کبنا بررسی کرد؛
بررسی دلایل معرفی هوشنگ صیدالی برای استانداری کهگیلویه و بویراحمد / آیا تاجگردون میتواند بتهای جغرافیا، طایفه و سیاستزدگی را بشکند؟ / انتخاب یک نیروی معتدل و میانهرو میتواند وحدت و وفاق را برای استان به ارمغان بیاورد
24 شهريور 1403 ساعت 20:19
هوشنگ صیدالی بهعنوان گزینهای معتدل و میانهرو برای استانداری کهگیلویه و بویراحمد میتواند محور وحدت و وفاق قرار گیرد.
هوشنگ صیدالی بهعنوان گزینهای معتدل و میانهرو برای استانداری کهگیلویه و بویراحمد میتواند محور وحدت و وفاق قرار گیرد.
به گزارش کبنا، این روزها انتخاب استاندار کهگیلویه و بویراحمد تبدیل به یک مسئله پروبلماتیک شده است و از منظرها و رویکردهای متفاوتی نسبت به آن بحث میشود. فارغ از بحثهای متعددی که حول این موضوع شکلگرفته باید گفت در حال حاضر یکی از جدیترین گزینههای استانداری هوشنگ صیدالی است.
در فضای سیاسی و رسانهای استان گفته میشود صیدالی از گزینههای نزدیک به غلامرضا تاجگردون نماینده گچساران و باشت است. ما نیز فرض را بر درستی این ادعا میگیریم. حتی گفته شده که تاجگردون او را معرفی کرده و صیدالی بیش از هر زمان به صندلی استانداری کهگیلویه و بویراحمد نزدیک شده است.
در کهگیلویه و بویراحمد یکی از چالشها که بحثهای زیادی بر سر آن وجود دارد، بومی یا غیربومی بودن استاندار است. این استان تجربه هر دو استاندار بومی و غیربومی را دارد. هر چند برخی ادعا میکنند استاندار باید بومی باشد، اما کفه ترازو به نفع استاندار بومی است؛ چرا که در نهایت استاندار بومی سرجمع منافع بیشتری برای استان میتواند به ارمغان بیاورد. بهطورکلی استاندار بومی منافع و مضراتی دارد، اما بخش منافع او بیشتر است. یکی از مهمترین مضراتی که میتواند بومی بودن استاندار به دنبال داشته باشد، پیوندهای سیاسی و گروهی است که ممکن است محدودیتهای برای او به وجود بیاورد. اما این محدودیتها آنقدر نیست که مانع اقدامات استاندار شود. در مقابل، کسی که بومی این استان است، شناخت کاملی نسبت به همه مناطق استان دارد، درد این مردم را چشیده و اغلب خود فقر را نیز تجربه کرده است. نگاهی به زندگینامه افراد تأثیرگذار استان بهوضوح نشان میدهد بخش زیادی از آنها کودکی و حتی نوجوانی و جوانیشان در فقر سپری شده است. استاندار بومی نسبت به دردها و رنجهای این مردم تعهد و دارد و درد و رنج آنها را درد و رنج خود در نظر میگیرد. این در حالی است که استاندار غیربومی تعهدی نسبت به این استان ندارد. حتی استاندار غیربومی کهگیلویه و بویراحمد را استان دوم خود میداند؛ بنابراین کفه ترازو به نفع استاندار بومی است. تجربه استانداری سید مسعود حسینی و موسی خادمی نیز نشان داده که میتوان با استاندار بومی، شاخصهای توسعه در استان را تغییر داد.
کهگیلویه و بویراحمد یکی از کمبرخوردارترین و محرومترین استانهای کشور است؛ فرصتی برای آزمونوخطا وجود ندارد و نمیتوان اعتماد کرد که استاندار غیربومی صرفاً برای پر کردن رزومه نیامده باشد. این استان از نظر فرودگاه و پرواز بسیار ضعیف است؛ فاقد راهآهن است. جادههای آن ناایمن بوده و به طور مداوم قربانی میگیرد. کارخانه و شرکت بزرگی در آن وجود ندارد؛ آمار بیکاری بالاست و از نظر شاخصهای توسعه اقتصادی حرف چندانی برای گفتن ندارد؛ بنابراین نمیتوان به فردی غیربومی اعتماد کرد که دلش برای این وضعیت بتپد و تلاشی برای بهبود اساسی آن کند. البته این بدین معنا نیست که حتماً استاندار غیربومی کاری نمیتواند انجام دهد. بلکه منظور آن است که هدف توسعه کهگیلویه و بویراحمد با استاندار بومی امکانپذیرتر است.
