تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۳۲
کد مطلب : ۵۰۳۶۴۴
یادداشت پژوهشی از احسان خانمحمدی
نبرد روایتها در جنگ ۱۲ روزه / چگونه بیبیسی فارسی با ایدئولوژی غربیصهیونیستی همدست شد؟
۰
کبنا ؛
یادداشت پژوهشی از احسان خانمحمدی| 23 خرداد 1404 بود که اسرائیل غافلگیرانه به خاک کشور حمله کرد. بخش زیادی از شهروندان ایرانی، این جنگ را نه به صورت مستقیم، بلکه از زاویه نگاه رسانهها مینگریستند. اسرائیل نیز همزمان با حمله نظامی، عملیات روانی را از طریق جنگ رسانهای آغاز کرد. هر چند در داخل هم رسانهها پوشش وسیعی از این اتفاق به دست دادند، اما متأسفانه در کشور، از نظر عملیات رسانهای ضعفهای جدی داریم و معمولاً در ارائه روایت نخست، دچار خلأهایی هستیم؛ همین موضوع را به گونههای مختلف رهبر انقلاب بیان کرده و اتفاقاً طرح «جهاد تبیین» نیز بیارتباط با جنگ روایتها و ضعف در روایت رسانهای نیست.
بههرحال اگر جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل را تنها یک پدیده نظامی بدانیم، حتماً دچار تقلیلگرایی خواهیم شد؛ چرا که به هیچ وجه نمیتوان عملیات رسانهایِ همراه با آن را نادیده گرفت.
آن روزها شهروندان ایرانی، از زاویه نگاه رسانهها و تحلیلهایی که رسانهها به دست میدادند از چندوچون جنگ باخبر میشدند. بسیاری از رسانهها با وجود آنکه ادعای بیطرفی داشتند، اما عملاً جانب اسرائیل را میگرفتند. بیبیسی فارسی یکی از همین رسانهها بود. باوجودآنکه برخی مدعیاند این رسانه رویکرد بیطرفانهای در روایت جنگ اتخاذ کرده، اما بررسیها نشان میدهد که روایت این رسانه کاملاً یکسویه و در همدستی با ایدئولوژی غربیصهیونیستی بوده است. من با بررسی اخباری که از تاریخ 23 خرداد تا سوم تیر در سایت این رسانه منتشر شده، دریافتم که بازنمایی اخبار جنگ تماماً ایدئولوژیک و با جهتگیری یکسویه به سود اسرائیل و آمریکا بوده است. در ادامه شواهد لازم برای این ادعا را طرح خواهم کرد. قبل از طرح شواهد لازم است گفته شد در طول آن بازه زمانی با رجوع به سایت این رسانه تمام اخبار و تحلیلهایی که در آن سایت منتشر شده بود را بررسی و روزی دو خبر و گزارش و مجموعاً 25 گزارش و خبر را انتخاب و تحلیل کردم.
به طور کلی، یکی از نمودهای جهتگیری ایدئولوژیک، گزینش واژگان است؛ بر اساس نوع استفاده بیبیسی فارسی از واژگان، این رسانه، اسرائیل را کنشگری عقلانی و مشروع، و ایران را تهدیدی غیرعقلانی و خطرناک بازنمایی کرده است. از نخستین روز آغاز درگیریها، حملات اسرائیل با واژگان مثبتی مثل «دقیق و پیشگیرانه»، «هدفمند» و «برای رفع تهدید ایران» (۲۳ خرداد) توصیف شد. این واژگان عمل نظامی را با بار عقلانیت و ضرورت اخلاقی همراه میسازند. همین الگو در روزهای بعد هم تکرار میشود؛ حملات اسرائیل «ضربهای راهبردی» و «ضروری برای بازدارندگی» توصیف شدند (۲۶ خرداد)؛ بر اساس گزارش بیبیسی فارسی ارتش اسرائیل اعلام میکند عملیات «با موفقیت اهداف کلیدی ایران را نابود کرده است» (۲۸ خرداد)؛ یک روز بعد، گزارشها از «عملیات دقیق» اسرائیل سخن میگویند که توان ایران را «بهشدت تضعیف کرده است» (۲۹ خرداد)؛ در ادامه، سخنگوی ارتش اسرائیل از «دقت بیسابقه» سامانه پدافندی و «قاطعیت در دفاع» صحبت میکند (۲ تیر) و مقامات اسرائیل میگویند «اسرائیل با هوشمندی تمام تهدید ایران را خنثی کرده است» (۳ تیر). آنچنان که از این واژگان برداشت میشود، بیبیسی نوعی همدلی با اسرائیل دارد و اقدام او را تأیید میکند.
