تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۵۹
کد مطلب : ۵۰۴۸۲۴
مجموعههای ورشی کارگران کهگیلویه و بویراحمد در محاق؛
دستپخت ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد برای کارگران؛ مجموعه ورزشی دنا به بهرهبرداری نرسیده، یاسوج بخشی از ظرفیتاش فعال است و گچساران تعطیل شده / آیا وقتی همین مجموعههای کوچک به درستی مدیریت نمیشوند میتوان انتظار اقدامات بزرگ از این ادارهکل داشت؟
۰
کبنا ؛
در حالی که دولت خدماتی برای کارگران در نظر گرفته، اما در کهگیلویه و بویراحمد مجموعه ورزشی کارگران دنا هنور به بهرهبرداری کامل نرسیده، مجموعه ورزشی یاسوج تنها بخشی از ظرفیتش فعال است و مجموعه گچساران هم کاملاً تعطیل شده است!
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهایی است که نرخ بیکاری در آن همواره بالاتر از میانگین کشوری بوده است. بر اساس آمارهای رسمی، نسبت اشتغال استان به جمعیت فعال در سالهای اخیر حدود ۳۰ درصد و نرخ مشارکت اقتصادی نیز حدود ۳۲.۵ درصد گزارش شده است. به زبان سادهتر، از هر سه نفر در سن کار در این استان، تنها یک نفر مشغول به کار است. با این وجود، حتی همین گروه شاغل نیز از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردار نیستند.
هرچند آمار دقیقی از میزان کارگران رسمی و غیررسمی در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد، اما با توجه به نبود واحدهای بزرگ صنعتی، پایین بودن میزان سرمایهگذاری مولد و سهم اندک بخش تولید در اقتصاد استان، میتوان گفت کارگران تحت فشارهای اقتصادی زیادی قرار دارند. بسیاری از آنها با حداقل حقوق و در شرایطی دشوار معیشت خود را میگذرانند. حتی کارمندان دولت نیز با توجه به سطح عمومی قیمتها و نرخ تورم، توان خرید بالایی ندارند. نگاهی به رشد اقتصادی استان در مقایسه با تورم عمومی، نشان میدهد زندگی برای بخش بزرگی از جامعه شاغل، بهویژه کارگران روزمزدی، صنعتی و خدماتی، روزبهروز دشوارتر شده است.
دولت در قالب سیاستهای حمایتی، خدماتی برای جامعه کارگری از جمله ایجاد و تجهیز مجتمعهای فرهنگی، ورزشی و رفاهی کارگران در استانها در نظر گرفته است. اما این خدمات تا چه حد به دست جامعه هدف رسیدهاند؟ بررسیهای میدانی نشان میدهد بخش قابل توجهی از کارگران استان حتی از وجود چنین مجتمعهایی اطلاع ندارند. بسیاری از آنها نمیدانند که حق استفاده از امکاناتی چون استخر، سالنهای ورزشی یا برنامههای فرهنگی ویژه کارگران را دارند.
از سوی دیگر، وضعیت فیزیکی و عملکردی همین مجتمعها نیز چندان رضایتبخش نیست. نمونه روشن آن مجموعه ورزشی کارگران دنا در شهر سیسخت است که سالها از آغاز عملیات ساختش میگذرد اما هنوز به بهرهبرداری نرسیده است. این پروژه در طول سالها به دلایل متعددی از جمله کمبود اعتبارات، سوءمدیریت و برگشت بودجه، پیشرفت فیزیکی قابل توجهی نداشته است. هر بار وعدهای داده شد، اما نتیجه ملموسی دیده نمیشود.
در مرکز استان، مجموعه ورزشی کارگران یاسوج با وجود آنکه بخشهایی از آن افتتاح شده، همچنان با همه ظرفیت خود فعال نیست. تنها بعضی از سالنها یا فضاها مورد استفاده قرار میگیرند و بخشهای دیگر نیمهتمام یا بلااستفاده ماندهاند. به نظر میرسد نگاه مقطعی و غیرحرفهای به این مجموعهها باعث شده کارکرد اصلیشان یعنی ایجاد نشاط و رفاه برای قشر کارگر محقق نشود.
در گچساران، وضعیت حتی از این هم نگرانکنندهتر است. غلامرضا تاجگردون، نماینده شهرستانهای گچساران و باشت، اخیراً در کلیپی که در فضای مجازی منتشر کرد، از تعطیلی مجموعه ورزشی کارگران گچساران انتقاد کرد. در این ویدئو، او با اشاره به میلیاردها تومان هزینهای که برای احداث این مجموعه صرف شده، تعطیلی آن را نشانهای از بیتوجهی و ناکارآمدی مدیریتی دانست.
گفتنی است کارگران استان در سالهای گذشته با مشکلات اقتصادی و معیشتی متعددی روبهرو بودهاند. تجمعات آنها در مقابل نهادهایی مانند استانداری و شهرداری بارها خبرساز شده است؛ این تجمعات عمدتاً با محوریت تأخیر در پرداخت حقوق یا معوقات مزدی برگزار شدهاند. حتی موارد تلخی چون خودکشی یکی از آبداران استان در سالهای گذشته نیز زنگ هشدار جدی درباره وضعیت معیشتی این قشر بود.
با وجود چنین شرایطی، انتظار میرفت ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان که متولی مستقیم امور کارگران است، نقش فعالی در کاهش این مشکلات ایفا کند. اما عملکرد این ادارهکل در چند دوره گذشته نشان داده که خود نیز با چالشهای مدیریتی و ساختاری روبهروست. در دورهای، گزارشهایی از انحراف تسهیلات اشتغالزایی منتشر شد تا جایی که بازرسان وزارتخانه برای بررسی وضعیت به استان اعزام شدند و در نهایت، وجود انحراف در روند پرداختها تأیید شد. چنین مسائلی نشان میدهد نهتنها سیاستهای حمایتی به درستی اجرا نمیشود، بلکه گاهی مسیرشان نیز از اهداف اصلی منحرف میگردد.
همین مجموعههای ورزشی کارگران که باید نماد توجه دولت به قشر زحمتکش جامعه باشند، بارها در صدر انتقادات نسبت به عملکرد مدیران اداره کار قرار گرفتهاند. اما علیرغم همه این اعتراضات، هنوز هم نه بهطور کامل تکمیل شدهاند و نه با تمام ظرفیت خود کار میکنند.
پس از برکناری نوذر شبرنگ، سکان ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی به ابراهیم مهرجو سپرده شد که پیش از این سالها معاون همین ادارهکل بوده است. مهرجو در حالی بهعنوان مدیرکل منصوب شد که از نظر سیاسی همسو با دولت کنونی محسوب نمیشود و حتی در انتخابات گذشته از محمدباقر قالیباف حمایت کرده بود. همین مسئله از ابتدا محل بحث و انتقاد بود، اما بسیاری امیدوار بودند تجربه طولانی او در بدنه این اداره بتواند به ساماندهی وضعیت نابسامان گذشته کمک کند. با وجود اینکه انتظار میرفت استاندار کهگیلویه و بویراحمد در انتصابها، همسو با دولت عمل کند، ولی تاکنون این مسأله محقق نشده و انتظار عمومی این است که استاندار به طرف دولت برگردد.
بههرحال اکنون نشانههای روشنی از بهبود وضعیت ادارهکل کار استان کهگیلویه و بویراحمد دیده نمیشود. نه برخی از پروژههای نیمهتمام به سرانجام رسیدهاند، نه ساختار خدماتی اداره اصلاح شده و نه رویکرد جدیدی در حوزه کارگری شکل گرفته است. گویی همان چرخهی پیشین ادامه دارد.
مهرجو پرداخت تسهیلات اشتغالزایی را از مهمترین اقدامات خود میداند، اما باید توجه داشت که این تسهیلات، تکلیفی هستند؛ یعنی بانکها بر اساس سهمیه موظف به پرداخت آن به متقاضیان هستند و نقش ادارهکل عمدتاً در تشکیل پرونده و معرفی متقاضی خلاصه میشود. بنابراین، انجام وظایف روتین و قانونی را نمیتوان دستاوردی بزرگ قلمداد کرد.
