تاریخ انتشار
جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۱
کد مطلب : ۴۴۴۶۰۰
کبنا گزارش می دهد؛
مسئولان دولت! از جاده روستای «عروه» عبور کردهاید؟ / وضعیت سلامتی و بهداشت مردم روستای «عروه» زیر صفر است؛ این روستا آب لوله کشی و حمام ندارد / جوان روستایی: به رئیس جمهوری نامه مستقیم نوشتم / وقتی شورای روستا زیر سایه عدم نظارت پروازی است
۳
کبنا ؛
روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد، جزو محرومترین روستاهای کشور هستند، در چند ماه اخیر به چندین روستا در مناطقی از لنده، بهمئی، دیشموک سفر کردیم، مناطقی که جزو محرومترینها در استان هستند. در یکی از همین سفرها؛ چند ماه پیش با مدیرکل ستاد اجرایی فرمان امام (ره) به روستای پهنُک سفر کردیم، روستایی که بخاطر 11 کیلومتر جاده سنگلاخ، مردم آن در محرومترین شرایط زندگی میکردند، اما حالا که هیچ کس برای جاده روستای پهنُک هیچ فکری نکرده، دلسردتر و دل زخمتر از گذشته هستیم. قلم پیش نمیرود، چرا که کاری از پیش نمیبرند. چه بگوییم از برنامه ریزیهای مسئولان و اولویت بندیهایشان، که شامل حال روستاهای پهنک و عروه و غیره نمیشود. چه بگوییم که دست ما هم میلرزد از نوشتن. نوشتنی که هر بار ما را دلسردتر از گذشته میکند، چرا که مسئولان به درد این مردم رسیدگی نمیکنند و زخم دلمان بیشتر میشود.
به گزارش کبنا نیوز، چطور از زخمها بگوییم، وقتی مسئولان خودشان از زخمها خبر دارند، مردم روستا اعتراض میکنند که چرا هم ولایتیشان که با رئیس جمهور و دیگر مسئولان کشوری در تهران ارتباط دارد، خبری از حالشان نمیپرسد. روستای عروه یکی از محرومترین روستاهای شهرستان لنده و استان کهگیلویه و بویراحمد که از نعمات آب آشامیدنی، گاز، جاده و راه ارتباطی محروم است. یکی از جوانان روستا میگوید که بیش از 10 بار کتباً به مسئولان مختلف نامه زده، حتی به آقای رئیسی رئیس جمهور نامه نوشته است تا مسئولان به این روستا بیایند.
چه بگوییم از این روستای زیبای باستانی که طبیعت آن، محسور کننده است و گویا در عبور از پیچ و خمهای جاده، این طبیعت آب کوههای زیبای سر به فلک کشیده و ردیفهای درختان زیبا، سکوت و طبیعت بکر منطقه، آرامش و دلهره عجیبی در دل ایجاد میکند.
این روستا در 40 کیلومتری شهرستان لنده قرار دارد که آب و هوای مطبوع و خوبی دارد، اما برای رسیدن به روستا، 8 کیلومتر جاده کاملاً سنگلاخ است و با مشقت فراوان و با کمک خودروهای شاسی بلند میتوان به این منطقه سفر کرد. حتی اگر جاده زیرسازی شده بود، باز هم میشد امیدوار بود که مردم میتوانند از آن عبور کنند تا جاده درست شود. ولی در این سفر، خیلی از جوانان کمک کار ما بودند تا بتوانیم خودروهای شاسی بلند کمک دار را از این جاده عبور دهیم. 21 خانوار و بیش از 100 نفر در این روستا ساکن هستند و خیلی از ساکنان این روستا بیماریهای صعب العلاج دارند، نبود جاده و آب آشامیدنی بیشترین مشکلات مردم روستا است. به روستا که میرسیم بسیاری از منازل سنگ و چوب و کاهگلی، تخریب شدهاند. خیلی از مردم بخاطر اینکه نمیتوانند مصالحی به روستا بیاورند در منازل کوچک و در کنار گاو و کوسفند خود در شرایط بسیار بدی زندگی میکنند. همین موضوع موجب شده بیماریهای زیادی داشته باشند، وضعیت بهداشتی و سلامتی در این روستا بسیار مشمئزکننده است.
دلخونی مردم از نبود جاده و راه ارتباطی
الحق که راه ارتباطی در هر منطقهای اهمیت زیادی دارد و حرف اول توسعه در هر منطقهای را می زند. برای عبور از جاده 8 کیلومتری این روستا که تماماً سنگلاخ بود، سه بار مجبور شدیم در جاده توقف کنیم و با زحمت و کمک ماشین عبور کرد. شکاف بزرگ امکانات میان روستا و شهر بسیار عیان است، چطور روستاییان که در اقتصاد نقش پراهمیتی دارند، اینگونه محروم و فقیرانه زندگی میکنند و سود و منفعت آن را دیگران میبرند!؟ چرا ساختن جادههای این روستاها در اولویت مسئولان قرار نمیگیرد تا این مردم بی نوا در آسایش باشند.
