تاریخ انتشار
دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۴۷
کد مطلب : ۴۷۱۹۵۴
در جمع هواداران خود مطرح کرد
مجتبی اندرزیان، فعال سیاسی کهگیلویه بزرگ: کی این آقایان نمایندگان پیشین میخواهند اجازه دهند که دهه پنجاهیها، دهه شصتیها و دهه هفتادیها و الان دهه هشتادیها نفس بکشند؟ / مسالمت آمیزترین راه برای مبارزه صندوق رأی و انتخابات است، که با سکوت حرف خود را می رسانید، دست رد به سینه این افراد میزنید؟ / سئوالم این است که شما به چه حقی می خواهید دوران بازنشستگیتان را هم بر مردم تحمیل کنید؟ / اندرزیان در انتقاد از نمایندگان ادوار گذشته: کلیدواژههایی مثل پتروشیمی، سد آبریز، جاده لنده تشان را اسبابی کردهاند که نظر مردم را به سمت خود جلب کنند / چیزی که از کهگیلویه بزرگ دیدهام آنقدر من را از درون ناراحت و خسته کرد که فریاد شدم
۱
کبنا ؛
این یک مبارزه است، انتخابات نیست، درختی در این ساختار ریشهزده که باید با آن مبارزه کرد، مسالمت آمیزترین راه برای مبارزه صندوق رأی و انتخابات است، که با سکوت حرف خود را میرسانید، دست رد به سینه این افراد میزنید؟ سؤالم این است که شما به چه حقی میخواهید دوران بازنشتگیتان را هم بر مردم تحمیل کنید؟ بازنشسته شدهاید، به گوشهای بروید و بگذارید جوانان بیایند.
مجتبی اندرزیان در میان جمعی از هواداران خود گفت: اینکه چرا آمدم سرگردانی جامعه است، جامعهای که ۸ سال پیش کسی را انتخاب کرد، و بعد ۴ سال پیش به سراغ ۱۶ سال پیش رفتند و همین الان هم خیلیها رفتهاند به استقبال ۸ سال پیش، چرا ما باید به گذشته برگردیم و تصور کنیم این تکرارها مناسب است، در حالی که تکرارها آسیب است، من سؤالم این است که از نماینده کنونی بپرسند چرا؟ برای چه آمدهای؟ چه کاری نتوانستی انجام بدهی که الان دوباره آمدی؟
اندرزیان افزود: ما که دهه ۶۰ هستیم و عدهای که متولد دهه ۵۰ هستند هنوز هم بیکارند، کی این آقایان نمایندگان پیشین میخواهند اجازه دهند که دهه پنجاهیها، دهه شصتیها و دهه هفتادیها و الان دهه هشتادیها نفس بکشند؟ تا کی قرار است نابرابری در جامعه وجود داشته باشد؟ امام خمینی (ره) و سایر بزرگان مان رای این واژهها سالها مبارزه کردند.
وی گفت: این یک مبارزه است، انتخابات نیست، درختی در این ساختار ریشهزده که باید با آن مبارزه کرد، مسالمت آمیزترین راه برای مبارزه صندوق رأی و انتخابات است، که با سکوت حرف خود را میرسانید، دست رد به سینه این افراد میزنید؟ سؤالم این است که شما به چه حقی میخواهید دوران بازنشستگیتان را هم بر مردم تحمیل کنید؟ بازنشسته شدهاید، به گوشهای بروید و بگذارید جوانان بیایند.
وی گفت: ما میخواهیم چه کار کنیم؟ یک مثال جزئی میزنم، برای دریافت وام به بانک میرویم، وام بگیریم، میگویند منابع نداریم، باید منابع از یاسوج یا تهران آزاد شود، چرا اینطور است؟ چون گردش مالی در سیستم مالی شهرستان ما وجود ندارد، یکی از کارهایی که ما میکنیم این است که هر شرکت خصولتی یا دولتی مثل پتروشیمی که میخواهد در کهگیلویه سرمایهگذاری کند باید گردش مالیاش نیز در شهرستان باشد، این کار مجلس است، آیا آقایان در این سی ساله این موضوع را نمیدانستند؟ این قانون است که ملزم میکند که هر شرکتی در هر جایی سرمایهگذاری کرد گردش مالیاش نیز در شهرستان باشد، ما این را از نظر قانونی پیگیری میکنیم.
