تاریخ انتشار
سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۴۱
کد مطلب : ۷۵۰۶۶
تقدیر تعمیرکاران از شهرداری گچساران
۰
کبنا ؛
علیمراد کاظمپور*
ماشینی با کارگر شهرداری که در حال نظافت و جارو کردن زیرگذر است برخورد می کند و …
نمیدانم چرا خودمان را به خواب می زنیم؟! نمیدانم! نمی دانم و این سوالی است که سالها در ذهن من خواهد بود.
قوانین چه می گویند؟؟!
برگردیم به کمی عقب تر …
زیرگذری با هزاران قصه و قصیده ، و غصه ساخته می شود ، عابری عبور می کند و ماشینی با او برخورد می کند . فردای آن روز ، در قسمت خروجی زیرگذر موانعی ساخته می شود ، تا سرعت در هنگام خروج از آن به حداقل برسد ، راننده ای بی آنکه سرعت گیری ایجاد شده با مانع روبرو می شود ، ترمزی می گیرد و ماشین عقبی با او برخورد می کند.
مدتی می گذرد و باز هم سوال !! باز هم ” نمی دانم ” چیزی در ذهن من با درون من می جنگد.
صبح روز بعد همراه با مسئولین استانی و شهرستانی در نمایشگاه هفته دولت هستیم …
ماشینی با کارگر شهرداری که در حال نظافت و جارو کردن زیرگذر است برخورد می کند و … .
خبرنگاران هرکدام از بالا عکسهایی می گیرند … .
ببخشید ناراحت شدید . تحملتان را کمی بالاتر ببرید . ساعتی بعد به همراه خانواده از همان سمتی که کارگر شهرداری حادثه دیده وارد زیر گذر می شوم.
وای خدای من ! با تابلویی روبرو می شوم ، این تابلو نشان می دهد
عبور عابر پیاده ممنوع (مکثی کوتاه بر صحنه تصادف) … شانه جیبی کارگر شهرداری همان گوشه افتاده است .
ببخشید که از موضوع اصلی فاصله گرفتم ؛ به بیمارستان می روم و چند دقیقه ای نیز در کنار خانواده آن کارگر قرار می گیرم …
راستی یک سوال کوچولو ! چه کسی به کارگر گفته بود برود و داخل زیرگذر را نظافت کند ؟
خُب صحبت اصلی بر سر موانع بود . بعد از آنکه از ابتدای کارکنان دولت تا انتهای شهر از سوی دیگر مانع های بلندی ساخته شد شب هنگام ۲ مانع بزرگ نیز در مقابل فرمانداری ساخته می شود.
خدای من ، یکی پیدا نمی شود به اینها بگوید اینجا که خودش تاریک است؟!
چنان با ماشین از روی مانع پریدم که سرم به سقف ماشین خورد و موقعی که پیاده شدم دیدم سمت راننده، زیر چراغ ماشین شکسته است . از فردا صداهای عجیب و غریبی از ماشین به گوش می رسد.
ببخشید که باز هم ناراحت شدید . الان توی دلتان می گویید: بابا این دیگه کیه !
آخر ، آقایان عزیز کجای دنیا زیر پل هوایی مانع ساخته می شود آنهم به این بلندی ؟!
کجا دیدید در قسمت خروجی زیرگذر مانع ساخته شود ؟! حداقل دیگه تا شیراز و اطراف رفته ایم.
با خودتان فکر کرده اید هنگام خروج از زیرگذر باید به دنده یک و ۲ بیایی ، تازه ، یک نفر از پشت سر محکم به ماشینت می زند.
آقایان محترم جای بحثی نیست ، خودتان را به جای راننده های شهری و تاکسی های گچساران فرض کنید و فکر کنید ماشینی که زیر پای شماست متعلق به شخص شماست.
شاید روزی گچساران را به بام نفتی ایران می شناختند اما با این موانعی که اینروزها در شهرمان ساخته شده مطمئن باشید بعد از تعطیلات عید نوروز و آمد و رفت مسافران نوروزی ، گچساران را به شهر موانع می شناسند .