مردم روستا از نبود جاده بسیار گلایه مندند و می گویند که نبود جاده موجب شده که اگر مردی یا زنی مریض شود هیچ راهی برای رفتن به شهر نداشته باشد.
مردم می گویند اگر کسی مریض شود همینجا میمیرد، چون نمیتوانیم او را به شهر برسانیم. اگر زنی زایمان داشته باشد یا باید بچهاش را همینجا بصورت طبیعی بدنیا بیاورد یا بچهاش میمیرد. یکی از روستاییان میگوید: «با هزار مشقت باید از این جاده عبور کنیم، هر چه میکشیم از همین جاده است، با الاغ و قاطر وسایل و تجهیزاتمان را جابجا میکنیم، مریضهایی داشتیم که به خاطر نبود جاده و امکانات جان خود را از دست دادهاند یا اینکه خیلی دیر به بیمارستان رساندهایم.»
از خیلی از مسئولان درخواست کردم که بیایند مشکلات روستا را ببینند
یکی از جوانان روستا که پیگیر مشکلات روستا بوده، گفت: روستای عروه روستایی باستانی و صعب العبور است، بیش از 23 خانوار و بیش از 100 نفر جمعیت روستا است، وضعیت جاده وضعیت اسف باری است، اگر روستا از نظر وضعیت آموزشی، بهداشتی، و جاده و رفاهی وضعیت مناسبتری داشت مهاجرت معکوس به روستا صورت میگرفت، ولی میبینید که وضعیت آموزشی چطور است، به لحاظ بهداشتی هیچ گونه امکاناتی وجود ندارد، ممکن است هر 6 ماه یکبار بهیار اینجا سر نزند، واکسن دوز اول کرونا را خودم پیگیری کردم، ولی اصلاً مشخص نیست مردم دوز دوم واکسن کرونا را زدهاند یا نه. وضعیت عروه از نظر بهداشتی اسف بار است، اکثر اهالی روستا بیماریهای لاعلاج دارند، بیماریهایی که شناسایی نمیشوند و همان بیماری جان افراد را میگیرد.
عروه به لحاظ گردشگری و اشتغال پتانسیل خیلی خوبی دارد، اکثر مردم روستا شغل دامداری و کشاورزی دارند، مخارج زندگی را از این طریق بدست می اورند، ولی خیلی از اوقات خسارت زیادی میبینند و کسی نیست که رسیدگی کند.
خیلی از مسئولان در استان میخواستند برای «عروه» کار انجام دهند، استاندار قبل، معاون عمرانی، معاون سیاسی، بنیاد علوی کشور، معاونان بنیاد علوی، آقایان فرماندار آقای موسوی، کریمی نژاد، رزمجو و الان هم از آقای دانش خواهش کردم که تشریف بیاورند و مشکلات روستا را ببینند. متأسفانه مشکلات خیلی زیادی وجود دارد، امیدواریم در این دولت به این روستا رسیدگی شود و صدای مردم روستای ما را بشنوند.
معارضات را همین آقایان شهرنشین درست کردند
یکسال پیش مسئولان برای جاده امدند که کار رویش انجام دهند، ولی هیچ کاری صورت نگرفته است. هزاران بار از فرمانداران، استاندار درخواست کردم، از طریق وزیر صنعت، معدن، تجارت که به لنده آمدند مستقیماً به رئیس جمهور نامه زدم، به مدیرعامل بنیاد علوی که الان استاندار تهران شدهاند، نامه زدم، هزاران بار بصورت کتبی از فرمانداران درخواست کردم و حتی رسانهای کردیم، اولین بار آقای حاج دانش قول دادند که امروز بعد از راهپیمایی به عروه بیایند.
یکبار قرار بود بنیاد علوی با ما همکاری کند که معارضاتی ایجاد شد، معارضات را همین آقایان شهرنشین درست کردند، امیدواریم که معارضات هم حل شود.
برق در دوره احمدی نژاد آمد / در دوره اصلاحات هیچ خدمات عمرانی انجام نگرفت
روستا هیچ خدمات آموزشی ندارد، فقط همین مدرسه کانسی را دارد که ستاد اجرایی فرمان امام و آموزش و پرورش آن را برای دانش آموزان محیا کرده است. خانه بهداشت وجود ندارد. تنها خدماتی که اینجا وجود دارد برق است که در دوره دولت آقای احمدی نژاد انجام شد، در دوره اصلاحات هیچ گونه خدمات عمرانی و عملیات و پروژه در روستا انجام نگرفت، هزار بار هم درخواست کردم ولی هیچ خدماتی و پروژه عمرانی صورت نگرفت، و همینطور آنتن مخابرات هم وجود دارد امام نوسانات دارد.
