معلمهای قدیم ـ خدا سلامت شان بدارد ـ تکیه کلام شان این بود:«شما مثل فرزندان من هستید، قبل از آن که بخواهم شما را اذیت کنم خودم را باید ناراحت و عصبانی ببینم اصلا راستش را بخواهید منِ معلم؛ دهها برابر شمای دانشآموز ناراحت میشوم...» این تکیه کلام مربوط به وقتهایی بود که دانشآموزی در معرض تنبیه و توبیخ آقا یا خانمِ معلم قرار گرفته بود و این جمله صرفاً کاربردی«دلجویانه» داشت.
حکایت، حکایت ما رسانهایها است که گاهی وقتها دچار عذابِ وجدان میشویم که با مخاطبی که نمیبینیم و نمیشناسیم(!) چه میکنیم با این حجم خبرِ بد، تلخ و آزاردهنده اما، وظیفهای است سنگین و سخت که نمیتوان زیرِ بارِ آن شانه خالی کرد اما این تنها بُعدی از ابعادِ ماجرا است زیرا تازگیها به این فکر فرو رفتهایم که آینده چه میشود؟ نسلهایی که اینک دوران نوجوانی و جوانی را طی میکنند، زیرِ بار سنگین این همه خبرِ بد و روزگارِ بدتر
چه خواهند شد؟ چه خواهند کرد و چه تبعاتی را متحمل خواهند شد؟
در گفتگو با «مجیدابهری»؛ جامعه شناس به این مسئله اشاره میکنیم که، این روزها جامعه درگیر یک سری مسائل است مثل گرانی ارز، سکه، تورم، مسکن و این جور مسائل در کنارش؛ دلهرههای دیگری هم دارد که چه خواهد شد؟ بروم تو بورس؟ طلا بخرم؟ ارز بخرم، چکار کنم؟ حالا برای آنهایی که اندک سرمایهای هم دارند امیدواریهایی نیز وجود دارد اما وای به حالی تهیدستان و...
به این جامعه شناس یادآور میشویم؛ اخبار هم به صورت تفکیک شده به جامعه داده نمیشود، مثل فیلمهای سینمایی نیست که مثبت ۱۳ و مثبت ۱۸ باشد(!) اخبار را همه دارند میشنوند، نسلهای مختلف و طبقات اجتماعی مختلف درگیر اخبار با ربط و بیربط با حوزه خودشان هستند. حال و پس از طرح این مباحث از او به عنوان یک جامعه شناس میپرسیم؛ فکر میکنید تبعات این دورانی که دارد تلخ میگذرد و سخت میگذرد برای سنین مختلف در آینده ـ بالاخره هر عارضهای یکسری تبعات آنی دارد یکسری تبعات ثانویه، امروز اعصاب ما رو خُرد میکنند ولی در طول زمان برای ما یک سری تبعات ایجاد خواهد شد ـ جامعهای که زیر بار این همه فشار، این همه گرانی، این همه تورم قرار دارد حداقل در سه بخش نوجوان، جوان و میانسال ـ حالا مسنها را خیلی درگیر این بحث نکنیم ـ اینها برای آینده در چه مسیری قرار میگیرند، در مواجهه با این مسائل که قرار میگیرند دچار چه تبعاتی خواهند شد، چه تفکرات و چه سرنوشتی در انتظار آنان است؟
جوانان دچار بدبینی و ناامیدی میشوند
عوارض روانی و رفتاری که بر افراد جامعه وارد میشود دارای تنشهای روحی بیشماری میباشد با توجه به اینکه جامعه ما در حال حاضر با امواج مختلفی از اضطراب و نگرانی روبهرو است و مسائلی همانند تورم، گرانیِ ساعتی، گران شدن مسکن، بالا رفتن اجاره و همچنین موضوع نرخ ارز طلا و سکه جامعه را با تنشهای روحی و رفتاری روبرو میسازد با توجه به اینکه امروز اخبار در جامعهی ما به طور دستهبندی و ویژه در اختیار طبقات و طیفهای خاص قرار نمیگیرد و همه آحاد جامعه به طور یکسان در معرض خبرها قرار دارند این تنشها بر افراد مختلف آثار متعدد و مختلفی دارد. با توجه به اینکه جامعه ما را قشر جوان با بیشترین درصد تشکیل میدهد، جوانان نسبت به آینده دچار نوعی بدبینی شده همچنین نسبت به آینده خود دچار یاس و ناامیدی میشوند. برای کودکان و نوجوانانی که در معرض این اخبار قرار میگیرند نوعی اضطراب ناخواسته بر آنها وارد میشود.
