تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۳۵
کد مطلب : ۴۹۷۰۸۰
تجمع میدان بهارستان میتواند با هدف تحریک گسلهای اجتماعی ساماندهی شده باشد
روایتی از تجمع در میدان بهارستان در دفاع قانون حجاب و عفاف
۱
کبنا ؛ 29 شهریور 1402 پس از چالشها و کشوقوسهای فراوان، درنهایت لایحه عفاف و حجاب به قانون تبدیل شد. از زمان تبدیل شدن این لایحه به قانون، گروهی در جامعه به عدم اجرای قانون عفاف و حجاب معترض بودند و در برخی مواقع هم حتی دست به تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی و اخیراً، مقابل بیت آیتالله جوادیآملی در قم زدند. روز گذشته نیز تعدادی از زنان و مردان این گروه در سراسر کشور با سفر به تهران خودشان را به مجلس شورای اسلامی رساندند و مقابل ساختمان و محوطه مجلس دست به تجمع زدند.
صدای مکبر در خیابان بهارستان میپیچد. عدهای به نماز ایستادهاند و تعدادی دیگر هم پلاکارد به دست، رو به خیابان و جمعیت ایستادهاند. ساعات اولیه ظهر روز سهشنبه21 اسفندماه 1403، به نظر میرسد که عدهای از شهروندان تهرانی در پی عدم اجرای قانون عفاف و حجاب در مقابل مجلس شورای اسلامی دست به تجمع زدهاند. با اینکه جمعیت حاضر در تجمع، پراکندهاند اما تعدادشان قابل ملاحظه است. برخیها با ماسک صورتشان را پوشاندهاند و عدهای دیگر هم گوشی به دست، از لحظات شعار دادنهایشان فیلمبرداری میکنند.
میتوان گفت که تمام خانمهای حاضر در تجمع، چادری هستند. به سراغ یکی از خانمها میروم. از پردیس آمده است. میگوید که «با اینکه حزباللهی نیستم؛ اما در جامعه بیحیایی زیاد شده است. من با اینکه مخالف اعلام شماره پلاک ماشینها به دلیل بیحجابی هستم؛ اما دیگر بیحیایی و بیحجابی بیش از حد شده است و بهخاطر این امروز آمدهام.»
کمی اطرافم را نگاه میکنم. تعداد قابلتوجهی دختر نوجوان و جوان آمدهاند. یکباره در میان جمعیت و روبهروی مجلس، تعدادی از حاضران در تجمع به لهجه اصفهانی سخن میگویند. به سراغشان که میروم، یکی از دختران نوجوان میگوید: «از اصفهان آمدهایم و یک مرکز فرهنگی هستیم.» در ادامه گفتوگو هم با اضطراب جملات مبهمی در رابطه با قانون حجاب و عفاف میگوید. مثلاً: «این قانون، قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» است باید برای حفظ خانوادهها و حمایت از آنها این قانون اجرا شود.» وقتی در ادامه میپرسم که از مصوبههای قانون مطلعی؟ پاسخ میدهد: «انشاءالله میروم و مطالعه میکنم.» سراغ یکی دیگر از نوجوانهای آن جمع میروم. در همان ابتدا میگوید که حاج آقا اجازه گفتوگو نداده است. وقتی سراغ میگیرم که کدام حاج آقا؟ میگوید که: «استادمان. همان کسی که همراهش آمدهایم.» منظورش روحانی ملبسی است که در جمعیت است. برای گفتوگو نزد روحانی اصفهانی میروم. ابتدا برای انجام گفتوگو راضی میشود. اما همین که میپرسم: «تجمع شما مجوز دارد؟» سریعاً پاسخ میدهد: «من مصاحبه نمیکنم.»
فعال فرهنگی: قانون حجاب و عفاف، قبل از گرانی باید حل شود
تعدادی از جمعیت حاضر به سمت خیابان، پلاکارد، بنر، کاغذ و مقوا به دست رو به خیابان ایستادهاند. تک و توکی از خانمها، پارچهای به نماد کفن پوشیدهاند. یکی دیگر از لیدرهای گروه که روحانی جوانی است نیز کنار خانمهاست. اهل آذربایجان غربی است و خودش را فعال فرهنگی معرفی میکند: «عزیزان، از تمام نقاط کشور اینجا جمع شدهاند و خواستهشان این است و بحثی که مطرح میکنند این است که قانونی که در رابطه با حجاب و عفاف تصویب شده، ۱۷۰ روز است که توسط شورای نگهبان تأیید شده، ولی هنوز مجلس آن را ابلاغ نکرده است. مردم آمدهاند و میپرسند چرا این قانون ابلاغ نمیشود؟ مگر این قانون تصویب نشده؟ مگر شورای نگهبان آن را تأیید نکرده؟ چرا ابلاغ نمیکنید؟ ما اعتراض داریم و اعتراضمان هم عقلانی است. بحث اقتصادی و گرانی هم داریم، ولی نمیشود همه مسائل را یکجا حل کرد. اول باید این قانون حل شود. مجلس موظف است که به حرف مردم گوش بدهد. ما رأی دادیم که مشکلات مردم را حل کنیم، پس ابتدا این مسئله باید حل شود، سپس وارد بحث اقتصادی و گرانی بشویم.» در ادامه صحبتهایش به مسئله گرانی و رأی اعتماد نمایندگان به همتی نیز اشاره میکند و میگوید: «آقای همتی را انتخاب کردند، بعد استیضاحش میکنند. وضعیت مردم و اقتصاد اینقدر خراب شده که باید این مسائل پیگیری و مجازات شود. این که هر مسئولی خرابکاری کند و بعد بگوید «تمام شد، برو پی کارت»، درست نیست. این اعتراضات، اعتراضات بحق مردم ایران است و باید به آن رسیدگی شود. انشاءالله که تا حل این مشکلات اینجا خواهیم بود.»
با متأثران از فضای رسانههای غربی مشکلی نداریم!
