی و یا توسعه اقتصادی اصل موضوع را به حاشیه برد. در دوره جدید و بحث حکمرانی خوب، اولویتبندی مطرح نیست و توسعه در بخشهای مختلف و همزمان آنها تعریف و پذیرفته شده است.
گاهی بهاشتباه ظواهر و اعداد و آمار بهجای توسعه برداشت و گزارش میشود. شکی نیست که رشد و آمارهای روبهجلو از لوازم توسعه است؛ اما رشد بدون پشتوانه و توجه به زیرساختها موقت و کوتاهمدت خواهد بود. یک راهبرد مبتنی بر خواست و رضایت مردم در مسیر تقویت پایههای حکمرانی که خود محصول یک نظام تدبیر و متعامل با داخل و خارج است میتواند یک تعریف اقل از توسعه باشد.
-توسعه و بحثهای آن را اگر بخواهیم در استان کهگیلویه و بویراحمد دنبال کنیم تفاوتها و مشابهتها کدام است؟
ببینید استان کهگیلویه و بویراحمد را نمیتوان از کشور منفک کرد. یک استان کوچک تابع تصمیمات بالادستی و تدبیر نظام حکمرانی است. اما همانگونه که ما معتقدیم در مباحث توسعه یک الگوی ثابت جهانی وجود ندارد و هر کشوری شرایط و مقتضیات خود را دارد؛ طبیعی است در درون کشورها و متناسب با خردهفرهنگها و خردهنظامها نیز تفاوتهایی وجود داشته باشد و چه بخواهیم و چه نخواهیم این تفاوتها خودشان را تحمیل میکنند و در هر برنامهریزی و طرحی باید در نظر گرفته شوند.
توسعه صرفاً یک بحث سختافزاری و محدود به جاده و مجتمع تجاری نیست؛ بلکه یک مقوله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... است که تمامی این ابعاد و جوانب در مسیر توسعه نقش بازی میکنند.
در مورد استان بهکرات و البته در واقعیت از محرومیت و برخورداری کم آن از مواهب و امکانات سخن گفته شده است. هر کسی از ظن خود در رابطه با مشکلات و مسائل استان صحبت و در حد وسع راهحل پیشنهاد داده است که این موضوع تأییدی بر همان تکثر و تنوعی است که ابتدا به آن اشاره شد و میتواند هم فرصت و هم تهدید باشد.
استان کهگیلویه و بویراحمد یک استان از لحاظ مساحت و جمعیت کوچک محسوب میشود و در تقسیمات سیاسی نیز عمر زیادی ندارد؛ ولی یادمان باشد در نگاه به تاریخ و جغرافیای آن باید یک گستردگی، و تاریخ طولانیتری را مدنظر داشت و بدون توجه به آن سابقه و تاریخ هر طرح و برنامهای حول توسعه ناقص خواهد بود.
در مباحث توسعه بهویژه در اندیشه ساموئل هانتینگتون نقش نهادها یک موضوع مهم و اساسی است که بعدها توسط شاگرد وی فوکویاما تأکید بیشتری بر این مقوله شد و یا حتی شما تأثیر و نقش نهادها را در آثار ارزشمند عجم اوغلو و یا رابینسون ملاحظه میفرمایید. از چنین منظری و یا از منظر نیروی انسانی ما گرفتار یک عقبماندگی تاریخی و تحمیلی بوده و هستیم که توجه به همین موضوع عمق واقعیات را بیشتر عیان میکند.
یعنی کمبود نیروی انسانی ملی را شما یک معضل میدانید و درعینحال معتقدید که این عدم رشد و ظهور ریشه در شرایط و موقعیت تاریخی ما دارد؟
- همینطور است بالاخره در سطح جهانی نیز بحث نیروی انسانی گزینهای تأثیرگذار است. شما به آفریقا نگاه کنید دنیای عظیمی از منابع در این کشورها موجود است؛ ولی متأسفانه آفریقا مطابق اندیشه نظام جهانی والرشتاین حاشیهی کشورهای کانونی جهان سرمایهداری بوده است. بالاخره نیروی انسانی و اساساً بحث توسعهی عنصر انسانی یک مقوله وابسته در مباحث توسعه است و نیروی انسانی در خلأ شکل نمیگیرد؛ بلکه محصول آموزش، زندگی شهری، دانشگاه و تعاملات ملی و بینالمللی و همچنین تأثیرات مدیا است.
