تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۱
کد مطلب : ۴۳۵۲۶۸
دکتر علی خرامین عضو شورای وحدت اصولگرایان کهگیلویه و بویراحمد:
پدیده «ناتوانی آموختهشده» در جامعه شکل گرفته / باید از دولت «روحانی» در باره دلسردی مردم سئوال کرد / نظر جالب خرامین در باره تعدد ستادهای انتخاباتی «رئیسی» / رسانهها و تحصیلکردهها باید راه را نشان دهند
۰
کبنا ؛او معتقد است «دلایل متعددی برای دلسردیِ مردم وجود دارد؛ یکی از بزرگترین دلایلِ آن، عملکرد دولت است. دولت قبل با شعارهای بسیار داغ و دهنپرکُنی آمد. میگفتند که ما میخواهیم کاری کنیم که مردم به یارانه نیاز نداشته باشند. این شعارِ دولت بود که ما میخواهیم کاری کنیم که کسی با شکمِ گرسنه سر بر زمین نگذارد و ما میخواهیم کاری کنیم که اقتصاد رونق پیدا کند و چرخ اقتصاد بچرخد. وقتی مردم دیدند دولتهای دوستانِ آقایان اصلاحطلب، بیشتر با شعارهای توسعهی سیاسی آمدند. باید از اینها بپرسیم چه اتفاقی افتاده که بعد از دولتِ شما، اینقدر وضعیت طوری شود که حس کنیم مردم دلسرد شوند. من معتقدم که مهمترین و اساسیترین علتِ دلسردیِ مردم، عملکرد دولت است؛ عملکردی که کاملاً خلافِ شعارهایی بود که به مردم دادند.» علی خرامین عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد، عضو شورای وحدت اصولگرایان، رئیس ستاد انتخاباتی شورای وحدت «سید ابراهیم رئیسی» در این استان و از چهرههای ملی و استانی کهگیلویه و بویراحمد است که با او پیرامون برخی از مسائل سیاسی گفتوگویی انجام دادهایم که از نظر خوانندگان میگذرد.
کبنا نیوز: کمتر از دو هفته تا انتخابات ریاست جمهوری و شوراها مانده، نظر شما در خصوص فضای انتخابات و مشارکت چه میتواند باشد؟
پدیدهی انتخابات، یکی از سرنوشتسازترین پدیدههایی است که برای کشور میتواند رقم بخورد. مردم معمولاً مدیونِ انتخابِ خودشان هستند. در دینِ ما هم قرآن میفرماید: «سرنوشتِ هیچ ملتی تغییر نمیکند مگر اینکه به دست خودشان باشد.» اگر این ملت در سرنوشتِ خودشان احساس مسئولیت کردند، اگر اینطور حس کردند مطمئناً این کشور ثبات خواهد گرفت؛ آیندهای درخشان خواهد داشت؛ به عبارتی، میزانِ موفقیت و سربلندی، عزت و افتخارِ این کشور، به انتخابات بستگی دارد. بنابراین مردم اگر در قبالِ کشورشان، احساس مسئولیت کنند، اگر در مقابلِ فرزندانشان، آیندهی این مملکت و خودشان و جوانان امروز اگر حس میکنند برای آیندهی خودشان دلسوزی میخواهند کنند و آیندگان آنها را سرزنش نکنند، باید هم شرکت کنیم و تا جایی که میتوانیم نگوییم که به من چه ربطی دارد. دشمن بیشترین تلاشش را از اولِ انقلاب تا الأن به کار گرفته است که انتخاباتی سرد برگزار شود. چون میداند انتخاباتِ سرد یعنی مشکلاتی که میتواند به دنبال داشته باشد. بنابراین اگر میخواهیم نسبت به آیندهی خودشان و سرنوشتِ خودشان حساس باشند و آیندگان ما را سرزنش نکنند، باید هم بیایند و هم درست انتخاب کنند. فکر میکنم جنبوجوشهایی ایجاد شده است مناظراتی که شروع شود مطمئناً تلاش میشود باید رسانهها و سیستمهای اطلاعرسانی کمک کنند مردم باید آگاه شوند که بودِ آنها چه تأثیری دارد و نبودشان چه تأثیری داشته باشد. بنده معتقد هستم مرمِ ایران، مردمِ نجیب و بزرگی هستند اگر به این نقطه برسند که بودشان میتواند سرنوشت و آیندهشان را تغییر بدهد، مطمئناً شرکت خواهند کرد و امیدوارم که این اتفاق در روز انتخابات رخ دهد.
کبنا نیوز: بعد از انقلاب، جامعهی ایران به صورتی بوده که همیشه دو طیفِ مختلف در حاکمیت وجود داشته است. اما الأن این بحث در بینِ مردم وجود دارد که این دیگر انتخابات نیست، چون تنها یک طیف از جامعه در انتخابات نماینده دارد، اگر هم طیفِ دیگر نماینده دارد، نمایندهی اصلیِ آنها نیست.
قانون، جایگاه بسیاری از نظارتها را مشخص کرده است. اگر ما قانون را قبول داریم، جایگاه را هم باید مشخص کنیم. من خیلی اعتقاد ندارم که فردِ خاصی نمایندهی اصلی باشد، در بسیاری از انتخاباتها با پدیدههایی روبهرو شدیم که اصلاً نمایندههای غیراصلی پیروز شدند. در زمان احمدینژاد، هیچکس ایشان را نمیشناخت. پس باید بگوییم چون کسی او را نمیشناخت، تأثیری در انتخابات نداشت، یا مثلاً دوران دولتِ اصلاحات، کمتر کسی تصور میکرد که رئیسجمهور آقای خاتمی باشد. مرحوم هاشمی رفسنجانی میگوید که آقای روحانی دو میلیون بیشتر رأی نداشت. برداشت بنده این است که جامعهی ما، جامعهای نیست که یک فردِ خاصی، حتماً نمایندهی قشر خاصی باشد. ما الأن در حال حاضر دو طیفِ مستقل داریم و میتوانند رقابت کنند و اینکه بگویم حتماً باید یک فردِ خاصی بود، این بیشتر یک توجیه باشد، ممکن است که مثلاً اثر جزئی داشته باشد. اما مردم نشان دادهاند که اصلاً چنین چیزی نیست و نبوده است.
کبنا نیوز: الأن به نظر میرسد که فضا کمی متفاوت است؛ مردم دیگر آن شور و شوق را ندارند.
دلایل متعددی برای دلسردیِ مردم وجود دارد؛ یکی از بزرگترین دلایلِ آن، عملکرد دولت است. دولت قبل با شعارهای بسیار داغ و دهنپرکُنی آمد. میگفتند که ما میخواهیم کاری کنیم که مردم به یارانه نیاز نداشته باشند. این شعارِ دولت بود که ما میخواهیم کاری کنیم که کسی با شکمِ گرسنه سر بر زمین نگذارد و ما میخواهیم کاری کنیم که اقتصاد رونق پیدا کند و چرخ اقتصاد بچرخد. وقتی مردم دیدند دولتهای دوستانِ آقایان اصلاحطلب، بیشتر با شعارهای توسعهی سیاسی آمدند. باید از اینها بپرسیم چه اتفاقی افتاده که بعد از دولتِ شما، اینقدر وضعیت طوری شود که حس کنیم مردم دلسرد شوند. من معتقدم که مهمترین و اساسیترین علتِ دلسردیِ مردم، عملکرد دولت است؛ عملکردی که کاملاً خلافِ شعارهایی بود که به مردم دادند.
ما پدیدهای داریم تحت عنوان «استیصال» یا ناتوانیِ آموختهشده. وقتی مردم حس میکنند وعدههایی که به آنها داده شده، عمل نشده است، دلسرد میشوند. این پدیده روانشناختی است. باید از این دولت بپرسیم که با مردم چه کردید؟ مردمی که در دولت نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم با شور و شوق شرکت کردند چه اتفاقی افتاده که همان مردم، دلسرد شدهاند. این سؤال را باید از آقایان دولت پرسید که شما با مردم چکار کردید که این اتفاق برای مردم پیش میآید که مردم دلسرد شدهاند و نمیخواهند آن شور و شوقِ قبلی را داشته باشند.
