تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۰۲
کد مطلب : ۴۹۲۹۷۹
کبنا گزارش میدهد
دانشگاه یاسوج در مسیر خلاف دولت چهاردهم حرکت میکند / شکایت چندین باره دانشگاه یاسوج از رسانه / دانشگاه محل گفتوگو و تضارب آرا و نقادی است نه سانسور و شکایت
۴
کبنا ؛ دانشگاه یاسوج، بهعنوان یکی از مهمترین مراکز علمی استان، بهجای پیشبرد اهداف آموزشی و پژوهشی، درگیر ثبت شکایات پیدرپی علیه رسانهها شده است. این دانشگاه در دو سال گذشته چندین بار علیه پایگاه خبری تحلیلی کبنا نیوز شکایت کرده و رکوردی تأسفبار از خود به جای گذاشته است. این رفتار نهتنها در تضاد آشکار با نص صریح اصل 24 قانون اساسی است که بر آزادی بیان تأکید دارد، بلکه اقدامی غیرمسئولانه و برخلاف روحیه پاسخگویی و شفافیت به شمار میرود.
اهمیت نقد و بررسی و گفت و گو در دانشگاهها بهویژه در زمینههای علمی و فرهنگی، نقشی حیاتی در رشد فردی و جمعی ایفا میکند. دانشگاهها نه تنها به عنوان مراکز آموزشی بلکه به عنوان محیطهای فکری و علمی، باید فضایی فراهم کنند که در آن تضارب آرا، تبادل نظر و نقد آزادانه صورت گیرد. یکی از ویژگیهای برجسته دانشگاهها ایجاد فضایی است که در آن افراد بتوانند آرا و نظرات مختلف خود را با هم به اشتراک بگذارند. وقتی افراد با نظرات و دیدگاههای مختلف مواجه میشوند، بهطور طبیعی درک و برداشتهای خود را از مسائل مختلف گسترش میدهند. این مواجهه با دیدگاههای متفاوت میتواند به ایجاد تفکر انتقادی و منعطف در افراد کمک کند.
تضارب آرا و نقادی بهعنوان یک فرصت برای افراد مختلف (اعم از دانشجویان، اساتید، و حتی رسانهها) فراهم میآید که نظرات خود را بدون ترس از سرکوب یا سانسور بیان کنند. این فضای آزاد به ارتقای کیفیت گفتگو و نقد کمک میکند.
یقیناً یکی از مهمترین اهداف تضارب آرا و نقادی، پرورش تفکر انتقادی در افراد است. در چنین فضاهایی، افراد تشویق میشوند تا به جای پذیرش سادهانگارانه ایدهها، به نقد و بررسی آنها پرداخته و درک عمیقتری از موضوعات پیدا کنند.
از طرفی دانشگاهها باید فضایی فراهم کنند که در آن آزادی بیان برای تمامی افراد محترم شمرده شود. در دنیای امروز، بسیاری از چالشها و مشکلات جامعه از طریق گفتگو و نقد سازنده حل میشوند. دانشگاهها با فراهم کردن فضاهایی برای گفتوگو و نقد، میتوانند به پیشرفت اجتماعی و فرهنگی جامعه کمک کنند.
در مجموع، دانشگاهها با ایجاد فضایی برای نقد و بررسی، گفتوگو، و تضارب آرا به توسعه فکری و علمی جامعه کمک میکنند. این محیطها نه تنها به تولید علم و دانش میپردازند بلکه زمینهساز ایجاد یک جامعه آگاه، باز و مسئول هستند که در آن افراد میتوانند آزادانه و با احترام به یکدیگر، نظرات خود را بیان کنند و بهطور مستمر در مسیر پیشرفت حرکت کنند؛ اما بر خلاف اینها دانشگاه یاسوج در چند مرحله از دانشگاه یاسوج و دیگر رسانهها شکایت کرده که جای بسی نگرانی است.
بخشنامه اخیر معاون اول رئیسجمهور، محمدرضا عارف که دستگاههای اجرایی را ملزم به خودداری از شکایت بیدلیل از رسانهها کرده است، تلاشی درخور تحسین برای کاهش تنش میان دولت و رسانههاست. بااینحال، دانشگاه یاسوج با نادیدهگرفتن این بخشنامه، به نظر میرسد در مسیری خلاف جهت تعهدات دولت برای حمایت از گردش آزاد اطلاعات حرکت میکند.
شکایتهای مکرر این دانشگاه، نشاندهنده نوعی گریز از پاسخگویی و تحمل انتقاد است. بهجای برخورد شفاف با مسائل، اینگونه تصور میشود که دانشگاه یاسوج ترجیح داده است از قدرت خود برای خاموشکردن صدای رسانهها استفاده کند. این رویکرد، نهتنها باعث افزایش بیاعتمادی عمومی به نهادهای دولتی میشود، بلکه مانعی جدی در مسیر تحقق وعدههای دولت چهاردهم برای گسترش فضای باز رسانهای به شمار میآید.
دانشگاه یاسوج باید بهجای پیگیری این روند نادرست، از تجربه سایر دستگاههای اجرایی که شکایات خود را پس گرفتهاند، الگو بگیرد و خود را بهعنوان نهادی علمی و روشنفکر، متعهد به اصول شفافیت و پاسخگویی معرفی کند. ادامه این روند نهتنها جایگاه این دانشگاه را تضعیف خواهد کرد، بلکه به بدنامی و بیاعتباری بیشتر آن در میان افکار عمومی منجر خواهد شد.
