تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۰۲:۲۴
کد مطلب : ۴۶۸۹۶۸
اکونومیست:
چرا توافق بایدن با ایران ضروری تر از همیشه است؟ / ادامه حیات تفاهم نانوشته تهران-واشنگتن غیرممکن شده
۰
کبنا ؛اکونومیست نوشت: هنگامی که جو بایدن پس از حمله ماه گذشته حماس به اسرائیل، ناوهای هواپیمابر را به خاورمیانه اعزام کرد، یک کلمه خطاب به ایران و متحدانش گفت: «نکن». از آن زمان تاکنون، شبکه شبه نظامیان متحد ایران در سراسر منطقه، اقدام به حملات راکتی، پهپادی و موشکی به اسرائیل و نیروهای امریکایی کرده اند، اما تا به حال تشدید تنشی که منجر به آغاز درگیری گسترده منطقه ای شود، انجام نشده است. در سوم نوامبر، حسن نصرالله، رهبر حزب الله، قدرتمندترین شبه نظامی مورد حمایت ایران، با لحنی تند در لبنان سخنرانی کرد، اما به نظر می رسید که از تشدید فوری تنش ها اجتناب کرده است.
به گزارش کبنا، در ادامه این مطلب آمده است: با این حال، در بحبوحه جنگ خونین غزه بین اسرائیل و حماس، رقابت گسترده تر و بالقوه خطرناک تر با ایران در حال افزایش است. دولت بایدن پس از کنار گذاشتن رویکرد «فشار حداکثری» دولت ترامپ، در ماه های اخیر بی سر و صدا به دنبال کاهش تنش ها با ایران بود. اما امروز ایران نه تنها حملات حماس به اسرائیل را جشن گرفته و از طریق نیروهای نیابتی اش منافع آمریکا را تهدید کرده است، بلکه به نظر می رسد با همکاری ضمنی روسیه و حتی چین، تشکیل یک ائتلاف داده است. این وضعیت، موجب مطرح شدن سؤالات جدی در مورد اینکه آیا بایدن می تواند استراتژی جدیدی برای خاورمیانه ایجاد کند یا خیر، شده است.
از 7 اکتبر، رویکرد ایران، افزایش تنش بدون تحریک به آغاز یک رویارویی همه جانبه بوده است. تهران می گوید که هیچ دخالت مستقیمی در برنامه ریزی یا اجرای حملات حماس نداشته است، ادعایی که بیانیه های عمومی و رسانه ای دولت امریکا و اسرائیل عمدتا آن را تأیید می کنند. حملات پراکنده علیه اسرائیل توسط جنگجویان حوثی طرفدار ایران در یمن و حملات پهپادی به پایگاه های امریکایی در عراق و سوریه توسط شبه نظامیان محلی، تنش ها را افزایش داده است، اما آن را به نقطه انفجار نرسانده است. حسن نصرالله خاطرنشان کرد، اقدامات حزب الله که عمدتا شامل حملات موشکی به شمال اسرائیل میشود، موجب تخلیه اجباری ساکنان مناطق مرزی اسرائیل با لبنان شده و به شک و تردید و بلاتکلیفی نیروهای ارتش اسرائیل دامن زده است و از این طریق همچنان به اقتصاد اسرائیل آسیب می زند.
ایران مشغول تلاش برای به حداکثر رساندن سود دیپلماتیک خود است. بسیاری از کشورها از ایران می خواهند که برای مهار درگیری یا کمک به آزادی گروگان ها، وساطت کند. ایران امیدوار است که نفوذ خود را تقویت کند و برنامه های مورد حمایت واشنگتن برای پیوندهای نزدیک تر بین امریکا، اسرائیل و کشورهای خلیج فارس ذیل توافقنامه ابراهیم را مختل کند و با خوشحالی شاهد فشار روزافزون به کشورهای طرفدار امریکا در منطقه است. اسرائیل و کشورهای عربی سفرای خود را از پایتخت های یکدیگر فرا خوانده اند و تظاهرات طرفداران فلسطین در غرب در حال افزایش است و ده ها هزار نفر در واشنگتن راهپیمایی کردند و خواستار آتش بس شدند.
با این حال برای ایران خیلی زود است که احساس پیروزی و غرور کند. یک تغییر سریع و بالقوه عمیق در سیاست های امریکا در قبال ایران، در حال انجام است. چالش با ایران، مساله ای است که از زمان سرنگونی شاه در سال 1979 به وجود آمده است. چهل و چهار سال پیش در این ماه، فعالان دانشجویی اسلامگرا، 52 نفر را در سفارت امریکا در تهران گروگان گرفتند. باراک اوباما از طریق توافق برجام که در سال 2015 به نتیجه رسید، به دنبال حنثی کردن خطرناک ترین جنبه دشمنی امریکا و ایران، یعنی برنامه هسته ای رو به رشد تهران بود. دونالد ترامپ در سال 2018 از این توافق خارج شد و در عوض شروع به اعمال تحریم علیه ایران کرد.