اندرزیان تصریح کرد: تگاه ما به مناطق محرومتر و مناطقی که بنبست وجود دارد نگاه سوسیالیستی است، یعنی اینکه دولت باید سرمایهگذاری کند، در مناطقی که به زیرساخت دسترسی دارد نگاه سرمایه داری داریم، یعنی اینکه جامعه باید کارآفرین باشد، مثل دهدشت و چرام، مردم بیایند تسهیلات دریافت کنند و سرمایهگذاری کنند و کشاورزی و... را صنعتی کند، گارگاه تولیدی بزند، گردشگری را فعال کند، در سطج ملی نیز نگاه ما به دولت دولت رفاه است، همزمان که این امکان وجود دارد که جامعه ایثارگر و شاهد بهداشت و درمان رایگان داشته باشد، بقیه جامعه نیز باید این امکان را داشته باشند، این قانون از دل مجلس باید بیاید، چرا تا کنون این اتفاق نیفتاده است؟ هزینههای بهداشت و درمان سرسام اور است، همین یک مسأله برای دهه شصتیها که ۲۰ سال دیگر مسن میشوند این قانون میتواند بحران را در کشور ما حل کند، الان صندوقهای بازنشستگی ما بدهکار هستند، چه راه حلی دارند؟ جز کارافرینی و جز هل دادن جامعه به سمت بخش خصوصی و بازکردن درهای اقتصادی مملکت هیچ راه دیگری وجود ندارد.
اندرزیان در انتقاد از نمایندگان پیشین گفت: کلیدواژههایی مثل پتروشیمی، سد آبریز، جاده لنده تشان را اسبابی کردهاند که نظر مردم را به سمت خود جلب کنند، در مسأله پتروشیمی اگر ما نماینده شویم، نه حمایت میکنیم و نه مانع میشویم، چون پتروشیمی جزء محدود تولیدیهایی است که از فصل تحریمها خارج است، چون به خودی خود پتروشیمیها در سراسر کشور از ارومیه تا عسلویه برای تأمین منابع اقتصادی و مالی دولت ایجاد میشوند، چه نماینده بعدی حمایت کند و چه نکند، پتروشیمی راه خود را میرود، ولی مسأله این است که چرا پتروشیمی دهدشت باید در حاصلخیزترین زمینهای شهرستان مستقر شود، محیط زیست ما را زیر سؤال ببرد، فرصتهای اشتغال زایی همین منطقه را از بین میبرد. چون پتروشیمی اگر راه بیفتد نهایتاً ۵۰۰ نفر در ان مشغول به کار میشوند. در حالی که همین منطقه کشاورزی که اشغال کرده بیش از ۵ هزار نفر را به رفاه اقتصادی میرساند. اگر قرار است پتروشیمی ایجاد شود یا کاری از طرف دولت انجام بگیرد باید در نقطهای باشد که به بن بست رسیده، مثل لیکک، لنده، دیشموک، نه مثل دهدشت که به زیرساخت حمل و نقل متصل است، این اشتباه است.