آنسوتر از فرمانداری ، دقیقا در همان سه راهی مجتمع ادارات ، سالهاست که نیاز به مرمت و روکش آسفالت احساس می شود .
اینروزها این موانع بلند و غیر استاندارد دل هر راننده ای را به درد می آورد و هرکدام از آنها سخنی میگویند:
یکی میگوید: بابا مگر ما چقدر بنزین می گیریم که باید یک مسیرکوتاه را این همه دنده عوض کنیم.
راننده دیگری می گوید: با شرایطی که بوجود آوردند ما فقط باید قرارداد مستقیم با تعمیرکاران جلوبندی ماشین ببندیم که دائما در حال سرویس کردن جلوبندی ماشین باشیم .
ای کاش به جای درست کردن اینهمه تپه های بلند و به قول یکی از دوستان ، سکوی پرواز ،در بلوارها و خیابانها ، آسفالت مورد استفاده این مانع ها را برای خرابی نقاط دیگر استفاده می کردیم یا حداقل موانع استانداردی ساخته می شد.
کاش اونهایی که طرح این موانع را مطرح کرده اند به یاد بارندگی زمستان بیافتند که چنان آب بارندگی در پشت این موانع جمع می شود که نمی توان عبور کرد.
آیا فکر خروجی آبهای روان را کرده اید.
کاش ای کاش به جای اینها با تهیه بروشورهای آموزشی و توزیع آن شروع به آموزش میکردیم یا راستی چقدر در این زمینه کار فرهنگی انجام داده ایم.
عابر پیاده
کاش به جای ساختن مانع در زیر پل هوایی ؛ آموزش استفاده و فرهنگ استفاده از پل هوایی داده می شد.
یا در آخر یک پیشنهاد کوچولوی کوچولو ؛ حداقل به دلیل تاریکی بلوار از قبل اطلاع رسانی کنید که موانع بعدی در چه مکانهای دیگری ساخته می شود.
علیمراد کاظمپور*
ماشینی با کارگر شهرداری که در حال نظافت و جارو کردن زیرگذر است برخورد می کند و …
نمیدانم چرا خودمان را به خواب می زنیم؟! نمیدانم! نمی دانم و این سوالی است که سالها در ذهن من خواهد بود.
قوانین چه می گویند؟؟!
برگردیم به کمی عقب تر …
زیرگذری با هزاران قصه و قصیده ، و غصه ساخته می شود ، عابری عبور می کند و ماشینی با او برخورد می کند . فردای آن روز ، در قسمت خروجی زیرگذر موانعی ساخته می شود ، تا سرعت در هنگام خروج از آن به حداقل برسد ، راننده ای بی آنکه سرعت گیری ایجاد شده با مانع روبرو می شود ، ترمزی می گیرد و ماشین عقبی با او برخورد می کند.
مدتی می گذرد و باز هم سوال !! باز هم ” نمی دانم ” چیزی در ذهن من با درون من می جنگد.
صبح روز بعد همراه با مسئولین استانی و شهرستانی در نمایشگاه هفته دولت هستیم …
ماشینی با کارگر شهرداری که در حال نظافت و جارو کردن زیرگذر است برخورد می کند و … .
خبرنگاران هرکدام از بالا عکسهایی می گیرند … .
ببخشید ناراحت شدید . تحملتان را کمی بالاتر ببرید . ساعتی بعد به همراه خانواده از همان سمتی که کارگر شهرداری حادثه دیده وارد زیر گذر می شوم.
وای خدای من ! با تابلویی روبرو می شوم ، این تابلو نشان می دهد
عبور عابر پیاده ممنوع (مکثی کوتاه بر صحنه تصادف) … شانه جیبی کارگر شهرداری همان گوشه افتاده است .
