تاریخ انتشار
شنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۳
کد مطلب : ۵۰۳۹۷۵
تحلیلهای سیاسی کبنانیوز؛
محمد بهرامی؛ از شهرداری یاسوج تا مجلس شورای اسلامی / ترکیبی از اخلاقمداری، تلاش مستمر و خوششانسی / آیا بهرامی شانسی برای پیروزی دوباره دارد؟
۰
کبنا ؛
محمد بهرامی که سه بار در رقابتهای انتخاباتی شکست خورد، به اخلاق سیاسی پایبند بود و هیچگاه به تخریب یا تهمت روی نیاورد. او نه نماینده جریان مشخصی بود و نه پایگاه حزبی گسترده داشت، با این حال در انتخابات ۱۴۰۲ با ترکیبی از پشتکار، پیگیری مستمر و خوششانسی توانست به پیروزی برسد. امروز، با گذشت یک سال و نیم از نمایندگیاش، وضعیت سیاسی بهرامی در استان هنوز پر از ابهام است و آینده او در عرصه انتخابات، سوال بزرگی است که جا برای تحلیل و تفسیرهای زیادی باز کرده است.
به گزارش کبنا، طی سلسلهیادداشتهایی به بررسی نامزدهای دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداختیم. در دو یادداشت پیشین، وضعیت نادر منتظریان و مهدی روشنفکر بررسی شد و در این یادداشت به سراغ محمد بهرامی میرویم. در روزهای آینده نیز به بررسی رفتارشناسی و جایگاه سیاسی غلاممحمد زارعی خواهیم پرداخت.
محمد بهرامی را میتوان فردی نجیب و پایبند به رفتارهای اخلاقی در عرصه سیاست دانست، اما شخصیت او کمی تحلیلناپذیر است؛ چرا که ریشه در جریان سیاسی مشخص و قدیمی ندارد و حتی در سطح شهرستان و استان هم مسئولیتهای کلان بر عهده نداشته است. بهرامی زمانی جدیتر دیده شد که با رد صلاحیت مواجه گردید؛ اتفاقی که برخی آن را تلاشی برای تغییر معادلات انتخاباتی دانستند. این اقدام که ظاهراً برای هدایت بخشی از آراء به سمت نامزدهای دیگر طراحی شده بود، در نهایت نتیجهای معکوس به همراه داشت.
مهمترین مسئولیت بهرامی، شهرداری یاسوج و تدریس در دانشگاه آزاد بود. عملکرد او در شهرداری بیش از آنکه زیربنایی و ماندگار باشد، بیشتر جنبههای روبنایی و تبلیغاتی داشت.
با این حال، رفتار سیاسی بهرامی قابل تحسین بود. او اهل جنجال، تخریب و تهمت نبود و سه بار شکست در رقابتهای انتخاباتی را بدون آنکه دیگران را متهم کند یا دعوت به اعتراض عمومی نماید، پذیرفت. بسیاری او را نادیده میگرفتند و حتی گاه حقوق سیاسیاش در رقابتها نادیده گرفته میشد، اما او هیچگاه به متهم کردن مجریان یا برهم زدن فضای انتخابات روی نیاورد.
نکته جالب در چهار دوره حضور مداوم او در انتخابات این است که رنج، مشقت، هزینههای سنگین و فشارهای سیاسیاش را گروهی از همراهانش تحمل کردند، اما در سالی که به پیروزی رسید و وارد قدرت شد، ثمره آن بیشتر به دیگران رسید. از همینرو شاید در آینده هر فردی که بخواهد با بهرامی همراهی کند، با احتیاط بیشتری قدم بردارد.