وقتی درباره آگاهی و اطلاعاتش نسبت به قانون میپرسم، پاسخ میدهد: «این قانون باید طبق آن چیزی که در مجلس مطرح شد و شورای نگهبان تأیید کرد، اجرایی شود. این قانون مقرر کرده که اگر کسی قانون را نقض کند، باید مجازات شود. باید جریمه شود، باید تذکر داده شود و همه باید در این مسیر همکاری کنند تا مشکل حل شود. ما با خواهرانی که ممکن است به دلیل تأثیر رسانههای غربی این رفتار را انجام میدهند، مشکلی نداریم. آنها مثل همان خواهران ما هستند که در راهپیماییها و همه مباحث دینی و نظام جمهوری اسلامی ایران حضور دارند. ما با آنها مشکلی نداریم. شاید بر اثر اتفاقاتی مجبور شدهاند چنین رفتارهایی انجام دهند، ولی انشاءالله به فضل الهی همانطور که در کنار ما هستند، در این مسیر هم با ما خواهند بود.»
از اختلاسها هم بگو
وی مجدداً انتقاداتش را به سمت مجلس نشانه میگیرد. نکته جالب توجه اما عدم اطلاع او از گفتههای نیکبین، نماینده کاشمر، درخصوص موضع شعام در رابطه با این قانون است: «مشکل ما با مجلس است که باید مشکلات ملت را حل کند. شورای عالی امنیت ملی باید این موضوع را پیگیری کند. شورای امنیت ملی موظف است که وقتی شورای نگهبان این قانون را تأیید کرده، آن را به تصویب نهایی برساند و اجرا کند. همه باید دست به دست هم بدهند تا این مشکل حل شود. نمیشود هر کسی بیخود حرف بزند یا اقدامی کند که نتیجهای نداشته باشد. باید سه قوه دست به دست هم بدهند تا این مشکل حل شود. ما خانوادهمان در امنیت نیست و باید این مشکل را حل کنیم. انشاءالله که این مشکل حل خواهد شد.» یک موتورسوار از کنار این روحانی رد میشود و میگوید: «حاج آقا از اختلاسها هم بگو!»
ارزشمندترین شیء خانه را در گاوصندوق نگه میدارند
در همان جمع متوجه میشوم که به جز اصفهان از مازندران، مشهد، لرستان و آذربایجان غربی نیز برای تجمع مقابل مجلس به تهران آمدهاند و شهروندان تهرانی، حضور کمرنگی در این تجمع دارند. یکی از شهروندان مازندرانی حاضر در تجمع خودش را معرفی میکند و میگوید که معلم است. از وضعیت پوشش در سواحل مازندران گلایه میکند. از دغدغه دانشآموزان که حالا تبدیل به بلایند دیت و قرارهای مختلط شده، شاکی است. در میان گفتوگویمان؛ یکی دیگر از زنان حاضر در آنجا به جمعمان اضافه میشود. تقریباً نظراتش، پس از گفتوگو با چندین نفر، امیدوارکننده است. معتقد است در وضعیتی که مردم نسبت به دولت نارضایتی دارند و دغدغههای اقتصادی، بسیار است؛ احتمالاً اجرای قانون عفاف و حجاب، نارضایتی از سیاستگذاران را مضاعف خواهد کرد.
خانمی دیگر اما مواضعش رادیکالتر است. از لواسان خودش را به مرکز تهران رسانده است تا در تجمع شرکت کند. میگوید: «حالا که وضعیت حیا و عفاف جامعه به این روز افتاده، حداقل باید از خاطیان بهعنوان جریمه و تحت عنوان همان قانون عفاف و حجاب، مبلغی را اخذ کرد.» درباره مسئله عفاف و حجاب هم سخنانش نشان میدهد که هنوز همان ذهنیت سابق و مثالهای قدیمی را در ذهن دارد. «آقایی را در خیابان میبینی که برای گوشی خود گارد انداخته است اما زنش کنارش برهنه راه میرود. شما خودت بگو، باارزشمندترین شیء خانهات را کجا نگه میداری؟ در گاوصندوق یا در ملأ عام و دید عموم؟» در پایان گفتوگو خودش را فعال فرهنگی معرفی میکند.
خوانش شخصی
چند دقیقهای میان جمعیت قدم میزنم. برنامه با شعارهای مرتبط با عفاف و حجاب آغاز میشود. در ابتدای مراسم نیز مهری طالبیدارستانی سخنرانی میکند. در سخنرانیهایش، از بیانات مقاممعظمرهبری، خوانش شخصی میکند. «ولی امر مسلمین همیشه فرهنگ و اقتصاد را کنار هم دید و ما ندیدیم و فرمود اولویت اصلی کشور اقتصاد و فرهنگ است. این را همین امسال مجدداً تأکید کردند. با مضامین دیگر و میدانیم که تکتک ما مسئولیم در شرایط؛ امروز بنده شخصاً عذرخواهی میکنم از مسئولان که با عدم مطالبه صحیح و مستمر آرمانها اجازه دادیم دچار کجروی و انحراف شوند. تا جایی که امروز بهوضوح شاهد قمار منفعتطلبانه روی ثمره خون شهدا هستیم. امروز عهد میبندیم به ساعتهای غم احتضار حضرت خدیجه بر دل پیامبر، به گریههای شبانه روز حضرت زهرا به نالههای دل حضرت زینب، به غربت حضرت معصومه، به نوحههای امالبنین؛ تا توان داریم تلاش کنیم برای جاریسازی دقیق و مو به موی قوانین اسلام در جایجای کشور؛ کشوری که امنیت یافته با خون شهدا و به نمایندگان غیور خود که با امضاهایشان نشان دادند فارغ از هر نگاه سیاسی حزبی و حتی مذهبی خون پاک ایرانی اصیل و عفیف در رگهایشان جاری است اعلام میداریم که ما پشتیبان محکم شما در ابلاغ و اجرای قوانین حقه اسلام در کشور هستیم و خواهیم بود و توقع داریم که نباید همان راه مدیران زمان طاغوت را بروند و این شمایید که به پشتوانه آراء ما میتوانید مدیران را در مسیر حفظ کنید.»