ببخشید که از موضوع اصلی فاصله گرفتم ؛ به بیمارستان می روم و چند دقیقه ای نیز در کنار خانواده آن کارگر قرار می گیرم …
راستی یک سوال کوچولو ! چه کسی به کارگر گفته بود برود و داخل زیرگذر را نظافت کند ؟
خُب صحبت اصلی بر سر موانع بود . بعد از آنکه از ابتدای کارکنان دولت تا انتهای شهر از سوی دیگر مانع های بلندی ساخته شد شب هنگام ۲ مانع بزرگ نیز در مقابل فرمانداری ساخته می شود.
خدای من ، یکی پیدا نمی شود به اینها بگوید اینجا که خودش تاریک است؟!
چنان با ماشین از روی مانع پریدم که سرم به سقف ماشین خورد و موقعی که پیاده شدم دیدم سمت راننده، زیر چراغ ماشین شکسته است . از فردا صداهای عجیب و غریبی از ماشین به گوش می رسد.
ببخشید که باز هم ناراحت شدید . الان توی دلتان می گویید: بابا این دیگه کیه !
آخر ، آقایان عزیز کجای دنیا زیر پل هوایی مانع ساخته می شود آنهم به این بلندی ؟!
کجا دیدید در قسمت خروجی زیرگذر مانع ساخته شود ؟! حداقل دیگه تا شیراز و اطراف رفته ایم.
با خودتان فکر کرده اید هنگام خروج از زیرگذر باید به دنده یک و ۲ بیایی ، تازه ، یک نفر از پشت سر محکم به ماشینت می زند.
آقایان محترم جای بحثی نیست ، خودتان را به جای راننده های شهری و تاکسی های گچساران فرض کنید و فکر کنید ماشینی که زیر پای شماست متعلق به شخص شماست.
شاید روزی گچساران را به بام نفتی ایران می شناختند اما با این موانعی که اینروزها در شهرمان ساخته شده مطمئن باشید بعد از تعطیلات عید نوروز و آمد و رفت مسافران نوروزی ، گچساران را به شهر موانع می شناسند .
آنسوتر از فرمانداری ، دقیقا در همان سه راهی مجتمع ادارات ، سالهاست که نیاز به مرمت و روکش آسفالت احساس می شود .
اینروزها این موانع بلند و غیر استاندارد دل هر راننده ای را به درد می آورد و هرکدام از آنها سخنی میگویند:
یکی میگوید: بابا مگر ما چقدر بنزین می گیریم که باید یک مسیرکوتاه را این همه دنده عوض کنیم.
راننده دیگری می گوید: با شرایطی که بوجود آوردند ما فقط باید قرارداد مستقیم با تعمیرکاران جلوبندی ماشین ببندیم که دائما در حال سرویس کردن جلوبندی ماشین باشیم .
ای کاش به جای درست کردن اینهمه تپه های بلند و به قول یکی از دوستان ، سکوی پرواز ،در بلوارها و خیابانها ، آسفالت مورد استفاده این مانع ها را برای خرابی نقاط دیگر استفاده می کردیم یا حداقل موانع استانداردی ساخته می شد.
کاش اونهایی که طرح این موانع را مطرح کرده اند به یاد بارندگی زمستان بیافتند که چنان آب بارندگی در پشت این موانع جمع می شود که نمی توان عبور کرد.
آیا فکر خروجی آبهای روان را کرده اید.
کاش ای کاش به جای اینها با تهیه بروشورهای آموزشی و توزیع آن شروع به آموزش میکردیم یا راستی چقدر در این زمینه کار فرهنگی انجام داده ایم.
عابر پیاده
کاش به جای ساختن مانع در زیر پل هوایی ؛ آموزش استفاده و فرهنگ استفاده از پل هوایی داده می شد.
یا در آخر یک پیشنهاد کوچولوی کوچولو ؛ حداقل به دلیل تاریکی بلوار از قبل اطلاع رسانی کنید که موانع بعدی در چه مکانهای دیگری ساخته می شود.