تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۵ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۴۳
کد مطلب : ۵۰۱۹۰۴
کبنا بررسی کرد؛
نخستین آزمون جدی محسن آرمین در دانشگاه علمیکاربردی / سرپرست جدید با میراث گذشته دانشگاه چه میکند؟ / (+ چند انتقاد و توصیه)
۰
کبنا ؛
دانشگاه علمیکاربردی کهگیلویه و بویراحمد، سالها گرفتار مسائلی همچون ساختارهای غیرشفاف و آموزشهای کمثمر بود. اما اکنون در آستانه یک تغییر مدیریتی ایستاده است. آیا محسن آرمین میتواند این نهاد خسته را به چرخه تولید دانش و مهارت بازگرداند؟
به گزارش کبنا، با صدور حکمی از سوی ریاست دانشگاه جامع علمیکاربردی کشور، محسن آرمین بهعنوان سرپرست جدید دانشگاه جامع علمیکاربردی استان کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد. بدین ترتیب، دوره ریاست علیاکبر دسترنج به پایان رسید و سکان یکی از نهادهای آموزشی مهم استان به فردی سپرده شد که سابقهاش نشان از تجربه دانشگاهی و پیوند با بدنه علمی دارد. این تغییر حامل انتظارها، انباشت نقدها و البته، نویدِ تحولی احتمالیست. دانشگاه علمیکاربردی استان، در سالهای اخیر، با چالشهای جدی روبرو بوده و حال، امید آن میرود که آرمین بتواند این کشتی لرزان را به ساحل کارآمدی و اعتبار برساند.
در سالهای اخیر، دانشگاه علمیکاربردی کهگیلویه و بویراحمد، نهتنها در سطح ملی و منطقهای مطرح نبود، بلکه حتی در داخل استان هم نقش چندانی ایفا نمیکرد. در واقع، این دانشگاه از جایگاه یک نهاد مهارتمحور و تخصصی، به حاشیه رانده شد و گفته میشد گاهی به سمت بنگاه مدرکسازی رفته است.
یکی از نقدهایی که در طول سالهای گذشته به دانشگاه علمیکاربردی میشد، ساختار شبهقبیلهای و طایفهای در انتصابها و سیاستگذاریهای داخلی دانشگاه بوده است. هر چند نمیتوان چنین چیزی را به کل دانشگاه علمی کاربردی استان تعمیم داد، اما در مواردی ما شاهد چنین پدیدهای بودیم، که در نوع خود میتواند به رسالت واقعی دانشگاه آسیب بزند.
دانشگاه علمیکاربردی اساساً برای مهارتآموزی و پیوند با بازار کار طراحی شده است. اما در کهگیلویه و بویراحمد، این فلسفه، تا حدی تحریف و فراموش شد. برخی از دانشجویان و ناظران، از کیفیت پایین آموزشها و رویکرد مدرکمحور دانشگاه گلایههایی داشتهاند. گفته میشد برخی از افراد صرفاً برای دریافت مدرک در این دانشگاه ثبت نام میکردند و در پی مهارت و تجربه چندانی نبودند. این رویکرد را شاید بتوان مدارک مفتی نام نهاد.
از این مهمتر، برخی گزارشها نشان میدهد دانشگاه علمیکاربردی استان، در ایجاد پیوند مؤثر با بازار موفقیت چندانی نداشته است. در حالیکه در سایر استانها این دانشگاهها نقش پررنگی در تربیت نیروی ماهر برای صنایع محلی ایفا کردهاند، در اینجا نهتنها تقاضای بازار تا حد زیادی نادیده گرفته شده، بلکه حتی در تأمین نیازهای اولیه صنعتی استان هم مشارکت کافی وجود نداشته است. این ضعف باعث شده بخش زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاه، بهجای اشتغال، به انبوه بیکاران با مدرک دانشگاهی بپیوندند.
از سوی دیگر، آمارهای رسمی نشان میدهد که در برخی سالها، کمتر از نیمی از ظرفیت پذیرش این دانشگاه تکمیل شده است. این شاید نشان دهنده این پدیده باشد که اعتماد عمومی به دانشگاه علمیکاربردی کاهش یافته است.
کمبود امکانات آموزشی، فقدان برنامهریزی جامع و کافی برای جذب استادان توانمند، ضعف نظارت بر کیفیت آموزش، و همچنین فاصله گرفتن از استانداردهای مورد انتظار وزارت علوم، از دیگر نقاط ضعف این دانشگاه بودهاند.
برای درک بهتر وضعیت دانشگاه علمیکاربردی استان، کافیست نگاهی به وضعیت مشابه در استانهایی مانند زنجان، ایلام، چهارمحال و بختیاری یا اردبیل داشته باشیم. در این استانها، دانشگاههای علمیکاربردی با رویکردی بومیسازیشده، توانستهاند دورههای پودمانی و کوتاهمدت متناسب با نیاز بازار برگزار کنند، با صنایع محلی قراردادهای آموزشی و کارورزی ببندند، مراکز نوآوری و رشد در کنار دانشگاه راهاندازی کنند، و از همه مهمتر، اعتماد عمومی را بازیابند و از ظرفیت بالای خود برای پذیرش دانشجو بهره ببرند. در حالیکه این استانها بهدرستی مأموریت دانشگاه علمیکاربردی را فهمیدهاند، در کهگیلویه و بویراحمد، این نهاد، طی برخی سالها به جزیرهای منزوی و ناموثر بدل شده بود.