بهرامی نه خروجی جریان سیاسی خاص بود و نه از جانب جریان مشخصی بهطور رسمی معرفی شد. به نظر میرسد میان نیت خود او برای ورود به عرصه سیاست و اهداف کسانی که در پشتصحنه از او حمایت میکردند، تفاوتهای جدی وجود داشت. در ظاهر بهرامی با اراده پیروزی وارد عرصه شد، اما برخی اصولگرایان، او را ابزاری برای کاهش آرای رقیب جدی خود، غلاممحمد زارعی، میدانستند و از او بهطور غیررسمی حمایت میکردند. به گفته برخی تحلیلگران، اگر بهرامی در دوره حضور ستار هدایتخواه از صحنه کنار میکشید، راهیابی هدایتخواه به مجلس دشوار میشد. بهرامی عملاً فقط در دوره شهرداری یاسوج سودای بهارستان را در سر پروراند، اما پایگاه تشکیلاتی او فراتر از حلقه دوستان، فامیل و همکاران شهرداریاش نرفت.
انتظار بهرامی این بود که اصلاحطلبان بهطور جدی از او حمایت کنند، اما این حمایت هیچگاه کامل نشد. به همین دلیل او حق دارد خود را مدیون جریان اصلاحات نداند. جایگاه او در پاسخگویی به جریانهای سیاسی شبیه مهدی روشنفکر بود، با این تفاوت که روشنفکر ریشه جریانی مشخص در میان اصولگرایان از کهگیلویه تا بویراحمد داشت.
بهرامی در تمام ادوار انتخابات، به دلیل نسبت خانوادگی با سادات ده برافتاب، از نوعی حمایت محدود از سوی برخی اصولگرایان و افراد خاص برخوردار بود. هرچند همیشه با رنگ و لعاب اصلاحطلبانه به میدان میآمد و مسئول ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف در استان کهگیلویه و بویراحمد بود و نشستهای سیاسی با فرزندان هاشمی رفسنجانی، به ویژه فائزه هاشمی برگزار میکرد، اما هیچگاه سخنان تند اصلاحطلبانه به شیوه اصلاحطلبان تندرو بر زبان نیاورد و بیشتر عامیانه و محلی صحبت میکرد.
انصاف حکم میکرد اصلاحطلبان و بهویژه حزب اعتدال و توسعه در دولت تدبیر و امید، او را جدی میگرفتند و در جایگاههایی همچون معاونت استانداری، فرمانداری مرکز استان یا مشاور سیاسی به کار میگرفتند. اما به هر دلیل این اتفاق نیفتاد و این بیمهری تاریخی از سوی پدرخواندههای سیاسی استان، یکی از دلایل رأیآوری او در انتخابات ۱۴۰۲ بود.
در سال ۱۴۰۲ برای ورود مجدد به انتخابات، بخت با بهرامی همراه شد. تحلیلها (نه اطلاع دقیق) نشان میدهد اصولگرایان سنتی، که عزم خود را برای شکست روشنفکر و پیروزی نادر منتظریان جزم کرده بودند، تمام ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی را با توجه به سابقه شغلی منتظریان و پایگاه اجتماعی هدایتخواه بسیج نمودند. در مرحله دوم، تلاش کردند زمینهها را برای پیروزی جریان اصولگرایی فراهم کنند؛ که در این مرحله بهرامی باید کنار گذاشته میشد.
برای این منظور، ابتدا شعار «مرزشکنی» و تجمع برخی از سران اصلاحطلب شهرستان حول منتظریان مطرح شد تا اصلاحطلبان به اردوگاه کاندیدای ائتلاف جذب شوند؛ این اقدام با شایعه رد صلاحیت بهرامی همراه شد و پروژه رد صلاحیت او به نفع جریان اصولگرایی شکل گرفت، اما در نهایت، نتیجه به نفع بهرامی شد.
با رد صلاحیت او، ماه عسل ستاد منتظریان آغاز شد، اما بهرامی بدون سروصدا و با پیگیریهای مستمر توانست تأییدیه خود را دریافت کند و با دست پر بازگردد. بازگشت او از تهران، آغاز پیروزی در انتخابات بود. کنار کشیدن زارعی از انتخابات نیز فرصتی بود تا ستاد او در ماه عسل قرار گیرد و این بار بهرامی به طور جدی مورد توجه قرار گرفت.
عدم حضور عدل هاشمی در انتخابات کهگیلویه نیز عامل دیگری بود که با بهرامی همراه شد و منسوبین همتباری او برای رأی دادن به یاسوج آمدند. شانس با بهرامی یار شده بود.