قضیه وقتی جالبتر میشود که به نوع استفاده واژگانی این رسانه درباره ایران میرسیم؛ ایران در اغلب موارد با واژگانی تهدیدآمیز و خطرناک بازنمایی میشود. در همان روز آغازین جنگ، ایران بهعنوان «قادر به ساخت بمب در عرض چند روز» (۲۳ خرداد) و حامی «حملات تروریستی احتمالی از طریق نیروهای نیابتی» معرفی میگردد (۲۶ خرداد). بیبیسی مینویسد: «موشکهای ایران به مناطق مسکونی اصابت کردهاند» (۲۸ خرداد) و ایران «در تلاش برای برهم زدن ثبات منطقه» (۲۹ خرداد) و بهعنوان «تهدیدی برای امنیت بینالمللی» بازنمایی میشود (۱ تیر). حتی در مواردی که به توانمندی ایران اشاره میشود، این قدرت با واژگان تهدیدآمیز همراه میگردد. نمونه بارز آن گزاره «ایران چنین قدرت عجیبی دارد» (۲۶ خرداد) است که بلافاصله با هشدار از «خطر تشدید جنگ» ادامه پیدا میکند.
از طرف دیگر، بیبیسی فارسی در مواردی از واژگانی استفاده میکند که در ظاهر خنثی هستند، اما بار ضمنی و ایدئولوژیک دارند. در ۲۸ خرداد مینویسد «موشکهای سپاه خساراتی وارد کردهاند، اما تأثیر آنها با نتایج حملات اسرائیل قابل مقایسه نیست». در اینجا عبارت «قابل مقایسه نیست» حملات ایران را کوچک و در مقابل، قدرت اسرائیل را برجسته میکند. در ۳۱ خرداد «حمله به بیمارستانهای اسرائیل بازتاب جهانی داشت، اما حمله به بیمارستانهای ایران به دلیل محدودیت رسانههای داخلی کمتر پوشش داده شد» (۳۱ خرداد). واژه «کمتر پوشش داده شد» خنثی به نظر میآید، اما بهطور ضمنی مسئولیت را بر عهده خود ایران میگذارد. در ۲ تیر گزارشها میگویند ایران «با وجود وسعت جغرافیاییاش نتوانست دفاع مؤثری داشته باشد» (۲ تیر). عبارت «نتوانست دفاع مؤثری داشته باشد» ظاهراً توصیفی است، اما ضمنی، اشاره به ضعف و ناکارآمدی ایران دارد.
در شیوه بازنمایی رسانهای بیبیسی فارسی، گزارش تلفات انسانی ایران عمدتاً با اعداد و عبارات سرد بیان میشود؛ «بیش از ۲۰۰ نفر در حملات اسرائیل کشته شدهاند» (۲۸ خرداد) و «دهها فرمانده و نیروی نظامی ایران در حملات کشته شدند» (۲۳ خرداد). در مقابل، وقتی به اسرائیل میرسد، واژگان با بار عاطفی به کار میروند؛ «زیرساختهای حیاتی»، «بیمارستان»، «شهرهای بزرگ» (۳۱ خرداد) و «شهروندان اسرائیلی در ترس و نگرانی شب را سپری کردند» (۲۸ خرداد). این تفاوت واژگانی نشان میدهد رنج ایرانیان عامدانه نادیده گرفته میشود، در حالی که رنج اسرائیلیها پررنگ و عاطفی بازنمایی میشود.
از واژگان که بگذریم، به انتخابهای نحوی میرسیم که در متن خبری یکی از ابزارهای مهم برای جهتدهی معنایی هستند. بررسی دادههای بیبیسی فارسی نشان میدهد این رسانه با استفاده از جملات معلوم و مجهول، برجستهسازی یا حذف فاعل، و ترتیب نحوی جمله، سوگیری خاصی را به مخاطب القا میکند.