حال برگردیم به موضوع داغ این روزها که چه کسی قرار است استاندار کهگیلویه و بویراحمد شود. هوشنگ صیدالی که در حال حاضر یکی از جدیترین گزینههاست، بیش از هر زمان به این مقام نزدیک شده است. اما باید پرسید چرا تاجگردون در بین اینهمه نیرو دست روی هوشنگ صیدالی گذاشته است.
تاجگردون که همیشه بهعنوان یک نیروی اصلاحطلب معروف بوده، فارغ از صبغه اصلاحطلبی به دنبال وحدت و چتری فراگیر است که منافع همه استان تأمین شود. در دوره گذشته او موسی خادمی را گزینه استانداری معرفی کرده بود. حالا نیز نظرش نسبت به صیدالی مثبت است. این در حالی است که صیدالی از نظر جغرافیایی و قومیتی هیچ نسبتی با او ندارد. تاجگردون میتوانست فردی از زادگاه خود را معرفی نماید تا منافع خود و حوزه انتخابیهاش با سهولت بیشتری تأمین شود. اما او فردی از بویراحمد را در نظر گرفته که علاوه بر فراگیری جغرافیایی، میتواند نظر سایر نمایندگان استان را نیز جلب کند.
تاجگردون در ایام انتخابات برای مسعود پزشکیان سنگ تمام گذاشت؛ دیدار با او و انتشار عکسها و خبر آن دیدار موج بسیاری حتی در سطح کشور ایجاد کرد؛ سخنرانی برای پزشکیان و دفاع تمامقد از او در دانشگاه یاسوج نیز نشان داد تاجگردون به دنبال پیروزی قطعی این نامزد اصلاحطلب انتخابات است. حالا که انتخابات تمام شده و پزشکیان نیز رئیسجمهور شده، او همچون پزشکیان مسیر وفاق ملی را برگزیده است. وفاقی که از مسیر وحدت و همدلی میگذرد.
صیدالی بیش از آن که گزینهای سیاسی و جبههای باشد، نیرویی تخصصی است که سابقهاش در بخش نفت این موضوع را بهخوبی نشان میدهد؛ حتی حالا نیز گفته میشود برای چند جایگاه ملی در وزارت نفت معرفی شده است. صیدالی هر چند با عنوان اصولگرا شناخته میشود، اما فردی میانهرو است که چندان در این بازیهای سیاسی ورود نکرده است؛ بنابراین چنین چهرهای که هم حمایت اصولگرایان را پشت سرخود دارد و هم به واسطه نزدیکی با تاجگردون، مورد حمایت اصلاحطلبان قرار میگیرد، میتواند نماد وفاق و وحدت باشد و آرامش را برای استان به ارمغان بیاورد.
تاجگردون با معرفی صیدالی در پی آن است که ابراهیموار، بتهای منطقهگرایی، جغرافیا محوری، گرمسیری_سردسیری و منفعتطلبی شخصی و گروهی را بشکند. چرا که صیدالی هم حمایت همه استان را پشت خود دارد و هم نظر همه نمایندگان نسبت به او مثبت است و هم چندان در بازی منافع جریانی و گروهی نخواهد افتاد.
مخالفت با چنین گزینهای در حال حاضر، مخالفت با وحدت و آرامشطلبی در کهگیلویه و بویراحمد است. تا این لحظه، شرایط نشان میدهد صیدالی بهترین گزینه از بین گزینههای معرفی شده است. البته شاید در آینده افراد قابل قبولتری نیز معرفی شوند؛ ولی عجالتاً صیدالی میتواند با ایجاد وحدت در سطح استان، فضا را برای توسعه کهگیلویه و بویراحمد فراهم کند.
کبنانیوز آمادگی آن را دارد تحلیلهای صاحبنظران استان را دراینخصوص منتشر کند؛ ازاینرو دست یاری بهسوی همه اهلقلم و صاحب اندیشه دراز میکند.
کد مطلب: 490656