اندرزیان افزود: در مورد جادهها، اینها طرحهایی است که در ذهن جامعه میاندازند، برای فرادستانی که در اطراف همان نماینده یا انسانهای سیاسی هستند. جاده لنده تشان که تبلیغ ان را میکنند، بجز اینکه لیکک را برای رسیدن به یاسوج در خود شهرستان قرار میدهد، چه مشکلی از مردم لیکک حل میکند؟ مردم لیکک همین الان هم از بهبهان به یاسوج میروند، ولی مردم لیکک کار ندارند، بازار ندارند، کشاورزی ندارند، گردشگری ندارند، اگر هزینهای که قرار است برای این جاده به پیمانکار بدهند، آن را صرف اشتغال و کارآفرینی کنند، خود همین شرکت و هولدینگ جاده لنده تشان را راه میاندازد. اینها را میگویم که مردم گول این وعدهها را نخورند، چرا نماینده فعلی جاده لنده تشان را متوقف کرد، چرا نماینده ماقبل، تبلیغ ان را کرد و میخواهد پیگیر آن شود؟ از این پروژهها چه چیزی به مردم میرسد؟
وی گفت: وقتی شرایط دیشموک و لنده را با دهدشت مقایسه میکنید میبینید که بسیار عقب ماندهاند، و وقتی که دهدشت را با شهرهای اطراف آن مقایسه میکنید میبینید که آن هم از نظر توسعه عقب ماندهتر است، هیچ مدل سیاسی مشخصی نمیتوان برای این توسعه آورد، کما اینکه در علوم سیاسی و فلسفههای سیاسی مسائلی که داریم همگی حل شده است، همه را جواب دادهاند، ولی اینکه چرا نتوانستهاند تا الان از این جواب سؤالها استفاده کنند، نداشتن علم و آگاهی همین افرادی است که ما انتخاب میکنیم، ما باید مسئولیت انتخاب خود را بپذیریم. ما در شهرستان کهگیلویه به اقتصاد بازار وصل نیستیم، امروز خبر آمد که بیشترین سهم تقاضا برای اشتغال در دولت در کل کشور مربوط به کهگیلویه و بویراحمد بوده است. چرا جامعه ما نمیتواند وارد فضای کسب و کار خصوصی شود، چرا اگر جوانی میخواهد تسهیلات گیرد و کار راه بیاندازد، میگویند عاقبتی ندارد، شکست میخوری، و بعد از او میخواهند که پشت سر نماینده بیفتد و خواهش کند تا برایش یک کار دولتی دست و پا کند. چون ما در بن بست اقتصادی هستیم، به بازار وصل نیستیم، همینجا یک کارگاه تولیدی وجود دارد، که محصولش را نهادهای دولتی خریداری میکنند یعنی بصورت طبیعی نمیتواند با بازار در ارتباط باشد، پس لازم است که ما از ساختار سیاسی جامعه گرا یا سوسیالیسم استفاده کنیم، دولت را موظف کنیم که هم اشتغال خصوصی ایجاد کند و هم تضمین حرید داشته باشد، این در برنامههای ما هم هست.
اندرزیان تصریح کرد: خبر آمد که مدیرعامل یک باشگاه فرهنگی که در سطح ملی برای شهرستان ما آبرو آورده، از دلایل اصلی حضور من در انتخابات بود، چونایشان از کف جامعه نوجوانانی را جمع کرد، تیم تشکیل داده و به قهرمانیهایی رسید و این یک مشوق بود که یک جامعه فرودست آمده و یک کار ملی انجام داده، همین ساختار سیاسی فرادستان همیشه مانعش میشد، می خواست برای اتوبوس تسهیلات بگیرد، مانعش میشدند، میخواست برای اقامت گرفتن تسهیلات بگیرد مانعش میشدند، انقدر قدرت طلبان مانعش شدند که ناچار شد به گروه این افراد بپیوندد. شبی که عکس ش بیرون آمد من خیلی ناراحت شدم، شخص و پدیدهای کهامید جوانان بود در کنار پیرترین کاندیدا قرار گرفت، یعنی اینکه من ناچارم، این ساختار ناچار است، ما برای مبارزه با این ساختار آمدهایم، اگر بخواهید تسهیلات بگیرید باید از آن نماینده نامه بیاورید، اگر بخواهید استخدام شوید باید نامه بیاورید، اینها فقیر نگهداشتن جامعه برای محبوبیت خودشان است.
وی گفت: سخن آخر را میگویم، جامعه باید خودش را پیدا کند، اینکه برخی از افراد در این مراسم حضور پیدا نکردهاند شاید به این خاطر است که تصور میکنند ما تأیید نمیشویم، کما اینکه احتمال عدم تأیید بنده صفر است.
ولی اینکه به استقبال فردی میروند و رژه ایجاد میکنند، به چه دلیلی؟ کاندیدا است که به مردم نیاز دارد، نه مردم به کاندیدا، جامعه عزت نفس خود را گم کرده است، تعداد فرصتها انقدر کم شده و تعداد تقاضا آنقدر زیاد است که جامعه از سر و کول هم برای استقبال بالا میروند.
اندرزیان اظهار کرد: سخنم با جوانها این است که این یک مبارزه مدنی است، نه انتخابات، مبارزه با ساختاری که اگر بخواهیم آن را بپذیریم، باید همین الان مهاجرت کنیم، ولی هیچ راهی وجود ندارد مگر اینکه مردم دست به دست هم بدهند و کاندیدا هم باید بپذیرد که همه مردم را کنار خود ببیند.