در این اخبار، وقتی اسرائیل به ایران حمله میکند، غالباً از جملات معلوم استفاده میشود که فاعل «اسرائیل» را بهوضوح ذکر میکنند. اما همراه با صفات مثبت یا عقلانی مثل «اسرائیل حملاتی را در سراسر ایران انجام داد» (۲۳ خرداد)؛ «اسرائیل مراکز نظامی ایران را هدف قرار داد» (۲۳ خرداد)؛ «اسرائیل مراکز موشکی ایران را نابود کرد» (۲۸ خرداد)؛ «اسرائیل با دقت مواضع ایران در سوریه را هدف قرار داد» (۲۹ خرداد) و «ارتش اسرائیل توانست حملات ایران را خنثی کند» (۲ تیر). در همه این موارد، جمله بهوضوح فاعل را مشخص میکند و عمل او را با صفات «دقیق»، «هدفمند»، «خنثیسازی» یا «نابود کردن» همراه میسازد. این الگو اسرائیل را بهعنوان کنشگر فعال و عقلانی نشان میدهد.
از طرف دیگر، زمانی که پای پیامدهای منفی یا تلفات انسانی ایران به میان میآید، ساختار جمله تغییر میکند؛ «به منازل مسکونی حمله شده که به کشته شدن غیرنظامیان منجر شده است» (۲۶ خرداد). فاعل (اسرائیل) حذف شده و جمله در ساختار مجهول آمده است. «بیش از ۲۰۰ نفر کشته شدند» (۲۸ خرداد)؛ باز هم بدون ذکر عامل اصلی مرگ. «زیرساختهای ایران آسیب دیدهاند» (۳ تیر)؛ در این جمله معلوم نیست چه کسی زیرساختها را هدف قرار داده است. «برخی تأسیسات ایران از کار افتادهاند» (۲۹ خرداد)؛ عامل این اتفاق به عمد مبهم باقی مانده است. این حذف فاعل یا مجهولسازی، مسئولیت مستقیم اسرائیل را در تلفات انسانی و تخریبها کمرنگ میکند.
اما وقتی نوبت به ایران میرسد، اغلب از قیدهایی مثل «در پاسخ» یا «در واکنش» در ابتدای جمله استفاده میشود. «ایران در پاسخ با پهپاد و موشک حمله کرد» (۲۶ خرداد). «ایران در واکنش به حملات اسرائیل، تلآویو را هدف قرار داد» (۲۸ خرداد). «ایران پس از حملات اسرائیل مواضعی در حیفا را هدف گرفت» (۲۹ خرداد). «ایران پس از بمبارانهای آمریکا، حملات تازهای ترتیب داد» (۱ تیر). این ترتیب نحوی، ایران را همواره در جایگاه «پاسخدهنده» و نه «کنشگر مستقل» قرار میدهد.
یک نکته جالب دیگر اینکه وقتی اسرائیل هدف حمله ایران قرار میگیرد، فاعل جمله با وضوح کامل ذکر میشود؛ «ایران شهرهای بزرگ اسرائیل، تلآویو و حیفا را هدف قرار داد» (۲۸ خرداد) و «ایران موشکهایی را به سمت مراکز صنعتی اسرائیل شلیک کرد» (۲۹ خرداد). در این موارد، ایران بهعنوان فاعل مهاجم برجسته میشود و اسرائیل در نقش مفعول قربانی قرار میگیرد. اما هنگامی که اسرائیل به ایران حمله میکند، اغلب فاعل حذف میشود یا در ساختارهای مجهول بیان میشود؛ «برخی مراکز هستهای ایران آسیب دیدهاند» (۲۶ خرداد، گزاره ۱۴) و «چندین پایگاه نظامی ایران از بین رفتهاند» (۲۹ خرداد). به این ترتیب، از طریق نحو، اسرائیل در جایگاه کنشگر عقلانی و ایران در جایگاه مهاجم تهدیدگر بازنمایی میشود.
