تاریخ انتشار
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۵۸
کد مطلب : ۵۰۰۳۸۱
کبنا بررسی کرد؛

ادعاهای بدون سند و شاهدِ کافیِ روزنامه هم‌میهن درباره سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در کهگیلویه و بویراحمد / آیا مدیرکل سابق آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد حافظه جمعی استان را نادیده می‌گیرد که این‌گونه سخن می‌گوید؟ / شاید عزت‌خواه فراموش کرده باشد، اما مردم فراموش نمی‌کنند / آقایان یک سوزن به خودتان بزنید یک جوالدوز به دیگران؛ اول ببینید اصلاح‌طلبان چه کرده‌اند، بعد بروید سراغ ادامه ماجرا

۲
ادعاهای بدون سند و شاهدِ کافیِ روزنامه هم‌میهن درباره سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در کهگیلویه و بویراحمد / آیا مدیرکل سابق آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد حافظه جمعی استان را نادیده می‌گیرد که این‌گونه سخن می‌گوید؟ / شاید عزت‌خواه فراموش کرده باشد، اما مردم فراموش نمی‌کنند / آقایان یک سوزن به خودتان بزنید یک جوالدوز به دیگران؛ اول ببینید اصلاح‌طلبان چه کرده‌اند، بعد بروید سراغ ادامه ماجرا
کبنا ؛اخیراً روزنامه هم‌میهن در گزارشی به عملکرد استاندار کهگیلویه و بویراحمد و فرایندهای سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در استان پرداخته است که متأسفانه مصداق ادعاهای بدون سند و شواهد کافی است و در مواردی هم بیشتر شبیه کلی‌گویی است که ممکن است اساس کل آن گزارش را زیر سؤال ببرد. در ادامه این گزارش مورد سنجش قرار گرفته است.
به گزار کبنا، روزنامه هم‌میهن، در گزارشی که اخیراً درباره نحوه سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در استان کهگیلویه و بویراحمد منتشر کرده، ادعاهای عجیب و در مواردی غیرقابل سنجش و در موارد متعددی هم جهت‌گیرانه ارائه داده است. این ادعاها و مطالب از جهات زیادی قابل انتقاد هستند که در این یادداشت به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. یادداشت هم‌میهن سه بخش دارد، دو بخش آن گفت‌وگو با مدیرکل سابق آموزش و پرورش و یکی از فعالان سیاسی استان است و بخش دیگری درباره وضعیت کلی استان و چگونگی روی کار آمدن استاندار و اقدامات اوست. هر سه بخش را تا جایی که این یادداشت مجال بدهد مورد سنجش قرار می‌دهیم. اما قبل از هر چیزی باید گفت اولاً این روزنامه به نظر نمی‌رسد که در کهگیلویه و بویراحمد خبرنگار داشته باشد؛ اگر دارد آن را معرفی کند. دوماً صرف اتکا به سخنان چند نفر نمی‌توان کلیت سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در یک استان را زیر سؤال برد. با تکیه بر همین خلأهای اساسی، در ادامه به بررسی این گزاش می‌پردازیم.
