تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۴۳
کد مطلب : ۵۰۱۸۶۹
تأملی بر نشست اخیر ادارهکل ورزش و جوانان کهگیلویه و بویراحمد؛
سرپرست ادارهکل ورزش و جوانان به جای ورزشکاران و خبرنگاران، سراغ بلاگرها رفت / این نشست، رفتاری نمایشی بود یا یک سیاست ارتباطی؟ / سؤالاتی درباره هزینه نشست، اولویت ادارهکل و شفافیت مالی و اداری!
۱
کبنا ؛در حالی که برخی از پروژههای ورزشی استان یا نیمهتماماند یا با مشکلات جدی مواجه هستند، سرپرست ادارهکل ورزش و جوانان استان تصمیم گرفته بهجای بازدیدهای میدانی یا گفتوگو با رسانههای رسمی، نشستی با برخی بلاگرهای فضای مجازی در یکی از هتلهای گرانقیمت شهر یاسوج برگزار کند. حال این پرسشها مطرح میشوند که هزینه این نشست از کجا تأمین شده؟ معیار انتخاب مهمانان چه بوده؟ و چرا رسانههای رسمی از این فضا حذف شدهاند؟
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد علیرغم خدمات بسیار قابل توجهی که نظام جمهوری اسلامی در این استان ارائه کرده، متأسفانه سالهاست به دلیل کمکاری برخی مدیران، با انبوهی از مسائل در حوزه ورزش و جوانان، از جمله فرسودگی زیرساختهای ورزشی، مهاجرت ورزشکاران جوان، کمبود سالنها و امکانات برای رشتههای پایه همچون فوتبال و فوتسال، کشتی و برخی دیگر از ورزشها، ضعف در ساماندهی تشکلها و سازمانهای مردمنهاد جوانان و ... روبهروست.
اما با این وجود، اقداماتی از سوی برخی مدیران انجام میگیرد که پرسشبرانگیز و هشداردهندهاند. یکی از این اقدامات، برگزاری نشستی در یکی از هتلهای شهر یاسوج بین سرپرست ادارهکل ورزش و جوانان استان و جمعی از بلاگرهای فعال در فضای مجازی بود. این نشست از حیث محتوایی، انتخاب مخاطب، محل برگزاری و نوع بازنشر رسانهای، نیازمند واکاوی جدی و پاسخگویی شفاف است.
نخستین پرسش، به موضوع هزینههای این نشست مربوط میشود. بر اساس گزارشهای منتشرشده و تصاویر موجود، این جلسه در یکی از هتلهای نسبتاً گرانقیمت یاسوج برگزار شده و بهنظر میرسد هزینه اجاره سالن، پذیرایی و سایر مخارج آن از سطح معمول جلسات اداری بیشتر باشد. در اینجا لازم است که سرپرست ادارهکل بهطور شفاف اعلام کند که هزینه این جلسه از کجا تأمین شده است؟ آیا این هزینه از محل بودجه شخصی پرداخت شده یا از منابع مالی ادارهکل؟ اگر مورد دوم صادق است، آیا چنین هزینهای برای نشستی با بلاگرها، توجیه دارد؟ و اساساً در شرایطی که سالنهای ادارهکل ورزش و جوانان استان یا سایر فضاهای دولتی برای جلسات در دسترس هستند، چه نیازی به اجاره بخشی از یک هتل بود؟
در دولت چهاردهم که بر صرفهجویی و پرهیز از تجملگرایی تأکید دارد، به نظر میرسد این دست اقدامات با اصول کلان نظام اداری در تضاد است. جامعه جوان استان بیش از هر چیزی به برنامههای میدانی، حمایتهای هدفمند، بازسازی امکانات فرسوده ورزشی و ایجاد فرصتهای واقعی برای دیدهشدن و رشد نیاز دارد.