جامعه دچار وسوسه ی خبری شده!
ابهری میافزاید: حتی در جامعه دیده میشود کسانی که اصولاً هیچ ارتباطی با سکه و ارز ندارند هم دچار این اضطراب میشوند زیرا وقتی ارتباط بین دلار و ارزهای دیگر با قیمتهای دیگر کالاها را میبینند و با افزایش قیمت مواجه میشوند بنابراین همه به طور یکسان در آثار گرانی قرار میگیرند چه آنکه در سنین پایین باشد و چه در سنین میانسالی بنابراین، با توجه به تنشهایی که از نظر رفتاری و روانی بر اثر اخبار به جامعه وارد میشود و مخصوصاً درشرایط جامعه فعلی که کرونا نیز مزید بر علت شده و پیام کشتهها، بیماران و امثال آنها نیز اضطراب ویژهای را به جامعه وارد میکند بنابراین باید توجه داشته باشیم که تابآوری در جامعه باید افزایش یافته و نشاط و امید به جامعه تزریق گردد زیرا در کنار این همه اخبار تلخ ناامیدکننده و اضطرابآور اخبار امیدوارکننده شاد و برنامههای نشاطآور در جامعه با کاستی مواجه است بنابراین خانوادهها متولیان امور و نهادها باید توجه داشته باشند که آثار این گونه خبرها در آینده تاثیر نامطلوبی بر افکار عمومی خواهد گذاشت و جامعه با جمعیتی که دچار اضطراب بوده با اندک خبری در وسوسهی خبری قرار میگیرند روبهرو خواهد شد.
اگر رویکردها تغییر نکند دچار تزلزل ارادی خواهیم شد
این جامعه شناس با تاکید بر نیاز جامعه به نشاط و آرامش میگوید:«اگر در اوضاع اقتصادی تغییری ایجاد نشود این گونه افراد در جامعه اعتماد خود را نسبت به سازمانهای متولی از دست داده و همچنان منتظر اخبار تلخ و تلختر خواهند ماند. برای پیشگیری از عوارض این گونه اخبار باید رسانهها به ویژه صدا و سیما در کنار خبرهای تلخ و اضطراب، آخر، دست به انتشار اخبار شاد و نشاطآور همچنین برنامههای امیدوارکننده به ویژه برای جوانان و نوجوانان بزنند در غیر اینصورت با نسلهایی مواجه خواهیم بود که با اندک خبری از جایگاه ثبات تغییر مکان داده و به تزلزل ارادی خواهند رسید سوال دیگر ما این است که در چنین مواقعی آیا جامعه خود را رهاشده احساس نخواهد کرد؟ یک جامعه ی رها شده به کدامین مسیر گام خواهد نهاد؟
مجید ابهری میگوید: «احساس رها شدگی در جامعه وجود دارد اما اگر نهادهای متولی در قبال این رهاشدگی و ناامیدی حرکتی انجام بدهند ممکن است از ابعاد آن کاسته شده و نسبت به تضعیف آن اقدام شود در غیر اینصورت رها شدگی مردم را مواجه با ضعف مسئولیت پذیری و مسئولیت اجتماعی خواهد کرد.»
مردم را به سمت رسانههای بیگانه و دشمن «هُل» دادیم!
سوالی مشابه با آن چه با مجید ابهری،جامعه شناس مطرح کردیم این بار با یک روانشناس در میان میگذاریم تا این مسئله و تبعات آن را از زاویه ی دید یک روانشناس بررسی کرده باشیم.
دکتر اصغرکیهان نیا در مقدمه ی پاسخ به سوال آفتاب یزد میگوید:«اخبار و اطلاعرسانی نیاز جامعه پیشرفته و تکنولوژیک است. مردم نیاز دارند در جامعه مدرن در جریان مسائل و اخبار روز باشند متاسفانه در سالهای اخیر رسانههای خودمان با مردم صادق نبودند. و خیلی از موارد را واضح و شفاف ارائه نکردند. در نتیجه مردم وقتی نتوانند اخبار را از رسانههای خودمان بگیرند به سمت رسانههای بیگانه کشیده میشوند از جمله ماهوارهها و سایتها. مسلما ماهوارهها به خصوص سایتها هرگز و هرگز دوستان ما نیستند بلکه دقیقا دشمنان ما هستند. و وقتی ما اخبار صحیح را از کانال خودمان دریافت نمیکنیم مجبوریم از کانالهای متفاوت این اخبار را کسب کنیم. در نتیجه ما دچار یک نوع سردرگمی، عصبانیت، نگرانی و اضطراب میشویم. این اخبار گاهی ضد و نقیض است و چون ما در ایران رشد سیاسی کافی هم نداریم حاضر نیستیم این مسائل را تجزیه و تحلیل کنیم و بفهمیم که اینها مثل BBC درک ظاهرش خوب است ولی در نهایت اینها برای خودشان و منافعشان کار میکنند.