یکی از جوانان روستایی میگوید: خیلی از زنان ما نمیتوانند سونوگرافی انجام بدهند، هیچ بهیاری هم رسیدگی نمیکند و مشخص نیست نوزادی که در شکم خانم است، سالم است یا نه. امیدواریم و انتظار داریم این مشکل حل شود، چون خیلی زیاد زنان بارداری داشتیم که نیاز به دارو و دکتر و سونوگرافی داشتند، ولی به دلیل مشکلات جاده و عدم حضور بهیار، هیچ خدماتی دریافت نکردند. شاید خیلی از مشکلات زنان ما با دارو رفع شود که متأسفانه اتفاقات زیادی افتاده و بیماران لاعلاج زیادی هم داریم، بیماریهای سطحی که به دلیل عدم رسیدگی تبدیل به بیماری لاعلاج شدهاند.
رئیس شورای روستا در روستا اقامت ندارد!
از دیگر مسائلی که موجب شده مشکلات این روستا دیده نشود این است که شورای روستا در روستا اقامت ندارد تا درد و مشکلات اهالی روستا رسیدگی کند. به گفته اهالی روستا، «رئیس شورای روستا در شهر اقامت دارد و اصلاً مشکلات مردم را به گوش مسئولان نمیرساند»، اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، از نظر حقوقی چنین چیزی ایراد دارد، در قوانین انتخاباتی ذکر شده که اعضای شورای روستا باید در همان منطقه سکونت داشته باشد. ابهاماتی در رأی گیری وجود دارد.
وضعیت بهداشتی نگران کننده / ککها ما را میگزند
وضعیت بهداشتی منطقه نگران کننده است، اینجا در وهله اول خانه بهداشت ندارد که کمترین و حداقلترین خدمات را به مردم ارائه کند. از طرفی آب آشامیدنی وجود ندارد، مردم می گویند شستشو و نظافت در حد بسیار بدی است، چرا که آب آشامیدنی و لوله کشی آب وجود ندارد. یکی از اهالی روستا میگوید: «10 عائله دارم، من و 10 عائلهام در کنار دامهایم زندگی میکنیم، مجبوریم که آنجا زندگی کنیم. حیوانات کک دارند، همین ککها ما را هم میگزند. از نظر بهداشتی در شرایط بدی هستیم.
نبود آب و شبکه لوله کشی آب
یکی از اهالی روستا می گوید: با الاغ و قاطر باید برویم سرچشمه، آب بیاوریم، آن وقت همان سرچشمه که گراز و حیوانات وحشی می آیند آب می خورند، ما هم می رویم از همان آب می آوریم. به نظر شما این آب ما را مریض نمی کند که روزی 80 تا حیوان از این چشمه آب می خورند؟ لوله کشی آب نداریم.
او در پاسخ به اینکه «سرویس بهداشتی و حمام» ندارید؟ می گوید: «لوله کشی آب نداریم، وقتی لوله کشی نیست برای حمام باید آب را بیاوریم، با هیمه آتش درست کنیم، آب را گرم کنیم، تا بتوانیم حمام کنیم.» با مشقتی که برای حمام و دیگر مسائل بهداشتی وجود دارد، قطعا نظافت و بهداشت مناسبی در این روستا وجود ندارد.
یکی از روستاییان گفت: به علت صعب العبور بودن و فاصله زیاد با شهر و خط لوله گاز، گازکشی سخت است، اما مشکل اساسی ما آبرسانی به روستا است. حمامی وجود ندارد، بصورت صحرایی مردم حمام می کنند. اگر حداقل منبع آب در بالای روستا نصب می شد و برای مردم آبرسانی می شد وضعیت بهداشتی مردم هم بهتر می شد.
دام ها و گرانی داروها
یکی دیگر از اهالی روستا از عدم رسیدگی دامپزشکی می گوید. او می گوید: دامپزشکی اصلا نیست، پارسال دامم مریض شد، رفتم دارو خریدم، 203 دامم در سال گذشته تلف شد. وضعیت آرد و سوخت رسانی هم بسیار ضعیف است و با مکافات آرد گیر می آوریم. با هیمه آتش درست می کنیم.
یکی دیگر از اهالی می گوید: دامپزشکی یک واکسن را 480 هزار تومان می دهد، چطور این پول را گیر بیاورم و برای دام بدهم؟ فقیرم، چطور برای هر دام 480 هزار تومان بدهم؟ یکبار خانه ام خراب شد، با هلال احمر تماس گرفتیم، هلال احمر هیچ توجهی به ما نکرد.