اختلافات ندای وحدت در بخش پاتاوه و نارضایتی مردم سیسخت از روشنفکر نیز دلیلی بود تا بهرامی بیشترین جذب آراء را از سبد روشنفکر در شهرستان دنا و بخش پاتاوه به دست آورد.
به این ترتیب، با مجموعهای از خوششانسیها و تلاشهای مستمر، بهرامی در یک ماراتن چند ساله، به پیروزی رسید و به مجلس راه یافت. بسیاری از تحلیلگران انتخاباتی، عملکرد فرماندار بویراحمد در سالمسازی روند برگزاری انتخابات و عدم جانبداری وی را یکی دیگر از عوامل موفقیت بهرامی میدانند.
اکنون یک سال و نیم از نمایندگی بهرامی در مجلس میگذرد. اگرچه انتخاب او به عنوان نایبرئیس کمیسیون انرژی مجلس در سال اول ورود به مجلس قابل توجه بود، اما در تراز نمایندگی، نایبرئیسی کمیسیونها و خود کمیسیونها بیشتر جنبه تشریفاتی دارند. بهرامی با ارتباطات رسانهای خوب و تقویت حضور در رسانهها توانسته از فشار مستقیم رسانهها دور بماند و با گفتاردرمانی و توجه به پروژههای از قبل تعریف شده، وانمود کند که قضاوت در مورد عملکردش زود است.
با این حال، گفته میشود بهرامی در حوزه انتصابات مدیران استانی ضعیف عمل کرده و گاهی اشتباهاتی داشته است. حمایت او از رئیس پیشین دانشگاه علوم پزشکی، مدیریت آموزش و پرورش بدون معاون پشتیبان، عملاً همان نقطه ضعف روشنفکر را با شدت بالاتر بازتولید کرده است. در حوزه مدیران کل، کمترین سهم را داشته و مدیران کلی که از ارکان مهم استان هستند، خارج از حوزه تأثیر او بودهاند.
در سایر سازمانها و شرکتهای مهم نیز نقش مشخص و موثری نداشته است. حتی در حوزه فرمانداری و بخشداریها، به جز فرماندار دنا که گزینه مناسبی بود و رضایت مردم را جلب کرد، در دو حوزه بویراحمد و مارگون توفیق چندانی نداشته است. معاونان فرماندار و بخشداران نیز غالباً همان مسیر قبلی را ادامه میدهند.
با توجه به حضور احتمالی غلاممحمد زارعی در دوره آتی و نقش محمدی به عنوان لیدر سیاسی و طائفهای، وضعیت بهرامی برای دور آینده انتخابات نامشخص است. هماکنون جایگاه سیاسی او برجسته نیست و در صورت تکنمایندهای بودن حوزه انتخابیه، کمترین شانس را خواهد داشت و در صورت دونمایندهایشدن، با وضعیت موجود، احتمال پیروزی محدود است. البته باید منتظر تحولات آینده بود.
با وجود روی کار آمدن اصلاحطلبان، بهرامی همچنان بین اصولگرایی و اصلاحطلبی در رفت و آمد است. او خود را اصلاحطلب میداند، اما تاکنون و حتی در حال حاضر، جدی گرفته نمیشود؛ چرا که همچنان از حمایت برخی پدرخواندههای اصولگرای شهرستان بویراحمد مانند سید مسعود حسینی و ستار هدایتخواه برخوردار است و سهم بیشتری از اصولگرایان سنتی دریافت کرده است.
برای اصلاحطلبان، بهرامی تاکنون نیروی شاخصی نداشته است. او تاکنون بیشتر با اصولگرایی و البته تا حدی قومگرایی عمل کرده و این یکی از نقاط ضعف وی در عرصه سیاسی است که موجب انتقادهایی به او شده است.
از این رو، حضور یا عدم حضور و تأیید یا عدم تأیید بهرامی در انتخابات آتی همچنان مبهم است. برخی نزدیکان و تحلیلگران سیاسی بویراحمد معتقدند چشمانداز سیاسی بهرامی با توجه به سختی کار و مطالبات بالای طرفداران، احتمالاً در همین یک دوره محدود خواهد بود.
