مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ محمد علی وکیلی
سوال اول، بسیج از چه رویید و از چه روی، رویید؟! این سوالی است که برای فهم بسیج باید پاسخ داد. بسیج را البته به قبضه این سطور مختصر درآوردن هوسی عبث است. قامت آن بلندتر از طاقت این قلم است و دفتر اندیشهاش را نمیتوان در هیچ جریدهای جا داد.
اما در حد بضاعت خود کوزهای از آب این دریا باید برگرفت و چشید و در مقراض قضاوتها، راهی به گوهر آن جست.
بسیج را میتوان پارهای از هویت نظام پنداشت. به لحاظ نشانهشناسی، آرمان بسیج، نشانهای از آرمان اجتماعی نظام جمهوری اسلامی است. اوج ارزشهای رفتاری، در بسیج آرمانی متجلی بود. تا آنجا که علی (ع) را بسیجی ناب نامیدند؛ از آن جهت که تمام وجود خود را وقف اسلام کرده بود. بنابر همین تعریف آرمانی، جامعه بسیجی، اتوپیای نظام شد؛ جامعهای که افراد آن در سقف مسئولیت پذیری هستند. در چنین جامعهای مسئولان از خانه بیرون نمیروند جز برای حل مشکل محرومان! همه تشنه خدمتند و کسی در این میان شیفته قدرت نیست. تمام وجود مسئولان نظام اسلامی پر است از اهتمام به امور مسلمین. در چنین جامعهای هیچ کس برای قدرت نمیجنگد و رقابتی هم اگر باشد برای خدمت بیشتر است. خواست عمومی همیشه مطابق با خیر عمومی است. همه افراد، خیر خود را در خیر جامعه میبینند. در میان مسئولان اینجامعه هیچ خبری از حقوق و املاک نجومی، اختلاس و رانت نیست. هیچ کس خود را برتر از قانون نمیداند. چرا که انسان کامل و آرمانی اینجامعه، هرچند در سقف قدرت بود اما بر سر دعوی زره خود، کوچکترین استفادهای از قدرت خود نکرد؛ حتی به بهای محکوم شدن در دادگاه، ذرهای از اجرای مر قانون کوتاه نیامد. محکومیت را به جان خرید اما مساوات و قانون را نخراشید. با این شرایط، طبیعی است که قانون، مقدسترین نهاد اجتماعی جامعه بسیجی باشد.
کف رفتار بسیجی، سقف رعایت قانون است. لذا میتوان نشانههایی برای بسیج پی گرفت. غم خلق به دل داشتن، سودای خدمت به سر داشتن و قانون را بر چشم خود گذاشتن ویژگی یک بسیجی است. به میزانی که ارزشهای بالا محقق شود میتوان گفت به تحقق بسیج نزدیک شدهایم. بیشترین دورانی که جامعه ما رنگ و بوی بسیج داشت دوران دفاع مقدس بود. دورانی که اگر رقابتی هم بود بر سر ایثار بود. کسی به فکر عبور از کسی نبود مگر برای رفتن روی مین! مسئولان،
مسئولانهترین دوران خود را در آن سالها طی کردند. بسیج، در آن سالها، سرش را تا سقف فراگفتمان جمهوری اسلامی بالا میگرفت و هیچگاه قامتش را تا خرده گفتمانهای نظام خم نکرد. به همین سبب پارادایم بسیج، سرمشق رفتاری همه جناحهای درون نظام شد. اینکه کارنامه مسئولان و کارگران نظام، رنگ و بوی بسیجی داشت نیز از همین روی بود. بسیج هم قد گفتمان هژمون بود و لذا گفتمان هژمون هم شد. آن دوران طلایی محصول روحیه بسیجی بود. اکنون نیز نیازمند روحیه بسیجی هستیم. در میان التهابات عصر حاضر راه عبور از این گردنههای خطرناک از راه بسیج میگذرد. گفتمان بسیج بار دیگر باید گفتمان هژمون شود. راه آن هم مشخص است؛ هم بسیج باید نسبت به بافت عصر، باز تولید شود و هم باید هیچ جناحی هوس مصادره بسیج و خم کردن قد آن تا قد خود نداشته باشد. جذابیت حداکثری بسیج زمانی است که چترش هم طراز چتر فراگفتمان جمهوری اسلامی باشد و همه جریانهای درون نظام را در برگیرد. این چنین میتوان امید بست که بار دیگر پارادایم بسیج، پارادایم مسلط کشورداری در ایران شود.