رفتار نامناسب کارمندان دولت با روستاییان
یکی دیگر از روستاییان گفت: یک بار هم در دوره آقای توحیدی در اداره هلال احمر به من گفتند ساعت 10 و نیم بیا، یک وسیله ای می خواستند به من بدهند، من بخاطر این جاده پیاده رفتم تا سر جاده، ساعت 12 رسیدم هلال احمر، گفتند دیر آمدی. سه روز رفتم و آمدم، گفتند باید همان روز می آمدی، خیلی هم رفتار تند و بدی داشتند.
در روستا اجاره نشینم / حکومت خان خانی رانندهها
یکی از روستاییان گفت: مسئولان قبل فقط امدند به این روستاها، برای اینکه امدنشان را رسانهای کنند، هیچ خدماتی ندادند.
وی افزود: من اینجا در این روستا یک اتاق اجاره کردهام، با خانوادهام در این روستا در یک اتاق 20 متری اجاره نشین هستم، چرا؟ من خودم عرضه دارم که ساختمان بسازم، عرضه دارم همه کار کنم، اصلاً نیازی ندارم که دستم را جلوی دولت دراز کنم، ولی مشکل ما زیرساخت است، مشکل این روستا جاده است، نمیتوانیم مصالح بیاوریم. من 600 کیلو بار میزنم، 600 تومن کرایه میدهم. ولی کافی است که کوچکترین حرفی به راننده بزنم، من را جریمه میکند مجبورم با الاغ دو سری بروم. به خاطر این جاده، رانندهها حکومت خان خانی راه انداختهاند. آدمهایی در این روستا هستند که جریمه شدهاند و رانندهها از اول مهر تا الان برایشان هیچ ایاب و ذهابی نکردهاند. اگر جاده ما خوب باشد، هیچ مشکلی نخواهیم داشت.
هر مسئولی فقط میخواهد بیاید روستای محروم برای اینکه رسانهایاش کند، با چهار تا آدم فقیر هم عکس بگیرد، و رسانهای شود که فلان مسئول بازدید داشته است، برای ما چه فایدهای دارد؟ تا الان چه کاری برای ما کردهاند؟
بچهام 3 ماه است حمام نکرده، کجا ببرم حمامش کنم / اسفندیار آزاده کاری برای ما نکردند
یکی از روستاییان گفت: نه نادر آزاده، نه اسفندیار آزاده (مشاور قالیباف در شهرداری تهران)، نه نورعلی آقازاده، نه عبدالله آقازاده کاری نکردند. باغهایمان خراب شده، هیچ مسئولی به درد ما نخورده، به کلام الله مجید، برخی از زنان ما هستند که دو ماه شده که آب ندیدهاند. افرادی هستند که یک هفته آب نداشتند. حمام و دسشویی نداریم.
سال گذشته 230 دامم حرام شد، خواستم بروم یاسوج، از دامپزشکی شکایت کنم، آقای «موسوی» فرماندار گفت این کار را نکن، کمکت میکنم، به قرآن یک نخ سیگاری کمکم نکردند. دامپزشکی یک سوزن 480 هزار تومان است. یک سوزن گردی 80 هزار تومان میدهد. من هم 10 نفر عیال دارم. از کجا بیاورم؟ با خانوادهام 10 نفری با زن و بچه و دختر داخل یک اتاق میخوابیم با دامها. دامپزشکی یک آمپول اشتباهی گاو به من داد (عکس گاو روی این آمپول بود)، شب این آمپول را زدم، و صبح بیدار شدیم، دامها یکی یکی تلف شدند.
وی افزود: زن مریض داشتیم، دو بچه مریض داشتم، ساعت 8 شب یک راننده ای آمد، تا 400 هزار تومان ندادم، مریضم را نبرد. آقای موحد گفت به جان بچه ام تا عروه را درست نکنم هیچ کار دیگری نمی کنم، کار کردنش کو؟
وی گفت: بچه دارم 3 ماه است که حمام نکرده، کجا ببرم حمامش کنم. خانواده ام را کجا ببرم. لباس زن و دخترم را سال تا سال نمی توانم عوض کنم. فقط عید خاله و دایی هایشان برایشان لباس می آورند. همین ماه 10 بار رفتم شیراز بخاطر بیماری اعصاب و فشار و معده ام. بچه هایم خواستند ازدواج کنند، به قرآن پول نداشتم.
این مرد روستایی گفت: افرادی در این روستا هستند که آرزوی نان خشک را دارند. آرد نمی آورند، 400 هزار تومان باید کرایه بدهیم.