دولت بایدن پس از شکست تلاش هایش برای احیای برجام، سیاست دیپلماسی محدود را در قبال ایران انتخاب کرد. قبل از 7 اکتبر، تفاهمات شکننده ای وجود داشت: ایران غلظت اورانیوم غنی شده خود را کمتر کرد و امریکا اجرای تحریم ها را کاهش داد. صادرات نفت ایران از حدود 380 هزار بشکه در روز در سال 2020 به حدود 1.5 میلیون بشکه در حال حاضر افزایش یافت که عمده این صادرات به چین و از طریق واسطه های پنهان انجام می شود. همچنین طی توافقی جنجالی، در قبال آزادی پنج امریکایی بازداشت شده در تهران، 6 میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران در کره جنوبی، آزاد شد. (این 6 میلیارد دلار اکنون در یک حساب امانی در قطر است).
ادامه این رویکرد کاخ سفید، اکنون دیگر غیرممکن است. یکی از دلایل آن این است که ایران به طور فزاینده ای با روسیه همکاری می کند و روابط اقتصادی نزدیک تری با چین دارد. همانطور که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا، در 31 اکتبر به سنا گفت: «به بیان مختصر، برای رقبای ما، چه دولتی و چه غیر دولتی، همه اینها یک مبارزه است». او از کنگره خواست تا بودجه تکمیلی 106 میلیارد دلاری را برای کمک به اسرائیل، اوکراین و تایوان تصویب کند.
بلینکن افزود، «ارتباطات عمیق» بین دشمنان امریکا وجود دارد. ایران پهپادهایی را برای استفاده علیه اوکراین به روسیه می دهد. این دو در سوریه با یکدیگر همکاری می کنند و روسیه میزبان نمایندگان حماس در مسکو بوده است. وال استریت ژورنال گزارش داد که واگنر، گروه مزدور روسی، ممکن است تسلیحات پدافند هوایی به حزب الله بدهد. این روابط می تواند بیش از این نیز توسعه یابد. به گفته مقامات غربی، پس از انقضای تحریم های تسلیحاتی طولانی مدت سازمان ملل علیه ایران در 18 اکتبر، تجارت موشک های بالستیک ممکن است افزایش یابد و احتمالا ایران موشک هایی را برای استفاده علیه اوکراین، به روسیه خواهد داد.
امریکا چگونه ممکن است به این همه واکنش نشان دهد؟ جمهوری خواهان کنگره خواهان سخت تر شدن موضع دولت هستند. سناتور لیندسی گراهام گفته است که واشنگتن باید با اعلام اینکه کشتن یک سرباز امریکایی توسط ایران یا متحدانش باعث حمله مستقیم امریکا به ایران میشود، خط قرمز روشنی تعیین کند. مارکو روبیو، سناتور جمهوری خواه، نیز گفت، آیا امریکا اراده ای برای استفاده از نیروهای مستقر خود در خاورمیانه برای ضربه زدن به ایران دارد؟ او افزود: «در حال حاضر ما بازدارندگی قابل اتکایی نداریم». گروه های لابی نیز در مسیر جنگ قرار دارند. سازمان «اتحاد علیه ایران هسته ای» به عنوان یکی از برجسته ترین این گروه ها، از امریکا خواسته است که ایران را فورا بمباران کند. مارک دووبیتز، عضو بنیاد دفاع از دموکراسی ها، نیز گفت: «ما از فشار حداکثری به تسلیم حداکثری رسیده ایم».
بنابراین بایدن در حالت تدافعی است. او احتمالا تحریم های بیشتری را اعمال خواهد کرد، هرچند «فشار حداکثری» ترامپ نیز رفتار ایران را تغییر چندانی نداد. با این حال او و مشاورانش همچنین می دانند که اقدام نظامی علیه ایران یک قمار بزرگ خواهد بود. حمله به سایت های هسته ای این کشور، در بهترین حالت برنامه اتمی را به تأخیر می اندازد و در بدترین حالت، ایران را به سمت تولید سلاح هسته ای سوق میدهد و احتمالا آتش جنگ منطقهای را که امریکا از آن واهمه دارد، شعله ور می کند.
