دارا کریمینژاد، فعال سیاسی اصلاحطلب: علت اساسی توسعهنیافتگی کهگیلویه، سیاستهای دستوریِ از بالا به پایین است / جسارت را از مدیران گرفتهاند / در پشت پرده دشت مازه افرادی بودند که دغدغه محیط زیست نداشتند / نمایندهمحوری جای برنامهمحوری را گرفته است / تا جایی که توانستم از مدیرانم دفاع میکردم / مشکل کهگیلویه نبود برنامه نیست، اجرا و ارزیابی است / اظهارات کریمینژاد درباره اختلافش با لاهوتی
دارا کریمینژاد، فعال سیاسی اصلاحطلب: استفاده از نوگرایی، جوانگرایی و کنشگری فعال و اصلاحات جامعهمحور مد نظر است و همچنان معتقدم باید جریان موجود در کهگیلویه بزرگ و استان، همه افرادی که دل در گرو توسعه همهجانبه دارند را پوشش دهد. لذا فردمحوری و جریانهای محفلی و حداقلی به هیچوجه جوابگوی برونرفت از وضعیت موجود نخواهد بود.
دارا کریمینژاد یکی از شخصیتهای سیاسی کهگیلویه و بویراحمد است که سابقه فرمانداری لنده و کهگیلویه، مدیرکلی روستایی استانداری و معاونت مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری را در کارنامه خود دارد. این دانشآموخته دکتری جامعهشناسی به سبب بینش جامعهشاسانهاش، دیدگاههای قابل تأملی در مورد وضعیت توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد بهویژه کهگیلویه بزرگ دارد. در نگاه او، تساهل و مدارا در کنار اصلاحطلبی جامعهمحور از نیازمندیهای اساسی استان است. او میگوید از «نبایدها» و «نمیشودها» باید عبور کرد و نباید گذاشت که بوروکراسی دستوپاگیر و معذورات اداری خللی در روند توسعه استان ایجاد کنند.
کریمینژاد با همان ظاهر آرام و صمیمیاش که نشان از تجربهای عمیق در حوزه فکری و اجرایی دارد، در دفتر کبنانیور حاضر شد و به برخی از پرسشهای خبرنگار این پایگاه خبری در خصوص وضعیت شهرستان کهگیلویه پاسخ داد.
وی عنوان کرد: حوزههای مختلف شهرستان را مرتب رصد و پیگیری میکنم؛ کهگیلویه بخشی از کشور است و همان توانمندیها و مشکلات را به صورت نسبی دارد.
وی گفت: این شهرستان در حال حاضر منطقهای توسعهنیافته است که با توجه به پتانسیلهایی که دارد میتوان به توسعه آن امیدوار بود.
کریمینژاد در خصوص علل توسعهنیافتگی کهگیلویه گفت: با توجه به پیشینهای که در رشته جامعهشناسی دارم، توسعهنیافتگی کهگیلویه بزرگ را چندعلتی میدانم.
وی ادامه داد: با همین رویکرد، در دولت روحانی با چهار استاندار کار کردم و ضمناً کارهای میدانی با شرکتهای بزرگی همچون مشاوران مهاب قدس و ... انجام دادم.
وی با بیان اینکه شناختی از توسعه و موانع آن داشتم، گفت: وارد لنده شدم و متوجه شدم که علت اساسی عدم توسعهیافتگی، سیاستهای دستوریِ از بالا به پایین است. در حالی که باید به دل جامعه رفت؛ چرا که نیازهای هر بخش، روستا و شهر با دیگر بخشها، روستاها و شهرها متفاوت است و نمیتوان یک دو نسخه حتی برای دو روستا پیچید.
وی افزود: بخشی از علت توسعهنیافتگی، به مدیران و نمایندگانی برمیگردد که آگاهی کافی از اصول توسعه نداشتهاند و ابزار توسعه را با خود توسعه اشتباه گرفتهاند.
هزینههای طبیعی، تعارضات مردمی، ابعاد توسعهستیز فرهنگی به واسطه قانون ارث، جغرافیای کوهستانی، عدم ثبات مدیریتی، نبود یک عقلانیت علمی حاکم بر حکمرانی ما، نبود شفافیت و قانونمندی، وجود بوروکراسی دستوپاگیر، موازیکاری، عدم آیندهنگری و برنامهریزی صحیح مدیریتی از جمله دیگر عواملی هستند که به توسعهنیافتگی کهگیلویه دامن زدهاند.
