تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۲۳
کد مطلب : ۱۲۹۲۳۵
پرت و پلا؛ سفر به یاسوج به نیت تائیدیه تحصیلی
۰
کبنا ؛بهنام عکاشه
خواهش نیک این قدر دوست داشتنی و جذاب بود که هر فکری به سر داشتم را کنار گذاشتم.
گفتن نگین این مرد انگار هیچ مرزی و هیچ سازمانی را نمیشناسد، حنی سازمانی که در آن انجام خدمت میکند.
تائیدیه تحصیلی که این روزها سروصدای زیادی به پا کرده برای من نه یک تخلف که یک بیتوجهی از سوی آموزش و پرورش گچساران بود و انگار قرار بود خاک خوردگی ۲۰ روزه نامه تائیدیه در گچساران، همراه باشد با بیماری مسئول این امر در اداره کل و خوابیدن کارها به خاطرش و معلوم نبود اگر یک کنکوری میخواست تائیدیه بگیرد چه سرنوشتی پیدا می کرد.
بگذریم دیروز اینقدر در یاسوج خبر بود که باقی ماجرا در حاشیه قرار میگیرد.
عصبانیتم از اداره آموزش پرورش گچساران هم موجب نشد روحیهام را از دست بدهم و زیبائیهای یک همایش عالی را برای مخاطبین کبنا به تصویر نکشم.
تصاویری که این روزها بحث هایی برانگیخته است. کامنتها از خبرنگاری میگویند که در جشنواره استانی مطبوعات چادر نمیزند می گوید چرا این عکسها را می گذاریم که مثلا موی بیرون است و آستینی کوتاه و ارزشها نادیده گرفته میشود!!!
منتقدین را ارجاع می دهم به همه مشکلاتی که در استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد و همه شان سر در گریبان خاموشی گذارده و سکوت مصلحتی که نه، سکوتی از روی منفعت و بدبینانه اش بیماری اختیار کرده اند.
بدتر از آن میگویند چرا اینقدر عکس میگیرید. وظیفه رسانه آگاه نمودن مردم از ریز وقایع است و کبنا امکانات این کار را دارد و این کار را کرده، می کند و خواهد کرد.
ما تصویری از به قول دوستان بیحجابی را همان گونه بازتاب میدهیم که پوشش زنان محجبه مان را و درباره مردم و خبرنگاران و هنرمندان از روی عملکردشان قضاوت میکنیم نه آراستگی شان.
هر چه بود گذشت و میخواستم به همایش گیر بدهم و شوخی کنم. می خواستم از سماوری بگویم که حمید صفائی روشن کرد و هیچ گاه گرم نشد و گلوئی را نرم نکرد. می خواستم از دفرمه شدن کلمه «همدلی و همزبانی» روی تابلوی ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد بگویم یا از تایپ اشتباه «اختتامیه» که «اختتا میه» نوشته شده بود و می خواستم دیروز چیزهای ریز را نبینم.
اعتراف میکنم زیبائیها و کارهای خوب دیروز البته به زعم من آنقدر بود که این چیزها کاهی است برابر کوه.
دیروز هنرمندان کهگیلویه و بویراحمد نمی گویم حماسه بلکه حداقل روز به یادماندنی را در استان رقم زدند و انگار دارد اتفاقاتی می افتد.
دهبانی که دیروز به شوخی جائی در کنار خودش برای امیر نوروزی خالی گذاشته بود بسیار خوشحال به نظر می رسید.
از شوخیهای «صدیقه محمدی» که بگذریم دیروز روز خوبی برای من و «قلندری»(*) بود و به عکس سفرهای پیشین خستگی های سفر زود از تنم درآمد.
انگار دیروز قرار نبود حتی از گیرهای اضافی حراست ارشاد کهگیلویه و بویراحمد هم به ستوه بیایم که مدام «قلندری» را با خط قرمز خودش آشنا می کرد اما هم او بود که وقتی خود بالا رفت همه از او عکس گرفتند و چه سلفی هائی و هنر چه میکند با انسان.
اما دیروز در یاسوج، همه اتفاقات در داخل سالن همایش نیفتاد. وقایعی در بیرون در جریان بود که نه هنرمندان و نه مدیران و نه نخبگان در آن دست نداشتند.
پسرکی خوش سیما یک هزار تومانی را محکم به دست گرفته بود و انگار به دهبانی می گفت تا وقتی که هنر نتواند پولش را دربیاورد دردها همین است که هست و همیشه باید نالید.
دیروز پله های سن سالن همایش انتقاد که استاندار نیکزاد* از هراسش هنگام بالارفتن از آن گفته بود را یادم انداخت و از طرفی کج سلیقگی سازندگان سالن که هیچ راهروئی ر ا برای عبور مدعوین تدارک ندیده اند.
دیروز دهبانی زودتر از همه فهمید که قدیمی ها لج او را درآورده اند و کارهای زیادی رروی دست مانده چه از قدیم و چه امروز.
دهبانی اما این را هم فهمید که هر چه کار خوب مانند دیروز هم انجام بدهد دیوار ارشاد کهگیلویه و بویراحمد کوتاه ترین دیوار است که حتی کودک خوش سیما هم به راحتی از آن بالا می رود.
