تاریخ انتشار
شنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۴۴
کد مطلب : ۴۹۸۴۲۴
کبنا بررسی کرد؛
دولت چهاردهم در کهگیلویه و بویراحمد، ادامهی همان دولت سیزدهم است / چرا محمود منطقیان از ناسپاسی و پیمانشکنی گلایه کرد؟
۰
کبنا ؛انتشار یادداشتی از سوی محمود منطقیان _چهرهی شناختهشدهی جریان اصلاحطلب_ از مجموع انتصابات در استان کهگیلویه و بویراحمد به برخی حواشی و چالشها دامن زد. اما لب لباب و جان کلام سخنان او چه بود؟
به گزارش کبنا، روزی که نام مسعود پزشکیان بهعنوان یکی از افراد تأییدصلاحیتشده برای نامزدیِ چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان منتشر شد، گمانهزنی میشد که وی در بهترین حالت بتواند تکرار عبدالناصر همتی در سال 1400 باشد. حتی نزدیکان پزشکیان نیز تصور نمیکردند فردی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی تأیید نشده بتواند پس از تأیید در انتخابات ریاست جمهوری، برنده انتخابات شود.
اما شرایط بهگونهای دیگر پیش رفت و پزشکیان سکان چهاردهمین دولت را به دست گرفت. روشن است که پیروزی او محصول شرایط خاصی بود؛ از یک طرف پس از دوقطبیشدن انتخابات، بخشی از آرای سلبیِ سعید جلیلی به صندوق پزشکیان ریخته شد و از طرف دیگر، حمایت اصلاحطلبان و اعتدالیون باعث به میدان آمدن قشر خاکستری شد و در نهایت پزشکیان توانست برنده انتخابات شود.
حتی در استان آذربایجان شرقی نیز اگر حمایت اصلاحطلبان نبود، پزشکیان نمیتوانست رأی نخست آن استان را به خود اختصاص دهد. حتی در آن روزها انتقاد اصلی طیف جلیلی_قالیباف به پزشکیان، تشکیل دولت سوم روحانی و خاتمی بود؛ چرا که اغلب تشکیلدهندگان تیم پزشکیان، از نیروهای آن دولتها بودند. کسیت که نقش محمدجواد ظرف و آذری جهرمی را در پیروزی پزشکیان انکار کند.
نه تنها در سطح ملی، در سطح استانی نیز، این حامیان اعتدالگرا و اصلاحطلبِ پزشکیان بودند که موجب جلب اعتماد شهروندان و در نتیجه رأی به پزشکیان شدند. اگر آن تلاشهای شبانهروزیِ این افراد نبود، حالا نه مسعود پزشکیان، بلکه سعید جلیلی، رئیس جمهور بود.
شعار پزشکیان پس از پیروزی، تشکیل دولت وفاق بود؛ در آن دوره زمانی نیز منطقی به نظر میرسید که رئیس جمهور از وفاق بگوید؛ چرا که سطح نزاع آنقدر بالا بود که نمیشد بدون وفاق، برنامههای مورد نظر را پیاده کرد. برهمیناساس بود که بخشی از جایگاهها و وزارتخانهها به نیروهایی از طیف مخالف داده شد تا اندکی از سطح نزاع کاسته شود. فارغ از نتیجه وفاق، ایده وفاق پسندیده بود؛ چرا که هدف از آن، استفاده حداکثری از همه ظرفیتهای سیاسی به شرط شایستهسالاری و در نتیجه کاهش نزاع سیاسی بود.
ولی بههرحال پس از استیضاح عبدالناصر همتی، بسیاری از حامیان دولت، ختم وفاق و شکست آن پروژه را اعلام کردند. حتی خود رئیس جمهور نیز پس از حواشیِ سفر معاون پارلمانیاش، او را برکنار کند تا اعلام کند که در این مسیر با دوستان نزدیک خود نیز تعارفی ندارد.
اما در استان کهگیلویه و بویراحمد، وفاق معنی معکوسی به خود گرفته است. در این استان، تغییرات مدیریتی به شدت کند پیش رفتند و حتی تغییرات صورتگرفته نیز بیشتر متمایل به طیف جلیلی_قالیباف بودند تا حامیان پزشکیان.
بسیاری از حامیان دولت که در ایام انتخابات، شبانهروز به مناطق مختلف استان سفر میکردند تا به افزایش آرای پزشکیان کمک کنند، اغلب خانهنشین شدند و نه خود و نه نزدیکانشان نتوانستند به جایگاههای مدیریتی دست پیدا کنند.