در صورت عدم حضور او، افرادی مانند سید هدایت اکبری (عضو شورای شهر)، زریر شجاعیخو، مسعود خوبانی، ایوب رضایی (مدیرکل فعلی آموزش و پرورش)، منوچهر محمدی (سرپرست فعلی فرمانداری بویراحمد) و صیدالی میتوانند برای دوره بعدی انتخابات نامزد شوند. البته زمزمه حضور هدایت اکبری، احتمال عدم ورود بهرامی در دور آینده را تقویت کرده است.
به گزارش کبنا، طی سلسلهیادداشتهایی به بررسی نامزدهای دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداختیم. در دو یادداشت پیشین، وضعیت نادر منتظریان و مهدی روشنفکر بررسی شد و در این یادداشت به سراغ محمد بهرامی میرویم. در روزهای آینده نیز به بررسی رفتارشناسی و جایگاه سیاسی غلاممحمد زارعی خواهیم پرداخت.
محمد بهرامی را میتوان فردی نجیب و پایبند به رفتارهای اخلاقی در عرصه سیاست دانست، اما شخصیت او کمی تحلیلناپذیر است؛ چرا که ریشه در جریان سیاسی مشخص و قدیمی ندارد و حتی در سطح شهرستان و استان هم مسئولیتهای کلان بر عهده نداشته است. بهرامی زمانی جدیتر دیده شد که با رد صلاحیت مواجه گردید؛ اتفاقی که برخی آن را تلاشی برای تغییر معادلات انتخاباتی دانستند. این اقدام که ظاهراً برای هدایت بخشی از آراء به سمت نامزدهای دیگر طراحی شده بود، در نهایت نتیجهای معکوس به همراه داشت.
مهمترین مسئولیت بهرامی، شهرداری یاسوج و تدریس در دانشگاه آزاد بود. عملکرد او در شهرداری بیش از آنکه زیربنایی و ماندگار باشد، بیشتر جنبههای روبنایی و تبلیغاتی داشت.
با این حال، رفتار سیاسی بهرامی قابل تحسین بود. او اهل جنجال، تخریب و تهمت نبود و سه بار شکست در رقابتهای انتخاباتی را بدون آنکه دیگران را متهم کند یا دعوت به اعتراض عمومی نماید، پذیرفت. بسیاری او را نادیده میگرفتند و حتی گاه حقوق سیاسیاش در رقابتها نادیده گرفته میشد، اما او هیچگاه به متهم کردن مجریان یا برهم زدن فضای انتخابات روی نیاورد.
نکته جالب در چهار دوره حضور مداوم او در انتخابات این است که رنج، مشقت، هزینههای سنگین و فشارهای سیاسیاش را گروهی از همراهانش تحمل کردند، اما در سالی که به پیروزی رسید و وارد قدرت شد، ثمره آن بیشتر به دیگران رسید. از همینرو شاید در آینده هر فردی که بخواهد با بهرامی همراهی کند، با احتیاط بیشتری قدم بردارد.
بهرامی نه خروجی جریان سیاسی خاص بود و نه از جانب جریان مشخصی بهطور رسمی معرفی شد. به نظر میرسد میان نیت خود او برای ورود به عرصه سیاست و اهداف کسانی که در پشتصحنه از او حمایت میکردند، تفاوتهای جدی وجود داشت. در ظاهر بهرامی با اراده پیروزی وارد عرصه شد، اما برخی اصولگرایان، او را ابزاری برای کاهش آرای رقیب جدی خود، غلاممحمد زارعی، میدانستند و از او بهطور غیررسمی حمایت میکردند. به گفته برخی تحلیلگران، اگر بهرامی در دوره حضور ستار هدایتخواه از صحنه کنار میکشید، راهیابی هدایتخواه به مجلس دشوار میشد. بهرامی عملاً فقط در دوره شهرداری یاسوج سودای بهارستان را در سر پروراند، اما پایگاه تشکیلاتی او فراتر از حلقه دوستان، فامیل و همکاران شهرداریاش نرفت.