کبنا نیوز: آقای رئیسی گفتند که ما ستاد نمیزنم و به صورت مستقل آمدهام، چطور اینهمه تعدد ستاد را در استان کهگیلویه و بویراحمد میبینیم؟
خودتان جواب خودتان را دادید، وقتی حضرت آیتالله رئیسی میفرماید هرکسی میتواند یک ستاد داشته باشد، هر خانهای میتواند یک ستاد باشد به نظر من کم ستاد زده شده است. وقتی که آیتالله رئیسی وارد انتخابات شد یک شعاری داد و فرمودند که من وابسته به هیچکس و هیچ گروهی نیستم. من وابسته به مردم هستم و از مردم میخواهم که تبلیغاتِ خودشان را داشته باشند و در هر خانهای یک ستاد داشته باشند. به دنبال فرمایشاتِ ایشان، گروههای داوطلبِ مردمی در سراسر کشور برای ساماندهیِ امر، آقای رئیسی شکل میگیرد. به عبارتی در وضعیتِ موجود، بهجای اینکه یک تشکل از تهران سازماندهی و فرماندهی کند و بعد از انتخابات هم باجخواهی کند، مردم خودشان گروههای مختلف وارد میدان میشوند. لازمهی کارِ داوطلبانه، تعدد است نه تشدد. در بحرانِ زلزلهی سیسخت چه اتفاقی میافتد؟ اولین چیزی که به ذهن مردم میآید، کارهای داوطلبانه است. از جاهای مختلف و گروههای مختلف با اهداف مختلف وارد سیسخت میشوند و کارها انجام میشود. بنابراین دلیلی که شما میبینید الأن ستادهای آقای رئیسی تعدد دارند و نه تشدد، این هست که کارِ داوطلبانه بوده است. اولین بار هم در کشور شاهد چنین پدیدهای هستیم، معمولاً در گذشته گروههای سیاسی، تبلیغات جهتدار میدادند و بعد هم سهمخواهی میکردند. الأن خوِد مردم هستند و ستادهای متعددی ایجاد کردند؛ این تعددِ ستادها، نتایج مثبتِ زیادی دارد و گاهی هم میتواند تهدید باشد، نتایج مثبتش میتواند بزرگترین آسیبی که این کشور دیده بعد از زمان دولت سازندگی تا الأن، شرکت سهامیکردنِ دولتهاست؛ یعنی دولتها شرکتهای سهامی هستند.
بنابراین این آسیب را آقای رئیسی خوب تشخیص داد و به این نتیجه رسید که قرار نیست دولتش سهامی باشد. گفت که من با افرادِ خاص نمیبندم، من با مردم میبندم و چون با مردم بستم، در آینده گرفتارِ هیچکسی نیستم و آدمهای خوبی را میخواهم انتخاب کنم، من دنبال آدمهایی نیستم که سهمیهای باشند. من آدمهایی میخواهم که خوب و توانمند باشند. هرچه تعددِ افرادی که وارد میشوند برای ستادها بیشتر باشد جنبوجوشِ فراوانی را برای مردم ایجاد میکند، تعدادِ بیشتری وارد میدان تبلیغات میشوند. بنابراین مشارکت را بالا میبرد. آدمهایی که تا الأن دیده نشده، الأن دیده میشوند. در دورههای قبل، مثلاً ستاد برای کاندیدی داشتیم چهار نفر برای شورای مرکزی و با کمیتهها نهایتاً صد نفر درگیرِ ستاد میشدند و بقیهی افراد، پنهان و بدون مداخله میماندند. وقتی که ستادهای متعددی برپا میشود، خلاقیتهای همه دیده میشود هرکسی میتواند واردِ این کار شود و این باعث میشود که همهی افرادی که توان دارند خودشان را نشان دهند و دیگر از آن انحصارِ قبلی بیرون میآیند. هر فردی که حس میکند میتواند فعالیت کند وارد گود انتخابات میشود و این نکتهی مثبتی است و به نظر بنده یکی از نکات زیبا و با ارزش هست. این حرکت جدید و نو هست که مردم را وادار کنیم نه گروههای سیاسی برای کار کردن. همین هست که همه دیده میشوند و خلاقیتها بیرون میآیند. ما در جامعهمان چه آدمهای توانمند و باارزشی داریم که زیر این سیطرهی احزاب لِه شده بودند. اما با این چتری که باز شد و با این گستردگی که ایجاد شد، در همین استانِ خودمان مشاهده میشود آدمهایی هستند که دهبرابرِ آدمهای قدیم کار میکنند. بنابراین نکات مثبت است. پس هم سهمخواهی برگشت داده میشود و هم مشارکت بالا میرود و هم همهی آدمها دیده میشوند و همه میتوانند خودشان را نشان بدهند و هم حجم مشارکت بالا میرود. اما این میتواند همچون تمام حرکتهای داوطلبانه باشد. در همین حوادثِ سیل و زلزله و ... مطمئمناً یک جایی تداخل ایجاد میشود. این مورد در ستادهای آقای رئیسی میتواند مصداق داشته باشد. گاهی ممکن است تعارض باشد، گاهی ممکن است تداخلی داشته باشد که چون اولین تجربه بوده است این موارد عادی است. این اولین تجربهای است که کشورِ ما در این زمینه تجربه میکند و با آن روبهرو میشود که تلاشهایی صورت میگیرد که اینها سر و سامان داده شود و حداقل مشکلی پیش نیاید.
کبنا نیوز: یکی از معیارهای توسعهی سیاسی این است که حتماً کاندیداها از یک حزبِ خاص بالا میآیند و این مستقلبودن اصلاً جز معیارهایی که برای حکمرانی خوب به کار برده میشوند نیست. چرا نباید از تجربهی دنیا در این زمینه استفاده کنیم؟ و یک کاندیدی داشته باشیم که از یک حزب شناسنامهدار و ریشهدار بالا آمده باشد؟
من با فرمایشِ شما موافق نیستم که حتماً یک حزب شناسنامهدار باید باشد، احزاب باید فعالیت کنند اما همین احزاب نوعی دیکتاتوری است. اینکه من عضو یک حزب باید باشم، آدمهای توانمند دیگری که نیستند و نباید باشند، این با دموکراسی اصلاً سازگار نیست، پس نمیتواند باشد؛ من یک سؤال از شما میپرسم که یک حزب شناسنامهدارِ دقیق به من بدهید. ما باید دموکراسیِ نورس و جوانی را بکار ببریم. همین آقای ناطق نوری که در کنار اصلاحطلبان هست، یک زمانی کاندیدِ اصولگرایان بوده است بسیاری از آدمها روی او هزینه دادند آقای روحانی کاندیدِ اصولگرایان بود و در بدنهی اصولگرایان بود. در زمان دولت احمدینژاد، کاندید اصولگرایان آقای لاریجانی بود. علت دیگری که من معتقدم در وضعیت موجود میتواند به مستقلبودن کمک کند، مثلاً حزب شناسنامهدار، شناختهشده به مردم نداریم. الأن جاها جابهجا میشود. از زمان انقلاب تا الأن را نگاه کنید و تفکرات هر دو تشکلات را کنار هم بگذارید. سال 68 مجلهی سیاسیِ شفیع، با دو نمایندهی تشکلهای سیاسی، آقای محتمشمیپور از طرف جناح خط امامی و آقای آذری قمی از جریان راست بود. صحبتهای هر دو تشکل را در کنار هم بگذارید میبینید که الأن کلاً آدمها کاملاً جابهجا شدهاند. در آن زمان مبارزه با آمریکا و اقتصادِ دولتی و شرق و غرب بوده است. جایگاهها ثابت است و آدمها کاملاً جابهجا شدهاند. پس میبینید که حتی تشکلهای نیمهجانی که هم داریم تشکلهای ثابتی نداریم شما تفکرات را ببنید همین تشکل اصلاحطلبان یا جناح چپ چطور حاضر میشوند پشت سر آقای روحانی قرار بگیرد، پس این معلوم است که ما پختگیِ سیاسی نداریم. کاندید شناختهشده و ثبتشده آقای عارف را رها میکنند و پشت سر اقای روحانی کاندید شناخته شده و شناسنامهدار اصولگرایان قرار میگیرند پس این نشان میدهد که احزاب نیمهجانی که هم داریم اینها ثبات قلم ندارند. نه ثبات تشخیص دارند و نه ثبات قلم. بنابراین در این وضعیت و در این چهل سال این دو جناح بودند یک فردی میآید و میگوید که من از این بازیها خستهام. مردم خسته شدند ضمن اینکه این دیدگاهمان هست میخواهم مستقل بیایم گرچه حمایتها و حرکتها مشخص میشود و معمولاً نیروهای انقلابی پشت سر آقای رئیسی هستند اما در عین حال نیروهای طیف اصلاحات هم نگاه کنید تعداد زیادی از آنها پشت سر آقای رئیسی هستند. بسیاری از روزنامههای تندِ اصلاحات هم از ایشان تجلیل میکنند و عملکردشان را میبینند. بنابراین به نظر بنده عملکرد آقای رئیسی در این مدت آنقدر برجسته بوده که حتی در بسیاری از موارد ما میبینیم که حتی روزنامهی آفتاب یزد که یکی از روزنامههای اصلاحات است اما ایشان از آقای رئیسی تعریف و تمجید میکند و خیلی از افرادی را میبینید که در ستاد رئیسی فعالیت میکنند نیروهای اصلاحاتی هستند که تشخیص دادهاند که گذشتهی آقای رئیسی نشان داده که فرد توانمندی است. اگر اصلاحات این است که بیایم اشکالات را برطرف کنیم من معتقدم هیچکس به اندازهی آقای رئیسی در زمینهی اصلاحات کار نکرده است. در قوه قضاییه و در آستان قدس را ببینید، در قوه قضاییه تغییرات و اصلاحاتی ایجاد شد و قوه قضاییه را زیر و رو کرد. بنابراین با توجه به معیارها که حزب شناسنامهدار، جاندار و قدرتمند داریم و با توجه به نظر شخصی بنده که اگر حزب تنها باشد نوعی ظلم به مردم است و اتفاقاً حزب بودن نوعی دیکتاتوریِ دموکراتیک است. در آمریکا و انگلیس فقط و فقط دو حزب باید رئیس جمهور شوند بقیه نباید حقی داشته باشند؟ و با توجه به اینکه یک مقداری این دو جناح تا حد و زیادی نتوانستند مردم را قانع کنند وجود یک کاندید مستقل با توجه به عملکرد خود آقای رئیسی میتواند اثرگذار باشد و انتخاب و حرکت خوبی به دنبال داشته باشد.