در همین راستا، اخیراً یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب کهگیلویه با انتشار یادداشت کوتاهی به استاندار کهگیلویه و بویراحمد انتقاد کرد که چرا از حامیان دولت استفاده نمیکند. محمود منطقیان با ادبیاتی اخلاقمدارانه نوشته بود: «حاصل زحمت جمعی را به دیگران دادن و عهد شکستن در هر دین و آیینی مذموم و غیرانسانی است. بهتر است تا دیر نشده دولت و نمایندگان آن در استانها، از این سیاست محافظهکارانه فعلی برگردند و راهی را در پیش گیرند که مردم میخواستند.» این گلایه، بحثها و حواشیای به دنبال داشت که موجب شد تا حد زیادی نیت اصلی نویسنده فراموش شود [برای مطالعه متن کامل یادداشت اینجا کلیک کنید].
اما سخن منطقیان روشن بود؛ لب لباب و جان کلام سخنان او این بود که چرا دولت به حامیان خود پشت کرده است؟ مخصوصاً در استان کهگیلویه و بویراحمد که وفاق به معنای وفاق با مخالفان دولت تعبیر شده است.
البته مناسبات سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد کمی پیچیدهتر از استانهای دیگر است؛ در کهگیلویه و بویراحمد، در دو مرحله تغییر مدیران اتفاق میافتد؛ یک مرحله، زمان انتخابات مجلس و مرحله دیگر در انتخابات ریاست جمهوری است. در واقع به همان اندازه دولت و گاهی هم بیشتر، نمایندگان مجلس در انتصابات و تغییرات مدیریتی نقش دارند. اما حالا گویا شوریِ آش بیشتر از گذشته شده و بیش از آنکه به حامیان دولت بها داده شود، نظرات نمایندگان استان در مجلس پیگیری میشود.

نگاهی به تغییرات مدیریتی در استان به وضوح نشان میدهد که حامیان دولت امروز اغلب خانهنشین شده و مدیریت استان به دست طیف مخالف دولت افتاده است. نمونههای زیادی را نیز میتوان مثال زد.
متأسفانه از سخنی به این روشنی، تعبیر به سهمخواهی شد و عدهای بیان کردند که منطقیان به دنبال پست و جایگاه برای خود و نزدیکانش است. ما در مقام دفاع از شخص محمود منطقیان نیستیم، اما میتوان جان کلام او را منطقی و قابل فهم دانست؛ که چرا در دولتی با یک گفتمان سیاسی خاص، از نیروهایی مخالف آن گفتمان استفاده میشود؟ مگر نه اینکه قرار بود با تغییر دولت، شاهد تغییر در شاخصهای سیاسی و اجتماعیِ استان باشیم؟ حالا که همان نیروهای دولت قبل، بر سر کار هستند، با کدام استدلال میتوان از تغییر دولت حرف زد و آیا اساساً میتوان انتظار داشت با همان نیروها، تغییر مورد نظر و خواسته اکثریت شهروندان در تیرماه 1403 تحقق پذیرد؟ اگر قرار بود همان افراد گذشته با همان خط فکری خاص منصوب شوند، پس اساساً چه نیازی به برگزاری انتخابات بود؟ حتی استاندار کنونی کهگیلویه و بویراحمد نیز اگر دولت تغییر نکرده بود، در جایگاه فعلی قرار نداشت. بنابراین بهای بیش از اندازه به مخالفین دولت، نه به معنای وفاق، بلکه بیشتر نوعی سوءاستفاده از آن شعار است.
البته اگر همان مخالفین دولت نیز شایستهترین افراد استان بودند میشد با این نوع از انتصابات کنار آمد؛ اما متأسفانه در بین همان مخالفین نیز توجه چندانی به نیروهای شایسته نشده است. بخشی از افرادی که علناً از سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف حمایت میکردند، در ستادهای آنها حاضر میشدند و امروزه نیز دسترسی به تصاویر آنها موجود است، گویی تغییر عقیده داده و با تکیه بر شعار وفاق، پستهای مدیریتی استان را به دست گرفتهاند. حتی در مواردی دیده شده که برخی از مخالفین سرسخت مسعود پزشکیان که با ناشایستترین ادبیات از او انتقاد میکردند، همچنان بر سر کارند و انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است.
بنابراین فارغ از هر چیزی، میتوان با سخن محمود منطقیان بر سر مهر بود و اذعان داشت که انتقاد او از مجموعه انتصابات و تغییرات مدیریتی، قابل توجه است. روشن است که اگر این روند ادامه یابد، امکان آنکه حامیان دولت، حمایت خود را از مجموعه دولت پس بگیرند، افزایش مییابد. در صورتی که این پدیده رخ دهد، کار برای مسعود پزشکیان و همفکران او در انتخابات آینده بسیار سخت خواهد بود و ممکن است همین افرادی که امروز به نام وفاق به جایگاه و مقامی رسیدهاند نیز از او حمایت نکنند.
