تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۱۰
کد مطلب : ۴۹۲۲۱۹
یادداشت؛
پنهانکاری رژیم صهیونیستی؛ پشت پرده حوادث سخت چیست؟
۰
کبنا ؛طی هفتههای اخیر، رژیم صهیونیستی به طور مرموزی از تکنیکهای رسانهای برای مدیریت بحرانهای نظامی و امنیتی و شکستهای خود بهره برده است؛ ترفندهایی که بیشتر باهدف کنترل روان عمومی و کاستن از پیامدهای منفی رویدادها به کار میروند. یکی از اصطلاحاتی که در این راستا بارها از سوی مقامات این رژیم استفاده شده، واژه «حادثه سخت» درمورد حملههای موفق حزبالله و هلاکت سربازان رژیم است؛ بهگونهای که اغلب بهعنوان ابزاری برای مدیریت افکار عمومی، کاهش نگرانیهای داخلی، و حتی گمراهکردن رقبای منطقهای مورداستفاده قرار میگیرد.
ابهام سازی هدفمند در برابر اخبار بحران
واژه «حادثه سخت» یکی از نمونههای بارز این تکنیک است. وقتی رژیم صهیونیستی این اصطلاح مبهم را برای توصیف رخدادهای حساس نظامی به کار میبرد، در واقع در حال اجرای یک استراتژی پیچیده است که اهداف متعددی را دنبال میکند. این اصطلاح نهتنها اطلاعات دقیقی از ماهیت و شدت واقعه به مخاطب نمیدهد، بلکه افکار عمومی را در برابر تلفات احتمالی یا شکستهای نظامی نیز محافظت میکند. در نتیجه، با به تعویقانداختن جزئیات و کاهش سطح اضطراب عمومی، رژیم به مقامات خود این امکان را میدهد که اطلاعات را به شکلی کنترلشده و تدریجی منتشر کنند و تا حد زیادی از گسترش شایعات و تشویشهای غیرضروری در میان مردم جلوگیری نمایند.
این تکنیک درعینحال مانعی برای دسترسی دشمنان به جزئیات حساس ایجاد میکند. ابهام موجود در این واژه، هر گونه تلاش برای ارزیابی دقیق ضعفها و آسیبپذیریهای رژیم صهیونیستی را برای رقبا دشوار میسازد؛ بنابراین، اصطلاحات مبهم مانند «حادثه سخت» به ارتش رژیم این فرصت را میدهند که از آسیبهای احتمالی ناشی از بهرهبرداری اطلاعاتی توسط دشمنان جلوگیری کنند.
رسانه و قدرت کلمات در خدمت امنیت روانی جامعه
استفاده از این واژهها به شکل مرموزی فضای ذهنی جامعه را نیز مدیریت میکند. از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، انتخاب کلمات میتواند تأثیر بسزایی بر ادراک و واکنشهای عمومی بگذارد. زمانی که اصطلاحی مانند «حادثه سخت» به کار میرود، به دلیل ابهام و کلیگویی آن، مردم به طور ناخودآگاه تصوری ملایمتر از واقعیت ماجرا پیدا میکنند. این امر به کاهش بار روانی و اضطراب اجتماعی منجر میشود و حس آرامش نسبی و اعتماد عمومی را نسبت به عملکرد دولت و ارتش در جامعه ایجاد میکند.
در مقابل، کشورهای دیگر یا رسانههایی که با این تکنیکهای رسانهای آشنا نیستند، اغلب به واژههای مستقیمتری مانند «حمله مسلحانه»، «درگیری مرزی» یا «حادثه نظامی» متوسل میشوند. این واژهها به طور مستقیم و بیپرده نوع حادثه را به مخاطب منتقل میکنند و ممکن است موجب واکنشهای فوری و احساسی شوند. ازاینرو، رژیم صهیونیستی با بهکارگیری واژگانی چون «حادثه سخت»، هم پیام را منتقل کند و هم درعینحال کنترل بیشتری بر واکنشها و برداشتهای عمومی خود پیدا کند.
فرار از فشار افکار عمومی و ایجاد حس اطمینان کاذب
رژیم صهیونیستی با استفاده از اصطلاحات مبهم، سعی در کنترل واکنشهای روانی جامعه خود دارد تا از زیر بار پاسخگویی به آسیبها و نواقص احتمالی رها شود. اصطلاحاتی چون «حادثه سخت» به شکلی طراحی شدهاند که مردم را در یک حالت بیخبری نسبی قرار دهند، چرا که جزئیات یا ابعاد کامل حادثه پنهان باقی میمانند. با این ترفند، سطح اضطراب عمومی کاهش مییابد و مردم در حالت اطمینانی کاذب قرار میگیرند؛ چرا که از ابعاد واقعی حادثه مطلع نمیشوند.