کبنا نیوز: استفاده از واژهی مردم منجر به کارهای پوپولیستی نمیشود؟
گذشتهی آدمها خیلی از چیزها را مشخص میکند. چه جریانهای سیاسی مردم را به سمت پوپولیستی میبرد؟ ما رسانهها میبریم. خوب چه اشکالی دارد که ما رسانهها نگذاریم اتفاق بیفتد. در هر سیستمی قطعاً هست. در جریانهای سیاسی در آمریکا و انگلیس، خطر پوپولیستی بودن همیشه وجود دارد. اما چه کسی به این جهت میدهد؟ رسانههاست که جهت میدهند. بنابراین رسانهها، تحصیلکردهها و دانشگاهیان میتوانند این فضا را کنترل کنند. یکی از معضلات جامعهی ما این است که قشرِ روشنفکرِ ما پشت سر قشرِ عامه هستند. یعنی قشرِ تحصیلکرده میمانند ببینند عامه به کدام سمتو سو میروند، آنها هم میگویند ما همان راه را میرویم، اگر بخواهیم پوپولیستی و موجگرایی و شعارهای عامهپسندانه ایجاد نشود چه کسی باید وارد میدان شود؟ رسانه در رأسِ همه روشنگری و صحبت کند. رسانهها و تحصیلکردهها فانوسِ دریایی هستند. اینها باید راه را نشان دهند. جهت دریا را باید نشان دهند. کشتی را باید هدایت کنند. مردم یک کشتی را میخواهند برانند مطمئناً اگر اینها نباشند ما را موجِ دریا هدایت میکند. حرکتهای پوپولیستی همچون موج دریا است. اگر رسانهها، الگوها و تحصیلکردهها و علمای ما جهت ندهیم، چراغ ندهیم و فانوس نگذاریم، اینها باید کمک کنند تا مردم روشن شوند. من معتقدم در تمام جریانها خطر پوپولیستی وجود دارد. مگر دولتهای قبلی با چه شعاری آمدند؟ با شعارهای پوپولیستی که مردم فکر کردند ناجی آمده! چه کسی به شعارها جهت داد؟ اتفاقاً اولین کسانی که این شعار را به سمت پوپولیستی بردند سلبریتیها و رسانهها بودند. چرا آن موقع روشنگری نکردند؟ الأن هم به اعتقادِ بنده خطر وجود دارد. به شرط اینکه شماها ساکت نشوید و یا شریکشان نشوید. همانطور که در دولتهای قبل شریک شدند، رسانهها و سلبریتیها شریک شعارهای پوپولیستی شدند. الان هم میتوانید. وظیفهی رسانه و تحصیلکردههاست که نگذارند در تمامیِ دولت این شعارهای پوپولیستی اتفاق نیفتد. مگر در دولتِ قبل رئیس جمهور آمریکا با شعارهای پوپولیستی نیامد؟ همهی این خطرها هست. اما اگر جایی این اتفاق افتاد به نظرم اولین مقصر آن، رسانهها و تحصیلکردهها و سلبریتیها هستند.
من بارها این را گفتم که بیدر و پیکرترین سیستمِ فضای مجازی در دنیا در ایران است. ما تنها سیستمی هستیم که کنترل نداریم و هرکسی هرچیزی دلش میخواهد میگوید مگر فضای مجازی رسانه نیست؟ اینها آزادی است. الان قدرتمندترین فضای رسانهای فضای مجازی است الأن روزنامهها بیشتر اثرگذارتر هستند یا فضای مجازی؟ عیب و ایراداتی هست اما اینکه بگویید جامعهی ما جامعهی آزادی نیست نمیتوانم این را بپذیرم بله اشکالاتی هست اما در فضای مجازی هر کسی هر چه میخواهد میتواند بگوید. همین ترکیه را ببینید در یک تفکر کودتایی 120 هزار نفر بازداشت میشود شما در سختترین کودتای جنگِ نرم مگر در اتفاقات قبلی رخ نداد! برخی جاها کجسلیقگی هست اما جمعبندی که بنده دارم این هست که در کشورِ ما یکی از کشورهایی هستیم که راحتتر از بسیاری از کشورها میتوانیم حرفهایمان را بزنیم با همهی ایراداتمان.
کبنا نیوز: چرا با کشوری مثل ترکیه خودمان را مقایسه میکینم. چرا نباید خودمان را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم؟
چرا باید بگوییم از ترکیه بهتریم؟ ما الگویی که برای انقلاب وعده دادیم یک الگوی انسانِ راستینِ اسلامی بود. اما الأن چیزی را نمیبینیم.
وقتی سؤال مقایسهای است باید برای شما مقایسهای باشد. وقتی میگویید در رابطه با کشورهای غربی منم باید جواب بدهم که با آنها مقایسه کنم. اما اگر شما به عنوان یک آرمان انقلابی، آن زمان من 13 ساله بودم انقلاب شد آن آرمانی که من داشتم بله خیلی فاصله دارد. این فاصله باید تلاش کنیم که جبران شود. باید ببینیم دین و آیینِ ما باورهای مذهبیِ ما خیلی فراتر از چیزی باشد که الأن هست. مقام معظم رهبری هم میفرماید با آن چیزهایی که میخواهیم فاصله داریم با آرمانهایمان فاصله داریم. ما از آرمانها خیلی عقب و از آن چیزی که باید میرسیدیم دور ماندیم.