کریمینژاد گفت: متأسفانه جسارت در برنامهریزی و مدیریت از مدیران گرفته شده و در ننتیجه آن، ما مدیران جسور نداریم؛ چرا که بسیاری از بخشنامهها تنها نمیشود و نباید را تکرار میکنند.
وی صمن اشاره به خاطرهای گفت: زمانی در لنده که احمدی استاندار بود، مجوزی برای طرحهای عمرانی و اقتصادی گرفتیم که مدیران کل بیایند اگر زمین مجوز داشت، کار کنند و در نهایت هم فرماندار همهجوره جوابگو باشد؛ در واقع ما باید به این مرحله برسیم که تفویض اختیار داده شود.
کریمینژاد عنوان کرد: از سوی دیگر، متأسفانه فساد سازمانی در ادارات ما ریشه دوانده، که عوامل مؤثر بر آن جامعهپذیری ناقص، حامیپروری، طایفهگرایی، ناشایستهسالاری، عدم بهرهگیری از ظرفیت نخبگان، تعهد ظاهری و شعارهایی که نخبگان و تحصیلکردگان را به حاشیه میبرد و ... هستند.
یکی از موضوعات که در گذشته حرفوحدیثهای زیادی درباره آن به وجود آمده بود، پتروشیمی دشت مازه بود که برخی از منتقدین درباره آن میگفتند این پروژه قرار نیست به سرانجام برسد.
کریمینژاد در این باره به ما گفت: متأسفانه گاهی اوقات در پشت پرده مسائل محیطزیستی، افرادی به بهانه اینکه از حقابه زاگرسنشین استفاده نشود آنقدر محیط زیست را بولد میکنند که ما اجازه چنین کارهایی عمرانیای را نداشته باشیم.
گاهی نیز در استانهای دیگر مینشینند و تصمیم میگیرند در این استان صنعتی شکل نگیرد تا آب به آنجاها برود و حقابه هم ندهند.
کریمینژاد گفت: در خصوص دشت مازه تا آنجا که من در جریان هستم، همه مطالعات این پروژه انجام شد و پیوست محیط زیستی هم داشت. از سوی دیگر، محصول آن مطابق با علم روز بود و حقوق مردم نیز در آنجا رعایت میشد.
وی تأکید کرد: از گذشته صنایع آببر در سایر استانها و اغلب نیز از آب زاگرس استفاده میکنند.
وی تصریح کرد: برای حداقلهایی که ما میخواستیم، چندین برابر به محیط زیست کمک میکرد. اما متأسفانه برخی دلسوزانه و برخی نیز نادانسته مخالفت میکنند؛ مثلاً برای همین سد آبریز که در مقابل سدهای چندمیلیارد مکعبی، برکهای بیش نیست، ببینید چقدر داد مخالفت زدند. اغلب نیز افرادی هستند که دغدغه محیط زیستی ندارند.
در حالی که آبریز مطالعه نیز شده است، با آن مخالفت میکنند اما از طرف دیگر، انگار سد خرسان مشکلی ندارد و به آن انتقادی نمیکنند.
این فعال سیاسی در ادامه به انتقاداتی در مورد وضعیت نظام اداری پرداخت و گفت: در طول سالهای اخیر شرح وظایف فرمانداران در ظاهر با قوه مقننه و مجریه تعامل کرده و عملاً تفکیک قوا جایگاه خود را از دست داده و فرماندار که باید انتخاب اصلی استاندار باشد، تبدیل به گزینهای هماهنگ و همسو با نماینده شده است؛ بنابراین فرمانداری که باید از فیلتر نماینده رد شود، استقلالش را از دست میدهد.
وی گفت: به نظر من باید کاری کنیم که با نماینده تعامل داشته باشیم اما نباید اینکه نماینده تصمیم بگیرد؛ چرا که شأن نمایندگی نظارت بر دولت و قانونگذاری است.
کریمینژاد با بیان اینکه نمایندگان ما در طول این سالها باید موانع توسعه و چالشها و پتانسیلها را قانونگذاری و نظارت میکردند، اما بیشتر در اجرا دخالت میکنند و مدیران بهجای برنامهمحوری به سمت نمایندهمحوری رفتهاند.