* خبرنگار کبنا نیوز-گچساران
* استاندار کهگیلویه و بویراحمد-دولت دهم
خواهش نیک این قدر دوست داشتنی و جذاب بود که هر فکری به سر داشتم را کنار گذاشتم.
گفتن نگین این مرد انگار هیچ مرزی و هیچ سازمانی را نمیشناسد، حنی سازمانی که در آن انجام خدمت میکند.
تائیدیه تحصیلی که این روزها سروصدای زیادی به پا کرده برای من نه یک تخلف که یک بیتوجهی از سوی آموزش و پرورش گچساران بود و انگار قرار بود خاک خوردگی ۲۰ روزه نامه تائیدیه در گچساران، همراه باشد با بیماری مسئول این امر در اداره کل و خوابیدن کارها به خاطرش و معلوم نبود اگر یک کنکوری میخواست تائیدیه بگیرد چه سرنوشتی پیدا می کرد.
بگذریم دیروز اینقدر در یاسوج خبر بود که باقی ماجرا در حاشیه قرار میگیرد.
عصبانیتم از اداره آموزش پرورش گچساران هم موجب نشد روحیهام را از دست بدهم و زیبائیهای یک همایش عالی را برای مخاطبین کبنا به تصویر نکشم.
تصاویری که این روزها بحث هایی برانگیخته است. کامنتها از خبرنگاری میگویند که در جشنواره استانی مطبوعات چادر نمیزند می گوید چرا این عکسها را می گذاریم که مثلا موی بیرون است و آستینی کوتاه و ارزشها نادیده گرفته میشود!!!
منتقدین را ارجاع می دهم به همه مشکلاتی که در استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد و همه شان سر در گریبان خاموشی گذارده و سکوت مصلحتی که نه، سکوتی از روی منفعت و بدبینانه اش بیماری اختیار کرده اند.
بدتر از آن میگویند چرا اینقدر عکس میگیرید. وظیفه رسانه آگاه نمودن مردم از ریز وقایع است و کبنا امکانات این کار را دارد و این کار را کرده، می کند و خواهد کرد.
ما تصویری از به قول دوستان بیحجابی را همان گونه بازتاب میدهیم که پوشش زنان محجبه مان را و درباره مردم و خبرنگاران و هنرمندان از روی عملکردشان قضاوت میکنیم نه آراستگی شان.
هر چه بود گذشت و میخواستم به همایش گیر بدهم و شوخی کنم. می خواستم از سماوری بگویم که حمید صفائی روشن کرد و هیچ گاه گرم نشد و گلوئی را نرم نکرد. می خواستم از دفرمه شدن کلمه «همدلی و همزبانی» روی تابلوی ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد بگویم یا از تایپ اشتباه «اختتامیه» که «اختتا میه» نوشته شده بود و می خواستم دیروز چیزهای ریز را نبینم.
اعتراف میکنم زیبائیها و کارهای خوب دیروز البته به زعم من آنقدر بود که این چیزها کاهی است برابر کوه.
دیروز هنرمندان کهگیلویه و بویراحمد نمی گویم حماسه بلکه حداقل روز به یادماندنی را در استان رقم زدند و انگار دارد اتفاقاتی می افتد.
دهبانی که دیروز به شوخی جائی در کنار خودش برای امیر نوروزی خالی گذاشته بود بسیار خوشحال به نظر می رسید.
از شوخیهای «صدیقه محمدی» که بگذریم دیروز روز خوبی برای من و «قلندری»(*) بود و به عکس سفرهای پیشین خستگی های سفر زود از تنم درآمد.
انگار دیروز قرار نبود حتی از گیرهای اضافی حراست ارشاد کهگیلویه و بویراحمد هم به ستوه بیایم که مدام «قلندری» را با خط قرمز خودش آشنا می کرد اما هم او بود که وقتی خود بالا رفت همه از او عکس گرفتند و چه سلفی هائی و هنر چه میکند با انسان.
اما دیروز در یاسوج، همه اتفاقات در داخل سالن همایش نیفتاد. وقایعی در بیرون در جریان بود که نه هنرمندان و نه مدیران و نه نخبگان در آن دست نداشتند.
پسرکی خوش سیما یک هزار تومانی را محکم به دست گرفته بود و انگار به دهبانی می گفت تا وقتی که هنر نتواند پولش را دربیاورد دردها همین است که هست و همیشه باید نالید.
دیروز پله های سن سالن همایش انتقاد که استاندار نیکزاد* از هراسش هنگام بالارفتن از آن گفته بود را یادم انداخت و از طرفی کج سلیقگی سازندگان سالن که هیچ راهروئی ر ا برای عبور مدعوین تدارک ندیده اند.
دیروز دهبانی زودتر از همه فهمید که قدیمی ها لج او را درآورده اند و کارهای زیادی رروی دست مانده چه از قدیم و چه امروز.
دهبانی اما این را هم فهمید که هر چه کار خوب مانند دیروز هم انجام بدهد دیوار ارشاد کهگیلویه و بویراحمد کوتاه ترین دیوار است که حتی کودک خوش سیما هم به راحتی از آن بالا می رود.
* خبرنگار کبنا نیوز-گچساران
* استاندار کهگیلویه و بویراحمد-دولت دهم
قلمت کمی یه وری شده بهنام