در کهگیلویه و بویراحمد حافظه جمعی نسبت به عملکرد مدیران و سیاست‌گذاران به شدت حساس است. اما گویا برخی می‌خواهند تاریخ، بارها و بارها بازنویسی شود، بی‌آنکه فرصتی برای سنجش دوباره گذشته فراهم شود. از همین زاویه نمی‌توان از صحبت‌های حسنعلی عزت‌خواه، مدیرکل پیشین آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد، با روزنامه هم‌میهن به سادگی گذشت. او در این گفت‌وگو، با لحنی منتقدانه از سیاست‌زدگی، بی‌ثباتی مدیریتی، بی‌عدالتی جغرافیایی و ضعف سرمایه اجتماعی در آموزش و پرورش استان انتقاد کرده است. اما به نظر می‌رسد تمام این انتقادات در وهله نخست به خود او وارد است. حتی شاید بتوان گفت خود او در زمان مدیریتش تجسم همین آسیب‌ها بوده است.
عزت‌خواه در بخشی از گفت‌وگوی خود با هم‌میهن، از سیاست‌زدگی در انتصابات و ورود سیاست به آموزش و پرورش ابراز نگرانی می‌کند که در آموزش و پرورش سیاسی عمل کردن، آفت بزرگی است و بیم آن می‌رود به صورت ملوک‌الطوایفی عمل شود. اما کافی است حافظه کوتاه‌مدت مدیریتی استان را مرور کنیم. در دوره مدیریت خود عزت‌خواه، پیوندهای او با نماینده وقت بویراحمد در مجلس تا حدی پررنگ بود که بسیاری او را معرفی‌شده نماینده می‌دانستند. حتی در جلسه‌ای با رؤسای آموزش و پرورش شهرستان‌ها، خود او با صراحت گفت: «شماها سیاسی انتخاب شدید، ولی سیاسی عمل نکنید.» این جمله، تأییدی آشکار بر دخالت سیاسیون و به ویژه نماینده وقت بویراحمد، دنا و مارگون در انتصاب‌هاست. این اعتراف، نشان می‌دهد سیاست‌زدگی در دوره مدیریت او یک رویه نهادینه بوده و علاوه بر خود او به سایر بخش‌های آموزش و پرورش هم سرایت کرده است.
در بخش دیگری از گفت‌وگو، عزت‌خواه از ضرورت توزیع عادلانه مسئولیت‌ها و مدیریت بر اساس شایستگی سخن می‌گوید. او حتی تأکید می‌کند که در آموزش و پرورش باید عدالت جغرافیایی رعایت شود و فرصت‌ها از انحصار یک منطقه خارج گردد. اما در دوره مدیریت عزت‌خواه، یکی از اصلی‌ترین نقدها، جغرافیامحوری افراطی در انتصابات بود. اغلب معاونین و مدیران آموزش و پرورش از یک منطقه خاص و عمدتاً از نزدیکان نماینده وقت بودند و آموزش و پرورش در عمل به پایگاه قدرت یک منطقه خاص بدل شده بود.
از سوی دیگر، عزت‌خواه در گفت‌وگو با هم‌میهن به نکته مهمی اشاره می‌کند؛ اینکه آموزش و پرورش به محلی برای کنش سیاسی تبدیل شده است. این تهدیدی برای نظام تعلیم و تربیت استجالب اینجاست که دقیقاً تجربه زیسته آموزش و پرورش استان در دوران انتخابات مجلس دوازدهم، یعنی در دوره مدیرکلی عزتخواه اینگونه بود. بسیاری از ناظران و فرهنگیان به‌خاطر دارند که در شهریورماه آن سال یعنی 1402 که شش ماه به انتخابات اسفندماه مانده بود، جابجایی گسترده‌ای در نیروهای آموزش و پرورش انجام شد. افراد زیادی از مناطق دورافتاده به مرکز منتقل شدند، ابلاغ‌های متعدد لغو و جایگزین شدند، و به‌تعبیری آموزش و پرورش به بازوی تبلیغاتی غیررسمی نماینده وقت تبدیل شد. در آن دوره، ساختار اداری آموزش و پرورش دچار آشفتگی شد. اما آیا عزت‌خواه نمی‌داند این آشفتگی سازمانی زیر نظر و در دوره مدیریت خود او رخ داد؟ شاید هم او حافظه جمعی مردم را نادیده می‌گیرد و گمان می‌کند حالا که بیش از یک سال از آن موقع گذشته، مردم فراموش کرده‌اند.