>دوران سخت نمیپاید، برنامه ریزی باید داشته باشیم...
کیهان نیا ادامه میدهد:«توصیه میکنم به خانوادهها در وضع حاضر که به آن دوران سخت میگویند برنامه ریزی داشته باشند. یعنی باید سعی کنیم در این دوران با برنامه ریزی منظم به زندگی کار و خانواده و اعضای خانواده شکل بدهیم. بنابراین توصیه ما این است که اخبار داخلی گوش بدهیم و اخبار خارجی حداکثر یک ربع بیشتر گوش نکنند چون این اخبار ما را نگران و عصبانی و بیمناک از آینده میکند.
یک انسان وسط این همه خبر بد چه کند؟
این دکتر روانشناس ادامه میدهد: متاسفانه اخبار و سوالاتی مانند، کرونا یک سال میماند، تورم هست، قیمتها در حال افزایش است، بیکار میشویم و... این اخبار به صورت پراکنده به دست ما میرسد ما در جریان قرار میگیریم و با این اخبار متفاوت، تعادل روحی خانوادهها به هم میخورد و به دلیل عصبانیت ناشی از این اخبار این عصبانیت به خانواده انتقال داده میشود و به صورت کلامی یا فیزیکی روی فرزندان و دیگر اعضای خانواده نمود پیدا میکند. ما باید برای اوقات فراغت فرزندان مان، برای حضور در خانواده و برای خودمان برنامه ریزی کنیم.سرگرمیهایی برای خانواده فراهم کنیم که هم فرزندان آموزش ببینند هم مشغول باشند. ضمنا به کار و زندگی هم طوری برسیم که بتوانیم امورات اقتصادی خانواده را فراهم کنیم. در نهایت مردم باید بدانند اکثر نگرانیها هم سرانجامی نداشته و خداوند کمک کرده و نتایج خوبی به بار آمده است. بنابراین باید توکل مان به خدا باشد و با برنامه ریزی سعی کنیم در این دوران سخت کمتر آسیب ببینیم.
اعتماد عمومی به مسئولین کم رنگ شده، نگران آینده هستند
وقتی از این دکتر روانشناس میپرسیم که آیا تغییر محسوسی در مراجعین از لحاظ تنوع مشکلات و تنشها و تعداد مراجعان احساس میکنید؟ میگوید:بله. اعتماد عمومی به مسئولین کم رنگ شده نگران آینده هستند و احساس میکنند حامی ندارند. احساس قربانی شدن میکنند. مهمترین خطر زمانی است که اعتماد بین مردم و مسئولین کمرنگ شود. و این به صورت یک بغض و خشم فروخورده در مردم پیدا شده به همین دلیل مردم همه عصبی هستند واکنش تندخویانه دارند. مثلا یکی از این خشمها به واسطه این هست که اگر کشور مذهبی داریم چرا در آن اینقدر اختلاس هست. چرا من الان از حداقلها برخوردار نیستم ولی فلان کس میلیاردها میلیارد اختلاس کرده است. چرا مسئولین که مدام داد مقابله با فساد میزنند چرا کماکان این تنور داغ است.
توصیه به رسانهایها؛ خودسانسور نباشید!
کیهان نیا در پایان و در توصیهای جدی اما دوستانه به رسانهایها میگوید:سعی کنید تا جایی که میتوانید خود سانسور نباشید. خطوط قرمز را بشناسید. ولی بیش از حد خود سانسور نباشید. رسانه حق دارد که اطلاعرسانی کند ولی باید با تعمق باشد که موجب آشوب در جامعه نشود با شجاعت از حق اطلاعرسانی خود دفاع کنید و تن به خودسانسوری ندهید اما جامعه را نیز در نظر بگیرید.( آفتاب )