اما حالا شاید بتوان گفت با ورود محسن آرمین به عنوان سرپرست جدید، دانشگاه در آستانه یک بازآرایی و بازنگری قرار گرفته است. انتظار میرود آرمین نشانههای شفافیت و تخصص را به دانشگاه بازگرداند. اصلاح سازوکارهای انتصابی و پرهیز از فامیلیگرایی نخستین گامها در این مسیر هستند. همچنین بازنگری در رشتهها، تعریف دورههای مهارتی واقعی، تعامل با سازمان آموزش فنی و حرفهای و دعوت از اساتید توانمند، لازمه بازتعریف هویت علمی دانشگاه است.
علاوه بر این، اتنظار میرود آرمین دانشگاه را از برج عاج بیرون بکشد و وارد تعامل واقعی با صنعت، شهرداریها، بخش خدمات و حتی بخش کشاورزی و گردشگری استان کند. بدون این پیوند، دانشگاه همچنان در خود خواهد ماند.
آرمین، چهرهای شناختهشده در بدنه دانشگاه یاسوج است. وی با رتبه دانشیاری در دانشکده منابع طبیعی، سالهاست که در حوزه پژوهش و آموزش فعالیت کرده و همچنین مدتی بهعنوان مدیر پژوهشکده منابع طبیعی دانشگاه یاسوج نقشآفرینی کرده است. سوابق او نشان میدهد با مفاهیم توسعه، محیط زیست و کار علمی آشناست. آرمین همچنین در دوره ریاست بهادر کرمی، معاون دانشگاه یاسوج بود. این پیشینه اگرچه بهخودیخود منفی نیست، اما پیوند او با یک حلقه خاص دانشگاهی را در اذهان زنده میکند. از همین رو، بعضی ناظران بر این باورند که شاید او نباید این پست را قبول میکرد. اما به هر حال، آرمین بهدلیل همراهی گفتمانی با دولت و اعتماد مدیران ارشد استان، به این سمت منصوب شده و این، یک سرمایه سیاسی است.
روشن است که آرمین اگر بخواهد صرفاً ادامهدهنده مسیر گذشته باشد، با نقدهای جدی مواجه خواهد شد. اکنون نگاهها به او دوخته شده و عملکرد او به دقت رصد خواهد شد. آرمین باید بداند که برای تغییر، تنها تخصص کافی نیست؛ شجاعت در تصمیمگیری و تعهد به مأموریت دانشگاه نیز ضروری است.
به گزارش کبنا، با صدور حکمی از سوی ریاست دانشگاه جامع علمیکاربردی کشور، محسن آرمین بهعنوان سرپرست جدید دانشگاه جامع علمیکاربردی استان کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد. بدین ترتیب، دوره ریاست علیاکبر دسترنج به پایان رسید و سکان یکی از نهادهای آموزشی مهم استان به فردی سپرده شد که سابقهاش نشان از تجربه دانشگاهی و پیوند با بدنه علمی دارد. این تغییر حامل انتظارها، انباشت نقدها و البته، نویدِ تحولی احتمالیست. دانشگاه علمیکاربردی استان، در سالهای اخیر، با چالشهای جدی روبرو بوده و حال، امید آن میرود که آرمین بتواند این کشتی لرزان را به ساحل کارآمدی و اعتبار برساند.
در سالهای اخیر، دانشگاه علمیکاربردی کهگیلویه و بویراحمد، نهتنها در سطح ملی و منطقهای مطرح نبود، بلکه حتی در داخل استان هم نقش چندانی ایفا نمیکرد. در واقع، این دانشگاه از جایگاه یک نهاد مهارتمحور و تخصصی، به حاشیه رانده شد و گفته میشد گاهی به سمت بنگاه مدرکسازی رفته است.
یکی از نقدهایی که در طول سالهای گذشته به دانشگاه علمیکاربردی میشد، ساختار شبهقبیلهای و طایفهای در انتصابها و سیاستگذاریهای داخلی دانشگاه بوده است. هر چند نمیتوان چنین چیزی را به کل دانشگاه علمی کاربردی استان تعمیم داد، اما در مواردی ما شاهد چنین پدیدهای بودیم، که در نوع خود میتواند به رسالت واقعی دانشگاه آسیب بزند.
دانشگاه علمیکاربردی اساساً برای مهارتآموزی و پیوند با بازار کار طراحی شده است. اما در کهگیلویه و بویراحمد، این فلسفه، تا حدی تحریف و فراموش شد. برخی از دانشجویان و ناظران، از کیفیت پایین آموزشها و رویکرد مدرکمحور دانشگاه گلایههایی داشتهاند. گفته میشد برخی از افراد صرفاً برای دریافت مدرک در این دانشگاه ثبت نام میکردند و در پی مهارت و تجربه چندانی نبودند. این رویکرد را شاید بتوان مدارک مفتی نام نهاد.