وی گفت: مشت خود را برای این مبارزه گره بزنید و حرفهای من را به گوش دیگران برسانید تا بتوانیم یک اتفاق خوبی را در این دوره رقم بزنیم، به چه حقی باید جوانی ما به خاطر عدهای خاص هدر برود؟ چیزی که از کهگیلویه بزرگ دیدهام آنقدر من را از درون ناراحت و خسته کرد که فریاد شدم، ادمی خسته است که زمین و زمان را بهم میریزد تا دلیل خستگیاش را بهم بزند، امیدوارم ما جوانان در این انتخابات به یاری سیدالشهدا و به یاری شما مردم عزیز پیروز شویم.
مجتبی اندرزیان در میان جمعی از هواداران خود گفت: اینکه چرا آمدم سرگردانی جامعه است، جامعهای که ۸ سال پیش کسی را انتخاب کرد، و بعد ۴ سال پیش به سراغ ۱۶ سال پیش رفتند و همین الان هم خیلیها رفتهاند به استقبال ۸ سال پیش، چرا ما باید به گذشته برگردیم و تصور کنیم این تکرارها مناسب است، در حالی که تکرارها آسیب است، من سؤالم این است که از نماینده کنونی بپرسند چرا؟ برای چه آمدهای؟ چه کاری نتوانستی انجام بدهی که الان دوباره آمدی؟
اندرزیان افزود: ما که دهه ۶۰ هستیم و عدهای که متولد دهه ۵۰ هستند هنوز هم بیکارند، کی این آقایان نمایندگان پیشین میخواهند اجازه دهند که دهه پنجاهیها، دهه شصتیها و دهه هفتادیها و الان دهه هشتادیها نفس بکشند؟ تا کی قرار است نابرابری در جامعه وجود داشته باشد؟ امام خمینی (ره) و سایر بزرگان مان رای این واژهها سالها مبارزه کردند.
وی گفت: این یک مبارزه است، انتخابات نیست، درختی در این ساختار ریشهزده که باید با آن مبارزه کرد، مسالمت آمیزترین راه برای مبارزه صندوق رأی و انتخابات است، که با سکوت حرف خود را میرسانید، دست رد به سینه این افراد میزنید؟ سؤالم این است که شما به چه حقی میخواهید دوران بازنشستگیتان را هم بر مردم تحمیل کنید؟ بازنشسته شدهاید، به گوشهای بروید و بگذارید جوانان بیایند.
وی گفت: ما میخواهیم چه کار کنیم؟ یک مثال جزئی میزنم، برای دریافت وام به بانک میرویم، وام بگیریم، میگویند منابع نداریم، باید منابع از یاسوج یا تهران آزاد شود، چرا اینطور است؟ چون گردش مالی در سیستم مالی شهرستان ما وجود ندارد، یکی از کارهایی که ما میکنیم این است که هر شرکت خصولتی یا دولتی مثل پتروشیمی که میخواهد در کهگیلویه سرمایهگذاری کند باید گردش مالیاش نیز در شهرستان باشد، این کار مجلس است، آیا آقایان در این سی ساله این موضوع را نمیدانستند؟ این قانون است که ملزم میکند که هر شرکتی در هر جایی سرمایهگذاری کرد گردش مالیاش نیز در شهرستان باشد، ما این را از نظر قانونی پیگیری میکنیم.
اندرزیان تصریح کرد: تگاه ما به مناطق محرومتر و مناطقی که بنبست وجود دارد نگاه سوسیالیستی است، یعنی اینکه دولت باید سرمایهگذاری کند، در مناطقی که به زیرساخت دسترسی دارد نگاه سرمایه داری داریم، یعنی اینکه جامعه باید کارآفرین باشد، مثل دهدشت و چرام، مردم بیایند تسهیلات دریافت کنند و سرمایهگذاری کنند و کشاورزی و... را صنعتی کند، گارگاه تولیدی بزند، گردشگری را فعال کند، در سطج ملی نیز نگاه ما به دولت دولت رفاه است، همزمان که این امکان وجود دارد که جامعه ایثارگر و شاهد بهداشت و درمان رایگان داشته باشد، بقیه جامعه نیز باید این امکان را داشته باشند، این قانون از دل مجلس باید بیاید، چرا تا کنون این اتفاق نیفتاده است؟ هزینههای بهداشت و درمان سرسام اور است، همین یک مسأله برای دهه شصتیها که ۲۰ سال دیگر مسن میشوند این قانون میتواند بحران را در کشور ما حل کند، الان صندوقهای بازنشستگی ما بدهکار هستند، چه راه حلی دارند؟ جز کارافرینی و جز هل دادن جامعه به سمت بخش خصوصی و بازکردن درهای اقتصادی مملکت هیچ راه دیگری وجود ندارد.