به گزارش کبنا، روزی که نام مسعود پزشکیان بهعنوان یکی از افراد تأییدصلاحیتشده برای نامزدیِ چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان منتشر شد، گمانهزنی میشد که وی در بهترین حالت بتواند تکرار عبدالناصر همتی در سال 1400 باشد. حتی نزدیکان پزشکیان نیز تصور نمیکردند فردی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی تأیید نشده بتواند پس از تأیید در انتخابات ریاست جمهوری، برنده انتخابات شود.
اما شرایط بهگونهای دیگر پیش رفت و پزشکیان سکان چهاردهمین دولت را به دست گرفت. روشن است که پیروزی او محصول شرایط خاصی بود؛ از یک طرف پس از دوقطبیشدن انتخابات، بخشی از آرای سلبیِ سعید جلیلی به صندوق پزشکیان ریخته شد و از طرف دیگر، حمایت اصلاحطلبان و اعتدالیون باعث به میدان آمدن قشر خاکستری شد و در نهایت پزشکیان توانست برنده انتخابات شود.
حتی در استان آذربایجان شرقی نیز اگر حمایت اصلاحطلبان نبود، پزشکیان نمیتوانست رأی نخست آن استان را به خود اختصاص دهد. حتی در آن روزها انتقاد اصلی طیف جلیلی_قالیباف به پزشکیان، تشکیل دولت سوم روحانی و خاتمی بود؛ چرا که اغلب تشکیلدهندگان تیم پزشکیان، از نیروهای آن دولتها بودند. کسیت که نقش محمدجواد ظرف و آذری جهرمی را در پیروزی پزشکیان انکار کند.
نه تنها در سطح ملی، در سطح استانی نیز، این حامیان اعتدالگرا و اصلاحطلبِ پزشکیان بودند که موجب جلب اعتماد شهروندان و در نتیجه رأی به پزشکیان شدند. اگر آن تلاشهای شبانهروزیِ این افراد نبود، حالا نه مسعود پزشکیان، بلکه سعید جلیلی، رئیس جمهور بود.
شعار پزشکیان پس از پیروزی، تشکیل دولت وفاق بود؛ در آن دوره زمانی نیز منطقی به نظر میرسید که رئیس جمهور از وفاق بگوید؛ چرا که سطح نزاع آنقدر بالا بود که نمیشد بدون وفاق، برنامههای مورد نظر را پیاده کرد. برهمیناساس بود که بخشی از جایگاهها و وزارتخانهها به نیروهایی از طیف مخالف داده شد تا اندکی از سطح نزاع کاسته شود. فارغ از نتیجه وفاق، ایده وفاق پسندیده بود؛ چرا که هدف از آن، استفاده حداکثری از همه ظرفیتهای سیاسی به شرط شایستهسالاری و در نتیجه کاهش نزاع سیاسی بود.
ولی بههرحال پس از استیضاح عبدالناصر همتی، بسیاری از حامیان دولت، ختم وفاق و شکست آن پروژه را اعلام کردند. حتی خود رئیس جمهور نیز پس از حواشیِ سفر معاون پارلمانیاش، او را برکنار کند تا اعلام کند که در این مسیر با دوستان نزدیک خود نیز تعارفی ندارد.
اما در استان کهگیلویه و بویراحمد، وفاق معنی معکوسی به خود گرفته است. در این استان، تغییرات مدیریتی به شدت کند پیش رفتند و حتی تغییرات صورتگرفته نیز بیشتر متمایل به طیف جلیلی_قالیباف بودند تا حامیان پزشکیان.
بسیاری از حامیان دولت که در ایام انتخابات، شبانهروز به مناطق مختلف استان سفر میکردند تا به افزایش آرای پزشکیان کمک کنند، اغلب خانهنشین شدند و نه خود و نه نزدیکانشان نتوانستند به جایگاههای مدیریتی دست پیدا کنند.