ازاینحیث ما در طول سالها یک خلأ اساسی در این حوزه احساس میکردیم. قبول دارم علمای ارزشمندی قبل و بعد از انقلاب در این منطقه همچون مرحوم آیتالله ملکحسینی(ره) در استان حضور داشتند و مؤثر بودند؛ ولی خوب تعداد اندک بود. در دو سه دهه اول انقلاب نیز شما بندرت شاهد حضور یک مدیر هم استانی در سطح ملی هستید؛ ولی بالارفتن نرخ تحصیلات تکمیلی، تقویت روحیه اعتمادبهنفس عمومی و ظهور برخی فرصتها به تقویت نیروی انسانی استان در سطح ملی کمک کرد و در این دوره ما شاهد فراوانی نیروی انسانی شایسته و توانمند کهگیلویه و بویراحمدی در بخشهای مختلف در سطح کشور هستیم که این یک اتفاق میمون، مهم و مؤثر برای استان و توسعه استان خواهد بود.
همینجا این سؤال را دارم که مصادیق مدیران برجسته ملی استان ما در کشور را مثل آقای دکتر تاجگردون و سایر مدیران ملی را در این زمینه چقدر مهم میدانید؟
امروز جایگاه کسانی همچون دکتر تاجگردون در سطح کشور و تصمیمات کلان یک موضوع مهم و غیرقابلانکار است. علاوه بر تاجگردون ما امروز شاهد حضور تعداد زیادی از نیروهای شایسته استانی در سطح ملی هستیم که این موضوع علاوه بر ایجاد فرصت برای استان خود مقوم روحیه اعتمادبهنفس عمومی مردم در یک استان کوچک هستند و اصطلاحاً به تقویت خودباوری عمومی کمک خواهد کرد. این اعتمادبهنفس الان به حدی شده که حتی برای انتخابات ریاستجمهوری هم ما میتوانیم کاندیدا داشته باشیم.
برای بهرهمندی بهتر از این شبکه نیروی انسانی در جهت توسعه استان لازم است تشکل مناسب و مؤثری در سطح ملی تشکیل شود و در قالب آن بهصورت مداوم و هفتگی نیازهای توسعهای استان در ابعاد مختلف رصد و برای تأمین آنها همسویی و مشارکت کامل بدون توجه به سلایق و اختلافات جزئی صورت گیرد. خیلی از استانهای کشور الان در تهران چنین تشکلی دارند.
شما به آقای تاجگردون و سایر مدیران ملی هم استانی اشاره کردید؛ ولی در درون استان برخی نسبت به نحوه عملکرد این مدیران دررابطهبا استان انتقاد دارند و معتقدند این مدیران با اسم و اعتبار استان رشد کردهاند، مسئولیت گرفتهاند؛ ولی هیچ کاری برای استان انجام نمیدهند.
- این نگاه دارای ایراد فرمی و محتوایی است. وقتی ما میگوییم نیروی ملی و بعد موضوع را به این سمت میکشانیم در واقع در پی تقلیل آن هستیم. مدیر ملی یعنی مدیری که واجد ویژگیها و نگاه ملی است و ملی بودن یعنی نگاه یکسان داشتن به کل کشور. بله یک مدیر هم استانی شناخت بهتری نسبت به استان دارد و استان نیازمند حمایت بیشتری است و این افراد باید در پی معرفی و چانهزنی برای استان باشند که یقیناً این موضوع وجود دارد. به طور نمونه در مورد شخص تاجگردون شما نگاه به بودجه استان، اتفاقات درون استان و توجه و حضور مدیران ملی در سطح استان در دوران تاجگردون و قبل از آن بیندازید.
الان در سطح کشور به واسطه مدیران برجستهای مثل آقای تاجگردون نگاهها در مورد استان ما خیلی تغییر کرده و حتی در مورد زاگرس و جنوب بهطورکلی این تغییر نگاه قابلدرک است.