انتظار بهرامی این بود که اصلاحطلبان بهطور جدی از او حمایت کنند، اما این حمایت هیچگاه کامل نشد. به همین دلیل او حق دارد خود را مدیون جریان اصلاحات نداند. جایگاه او در پاسخگویی به جریانهای سیاسی شبیه مهدی روشنفکر بود، با این تفاوت که روشنفکر ریشه جریانی مشخص در میان اصولگرایان از کهگیلویه تا بویراحمد داشت.
بهرامی در تمام ادوار انتخابات، به دلیل نسبت خانوادگی با سادات ده برافتاب، از نوعی حمایت محدود از سوی برخی اصولگرایان و افراد خاص برخوردار بود. هرچند همیشه با رنگ و لعاب اصلاحطلبانه به میدان میآمد و مسئول ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف در استان کهگیلویه و بویراحمد بود و نشستهای سیاسی با فرزندان هاشمی رفسنجانی، به ویژه فائزه هاشمی برگزار میکرد، اما هیچگاه سخنان تند اصلاحطلبانه به شیوه اصلاحطلبان تندرو بر زبان نیاورد و بیشتر عامیانه و محلی صحبت میکرد.
انصاف حکم میکرد اصلاحطلبان و بهویژه حزب اعتدال و توسعه در دولت تدبیر و امید، او را جدی میگرفتند و در جایگاههایی همچون معاونت استانداری، فرمانداری مرکز استان یا مشاور سیاسی به کار میگرفتند. اما به هر دلیل این اتفاق نیفتاد و این بیمهری تاریخی از سوی پدرخواندههای سیاسی استان، یکی از دلایل رأیآوری او در انتخابات ۱۴۰۲ بود.
در سال ۱۴۰۲ برای ورود مجدد به انتخابات، بخت با بهرامی همراه شد. تحلیلها (نه اطلاع دقیق) نشان میدهد اصولگرایان سنتی، که عزم خود را برای شکست روشنفکر و پیروزی نادر منتظریان جزم کرده بودند، تمام ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی را با توجه به سابقه شغلی منتظریان و پایگاه اجتماعی هدایتخواه بسیج نمودند. در مرحله دوم، تلاش کردند زمینهها را برای پیروزی جریان اصولگرایی فراهم کنند؛ که در این مرحله بهرامی باید کنار گذاشته میشد.
برای این منظور، ابتدا شعار «مرزشکنی» و تجمع برخی از سران اصلاحطلب شهرستان حول منتظریان مطرح شد تا اصلاحطلبان به اردوگاه کاندیدای ائتلاف جذب شوند؛ این اقدام با شایعه رد صلاحیت بهرامی همراه شد و پروژه رد صلاحیت او به نفع جریان اصولگرایی شکل گرفت، اما در نهایت، نتیجه به نفع بهرامی شد.
با رد صلاحیت او، ماه عسل ستاد منتظریان آغاز شد، اما بهرامی بدون سروصدا و با پیگیریهای مستمر توانست تأییدیه خود را دریافت کند و با دست پر بازگردد. بازگشت او از تهران، آغاز پیروزی در انتخابات بود. کنار کشیدن زارعی از انتخابات نیز فرصتی بود تا ستاد او در ماه عسل قرار گیرد و این بار بهرامی به طور جدی مورد توجه قرار گرفت.
عدم حضور عدل هاشمی در انتخابات کهگیلویه نیز عامل دیگری بود که با بهرامی همراه شد و منسوبین همتباری او برای رأی دادن به یاسوج آمدند. شانس با بهرامی یار شده بود.
اختلافات ندای وحدت در بخش پاتاوه و نارضایتی مردم سیسخت از روشنفکر نیز دلیلی بود تا بهرامی بیشترین جذب آراء را از سبد روشنفکر در شهرستان دنا و بخش پاتاوه به دست آورد.
به این ترتیب، با مجموعهای از خوششانسیها و تلاشهای مستمر، بهرامی در یک ماراتن چند ساله، به پیروزی رسید و به مجلس راه یافت. بسیاری از تحلیلگران انتخاباتی، عملکرد فرماندار بویراحمد در سالمسازی روند برگزاری انتخابات و عدم جانبداری وی را یکی دیگر از عوامل موفقیت بهرامی میدانند.
