تاریخ انتشار
پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۴۴
کد مطلب : ۴۰۷۵۷۴
در آئین افتتاح خیابان بلادیان گچساران مطرح شد
تاجگردون: با آنهایی که امروز سوزشان بلند شده معامله نمیکنم /مردم گول نمیخورند / چگونه به سازتان برقصیم (+ تصاویر)
۰
کبنا ؛روز( پنجشنبه 9 اسفندماه 97) آئین افتتاح و گشایش پروژه بازآفرینی شهری و ساماندهی خیابان بلادیان با اعتبار 10 میلیارد تومان با حضور نماینده شهرستان گچساران، استاندار کهگیلویه و بویراحمد، معاون اقتصادی استانداری، فرماندار گچساران، مدیرعامل شرکت نفت و دیگر مسئولان استانی و شهرستانی برگزار شد.
تاجگردون در سخنرانی خود در جمع مردم گچساران بیان داشت: یادم هست روزهای اولی که در انتخابات شرکت کردم گفتم ما مردم به شرایط بد عادت کردیم، کم کم شروع کردیم و تلاش کردیم، مقاومت کردیم، خیلیها گفتند نمیشود و نمیتوانید.
این پروژه یک نماد است، خیلی از پروژههای زیادی هست که آنها را میبینید. همه اینها نماد است. پروژه خیابان بلادیان را ببینید، آجر به آجر این پروژه، مغازه به مغازه، وقتی خوب ببینید یک چیز را میبینید، اینکه این آجرها با مهر روی هم نشستند و امشب شما را با مهر دور هم جمع کردند.
آن زندگی بد را که به آن عادت کرده بودیم را کنار گذاشتیم، یاد گرفتیم شهر ما اتوبان و فرودگاه میخواهد، یاد گرفتیم مثل بهترین نقطههای دنیا مکانهایی میخواهد. یک چیز نتیجه تلاش همگان بود، اسمش وحدت بود.
امشب نمادی از افراد مختلف را صدا زدند، بودند یا نبودند فرقی نمیکرد، مهم این هست که یاد و خاطرهشان باقی میماند.
فرزند خودتان غلامرضا تاجگردون 75 درصد رای دادید تا به خانه ملت روانهاش کنید. چرا این کار را کردید؟ چرا اینکار را کردید که وحدت و انسجامی را ایجاد کردید که الان در آن مهر باشد. در آن مهربانی باشد.
این پروژه یک نماد است، انشالله سال بعد به همت مسئولین محترم شهر که امیدوارم کار کنند برای این مردم، موتور سازندگی و کار و موتور تلاش خاموش نخواهد شد.
برای کار و تلاش با هیچکس تعارف نداریم، برای اینکه این خطه از سرزمین عزیز آباد شود و از آن باران ببارد مطمئن باشید هیچ کدام از پروژهها نمیخواهد و نخواهیم گذاشت که بخوابد.
از تمامی جادههایی که فرزندان این دیار کشتههای زیادی را دادند امرو با آرامش از شهرستان ما عبور میکنند.
گفتم روز اول حضورم در مجلس گفتم استان کهگیلویه و بویراحمد استانی است که اگر چشمهایت را ببندی میفهمی که به استان کهگیلویه و بویراحمد وارد شدی، چون به سنگلاخها و تردد و ترافیک سنگین شهری وارد میشدی، امروز هم اگر به گچساران نزدیک شوی میفهمید که به شهر امن گچساران وارد شدهاید.
امروز زنان و فرزندان ما وقتی وارد خیابان بلادیان میشوند دچار کوفتگی خیابان نمیشوند. این نتیجه تلاش است.
مردم گچساران شاید سختی باشد، بیکاری باشد، ولی یک چیز را فراموش نکنید موتور این کار ادامه دارد. اگر گلهای هست به چیز دیگری گله هست. بعضیها هم سوز به این زخم میریزند، از ما ایراد میگیرند، هر بار آمدم به گچساران یک برنامه داشتم، یا پروژه داشتیم یا کلنگ زدیم، اما از نماینده چه انتظاری دارند، نماینده مهمانشان شود، نماینده باید هیئتی به دنبال داشته باشد، نماینده در ختم سخنرانی کند، نماینده به فاتحه رود، ولی ما فرهنگ را عوض کردیم، نماینده باید کار کند. باید قلمش و فکر و زبان و نگاهش ازش پول و حرارت و کار و برنامه بیاید.