این روستایی در پاسخ به اینکه «تعاون روستایی آرد به شما نمی دهد؟» گفت: نه آرد می دهند، نه نفت می دهند، نه وسیله، پارتی بازی می کنند، یه عده ای می خورند، یه عده ای هم هیچ. می گویند: «شما نرسیدید.»
یکی از پیرزنان روستایی که بیماری دارد گفت: خودم و شوهرم اینجا هستیم، بچه هایم می روند شهر کار می کنند، اینجا نیستند، داخل خانه ام آب جمع شده. نمی توانیم کار کنیم، توانی نداریم.
گلایه مردم از بنیاد شهید
این روستا چند شهید تقدیم انقلاب کرده، با این حال آرامگاه این شهدا وضعیت نامناسبی دارند، مردم نسبت به این شرایط از بنیاد شهید شهر لنده گلایه مند هستند.
تصاویر روستای عروه را که توسط خبرنگار کبنا نیوز گرفته شده، در ادامه ببینید:
به گزارش کبنا نیوز، چطور از زخمها بگوییم، وقتی مسئولان خودشان از زخمها خبر دارند، مردم روستا اعتراض میکنند که چرا هم ولایتیشان که با رئیس جمهور و دیگر مسئولان کشوری در تهران ارتباط دارد، خبری از حالشان نمیپرسد. روستای عروه یکی از محرومترین روستاهای شهرستان لنده و استان کهگیلویه و بویراحمد که از نعمات آب آشامیدنی، گاز، جاده و راه ارتباطی محروم است. یکی از جوانان روستا میگوید که بیش از 10 بار کتباً به مسئولان مختلف نامه زده، حتی به آقای رئیسی رئیس جمهور نامه نوشته است تا مسئولان به این روستا بیایند.
چه بگوییم از این روستای زیبای باستانی که طبیعت آن، محسور کننده است و گویا در عبور از پیچ و خمهای جاده، این طبیعت آب کوههای زیبای سر به فلک کشیده و ردیفهای درختان زیبا، سکوت و طبیعت بکر منطقه، آرامش و دلهره عجیبی در دل ایجاد میکند.
این روستا در 40 کیلومتری شهرستان لنده قرار دارد که آب و هوای مطبوع و خوبی دارد، اما برای رسیدن به روستا، 8 کیلومتر جاده کاملاً سنگلاخ است و با مشقت فراوان و با کمک خودروهای شاسی بلند میتوان به این منطقه سفر کرد. حتی اگر جاده زیرسازی شده بود، باز هم میشد امیدوار بود که مردم میتوانند از آن عبور کنند تا جاده درست شود. ولی در این سفر، خیلی از جوانان کمک کار ما بودند تا بتوانیم خودروهای شاسی بلند کمک دار را از این جاده عبور دهیم. 21 خانوار و بیش از 100 نفر در این روستا ساکن هستند و خیلی از ساکنان این روستا بیماریهای صعب العلاج دارند، نبود جاده و آب آشامیدنی بیشترین مشکلات مردم روستا است. به روستا که میرسیم بسیاری از منازل سنگ و چوب و کاهگلی، تخریب شدهاند. خیلی از مردم بخاطر اینکه نمیتوانند مصالحی به روستا بیاورند در منازل کوچک و در کنار گاو و کوسفند خود در شرایط بسیار بدی زندگی میکنند. همین موضوع موجب شده بیماریهای زیادی داشته باشند، وضعیت بهداشتی و سلامتی در این روستا بسیار مشمئزکننده است.
دلخونی مردم از نبود جاده و راه ارتباطی
الحق که راه ارتباطی در هر منطقهای اهمیت زیادی دارد و حرف اول توسعه در هر منطقهای را می زند. برای عبور از جاده 8 کیلومتری این روستا که تماماً سنگلاخ بود، سه بار مجبور شدیم در جاده توقف کنیم و با زحمت و کمک ماشین عبور کرد. شکاف بزرگ امکانات میان روستا و شهر بسیار عیان است، چطور روستاییان که در اقتصاد نقش پراهمیتی دارند، اینگونه محروم و فقیرانه زندگی میکنند و سود و منفعت آن را دیگران میبرند!؟ چرا ساختن جادههای این روستاها در اولویت مسئولان قرار نمیگیرد تا این مردم بی نوا در آسایش باشند.
مردم روستا از نبود جاده بسیار گلایه مندند و می گویند که نبود جاده موجب شده که اگر مردی یا زنی مریض شود هیچ راهی برای رفتن به شهر نداشته باشد.
