تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۲۸
کد مطلب : ۴۹۵۱۳۱
تحلیلی بر اختلاف تعبیر از وفاق در کهگیلویه و بویراحمد؛

یادداشت ویژه کبنانیوز| «خلأ احزاب» و «مدیریت‌های بادآورده» / چرا مفهوم وفاق در استان کهگیلویه و بویراحمد استحاله شد؟

۰
یادداشت ویژه کبنانیوز| «خلأ احزاب» و «مدیریت‌های بادآورده» / چرا مفهوم وفاق در استان کهگیلویه و بویراحمد استحاله شد؟
کبنا ؛
در حالی که در سطح کلان، وفاق به معنای استفاده از ظرفیت همه نیروهای سیاسی به شرط برخورداری از شایستگی است، در کهگیلویه و بویراحمد، وفاق آن‌قدر گسترده تعریف شده که برای بسیاری از مخالفان دولت حتی علیرغم عدم برخورداری از تجربه و تخصص، انتظار ابقاء و ارتقاء سیاسی به وجود آمده است.
به گزارش کبنا، چند روز مانده به انتخابات هشتم تیرماه 1403 حسن روحانی رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم، به مسعود پزشکیان توصیه کرد که در صحنه بماند و تلاش کند که رئیس جمهور شود. او گفت (نقل به مضمون): «به من هم در سال 1392 می‌گفتند چرا فعالیت می‌کنی؟ رئیس جمهور مشخص است؛ معلوم است که تو رئیس جمهور نمی‌شوی؛ اما من ماندم و پیروز انتخابات شدم». روحانی با این اظهارات حمایت خود را از پزشکیان اعلام کرد. چند روز بعد در مناظرات انتخاباتی، رقبای پزشکیان او را متهم می‌کردند به این‌که «تو در پی تشکیل دولت سوم روحانی هستی». پزشکیان پاسخ داد که قرار است دولت نخست خود را تشکیل دهد. اما به هر حال تیم رسانه‌ای او و حامیانش اغلب از افرادی بودند که در دولت‌های حسن روحانی و سید محمد خاتمی پست داشتند.
در دور نخست انتخابات پزشکیان به همراه سعید جلیلی به عنوان نفرات اول و دوم، آرای بیشتری از رقبایشان کسب کردند و به دلیل عدم کسب حداکثر آرا، انتخابات به دور دوم کشیده شد. در یک هفته مابین هشتم و پانزدهم تیرماه، همکاری اعتدالیون و اصلاح‌طلبان با مسعود پزشکیان بیشتر شد؛ اتفاقاً بخشی از شهروندان نیز که در دور نخست در انتخابات شرکت نکرده بودند در این دور قانع شدند که رأی دهند؛ اغلب نیز به پزشکیان رأی دادند و در نهایت او پیروز انتخابات ریاست جمهوری شد. چند روز از پیروزی او نگذشته بود که اعلام کرد قرار است دولت وفاق ملی تشکیل دهد؛ آن زمان این‌گونه برداشت می‌شد که وی قصد دارد دست به نوعی اعتلاف بزند تا از ظرفیت‌های سیاسی که علیرغم مخالفت با دولت، شایستگی بالایی دارند استفاده شود؛ در سطح ملی این اتفاق نیز افتاد؛ البته هر چند با برخی از وزرای او مخالفت‌هایی صورت گرفت، اما به هر حال بخش زیادی از حامیان دولت از انتخابات‌های استراتژیک پزشکیان رضایت داشتند. گویا وفاق داشت در سطح کلان شکل می‌گرفت. اما در استان‌های کوچک‌تر آش وفاق بسیار شورتر از آن چیزی شد که حامیان دولت انتظارش را داشتند.