متوجهم این نگاه از کجا نشئت میگیرد و اینکه گفته میشود برخی از مدیران استانها و مناطق دیگر دارای تشکیلات و فراکسیون قوی و مؤثر هستند؛ ولی چنین کاری به معنای مشروعیتبخشی به نگاههای محدود نیست ضمن آن که رفتن به این سمت حساسیتبرانگیز است و ما معتقدیم به جهت برخی مشکلات تأکید بر این موضوعات آسیبزا است کمااینکه تاجگردون در مجلس قبل به اعتراف خیلیها قربانی همین نگاه منطقهگرایانه مخالفین وی گردید.
منتها این موضوع نباید ما را از تشکیل و تقویت یک شبکه نخبگانی منصرف کند. تشکیل و تقویت چنین امکانی هم به استان و شناسایی ضعفها و مشکلات و ایجاد زمینه مطالبهگری کمک میکند و هم در سطح ملی ایجاد ظرفیت خواهد نمود. در حال حاضر نگاه و توجه به استان و نیروهای استان قابلقیاس با گذشته نیست و نام استان و نیروهای آن در تهران شناخته شدهاند و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل بیشتری برای استان و نیروی انسانی استان باید متصور بود.
مدیر ملی در وهله اول باید در سطح ملی موفق باشد و موفقیت ملی وی قطعاً برای استان و نیروی انسانی استان نیز مفید و مؤثر خواهد بود. مجمع نمایندگان استان یک مجمع کوچک است و عملاً قدرت چانهزنی و اثرگذاری را که اتفاقاً باید از این کانال انجام شود به حداقل میرساند بااینوجود من معتقدم نمایندگان استان در این دوره و برخی ادوار خوب و مؤثر ظاهر شدهاند.
وضعیت فعلی استان کهگیلویه و بویراحمد باتوجهبه انتصاب یک استاندار غیربومی در دولت جدید را حتماً پیگیری میکنید تحلیل و ارزیابیتان از شرایط و چشمانداز در دولت جدید که شعار خود را وفاق ملی عنوان کرده است چیست؟
-بومی یا غیربومی مسئله استان کهگیلویه و بویراحمد نبوده و نیست چرا که هم اینک نیروی هم استانی در مرکز و سایر استانها نیز دارای مسئولیت است؛ بنابراین مهم توانمندی و نخبهگرایی است. در هر تحلیلی باید شرایط خاص داخلی و فشارهای بینالمللی را نیز لحاظ کرد.
همین مشکلات و تنگناهای داخلی و فشارهای بینالمللی سبب شده است دولت شعار خود را وفاق ملی قرار دهد و در این زمینه تحلیلها و نگاهها نیز متفاوت است.
بههرحال استان کهگیلویه و بویراحمد از مشکلات و مصائب زیادی رنج میبرد و من امیدوارم در این دولت باتدبیر و دوراندیشی اساسی به مدد نمایندگان محترم و مدیران مطلع از شرایط استان شاهد اتفاقات مهم و بیشتری در استان و مسیر توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد باشیم. در این زمینه نقش رسانهها و نهادهای نظارتی در حمایت از مدیران و نخبگان ملی ما هم بسیار مهم است.
-آقای دکتر ابتدا جا دارد از وقتی که در اختیار این پایگاه خبری برای گفتوگو قرار دادید تشکر کنم و سؤال اول خود را دررابطهبا موضوع گفتوگو یعنی توسعه مطرح کنم. مباحث مربوط به توسعه در سالهای اخیر رونق زیادی گرفته است و در محافل مختلف در مورد توسعه و لزوم و لوازم آن صحبت بسیار میشود از حضرتعالی بهعنوان استاد علوم سیاسی میخواهم که پیش از هر چیز تعریفی از توسعه داشته باشید و بایدونبایدهای آن در ایران و بهویژه در کهگیلویه و بویراحمد تشریح بفرمایید.
- با تشکر از شما و دوستانتان در پایگاه خبری و تحلیلی کبنا نیوز که بنده روزانه این پایگاه خبری را رصد میکنم و حقیقتاً یک رسانه فعال و اثرگذار هستید.