اما صرفنظر از محل نشست، سؤال اساسیتر به ماهیت و ترکیب افراد دعوتشده بازمیگردد. چرا بلاگرها؟ چرا فقط برخی بلاگرها؟ معیار انتخاب این افراد چه بوده؟ آیا این لیست محدود و گزینشی، صرفاً بر اساس نزدیکیهای شخصی و سلیقهای تهیه شده؟ و اگر چنین است، با چه منطقی؟ مگر در استان خبرنگاران، روزنامهنگاران، فعالان رسانهای رسمی و مدیران خبرگزاریهای دارای مجوز و اعتبار حضور ندارند؟ آیا نباید پیش از چنین نشستی، یک جلسه رسمی با اصحاب رسانه برگزار میشد تا سیاستها و برنامههای ادارهکل بهطور شفاف بیان شود؟
در این بین، نباید فراموش کرد که اینستاگرام یک پلتفرم خبری رسمی نیست. بلاگرهای اینستاگرامی اغلب در حوزههای سبک زندگی، تبلیغات، سرگرمی یا بازنماییهای تصویری فعالاند. این فضا عمدتاً برای روایتهای بصری، محتواهای لحظهای و نه تحلیلهای دقیق و گزارشهای مبتنی بر داده و مستندات است. اگر هم برخی اخبار رسمی در این بستر منتشر میشوند، معمولاً توسط صفحات وابسته به رسانههای رسمی یا خبرنگاران حرفهای هستند که از این فضا به عنوان مکمل فعالیت حرفهایشان استفاده میکنند.
از این زاویه، شاید نتوان بر نقش بلاگرها در اطلاعرسانی تخصصی در حوزه مسائل جوانان یا توسعه ورزشی استان حسابی باز کرد. حوزه ورزش و جوانان نیازمند تحلیل، آمار، نقد و گزارشنویسی تخصصی است و به نظر میرسد نمیتوان با یک استوری یا ریلز از سالن جلسه و یک کپشن حمایتی در این زمینه نقش کافی ایفا کرد.
از منظر دیگری نیز میتوان موضوع را بررسی کرد. آیا بهتر نبود به جای دعوت بلاگرها به یک هتل، این افراد به بازدید از سالنهای فرسوده ورزشی، پروژههای نیمهتمام، زمینهای متروک، یا طرحهای در دست احداث در شهرستانهای مختلف برده میشدند؟ آیا مشاهده مستقیم وضعیت امکانات و دغدغههای ورزشکاران در مناطق محروم نمیتوانست فهم واقعبینانهتری از وضعیت ورزش استان ایجاد کند؟ آیا این بازدیدها نمیتوانست شفافیت و صداقت بیشتری به روایت آنها ببخشد؟
همچنین، نگرانی جدی دیگری نیز وجود دارد. آیا هدف اصلی از این نشست، واقعاً انتقال مسائل حوزه ورزش و جوانان بوده یا یک حرکت تبلیغاتی برای برجستهسازی آقای سرپرست؟ تردیدی نیست که در فضای رقابتی مدیریت، برخی مدیران تلاش میکنند از طریق تعامل با صفحات پرمخاطب، تصویر مثبتی از خود در افکار عمومی ارائه دهند. اما مشکل آنجاست که وقتی چنین ارتباطاتی بدون شفافیت و پاسخگویی شکل میگیرند، ذهنیت عمومی بهسمت سوءاستفاده احتمالی از منابع عمومی برای تبلیغ شخصی خواهد رفت.
مورد نگرانکننده دیگر، اعتبار و اصالت صفحاتی است که این افراد در اینستاگرام مدیریت میکنند. آیا این صفحات بهدرستی راستیآزمایی شدهاند؟ آیا بررسی شده که دنبالکنندهها و لایکهایشان واقعیاند یا فیک؟ حالا که خرید فالوئر و لایکهای جعلی امری رایج شده، اگر بودجه عمومی صرف تعامل با صفحات بیاثر یا ساختگی شود، این نه تنها بیفایده، بلکه مصداق حیفومیل منابع است.