بیبیسی فارسی همین جهتگیری را از طریق نوع استفاده از استعاره، تشبیه، اغراق و ... نیز بازنمایی میکند تا روایت جنگ ایران و اسرائیل را به نفع اسرائیل و علیه ایران چارچوببندی نماید. این رسانه دست به تقابلهای دوگانه نیز میزند تا در ذهن مخاطب این تصور را به وجود بیاورد که اسرائیل در مقابل ایران، دست بالا را دارد. یکی از مسائلی که به وضوح نشان میدهد بیبیسی همدست با ایدئولوژی غربیصهیونیستی است، حذف برخی مسائل و در مقابل برجستهسازی برخی مسائل دیگر است؛ مثلاً به صورت مداوم ایران را بهعنوان «تهدیدی دائمی» معرفی میکند. اما حملات اسرائیل به خاک ایران که از لحاظ حقوق بینالملل تجاوز آشکار محسوب میشود را عامدانه حذف و تنها به عنوان «عملیات پیشگیرانه» توصیف میکند. در اخبار بیبیسی، حملات اسرائیل به مناطق مسکونی و کشتهشدن غیرنظامیان (26 خرداد) ذکر میشود، اما هیچ بحثی از نقض قوانین بینالمللی یا جنایت جنگی نمیآید. با وجود اعلام «بیش از ۲۰۰ کشته در ایران» (28 خرداد)، هیچ اشارهای به مسئولیت اسرائیل در قبال غیرنظامیان وجود ندارد. حمله به بیمارستانهای اسرائیل بهعنوان «فاجعه انسانی» توصیف میشود، اما حمله مشابه به بیمارستانهای ایران صرفاً با اشاره به «محدودیت پوشش رسانهای داخلی»، بدون هیچ نقد جدی به اسرائیل بیان میشود. در این موارد، بیبیسی با حذف جنبههای حقوقی، اسرائیل را از جایگاه متهم به جایگاه مدافع ارتقا میدهد.
موارد زیادی را میتوان مثال زد که این رسانه چگونه با ایدئولوژی غربی و صهیونیستی همدست میشود و علیرغم ادعای بیطرفی، جانب متجاوز را میگیرد. اما تا همینجا کافیست و روشن است که چنین رسانهای ابتداییترین اصول حرفهای را رعایت نمیکند و بهراحتی جانهایی که در ایران گرفته شدند را کمرنگ جلوه میدهد. اما بااینوجود همچنان برخی مدعی بیطرفی این رسانه هستند و از آن دفاع میکنند؛ شاید دلایل زیادی بتوان برای این مسأله ردیف کرد؛ اما یکی از مهمترین دلایل، شاید ضعف داخلی در ارائه روایت نخست باشد. ما در بسیاری از موارد در ارائه روایت نخست درماندهایم. همین عامل باعث شده برخی گرایش به سمت رسانههایی پیدا کنند که در ظاهر بیطرف هستند اما در واقع دستشان به خون آغشته است. این تجربه نشان میدهد اگر روایت نخست را ما نسازیم، دیگران با روایتهای سوگیرانه خود ذهن و افکار عمومی را تسخیر خواهند کرد. بنابراین، تقویت جبهه رسانهای و تحقق واقعی جهاد تبیین ضرورتی انکارناپذیر است.

بههرحال اگر جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل را تنها یک پدیده نظامی بدانیم، حتماً دچار تقلیلگرایی خواهیم شد؛ چرا که به هیچ وجه نمیتوان عملیات رسانهایِ همراه با آن را نادیده گرفت.
آن روزها شهروندان ایرانی، از زاویه نگاه رسانهها و تحلیلهایی که رسانهها به دست میدادند از چندوچون جنگ باخبر میشدند. بسیاری از رسانهها با وجود آنکه ادعای بیطرفی داشتند، اما عملاً جانب اسرائیل را میگرفتند. بیبیسی فارسی یکی از همین رسانهها بود. باوجودآنکه برخی مدعیاند این رسانه رویکرد بیطرفانهای در روایت جنگ اتخاذ کرده، اما بررسیها نشان میدهد که روایت این رسانه کاملاً یکسویه و در همدستی با ایدئولوژی غربیصهیونیستی بوده است. من با بررسی اخباری که از تاریخ 23 خرداد تا سوم تیر در سایت این رسانه منتشر شده، دریافتم که بازنمایی اخبار جنگ تماماً ایدئولوژیک و با جهتگیری یکسویه به سود اسرائیل و آمریکا بوده است. در ادامه شواهد لازم برای این ادعا را طرح خواهم کرد. قبل از طرح شواهد لازم است گفته شد در طول آن بازه زمانی با رجوع به سایت این رسانه تمام اخبار و تحلیلهایی که در آن سایت منتشر شده بود را بررسی و روزی دو خبر و گزارش و مجموعاً 25 گزارش و خبر را انتخاب و تحلیل کردم.