من شرمنده آنهایی هستم که مکرر مرا دعوت میکنند و من نمیتوانم دعوتشان را قبول کنم چون ما باید کار کنیم. یادم است زمانی که پروژه را شروع کردیم رحیمی و زینل زاده زمانی که در این طرح آنقدر بهشان فشار میآمد به من زنگ میزدند و میگفتند طرح را ول کن، چرا خودت را به دردسر میاندازی، (میخواهم بگویم) آبادانی مقاومت میخواهد، در مقابل تهجر. در برابر آنهایی که سنت را نگه داشتهاند و نمیگذارند جوانهای ما آینده خوبی را برای خود تصور کنند. این بچهای که روی سن ایستاده به آیندهاش امیدوار میشود. وگرنه یک محله خراب (آیندهای را متصور نمیکند).
گذشت آن زمانی که مردم گول بخورند. مردم خانههای نوشان را میبینند، کوچههای نو را میبینند. از محله سادات تا بلادیان را که به همت عزیزان شهر ما دارد آباد میشود ببینید.
گذشت آن زمانی که بنشینید و چیزی بگویید که بوی خدمت ندهد. من اجازه نخواهم داد به خودم که بابت منافع مردم معامله نکنم، من بر سر منافع کشورم با دنیا معامله نمیکنم، با هیچ کسی. تمام آنهایی که یک روزی در این شهر قدرت پوشالی داشتند، با آنهایی که امروز سوزشان بلند شده معامله نمیکنم.
مردم عزیز! شمایید که سرنوشت خود را ورق میزنید، من و امثال من رفتنی هستند، آنچه که مهم است آینده شماست. به عقب برنگردید. آنانی که فریاد بر میآورید و منافعتان پریده، اگر قرار هست من نباشم ما (مردم) تعیین خواهیم کرد که آینده چه خواهد بود. اجازه نمیدهیم به شما که ما را برگردانید به زباله دانی که همین خیابان بلادیان سنبلش بود. این شهر ماست که با افتخار میسازیمش.
وزیر میآوریم ناراحت میشوید، نمیآوریم ناراحت میشوید. کار میکنیم، میسازیم ناراحت میشوید، نمی سازیم ناراحت میشوید. به ساز شما چگونه برقصیم. ما آنچه شایسته میهن ماست را درنظر میگیریم.
تاجگردون در سخنرانی خود در جمع مردم گچساران بیان داشت: یادم هست روزهای اولی که در انتخابات شرکت کردم گفتم ما مردم به شرایط بد عادت کردیم، کم کم شروع کردیم و تلاش کردیم، مقاومت کردیم، خیلیها گفتند نمیشود و نمیتوانید.
این پروژه یک نماد است، خیلی از پروژههای زیادی هست که آنها را میبینید. همه اینها نماد است. پروژه خیابان بلادیان را ببینید، آجر به آجر این پروژه، مغازه به مغازه، وقتی خوب ببینید یک چیز را میبینید، اینکه این آجرها با مهر روی هم نشستند و امشب شما را با مهر دور هم جمع کردند.
آن زندگی بد را که به آن عادت کرده بودیم را کنار گذاشتیم، یاد گرفتیم شهر ما اتوبان و فرودگاه میخواهد، یاد گرفتیم مثل بهترین نقطههای دنیا مکانهایی میخواهد. یک چیز نتیجه تلاش همگان بود، اسمش وحدت بود.
امشب نمادی از افراد مختلف را صدا زدند، بودند یا نبودند فرقی نمیکرد، مهم این هست که یاد و خاطرهشان باقی میماند.
فرزند خودتان غلامرضا تاجگردون 75 درصد رای دادید تا به خانه ملت روانهاش کنید. چرا این کار را کردید؟ چرا اینکار را کردید که وحدت و انسجامی را ایجاد کردید که الان در آن مهر باشد. در آن مهربانی باشد.
این پروژه یک نماد است، انشالله سال بعد به همت مسئولین محترم شهر که امیدوارم کار کنند برای این مردم، موتور سازندگی و کار و موتور تلاش خاموش نخواهد شد.