کبنا نیوز: بزرگترین مشکل جامعهی ایران، مشکل اقتصادی است. به طور کلی برنامهاش چطور میتواند باشد؟
آقای رئیسی یک برنامهی مدونِ چهارهزار صفحهای طراحی کرده است. میتوانید در اینترنت هم پیدا کنید. در صحبتهای ایشان هم هست. اما برداشتِ بنده از صحبتهای آقای رئیسی این هست که بزرگترین بحران اقتصادیِ ما ضعف در اجراست. ما قانون خوب و منابع خوب داریم. همه چیز داریم. اما در اجرایی ضعیف هستیم و نتوانستیم بکشیم. یکی از سؤالاتی که مدام تکرار میشود که چرا آقای رئیسی از قوه قضاییه به قوه مجریه آمده است به اعتقاد بنده کار قوه قضاییه گرفتنِ دزدهاست. اما جلوگیری از دزدی نیست مثل این میماند که شما خانهی خود را قفل نکنید و بروید و کسی میآید و خانهی من را میدزدد و شکایت میکنند و آن دزد را میگیرند اصل کار را من باید انجام دهم این است که خانهام را امن کنم و به آن قفل بزنم. چه کسی به آن قفل میزند دولت میزند. یکی از شعارهای آقای رئیسی این است که مهمترین ضعفی که الأن باعث شده که ما نتوانیم به اهداف اقتصادیمان برسیم وجود روزنههای نفوذ اختلاسگران و سوءاستفادهگران است رانتهایی که وجود دارد ما نزدیک به 20 میلیارد دلار پول در ارز چهار هزار تومانی معلوم نیست چه اتفاقی افتاده است که توزیع ناصحیح بوده و معلوم نیست چه اتفاقی افتاده است. مگر مشکلِ بودجه چقدر است؟ چه اتفاقی افتاده است؟ یک بیبرنامگی بوده که علت آن هم این بوده که روزنههای دزدی را نبستیم علت این هست که راههای کنترل را ایجاد نکردیم. گاهی با یک قانون میشود یک کشور را زیر و رو کنیم یک قانون آمریکا دارد تحت عنوان قانون جلوگیری از اختلاس، مجلس آمده و یک قانون تصویب کرده و گفته اگر کسی اختلاسی را گزارش دهد یک ماه آن قاضی موظف است که پیگیری کند و نتیجه را بدهد. هیچکس حق ندارد اسم او را بگوید. از این اختلاس هرچه به دستِ دولت آمد درصد زیادی به او میرسد. در همین قانون میگوید هرکسی که اختلاس کرده باشد و خودش هم بیاید و بگوید اشتباه کردم قابل بخشش هست و میشود تخفیفهایی هم برای او داد. بزرگترین برنامهی آقای رئیسی تصمیم قوانینی است که آنجا دیده آقای رئیسی برونداد را دیده در سازمانِ بازرسی و قوه قضاییه بوده میداند کجاها دزد هست و از کجا آمدهاند. اگر آقای رئیسی فقط بتواند اینکار را بکند میتواند موفقترین دولت را داشته باشد. فقط روزنههایی که الأن فهمیده جلوی آنها را بگیرد به نظر من اقتصاد ما ضعفش از روزنههای آسیبپذیریاش هست نه از کمبود منابع و نه از نبود نیروهای انسانی است. کشوری که روی طلا خوابیده کشوری که روی نفت و گاز خوابیده است. یک مثال بگویم ما بیشترین هزینه را بین کشورهای منطقه در عراق دادیم. در جنگ داعش بیشترین هزینه را دادیم. بیشترین سود را ترکیه میبرد. سهم ما در بازارِ ارز حدود 12 تا 15 درصد است اما ترکیه 37 درصد سهم بازارها را میبرد. این یعنی بیتدبیری. ما که این همه هزینه میکنیم در افغانستان و اروپا و خیلی از جاهای دیگر. مثلاً در سیاست خارجی ما یکی از سیاستهای رئیسی چندبعدنگری است. ما به یک کشور چسبیدهایم؛ به یک کدخدا چسبیدیم. باورم این است که بزرگترین آسیب در این دولت را از این مسئله خوردیم. ما در منطقه با کی دوست هستیم؟ ما وقتی با کشورهای اروپایی مشکل داریم اگر همین مشکل را با منطقه حل میکردیم و مینشستیم کنار کشورهای منطقه که نفت ما را برای خارج جبران نکنند، وقتی شما بخواهید با آمریکا مبارزه کنید باید کشورهای منطقه باهم باشند. ما بهترین پتانسیلها را داریم. ما بهترین کشورهای اسلامی را داریم. بهترین کشورهای حاشیه را داریم. کشورهای استقلالیافتهی فارسیزبان داریم که اینها همه برای ما سرمایه بوده و شما تصور کنید که اگر با اپک و با کشورهای منطقه درست برخورد میکردیم، تحریم نفتیها چه میشود؟ تحریم نفتی ما میشد ترکیدن بازار آمریکا. آمریکا وقتی میبنید و نفت ما را تحریم میکند و همسایههای ما نفت بهش میدهند، نه تنها نفت گران نشد، بلکه نفت ارزان هم شد. خوب باید این کار را بکند. خوب اگر ما توان داشتیم که کشورهای منطقه را داشته باشیم، این کشورها اگر آمریکا ما را تحریم کردند میگفتند که ما نفت نمیدهیم و نفت سهمِ ماست و نمیتوانیم این کار را بکنیم آن وقت چه میشد؟ نفت آمریکا میشد دوبرابر و دولت تسلیم میشد کشورهای اروپا و آمریکا کشورهای اقتصادی هستند. هرچیزی که برای اقتصادشان ضرر داشته باشد نمیروند. سیاستهای دیگرِ آقای رئیسی، برقراری ارتباط همهجانبه است نه تکبعدی و نه فقط کدخدا. همچنین توجه به قشرهای آسیبپذیر است. عملکرد آقای رئیسی را در آستان قدس دیدیم. توجه به امر تولید، در مناظرهی ایشان شنیدید که آقای رئیسی فرمودند که دو هزار کارخانه را ما راه انداختیم. دو هزار کارخانه چندتا کارگر سرکار میرود؟ یکی از مهمترین پیشنهادهای اقتصادیِ مسکن است. مسکن بسیاری از قسمتهای مختلفِ جامعه را درگیر میکند الأن مسکن در کشور ما تعطیل هست. تولید مسکن را در کشورِ ما تعطیل کردند. من یک سؤال از شما میپرسم؛ شما بهعنوانِ یک جوان الأن بخواهید ازدواج کنید چقدر از عمر خودتان را بگذارید میتوانید یک کلبهی پنجاه متری بخرید؟ اصلاً برای شما امکان دارد؟ میدانید چه کسی مقصر است؟ آقای رئیسی یکی از مهمترین برنامههایی که از ایشان دیدم برنامهی مسکن است. میگوید دو هدف دارم که یکی اقتصادی است که کارگر را با خودش میکشد. صنعتِ آلومینیوم و فولاد را میکشد که نور امید را به جوانان برمیگرداند. چرا جوانان دلسرد میشوند؟ وقتی میبینی که تا آخر عمرت نمیتوانی مسکن گیرت بیاید تا آخر عمر در شغل مشکل داری میگویی که چرا بیاییم و در انتخابات شرکت کنم؟ اما اگر کسی پیدا شود و بگوید که من هم مسکن دارم پس تلاش میکنم. تجربهی ما قبلاً در مسکن مهر نشان داد با همهی ایراداتی هم که داشت هر کار نو ایراداتی هم دارد. در کرمانشاه، تنها یک مسکن مهر ترک دید کل دنیا را خبر کردند. در سیسخت، یکی از سالمترین مسکنها در شهرستان، تنها مسکن مهر بود. شما رسانهها حتی نگفتید که این مسکن مهر سالم است. این را میخواهم بگویم که برنامهی دیگرِ آقای رئیسی توجه به امر مسکن و شغل است و یکی دیگر از برنامههای ایشان توجه به صادرات و وادرات است. یکی از بزرگترین معضلات ما این است که تمام کشور را بر بادِ خامفروشی دادیم؛ ما نفت را بیرون میریزیم. همین نفت را چندین برابر با لاستیک به ما میفروشند. با یک حرکت پالایشگاه بندرعباس چه کار کردیم؟ این یک عزت است که کشوری که خودش واردکنندهی بنزین شود. یکی از برنامههای آقای رئیسی این است که جلوی خامفروشی گرفته شود. من نمیخواهم بگویم که آقای رئیسی معجزه میکند. امیدوارم آقای رئیسی بتواند این برنامهها را اجرا کند و بتوانیم تا کشور را از این ضعیتی که دوستان ایجاد کردند نجات دهیم.