گروه فشار از رئیس عدلیه هم عبور کرد
سخنران دوم تجمع جعفر صادقمنش است. مجریای که وظیفه شعارگویی و تهییج جمعیت را به عهده داشت، او را به عنوان یک حقوقدان معرفی میکند. در همان ابتدا روی حرفهایش به نیکبین نماینده کاشمر و سخنانی است که چند شب گذشته در تلویزیون نسبت به برگزارکنندگان این تجمعات گفت: «این خیل عظیم مردم متدین انقلابی و مسلمان و شجاع را که برای مطالبه اجرای قانون و حکم خداوند غیرت داشتند، با تحمل سرما و برف و باران زمستان در این مکان جمع شده بودند را به مزدوری متهم میکند. آقای نماینده مجلس، اگر شک و تردیدی هست، اگر نیروهای امنیتی باید مداخله کنند؛ در رفتار تویی است که لباس روحانیت را پوشیدی، حکم پیغمبر را باید ترویج کنید ولی مطالبهگران حکم خدا را متهم میکنی. به راستی چند میگیری این مردم رو اینجوری متهم کنید؟» واکنش تجمعکنندگان اما از سخنان سخنران نیز تندتر میشود و در میان جمعیت، او را «منافق» و «شیعه انگلیسی» خطاب میکنند.
صادقمنش در ادامه حتی رئیس قوه قضائیه را نیز در عدم اجرای قانون حجاب و عفاف متهم میکند و میخواهد یقه رئیس عدلیه را بابت عدم اجرای قانون، بگیرد. او میگوید: «صحبت من امروز دقیقاً مبتنی بر همین اقرار رئیس قوه قضاییه است. ما یقه رئیس قوه قضائیه را میگیریم و میگوییم آقای محسنیاژهای که در قوه قضاییه میتواند برخورد کند، قوه قضائیه که یقه فراجا را بگیرد و از او بخواهد که به جرم مشهود برخورد کند؛ چرا آقای رادان را بستی؟ آقای رادان از شما میخواست اجازه بدهید؛ کارها را غیرتمندانه شروع کند. چرا بعدش خاموش شد؟ آیا آقای رادان اینجا دروغ گفت؟ یا شما فتیله او را پایین کشیدید؟ جواب بدهید. این مهمترین مطالبه از قوه قضائیه است. قوه قضائیه اگر به همین وظیفهاش که اقرار کرده، عمل کند آن موقع مشکل اجازه این قانون جدید حل خواهد شد اگر عمل نکند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد مردم.»
رفتهرفته با اتوبوس و از طریق مترو نیز بر تعداد حضور گروهی تجمعکنندگان افزوده میشود. کوشکی نیز سخنران این تجمع بود. او در این تجمع تریبون به دست گرفت و قرآن و نهجالبلاغه خواندن مسعود پزشکیان را به اعضای سازمان منافقین و دارودسته مسعود رجوی و همچنین قرآن سر نیزه کردن طرفداران معاویه تشبیه کرد و تعابیر توهینآمیزی خطاب به رئیسجمهور مطرح کرد.
رادیکالیسم خیابانی
روزنامه فرهیختگان در ادامه نوشت: در یکی دو دهه اخیر، رادیکالهای جریان اصلاحطلبی، از راهبرد خیابان برای اعتراض استفاده میکردند و آن را راهگشا میدانستند و محکوم به عدم مصلحتسنجی و هزینهسازی برای نظام حکمرانی بودند. واقعیت هم همین بود. دنبال کردن این مسیر باعث شد که فضای سیاسی اجتماعی ایران در دهه 70 و اواسط 80 متاثر از همین جریان، رادیکالیسم را در فضای سیاست شاهد باشد که جز آنکه برای سیاست داخلی بحرانساز باشد، آورده دیگری نداشت. همین هم باعث شد که جریانات اصلاحطلبی، تا انتهای مسیر پیگیری مطالبات را در بنبست ببینند. برگزاری تجمعات حجاب، تکرار دور باطلی است که یک بار طی شده است. با این تفاوت که این تجمع از جانب کسانی برگزار میشود که در ظاهر خود را در چهارچوب نظام تعریف میکنند و بهانه هم لزوم اجرای قوانین نظارتی در ماجرای حجاب است. ادامه این تجمعات، شعارهای رادیکالی که در آن به مسئولین و سران قوا داده میشود، عملاً طیفی از بدنه جامعه مذهبی را به مرزهای رادیکالیسم نزدیک کرده است. برگزاری تجمع برای فریاد زدن مطالبات و اعتراض به اجرا یا عدم اجرای برخی قوانین، در تمام نظامهای تابع قواعد دموکراسی، امری مرسوم است. در ایران نیز بارها و در سالهای اخیر، اقشار مختلف برای رسیدگی به مطالباتشان تجمع برگزار کردند، اما این اقدام در چهارچوب قانون و با رعایت اصول برگزاری تجمعات صورت گرفته است. در حالی که برگزارکنندگان تجمع حجاب، نه تنها در چهارچوب قانون حرکت نمیکنند و حتی ابتداییترین اصول قانون را رعایت نمیکنند و تجمعاتی بدون مجوز برگزار میکنند، بلکه صراحتاً انتقاد تندی به مسئولان و سران قوا وارد میسازند. رفتاری که عملاً حرکت در مسیر هزینهسازی است که پیش از این توسط جریانات سیاسی در ایران پیگرفته شده است، با این تفاوت که این رفتارها به جریان مذهبی منتسب میشود که اصل را بر رعایت قوانین و مصلحتسنجی تصمیمات حکمرانی قرار داده بود. از این جهت، رفتار رادیکال تجمعکنندگان حجاب، قوت بیشتری برای آسیب زدن به سیستم حکمرانی دارد.