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، مسعود پزشکیان از حمایت بالایی برخوردار بود؛ هر چند در مجموع آرای سعید جلیلی بیشتر از او بود، اما نباید فراموش کرد که اگر تلاش‌های شبانه‌روزی حامیان دولت نبود، پزشکیان این آراء را کسب نمی‌کرد. البته تخلفاتی نیز رخ داد که دستگاه قضا به آن ورود کرد. به هر حال پزشکیان رئیس جمهور شد و نخستین تغییر در سطح استانداران کشور، در کهگیلویه و بویراحمد رخ داد. سید علی احمدزاده از اصولگرایان و افراد نزدیک به رئیس جمهور پیشین برکنار شد تا استانداری به فردی میانه‌رو و از حامیان دولت برسد. روزهای نخست، نشاط سیاسی در استان شکل گرفته بود؛ فرمانداری لنده به یکی از چهره‌های اصلاح‌طلب و از حامیان دولت رسید. فرمانداری چرام نیز به یکی از این افراد رسید، اما در جریان انتصاب فرماندار بهمئی، انتقادات زیادی به استانداری وارد شد. طوری که بسیاری از حامیان دولت به صورت آشکار و نهان از استاندار انتقاد کردند که دو فرمانداری را به حامیان داده‌اید و یکی را به وفاق، اما حواستان به فرمانداری کهگیلویه مرکزی باشد. دیگر فرمانداران نیز تغییر کردند.
داستان انتقادات به دولت تنها به حوزه فرمانداری‌ها محدود نشد؛ در سطح سازمان‌ها و دستگاه‌ها، بسیاری از افرادی که مستقیماً به انتقاد از پزشکیان و حمایت از رقبای او پرداخته بودند، یا پست گرفتند، یا ابقاء شدند و جالب‌تر از همه، برخی ارتقاء یافتند. جالب این‌جاست که تمام این اتفاقات به نام وفاق رخ داد.
وفاقی که داد بخش زیادی از حامیان دولت را درآورده است؛ به‌گونه‌ای که برخی معتقدند بخش از انتصابات در کهگیلویه و بویراحمد بادآورده است؛ به این معنا که انتصاب فردی در یک پست، نه بر اساس شاخص‌های خاص، بلکه بر اساس نوعی مناسبات سیاسی صورت می‌گیرد. مدیریت‌های بادآورده مبتنی بر یک سابقه سیاسی، تجریه و شایسته‌سالاری توزیع نمی‌شوند؛ بلکه صرفاً بر اساس مفهومی به نام وفاق به برخی داده می‌شود که وفاق با آنها معنای این اصطلاح را کاملاً وارونه می‌کند.
اما حال باید پرسید چرا علیرغم استقرار نسبی گفتمان وفاق در سطح ملی، در استان کهگیلویه و بویراحمد چنین چیزی رخ نداده است؛ نگاهی به متون علوم سیاسی نشان می‌دهد اصلی‌ترین عامل در این میان، خلآ احزاب است. در نبود احزاب، معیارهای دیگری به عنوان عامل تأثیرگذار در انتصابات رخ می‌نمایند. بستر قومی و طایفه‌ای استان حالا نقش جایگزین حزب را بر عهده گرفته است؛ اتفاقاً این استان از تکثرگرایی ایلی و عشیره‌ای نیز برخوردار است. حال در چنین بستری، انتظار این است که پست‌ها به صورت ایلی و عشیره‌ای توزیع شوند. آن ایل و عشیره که از قدرت سیاسی بیشتری برخوردار است، در پی چانه‌زنی برای کسب پست‌های بیشتری است. مبنای قدرت نیز برخوردای از نماینده مجلس است. به این‌صورت که نمایندگان مجلس از هر ایل و طایفه‌ای که باشند، خواه‌ناخواه انتظار آن طایفه از نماینده جهت توزیع پست‌ها در بین خودشان افزایش می‌یابد؛ در واقع قدرت سیاسی با بستر ایلی ترکیب می‌شود. در این میان نمایندگان به این سمت می‌روند که پست‌های سیاسی را با فشار به کسانی بدهند که نزدیکی ایلی و عشیره‌ای با آنها دارند. بنابراین در بسیاری اوقات، اصلاً مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور است؛ هر گفتمان سیاسی که حاکم شود، فارغ از اصول‌گرا، اصلاح‌طلب و اعتدالی، ترکیب قدرت سیاسی و بستر ایلی، نقش اثرگذارتری ایفا می‌کند. مدیریت‌های بادآورده از این مسیر هستند که رشد می‌کنند؛ اگر نماینده مجلس از طایفه دیگری انتخاب می‌شد، جهت وزش باد سیاسی به سمت آن طایفه می‌رفت؛ حالا که بخت با این طوایف یار بوده، پس باد هم به سمت آنها می‌وزد و مدیریت‌ها باید از آن‌شان شود. این مناسبات همگی در خلأ حزب در کهگیلویه و بویراحمد رخ داده‌اند.