مردم می گویند اگر کسی مریض شود همینجا میمیرد، چون نمیتوانیم او را به شهر برسانیم. اگر زنی زایمان داشته باشد یا باید بچهاش را همینجا بصورت طبیعی بدنیا بیاورد یا بچهاش میمیرد. یکی از روستاییان میگوید: «با هزار مشقت باید از این جاده عبور کنیم، هر چه میکشیم از همین جاده است، با الاغ و قاطر وسایل و تجهیزاتمان را جابجا میکنیم، مریضهایی داشتیم که به خاطر نبود جاده و امکانات جان خود را از دست دادهاند یا اینکه خیلی دیر به بیمارستان رساندهایم.»
از خیلی از مسئولان درخواست کردم که بیایند مشکلات روستا را ببینند
یکی از جوانان روستا که پیگیر مشکلات روستا بوده، گفت: روستای عروه روستایی باستانی و صعب العبور است، بیش از 23 خانوار و بیش از 100 نفر جمعیت روستا است، وضعیت جاده وضعیت اسف باری است، اگر روستا از نظر وضعیت آموزشی، بهداشتی، و جاده و رفاهی وضعیت مناسبتری داشت مهاجرت معکوس به روستا صورت میگرفت، ولی میبینید که وضعیت آموزشی چطور است، به لحاظ بهداشتی هیچ گونه امکاناتی وجود ندارد، ممکن است هر 6 ماه یکبار بهیار اینجا سر نزند، واکسن دوز اول کرونا را خودم پیگیری کردم، ولی اصلاً مشخص نیست مردم دوز دوم واکسن کرونا را زدهاند یا نه. وضعیت عروه از نظر بهداشتی اسف بار است، اکثر اهالی روستا بیماریهای لاعلاج دارند، بیماریهایی که شناسایی نمیشوند و همان بیماری جان افراد را میگیرد.
عروه به لحاظ گردشگری و اشتغال پتانسیل خیلی خوبی دارد، اکثر مردم روستا شغل دامداری و کشاورزی دارند، مخارج زندگی را از این طریق بدست می اورند، ولی خیلی از اوقات خسارت زیادی میبینند و کسی نیست که رسیدگی کند.
خیلی از مسئولان در استان میخواستند برای «عروه» کار انجام دهند، استاندار قبل، معاون عمرانی، معاون سیاسی، بنیاد علوی کشور، معاونان بنیاد علوی، آقایان فرماندار آقای موسوی، کریمی نژاد، رزمجو و الان هم از آقای دانش خواهش کردم که تشریف بیاورند و مشکلات روستا را ببینند. متأسفانه مشکلات خیلی زیادی وجود دارد، امیدواریم در این دولت به این روستا رسیدگی شود و صدای مردم روستای ما را بشنوند.
معارضات را همین آقایان شهرنشین درست کردند
یکسال پیش مسئولان برای جاده امدند که کار رویش انجام دهند، ولی هیچ کاری صورت نگرفته است. هزاران بار از فرمانداران، استاندار درخواست کردم، از طریق وزیر صنعت، معدن، تجارت که به لنده آمدند مستقیماً به رئیس جمهور نامه زدم، به مدیرعامل بنیاد علوی که الان استاندار تهران شدهاند، نامه زدم، هزاران بار بصورت کتبی از فرمانداران درخواست کردم و حتی رسانهای کردیم، اولین بار آقای حاج دانش قول دادند که امروز بعد از راهپیمایی به عروه بیایند.
یکبار قرار بود بنیاد علوی با ما همکاری کند که معارضاتی ایجاد شد، معارضات را همین آقایان شهرنشین درست کردند، امیدواریم که معارضات هم حل شود.
برق در دوره احمدی نژاد آمد / در دوره اصلاحات هیچ خدمات عمرانی انجام نگرفت
روستا هیچ خدمات آموزشی ندارد، فقط همین مدرسه کانسی را دارد که ستاد اجرایی فرمان امام و آموزش و پرورش آن را برای دانش آموزان محیا کرده است. خانه بهداشت وجود ندارد. تنها خدماتی که اینجا وجود دارد برق است که در دوره دولت آقای احمدی نژاد انجام شد، در دوره اصلاحات هیچ گونه خدمات عمرانی و عملیات و پروژه در روستا انجام نگرفت، هزار بار هم درخواست کردم ولی هیچ خدماتی و پروژه عمرانی صورت نگرفت، و همینطور آنتن مخابرات هم وجود دارد امام نوسانات دارد.
یکی از جوانان روستایی میگوید: خیلی از زنان ما نمیتوانند سونوگرافی انجام بدهند، هیچ بهیاری هم رسیدگی نمیکند و مشخص نیست نوزادی که در شکم خانم است، سالم است یا نه. امیدواریم و انتظار داریم این مشکل حل شود، چون خیلی زیاد زنان بارداری داشتیم که نیاز به دارو و دکتر و سونوگرافی داشتند، ولی به دلیل مشکلات جاده و عدم حضور بهیار، هیچ خدماتی دریافت نکردند. شاید خیلی از مشکلات زنان ما با دارو رفع شود که متأسفانه اتفاقات زیادی افتاده و بیماران لاعلاج زیادی هم داریم، بیماریهای سطحی که به دلیل عدم رسیدگی تبدیل به بیماری لاعلاج شدهاند.