اندرزیان در انتقاد از نمایندگان پیشین گفت: کلیدواژههایی مثل پتروشیمی، سد آبریز، جاده لنده تشان را اسبابی کردهاند که نظر مردم را به سمت خود جلب کنند، در مسأله پتروشیمی اگر ما نماینده شویم، نه حمایت میکنیم و نه مانع میشویم، چون پتروشیمی جزء محدود تولیدیهایی است که از فصل تحریمها خارج است، چون به خودی خود پتروشیمیها در سراسر کشور از ارومیه تا عسلویه برای تأمین منابع اقتصادی و مالی دولت ایجاد میشوند، چه نماینده بعدی حمایت کند و چه نکند، پتروشیمی راه خود را میرود، ولی مسأله این است که چرا پتروشیمی دهدشت باید در حاصلخیزترین زمینهای شهرستان مستقر شود، محیط زیست ما را زیر سؤال ببرد، فرصتهای اشتغال زایی همین منطقه را از بین میبرد. چون پتروشیمی اگر راه بیفتد نهایتاً ۵۰۰ نفر در ان مشغول به کار میشوند. در حالی که همین منطقه کشاورزی که اشغال کرده بیش از ۵ هزار نفر را به رفاه اقتصادی میرساند. اگر قرار است پتروشیمی ایجاد شود یا کاری از طرف دولت انجام بگیرد باید در نقطهای باشد که به بن بست رسیده، مثل لیکک، لنده، دیشموک، نه مثل دهدشت که به زیرساخت حمل و نقل متصل است، این اشتباه است.
اندرزیان افزود: در مورد جادهها، اینها طرحهایی است که در ذهن جامعه میاندازند، برای فرادستانی که در اطراف همان نماینده یا انسانهای سیاسی هستند. جاده لنده تشان که تبلیغ ان را میکنند، بجز اینکه لیکک را برای رسیدن به یاسوج در خود شهرستان قرار میدهد، چه مشکلی از مردم لیکک حل میکند؟ مردم لیکک همین الان هم از بهبهان به یاسوج میروند، ولی مردم لیکک کار ندارند، بازار ندارند، کشاورزی ندارند، گردشگری ندارند، اگر هزینهای که قرار است برای این جاده به پیمانکار بدهند، آن را صرف اشتغال و کارآفرینی کنند، خود همین شرکت و هولدینگ جاده لنده تشان را راه میاندازد. اینها را میگویم که مردم گول این وعدهها را نخورند، چرا نماینده فعلی جاده لنده تشان را متوقف کرد، چرا نماینده ماقبل، تبلیغ ان را کرد و میخواهد پیگیر آن شود؟ از این پروژهها چه چیزی به مردم میرسد؟
وی گفت: وقتی شرایط دیشموک و لنده را با دهدشت مقایسه میکنید میبینید که بسیار عقب ماندهاند، و وقتی که دهدشت را با شهرهای اطراف آن مقایسه میکنید میبینید که آن هم از نظر توسعه عقب ماندهتر است، هیچ مدل سیاسی مشخصی نمیتوان برای این توسعه آورد، کما اینکه در علوم سیاسی و فلسفههای سیاسی مسائلی که داریم همگی حل شده است، همه را جواب دادهاند، ولی اینکه چرا نتوانستهاند تا الان از این جواب سؤالها استفاده کنند، نداشتن علم و آگاهی همین افرادی است که ما انتخاب میکنیم، ما باید مسئولیت انتخاب خود را بپذیریم. ما در شهرستان کهگیلویه به اقتصاد بازار وصل نیستیم، امروز خبر آمد که بیشترین سهم تقاضا برای اشتغال در دولت در کل کشور مربوط به کهگیلویه و بویراحمد بوده است. چرا جامعه ما نمیتواند وارد فضای کسب و کار خصوصی شود، چرا اگر جوانی میخواهد تسهیلات گیرد و کار راه بیاندازد، میگویند عاقبتی ندارد، شکست میخوری، و بعد از او میخواهند که پشت سر نماینده بیفتد و خواهش کند تا برایش یک کار دولتی دست و پا کند. چون ما در بن بست اقتصادی هستیم، به بازار وصل نیستیم، همینجا یک کارگاه تولیدی وجود دارد، که محصولش را نهادهای دولتی خریداری میکنند یعنی بصورت طبیعی نمیتواند با بازار در ارتباط باشد، پس لازم است که ما از ساختار سیاسی جامعه گرا یا سوسیالیسم استفاده کنیم، دولت را موظف کنیم که هم اشتغال خصوصی ایجاد کند و هم تضمین حرید داشته باشد، این در برنامههای ما هم هست.