یکی از انتقادها در دوره مدیریت عزت‌خواه، تبدیل آموزش و پرورش از نهادی تربیتی به یک اتحادیه سیاسی بود. گفته‌های متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه حتی در پرداخت وام‌ها و تسهیلات نیز تفاوت‌هایی میان طرفداران نماینده و دیگر فرهنگیان قائل می‌شدند. حالا پس از حدود یک سال و نیم از آن موقع، باز هم بسیاری به یاد دارند که نظام پاداش‌دهی و فرصت‌های شغلی نیز تحت‌تأثیر ملاحظات سیاسی بود. فرهنگیان بسیاری در آن دوره احساس کردند که اگر به حلقه سیاسی خاصی وابسته نباشند، دیده نمی‌شوند. کافیست خبرنگار هم‌میهن، به بدنه فرهنگیان در استان به ویژه در بویراحمد، دنا و مارگون رجوع کند تا صحت و سقم آن را متوجه شود.
گویا عزت‌خواه فراموش کرده که فرسایش سرمایه اجتماعی در خلأ اتفاق نیفتاده و اگر چنین چیزی رخ داده، بخشی از آن حاصل رویکرد مدیریتی او بود که آموزش و پرورش را با معیارهای سیاست و امیال نماینده آغشته کرد.
روشن است که نقد امروز عزت‌خواه به ساختار آموزش و پرورش، از جهاتی قابل تأمل و حتی درست است. اما زمانی این نقدها می‌توانند مشروعیت و اثربخشی داشته باشند که گوینده آن، خود به سهم و نقش گذشته‌اش اذعان و مسئولیت‌پذیری کند. در غیر این صورت، این ادعاها می‌تواند مصداق سفیدشویی خود و بازی با افکار عمومی و حافظه جمعی باشد.
همان‌طور که گفته شد بخشی دیگر از گزارش هم‌میهن به مصاحبه با رضا عسکری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب اختصاص داده شده است. رضا عسکری در این گفت‌وگو از وضعیت مدیریت در کهگیلویه و بویراحمد و عدم تغییرات جدی در سطح مدیران استان انتقاد می‌کند. هر چند انتقادات او به عنوان یک فعال سیاسی قابل تأمل هستند، اما یک نکته را نباید نادیده گرفت و آن هم این‌که اصلا خود اصلاح‌طلبان استان چه کرده‌اند، چه کسانی هستند و چه برنامه‌ها و اولویت‌هایی دارند. واقعیت این است که بخشی از وضع موجود، محصول سردرگمی و بی‌برنامگی همین اصلاح‌طلبان است. در این اردوگاه، نه لیست مشخصی از چهره‌های قابل دفاع وجود دارد، نه اولویت‌های روشنی که بتوان بر سر آن اجماع کرد. حتی خبری از انسجام تشکیلاتی و رهبری فکری واحد هم وجود ندارد. بالاتر از این، حتی معلوم نیست دقیقاً وقتی می‌گوییم اصلاح‌طلبان استان، از چه کسانی صحبت می‌کنیم.
متأسفانه تلون سیاسی نیز در بین این طیف زیاد است؛ بعضی چهره‌ها امروز اصلاح‌طلب‌اند و فردا اصولگرا. بعضی دیگر، اصلاح‌طلب‌اند فقط تا جایی که به نفع طایفه، منطقه یا منافع شخصی‌شان باشد. بخشی دیگر هم فقط نام اصلاح‌طلبی را یدک می‌کشند، اما در عمل نه کنشگری سیاسی و نه وزن اجتماعی قابل توجهی دارند. در چنین شرایطی، قبل از آن‌که استاندار و دولت را خطاب قرار دهند و مطالبه سهم مدیریتی کنند، بهتر است یک بار اصلاح‌طلبان استان خودشان را به نقد بکشند که آیا واقعاً جریانی به نام اصلاح‌طلبی در استان وجود دارد که بتوان از آن انتظار اثرگذاری داشت؟ آیا بدنه اجتماعی استان می‌داند اصلاح‌طلبان دقیقاً چه می‌خواهند؟ پنج مطالبه اولویت‌دار این جریان کدام است؟ چهره‌ها قابل اتکایشان چه کسانی‌اند؟ برنامه‌شان برای اداره بهتر استان چیست؟