من فقط یک خواهش دارم و دست جوانان را میبوسم که نکند بگویید ما چه تأثیری داریم. نه شما میتوانید هرکاری کنید. همانطوری که ما وقتی جوان بودیم انقلاب ایجاد کردیم، جنگ را اداره کردیم، دوران بحرانها را پشت سر گذاشتیم. به همین خاطر هست که مقام معظم رهبری میآید و بیانیهی گام دوم را میدهد که نور امید این کشور به جوانانش است. وارد شوید و رأی بدهید و برای کشورتان احساس مسئولیت کنید. هم رأی دهید و هم آدمِ درست انتخاب کنید. با کمال خوشحالی و امیدواری ما به مردم این اطمینان را میدهیم که این شایعهای که ستادهای متعددی است نه هرکسی کار خودش را میکند. همهی ما هدفمان یک چیز یعنی مشارکت بالا و انتخاب اصلح است. انتخابِ اصلح از نظر ما آقای رئیسی است و این تعدد ستادها نعمت است.
|
پدیدهی انتخابات، یکی از سرنوشتسازترین پدیدههایی است که برای کشور میتواند رقم بخورد. مردم معمولاً مدیونِ انتخابِ خودشان هستند. در دینِ ما هم قرآن میفرماید: «سرنوشتِ هیچ ملتی تغییر نمیکند مگر اینکه به دست خودشان باشد.» اگر این ملت در سرنوشتِ خودشان احساس مسئولیت کردند، اگر اینطور حس کردند مطمئناً این کشور ثبات خواهد گرفت؛ آیندهای درخشان خواهد داشت؛ به عبارتی، میزانِ موفقیت و سربلندی، عزت و افتخارِ این کشور، به انتخابات بستگی دارد. بنابراین مردم اگر در قبالِ کشورشان، احساس مسئولیت کنند، اگر در مقابلِ فرزندانشان، آیندهی این مملکت و خودشان و جوانان امروز اگر حس میکنند برای آیندهی خودشان دلسوزی میخواهند کنند و آیندگان آنها را سرزنش نکنند، باید هم شرکت کنیم و تا جایی که میتوانیم نگوییم که به من چه ربطی دارد. دشمن بیشترین تلاشش را از اولِ انقلاب تا الأن به کار گرفته است که انتخاباتی سرد برگزار شود. چون میداند انتخاباتِ سرد یعنی مشکلاتی که میتواند به دنبال داشته باشد. بنابراین اگر میخواهیم نسبت به آیندهی خودشان و سرنوشتِ خودشان حساس باشند و آیندگان ما را سرزنش نکنند، باید هم بیایند و هم درست انتخاب کنند. فکر میکنم جنبوجوشهایی ایجاد شده است مناظراتی که شروع شود مطمئناً تلاش میشود باید رسانهها و سیستمهای اطلاعرسانی کمک کنند مردم باید آگاه شوند که بودِ آنها چه تأثیری دارد و نبودشان چه تأثیری داشته باشد. بنده معتقد هستم مرمِ ایران، مردمِ نجیب و بزرگی هستند اگر به این نقطه برسند که بودشان میتواند سرنوشت و آیندهشان را تغییر بدهد، مطمئناً شرکت خواهند کرد و امیدوارم که این اتفاق در روز انتخابات رخ دهد.
کبنا نیوز: بعد از انقلاب، جامعهی ایران به صورتی بوده که همیشه دو طیفِ مختلف در حاکمیت وجود داشته است. اما الأن این بحث در بینِ مردم وجود دارد که این دیگر انتخابات نیست، چون تنها یک طیف از جامعه در انتخابات نماینده دارد، اگر هم طیفِ دیگر نماینده دارد، نمایندهی اصلیِ آنها نیست.
قانون، جایگاه بسیاری از نظارتها را مشخص کرده است. اگر ما قانون را قبول داریم، جایگاه را هم باید مشخص کنیم. من خیلی اعتقاد ندارم که فردِ خاصی نمایندهی اصلی باشد، در بسیاری از انتخاباتها با پدیدههایی روبهرو شدیم که اصلاً نمایندههای غیراصلی پیروز شدند. در زمان احمدینژاد، هیچکس ایشان را نمیشناخت. پس باید بگوییم چون کسی او را نمیشناخت، تأثیری در انتخابات نداشت، یا مثلاً دوران دولتِ اصلاحات، کمتر کسی تصور میکرد که رئیسجمهور آقای خاتمی باشد. مرحوم هاشمی رفسنجانی میگوید که آقای روحانی دو میلیون بیشتر رأی نداشت. برداشت بنده این است که جامعهی ما، جامعهای نیست که یک فردِ خاصی، حتماً نمایندهی قشر خاصی باشد. ما الأن در حال حاضر دو طیفِ مستقل داریم و میتوانند رقابت کنند و اینکه بگویم حتماً باید یک فردِ خاصی بود، این بیشتر یک توجیه باشد، ممکن است که مثلاً اثر جزئی داشته باشد. اما مردم نشان دادهاند که اصلاً چنین چیزی نیست و نبوده است.
کبنا نیوز: الأن به نظر میرسد که فضا کمی متفاوت است؛ مردم دیگر آن شور و شوق را ندارند.
دلایل متعددی برای دلسردیِ مردم وجود دارد؛ یکی از بزرگترین دلایلِ آن، عملکرد دولت است. دولت قبل با شعارهای بسیار داغ و دهنپرکُنی آمد. میگفتند که ما میخواهیم کاری کنیم که مردم به یارانه نیاز نداشته باشند. این شعارِ دولت بود که ما میخواهیم کاری کنیم که کسی با شکمِ گرسنه سر بر زمین نگذارد و ما میخواهیم کاری کنیم که اقتصاد رونق پیدا کند و چرخ اقتصاد بچرخد. وقتی مردم دیدند دولتهای دوستانِ آقایان اصلاحطلب، بیشتر با شعارهای توسعهی سیاسی آمدند. باید از اینها بپرسیم چه اتفاقی افتاده که بعد از دولتِ شما، اینقدر وضعیت طوری شود که حس کنیم مردم دلسرد شوند. من معتقدم که مهمترین و اساسیترین علتِ دلسردیِ مردم، عملکرد دولت است؛ عملکردی که کاملاً خلافِ شعارهایی بود که به مردم دادند.
ما پدیدهای داریم تحت عنوان «استیصال» یا ناتوانیِ آموختهشده. وقتی مردم حس میکنند وعدههایی که به آنها داده شده، عمل نشده است، دلسرد میشوند. این پدیده روانشناختی است. باید از این دولت بپرسیم که با مردم چه کردید؟ مردمی که در دولت نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم با شور و شوق شرکت کردند چه اتفاقی افتاده که همان مردم، دلسرد شدهاند. این سؤال را باید از آقایان دولت پرسید که شما با مردم چکار کردید که این اتفاق برای مردم پیش میآید که مردم دلسرد شدهاند و نمیخواهند آن شور و شوقِ قبلی را داشته باشند.