در همین راستا، اخیراً یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب کهگیلویه با انتشار یادداشت کوتاهی به استاندار کهگیلویه و بویراحمد انتقاد کرد که چرا از حامیان دولت استفاده نمیکند. محمود منطقیان با ادبیاتی اخلاقمدارانه نوشته بود: «حاصل زحمت جمعی را به دیگران دادن و عهد شکستن در هر دین و آیینی مذموم و غیرانسانی است. بهتر است تا دیر نشده دولت و نمایندگان آن در استانها، از این سیاست محافظهکارانه فعلی برگردند و راهی را در پیش گیرند که مردم میخواستند.» این گلایه، بحثها و حواشیای به دنبال داشت که موجب شد تا حد زیادی نیت اصلی نویسنده فراموش شود [برای مطالعه متن کامل یادداشت اینجا کلیک کنید].
اما سخن منطقیان روشن بود؛ لب لباب و جان کلام سخنان او این بود که چرا دولت به حامیان خود پشت کرده است؟ مخصوصاً در استان کهگیلویه و بویراحمد که وفاق به معنای وفاق با مخالفان دولت تعبیر شده است.
البته مناسبات سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد کمی پیچیدهتر از استانهای دیگر است؛ در کهگیلویه و بویراحمد، در دو مرحله تغییر مدیران اتفاق میافتد؛ یک مرحله، زمان انتخابات مجلس و مرحله دیگر در انتخابات ریاست جمهوری است. در واقع به همان اندازه دولت و گاهی هم بیشتر، نمایندگان مجلس در انتصابات و تغییرات مدیریتی نقش دارند. اما حالا گویا شوریِ آش بیشتر از گذشته شده و بیش از آنکه به حامیان دولت بها داده شود، نظرات نمایندگان استان در مجلس پیگیری میشود.

نگاهی به تغییرات مدیریتی در استان به وضوح نشان میدهد که حامیان دولت امروز اغلب خانهنشین شده و مدیریت استان به دست طیف مخالف دولت افتاده است. نمونههای زیادی را نیز میتوان مثال زد.
متأسفانه از سخنی به این روشنی، تعبیر به سهمخواهی شد و عدهای بیان کردند که منطقیان به دنبال پست و جایگاه برای خود و نزدیکانش است. ما در مقام دفاع از شخص محمود منطقیان نیستیم، اما میتوان جان کلام او را منطقی و قابل فهم دانست؛ که چرا در دولتی با یک گفتمان سیاسی خاص، از نیروهایی مخالف آن گفتمان استفاده میشود؟ مگر نه اینکه قرار بود با تغییر دولت، شاهد تغییر در شاخصهای سیاسی و اجتماعیِ استان باشیم؟ حالا که همان نیروهای دولت قبل، بر سر کار هستند، با کدام استدلال میتوان از تغییر دولت حرف زد و آیا اساساً میتوان انتظار داشت با همان نیروها، تغییر مورد نظر و خواسته اکثریت شهروندان در تیرماه 1403 تحقق پذیرد؟ اگر قرار بود همان افراد گذشته با همان خط فکری خاص منصوب شوند، پس اساساً چه نیازی به برگزاری انتخابات بود؟ حتی استاندار کنونی کهگیلویه و بویراحمد نیز اگر دولت تغییر نکرده بود، در جایگاه فعلی قرار نداشت. بنابراین بهای بیش از اندازه به مخالفین دولت، نه به معنای وفاق، بلکه بیشتر نوعی سوءاستفاده از آن شعار است.
البته اگر همان مخالفین دولت نیز شایستهترین افراد استان بودند میشد با این نوع از انتصابات کنار آمد؛ اما متأسفانه در بین همان مخالفین نیز توجه چندانی به نیروهای شایسته نشده است. بخشی از افرادی که علناً از سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف حمایت میکردند، در ستادهای آنها حاضر میشدند و امروزه نیز دسترسی به تصاویر آنها موجود است، گویی تغییر عقیده داده و با تکیه بر شعار وفاق، پستهای مدیریتی استان را به دست گرفتهاند. حتی در مواردی دیده شده که برخی از مخالفین سرسخت مسعود پزشکیان که با ناشایستترین ادبیات از او انتقاد میکردند، همچنان بر سر کارند و انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است.
بنابراین فارغ از هر چیزی، میتوان با سخن محمود منطقیان بر سر مهر بود و اذعان داشت که انتقاد او از مجموعه انتصابات و تغییرات مدیریتی، قابل توجه است. روشن است که اگر این روند ادامه یابد، امکان آنکه حامیان دولت، حمایت خود را از مجموعه دولت پس بگیرند، افزایش مییابد. در صورتی که این پدیده رخ دهد، کار برای مسعود پزشکیان و همفکران او در انتخابات آینده بسیار سخت خواهد بود و ممکن است همین افرادی که امروز به نام وفاق به جایگاه و مقامی رسیدهاند نیز از او حمایت نکنند.