تا این سؤالات بی‌پاسخ بماند، نمی‌توان انتظار داشت کسی در دولت و استانداری، جریان اصلاح‌طلب استان را جدی بگیرد. پیش‌نیاز اثرگذاری سیاسی، روشن‌کردن تکلیف اصلاح‌طلبان با خودشان است. تا اصلاح‌طلبان کهگیلویه و بویراحمد به فکر ساختارسازی، و عبور از منفعت‌طلبی‌های شخصی و طایفه‌ای نباشند، نقدشان هم اثر نخواهد داشت.
این روزنامه در گزارشش بخشی را هم به انتقاد از استاندار کهگیلویه و بویراحمد اختصاص داده است. اما گزارشش از نظر تجربی، مستندمحور و شواهدمحور نیست. روشن است انتشار گزارش‌هایی کلی‌گو و متکی به مصادیق محدود، زمینه‌ای برای تشویش و بدبینی فراهم می‌آورد. نخست باید تأکید کرد که روند انتخاب استانداران با مشورت نمایندگان مجلس و دولت، عرفی رایج در همه دولت‌ها بوده و هست. نه فقط در دولت فعلی بلکه در دولت‌های پیشین نیز، نمایندگان، نقشی در معرفی و ارزیابی گزینه‌های استانداری داشته‌اند. پس این‌که نقش نمایندگان در فرآیند انتصاب استاندار را به‌عنوان نقطه ضعفی ویژه در مورد فعلی برجسته کنیم، بیشتر نوعی داوری سیاسی جهت‌دار است.
از سوی دیگر، سوابق اجرایی و برنامه‌ریزی استاندار فعلی استان، از جمله مسئولیت در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان‌های مختلف و معاونت اقتصادی استانداری فارس، آن‌هم در استانی که همواره با مشکلاتی جدی در حوزه بودجه مواجه بوده، ظرفیت بالقوه مهمی برای بهبود ساختارهای برنامه‌محور در استان است. اما شاید مهم‌ترین ایراد این گزارش، تعمیم‌های عجولانه و نتیجه‌گیری‌های کلی از چند مصداق جزئی و محدود است. هم‌میهن با اتکا به چند نقل‌قول و حاشیه‌نگاری‌ از جلسات، کل عملکرد ۹ ماهه یک استاندار را زیر سؤال برده و عملاً فرصتی برای ارزیابی دقیق و بررسی سیاست‌گذاری‌های اجرایی باقی نگذاشته است. این در حالی است که حتی گزارش‌های ارزیابی عملکرد رسمی نیز بر مبنای شاخص‌های متعدد و در بازه‌های بلندمدت‌تر انجام می‌شوند.
روشن است که نقد بدون شواهد، منجر به اصلاح نمی‌شود. اگر هم‌میهن، واقعاً دغدغه نظارت و اصلاح دارد، باید از مجموعه داده‌های بیشتری استفاده کند تا ظن جهت‌دار بودن و آغشته به حب و بغض بودن گزارشش بیش از این نرود.
نام شما

آدرس ايميل شما

نقشه صنعت ایران؛ قطب صنعتی کدام استان است؟

نقشه صنعت ایران؛ قطب صنعتی کدام استان است؟

 بررسی آمارهای نیروی کار در زمستان ۱۴۰۳ نشان می‌دهد بیشترین سهم اشتغال در صنعت مربوط ...
اغوای بوئینگ؛ رد پای پول قطری در دیپلماسی آمریکایی

اغوای بوئینگ؛ رد پای پول قطری در دیپلماسی آمریکایی

طرح احتمالی قطر برای ارائه یک هواپیمای جت لوکس ۴۰۰ میلیون دلاری به ایالات متحده نشان ...
رمزگشایی واعظی از سکوت مخالفان FATF

رمزگشایی واعظی از سکوت مخالفان FATF

محمود واعظی گفت: به نظر می‌رسد نظام مصمم است تا برخی از نارسایی های گذشته از مسیر «اعتدال»،...
1