به طور کلی، یکی از نمودهای جهتگیری ایدئولوژیک، گزینش واژگان است؛ بر اساس نوع استفاده بیبیسی فارسی از واژگان، این رسانه، اسرائیل را کنشگری عقلانی و مشروع، و ایران را تهدیدی غیرعقلانی و خطرناک بازنمایی کرده است. از نخستین روز آغاز درگیریها، حملات اسرائیل با واژگان مثبتی مثل «دقیق و پیشگیرانه»، «هدفمند» و «برای رفع تهدید ایران» (۲۳ خرداد) توصیف شد. این واژگان عمل نظامی را با بار عقلانیت و ضرورت اخلاقی همراه میسازند. همین الگو در روزهای بعد هم تکرار میشود؛ حملات اسرائیل «ضربهای راهبردی» و «ضروری برای بازدارندگی» توصیف شدند (۲۶ خرداد)؛ بر اساس گزارش بیبیسی فارسی ارتش اسرائیل اعلام میکند عملیات «با موفقیت اهداف کلیدی ایران را نابود کرده است» (۲۸ خرداد)؛ یک روز بعد، گزارشها از «عملیات دقیق» اسرائیل سخن میگویند که توان ایران را «بهشدت تضعیف کرده است» (۲۹ خرداد)؛ در ادامه، سخنگوی ارتش اسرائیل از «دقت بیسابقه» سامانه پدافندی و «قاطعیت در دفاع» صحبت میکند (۲ تیر) و مقامات اسرائیل میگویند «اسرائیل با هوشمندی تمام تهدید ایران را خنثی کرده است» (۳ تیر). آنچنان که از این واژگان برداشت میشود، بیبیسی نوعی همدلی با اسرائیل دارد و اقدام او را تأیید میکند.
قضیه وقتی جالبتر میشود که به نوع استفاده واژگانی این رسانه درباره ایران میرسیم؛ ایران در اغلب موارد با واژگانی تهدیدآمیز و خطرناک بازنمایی میشود. در همان روز آغازین جنگ، ایران بهعنوان «قادر به ساخت بمب در عرض چند روز» (۲۳ خرداد) و حامی «حملات تروریستی احتمالی از طریق نیروهای نیابتی» معرفی میگردد (۲۶ خرداد). بیبیسی مینویسد: «موشکهای ایران به مناطق مسکونی اصابت کردهاند» (۲۸ خرداد) و ایران «در تلاش برای برهم زدن ثبات منطقه» (۲۹ خرداد) و بهعنوان «تهدیدی برای امنیت بینالمللی» بازنمایی میشود (۱ تیر). حتی در مواردی که به توانمندی ایران اشاره میشود، این قدرت با واژگان تهدیدآمیز همراه میگردد. نمونه بارز آن گزاره «ایران چنین قدرت عجیبی دارد» (۲۶ خرداد) است که بلافاصله با هشدار از «خطر تشدید جنگ» ادامه پیدا میکند.
از طرف دیگر، بیبیسی فارسی در مواردی از واژگانی استفاده میکند که در ظاهر خنثی هستند، اما بار ضمنی و ایدئولوژیک دارند. در ۲۸ خرداد مینویسد «موشکهای سپاه خساراتی وارد کردهاند، اما تأثیر آنها با نتایج حملات اسرائیل قابل مقایسه نیست». در اینجا عبارت «قابل مقایسه نیست» حملات ایران را کوچک و در مقابل، قدرت اسرائیل را برجسته میکند. در ۳۱ خرداد «حمله به بیمارستانهای اسرائیل بازتاب جهانی داشت، اما حمله به بیمارستانهای ایران به دلیل محدودیت رسانههای داخلی کمتر پوشش داده شد» (۳۱ خرداد). واژه «کمتر پوشش داده شد» خنثی به نظر میآید، اما بهطور ضمنی مسئولیت را بر عهده خود ایران میگذارد. در ۲ تیر گزارشها میگویند ایران «با وجود وسعت جغرافیاییاش نتوانست دفاع مؤثری داشته باشد» (۲ تیر). عبارت «نتوانست دفاع مؤثری داشته باشد» ظاهراً توصیفی است، اما ضمنی، اشاره به ضعف و ناکارآمدی ایران دارد.