وی تأکید کرد: گاهاً می بینیم برخی فرمانداران با رئیس دفتر نماینده هماهنگی میکنند و این از موانع توسعهیافتگی استان ما و در سطحی کلانتر در کشور است.
وی عنوان کرد: با اینکه یکی از وظایف نمایندگان نظارت است، اما کار نظارت را رها کردهاند. بنابراین ما به نمایندگانی نیاز داریم که اولاً چارچوب نمایندگی را متوجه شوند و دوماً به توسعه و نیاز جامعه توجه کنند، جامعه و آینده را بشناسند و از تغییرات جدید آگاهی کامل داشته باشند. اما برخی نمایندگان نه تنها خبر ندارند، بلکه اهمیتی نیز نمیدهند. مثلاً میتوان پرسید چند نفر از آنها از هوش مصنوعی و موضوعات پیرامون آن اطلاع دارند.
وی با بیان اینکه باید از همه نمایندگان ادوار تشکر کنیم، گفت:
اما برخی نمایندگان سطح نمایندگی را بالا بردند؛ غلامرضا تاجگردون یکی از کسانی بود که فارغ از همه انتقادات توانست تا اندازهای در سطح کشوری توانمندیهایی از خود نشان دهد.او کارشناس بود و نیازهای جامعه را میدید، سخن دولت را میفهمید و میتوانست به دولت هم پیشنهاد دهد.
کریمینژاد در ادامه به رابطهاش با نمایندگان اشاره کرد و گفت:
من با آقای عدل هاشمی توافق کردم، بنای ما توافق برای منفعت مردم لنده باشد که اگر کاری صورت گرفت هم به نام دولت باشد و هم نماینده؛ انصافاً در لنده نیز آقای هاشمی کاری به عزل و نصبها نداشت.
وی افزود: در همان زمان ما پایلوت بنیاد علوی را آوردیم که با وجود آن خیلی از روستاها توانمندسازی را تجربه کردند؛ صندوق، اشتغالزایی خرد، طرحهای دامپروری، تجهیزات مدارس و مساجد و آبیاری پیشرفته صورت گرفت که اثرات آن در حال مشخص شدن است.
وی تأکید کرد: اگر روند ادامه داشت لنده تغییر میکرد؛ اما متأسفانه از ریل خارج شد و نتوانستیم به آن اهداف برسیم.
کریمینژاد ادامه داد: در فرمانداری کهگیلویه که سال آخر دولت بود، کلانتری استاندار و جمالی معاون سیاسی او میتوانند شهادت دهند که ما با آقای موحد هیچگونه هماهنگی نکردیم و او هم با توجه به شناختی که از بنده داشت کاری نداشت و تا زمان حضور دولت هیچ اظهار نظری در مورد چینش نیروها نداشت.
وی افزود: البته در مورد برداشتن چند نفر، من مخالفت کردم و گفتم تا زمانی که دولت بر سر کار بیاید من مخالفت این تغییرات هستم.
به عنوان مثال با برداشتن اکوانیان در شرکت گاز مخالفت کردم و گفتم او نباید عزل شود. جمالی نیز تماس گرفت که او باید به کار برگردد. اما در همان فرجهای که ما داشتیم اکوانیان استعفایش را در یک گروه اعلام کرده بود و آن استعفا را افرادی به بالا برده بودند. لذا من از مدیران حمایت میکردم و موحد هم احترام میگذاشت.
این فعال سیاسی در ادامه گریزی به وضعیت اصلاحطلبان در کهگیلویه زد و گفت:
در کهگیلویه تا سالی که تاجگردون نماینده بود، اصلاحطلبان اثرگذار بودند. در سال 1378 که کهگیلویه از گچساران جدا شد باز هم فضا رقابتی بود، سال 1382 هم همینطور بود. اما از 1382 به بعد با رد صلاحیتهایی که شد افراد کمکم از صندوق رأی ناامید شدند و افرادی از یک طیف خاص انتخاب می شدند. تا به امروز هم چنین بوده و کهگیلویه نتوانسته یک نیروی اصلاحطلب به مجلس بفرستد.