بازی تجمعکنندگان حجاب در زمین دوقطبیسازی
تجمعکنندگان حجاب به مثابه هیزمی برای آتشدوقطبیسازی در جامعه هم عمل میکنند. موضوع حجاب زمینه بروز یک شکاف عمیق در جامعه در پاییز 1401 فراهم ساخت و جامعه را دچار ناآرامی کرد. اگرچه سرمایهگذاری آشوبسازان برای به فروپاشی کشاندن جامعه با این بهانه به نتیجه نرسید، اما همچنان یک دوگانه و دوقطبی در مورد برخورد با حجاب و بیحجابی در جامعه زنده است. در شرایطی که تجمعهای حجاب بدون مجوز در شهرهای مختلف برگزار میشد، این مطالبه از جانب مخالفان نگاه آنها نیز مطرح شد که چرا آنها اجازه برگزاری تجمع در اعتراض به موضوع مشابه حجاب را ندارند. این دقیقاً نقطهای است که جامعه را به پرتگاه آشوب و دوقطبیسازی میبرد. در حالی که به نظر میرسد یکی از علل تصمیمگیری برای متوقف شدن اجرای قانون حجاب، جلوگیری از ملتهب شدن جامعه و تشدید دوقطبیها بود، اما تجمعکنندگان حجاب که در ظاهر دلسوزان انقلاب و ارزشهای اسلام به نظر میرسند، درست در تقابل با این تصمیم و برخلاف مصالح جامعه حرکت میکنند. این رفتارها در شرایطی که بحرانسازان خارجنشین، منتظر بهانهای برای ملتهب کردن جامعه ایرانی هستند، بازی تمیزی در زمین دوقطبیسازان است.
تجمعکنندگان حجاب، شهروندان درجه چندند؟
در ماجرای لایحه عفاف و حجاب سه رویکرد وجود دارد؛ یک طیف افرادی هستند که قائل به قانونمندی در موضوع حجاب نیستند و حتی مسیر عناد را با این قوانین پی میگیرند. طیف دیگر افرادی هستند که حجاب را به عنوان یک ارزش اسلامی که باید در جامعه اسلامی برقرار و اجرا شود، قبول دارند و استفاده از روشهای قهری برای برقراری و اجرای اصول حجاب در جامعه را نیز لازم و ضروری میدانند. اگرچه جمعیت آنها چندان قابل توجه نیست، اما قابلیت زیادی در بحرانسازی دارند. طیف دیگر که بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی را به خود اختصاص میدهد، افرادی هستند که به حجاب و عفاف، ارزشهای اسلامی و لزوم برقراری آن در جامعه معتقدند، اما برخورد قهری را گزینه مناسبی برای مواجهه با موضوع حجاب نمیدانند. با نگاه به این تقسیمبندی، حضور یک جمعیت اقلیت در خیابان و استقبال از برخورد قهری با حجاب، در حالی که طیفهای دیگری در جامعه نگاههای دیگری دارند، این احساس را به آنها منتقل میکند که در نگاه به افراد جامعه درجهبندی و خاصگزینی وجود دارد. در حالی که اعتراضهای مشابه از جانب گروههای دیگر با برخوردی سختگیرانه همراه است، آنها به راحتی تجمع برگزار میکنند و اعتراضات تندی هم به سران قوا وارد میکنند، اما برخوردی جدی با آنها صورت نمیگیرد. برداشت طیفهای دیگر جامعه این است که آنها شهروندان درجهدوم هستند و از موقعیتی برابر برخوردار نیستند. خروجی چنین برداشتی، آسیب مضاعف برای جامعه ایرانی به همراه دارد. حتی ممکن است باعث بروز واکنشهای رادیکال از جانب مخالفان حجاب نیز بشود و فارغ از این، برگزاری تجمع برای هر خواسته قانونی یا غیرقانونی را نرمالیزه میکند.
بیاعتبار شدن قانون به دست رادیکالها
یک وجه مهم و خطرناک در تجمعاتی که در اعتراض به عدم اجرای قانون حجاب برگزار میشود، بیمعنا و بیاعتبار کردن نهادهای قانونی کشور است. در یک نمونه، جعفر صادقمنش، یکی از اعضای حاضر در تجمع حجاب خطاب به رئیس قوه قضائیه گفت: «چرا یقه فراجا را نمیگیرید و از او نمیخواهید که با جرم مشهود برخورد کند؟» علاوه بر این، صادق کوشکی، چهرهای که به مواضع رادیکالش مشهور است و سابقه طولانی از حضور در تجمعات اینچنینی دارد، صراحتاً به رئیسجمهور توهین کرد و او را با منافقین یک کاسه کرد و گفت: «آقایی که نهجالبلاغه و قرآن میخوانی، اولین بار نیست که در اسلام کسی قرآن سرنیزه کرده. مجاهدین خلق چنان نهجالبلاغه حفظ بودند که حضرت امام گفت فلان عالم گفته من آنقدر نهجالبلاغه حفظ نیستم. کسی فریب حفظ قرآن و نهجالبلاغه شما را نمیخورد.» توهین به سران قوا، محکوم کردن آنها به عدم اجرای قانون و حتی خارج کردن آنها از خط انقلاب و نظام، در حالی که عدم اجرای لایحه حجاب با تصمیم و خواست سیستم حکمرانی و با تصمیم شورای عالی امنیت ملی متوقف شده است، معنایی جز بیتوجهی و بیاعتبار کردن قانون ندارد و عملاً بابی تازه برای زیر سوال بردن تصمیمات دستگاههای قانونی باز میکند. زیر سؤال بردن تصمیمات نظام حکمرانی از جانب افرادی که خود را حافظ ارزشهای نظام میدانند، ضربهای دوچندان به سیستم حکمرانی وارد میکند. عملاً با عبور از قانون و سلسله مراتب قانونی، به رادیکالیسم میدان میدهد. علاوه بر این، حضور این جریانات در ظاهر افراد حزباللهی، نگاه جامعه را به کل بدنه حزباللهی جامعه منفی میکند و به آنها نیز آسیب میزند. در حالی که بخش زیادی از جامعه حزباللهی مخالف و منتقد چنین برخوردهایی با مسئله حجاب هستند، نگاههایشان به این موضوع این چنین رادیکال و دور از عقلانیت و در تقابل با نظام حکمرانی نیست. حتی ممکن است منتقد برخی تصمیمات در این موضوع مشخص باشند، اما این موضوع را به خوبی درک میکنند که پیگیری مطالبه از خیابان راه حل نیست و جز هزینهسازی و بحرانسازی آورده دیگری برای سیستم حکمرانی و فضای سیاسی ندارد.