اکنون یک سال و نیم از نمایندگی بهرامی در مجلس میگذرد. اگرچه انتخاب او به عنوان نایبرئیس کمیسیون انرژی مجلس در سال اول ورود به مجلس قابل توجه بود، اما در تراز نمایندگی، نایبرئیسی کمیسیونها و خود کمیسیونها بیشتر جنبه تشریفاتی دارند. بهرامی با ارتباطات رسانهای خوب و تقویت حضور در رسانهها توانسته از فشار مستقیم رسانهها دور بماند و با گفتاردرمانی و توجه به پروژههای از قبل تعریف شده، وانمود کند که قضاوت در مورد عملکردش زود است.
با این حال، گفته میشود بهرامی در حوزه انتصابات مدیران استانی ضعیف عمل کرده و گاهی اشتباهاتی داشته است. حمایت او از رئیس پیشین دانشگاه علوم پزشکی، مدیریت آموزش و پرورش بدون معاون پشتیبان، عملاً همان نقطه ضعف روشنفکر را با شدت بالاتر بازتولید کرده است. در حوزه مدیران کل، کمترین سهم را داشته و مدیران کلی که از ارکان مهم استان هستند، خارج از حوزه تأثیر او بودهاند.
در سایر سازمانها و شرکتهای مهم نیز نقش مشخص و موثری نداشته است. حتی در حوزه فرمانداری و بخشداریها، به جز فرماندار دنا که گزینه مناسبی بود و رضایت مردم را جلب کرد، در دو حوزه بویراحمد و مارگون توفیق چندانی نداشته است. معاونان فرماندار و بخشداران نیز غالباً همان مسیر قبلی را ادامه میدهند.
با توجه به حضور احتمالی غلاممحمد زارعی در دوره آتی و نقش محمدی به عنوان لیدر سیاسی و طائفهای، وضعیت بهرامی برای دور آینده انتخابات نامشخص است. هماکنون جایگاه سیاسی او برجسته نیست و در صورت تکنمایندهای بودن حوزه انتخابیه، کمترین شانس را خواهد داشت و در صورت دونمایندهایشدن، با وضعیت موجود، احتمال پیروزی محدود است. البته باید منتظر تحولات آینده بود.
با وجود روی کار آمدن اصلاحطلبان، بهرامی همچنان بین اصولگرایی و اصلاحطلبی در رفت و آمد است. او خود را اصلاحطلب میداند، اما تاکنون و حتی در حال حاضر، جدی گرفته نمیشود؛ چرا که همچنان از حمایت برخی پدرخواندههای اصولگرای شهرستان بویراحمد مانند سید مسعود حسینی و ستار هدایتخواه برخوردار است و سهم بیشتری از اصولگرایان سنتی دریافت کرده است.
برای اصلاحطلبان، بهرامی تاکنون نیروی شاخصی نداشته است. او تاکنون بیشتر با اصولگرایی و البته تا حدی قومگرایی عمل کرده و این یکی از نقاط ضعف وی در عرصه سیاسی است که موجب انتقادهایی به او شده است.
از این رو، حضور یا عدم حضور و تأیید یا عدم تأیید بهرامی در انتخابات آتی همچنان مبهم است. برخی نزدیکان و تحلیلگران سیاسی بویراحمد معتقدند چشمانداز سیاسی بهرامی با توجه به سختی کار و مطالبات بالای طرفداران، احتمالاً در همین یک دوره محدود خواهد بود.
در صورت عدم حضور او، افرادی مانند سید هدایت اکبری (عضو شورای شهر)، زریر شجاعیخو، مسعود خوبانی، ایوب رضایی (مدیرکل فعلی آموزش و پرورش)، منوچهر محمدی (سرپرست فعلی فرمانداری بویراحمد) و صیدالی میتوانند برای دوره بعدی انتخابات نامزد شوند. البته زمزمه حضور هدایت اکبری، احتمال عدم ورود بهرامی در دور آینده را تقویت کرده است.