در شیوه بازنمایی رسانهای بیبیسی فارسی، گزارش تلفات انسانی ایران عمدتاً با اعداد و عبارات سرد بیان میشود؛ «بیش از ۲۰۰ نفر در حملات اسرائیل کشته شدهاند» (۲۸ خرداد) و «دهها فرمانده و نیروی نظامی ایران در حملات کشته شدند» (۲۳ خرداد). در مقابل، وقتی به اسرائیل میرسد، واژگان با بار عاطفی به کار میروند؛ «زیرساختهای حیاتی»، «بیمارستان»، «شهرهای بزرگ» (۳۱ خرداد) و «شهروندان اسرائیلی در ترس و نگرانی شب را سپری کردند» (۲۸ خرداد). این تفاوت واژگانی نشان میدهد رنج ایرانیان عامدانه نادیده گرفته میشود، در حالی که رنج اسرائیلیها پررنگ و عاطفی بازنمایی میشود.
از واژگان که بگذریم، به انتخابهای نحوی میرسیم که در متن خبری یکی از ابزارهای مهم برای جهتدهی معنایی هستند. بررسی دادههای بیبیسی فارسی نشان میدهد این رسانه با استفاده از جملات معلوم و مجهول، برجستهسازی یا حذف فاعل، و ترتیب نحوی جمله، سوگیری خاصی را به مخاطب القا میکند.
در این اخبار، وقتی اسرائیل به ایران حمله میکند، غالباً از جملات معلوم استفاده میشود که فاعل «اسرائیل» را بهوضوح ذکر میکنند. اما همراه با صفات مثبت یا عقلانی مثل «اسرائیل حملاتی را در سراسر ایران انجام داد» (۲۳ خرداد)؛ «اسرائیل مراکز نظامی ایران را هدف قرار داد» (۲۳ خرداد)؛ «اسرائیل مراکز موشکی ایران را نابود کرد» (۲۸ خرداد)؛ «اسرائیل با دقت مواضع ایران در سوریه را هدف قرار داد» (۲۹ خرداد) و «ارتش اسرائیل توانست حملات ایران را خنثی کند» (۲ تیر). در همه این موارد، جمله بهوضوح فاعل را مشخص میکند و عمل او را با صفات «دقیق»، «هدفمند»، «خنثیسازی» یا «نابود کردن» همراه میسازد. این الگو اسرائیل را بهعنوان کنشگر فعال و عقلانی نشان میدهد.
از طرف دیگر، زمانی که پای پیامدهای منفی یا تلفات انسانی ایران به میان میآید، ساختار جمله تغییر میکند؛ «به منازل مسکونی حمله شده که به کشته شدن غیرنظامیان منجر شده است» (۲۶ خرداد). فاعل (اسرائیل) حذف شده و جمله در ساختار مجهول آمده است. «بیش از ۲۰۰ نفر کشته شدند» (۲۸ خرداد)؛ باز هم بدون ذکر عامل اصلی مرگ. «زیرساختهای ایران آسیب دیدهاند» (۳ تیر)؛ در این جمله معلوم نیست چه کسی زیرساختها را هدف قرار داده است. «برخی تأسیسات ایران از کار افتادهاند» (۲۹ خرداد)؛ عامل این اتفاق به عمد مبهم باقی مانده است. این حذف فاعل یا مجهولسازی، مسئولیت مستقیم اسرائیل را در تلفات انسانی و تخریبها کمرنگ میکند.
اما وقتی نوبت به ایران میرسد، اغلب از قیدهایی مثل «در پاسخ» یا «در واکنش» در ابتدای جمله استفاده میشود. «ایران در پاسخ با پهپاد و موشک حمله کرد» (۲۶ خرداد). «ایران در واکنش به حملات اسرائیل، تلآویو را هدف قرار داد» (۲۸ خرداد). «ایران پس از حملات اسرائیل مواضعی در حیفا را هدف گرفت» (۲۹ خرداد). «ایران پس از بمبارانهای آمریکا، حملات تازهای ترتیب داد» (۱ تیر). این ترتیب نحوی، ایران را همواره در جایگاه «پاسخدهنده» و نه «کنشگر مستقل» قرار میدهد.