صدای مکبر در خیابان بهارستان میپیچد. عدهای به نماز ایستادهاند و تعدادی دیگر هم پلاکارد به دست، رو به خیابان و جمعیت ایستادهاند. ساعات اولیه ظهر روز سهشنبه21 اسفندماه 1403، به نظر میرسد که عدهای از شهروندان تهرانی در پی عدم اجرای قانون عفاف و حجاب در مقابل مجلس شورای اسلامی دست به تجمع زدهاند. با اینکه جمعیت حاضر در تجمع، پراکندهاند اما تعدادشان قابل ملاحظه است. برخیها با ماسک صورتشان را پوشاندهاند و عدهای دیگر هم گوشی به دست، از لحظات شعار دادنهایشان فیلمبرداری میکنند.
میتوان گفت که تمام خانمهای حاضر در تجمع، چادری هستند. به سراغ یکی از خانمها میروم. از پردیس آمده است. میگوید که «با اینکه حزباللهی نیستم؛ اما در جامعه بیحیایی زیاد شده است. من با اینکه مخالف اعلام شماره پلاک ماشینها به دلیل بیحجابی هستم؛ اما دیگر بیحیایی و بیحجابی بیش از حد شده است و بهخاطر این امروز آمدهام.»
کمی اطرافم را نگاه میکنم. تعداد قابلتوجهی دختر نوجوان و جوان آمدهاند. یکباره در میان جمعیت و روبهروی مجلس، تعدادی از حاضران در تجمع به لهجه اصفهانی سخن میگویند. به سراغشان که میروم، یکی از دختران نوجوان میگوید: «از اصفهان آمدهایم و یک مرکز فرهنگی هستیم.» در ادامه گفتوگو هم با اضطراب جملات مبهمی در رابطه با قانون حجاب و عفاف میگوید. مثلاً: «این قانون، قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» است باید برای حفظ خانوادهها و حمایت از آنها این قانون اجرا شود.» وقتی در ادامه میپرسم که از مصوبههای قانون مطلعی؟ پاسخ میدهد: «انشاءالله میروم و مطالعه میکنم.» سراغ یکی دیگر از نوجوانهای آن جمع میروم. در همان ابتدا میگوید که حاج آقا اجازه گفتوگو نداده است. وقتی سراغ میگیرم که کدام حاج آقا؟ میگوید که: «استادمان. همان کسی که همراهش آمدهایم.» منظورش روحانی ملبسی است که در جمعیت است. برای گفتوگو نزد روحانی اصفهانی میروم. ابتدا برای انجام گفتوگو راضی میشود. اما همین که میپرسم: «تجمع شما مجوز دارد؟» سریعاً پاسخ میدهد: «من مصاحبه نمیکنم.»
فعال فرهنگی: قانون حجاب و عفاف، قبل از گرانی باید حل شود
تعدادی از جمعیت حاضر به سمت خیابان، پلاکارد، بنر، کاغذ و مقوا به دست رو به خیابان ایستادهاند. تک و توکی از خانمها، پارچهای به نماد کفن پوشیدهاند. یکی دیگر از لیدرهای گروه که روحانی جوانی است نیز کنار خانمهاست. اهل آذربایجان غربی است و خودش را فعال فرهنگی معرفی میکند: «عزیزان، از تمام نقاط کشور اینجا جمع شدهاند و خواستهشان این است و بحثی که مطرح میکنند این است که قانونی که در رابطه با حجاب و عفاف تصویب شده، ۱۷۰ روز است که توسط شورای نگهبان تأیید شده، ولی هنوز مجلس آن را ابلاغ نکرده است. مردم آمدهاند و میپرسند چرا این قانون ابلاغ نمیشود؟ مگر این قانون تصویب نشده؟ مگر شورای نگهبان آن را تأیید نکرده؟ چرا ابلاغ نمیکنید؟ ما اعتراض داریم و اعتراضمان هم عقلانی است. بحث اقتصادی و گرانی هم داریم، ولی نمیشود همه مسائل را یکجا حل کرد. اول باید این قانون حل شود. مجلس موظف است که به حرف مردم گوش بدهد. ما رأی دادیم که مشکلات مردم را حل کنیم، پس ابتدا این مسئله باید حل شود، سپس وارد بحث اقتصادی و گرانی بشویم.» در ادامه صحبتهایش به مسئله گرانی و رأی اعتماد نمایندگان به همتی نیز اشاره میکند و میگوید: «آقای همتی را انتخاب کردند، بعد استیضاحش میکنند. وضعیت مردم و اقتصاد اینقدر خراب شده که باید این مسائل پیگیری و مجازات شود. این که هر مسئولی خرابکاری کند و بعد بگوید «تمام شد، برو پی کارت»، درست نیست. این اعتراضات، اعتراضات بحق مردم ایران است و باید به آن رسیدگی شود. انشاءالله که تا حل این مشکلات اینجا خواهیم بود.»
با متأثران از فضای رسانههای غربی مشکلی نداریم!
وقتی درباره آگاهی و اطلاعاتش نسبت به قانون میپرسم، پاسخ میدهد: «این قانون باید طبق آن چیزی که در مجلس مطرح شد و شورای نگهبان تأیید کرد، اجرایی شود. این قانون مقرر کرده که اگر کسی قانون را نقض کند، باید مجازات شود. باید جریمه شود، باید تذکر داده شود و همه باید در این مسیر همکاری کنند تا مشکل حل شود. ما با خواهرانی که ممکن است به دلیل تأثیر رسانههای غربی این رفتار را انجام میدهند، مشکلی نداریم. آنها مثل همان خواهران ما هستند که در راهپیماییها و همه مباحث دینی و نظام جمهوری اسلامی ایران حضور دارند. ما با آنها مشکلی نداریم. شاید بر اثر اتفاقاتی مجبور شدهاند چنین رفتارهایی انجام دهند، ولی انشاءالله به فضل الهی همانطور که در کنار ما هستند، در این مسیر هم با ما خواهند بود.»