نکته پایانی اما بسیار مهم این است که اگر هدف ادارهکل ورزش و جوانان، گفتوگوی رسانهای و پاسخگویی عمومی است، چرا یک نشست خبری رسمی با خبرنگاران و رسانههای استان برگزار نمیشود؟ چرا پرسشهای انباشته فعالان رسانهای درباره بودجهها، پروژههای ورزشی، اولویتبندیها، نقش هیئتها و وضعیت سمنهای جوانان و... بیپاسخ ماندهاند؟
این رسانه جایگاه فعالان مجازی و بلاگرها را ارج مینهد و این گزارش نافی خدمات فعالان مجازی و کارکنان خدوم ادارهکل ورزش و جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد نیست و صرفاً در راستای اصلاح امور فرایندها منتشر شده است.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد علیرغم خدمات بسیار قابل توجهی که نظام جمهوری اسلامی در این استان ارائه کرده، متأسفانه سالهاست به دلیل کمکاری برخی مدیران، با انبوهی از مسائل در حوزه ورزش و جوانان، از جمله فرسودگی زیرساختهای ورزشی، مهاجرت ورزشکاران جوان، کمبود سالنها و امکانات برای رشتههای پایه همچون فوتبال و فوتسال، کشتی و برخی دیگر از ورزشها، ضعف در ساماندهی تشکلها و سازمانهای مردمنهاد جوانان و ... روبهروست.
اما با این وجود، اقداماتی از سوی برخی مدیران انجام میگیرد که پرسشبرانگیز و هشداردهندهاند. یکی از این اقدامات، برگزاری نشستی در یکی از هتلهای شهر یاسوج بین سرپرست ادارهکل ورزش و جوانان استان و جمعی از بلاگرهای فعال در فضای مجازی بود. این نشست از حیث محتوایی، انتخاب مخاطب، محل برگزاری و نوع بازنشر رسانهای، نیازمند واکاوی جدی و پاسخگویی شفاف است.
نخستین پرسش، به موضوع هزینههای این نشست مربوط میشود. بر اساس گزارشهای منتشرشده و تصاویر موجود، این جلسه در یکی از هتلهای نسبتاً گرانقیمت یاسوج برگزار شده و بهنظر میرسد هزینه اجاره سالن، پذیرایی و سایر مخارج آن از سطح معمول جلسات اداری بیشتر باشد. در اینجا لازم است که سرپرست ادارهکل بهطور شفاف اعلام کند که هزینه این جلسه از کجا تأمین شده است؟ آیا این هزینه از محل بودجه شخصی پرداخت شده یا از منابع مالی ادارهکل؟ اگر مورد دوم صادق است، آیا چنین هزینهای برای نشستی با بلاگرها، توجیه دارد؟ و اساساً در شرایطی که سالنهای ادارهکل ورزش و جوانان استان یا سایر فضاهای دولتی برای جلسات در دسترس هستند، چه نیازی به اجاره بخشی از یک هتل بود؟
در دولت چهاردهم که بر صرفهجویی و پرهیز از تجملگرایی تأکید دارد، به نظر میرسد این دست اقدامات با اصول کلان نظام اداری در تضاد است. جامعه جوان استان بیش از هر چیزی به برنامههای میدانی، حمایتهای هدفمند، بازسازی امکانات فرسوده ورزشی و ایجاد فرصتهای واقعی برای دیدهشدن و رشد نیاز دارد.
اما صرفنظر از محل نشست، سؤال اساسیتر به ماهیت و ترکیب افراد دعوتشده بازمیگردد. چرا بلاگرها؟ چرا فقط برخی بلاگرها؟ معیار انتخاب این افراد چه بوده؟ آیا این لیست محدود و گزینشی، صرفاً بر اساس نزدیکیهای شخصی و سلیقهای تهیه شده؟ و اگر چنین است، با چه منطقی؟ مگر در استان خبرنگاران، روزنامهنگاران، فعالان رسانهای رسمی و مدیران خبرگزاریهای دارای مجوز و اعتبار حضور ندارند؟ آیا نباید پیش از چنین نشستی، یک جلسه رسمی با اصحاب رسانه برگزار میشد تا سیاستها و برنامههای ادارهکل بهطور شفاف بیان شود؟
در این بین، نباید فراموش کرد که اینستاگرام یک پلتفرم خبری رسمی نیست. بلاگرهای اینستاگرامی اغلب در حوزههای سبک زندگی، تبلیغات، سرگرمی یا بازنماییهای تصویری فعالاند. این فضا عمدتاً برای روایتهای بصری، محتواهای لحظهای و نه تحلیلهای دقیق و گزارشهای مبتنی بر داده و مستندات است. اگر هم برخی اخبار رسمی در این بستر منتشر میشوند، معمولاً توسط صفحات وابسته به رسانههای رسمی یا خبرنگاران حرفهای هستند که از این فضا به عنوان مکمل فعالیت حرفهایشان استفاده میکنند.