اما در مورد سؤالی که فرمودید ابتدا مقدماتی را خدمت شما عرض کنم و کمکم وارد بحث و مصادیق شویم. توسعه یک مقوله چندوجهی و دارای یک تاریخچه مفصل و مطول است که تشریح آن در این گفتوگو نمیگنجد. تنوع و تکثر نظری و تئوریک از جمله خصیصهی مباحث توسعه در سطح جهانی است .
توسعه تاکنون چهار مرحله و دوره را در سطح جهان طی کرده است و اقتضائات و بایدونبایدهای خود را در بوته آزمون و نقد در کشورهای مختلف جهان قرار داده است.
برخی گمان میکنند توسعه یک نسخه واحد و ثابت برای همه کشورها و ملتهاست اما تجربه واقعی و عملی توسعه خلاف این نگرش را نشان میدهد.
توسعه و خاصه توسعه سیاسی در سالهای دولت اصلاحات در ایران بهصورت جدی مطرح شد؛ اما از همان زمان تاکنون اختلافنظر حول این مقوله و اولویت توسعه سیاسی و یا توسعه اقتصادی اصل موضوع را به حاشیه برد. در دوره جدید و بحث حکمرانی خوب، اولویتبندی مطرح نیست و توسعه در بخشهای مختلف و همزمان آنها تعریف و پذیرفته شده است.
گاهی بهاشتباه ظواهر و اعداد و آمار بهجای توسعه برداشت و گزارش میشود. شکی نیست که رشد و آمارهای روبهجلو از لوازم توسعه است؛ اما رشد بدون پشتوانه و توجه به زیرساختها موقت و کوتاهمدت خواهد بود. یک راهبرد مبتنی بر خواست و رضایت مردم در مسیر تقویت پایههای حکمرانی که خود محصول یک نظام تدبیر و متعامل با داخل و خارج است میتواند یک تعریف اقل از توسعه باشد.
-توسعه و بحثهای آن را اگر بخواهیم در استان کهگیلویه و بویراحمد دنبال کنیم تفاوتها و مشابهتها کدام است؟
ببینید استان کهگیلویه و بویراحمد را نمیتوان از کشور منفک کرد. یک استان کوچک تابع تصمیمات بالادستی و تدبیر نظام حکمرانی است. اما همانگونه که ما معتقدیم در مباحث توسعه یک الگوی ثابت جهانی وجود ندارد و هر کشوری شرایط و مقتضیات خود را دارد؛ طبیعی است در درون کشورها و متناسب با خردهفرهنگها و خردهنظامها نیز تفاوتهایی وجود داشته باشد و چه بخواهیم و چه نخواهیم این تفاوتها خودشان را تحمیل میکنند و در هر برنامهریزی و طرحی باید در نظر گرفته شوند.
توسعه صرفاً یک بحث سختافزاری و محدود به جاده و مجتمع تجاری نیست؛ بلکه یک مقوله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... است که تمامی این ابعاد و جوانب در مسیر توسعه نقش بازی میکنند.
در مورد استان بهکرات و البته در واقعیت از محرومیت و برخورداری کم آن از مواهب و امکانات سخن گفته شده است. هر کسی از ظن خود در رابطه با مشکلات و مسائل استان صحبت و در حد وسع راهحل پیشنهاد داده است که این موضوع تأییدی بر همان تکثر و تنوعی است که ابتدا به آن اشاره شد و میتواند هم فرصت و هم تهدید باشد.
استان کهگیلویه و بویراحمد یک استان از لحاظ مساحت و جمعیت کوچک محسوب میشود و در تقسیمات سیاسی نیز عمر زیادی ندارد؛ ولی یادمان باشد در نگاه به تاریخ و جغرافیای آن باید یک گستردگی، و تاریخ طولانیتری را مدنظر داشت و بدون توجه به آن سابقه و تاریخ هر طرح و برنامهای حول توسعه ناقص خواهد بود.
در مباحث توسعه بهویژه در اندیشه ساموئل هانتینگتون نقش نهادها یک موضوع مهم و اساسی است که بعدها توسط شاگرد وی فوکویاما تأکید بیشتری بر این مقوله شد و یا حتی شما تأثیر و نقش نهادها را در آثار ارزشمند عجم اوغلو و یا رابینسون ملاحظه میفرمایید. از چنین منظری و یا از منظر نیروی انسانی ما گرفتار یک عقبماندگی تاریخی و تحمیلی بوده و هستیم که توجه به همین موضوع عمق واقعیات را بیشتر عیان میکند.