در نتیجه، ایده «دیپلماسی با ایران» از بین نمی رود، حتی اگر تنها به این دلیل باشد که گزینه های جایگزین دیپلماسی، مطلوبیت کمتری دارند. «ری تکیه»، عضو اندیشکده شورای روابط خارجی، میگوید: «به نظر می رسد موضوع هسته ای از همه فشارها و سایر ملاحظات مصونیت دارد. من گمان میکنم که این نوع رویکرد کنترل تسلیحات برای مدتی با ما همراه خواهد بود». در واقع، یک چیز می تواست جنگ غزه را از این که هست، وحشتناک تر کند و آن این است که یک ایرانِ مجهز به سلاح هسته ای پشت «محور مقاومت» خود می ایستاد. حمله حماس باعث می شود توافق ایران و امریکا ضروری تر از همیشه و در عین حال دشوارتر از همیشه به نظر برسد.
به گزارش کبنا، در ادامه این مطلب آمده است: با این حال، در بحبوحه جنگ خونین غزه بین اسرائیل و حماس، رقابت گسترده تر و بالقوه خطرناک تر با ایران در حال افزایش است. دولت بایدن پس از کنار گذاشتن رویکرد «فشار حداکثری» دولت ترامپ، در ماه های اخیر بی سر و صدا به دنبال کاهش تنش ها با ایران بود. اما امروز ایران نه تنها حملات حماس به اسرائیل را جشن گرفته و از طریق نیروهای نیابتی اش منافع آمریکا را تهدید کرده است، بلکه به نظر می رسد با همکاری ضمنی روسیه و حتی چین، تشکیل یک ائتلاف داده است. این وضعیت، موجب مطرح شدن سؤالات جدی در مورد اینکه آیا بایدن می تواند استراتژی جدیدی برای خاورمیانه ایجاد کند یا خیر، شده است.
از 7 اکتبر، رویکرد ایران، افزایش تنش بدون تحریک به آغاز یک رویارویی همه جانبه بوده است. تهران می گوید که هیچ دخالت مستقیمی در برنامه ریزی یا اجرای حملات حماس نداشته است، ادعایی که بیانیه های عمومی و رسانه ای دولت امریکا و اسرائیل عمدتا آن را تأیید می کنند. حملات پراکنده علیه اسرائیل توسط جنگجویان حوثی طرفدار ایران در یمن و حملات پهپادی به پایگاه های امریکایی در عراق و سوریه توسط شبه نظامیان محلی، تنش ها را افزایش داده است، اما آن را به نقطه انفجار نرسانده است. حسن نصرالله خاطرنشان کرد، اقدامات حزب الله که عمدتا شامل حملات موشکی به شمال اسرائیل میشود، موجب تخلیه اجباری ساکنان مناطق مرزی اسرائیل با لبنان شده و به شک و تردید و بلاتکلیفی نیروهای ارتش اسرائیل دامن زده است و از این طریق همچنان به اقتصاد اسرائیل آسیب می زند.
ایران مشغول تلاش برای به حداکثر رساندن سود دیپلماتیک خود است. بسیاری از کشورها از ایران می خواهند که برای مهار درگیری یا کمک به آزادی گروگان ها، وساطت کند. ایران امیدوار است که نفوذ خود را تقویت کند و برنامه های مورد حمایت واشنگتن برای پیوندهای نزدیک تر بین امریکا، اسرائیل و کشورهای خلیج فارس ذیل توافقنامه ابراهیم را مختل کند و با خوشحالی شاهد فشار روزافزون به کشورهای طرفدار امریکا در منطقه است. اسرائیل و کشورهای عربی سفرای خود را از پایتخت های یکدیگر فرا خوانده اند و تظاهرات طرفداران فلسطین در غرب در حال افزایش است و ده ها هزار نفر در واشنگتن راهپیمایی کردند و خواستار آتش بس شدند.
با این حال برای ایران خیلی زود است که احساس پیروزی و غرور کند. یک تغییر سریع و بالقوه عمیق در سیاست های امریکا در قبال ایران، در حال انجام است. چالش با ایران، مساله ای است که از زمان سرنگونی شاه در سال 1979 به وجود آمده است. چهل و چهار سال پیش در این ماه، فعالان دانشجویی اسلامگرا، 52 نفر را در سفارت امریکا در تهران گروگان گرفتند. باراک اوباما از طریق توافق برجام که در سال 2015 به نتیجه رسید، به دنبال حنثی کردن خطرناک ترین جنبه دشمنی امریکا و ایران، یعنی برنامه هسته ای رو به رشد تهران بود. دونالد ترامپ در سال 2018 از این توافق خارج شد و در عوض شروع به اعمال تحریم علیه ایران کرد.