از این زاویه، شاید نتوان بر نقش بلاگرها در اطلاعرسانی تخصصی در حوزه مسائل جوانان یا توسعه ورزشی استان حسابی باز کرد. حوزه ورزش و جوانان نیازمند تحلیل، آمار، نقد و گزارشنویسی تخصصی است و به نظر میرسد نمیتوان با یک استوری یا ریلز از سالن جلسه و یک کپشن حمایتی در این زمینه نقش کافی ایفا کرد.
از منظر دیگری نیز میتوان موضوع را بررسی کرد. آیا بهتر نبود به جای دعوت بلاگرها به یک هتل، این افراد به بازدید از سالنهای فرسوده ورزشی، پروژههای نیمهتمام، زمینهای متروک، یا طرحهای در دست احداث در شهرستانهای مختلف برده میشدند؟ آیا مشاهده مستقیم وضعیت امکانات و دغدغههای ورزشکاران در مناطق محروم نمیتوانست فهم واقعبینانهتری از وضعیت ورزش استان ایجاد کند؟ آیا این بازدیدها نمیتوانست شفافیت و صداقت بیشتری به روایت آنها ببخشد؟
همچنین، نگرانی جدی دیگری نیز وجود دارد. آیا هدف اصلی از این نشست، واقعاً انتقال مسائل حوزه ورزش و جوانان بوده یا یک حرکت تبلیغاتی برای برجستهسازی آقای سرپرست؟ تردیدی نیست که در فضای رقابتی مدیریت، برخی مدیران تلاش میکنند از طریق تعامل با صفحات پرمخاطب، تصویر مثبتی از خود در افکار عمومی ارائه دهند. اما مشکل آنجاست که وقتی چنین ارتباطاتی بدون شفافیت و پاسخگویی شکل میگیرند، ذهنیت عمومی بهسمت سوءاستفاده احتمالی از منابع عمومی برای تبلیغ شخصی خواهد رفت.
مورد نگرانکننده دیگر، اعتبار و اصالت صفحاتی است که این افراد در اینستاگرام مدیریت میکنند. آیا این صفحات بهدرستی راستیآزمایی شدهاند؟ آیا بررسی شده که دنبالکنندهها و لایکهایشان واقعیاند یا فیک؟ حالا که خرید فالوئر و لایکهای جعلی امری رایج شده، اگر بودجه عمومی صرف تعامل با صفحات بیاثر یا ساختگی شود، این نه تنها بیفایده، بلکه مصداق حیفومیل منابع است.
نکته پایانی اما بسیار مهم این است که اگر هدف ادارهکل ورزش و جوانان، گفتوگوی رسانهای و پاسخگویی عمومی است، چرا یک نشست خبری رسمی با خبرنگاران و رسانههای استان برگزار نمیشود؟ چرا پرسشهای انباشته فعالان رسانهای درباره بودجهها، پروژههای ورزشی، اولویتبندیها، نقش هیئتها و وضعیت سمنهای جوانان و... بیپاسخ ماندهاند؟
این رسانه جایگاه فعالان مجازی و بلاگرها را ارج مینهد و این گزارش نافی خدمات فعالان مجازی و کارکنان خدوم ادارهکل ورزش و جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد نیست و صرفاً در راستای اصلاح امور فرایندها منتشر شده است.