سوال اول، بسیج از چه رویید و از چه روی، رویید؟! این سوالی است که برای فهم بسیج باید پاسخ داد. بسیج را البته به قبضه این سطور مختصر درآوردن هوسی عبث است. قامت آن بلندتر از طاقت این قلم است و دفتر اندیشهاش را نمیتوان در هیچ جریدهای جا داد.
اما در حد بضاعت خود کوزهای از آب این دریا باید برگرفت و چشید و در مقراض قضاوتها، راهی به گوهر آن جست.
بسیج را میتوان پارهای از هویت نظام پنداشت. به لحاظ نشانهشناسی، آرمان بسیج، نشانهای از آرمان اجتماعی نظام جمهوری اسلامی است. اوج ارزشهای رفتاری، در بسیج آرمانی متجلی بود. تا آنجا که علی (ع) را بسیجی ناب نامیدند؛ از آن جهت که تمام وجود خود را وقف اسلام کرده بود. بنابر همین تعریف آرمانی، جامعه بسیجی، اتوپیای نظام شد؛ جامعهای که افراد آن در سقف مسئولیت پذیری هستند. در چنین جامعهای مسئولان از خانه بیرون نمیروند جز برای حل مشکل محرومان! همه تشنه خدمتند و کسی در این میان شیفته قدرت نیست. تمام وجود مسئولان نظام اسلامی پر است از اهتمام به امور مسلمین. در چنین جامعهای هیچ کس برای قدرت نمیجنگد و رقابتی هم اگر باشد برای خدمت بیشتر است. خواست عمومی همیشه مطابق با خیر عمومی است. همه افراد، خیر خود را در خیر جامعه میبینند. در میان مسئولان اینجامعه هیچ خبری از حقوق و املاک نجومی، اختلاس و رانت نیست. هیچ کس خود را برتر از قانون نمیداند. چرا که انسان کامل و آرمانی اینجامعه، هرچند در سقف قدرت بود اما بر سر دعوی زره خود، کوچکترین استفادهای از قدرت خود نکرد؛ حتی به بهای محکوم شدن در دادگاه، ذرهای از اجرای مر قانون کوتاه نیامد. محکومیت را به جان خرید اما مساوات و قانون را نخراشید. با این شرایط، طبیعی است که قانون، مقدسترین نهاد اجتماعی جامعه بسیجی باشد.
کف رفتار بسیجی، سقف رعایت قانون است. لذا میتوان نشانههایی برای بسیج پی گرفت. غم خلق به دل داشتن، سودای خدمت به سر داشتن و قانون را بر چشم خود گذاشتن ویژگی یک بسیجی است. به میزانی که ارزشهای بالا محقق شود میتوان گفت به تحقق بسیج نزدیک شدهایم. بیشترین دورانی که جامعه ما رنگ و بوی بسیج داشت دوران دفاع مقدس بود. دورانی که اگر رقابتی هم بود بر سر ایثار بود. کسی به فکر عبور از کسی نبود مگر برای رفتن روی مین! مسئولان،
مسئولانهترین دوران خود را در آن سالها طی کردند. بسیج، در آن سالها، سرش را تا سقف فراگفتمان جمهوری اسلامی بالا میگرفت و هیچگاه قامتش را تا خرده گفتمانهای نظام خم نکرد. به همین سبب پارادایم بسیج، سرمشق رفتاری همه جناحهای درون نظام شد. اینکه کارنامه مسئولان و کارگران نظام، رنگ و بوی بسیجی داشت نیز از همین روی بود. بسیج هم قد گفتمان هژمون بود و لذا گفتمان هژمون هم شد. آن دوران طلایی محصول روحیه بسیجی بود. اکنون نیز نیازمند روحیه بسیجی هستیم. در میان التهابات عصر حاضر راه عبور از این گردنههای خطرناک از راه بسیج میگذرد. گفتمان بسیج بار دیگر باید گفتمان هژمون شود. راه آن هم مشخص است؛ هم بسیج باید نسبت به بافت عصر، باز تولید شود و هم باید هیچ جناحی هوس مصادره بسیج و خم کردن قد آن تا قد خود نداشته باشد. جذابیت حداکثری بسیج زمانی است که چترش هم طراز چتر فراگفتمان جمهوری اسلامی باشد و همه جریانهای درون نظام را در برگیرد. این چنین میتوان امید بست که بار دیگر پارادایم بسیج، پارادایم مسلط کشورداری در ایران شود.