از اختلاسها هم بگو
وی مجدداً انتقاداتش را به سمت مجلس نشانه میگیرد. نکته جالب توجه اما عدم اطلاع او از گفتههای نیکبین، نماینده کاشمر، درخصوص موضع شعام در رابطه با این قانون است: «مشکل ما با مجلس است که باید مشکلات ملت را حل کند. شورای عالی امنیت ملی باید این موضوع را پیگیری کند. شورای امنیت ملی موظف است که وقتی شورای نگهبان این قانون را تأیید کرده، آن را به تصویب نهایی برساند و اجرا کند. همه باید دست به دست هم بدهند تا این مشکل حل شود. نمیشود هر کسی بیخود حرف بزند یا اقدامی کند که نتیجهای نداشته باشد. باید سه قوه دست به دست هم بدهند تا این مشکل حل شود. ما خانوادهمان در امنیت نیست و باید این مشکل را حل کنیم. انشاءالله که این مشکل حل خواهد شد.» یک موتورسوار از کنار این روحانی رد میشود و میگوید: «حاج آقا از اختلاسها هم بگو!»
ارزشمندترین شیء خانه را در گاوصندوق نگه میدارند
در همان جمع متوجه میشوم که به جز اصفهان از مازندران، مشهد، لرستان و آذربایجان غربی نیز برای تجمع مقابل مجلس به تهران آمدهاند و شهروندان تهرانی، حضور کمرنگی در این تجمع دارند. یکی از شهروندان مازندرانی حاضر در تجمع خودش را معرفی میکند و میگوید که معلم است. از وضعیت پوشش در سواحل مازندران گلایه میکند. از دغدغه دانشآموزان که حالا تبدیل به بلایند دیت و قرارهای مختلط شده، شاکی است. در میان گفتوگویمان؛ یکی دیگر از زنان حاضر در آنجا به جمعمان اضافه میشود. تقریباً نظراتش، پس از گفتوگو با چندین نفر، امیدوارکننده است. معتقد است در وضعیتی که مردم نسبت به دولت نارضایتی دارند و دغدغههای اقتصادی، بسیار است؛ احتمالاً اجرای قانون عفاف و حجاب، نارضایتی از سیاستگذاران را مضاعف خواهد کرد.
خانمی دیگر اما مواضعش رادیکالتر است. از لواسان خودش را به مرکز تهران رسانده است تا در تجمع شرکت کند. میگوید: «حالا که وضعیت حیا و عفاف جامعه به این روز افتاده، حداقل باید از خاطیان بهعنوان جریمه و تحت عنوان همان قانون عفاف و حجاب، مبلغی را اخذ کرد.» درباره مسئله عفاف و حجاب هم سخنانش نشان میدهد که هنوز همان ذهنیت سابق و مثالهای قدیمی را در ذهن دارد. «آقایی را در خیابان میبینی که برای گوشی خود گارد انداخته است اما زنش کنارش برهنه راه میرود. شما خودت بگو، باارزشمندترین شیء خانهات را کجا نگه میداری؟ در گاوصندوق یا در ملأ عام و دید عموم؟» در پایان گفتوگو خودش را فعال فرهنگی معرفی میکند.
خوانش شخصی
چند دقیقهای میان جمعیت قدم میزنم. برنامه با شعارهای مرتبط با عفاف و حجاب آغاز میشود. در ابتدای مراسم نیز مهری طالبیدارستانی سخنرانی میکند. در سخنرانیهایش، از بیانات مقاممعظمرهبری، خوانش شخصی میکند. «ولی امر مسلمین همیشه فرهنگ و اقتصاد را کنار هم دید و ما ندیدیم و فرمود اولویت اصلی کشور اقتصاد و فرهنگ است. این را همین امسال مجدداً تأکید کردند. با مضامین دیگر و میدانیم که تکتک ما مسئولیم در شرایط؛ امروز بنده شخصاً عذرخواهی میکنم از مسئولان که با عدم مطالبه صحیح و مستمر آرمانها اجازه دادیم دچار کجروی و انحراف شوند. تا جایی که امروز بهوضوح شاهد قمار منفعتطلبانه روی ثمره خون شهدا هستیم. امروز عهد میبندیم به ساعتهای غم احتضار حضرت خدیجه بر دل پیامبر، به گریههای شبانه روز حضرت زهرا به نالههای دل حضرت زینب، به غربت حضرت معصومه، به نوحههای امالبنین؛ تا توان داریم تلاش کنیم برای جاریسازی دقیق و مو به موی قوانین اسلام در جایجای کشور؛ کشوری که امنیت یافته با خون شهدا و به نمایندگان غیور خود که با امضاهایشان نشان دادند فارغ از هر نگاه سیاسی حزبی و حتی مذهبی خون پاک ایرانی اصیل و عفیف در رگهایشان جاری است اعلام میداریم که ما پشتیبان محکم شما در ابلاغ و اجرای قوانین حقه اسلام در کشور هستیم و خواهیم بود و توقع داریم که نباید همان راه مدیران زمان طاغوت را بروند و این شمایید که به پشتوانه آراء ما میتوانید مدیران را در مسیر حفظ کنید.»