رئیس شورای روستا در روستا اقامت ندارد!
از دیگر مسائلی که موجب شده مشکلات این روستا دیده نشود این است که شورای روستا در روستا اقامت ندارد تا درد و مشکلات اهالی روستا رسیدگی کند. به گفته اهالی روستا، «رئیس شورای روستا در شهر اقامت دارد و اصلاً مشکلات مردم را به گوش مسئولان نمیرساند»، اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، از نظر حقوقی چنین چیزی ایراد دارد، در قوانین انتخاباتی ذکر شده که اعضای شورای روستا باید در همان منطقه سکونت داشته باشد. ابهاماتی در رأی گیری وجود دارد.
وضعیت بهداشتی نگران کننده / ککها ما را میگزند
وضعیت بهداشتی منطقه نگران کننده است، اینجا در وهله اول خانه بهداشت ندارد که کمترین و حداقلترین خدمات را به مردم ارائه کند. از طرفی آب آشامیدنی وجود ندارد، مردم می گویند شستشو و نظافت در حد بسیار بدی است، چرا که آب آشامیدنی و لوله کشی آب وجود ندارد. یکی از اهالی روستا میگوید: «10 عائله دارم، من و 10 عائلهام در کنار دامهایم زندگی میکنیم، مجبوریم که آنجا زندگی کنیم. حیوانات کک دارند، همین ککها ما را هم میگزند. از نظر بهداشتی در شرایط بدی هستیم.
نبود آب و شبکه لوله کشی آب
یکی از اهالی روستا می گوید: با الاغ و قاطر باید برویم سرچشمه، آب بیاوریم، آن وقت همان سرچشمه که گراز و حیوانات وحشی می آیند آب می خورند، ما هم می رویم از همان آب می آوریم. به نظر شما این آب ما را مریض نمی کند که روزی 80 تا حیوان از این چشمه آب می خورند؟ لوله کشی آب نداریم.
او در پاسخ به اینکه «سرویس بهداشتی و حمام» ندارید؟ می گوید: «لوله کشی آب نداریم، وقتی لوله کشی نیست برای حمام باید آب را بیاوریم، با هیمه آتش درست کنیم، آب را گرم کنیم، تا بتوانیم حمام کنیم.» با مشقتی که برای حمام و دیگر مسائل بهداشتی وجود دارد، قطعا نظافت و بهداشت مناسبی در این روستا وجود ندارد.
یکی از روستاییان گفت: به علت صعب العبور بودن و فاصله زیاد با شهر و خط لوله گاز، گازکشی سخت است، اما مشکل اساسی ما آبرسانی به روستا است. حمامی وجود ندارد، بصورت صحرایی مردم حمام می کنند. اگر حداقل منبع آب در بالای روستا نصب می شد و برای مردم آبرسانی می شد وضعیت بهداشتی مردم هم بهتر می شد.
دام ها و گرانی داروها
یکی دیگر از اهالی روستا از عدم رسیدگی دامپزشکی می گوید. او می گوید: دامپزشکی اصلا نیست، پارسال دامم مریض شد، رفتم دارو خریدم، 203 دامم در سال گذشته تلف شد. وضعیت آرد و سوخت رسانی هم بسیار ضعیف است و با مکافات آرد گیر می آوریم. با هیمه آتش درست می کنیم.
یکی دیگر از اهالی می گوید: دامپزشکی یک واکسن را 480 هزار تومان می دهد، چطور این پول را گیر بیاورم و برای دام بدهم؟ فقیرم، چطور برای هر دام 480 هزار تومان بدهم؟ یکبار خانه ام خراب شد، با هلال احمر تماس گرفتیم، هلال احمر هیچ توجهی به ما نکرد.
رفتار نامناسب کارمندان دولت با روستاییان
یکی دیگر از روستاییان گفت: یک بار هم در دوره آقای توحیدی در اداره هلال احمر به من گفتند ساعت 10 و نیم بیا، یک وسیله ای می خواستند به من بدهند، من بخاطر این جاده پیاده رفتم تا سر جاده، ساعت 12 رسیدم هلال احمر، گفتند دیر آمدی. سه روز رفتم و آمدم، گفتند باید همان روز می آمدی، خیلی هم رفتار تند و بدی داشتند.
در روستا اجاره نشینم / حکومت خان خانی رانندهها
یکی از روستاییان گفت: مسئولان قبل فقط امدند به این روستاها، برای اینکه امدنشان را رسانهای کنند، هیچ خدماتی ندادند.