برای کار و تلاش با هیچکس تعارف نداریم، برای اینکه این خطه از سرزمین عزیز آباد شود و از آن باران ببارد مطمئن باشید هیچ کدام از پروژهها نمیخواهد و نخواهیم گذاشت که بخوابد.
از تمامی جادههایی که فرزندان این دیار کشتههای زیادی را دادند امرو با آرامش از شهرستان ما عبور میکنند.
گفتم روز اول حضورم در مجلس گفتم استان کهگیلویه و بویراحمد استانی است که اگر چشمهایت را ببندی میفهمی که به استان کهگیلویه و بویراحمد وارد شدی، چون به سنگلاخها و تردد و ترافیک سنگین شهری وارد میشدی، امروز هم اگر به گچساران نزدیک شوی میفهمید که به شهر امن گچساران وارد شدهاید.
امروز زنان و فرزندان ما وقتی وارد خیابان بلادیان میشوند دچار کوفتگی خیابان نمیشوند. این نتیجه تلاش است.
مردم گچساران شاید سختی باشد، بیکاری باشد، ولی یک چیز را فراموش نکنید موتور این کار ادامه دارد. اگر گلهای هست به چیز دیگری گله هست. بعضیها هم سوز به این زخم میریزند، از ما ایراد میگیرند، هر بار آمدم به گچساران یک برنامه داشتم، یا پروژه داشتیم یا کلنگ زدیم، اما از نماینده چه انتظاری دارند، نماینده مهمانشان شود، نماینده باید هیئتی به دنبال داشته باشد، نماینده در ختم سخنرانی کند، نماینده به فاتحه رود، ولی ما فرهنگ را عوض کردیم، نماینده باید کار کند. باید قلمش و فکر و زبان و نگاهش ازش پول و حرارت و کار و برنامه بیاید.
من شرمنده آنهایی هستم که مکرر مرا دعوت میکنند و من نمیتوانم دعوتشان را قبول کنم چون ما باید کار کنیم. یادم است زمانی که پروژه را شروع کردیم رحیمی و زینل زاده زمانی که در این طرح آنقدر بهشان فشار میآمد به من زنگ میزدند و میگفتند طرح را ول کن، چرا خودت را به دردسر میاندازی، (میخواهم بگویم) آبادانی مقاومت میخواهد، در مقابل تهجر. در برابر آنهایی که سنت را نگه داشتهاند و نمیگذارند جوانهای ما آینده خوبی را برای خود تصور کنند. این بچهای که روی سن ایستاده به آیندهاش امیدوار میشود. وگرنه یک محله خراب (آیندهای را متصور نمیکند).
گذشت آن زمانی که مردم گول بخورند. مردم خانههای نوشان را میبینند، کوچههای نو را میبینند. از محله سادات تا بلادیان را که به همت عزیزان شهر ما دارد آباد میشود ببینید.
گذشت آن زمانی که بنشینید و چیزی بگویید که بوی خدمت ندهد. من اجازه نخواهم داد به خودم که بابت منافع مردم معامله نکنم، من بر سر منافع کشورم با دنیا معامله نمیکنم، با هیچ کسی. تمام آنهایی که یک روزی در این شهر قدرت پوشالی داشتند، با آنهایی که امروز سوزشان بلند شده معامله نمیکنم.
مردم عزیز! شمایید که سرنوشت خود را ورق میزنید، من و امثال من رفتنی هستند، آنچه که مهم است آینده شماست. به عقب برنگردید. آنانی که فریاد بر میآورید و منافعتان پریده، اگر قرار هست من نباشم ما (مردم) تعیین خواهیم کرد که آینده چه خواهد بود. اجازه نمیدهیم به شما که ما را برگردانید به زباله دانی که همین خیابان بلادیان سنبلش بود. این شهر ماست که با افتخار میسازیمش.
وزیر میآوریم ناراحت میشوید، نمیآوریم ناراحت میشوید. کار میکنیم، میسازیم ناراحت میشوید، نمی سازیم ناراحت میشوید. به ساز شما چگونه برقصیم. ما آنچه شایسته میهن ماست را درنظر میگیریم.