یعنی کمبود نیروی انسانی ملی را شما یک معضل میدانید و درعینحال معتقدید که این عدم رشد و ظهور ریشه در شرایط و موقعیت تاریخی ما دارد؟
- همینطور است بالاخره در سطح جهانی نیز بحث نیروی انسانی گزینهای تأثیرگذار است. شما به آفریقا نگاه کنید دنیای عظیمی از منابع در این کشورها موجود است؛ ولی متأسفانه آفریقا مطابق اندیشه نظام جهانی والرشتاین حاشیهی کشورهای کانونی جهان سرمایهداری بوده است. بالاخره نیروی انسانی و اساساً بحث توسعهی عنصر انسانی یک مقوله وابسته در مباحث توسعه است و نیروی انسانی در خلأ شکل نمیگیرد؛ بلکه محصول آموزش، زندگی شهری، دانشگاه و تعاملات ملی و بینالمللی و همچنین تأثیرات مدیا است.
ازاینحیث ما در طول سالها یک خلأ اساسی در این حوزه احساس میکردیم. قبول دارم علمای ارزشمندی قبل و بعد از انقلاب در این منطقه همچون مرحوم آیتالله ملکحسینی(ره) در استان حضور داشتند و مؤثر بودند؛ ولی خوب تعداد اندک بود. در دو سه دهه اول انقلاب نیز شما بندرت شاهد حضور یک مدیر هم استانی در سطح ملی هستید؛ ولی بالارفتن نرخ تحصیلات تکمیلی، تقویت روحیه اعتمادبهنفس عمومی و ظهور برخی فرصتها به تقویت نیروی انسانی استان در سطح ملی کمک کرد و در این دوره ما شاهد فراوانی نیروی انسانی شایسته و توانمند کهگیلویه و بویراحمدی در بخشهای مختلف در سطح کشور هستیم که این یک اتفاق میمون، مهم و مؤثر برای استان و توسعه استان خواهد بود.
همینجا این سؤال را دارم که مصادیق مدیران برجسته ملی استان ما در کشور را مثل آقای دکتر تاجگردون و سایر مدیران ملی را در این زمینه چقدر مهم میدانید؟
امروز جایگاه کسانی همچون دکتر تاجگردون در سطح کشور و تصمیمات کلان یک موضوع مهم و غیرقابلانکار است. علاوه بر تاجگردون ما امروز شاهد حضور تعداد زیادی از نیروهای شایسته استانی در سطح ملی هستیم که این موضوع علاوه بر ایجاد فرصت برای استان خود مقوم روحیه اعتمادبهنفس عمومی مردم در یک استان کوچک هستند و اصطلاحاً به تقویت خودباوری عمومی کمک خواهد کرد. این اعتمادبهنفس الان به حدی شده که حتی برای انتخابات ریاستجمهوری هم ما میتوانیم کاندیدا داشته باشیم.
برای بهرهمندی بهتر از این شبکه نیروی انسانی در جهت توسعه استان لازم است تشکل مناسب و مؤثری در سطح ملی تشکیل شود و در قالب آن بهصورت مداوم و هفتگی نیازهای توسعهای استان در ابعاد مختلف رصد و برای تأمین آنها همسویی و مشارکت کامل بدون توجه به سلایق و اختلافات جزئی صورت گیرد. خیلی از استانهای کشور الان در تهران چنین تشکلی دارند.
شما به آقای تاجگردون و سایر مدیران ملی هم استانی اشاره کردید؛ ولی در درون استان برخی نسبت به نحوه عملکرد این مدیران دررابطهبا استان انتقاد دارند و معتقدند این مدیران با اسم و اعتبار استان رشد کردهاند، مسئولیت گرفتهاند؛ ولی هیچ کاری برای استان انجام نمیدهند.