دولت بایدن پس از شکست تلاش هایش برای احیای برجام، سیاست دیپلماسی محدود را در قبال ایران انتخاب کرد. قبل از 7 اکتبر، تفاهمات شکننده ای وجود داشت: ایران غلظت اورانیوم غنی شده خود را کمتر کرد و امریکا اجرای تحریم ها را کاهش داد. صادرات نفت ایران از حدود 380 هزار بشکه در روز در سال 2020 به حدود 1.5 میلیون بشکه در حال حاضر افزایش یافت که عمده این صادرات به چین و از طریق واسطه های پنهان انجام می شود. همچنین طی توافقی جنجالی، در قبال آزادی پنج امریکایی بازداشت شده در تهران، 6 میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران در کره جنوبی، آزاد شد. (این 6 میلیارد دلار اکنون در یک حساب امانی در قطر است).
ادامه این رویکرد کاخ سفید، اکنون دیگر غیرممکن است. یکی از دلایل آن این است که ایران به طور فزاینده ای با روسیه همکاری می کند و روابط اقتصادی نزدیک تری با چین دارد. همانطور که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا، در 31 اکتبر به سنا گفت: «به بیان مختصر، برای رقبای ما، چه دولتی و چه غیر دولتی، همه اینها یک مبارزه است». او از کنگره خواست تا بودجه تکمیلی 106 میلیارد دلاری را برای کمک به اسرائیل، اوکراین و تایوان تصویب کند.
بلینکن افزود، «ارتباطات عمیق» بین دشمنان امریکا وجود دارد. ایران پهپادهایی را برای استفاده علیه اوکراین به روسیه می دهد. این دو در سوریه با یکدیگر همکاری می کنند و روسیه میزبان نمایندگان حماس در مسکو بوده است. وال استریت ژورنال گزارش داد که واگنر، گروه مزدور روسی، ممکن است تسلیحات پدافند هوایی به حزب الله بدهد. این روابط می تواند بیش از این نیز توسعه یابد. به گفته مقامات غربی، پس از انقضای تحریم های تسلیحاتی طولانی مدت سازمان ملل علیه ایران در 18 اکتبر، تجارت موشک های بالستیک ممکن است افزایش یابد و احتمالا ایران موشک هایی را برای استفاده علیه اوکراین، به روسیه خواهد داد.
امریکا چگونه ممکن است به این همه واکنش نشان دهد؟ جمهوری خواهان کنگره خواهان سخت تر شدن موضع دولت هستند. سناتور لیندسی گراهام گفته است که واشنگتن باید با اعلام اینکه کشتن یک سرباز امریکایی توسط ایران یا متحدانش باعث حمله مستقیم امریکا به ایران میشود، خط قرمز روشنی تعیین کند. مارکو روبیو، سناتور جمهوری خواه، نیز گفت، آیا امریکا اراده ای برای استفاده از نیروهای مستقر خود در خاورمیانه برای ضربه زدن به ایران دارد؟ او افزود: «در حال حاضر ما بازدارندگی قابل اتکایی نداریم». گروه های لابی نیز در مسیر جنگ قرار دارند. سازمان «اتحاد علیه ایران هسته ای» به عنوان یکی از برجسته ترین این گروه ها، از امریکا خواسته است که ایران را فورا بمباران کند. مارک دووبیتز، عضو بنیاد دفاع از دموکراسی ها، نیز گفت: «ما از فشار حداکثری به تسلیم حداکثری رسیده ایم».
بنابراین بایدن در حالت تدافعی است. او احتمالا تحریم های بیشتری را اعمال خواهد کرد، هرچند «فشار حداکثری» ترامپ نیز رفتار ایران را تغییر چندانی نداد. با این حال او و مشاورانش همچنین می دانند که اقدام نظامی علیه ایران یک قمار بزرگ خواهد بود. حمله به سایت های هسته ای این کشور، در بهترین حالت برنامه اتمی را به تأخیر می اندازد و در بدترین حالت، ایران را به سمت تولید سلاح هسته ای سوق میدهد و احتمالا آتش جنگ منطقهای را که امریکا از آن واهمه دارد، شعله ور می کند.
در نتیجه، ایده «دیپلماسی با ایران» از بین نمی رود، حتی اگر تنها به این دلیل باشد که گزینه های جایگزین دیپلماسی، مطلوبیت کمتری دارند. «ری تکیه»، عضو اندیشکده شورای روابط خارجی، میگوید: «به نظر می رسد موضوع هسته ای از همه فشارها و سایر ملاحظات مصونیت دارد. من گمان میکنم که این نوع رویکرد کنترل تسلیحات برای مدتی با ما همراه خواهد بود». در واقع، یک چیز می تواست جنگ غزه را از این که هست، وحشتناک تر کند و آن این است که یک ایرانِ مجهز به سلاح هسته ای پشت «محور مقاومت» خود می ایستاد. حمله حماس باعث می شود توافق ایران و امریکا ضروری تر از همیشه و در عین حال دشوارتر از همیشه به نظر برسد.