از این مهمتر، برخی گزارشها نشان میدهد دانشگاه علمیکاربردی استان، در ایجاد پیوند مؤثر با بازار موفقیت چندانی نداشته است. در حالیکه در سایر استانها این دانشگاهها نقش پررنگی در تربیت نیروی ماهر برای صنایع محلی ایفا کردهاند، در اینجا نهتنها تقاضای بازار تا حد زیادی نادیده گرفته شده، بلکه حتی در تأمین نیازهای اولیه صنعتی استان هم مشارکت کافی وجود نداشته است. این ضعف باعث شده بخش زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاه، بهجای اشتغال، به انبوه بیکاران با مدرک دانشگاهی بپیوندند.
از سوی دیگر، آمارهای رسمی نشان میدهد که در برخی سالها، کمتر از نیمی از ظرفیت پذیرش این دانشگاه تکمیل شده است. این شاید نشان دهنده این پدیده باشد که اعتماد عمومی به دانشگاه علمیکاربردی کاهش یافته است.
کمبود امکانات آموزشی، فقدان برنامهریزی جامع و کافی برای جذب استادان توانمند، ضعف نظارت بر کیفیت آموزش، و همچنین فاصله گرفتن از استانداردهای مورد انتظار وزارت علوم، از دیگر نقاط ضعف این دانشگاه بودهاند.
برای درک بهتر وضعیت دانشگاه علمیکاربردی استان، کافیست نگاهی به وضعیت مشابه در استانهایی مانند زنجان، ایلام، چهارمحال و بختیاری یا اردبیل داشته باشیم. در این استانها، دانشگاههای علمیکاربردی با رویکردی بومیسازیشده، توانستهاند دورههای پودمانی و کوتاهمدت متناسب با نیاز بازار برگزار کنند، با صنایع محلی قراردادهای آموزشی و کارورزی ببندند، مراکز نوآوری و رشد در کنار دانشگاه راهاندازی کنند، و از همه مهمتر، اعتماد عمومی را بازیابند و از ظرفیت بالای خود برای پذیرش دانشجو بهره ببرند. در حالیکه این استانها بهدرستی مأموریت دانشگاه علمیکاربردی را فهمیدهاند، در کهگیلویه و بویراحمد، این نهاد، طی برخی سالها به جزیرهای منزوی و ناموثر بدل شده بود.
اما حالا شاید بتوان گفت با ورود محسن آرمین به عنوان سرپرست جدید، دانشگاه در آستانه یک بازآرایی و بازنگری قرار گرفته است. انتظار میرود آرمین نشانههای شفافیت و تخصص را به دانشگاه بازگرداند. اصلاح سازوکارهای انتصابی و پرهیز از فامیلیگرایی نخستین گامها در این مسیر هستند. همچنین بازنگری در رشتهها، تعریف دورههای مهارتی واقعی، تعامل با سازمان آموزش فنی و حرفهای و دعوت از اساتید توانمند، لازمه بازتعریف هویت علمی دانشگاه است.
علاوه بر این، اتنظار میرود آرمین دانشگاه را از برج عاج بیرون بکشد و وارد تعامل واقعی با صنعت، شهرداریها، بخش خدمات و حتی بخش کشاورزی و گردشگری استان کند. بدون این پیوند، دانشگاه همچنان در خود خواهد ماند.
آرمین، چهرهای شناختهشده در بدنه دانشگاه یاسوج است. وی با رتبه دانشیاری در دانشکده منابع طبیعی، سالهاست که در حوزه پژوهش و آموزش فعالیت کرده و همچنین مدتی بهعنوان مدیر پژوهشکده منابع طبیعی دانشگاه یاسوج نقشآفرینی کرده است. سوابق او نشان میدهد با مفاهیم توسعه، محیط زیست و کار علمی آشناست. آرمین همچنین در دوره ریاست بهادر کرمی، معاون دانشگاه یاسوج بود. این پیشینه اگرچه بهخودیخود منفی نیست، اما پیوند او با یک حلقه خاص دانشگاهی را در اذهان زنده میکند. از همین رو، بعضی ناظران بر این باورند که شاید او نباید این پست را قبول میکرد. اما به هر حال، آرمین بهدلیل همراهی گفتمانی با دولت و اعتماد مدیران ارشد استان، به این سمت منصوب شده و این، یک سرمایه سیاسی است.
روشن است که آرمین اگر بخواهد صرفاً ادامهدهنده مسیر گذشته باشد، با نقدهای جدی مواجه خواهد شد. اکنون نگاهها به او دوخته شده و عملکرد او به دقت رصد خواهد شد. آرمین باید بداند که برای تغییر، تنها تخصص کافی نیست؛ شجاعت در تصمیمگیری و تعهد به مأموریت دانشگاه نیز ضروری است.