در واقع، این شیوه استفاده از کلمات به مردم تصویری غیردقیق و مبهم از شرایط بحرانی میدهد و فرصتی برای مقامات رژیم صهیونیستی ایجاد میکند تا بهجای ارائه حقیقت، افکار عمومی را به سمتی که مدنظرشان است هدایت کنند. درعینحال، این سیاست نهتنها از شفافیت خبری جلوگیری میکند، بلکه مانع از آن میشود که جامعه رژیم از خطرات و شکستهای واقعی که ممکن است امنیت ملی آنها را تهدید کند، مطلع گردد.
واژههای جایگزین و پیامدهای روانی متفاوت
اگر بهجای واژههایی چون «حادثه سخت» از عباراتی مانند «حمله سنگین»، «درگیری سنگین» یا «عملیات کشتار» استفاده شود، اثر روانی کاملاً متفاوتی بر جامعه خواهد داشت. این کلمات با صراحت بیشتر، حساسیت موضوع را آشکار میسازند و احتمالاً باعث برانگیختهشدن حس ناامنی و انتقاد از عملکرد ارتش خواهند شد. این اصطلاحات کمتر مبهم، بار معنایی سنگینی از شکست و تلفات را به همراه دارند که میتواند به کاهش اعتماد عمومی نسبت به نهادهای نظامی و امنیتی منجر شود.
سخن پایانی این است که تکنیکهای رسانهای رژیم صهیونیستی در استفاده از واژههای مبهم و مدیریت روان عمومی نشان از بهکارگیری مرموز مقامات آن کشور از کلمات در افکار عمومی دارد. این ترفندها نهتنها باعث کاهش فشارهای روانی در جامعه میشوند، بلکه از نظر استراتژیک نیز فرصتی برای جلوگیری از بهرهبرداری دشمنان فراهم میکنند. درسی که از این تجربه میتوان گرفت، اهمیت استفاده آگاهانه از کلمات در شرایط بحران است؛ واژههایی که نهتنها انتقالدهنده اطلاعات هستند، بلکه ابزارهایی قوی برای مدیریت و کنترل افکار عمومی در دنیای پیچیده و چندلایه امروز به شمار میروند. متأسفانه ما به دلیل اینکه جایگاه کلمات را بهخوبی رعایت نمیکنیم، از این اصطلاحات کمتر استفاده میکنیم و همین موضوع باعث میشود که با یک حادثه، شوک خبری به جامعه وارد کنیم.
سید ولی موسوینژاد
ابهام سازی هدفمند در برابر اخبار بحران
واژه «حادثه سخت» یکی از نمونههای بارز این تکنیک است. وقتی رژیم صهیونیستی این اصطلاح مبهم را برای توصیف رخدادهای حساس نظامی به کار میبرد، در واقع در حال اجرای یک استراتژی پیچیده است که اهداف متعددی را دنبال میکند. این اصطلاح نهتنها اطلاعات دقیقی از ماهیت و شدت واقعه به مخاطب نمیدهد، بلکه افکار عمومی را در برابر تلفات احتمالی یا شکستهای نظامی نیز محافظت میکند. در نتیجه، با به تعویقانداختن جزئیات و کاهش سطح اضطراب عمومی، رژیم به مقامات خود این امکان را میدهد که اطلاعات را به شکلی کنترلشده و تدریجی منتشر کنند و تا حد زیادی از گسترش شایعات و تشویشهای غیرضروری در میان مردم جلوگیری نمایند.
این تکنیک درعینحال مانعی برای دسترسی دشمنان به جزئیات حساس ایجاد میکند. ابهام موجود در این واژه، هر گونه تلاش برای ارزیابی دقیق ضعفها و آسیبپذیریهای رژیم صهیونیستی را برای رقبا دشوار میسازد؛ بنابراین، اصطلاحات مبهم مانند «حادثه سخت» به ارتش رژیم این فرصت را میدهند که از آسیبهای احتمالی ناشی از بهرهبرداری اطلاعاتی توسط دشمنان جلوگیری کنند.