گروه فشار از رئیس عدلیه هم عبور کرد
سخنران دوم تجمع جعفر صادقمنش است. مجریای که وظیفه شعارگویی و تهییج جمعیت را به عهده داشت، او را به عنوان یک حقوقدان معرفی میکند. در همان ابتدا روی حرفهایش به نیکبین نماینده کاشمر و سخنانی است که چند شب گذشته در تلویزیون نسبت به برگزارکنندگان این تجمعات گفت: «این خیل عظیم مردم متدین انقلابی و مسلمان و شجاع را که برای مطالبه اجرای قانون و حکم خداوند غیرت داشتند، با تحمل سرما و برف و باران زمستان در این مکان جمع شده بودند را به مزدوری متهم میکند. آقای نماینده مجلس، اگر شک و تردیدی هست، اگر نیروهای امنیتی باید مداخله کنند؛ در رفتار تویی است که لباس روحانیت را پوشیدی، حکم پیغمبر را باید ترویج کنید ولی مطالبهگران حکم خدا را متهم میکنی. به راستی چند میگیری این مردم رو اینجوری متهم کنید؟» واکنش تجمعکنندگان اما از سخنان سخنران نیز تندتر میشود و در میان جمعیت، او را «منافق» و «شیعه انگلیسی» خطاب میکنند.
صادقمنش در ادامه حتی رئیس قوه قضائیه را نیز در عدم اجرای قانون حجاب و عفاف متهم میکند و میخواهد یقه رئیس عدلیه را بابت عدم اجرای قانون، بگیرد. او میگوید: «صحبت من امروز دقیقاً مبتنی بر همین اقرار رئیس قوه قضاییه است. ما یقه رئیس قوه قضائیه را میگیریم و میگوییم آقای محسنیاژهای که در قوه قضاییه میتواند برخورد کند، قوه قضائیه که یقه فراجا را بگیرد و از او بخواهد که به جرم مشهود برخورد کند؛ چرا آقای رادان را بستی؟ آقای رادان از شما میخواست اجازه بدهید؛ کارها را غیرتمندانه شروع کند. چرا بعدش خاموش شد؟ آیا آقای رادان اینجا دروغ گفت؟ یا شما فتیله او را پایین کشیدید؟ جواب بدهید. این مهمترین مطالبه از قوه قضائیه است. قوه قضائیه اگر به همین وظیفهاش که اقرار کرده، عمل کند آن موقع مشکل اجازه این قانون جدید حل خواهد شد اگر عمل نکند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد مردم.»
رفتهرفته با اتوبوس و از طریق مترو نیز بر تعداد حضور گروهی تجمعکنندگان افزوده میشود. کوشکی نیز سخنران این تجمع بود. او در این تجمع تریبون به دست گرفت و قرآن و نهجالبلاغه خواندن مسعود پزشکیان را به اعضای سازمان منافقین و دارودسته مسعود رجوی و همچنین قرآن سر نیزه کردن طرفداران معاویه تشبیه کرد و تعابیر توهینآمیزی خطاب به رئیسجمهور مطرح کرد.
رادیکالیسم خیابانی
روزنامه فرهیختگان در ادامه نوشت: در یکی دو دهه اخیر، رادیکالهای جریان اصلاحطلبی، از راهبرد خیابان برای اعتراض استفاده میکردند و آن را راهگشا میدانستند و محکوم به عدم مصلحتسنجی و هزینهسازی برای نظام حکمرانی بودند. واقعیت هم همین بود. دنبال کردن این مسیر باعث شد که فضای سیاسی اجتماعی ایران در دهه 70 و اواسط 80 متاثر از همین جریان، رادیکالیسم را در فضای سیاست شاهد باشد که جز آنکه برای سیاست داخلی بحرانساز باشد، آورده دیگری نداشت. همین هم باعث شد که جریانات اصلاحطلبی، تا انتهای مسیر پیگیری مطالبات را در بنبست ببینند. برگزاری تجمعات حجاب، تکرار دور باطلی است که یک بار طی شده است. با این تفاوت که این تجمع از جانب کسانی برگزار میشود که در ظاهر خود را در چهارچوب نظام تعریف میکنند و بهانه هم لزوم اجرای قوانین نظارتی در ماجرای حجاب است. ادامه این تجمعات، شعارهای رادیکالی که در آن به مسئولین و سران قوا داده میشود، عملاً طیفی از بدنه جامعه مذهبی را به مرزهای رادیکالیسم نزدیک کرده است. برگزاری تجمع برای فریاد زدن مطالبات و اعتراض به اجرا یا عدم اجرای برخی قوانین، در تمام نظامهای تابع قواعد دموکراسی، امری مرسوم است. در ایران نیز بارها و در سالهای اخیر، اقشار مختلف برای رسیدگی به مطالباتشان تجمع برگزار کردند، اما این اقدام در چهارچوب قانون و با رعایت اصول برگزاری تجمعات صورت گرفته است. در حالی که برگزارکنندگان تجمع حجاب، نه تنها در چهارچوب قانون حرکت نمیکنند و حتی ابتداییترین اصول قانون را رعایت نمیکنند و تجمعاتی بدون مجوز برگزار میکنند، بلکه صراحتاً انتقاد تندی به مسئولان و سران قوا وارد میسازند. رفتاری که عملاً حرکت در مسیر هزینهسازی است که پیش از این توسط جریانات سیاسی در ایران پیگرفته شده است، با این تفاوت که این رفتارها به جریان مذهبی منتسب میشود که اصل را بر رعایت قوانین و مصلحتسنجی تصمیمات حکمرانی قرار داده بود. از این جهت، رفتار رادیکال تجمعکنندگان حجاب، قوت بیشتری برای آسیب زدن به سیستم حکمرانی دارد.