وی افزود: من اینجا در این روستا یک اتاق اجاره کردهام، با خانوادهام در این روستا در یک اتاق 20 متری اجاره نشین هستم، چرا؟ من خودم عرضه دارم که ساختمان بسازم، عرضه دارم همه کار کنم، اصلاً نیازی ندارم که دستم را جلوی دولت دراز کنم، ولی مشکل ما زیرساخت است، مشکل این روستا جاده است، نمیتوانیم مصالح بیاوریم. من 600 کیلو بار میزنم، 600 تومن کرایه میدهم. ولی کافی است که کوچکترین حرفی به راننده بزنم، من را جریمه میکند مجبورم با الاغ دو سری بروم. به خاطر این جاده، رانندهها حکومت خان خانی راه انداختهاند. آدمهایی در این روستا هستند که جریمه شدهاند و رانندهها از اول مهر تا الان برایشان هیچ ایاب و ذهابی نکردهاند. اگر جاده ما خوب باشد، هیچ مشکلی نخواهیم داشت.
هر مسئولی فقط میخواهد بیاید روستای محروم برای اینکه رسانهایاش کند، با چهار تا آدم فقیر هم عکس بگیرد، و رسانهای شود که فلان مسئول بازدید داشته است، برای ما چه فایدهای دارد؟ تا الان چه کاری برای ما کردهاند؟
بچهام 3 ماه است حمام نکرده، کجا ببرم حمامش کنم / اسفندیار آزاده کاری برای ما نکردند
یکی از روستاییان گفت: نه نادر آزاده، نه اسفندیار آزاده (مشاور قالیباف در شهرداری تهران)، نه نورعلی آقازاده، نه عبدالله آقازاده کاری نکردند. باغهایمان خراب شده، هیچ مسئولی به درد ما نخورده، به کلام الله مجید، برخی از زنان ما هستند که دو ماه شده که آب ندیدهاند. افرادی هستند که یک هفته آب نداشتند. حمام و دسشویی نداریم.
سال گذشته 230 دامم حرام شد، خواستم بروم یاسوج، از دامپزشکی شکایت کنم، آقای «موسوی» فرماندار گفت این کار را نکن، کمکت میکنم، به قرآن یک نخ سیگاری کمکم نکردند. دامپزشکی یک سوزن 480 هزار تومان است. یک سوزن گردی 80 هزار تومان میدهد. من هم 10 نفر عیال دارم. از کجا بیاورم؟ با خانوادهام 10 نفری با زن و بچه و دختر داخل یک اتاق میخوابیم با دامها. دامپزشکی یک آمپول اشتباهی گاو به من داد (عکس گاو روی این آمپول بود)، شب این آمپول را زدم، و صبح بیدار شدیم، دامها یکی یکی تلف شدند.
وی افزود: زن مریض داشتیم، دو بچه مریض داشتم، ساعت 8 شب یک راننده ای آمد، تا 400 هزار تومان ندادم، مریضم را نبرد. آقای موحد گفت به جان بچه ام تا عروه را درست نکنم هیچ کار دیگری نمی کنم، کار کردنش کو؟
وی گفت: بچه دارم 3 ماه است که حمام نکرده، کجا ببرم حمامش کنم. خانواده ام را کجا ببرم. لباس زن و دخترم را سال تا سال نمی توانم عوض کنم. فقط عید خاله و دایی هایشان برایشان لباس می آورند. همین ماه 10 بار رفتم شیراز بخاطر بیماری اعصاب و فشار و معده ام. بچه هایم خواستند ازدواج کنند، به قرآن پول نداشتم.
این مرد روستایی گفت: افرادی در این روستا هستند که آرزوی نان خشک را دارند. آرد نمی آورند، 400 هزار تومان باید کرایه بدهیم.
این روستایی در پاسخ به اینکه «تعاون روستایی آرد به شما نمی دهد؟» گفت: نه آرد می دهند، نه نفت می دهند، نه وسیله، پارتی بازی می کنند، یه عده ای می خورند، یه عده ای هم هیچ. می گویند: «شما نرسیدید.»
یکی از پیرزنان روستایی که بیماری دارد گفت: خودم و شوهرم اینجا هستیم، بچه هایم می روند شهر کار می کنند، اینجا نیستند، داخل خانه ام آب جمع شده. نمی توانیم کار کنیم، توانی نداریم.
گلایه مردم از بنیاد شهید
این روستا چند شهید تقدیم انقلاب کرده، با این حال آرامگاه این شهدا وضعیت نامناسبی دارند، مردم نسبت به این شرایط از بنیاد شهید شهر لنده گلایه مند هستند.
تصاویر روستای عروه را که توسط خبرنگار کبنا نیوز گرفته شده، در ادامه ببینید: