تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۴۲
کد مطلب : ۵۰۴۳۹۶
کبنا بررسی کرد؛

دیوارهای یاسوج دیگر با ما از زندگی حرف نمی‌زنند/ وقتی شهرداری یاسوج به جای فرهنگ، تبلیغ می‌فروشد! / نگاهی انتقادی به دیوارنویسی در یاسوج؛ از دیوارهای ایثار و امید تا بنرهای رنگی و بی‌روح!

۰
دیوارهای یاسوج دیگر با ما از زندگی حرف نمی‌زنند/ وقتی شهرداری یاسوج به جای فرهنگ، تبلیغ می‌فروشد! / نگاهی انتقادی به دیوارنویسی در یاسوج؛ از دیوارهای ایثار و امید تا بنرهای رنگی و بی‌روح!
کبنا ؛
یاسوج دیگر شهری با دیوارهای پر از قصه و خاطره نیست. دیوارهایی که روزی تصویر شهیدان، شعر عدالت و آیات و احادیث را بر دوش می‌کشیدند و بوی زندگی می‌دادند، امروز رفتار دیگری با آنها می‌شود، و هیچ‌گونه شفافیتی در خصوص درآمدی که از این محل کسب می‌شود، در اختیار نیست و مشخص نیست هزینه این درآمدها کجا می‌رود؟ درآمدی که می‌تواند بخشی از بدهی‌های شهرداری را تسویه کند و شاید حقوق نیروهای مازاد پرداخت گردد.
به گزارش کبنا، تا همین چند دهه پیش، موضوعات پژوهشی و تحلیل‌های اجتماعی تقریباً تماماً حول محور انسان می‌چرخیدند. اما امروزه محققان و اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی دریافته‌اند که اشیاء هم حیات اجتماعی دارند و به اندازه انسان‌ها می‌توانند دارای هویت و قدرت باشند. در جهان مدرن، اشیاء بخشی از زندگی ما شده‌اند و حتی گاهی بیش از ما حرف می‌زنند.
وقتی به اطراف خود نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم زندگی روزمره‌مان با اشیاء گره خورده است؛ از گوشی موبایلی که ساعت‌ها در دست داریم و نقش مستقیم در ارتباطات، هویت و حتی طبقه اجتماعی‌مان ایفا می‌کند، تا خودرویی که می‌رانیم و حتی انتخابش برای بسیاری تبدیل به ابزاری برای ابراز تمایز اجتماعی شده است. اشیاء خاموش نیستند؛ آنها زبان دارند، جایگاه دارند، و به نوعی در ساختن فرهنگ و روان ما مشارکت می‌کنند.
اما در کنار رابطه انسان و اشیا، خود اشیاء هم در نظامی ناپیدا با یکدیگر در ارتباط‌اند. همان‌گونه که در جامعه انسانی طبقات و تفاوت‌ها وجود دارد، در دنیای اشیاء نیز می‌توان از طبقات و سلسله‌مراتب سخن گفت. برخی اشیاء دیده می‌شوند، احترام دارند، و گاهی حتی تقدیس می‌شوند؛ برخی دیگر مهجور، فراموش‌شده و کم‌اهمیت‌اند. و این سلسله‌مراتب بازتابی از جامعه انسانی است.
از این زاویه، اگر بخواهیم شهری را تحلیل کنیم، کافی‌ست به اشیاء آن نگاه کنیم. ببینیم خیابان‌هایش چه وضعی دارند؟ نیمکت‌های پارکش در چه حال‌اند؟ و مهم‌تر از همه، دیوارهایش با زبان بی‌زبانی به ما چه می‌گویند؟
بیلبوردها و دیوار، یکی از مهم‌ترین اشیاء شهری است که شاید در نگاه اول تنها یک حائل برای جدا کردن و محصور کردن باشد، اما در عمل چیزی فراتر از آن و دارای معانی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. دیوارها همیشه خاطره دارند، حامل معنا هستند و روایت‌گر تاریخ شهر و مردمانش‌اند. گاهی دیوارها حکم مرز را دارند و افراد را مقوله‌بندی می‌کنند.
کافی است لحظه‌ای به گذشته برگردیم؛ به دهه‌های شصت و هفتاد در ایران و به‌ویژه به دیوارهای آن دهه‌های شهر یاسوج نگاه کنیم. آن روزها دیوارها نقش فرهنگی و اجتماعی پررنگی داشتند. هر دیوار شهری می‌توانست بخشی از حافظه جمعی مردم باشد؛ بر دیواری تصویر شهیدی نقش بسته بود، دیواری با آیه‌ای قرآنی یا شعاری درباره عدالت و ایثار، نقاشی شده بود. از دیوارها می‌شد فهمید این مردم چه ارزش‌هایی دارند، به چه امیدی زندگی می‌کنند و چه آرزوهایی در سر می‌پرورانند.
اما امروز اگر در یاسوج قدم بزنید، با چهره‌ای کاملاً متفاوت مواجه می‌شوید. دیوارهای فرهنگی و انسانی جای خود را به بنرهای بزرگ و تبلیغاتی داده‌اند. شهر پر شده از تصاویری که بیشتر از هر چیز بوی تجارت و پول می‌دهند. دیگر خبری از آن دیوارهای زنده و پر از پیام نیست؛ آنچه مانده، سطوحی بی‌روح است که مملو از بنرهای رنگارنگی هستند که با زبان تبلیغات سخن می‌گویند.
این جابه‌جایی در دیوارنویسی‌ها نشانه یک تغییر اجتماعی جدی است. زمانی دیوارها رسانه مردمی و عمومی بودند و هر شهروندی می‌توانست سهمی در گفت‌وگوی جمعی با دیوار پیدا کند. اما امروز بنرها خصوصی‌سازی شده‌اند. بنرها برای همه نیستند؛ تنها آنهایی می‌توانند از دیوار استفاده کنند که قدرت سیاسی و ارتباطی و البته پول داشته باشند.
شهرداری یاسوج و نهادهای مسئول شهری، به‌جای آن‌که این فضاها را برای مشارکت فرهنگی و اجتماعی مردم حفظ کنند، آنها را به کالایی برای کسب درآمد تبدیل کرده‌اند. روابط پولی حالا حتی به سطح دیوارها هم نفوذ کرده است. هر مترمربع از فضای بصری شهر به اجاره رفته و فقط کسانی که پول دارند، می‌توانند صدایشان را بلند کنند.
این وضعیت از چند جهت نگران‌کننده است؛ از یک طرف، می‌توان از حذف حافظه جمعی سخن گفت؛ وقتی دیوارها دیگر حامل تاریخ و هویت نباشند، نسل‌های بعدی از گذشته و ارزش‌های منطقه‌ای و ملی خود بی‌خبر می‌مانند. از سوی دیگر، این پدیده به افزایش بیگانگی شهری نیز دامن می‌زند؛ شهری که دیوارهایش فقط تبلیغات تجاری را فریاد می‌زنند، برای شهروندان غریبه می‌شود. انسان در چنین فضایی احساس تعلق نمی‌کند. مهمتر از همه، فراموشی مسئولیت فرهنگی مدیریت شهری است؛ شهرداری‌ها صرفاً پیمانکار آسفالت و زباله نیستند؛ بخشی از وظیفه آن‌ها ساختن فرهنگ و هویت شهری است.
برای درک این معضل باید به ساختار اقتصادی شهرداری یاسوج نگاه کرد. سال‌ها سوءمدیریت و نبود برنامه پایدار درآمدی، شهرداری را به نهادی ناتوان و بدهکار تبدیل کرده است. نیروهای مازاد و جذب‌های خارج از ضابطه باعث شده بار مالی سنگینی بر دوش شهرداری باشد. نتیجه این چرخه معیوب، تبدیل فضاهای عمومی به منبع درآمد برای شهرداری است.
شهرداری به جای برنامه‌ریزی خلاقانه و فرهنگی، به اجاره دادن دیوارها و فضاهای شهری روی آورده است. حتی بخش‌هایی که می‌توانست محلی برای هنر خیابانی، پیام‌های فرهنگی، یا یادمان‌های مذهبی و ملی باشد، حالا پر از تبلیغات شرکت‌های خصوصی و پیام‌های تجاری است.
این وضعیت دقیقاً مانند خیابان‌ها و آسفالت‌های نیمه‌کاره و پرچاله‌چوله شهر است؛ همان‌گونه که مدیریت شهری در سامان دادن به خیابان‌ها ناکام بوده، در مدیریت بصری و فرهنگی فضاهای عمومی هم شکست خورده است.
اما این وضعیت چه تأثیری بر روان و هویت شهروندان دارد؟ روشن است که شهر فقط خیابان و ساختمان نیست؛ شهر یک موجود زنده است که با انسان‌ها گفت‌وگو می‌کند. روان‌شناسان محیطی تأکید دارند که فضاهای شهری می‌توانند امید، تعلق و آرامش بیافرینند یا برعکس، باعث اضطراب، بیگانگی و خستگی شوند. وقتی همه جا تبلیغ فروش ملک، وام و کالاهای مصرفی باشد، ناخودآگاه ذهن شهروندان به سمت مصرف‌گرایی و رقابت اقتصادی هدایت می‌شود.
از سوی دیگر، حذف پیام‌های امیدبخش و انسانی از فضاهای عمومی، بر روحیه مردم تأثیر مستقیم دارد. دیوارهایی که زمانی با تصویر قهرمانی محلی، آیاتی از قرآن، احادیثی از معصومین، شعری از شاعران ملی یا یادآوری از ایثار و فداکاری پر می‌شد، اکنون فقط کالا و خدمات می‌فروشند. این یعنی آرام‌آرام ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی در مقابل پول فروخته می‌شوند.
روشن است که شهر بدون دیوارهای انسانی، بی‌روح است؛ و شهری بی‌روح، نمی‌تواند آینده‌ای روشن برای مردمانش بسازد. اما اگر همین شهرداری یاسوج، خود نمادی از یک انسان بی‌روح و آینده‌ای مبهم باشد چه؟
این گزارش نافی تلاش و خدمات شهرداری یاسوج نیست و صرفا در راستای اصلاح رویه‌ها و فرایندها منتشر شده و کبنا نیوز آمادگی درج  پاسخ مسئولان مربوطه را دارد.
نام شما

آدرس ايميل شما

فیلم | مکالمه جالب مهدی کروبی و ابطحی

فیلم | مکالمه جالب مهدی کروبی و ابطحی

در مکالمه جالب مهدی کروبی و ابطحی، کروبی گفت: من ساعت یک شب می‌خوابم، ساعت سه بیدار می ...
چراغ اول را پزشکیان روشن کرد؛ حذف یک بنیاد بودجه‌خوار به اسم فرهنگ و حجاب

چراغ اول را پزشکیان روشن کرد؛ حذف یک بنیاد بودجه‌خوار به اسم فرهنگ و حجاب

هر چند توقع اصلی از رییس جمهوری این است که در چند روز باقی‌مانده در تهران یا نیویورک ...
پاسخی به اظهارات نماینده مجلس؛ آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کم فرصت است، نه کم هنر

پاسخی به اظهارات نماینده مجلس؛ آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کم فرصت است، نه کم هنر

بعد از صحبت‌های محمد بهرامی نزد محمد علی‌اکبری، رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی کشور، ...
1