وی گفت: بخشی از علت آن به کنشگران نیز برمیگردد و متناسب با شرایط کشوری تصمیماتی گرفته میشد، اما بافت قومیتی شهرستان اجازه ظهور و بروز آن را نمیداد.
وی اظهار داشت: اما الأن وضعیت فرق دارد؛ به واسطه کاهش سطح اعتماد اجتماعی الأن مشکلی که وجود دارد این است که آیا مردم میآیند یا نه؛ در واقع حالا مسأله این است که جریان اصلاحات در سطح کشور به هر قیمتی حضور پیدا میکند یا قیمتی میآید.
وی با بیان اینکه برای اینکه مردم بیایند باید خیلی از موارد گذشته رفع شوند، گفت: رقیب ما نه افراد حاضر، بلکه حضور یا عدم حضور مردم در صحنه انتخابات است.
این فعال اصلاحطلب عنوان کرد: در راستای پرسش جریان اصلاحطلبی در کهگیلویه و نقش بنده در شکلگیری و ادامه آن و نقد و انتقادها باید گفت: به دلیل عدم موفقیت در فرستادن یک نماینده اصلاح طلب با توجه به دوشقی موجود تا سال 1382 با بررسی و شناخت نقاط قوت و ضعف وضعیت موجود و در راستای همگرایی با منافع ملی، استانی و شهرستانی و واگرایی از مسائل قومیتی و عشیرهای طایفهای عضویت در احزاب و نهادهای مدنی را بهترین راه حل ممکن دانستیم. بهخصوص بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 و با رویکرد جذب حداکثری، تعامل و مدارا را برای خروج از بنبست توسعهنیافتگی شهرستان و استان یافتیم. نتیجه آن هم رای بیشتر کاندید ریاست جمهوری منتسب به اصلاحطلبان در این سالها بوده است.
وی افزود: ضمن اینکه استفاده از نوگرایی و جوانگرایی و کنشگری فعال و اصلاحات جامعهمحور مد نظر بوده است و همچنان هم معتقدم باید جریان موجود در کهگیلویه بزرگ و استان، همه افرادی که دل در گرو توسعه همهجانبه دارند را پوشش دهد. لذا فردمحوری و جریانهای محفلی و حداقلی به هیچوجه جوابگوی برونرفت از وضعیت موجود نخواهد بود.
گفتنی است حرفوحدیثهایی درباره اختلافات دارا کریمینژاد و مرحوم لاهوتی به وجود آمده بود. کریمینژاد در این خصوص گفت: خدا مرحوم لاهوتی را رحمت کند که یکی از دوستان اثرگذار و معلم اندیشمندی در کهگیلویه بزرگ بود و زحمات زیادی برای منطقه کشید.
وی گفت: اختلاف من و مرحوم لاهوتی هیچوقت روی شخص و طیف خاصی نبود؛ بلکه اختلاف سلیقه در مورد برخی افراد و چینشهای مدیریتی بود. اختلاف سلیقه نیز امری مبارک است.
کریمینژاد یکی از عوامل توسعهنیافتگی را عدم وجود احزاب دانست و گفت: چون حزب نیست، این کلمات توسعهستیز سردسیری و گرمسیری ضربات سهمگینی بر توسعهیافتگی وارد میکنند.
وی افزود: هویت هم اکتسابی است و هم انتسابی است و ما باید در راستای هویت اکتسابی و مجموعاً انسانیت فارغ از نژاد و قومیت عمل کنیم. اما متأسفانه به جای آنکه بگویند نظام اندیشگی شما چیست؟ میپرسند از کدام طایفه هستی؟
وی ضمن انتقاد به برخی از مدیران که میگفتند در گذشته برنامهای برای توسعه استان وجود نداشته است، گفت: این ادعاها صحیح نیست؛ چرا که کتاب فرصتهای سرمایهگذاری در سال 1398 منتشر شد و برنامه آمایش سرزمین نیز در تمام فرمانداریها وجود دارد. بنابراین این استان از نظر برنامه کم ندارد و مشکل، نبود برنامه نیست، مشکل در اجرا، ارزیابی عملکرد و نظارت است.
کریمینژاد گفت: برخی دوستان طوری حرف میزنند که انگار در گذشته کاری نشده است؛ اینکه رو در روی مردم بنشینم و چشم در چشم آنها دروغ بگوییم سرمایه اجتماعی را به زوال میکشاند.