کبنا نیوز: آقای رئیسی گفتند که ما ستاد نمیزنم و به صورت مستقل آمدهام، چطور اینهمه تعدد ستاد را در استان کهگیلویه و بویراحمد میبینیم؟
خودتان جواب خودتان را دادید، وقتی حضرت آیتالله رئیسی میفرماید هرکسی میتواند یک ستاد داشته باشد، هر خانهای میتواند یک ستاد باشد به نظر من کم ستاد زده شده است. وقتی که آیتالله رئیسی وارد انتخابات شد یک شعاری داد و فرمودند که من وابسته به هیچکس و هیچ گروهی نیستم. من وابسته به مردم هستم و از مردم میخواهم که تبلیغاتِ خودشان را داشته باشند و در هر خانهای یک ستاد داشته باشند. به دنبال فرمایشاتِ ایشان، گروههای داوطلبِ مردمی در سراسر کشور برای ساماندهیِ امر، آقای رئیسی شکل میگیرد. به عبارتی در وضعیتِ موجود، بهجای اینکه یک تشکل از تهران سازماندهی و فرماندهی کند و بعد از انتخابات هم باجخواهی کند، مردم خودشان گروههای مختلف وارد میدان میشوند. لازمهی کارِ داوطلبانه، تعدد است نه تشدد. در بحرانِ زلزلهی سیسخت چه اتفاقی میافتد؟ اولین چیزی که به ذهن مردم میآید، کارهای داوطلبانه است. از جاهای مختلف و گروههای مختلف با اهداف مختلف وارد سیسخت میشوند و کارها انجام میشود. بنابراین دلیلی که شما میبینید الأن ستادهای آقای رئیسی تعدد دارند و نه تشدد، این هست که کارِ داوطلبانه بوده است. اولین بار هم در کشور شاهد چنین پدیدهای هستیم، معمولاً در گذشته گروههای سیاسی، تبلیغات جهتدار میدادند و بعد هم سهمخواهی میکردند. الأن خوِد مردم هستند و ستادهای متعددی ایجاد کردند؛ این تعددِ ستادها، نتایج مثبتِ زیادی دارد و گاهی هم میتواند تهدید باشد، نتایج مثبتش میتواند بزرگترین آسیبی که این کشور دیده بعد از زمان دولت سازندگی تا الأن، شرکت سهامیکردنِ دولتهاست؛ یعنی دولتها شرکتهای سهامی هستند.
بنابراین این آسیب را آقای رئیسی خوب تشخیص داد و به این نتیجه رسید که قرار نیست دولتش سهامی باشد. گفت که من با افرادِ خاص نمیبندم، من با مردم میبندم و چون با مردم بستم، در آینده گرفتارِ هیچکسی نیستم و آدمهای خوبی را میخواهم انتخاب کنم، من دنبال آدمهایی نیستم که سهمیهای باشند. من آدمهایی میخواهم که خوب و توانمند باشند. هرچه تعددِ افرادی که وارد میشوند برای ستادها بیشتر باشد جنبوجوشِ فراوانی را برای مردم ایجاد میکند، تعدادِ بیشتری وارد میدان تبلیغات میشوند. بنابراین مشارکت را بالا میبرد. آدمهایی که تا الأن دیده نشده، الأن دیده میشوند. در دورههای قبل، مثلاً ستاد برای کاندیدی داشتیم چهار نفر برای شورای مرکزی و با کمیتهها نهایتاً صد نفر درگیرِ ستاد میشدند و بقیهی افراد، پنهان و بدون مداخله میماندند. وقتی که ستادهای متعددی برپا میشود، خلاقیتهای همه دیده میشود هرکسی میتواند واردِ این کار شود و این باعث میشود که همهی افرادی که توان دارند خودشان را نشان دهند و دیگر از آن انحصارِ قبلی بیرون میآیند. هر فردی که حس میکند میتواند فعالیت کند وارد گود انتخابات میشود و این نکتهی مثبتی است و به نظر بنده یکی از نکات زیبا و با ارزش هست. این حرکت جدید و نو هست که مردم را وادار کنیم نه گروههای سیاسی برای کار کردن. همین هست که همه دیده میشوند و خلاقیتها بیرون میآیند. ما در جامعهمان چه آدمهای توانمند و باارزشی داریم که زیر این سیطرهی احزاب لِه شده بودند. اما با این چتری که باز شد و با این گستردگی که ایجاد شد، در همین استانِ خودمان مشاهده میشود آدمهایی هستند که دهبرابرِ آدمهای قدیم کار میکنند. بنابراین نکات مثبت است. پس هم سهمخواهی برگشت داده میشود و هم مشارکت بالا میرود و هم همهی آدمها دیده میشوند و همه میتوانند خودشان را نشان بدهند و هم حجم مشارکت بالا میرود. اما این میتواند همچون تمام حرکتهای داوطلبانه باشد. در همین حوادثِ سیل و زلزله و ... مطمئمناً یک جایی تداخل ایجاد میشود. این مورد در ستادهای آقای رئیسی میتواند مصداق داشته باشد. گاهی ممکن است تعارض باشد، گاهی ممکن است تداخلی داشته باشد که چون اولین تجربه بوده است این موارد عادی است. این اولین تجربهای است که کشورِ ما در این زمینه تجربه میکند و با آن روبهرو میشود که تلاشهایی صورت میگیرد که اینها سر و سامان داده شود و حداقل مشکلی پیش نیاید.
کبنا نیوز: یکی از معیارهای توسعهی سیاسی این است که حتماً کاندیداها از یک حزبِ خاص بالا میآیند و این مستقلبودن اصلاً جز معیارهایی که برای حکمرانی خوب به کار برده میشوند نیست. چرا نباید از تجربهی دنیا در این زمینه استفاده کنیم؟ و یک کاندیدی داشته باشیم که از یک حزب شناسنامهدار و ریشهدار بالا آمده باشد؟
من با فرمایشِ شما موافق نیستم که حتماً یک حزب شناسنامهدار باید باشد، احزاب باید فعالیت کنند اما همین احزاب نوعی دیکتاتوری است. اینکه من عضو یک حزب باید باشم، آدمهای توانمند دیگری که نیستند و نباید باشند، این با دموکراسی اصلاً سازگار نیست، پس نمیتواند باشد؛ من یک سؤال از شما میپرسم که یک حزب شناسنامهدارِ دقیق به من بدهید. ما باید دموکراسیِ نورس و جوانی را بکار ببریم. همین آقای ناطق نوری که در کنار اصلاحطلبان هست، یک زمانی کاندیدِ اصولگرایان بوده است بسیاری از آدمها روی او هزینه دادند آقای روحانی کاندیدِ اصولگرایان بود و در بدنهی اصولگرایان بود. در زمان دولت احمدینژاد، کاندید اصولگرایان آقای لاریجانی بود. علت دیگری که من معتقدم در وضعیت موجود میتواند به مستقلبودن کمک کند، مثلاً حزب شناسنامهدار، شناختهشده به مردم نداریم. الأن جاها جابهجا میشود. از زمان انقلاب تا الأن را نگاه کنید و تفکرات هر دو تشکلات را کنار هم بگذارید. سال 68 مجلهی سیاسیِ شفیع، با دو نمایندهی تشکلهای سیاسی، آقای محتمشمیپور از طرف جناح خط امامی و آقای آذری قمی از جریان راست بود. صحبتهای هر دو تشکل را در کنار هم بگذارید میبینید که الأن کلاً آدمها کاملاً جابهجا شدهاند. در آن زمان مبارزه با آمریکا و اقتصادِ دولتی و شرق و غرب بوده است. جایگاهها ثابت است و آدمها کاملاً جابهجا شدهاند. پس میبینید که حتی تشکلهای نیمهجانی که هم داریم تشکلهای ثابتی نداریم شما تفکرات را ببنید همین تشکل اصلاحطلبان یا جناح چپ چطور حاضر میشوند پشت سر آقای روحانی قرار بگیرد، پس این معلوم است که ما پختگیِ سیاسی نداریم. کاندید شناختهشده و ثبتشده آقای عارف را رها میکنند و پشت سر اقای روحانی کاندید شناخته شده و شناسنامهدار اصولگرایان قرار میگیرند پس این نشان میدهد که احزاب نیمهجانی که هم داریم اینها ثبات قلم ندارند. نه ثبات تشخیص دارند و نه ثبات قلم. بنابراین در این وضعیت و در این چهل سال این دو جناح بودند یک فردی میآید و میگوید که من از این بازیها خستهام. مردم خسته شدند ضمن اینکه این دیدگاهمان هست میخواهم مستقل بیایم گرچه حمایتها و حرکتها مشخص میشود و معمولاً نیروهای انقلابی پشت سر آقای رئیسی هستند اما در عین حال نیروهای طیف اصلاحات هم نگاه کنید تعداد زیادی از آنها پشت سر آقای رئیسی هستند. بسیاری از روزنامههای تندِ اصلاحات هم از ایشان تجلیل میکنند و عملکردشان را میبینند. بنابراین به نظر بنده عملکرد آقای رئیسی در این مدت آنقدر برجسته بوده که حتی در بسیاری از موارد ما میبینیم که حتی روزنامهی آفتاب یزد که یکی از روزنامههای اصلاحات است اما ایشان از آقای رئیسی تعریف و تمجید میکند و خیلی از افرادی را میبینید که در ستاد رئیسی فعالیت میکنند نیروهای اصلاحاتی هستند که تشخیص دادهاند که گذشتهی آقای رئیسی نشان داده که فرد توانمندی است. اگر اصلاحات این است که بیایم اشکالات را برطرف کنیم من معتقدم هیچکس به اندازهی آقای رئیسی در زمینهی اصلاحات کار نکرده است. در قوه قضاییه و در آستان قدس را ببینید، در قوه قضاییه تغییرات و اصلاحاتی ایجاد شد و قوه قضاییه را زیر و رو کرد. بنابراین با توجه به معیارها که حزب شناسنامهدار، جاندار و قدرتمند داریم و با توجه به نظر شخصی بنده که اگر حزب تنها باشد نوعی ظلم به مردم است و اتفاقاً حزب بودن نوعی دیکتاتوریِ دموکراتیک است. در آمریکا و انگلیس فقط و فقط دو حزب باید رئیس جمهور شوند بقیه نباید حقی داشته باشند؟ و با توجه به اینکه یک مقداری این دو جناح تا حد و زیادی نتوانستند مردم را قانع کنند وجود یک کاندید مستقل با توجه به عملکرد خود آقای رئیسی میتواند اثرگذار باشد و انتخاب و حرکت خوبی به دنبال داشته باشد.