یک نکته جالب دیگر اینکه وقتی اسرائیل هدف حمله ایران قرار میگیرد، فاعل جمله با وضوح کامل ذکر میشود؛ «ایران شهرهای بزرگ اسرائیل، تلآویو و حیفا را هدف قرار داد» (۲۸ خرداد) و «ایران موشکهایی را به سمت مراکز صنعتی اسرائیل شلیک کرد» (۲۹ خرداد). در این موارد، ایران بهعنوان فاعل مهاجم برجسته میشود و اسرائیل در نقش مفعول قربانی قرار میگیرد. اما هنگامی که اسرائیل به ایران حمله میکند، اغلب فاعل حذف میشود یا در ساختارهای مجهول بیان میشود؛ «برخی مراکز هستهای ایران آسیب دیدهاند» (۲۶ خرداد، گزاره ۱۴) و «چندین پایگاه نظامی ایران از بین رفتهاند» (۲۹ خرداد). به این ترتیب، از طریق نحو، اسرائیل در جایگاه کنشگر عقلانی و ایران در جایگاه مهاجم تهدیدگر بازنمایی میشود.
بیبیسی فارسی همین جهتگیری را از طریق نوع استفاده از استعاره، تشبیه، اغراق و ... نیز بازنمایی میکند تا روایت جنگ ایران و اسرائیل را به نفع اسرائیل و علیه ایران چارچوببندی نماید. این رسانه دست به تقابلهای دوگانه نیز میزند تا در ذهن مخاطب این تصور را به وجود بیاورد که اسرائیل در مقابل ایران، دست بالا را دارد. یکی از مسائلی که به وضوح نشان میدهد بیبیسی همدست با ایدئولوژی غربیصهیونیستی است، حذف برخی مسائل و در مقابل برجستهسازی برخی مسائل دیگر است؛ مثلاً به صورت مداوم ایران را بهعنوان «تهدیدی دائمی» معرفی میکند. اما حملات اسرائیل به خاک ایران که از لحاظ حقوق بینالملل تجاوز آشکار محسوب میشود را عامدانه حذف و تنها به عنوان «عملیات پیشگیرانه» توصیف میکند. در اخبار بیبیسی، حملات اسرائیل به مناطق مسکونی و کشتهشدن غیرنظامیان (26 خرداد) ذکر میشود، اما هیچ بحثی از نقض قوانین بینالمللی یا جنایت جنگی نمیآید. با وجود اعلام «بیش از ۲۰۰ کشته در ایران» (28 خرداد)، هیچ اشارهای به مسئولیت اسرائیل در قبال غیرنظامیان وجود ندارد. حمله به بیمارستانهای اسرائیل بهعنوان «فاجعه انسانی» توصیف میشود، اما حمله مشابه به بیمارستانهای ایران صرفاً با اشاره به «محدودیت پوشش رسانهای داخلی»، بدون هیچ نقد جدی به اسرائیل بیان میشود. در این موارد، بیبیسی با حذف جنبههای حقوقی، اسرائیل را از جایگاه متهم به جایگاه مدافع ارتقا میدهد.
موارد زیادی را میتوان مثال زد که این رسانه چگونه با ایدئولوژی غربی و صهیونیستی همدست میشود و علیرغم ادعای بیطرفی، جانب متجاوز را میگیرد. اما تا همینجا کافیست و روشن است که چنین رسانهای ابتداییترین اصول حرفهای را رعایت نمیکند و بهراحتی جانهایی که در ایران گرفته شدند را کمرنگ جلوه میدهد. اما بااینوجود همچنان برخی مدعی بیطرفی این رسانه هستند و از آن دفاع میکنند؛ شاید دلایل زیادی بتوان برای این مسأله ردیف کرد؛ اما یکی از مهمترین دلایل، شاید ضعف داخلی در ارائه روایت نخست باشد. ما در بسیاری از موارد در ارائه روایت نخست درماندهایم. همین عامل باعث شده برخی گرایش به سمت رسانههایی پیدا کنند که در ظاهر بیطرف هستند اما در واقع دستشان به خون آغشته است. این تجربه نشان میدهد اگر روایت نخست را ما نسازیم، دیگران با روایتهای سوگیرانه خود ذهن و افکار عمومی را تسخیر خواهند کرد. بنابراین، تقویت جبهه رسانهای و تحقق واقعی جهاد تبیین ضرورتی انکارناپذیر است.