اندرزیان تصریح کرد: خبر آمد که مدیرعامل یک باشگاه فرهنگی که در سطح ملی برای شهرستان ما آبرو آورده، از دلایل اصلی حضور من در انتخابات بود، چونایشان از کف جامعه نوجوانانی را جمع کرد، تیم تشکیل داده و به قهرمانیهایی رسید و این یک مشوق بود که یک جامعه فرودست آمده و یک کار ملی انجام داده، همین ساختار سیاسی فرادستان همیشه مانعش میشد، می خواست برای اتوبوس تسهیلات بگیرد، مانعش میشدند، میخواست برای اقامت گرفتن تسهیلات بگیرد مانعش میشدند، انقدر قدرت طلبان مانعش شدند که ناچار شد به گروه این افراد بپیوندد. شبی که عکس ش بیرون آمد من خیلی ناراحت شدم، شخص و پدیدهای کهامید جوانان بود در کنار پیرترین کاندیدا قرار گرفت، یعنی اینکه من ناچارم، این ساختار ناچار است، ما برای مبارزه با این ساختار آمدهایم، اگر بخواهید تسهیلات بگیرید باید از آن نماینده نامه بیاورید، اگر بخواهید استخدام شوید باید نامه بیاورید، اینها فقیر نگهداشتن جامعه برای محبوبیت خودشان است.
وی گفت: سخن آخر را میگویم، جامعه باید خودش را پیدا کند، اینکه برخی از افراد در این مراسم حضور پیدا نکردهاند شاید به این خاطر است که تصور میکنند ما تأیید نمیشویم، کما اینکه احتمال عدم تأیید بنده صفر است.
ولی اینکه به استقبال فردی میروند و رژه ایجاد میکنند، به چه دلیلی؟ کاندیدا است که به مردم نیاز دارد، نه مردم به کاندیدا، جامعه عزت نفس خود را گم کرده است، تعداد فرصتها انقدر کم شده و تعداد تقاضا آنقدر زیاد است که جامعه از سر و کول هم برای استقبال بالا میروند.
اندرزیان اظهار کرد: سخنم با جوانها این است که این یک مبارزه مدنی است، نه انتخابات، مبارزه با ساختاری که اگر بخواهیم آن را بپذیریم، باید همین الان مهاجرت کنیم، ولی هیچ راهی وجود ندارد مگر اینکه مردم دست به دست هم بدهند و کاندیدا هم باید بپذیرد که همه مردم را کنار خود ببیند.
وی گفت: مشت خود را برای این مبارزه گره بزنید و حرفهای من را به گوش دیگران برسانید تا بتوانیم یک اتفاق خوبی را در این دوره رقم بزنیم، به چه حقی باید جوانی ما به خاطر عدهای خاص هدر برود؟ چیزی که از کهگیلویه بزرگ دیدهام آنقدر من را از درون ناراحت و خسته کرد که فریاد شدم، ادمی خسته است که زمین و زمان را بهم میریزد تا دلیل خستگیاش را بهم بزند، امیدوارم ما جوانان در این انتخابات به یاری سیدالشهدا و به یاری شما مردم عزیز پیروز شویم.