کبنا نیوز: استفاده از واژهی مردم منجر به کارهای پوپولیستی نمیشود؟
گذشتهی آدمها خیلی از چیزها را مشخص میکند. چه جریانهای سیاسی مردم را به سمت پوپولیستی میبرد؟ ما رسانهها میبریم. خوب چه اشکالی دارد که ما رسانهها نگذاریم اتفاق بیفتد. در هر سیستمی قطعاً هست. در جریانهای سیاسی در آمریکا و انگلیس، خطر پوپولیستی بودن همیشه وجود دارد. اما چه کسی به این جهت میدهد؟ رسانههاست که جهت میدهند. بنابراین رسانهها، تحصیلکردهها و دانشگاهیان میتوانند این فضا را کنترل کنند. یکی از معضلات جامعهی ما این است که قشرِ روشنفکرِ ما پشت سر قشرِ عامه هستند. یعنی قشرِ تحصیلکرده میمانند ببینند عامه به کدام سمتو سو میروند، آنها هم میگویند ما همان راه را میرویم، اگر بخواهیم پوپولیستی و موجگرایی و شعارهای عامهپسندانه ایجاد نشود چه کسی باید وارد میدان شود؟ رسانه در رأسِ همه روشنگری و صحبت کند. رسانهها و تحصیلکردهها فانوسِ دریایی هستند. اینها باید راه را نشان دهند. جهت دریا را باید نشان دهند. کشتی را باید هدایت کنند. مردم یک کشتی را میخواهند برانند مطمئناً اگر اینها نباشند ما را موجِ دریا هدایت میکند. حرکتهای پوپولیستی همچون موج دریا است. اگر رسانهها، الگوها و تحصیلکردهها و علمای ما جهت ندهیم، چراغ ندهیم و فانوس نگذاریم، اینها باید کمک کنند تا مردم روشن شوند. من معتقدم در تمام جریانها خطر پوپولیستی وجود دارد. مگر دولتهای قبلی با چه شعاری آمدند؟ با شعارهای پوپولیستی که مردم فکر کردند ناجی آمده! چه کسی به شعارها جهت داد؟ اتفاقاً اولین کسانی که این شعار را به سمت پوپولیستی بردند سلبریتیها و رسانهها بودند. چرا آن موقع روشنگری نکردند؟ الأن هم به اعتقادِ بنده خطر وجود دارد. به شرط اینکه شماها ساکت نشوید و یا شریکشان نشوید. همانطور که در دولتهای قبل شریک شدند، رسانهها و سلبریتیها شریک شعارهای پوپولیستی شدند. الان هم میتوانید. وظیفهی رسانه و تحصیلکردههاست که نگذارند در تمامیِ دولت این شعارهای پوپولیستی اتفاق نیفتد. مگر در دولتِ قبل رئیس جمهور آمریکا با شعارهای پوپولیستی نیامد؟ همهی این خطرها هست. اما اگر جایی این اتفاق افتاد به نظرم اولین مقصر آن، رسانهها و تحصیلکردهها و سلبریتیها هستند.
من بارها این را گفتم که بیدر و پیکرترین سیستمِ فضای مجازی در دنیا در ایران است. ما تنها سیستمی هستیم که کنترل نداریم و هرکسی هرچیزی دلش میخواهد میگوید مگر فضای مجازی رسانه نیست؟ اینها آزادی است. الان قدرتمندترین فضای رسانهای فضای مجازی است الأن روزنامهها بیشتر اثرگذارتر هستند یا فضای مجازی؟ عیب و ایراداتی هست اما اینکه بگویید جامعهی ما جامعهی آزادی نیست نمیتوانم این را بپذیرم بله اشکالاتی هست اما در فضای مجازی هر کسی هر چه میخواهد میتواند بگوید. همین ترکیه را ببینید در یک تفکر کودتایی 120 هزار نفر بازداشت میشود شما در سختترین کودتای جنگِ نرم مگر در اتفاقات قبلی رخ نداد! برخی جاها کجسلیقگی هست اما جمعبندی که بنده دارم این هست که در کشورِ ما یکی از کشورهایی هستیم که راحتتر از بسیاری از کشورها میتوانیم حرفهایمان را بزنیم با همهی ایراداتمان.
کبنا نیوز: چرا با کشوری مثل ترکیه خودمان را مقایسه میکینم. چرا نباید خودمان را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم؟
چرا باید بگوییم از ترکیه بهتریم؟ ما الگویی که برای انقلاب وعده دادیم یک الگوی انسانِ راستینِ اسلامی بود. اما الأن چیزی را نمیبینیم.
وقتی سؤال مقایسهای است باید برای شما مقایسهای باشد. وقتی میگویید در رابطه با کشورهای غربی منم باید جواب بدهم که با آنها مقایسه کنم. اما اگر شما به عنوان یک آرمان انقلابی، آن زمان من 13 ساله بودم انقلاب شد آن آرمانی که من داشتم بله خیلی فاصله دارد. این فاصله باید تلاش کنیم که جبران شود. باید ببینیم دین و آیینِ ما باورهای مذهبیِ ما خیلی فراتر از چیزی باشد که الأن هست. مقام معظم رهبری هم میفرماید با آن چیزهایی که میخواهیم فاصله داریم با آرمانهایمان فاصله داریم. ما از آرمانها خیلی عقب و از آن چیزی که باید میرسیدیم دور ماندیم.