در شرایط کنونی اتفاق جالبی در کهگیلویه و بویراحمد در حال وقوع است؛ از طرفی دولت وفاق حاکم است؛ برخی که خود بر اساس مناسبات ایلی و عشیره‌ای در دولت گذشته پست گرفته‌ و اتفاقاً از رقیب پزشکیان نیز حمایت کرده‌اند، حال با استناد به مفهوم وفاق، در پی آن هستند که بمانند، ابقاء شوند و در مواردی ارتقاء یابند. در واقع آنها از دو مسیر ارتزاق می‌کنند؛ نخست از مسیر ایلی و طایفه‌ای قدرت گرفته‌اند و حالا می‌خواهند از مسیر وفاق ابقاء شوند. داستان همینقدر جالب است.
با توجه به مواردی که در بالا مورد اشاره قرار گرفت، می‌توان تقلاهای برخی از مخالفین دولت برای ابقاء و دستیابی به جایگاه در دولت چهاردهم را متوجه شد. برخی که در دولت سیزدهم رئیس بوده، حالا نیز به هر ریسمانی چنگ می‌زنند که چند صباحی رئیس بمانند. برخی که معاون بودند، می‌خواهند رئیس یا مدیرکل شوند، همه اینها در حالی اتفاق می‌افتد که کمترین وابستگی سیاسی و نزدیکی به دولت جدید را نیز ندارند.
اما با همه اتفاقات مورد اشاره، ممکن است شهروندان به این نتیجه برسند که با تغییر دولت، اتفاق خاصی در کهگیلویه و بویراحمد رخ نمی‌دهد؛ پیامد این نوع تصور سیاسی، احتمالا کاهش مشارکت سیاسی در انتخابات‌های پیش رو باشد. از طرف دیگر، آن‌هایی که به امید تغییر، به دولت جدید رأی داده‌اند، ممکن است اعتماد خود را از دست بدهند. چرا که گویا وفاق تنها در سطح جایگاه‌ها و پست‌ها صورت گرفته (که آن‌هم در استان صورت نگرفته) و تغییری به سود شهروندان رخ نداده است. روشن است که گسترش چنین احساسی ممکن است منجر به نارضایتی اجتماعی شود. استاندار کهگیلویه و بویراحمد باید بداند استاندار دولت وفاق است؛ او استاندار دولتی است که معتقد به وفاق با همه گروه‌هاست؛ البته به یک شرط خاص؛ یعنی شایستگی سیاسی. قرار نیست دامنه تعریف مفهوم وفاق اینقدر گسترده شود که هر کسی بدون کمترین شایستگی، خود را در جایگاه مدیرکلی ببیند. آن‌گونه که مشاهده می‌شود برای بسیاری از افرادی که نه همسویی گفتمانی با دولت دارند و نه تجربه و توانایی دارند، این انتظار ایجاد شده که می‌توانند و باید به پست‌های مهم در استان برسند. چنانچه برخی از مدیریت‌ها بذل و بخشش نمی‌شد، امروزه شاهد گسترش چنین تصوراتی در سطح استان نبودیم.
این یادداشت جهت اصلاح برخی رویه‌ها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. کبنا نیوز آمادگی درج جوابیه مسئولین استانی را دارد. مخاطبان این پایگاه خبری می‌توانند با ارسال دیدگاه‌های خود به گسترش و غنای این بحث کمک کنند.
نام شما

آدرس ايميل شما

کارنامه ۲ قاضی شهید

کارنامه ۲ قاضی شهید

حجج اسلام والمسلمین علی رازینی و محمد مقیسه‌ ۲ قاضی برجسته ایرانی، خدوم، انقلابی و قاطع ...
در نشست خبری پزشکیان و پوتین چه گذشت؟

در نشست خبری پزشکیان و پوتین چه گذشت؟

در مذاکرات امروز چگونگی گسترش همکاری‌های اقتصادی و تجاری دو کشور مورد رایزنی قرار گرفت،...
متن سند توافق آتش بس بین اسرائیل و حماس

متن سند توافق آتش بس بین اسرائیل و حماس

توافق چهارشنبه شب رژیم اسرائیل و حماس برای آتش بس و تبادل اسرا شامل سه مرحله با هدف پایان ...
1