بازی تجمعکنندگان حجاب در زمین دوقطبیسازی
تجمعکنندگان حجاب به مثابه هیزمی برای آتشدوقطبیسازی در جامعه هم عمل میکنند. موضوع حجاب زمینه بروز یک شکاف عمیق در جامعه در پاییز 1401 فراهم ساخت و جامعه را دچار ناآرامی کرد. اگرچه سرمایهگذاری آشوبسازان برای به فروپاشی کشاندن جامعه با این بهانه به نتیجه نرسید، اما همچنان یک دوگانه و دوقطبی در مورد برخورد با حجاب و بیحجابی در جامعه زنده است. در شرایطی که تجمعهای حجاب بدون مجوز در شهرهای مختلف برگزار میشد، این مطالبه از جانب مخالفان نگاه آنها نیز مطرح شد که چرا آنها اجازه برگزاری تجمع در اعتراض به موضوع مشابه حجاب را ندارند. این دقیقاً نقطهای است که جامعه را به پرتگاه آشوب و دوقطبیسازی میبرد. در حالی که به نظر میرسد یکی از علل تصمیمگیری برای متوقف شدن اجرای قانون حجاب، جلوگیری از ملتهب شدن جامعه و تشدید دوقطبیها بود، اما تجمعکنندگان حجاب که در ظاهر دلسوزان انقلاب و ارزشهای اسلام به نظر میرسند، درست در تقابل با این تصمیم و برخلاف مصالح جامعه حرکت میکنند. این رفتارها در شرایطی که بحرانسازان خارجنشین، منتظر بهانهای برای ملتهب کردن جامعه ایرانی هستند، بازی تمیزی در زمین دوقطبیسازان است.
تجمعکنندگان حجاب، شهروندان درجه چندند؟
در ماجرای لایحه عفاف و حجاب سه رویکرد وجود دارد؛ یک طیف افرادی هستند که قائل به قانونمندی در موضوع حجاب نیستند و حتی مسیر عناد را با این قوانین پی میگیرند. طیف دیگر افرادی هستند که حجاب را به عنوان یک ارزش اسلامی که باید در جامعه اسلامی برقرار و اجرا شود، قبول دارند و استفاده از روشهای قهری برای برقراری و اجرای اصول حجاب در جامعه را نیز لازم و ضروری میدانند. اگرچه جمعیت آنها چندان قابل توجه نیست، اما قابلیت زیادی در بحرانسازی دارند. طیف دیگر که بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی را به خود اختصاص میدهد، افرادی هستند که به حجاب و عفاف، ارزشهای اسلامی و لزوم برقراری آن در جامعه معتقدند، اما برخورد قهری را گزینه مناسبی برای مواجهه با موضوع حجاب نمیدانند. با نگاه به این تقسیمبندی، حضور یک جمعیت اقلیت در خیابان و استقبال از برخورد قهری با حجاب، در حالی که طیفهای دیگری در جامعه نگاههای دیگری دارند، این احساس را به آنها منتقل میکند که در نگاه به افراد جامعه درجهبندی و خاصگزینی وجود دارد. در حالی که اعتراضهای مشابه از جانب گروههای دیگر با برخوردی سختگیرانه همراه است، آنها به راحتی تجمع برگزار میکنند و اعتراضات تندی هم به سران قوا وارد میکنند، اما برخوردی جدی با آنها صورت نمیگیرد. برداشت طیفهای دیگر جامعه این است که آنها شهروندان درجهدوم هستند و از موقعیتی برابر برخوردار نیستند. خروجی چنین برداشتی، آسیب مضاعف برای جامعه ایرانی به همراه دارد. حتی ممکن است باعث بروز واکنشهای رادیکال از جانب مخالفان حجاب نیز بشود و فارغ از این، برگزاری تجمع برای هر خواسته قانونی یا غیرقانونی را نرمالیزه میکند.
بیاعتبار شدن قانون به دست رادیکالها
یک وجه مهم و خطرناک در تجمعاتی که در اعتراض به عدم اجرای قانون حجاب برگزار میشود، بیمعنا و بیاعتبار کردن نهادهای قانونی کشور است. در یک نمونه، جعفر صادقمنش، یکی از اعضای حاضر در تجمع حجاب خطاب به رئیس قوه قضائیه گفت: «چرا یقه فراجا را نمیگیرید و از او نمیخواهید که با جرم مشهود برخورد کند؟» علاوه بر این، صادق کوشکی، چهرهای که به مواضع رادیکالش مشهور است و سابقه طولانی از حضور در تجمعات اینچنینی دارد، صراحتاً به رئیسجمهور توهین کرد و او را با منافقین یک کاسه کرد و گفت: «آقایی که نهجالبلاغه و قرآن میخوانی، اولین بار نیست که در اسلام کسی قرآن سرنیزه کرده. مجاهدین خلق چنان نهجالبلاغه حفظ بودند که حضرت امام گفت فلان عالم گفته من آنقدر نهجالبلاغه حفظ نیستم. کسی فریب حفظ قرآن و نهجالبلاغه شما را نمیخورد.» توهین به سران قوا، محکوم کردن آنها به عدم اجرای قانون و حتی خارج کردن آنها از خط انقلاب و نظام، در حالی که عدم اجرای لایحه حجاب با تصمیم و خواست سیستم حکمرانی و با تصمیم شورای عالی امنیت ملی متوقف شده است، معنایی جز بیتوجهی و بیاعتبار کردن قانون ندارد و عملاً بابی تازه برای زیر سوال بردن تصمیمات دستگاههای قانونی باز میکند. زیر سؤال بردن تصمیمات نظام حکمرانی از جانب افرادی که خود را حافظ ارزشهای نظام میدانند، ضربهای دوچندان به سیستم حکمرانی وارد میکند. عملاً با عبور از قانون و سلسله مراتب قانونی، به رادیکالیسم میدان میدهد. علاوه بر این، حضور این جریانات در ظاهر افراد حزباللهی، نگاه جامعه را به کل بدنه حزباللهی جامعه منفی میکند و به آنها نیز آسیب میزند. در حالی که بخش زیادی از جامعه حزباللهی مخالف و منتقد چنین برخوردهایی با مسئله حجاب هستند، نگاههایشان به این موضوع این چنین رادیکال و دور از عقلانیت و در تقابل با نظام حکمرانی نیست. حتی ممکن است منتقد برخی تصمیمات در این موضوع مشخص باشند، اما این موضوع را به خوبی درک میکنند که پیگیری مطالبه از خیابان راه حل نیست و جز هزینهسازی و بحرانسازی آورده دیگری برای سیستم حکمرانی و فضای سیاسی ندارد.