آنچه از یک مدیرکل انتظار میرود، فراتر از اداره روزمره است. مدیر موفق کسی است که بتواند با رایزنی در سطح وزارت و نهادهای مرکزی، ظرفیتهای جدیدی برای استان ایجاد کند؛ مثلاً زمینه ورود هلدینگهای بزرگ یا سرمایهگذاران بخش خصوصی را فراهم آورد تا بخشی از بیکاری مزمن استان کاهش یابد. اما وقتی حتی مجموعههای ورزشی کارگران که زیرمجموعه مستقیم اداره هستند در بلاتکلیفی و رکود به سر میبرند، آیا میتوان انتظار داشت که اقدامات بزرگتری در سطح جذب سرمایه و توسعه اشتغال رخ دهد؟
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهایی است که نرخ بیکاری در آن همواره بالاتر از میانگین کشوری بوده است. بر اساس آمارهای رسمی، نسبت اشتغال استان به جمعیت فعال در سالهای اخیر حدود ۳۰ درصد و نرخ مشارکت اقتصادی نیز حدود ۳۲.۵ درصد گزارش شده است. به زبان سادهتر، از هر سه نفر در سن کار در این استان، تنها یک نفر مشغول به کار است. با این وجود، حتی همین گروه شاغل نیز از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردار نیستند.
هرچند آمار دقیقی از میزان کارگران رسمی و غیررسمی در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد، اما با توجه به نبود واحدهای بزرگ صنعتی، پایین بودن میزان سرمایهگذاری مولد و سهم اندک بخش تولید در اقتصاد استان، میتوان گفت کارگران تحت فشارهای اقتصادی زیادی قرار دارند. بسیاری از آنها با حداقل حقوق و در شرایطی دشوار معیشت خود را میگذرانند. حتی کارمندان دولت نیز با توجه به سطح عمومی قیمتها و نرخ تورم، توان خرید بالایی ندارند. نگاهی به رشد اقتصادی استان در مقایسه با تورم عمومی، نشان میدهد زندگی برای بخش بزرگی از جامعه شاغل، بهویژه کارگران روزمزدی، صنعتی و خدماتی، روزبهروز دشوارتر شده است.
دولت در قالب سیاستهای حمایتی، خدماتی برای جامعه کارگری از جمله ایجاد و تجهیز مجتمعهای فرهنگی، ورزشی و رفاهی کارگران در استانها در نظر گرفته است. اما این خدمات تا چه حد به دست جامعه هدف رسیدهاند؟ بررسیهای میدانی نشان میدهد بخش قابل توجهی از کارگران استان حتی از وجود چنین مجتمعهایی اطلاع ندارند. بسیاری از آنها نمیدانند که حق استفاده از امکاناتی چون استخر، سالنهای ورزشی یا برنامههای فرهنگی ویژه کارگران را دارند.
از سوی دیگر، وضعیت فیزیکی و عملکردی همین مجتمعها نیز چندان رضایتبخش نیست. نمونه روشن آن مجموعه ورزشی کارگران دنا در شهر سیسخت است که سالها از آغاز عملیات ساختش میگذرد اما هنوز به بهرهبرداری نرسیده است. این پروژه در طول سالها به دلایل متعددی از جمله کمبود اعتبارات، سوءمدیریت و برگشت بودجه، پیشرفت فیزیکی قابل توجهی نداشته است. هر بار وعدهای داده شد، اما نتیجه ملموسی دیده نمیشود.
در مرکز استان، مجموعه ورزشی کارگران یاسوج با وجود آنکه بخشهایی از آن افتتاح شده، همچنان با همه ظرفیت خود فعال نیست. تنها بعضی از سالنها یا فضاها مورد استفاده قرار میگیرند و بخشهای دیگر نیمهتمام یا بلااستفاده ماندهاند. به نظر میرسد نگاه مقطعی و غیرحرفهای به این مجموعهها باعث شده کارکرد اصلیشان یعنی ایجاد نشاط و رفاه برای قشر کارگر محقق نشود.
در گچساران، وضعیت حتی از این هم نگرانکنندهتر است. غلامرضا تاجگردون، نماینده شهرستانهای گچساران و باشت، اخیراً در کلیپی که در فضای مجازی منتشر کرد، از تعطیلی مجموعه ورزشی کارگران گچساران انتقاد کرد. در این ویدئو، او با اشاره به میلیاردها تومان هزینهای که برای احداث این مجموعه صرف شده، تعطیلی آن را نشانهای از بیتوجهی و ناکارآمدی مدیریتی دانست.