سؤال اصلی این است: آیا دانشگاه یاسوج که باید نماد اندیشه و مدارا باشد، نمیتواند بهجای شکایت، به نقدها پاسخ دهد؟ یا اینکه به دلیل ضعف مدیریتی، مسیر سادهتر اما ناپسند شکایت را انتخاب کرده است؟ وقت آن است که این دانشگاه، بهجای حرکت در مسیر قهقرایی، به اصول و ارزشهای جامعه مدنی احترام بگذارد و به صدای رسانهها که پژواک مردم هستند، گوش فرادهد.
اهمیت نقد و بررسی و گفت و گو در دانشگاهها بهویژه در زمینههای علمی و فرهنگی، نقشی حیاتی در رشد فردی و جمعی ایفا میکند. دانشگاهها نه تنها به عنوان مراکز آموزشی بلکه به عنوان محیطهای فکری و علمی، باید فضایی فراهم کنند که در آن تضارب آرا، تبادل نظر و نقد آزادانه صورت گیرد. یکی از ویژگیهای برجسته دانشگاهها ایجاد فضایی است که در آن افراد بتوانند آرا و نظرات مختلف خود را با هم به اشتراک بگذارند. وقتی افراد با نظرات و دیدگاههای مختلف مواجه میشوند، بهطور طبیعی درک و برداشتهای خود را از مسائل مختلف گسترش میدهند. این مواجهه با دیدگاههای متفاوت میتواند به ایجاد تفکر انتقادی و منعطف در افراد کمک کند.
تضارب آرا و نقادی بهعنوان یک فرصت برای افراد مختلف (اعم از دانشجویان، اساتید، و حتی رسانهها) فراهم میآید که نظرات خود را بدون ترس از سرکوب یا سانسور بیان کنند. این فضای آزاد به ارتقای کیفیت گفتگو و نقد کمک میکند.
یقیناً یکی از مهمترین اهداف تضارب آرا و نقادی، پرورش تفکر انتقادی در افراد است. در چنین فضاهایی، افراد تشویق میشوند تا به جای پذیرش سادهانگارانه ایدهها، به نقد و بررسی آنها پرداخته و درک عمیقتری از موضوعات پیدا کنند.
از طرفی دانشگاهها باید فضایی فراهم کنند که در آن آزادی بیان برای تمامی افراد محترم شمرده شود. در دنیای امروز، بسیاری از چالشها و مشکلات جامعه از طریق گفتگو و نقد سازنده حل میشوند. دانشگاهها با فراهم کردن فضاهایی برای گفتوگو و نقد، میتوانند به پیشرفت اجتماعی و فرهنگی جامعه کمک کنند.
در مجموع، دانشگاهها با ایجاد فضایی برای نقد و بررسی، گفتوگو، و تضارب آرا به توسعه فکری و علمی جامعه کمک میکنند. این محیطها نه تنها به تولید علم و دانش میپردازند بلکه زمینهساز ایجاد یک جامعه آگاه، باز و مسئول هستند که در آن افراد میتوانند آزادانه و با احترام به یکدیگر، نظرات خود را بیان کنند و بهطور مستمر در مسیر پیشرفت حرکت کنند؛ اما بر خلاف اینها دانشگاه یاسوج در چند مرحله از دانشگاه یاسوج و دیگر رسانهها شکایت کرده که جای بسی نگرانی است.
بخشنامه اخیر معاون اول رئیسجمهور، محمدرضا عارف که دستگاههای اجرایی را ملزم به خودداری از شکایت بیدلیل از رسانهها کرده است، تلاشی درخور تحسین برای کاهش تنش میان دولت و رسانههاست. بااینحال، دانشگاه یاسوج با نادیدهگرفتن این بخشنامه، به نظر میرسد در مسیری خلاف جهت تعهدات دولت برای حمایت از گردش آزاد اطلاعات حرکت میکند.
شکایتهای مکرر این دانشگاه، نشاندهنده نوعی گریز از پاسخگویی و تحمل انتقاد است. بهجای برخورد شفاف با مسائل، اینگونه تصور میشود که دانشگاه یاسوج ترجیح داده است از قدرت خود برای خاموشکردن صدای رسانهها استفاده کند. این رویکرد، نهتنها باعث افزایش بیاعتمادی عمومی به نهادهای دولتی میشود، بلکه مانعی جدی در مسیر تحقق وعدههای دولت چهاردهم برای گسترش فضای باز رسانهای به شمار میآید.
دانشگاه یاسوج باید بهجای پیگیری این روند نادرست، از تجربه سایر دستگاههای اجرایی که شکایات خود را پس گرفتهاند، الگو بگیرد و خود را بهعنوان نهادی علمی و روشنفکر، متعهد به اصول شفافیت و پاسخگویی معرفی کند. ادامه این روند نهتنها جایگاه این دانشگاه را تضعیف خواهد کرد، بلکه به بدنامی و بیاعتباری بیشتر آن در میان افکار عمومی منجر خواهد شد.
سؤال اصلی این است: آیا دانشگاه یاسوج که باید نماد اندیشه و مدارا باشد، نمیتواند بهجای شکایت، به نقدها پاسخ دهد؟ یا اینکه به دلیل ضعف مدیریتی، مسیر سادهتر اما ناپسند شکایت را انتخاب کرده است؟ وقت آن است که این دانشگاه، بهجای حرکت در مسیر قهقرایی، به اصول و ارزشهای جامعه مدنی احترام بگذارد و به صدای رسانهها که پژواک مردم هستند، گوش فرادهد.