رسانه و قدرت کلمات در خدمت امنیت روانی جامعه
استفاده از این واژهها به شکل مرموزی فضای ذهنی جامعه را نیز مدیریت میکند. از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، انتخاب کلمات میتواند تأثیر بسزایی بر ادراک و واکنشهای عمومی بگذارد. زمانی که اصطلاحی مانند «حادثه سخت» به کار میرود، به دلیل ابهام و کلیگویی آن، مردم به طور ناخودآگاه تصوری ملایمتر از واقعیت ماجرا پیدا میکنند. این امر به کاهش بار روانی و اضطراب اجتماعی منجر میشود و حس آرامش نسبی و اعتماد عمومی را نسبت به عملکرد دولت و ارتش در جامعه ایجاد میکند.
در مقابل، کشورهای دیگر یا رسانههایی که با این تکنیکهای رسانهای آشنا نیستند، اغلب به واژههای مستقیمتری مانند «حمله مسلحانه»، «درگیری مرزی» یا «حادثه نظامی» متوسل میشوند. این واژهها به طور مستقیم و بیپرده نوع حادثه را به مخاطب منتقل میکنند و ممکن است موجب واکنشهای فوری و احساسی شوند. ازاینرو، رژیم صهیونیستی با بهکارگیری واژگانی چون «حادثه سخت»، هم پیام را منتقل کند و هم درعینحال کنترل بیشتری بر واکنشها و برداشتهای عمومی خود پیدا کند.
فرار از فشار افکار عمومی و ایجاد حس اطمینان کاذب
رژیم صهیونیستی با استفاده از اصطلاحات مبهم، سعی در کنترل واکنشهای روانی جامعه خود دارد تا از زیر بار پاسخگویی به آسیبها و نواقص احتمالی رها شود. اصطلاحاتی چون «حادثه سخت» به شکلی طراحی شدهاند که مردم را در یک حالت بیخبری نسبی قرار دهند، چرا که جزئیات یا ابعاد کامل حادثه پنهان باقی میمانند. با این ترفند، سطح اضطراب عمومی کاهش مییابد و مردم در حالت اطمینانی کاذب قرار میگیرند؛ چرا که از ابعاد واقعی حادثه مطلع نمیشوند.
در واقع، این شیوه استفاده از کلمات به مردم تصویری غیردقیق و مبهم از شرایط بحرانی میدهد و فرصتی برای مقامات رژیم صهیونیستی ایجاد میکند تا بهجای ارائه حقیقت، افکار عمومی را به سمتی که مدنظرشان است هدایت کنند. درعینحال، این سیاست نهتنها از شفافیت خبری جلوگیری میکند، بلکه مانع از آن میشود که جامعه رژیم از خطرات و شکستهای واقعی که ممکن است امنیت ملی آنها را تهدید کند، مطلع گردد.
واژههای جایگزین و پیامدهای روانی متفاوت
اگر بهجای واژههایی چون «حادثه سخت» از عباراتی مانند «حمله سنگین»، «درگیری سنگین» یا «عملیات کشتار» استفاده شود، اثر روانی کاملاً متفاوتی بر جامعه خواهد داشت. این کلمات با صراحت بیشتر، حساسیت موضوع را آشکار میسازند و احتمالاً باعث برانگیختهشدن حس ناامنی و انتقاد از عملکرد ارتش خواهند شد. این اصطلاحات کمتر مبهم، بار معنایی سنگینی از شکست و تلفات را به همراه دارند که میتواند به کاهش اعتماد عمومی نسبت به نهادهای نظامی و امنیتی منجر شود.
سخن پایانی این است که تکنیکهای رسانهای رژیم صهیونیستی در استفاده از واژههای مبهم و مدیریت روان عمومی نشان از بهکارگیری مرموز مقامات آن کشور از کلمات در افکار عمومی دارد. این ترفندها نهتنها باعث کاهش فشارهای روانی در جامعه میشوند، بلکه از نظر استراتژیک نیز فرصتی برای جلوگیری از بهرهبرداری دشمنان فراهم میکنند. درسی که از این تجربه میتوان گرفت، اهمیت استفاده آگاهانه از کلمات در شرایط بحران است؛ واژههایی که نهتنها انتقالدهنده اطلاعات هستند، بلکه ابزارهایی قوی برای مدیریت و کنترل افکار عمومی در دنیای پیچیده و چندلایه امروز به شمار میروند. متأسفانه ما به دلیل اینکه جایگاه کلمات را بهخوبی رعایت نمیکنیم، از این اصطلاحات کمتر استفاده میکنیم و همین موضوع باعث میشود که با یک حادثه، شوک خبری به جامعه وارد کنیم.
سید ولی موسوینژاد