گفتنی است کارگران استان در سالهای گذشته با مشکلات اقتصادی و معیشتی متعددی روبهرو بودهاند. تجمعات آنها در مقابل نهادهایی مانند استانداری و شهرداری بارها خبرساز شده است؛ این تجمعات عمدتاً با محوریت تأخیر در پرداخت حقوق یا معوقات مزدی برگزار شدهاند. حتی موارد تلخی چون خودکشی یکی از آبداران استان در سالهای گذشته نیز زنگ هشدار جدی درباره وضعیت معیشتی این قشر بود.
با وجود چنین شرایطی، انتظار میرفت ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان که متولی مستقیم امور کارگران است، نقش فعالی در کاهش این مشکلات ایفا کند. اما عملکرد این ادارهکل در چند دوره گذشته نشان داده که خود نیز با چالشهای مدیریتی و ساختاری روبهروست. در دورهای، گزارشهایی از انحراف تسهیلات اشتغالزایی منتشر شد تا جایی که بازرسان وزارتخانه برای بررسی وضعیت به استان اعزام شدند و در نهایت، وجود انحراف در روند پرداختها تأیید شد. چنین مسائلی نشان میدهد نهتنها سیاستهای حمایتی به درستی اجرا نمیشود، بلکه گاهی مسیرشان نیز از اهداف اصلی منحرف میگردد.
همین مجموعههای ورزشی کارگران که باید نماد توجه دولت به قشر زحمتکش جامعه باشند، بارها در صدر انتقادات نسبت به عملکرد مدیران اداره کار قرار گرفتهاند. اما علیرغم همه این اعتراضات، هنوز هم نه بهطور کامل تکمیل شدهاند و نه با تمام ظرفیت خود کار میکنند.
پس از برکناری نوذر شبرنگ، سکان ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی به ابراهیم مهرجو سپرده شد که پیش از این سالها معاون همین ادارهکل بوده است. مهرجو در حالی بهعنوان مدیرکل منصوب شد که از نظر سیاسی همسو با دولت کنونی محسوب نمیشود و حتی در انتخابات گذشته از محمدباقر قالیباف حمایت کرده بود. همین مسئله از ابتدا محل بحث و انتقاد بود، اما بسیاری امیدوار بودند تجربه طولانی او در بدنه این اداره بتواند به ساماندهی وضعیت نابسامان گذشته کمک کند. با وجود اینکه انتظار میرفت استاندار کهگیلویه و بویراحمد در انتصابها، همسو با دولت عمل کند، ولی تاکنون این مسأله محقق نشده و انتظار عمومی این است که استاندار به طرف دولت برگردد.
بههرحال اکنون نشانههای روشنی از بهبود وضعیت ادارهکل کار استان کهگیلویه و بویراحمد دیده نمیشود. نه برخی از پروژههای نیمهتمام به سرانجام رسیدهاند، نه ساختار خدماتی اداره اصلاح شده و نه رویکرد جدیدی در حوزه کارگری شکل گرفته است. گویی همان چرخهی پیشین ادامه دارد.
مهرجو پرداخت تسهیلات اشتغالزایی را از مهمترین اقدامات خود میداند، اما باید توجه داشت که این تسهیلات، تکلیفی هستند؛ یعنی بانکها بر اساس سهمیه موظف به پرداخت آن به متقاضیان هستند و نقش ادارهکل عمدتاً در تشکیل پرونده و معرفی متقاضی خلاصه میشود. بنابراین، انجام وظایف روتین و قانونی را نمیتوان دستاوردی بزرگ قلمداد کرد.
آنچه از یک مدیرکل انتظار میرود، فراتر از اداره روزمره است. مدیر موفق کسی است که بتواند با رایزنی در سطح وزارت و نهادهای مرکزی، ظرفیتهای جدیدی برای استان ایجاد کند؛ مثلاً زمینه ورود هلدینگهای بزرگ یا سرمایهگذاران بخش خصوصی را فراهم آورد تا بخشی از بیکاری مزمن استان کاهش یابد. اما وقتی حتی مجموعههای ورزشی کارگران که زیرمجموعه مستقیم اداره هستند در بلاتکلیفی و رکود به سر میبرند، آیا میتوان انتظار داشت که اقدامات بزرگتری در سطح جذب سرمایه و توسعه اشتغال رخ دهد؟