کبنا نیوز: بزرگترین مشکل جامعهی ایران، مشکل اقتصادی است. به طور کلی برنامهاش چطور میتواند باشد؟
آقای رئیسی یک برنامهی مدونِ چهارهزار صفحهای طراحی کرده است. میتوانید در اینترنت هم پیدا کنید. در صحبتهای ایشان هم هست. اما برداشتِ بنده از صحبتهای آقای رئیسی این هست که بزرگترین بحران اقتصادیِ ما ضعف در اجراست. ما قانون خوب و منابع خوب داریم. همه چیز داریم. اما در اجرایی ضعیف هستیم و نتوانستیم بکشیم. یکی از سؤالاتی که مدام تکرار میشود که چرا آقای رئیسی از قوه قضاییه به قوه مجریه آمده است به اعتقاد بنده کار قوه قضاییه گرفتنِ دزدهاست. اما جلوگیری از دزدی نیست مثل این میماند که شما خانهی خود را قفل نکنید و بروید و کسی میآید و خانهی من را میدزدد و شکایت میکنند و آن دزد را میگیرند اصل کار را من باید انجام دهم این است که خانهام را امن کنم و به آن قفل بزنم. چه کسی به آن قفل میزند دولت میزند. یکی از شعارهای آقای رئیسی این است که مهمترین ضعفی که الأن باعث شده که ما نتوانیم به اهداف اقتصادیمان برسیم وجود روزنههای نفوذ اختلاسگران و سوءاستفادهگران است رانتهایی که وجود دارد ما نزدیک به 20 میلیارد دلار پول در ارز چهار هزار تومانی معلوم نیست چه اتفاقی افتاده است که توزیع ناصحیح بوده و معلوم نیست چه اتفاقی افتاده است. مگر مشکلِ بودجه چقدر است؟ چه اتفاقی افتاده است؟ یک بیبرنامگی بوده که علت آن هم این بوده که روزنههای دزدی را نبستیم علت این هست که راههای کنترل را ایجاد نکردیم. گاهی با یک قانون میشود یک کشور را زیر و رو کنیم یک قانون آمریکا دارد تحت عنوان قانون جلوگیری از اختلاس، مجلس آمده و یک قانون تصویب کرده و گفته اگر کسی اختلاسی را گزارش دهد یک ماه آن قاضی موظف است که پیگیری کند و نتیجه را بدهد. هیچکس حق ندارد اسم او را بگوید. از این اختلاس هرچه به دستِ دولت آمد درصد زیادی به او میرسد. در همین قانون میگوید هرکسی که اختلاس کرده باشد و خودش هم بیاید و بگوید اشتباه کردم قابل بخشش هست و میشود تخفیفهایی هم برای او داد. بزرگترین برنامهی آقای رئیسی تصمیم قوانینی است که آنجا دیده آقای رئیسی برونداد را دیده در سازمانِ بازرسی و قوه قضاییه بوده میداند کجاها دزد هست و از کجا آمدهاند. اگر آقای رئیسی فقط بتواند اینکار را بکند میتواند موفقترین دولت را داشته باشد. فقط روزنههایی که الأن فهمیده جلوی آنها را بگیرد به نظر من اقتصاد ما ضعفش از روزنههای آسیبپذیریاش هست نه از کمبود منابع و نه از نبود نیروهای انسانی است. کشوری که روی طلا خوابیده کشوری که روی نفت و گاز خوابیده است. یک مثال بگویم ما بیشترین هزینه را بین کشورهای منطقه در عراق دادیم. در جنگ داعش بیشترین هزینه را دادیم. بیشترین سود را ترکیه میبرد. سهم ما در بازارِ ارز حدود 12 تا 15 درصد است اما ترکیه 37 درصد سهم بازارها را میبرد. این یعنی بیتدبیری. ما که این همه هزینه میکنیم در افغانستان و اروپا و خیلی از جاهای دیگر. مثلاً در سیاست خارجی ما یکی از سیاستهای رئیسی چندبعدنگری است. ما به یک کشور چسبیدهایم؛ به یک کدخدا چسبیدیم. باورم این است که بزرگترین آسیب در این دولت را از این مسئله خوردیم. ما در منطقه با کی دوست هستیم؟ ما وقتی با کشورهای اروپایی مشکل داریم اگر همین مشکل را با منطقه حل میکردیم و مینشستیم کنار کشورهای منطقه که نفت ما را برای خارج جبران نکنند، وقتی شما بخواهید با آمریکا مبارزه کنید باید کشورهای منطقه باهم باشند. ما بهترین پتانسیلها را داریم. ما بهترین کشورهای اسلامی را داریم. بهترین کشورهای حاشیه را داریم. کشورهای استقلالیافتهی فارسیزبان داریم که اینها همه برای ما سرمایه بوده و شما تصور کنید که اگر با اپک و با کشورهای منطقه درست برخورد میکردیم، تحریم نفتیها چه میشود؟ تحریم نفتی ما میشد ترکیدن بازار آمریکا. آمریکا وقتی میبنید و نفت ما را تحریم میکند و همسایههای ما نفت بهش میدهند، نه تنها نفت گران نشد، بلکه نفت ارزان هم شد. خوب باید این کار را بکند. خوب اگر ما توان داشتیم که کشورهای منطقه را داشته باشیم، این کشورها اگر آمریکا ما را تحریم کردند میگفتند که ما نفت نمیدهیم و نفت سهمِ ماست و نمیتوانیم این کار را بکنیم آن وقت چه میشد؟ نفت آمریکا میشد دوبرابر و دولت تسلیم میشد کشورهای اروپا و آمریکا کشورهای اقتصادی هستند. هرچیزی که برای اقتصادشان ضرر داشته باشد نمیروند. سیاستهای دیگرِ آقای رئیسی، برقراری ارتباط همهجانبه است نه تکبعدی و نه فقط کدخدا. همچنین توجه به قشرهای آسیبپذیر است. عملکرد آقای رئیسی را در آستان قدس دیدیم. توجه به امر تولید، در مناظرهی ایشان شنیدید که آقای رئیسی فرمودند که دو هزار کارخانه را ما راه انداختیم. دو هزار کارخانه چندتا کارگر سرکار میرود؟ یکی از مهمترین پیشنهادهای اقتصادیِ مسکن است. مسکن بسیاری از قسمتهای مختلفِ جامعه را درگیر میکند الأن مسکن در کشور ما تعطیل هست. تولید مسکن را در کشورِ ما تعطیل کردند. من یک سؤال از شما میپرسم؛ شما بهعنوانِ یک جوان الأن بخواهید ازدواج کنید چقدر از عمر خودتان را بگذارید میتوانید یک کلبهی پنجاه متری بخرید؟ اصلاً برای شما امکان دارد؟ میدانید چه کسی مقصر است؟ آقای رئیسی یکی از مهمترین برنامههایی که از ایشان دیدم برنامهی مسکن است. میگوید دو هدف دارم که یکی اقتصادی است که کارگر را با خودش میکشد. صنعتِ آلومینیوم و فولاد را میکشد که نور امید را به جوانان برمیگرداند. چرا جوانان دلسرد میشوند؟ وقتی میبینی که تا آخر عمرت نمیتوانی مسکن گیرت بیاید تا آخر عمر در شغل مشکل داری میگویی که چرا بیاییم و در انتخابات شرکت کنم؟ اما اگر کسی پیدا شود و بگوید که من هم مسکن دارم پس تلاش میکنم. تجربهی ما قبلاً در مسکن مهر نشان داد با همهی ایراداتی هم که داشت هر کار نو ایراداتی هم دارد. در کرمانشاه، تنها یک مسکن مهر ترک دید کل دنیا را خبر کردند. در سیسخت، یکی از سالمترین مسکنها در شهرستان، تنها مسکن مهر بود. شما رسانهها حتی نگفتید که این مسکن مهر سالم است. این را میخواهم بگویم که برنامهی دیگرِ آقای رئیسی توجه به امر مسکن و شغل است و یکی دیگر از برنامههای ایشان توجه به صادرات و وادرات است. یکی از بزرگترین معضلات ما این است که تمام کشور را بر بادِ خامفروشی دادیم؛ ما نفت را بیرون میریزیم. همین نفت را چندین برابر با لاستیک به ما میفروشند. با یک حرکت پالایشگاه بندرعباس چه کار کردیم؟ این یک عزت است که کشوری که خودش واردکنندهی بنزین شود. یکی از برنامههای آقای رئیسی این است که جلوی خامفروشی گرفته شود. من نمیخواهم بگویم که آقای رئیسی معجزه میکند. امیدوارم آقای رئیسی بتواند این برنامهها را اجرا کند و بتوانیم تا کشور را از این ضعیتی که دوستان ایجاد کردند نجات دهیم.
من فقط یک خواهش دارم و دست جوانان را میبوسم که نکند بگویید ما چه تأثیری داریم. نه شما میتوانید هرکاری کنید. همانطوری که ما وقتی جوان بودیم انقلاب ایجاد کردیم، جنگ را اداره کردیم، دوران بحرانها را پشت سر گذاشتیم. به همین خاطر هست که مقام معظم رهبری میآید و بیانیهی گام دوم را میدهد که نور امید این کشور به جوانانش است. وارد شوید و رأی بدهید و برای کشورتان احساس مسئولیت کنید. هم رأی دهید و هم آدمِ درست انتخاب کنید. با کمال خوشحالی و امیدواری ما به مردم این اطمینان را میدهیم که این شایعهای که ستادهای متعددی است نه هرکسی کار خودش را میکند. همهی ما هدفمان یک چیز یعنی مشارکت بالا و انتخاب اصلح است. انتخابِ اصلح از نظر ما آقای رئیسی است و این تعدد ستادها نعمت است.