- این نگاه دارای ایراد فرمی و محتوایی است. وقتی ما میگوییم نیروی ملی و بعد موضوع را به این سمت میکشانیم در واقع در پی تقلیل آن هستیم. مدیر ملی یعنی مدیری که واجد ویژگیها و نگاه ملی است و ملی بودن یعنی نگاه یکسان داشتن به کل کشور. بله یک مدیر هم استانی شناخت بهتری نسبت به استان دارد و استان نیازمند حمایت بیشتری است و این افراد باید در پی معرفی و چانهزنی برای استان باشند که یقیناً این موضوع وجود دارد. به طور نمونه در مورد شخص تاجگردون شما نگاه به بودجه استان، اتفاقات درون استان و توجه و حضور مدیران ملی در سطح استان در دوران تاجگردون و قبل از آن بیندازید.
الان در سطح کشور به واسطه مدیران برجستهای مثل آقای تاجگردون نگاهها در مورد استان ما خیلی تغییر کرده و حتی در مورد زاگرس و جنوب بهطورکلی این تغییر نگاه قابلدرک است.
متوجهم این نگاه از کجا نشئت میگیرد و اینکه گفته میشود برخی از مدیران استانها و مناطق دیگر دارای تشکیلات و فراکسیون قوی و مؤثر هستند؛ ولی چنین کاری به معنای مشروعیتبخشی به نگاههای محدود نیست ضمن آن که رفتن به این سمت حساسیتبرانگیز است و ما معتقدیم به جهت برخی مشکلات تأکید بر این موضوعات آسیبزا است کمااینکه تاجگردون در مجلس قبل به اعتراف خیلیها قربانی همین نگاه منطقهگرایانه مخالفین وی گردید.
منتها این موضوع نباید ما را از تشکیل و تقویت یک شبکه نخبگانی منصرف کند. تشکیل و تقویت چنین امکانی هم به استان و شناسایی ضعفها و مشکلات و ایجاد زمینه مطالبهگری کمک میکند و هم در سطح ملی ایجاد ظرفیت خواهد نمود. در حال حاضر نگاه و توجه به استان و نیروهای استان قابلقیاس با گذشته نیست و نام استان و نیروهای آن در تهران شناخته شدهاند و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل بیشتری برای استان و نیروی انسانی استان باید متصور بود.
مدیر ملی در وهله اول باید در سطح ملی موفق باشد و موفقیت ملی وی قطعاً برای استان و نیروی انسانی استان نیز مفید و مؤثر خواهد بود. مجمع نمایندگان استان یک مجمع کوچک است و عملاً قدرت چانهزنی و اثرگذاری را که اتفاقاً باید از این کانال انجام شود به حداقل میرساند بااینوجود من معتقدم نمایندگان استان در این دوره و برخی ادوار خوب و مؤثر ظاهر شدهاند.
وضعیت فعلی استان کهگیلویه و بویراحمد باتوجهبه انتصاب یک استاندار غیربومی در دولت جدید را حتماً پیگیری میکنید تحلیل و ارزیابیتان از شرایط و چشمانداز در دولت جدید که شعار خود را وفاق ملی عنوان کرده است چیست؟
-بومی یا غیربومی مسئله استان کهگیلویه و بویراحمد نبوده و نیست چرا که هم اینک نیروی هم استانی در مرکز و سایر استانها نیز دارای مسئولیت است؛ بنابراین مهم توانمندی و نخبهگرایی است. در هر تحلیلی باید شرایط خاص داخلی و فشارهای بینالمللی را نیز لحاظ کرد.
همین مشکلات و تنگناهای داخلی و فشارهای بینالمللی سبب شده است دولت شعار خود را وفاق ملی قرار دهد و در این زمینه تحلیلها و نگاهها نیز متفاوت است.
بههرحال استان کهگیلویه و بویراحمد از مشکلات و مصائب زیادی رنج میبرد و من امیدوارم در این دولت باتدبیر و دوراندیشی اساسی به مدد نمایندگان محترم و مدیران مطلع از شرایط استان شاهد اتفاقات مهم و بیشتری در استان و مسیر توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد باشیم. در این زمینه نقش رسانهها و نهادهای نظارتی در حمایت از مدیران و نخبگان ملی ما هم بسیار مهم است.